23 آبان 1403 - 10:12

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳

سرنوشت رژیم غاصب در جنگ لبنان، رویکرد وفاقی دولت در بوته نقد، تبلور وعده خداوند در جنگ غزه؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.
کد خبر : 17798

تبیین:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۲۳ آبان

سرنوشت رژیم غاصب در جنگ لبنان 

سعدالله زارعی
سرنوشت رژیم اسرائیل نه در جنگ روانی و نه در جنگ رسانه‌ای و نه در جنگ سیاسی‌، بلکه در جنگ زمینی با لبنان رقم می‌خورد. به بیان دیگر نتیجه جنگ نظامی رژیم با حزب‌الله است که نشان می‌دهد قدرت بقاء دارد یا ندارد. 
نزدیک دو ماه از آغاز جنگ زمینی ارتش رژیم غاصب با لبنان و نزدیک به چهار ماه از آغاز تهاجم سنگین آن علیه لبنان می‌گذرد. اسرائیل در آغاز جنگ علیه نوار غزه اهداف جنگی خود را شامل حذف توان نظامی حماس‌، حذف قدرت سیاسی آن، تضمین عدم تهدید امنیتی اسرائیل از سوی غزه و آزادسازی اسرای خود‌، اعلام کرد و طی نزدیک به ۱۴ ماه گذشته با بمباران‌های شدید و ترور رهبران مقاومت فلسطین سعی کرد به این اهداف دست پیدا کند که هنوز علی‌رغم ضرباتی که به مقاومت و رهبران آن وارد نموده‌، نتوانسته اهداف اعلام شده را محقق گرداند.‌ بر این اساس بسیاری از مدافعان رژیم در داخل و خارج گفته‌اند نباید اسرائیل اهداف نهائی را اعلام می‌کرد تا با تاخیر زیاد در تحقق آن از سوی مخالفان به شکست رژیم تعبیر شود. آنان معتقدند ارتش اسرائیل باید به مرور اهداف نزدیک و تاکتیکی را به ‌عنوان هدف عملیاتی خود مطرح می‌کرد تا هر دستاورد تاکتیکی یک پیروزی تلقی گردد.
دقیقاً به همین دلیل بود که در جریان حمله گسترده به لبنان ‌که با ترور ابومحسن فواد شکر فرمانده عملیاتی حزب‌الله در نهم مردادماه گذشته شروع شد‌، رژیم غاصب بر خلاف جنگ غزه از برشمردن اهداف عالی خود اجتناب کرد و اعلام با فاصله اهداف تاکتیکی را جایگزین آن نمود. مثلاً رژیم در جریان انفجار پیجرها اعلام کرد هدف ضربه زدن به توان عملیاتی مقاومت لبنان بود و این هدف محقق شد. یا در جریان آغاز حمله زمینی به مرزهای جنوبی لبنان‌، اعلام کرد هدف عملیاتی اسرائیل، بازگرداندن آوارگان اسرائیلی به خانه‌های خود در روستاها و شهرک‌های یهودی در منطقه شمالی است. این در حالی است که سران آمریکا و رژیم غاصب‌، جنگ لبنان را هم بیش از جنگ غزه‌، جنگ سرنوشت می‌دانند و بر پیروزی در آن تاکید دارند. 
اسرائیل در فضای تبلیغاتی و عملیات روانی از یک طرف وانمود می‌کند در جنگ با حزب‌الله به پیروزی رسیده است و از سوی دیگر به جنگ ادامه می‌دهد و مانع برقراری آتش‌بس در جبهه‌های غزه‌، لبنان و سرزمین‌های تحت اشغال آن در کل جغرافیای فلسطین اشغالی می‌شود. این کاملا یک تاکتیک برای رسیدن به اهدافی است که اسرائیل از رسیدن به آن در تردید می‌باشد.
اما در عین حال در جبهه نظامی رژیم اتفاقاتی می‌افتد که حداقل از دشواری زیاد در رسیدن به اهداف نظامی آن حکایت می‌کنند؛ پیش از آغاز حمله زمینی‌، سایت ارتش اسرائیل از جمعبندی ارتش در عملیات علیه لبنان خبر داد. در این گزارش رسمی آمده بود سه هفته زمان عملیات شدید نظامی ارتش با هدف سیطره بر حدود ۸۰۰ کیلومتر مربع از اراضی لبنان در حد فاصل مرزهای جنوبی آن تا نهر لیتانی می‌باشد و پس از آن یک سال‌، زمان عملیات آرام تثبیت سرزمین‌های اشغال‌شده مذکور و پاکسازی آن از حضور عناصر حزب‌الله است. 
اینک نزدیک به دو ماه از آغاز عملیات زمینی اسرائیل می‌گذرد و رژیم نزدیک به دو و نیم برابر‌، زمان صرف کرده و علی‌رغم تهاجم سنگین به نهر لیتانی نرسیده و پیشروی‌های جاده‌ای آن به‌طور متوسط از یک و نیم کیلومتر فراتر نرفته است و این در حالی است که متوسط فاصله مرز جنوبی لبنان تا نهر لیتانی ۳۰ کیلومتر می‌باشد. این یعنی حرکت نظامی رژیم اگر به همین منوال باشد‌، اسرائیل ۲۰ برابر زمان اعلام شده‌، وقت لازم دارد تا به اجرای مرحله اول طرح خود دست یاید. به عبارت دیگر رسیدن رژیم به نهر ۴۰ ماه- بیش از سه سال- زمان می‌برد. در این میان در حالی که حزب‌الله لبنان‌، هر روز بر حجم موشک‌باران خود می‌افزاید‌، رژیم غاصب برای آنکه وانمود کند زمان زیادی تا تحقق اهداف نظامی‌اش در جنوب لبنان باقی نمانده وانمود می‌کند که طی این مدت ۸۰ درصد توان نظامی حزب‌الله را از بین برده است!
همین مقدار نفوذ رژیم در زمین لبنان توام با هزینه بسیار زیاد و تلفات فراوان برای آن بوده است. گزارش‌های خود رژیم از کشته شدن دست‌کم ۶۰ نظامی اسرائیلی و زخمی شدن دست‌کم ۴۰۰ نظامی دیگر آن در جنگ شمال خبر می‌دهد که البته جمعبندی گزارش‌های مستند روزانه حزب‌الله طی هفت هفته گذشته از کشته شدن دست‌کم ۱۰۰ نظامی و زخمی شدن حداقل ۱۲۰۰ نظامی دیگر رژیم حکایت می‌کند. علاوه ‌بر آن طی این دوره حدود دو ماهه حداقل ۵۰۰ هزار آواره یهودی ساکن در حدفاصل شمال حیفا در ۳۵ کیلومتری مرز لبنان تا شمال تل‌آویو واقع در ۱۳۰ کیلومتری مرز لبنان حکایت می‌کند. در واقع حزب‌الله در این دوره زمانی به قلب راهبرد اعلامی ارتش که بازگرداندن آوارگان یهودی به روستاها و شهرک‌های شمال فلسطین بوده حمله کرده و رقم آوارگان یهودی را لااقل به هشت برابر رسانده است. حملات مداوم حزب‌الله به مناطق حد فاصل حیفا تا تل‌آویو خسارت زیاد اقتصادی هم روی دست رژیم گذاشته است. جدای از افت رشد اقتصادی سالانه رژیم از متوسط ۶ درصد به حدود دو و نیم درصد در سال جاری میلادی‌، زیر ساخت‌های تجاری و سرمایه‌گذاری آن را با اخلال جدی مواجه گردانیده است. این‌ها بخشی از هزینه‌های نفوذ بسیار محدود و آسیب‌پذیر اسرائیل در جنوب لبنان می‌باشد.
یکی دیگر از علائم ناتوانی رژیم غاصب در تحقق اهداف نظامی خود در جنگ لبنان‌، برکناری یواف گالانت بالاترین مقام نظامی و فرمانده جنگ در حین جنگ و پیش از تحقق اهداف اعلامی رژیم در دو جبهه غزه و لبنان است.
سرلشکر یواف گالانت در سال ۱۳۵۶ وارد ارتش شده و از سال ۱۳۸۵ در جنگ‌های مختلف‌، از جنگ ۳۳ روزه علیه لبنان تا همین جنگ جاری غزه یعنی دست‌کم در ده جنگ در جایگاه یکی از فرماندهان ارشد و در سه سال گذشته فرمانده ارشد اسرائیل و فرمانده جنگ بوده است. ۴۷ سال حضور در مناصب مختلف ارتش‌، طبعاً به او در میان نظامیان اسرائیلی جایگاه ویژه‌ای داده و بخش مهمی از شناسنامه نظامی و هویت نظامیان غاصب اسرائیل به حساب می‌آید. لذا برکناری گالانت تأثیر منفی زیادی روی نیروهای ارتش خواهد داشت. علاوه ‌بر این گالانت از سال ۱۳۹۷ به عضویت حزب حاکم- لیکود- درآمده و دارای تشخص سیاسی هم می‌باشد. اصولاً برکناری یا کناره‌گیری فرمانده ارشد در حین جنگ یک امر طبیعی و بدون دلیل و بدون پیامد نیست. بنیامین نتانیاهو در سخنرانی اخیر خود در سازمان ملل اعلام کرد اسرائیل اینک در هفت جبهه می‌جنگد و رئیس رژیم صهیونیستی گفت مخالفان اسرائیل در منطقه دور آن را حلقه‌ای از آتش کشیده‌اند. با این وجود برکناری فرمانده ارشد جنگ از سوی نخست‌وزیر و قرار دادن فردی بی‌تجربه به جای او چه معنایی دارد؟ حداقل معنای این برکناری نابهنگام‌، اعتراف به شکست از مقاومت تا این مقطع از جنگ در غزه و در لبنان است. اما البته او وانمود کرده است تنها به دلیل اختلاف سیاسی با نتانیاهو از سمت خود برکنار شده است که واقعیت ندارد. خود گالانت در همین روزها این را هم اعلام کرد که با ماندن ارتش در غزه به دلیل مواجه بودن با حملات مقاومت غزه مخالف بوده است. در واقع او برکنار شده تا وانمود شود ناکامی‌های نظامی اسرائیل صرفاً به دلیل نوع فرماندهی وزیر جنگ رخ داده است.
یکی دیگر از علامت‌های شکست برنامه اعلام شده اسرائیل در جنگ علیه لبنان‌، تغییر در آرایش جنگی اسرائیل پس از یک ماه از آغاز تهاجم زمینی به لبنان است. رژیم اسرائیل پس از یک ماه و آشکار شدن ضعف نظامی آن در برابر آرایش و نحوه عملکرد نظامی حزب‌الله‌، ناگزیر به ارزیابی ضعف‌های تاکتیکی خود در میدان نظامی شد. این رژیم طی دو هفته اخیر‌، دو سوم نیروهای عمل‌کننده در داخل لبنان را کاهش داد و حجم زیادی از نظامیان مستقر در شمال فلسطین را برای دور نگهداشتن از حملات حزب‌الله کاهش داد و در روزهای اخیر‌، دور تازه‌ای از به کارگیری نیروهای نظامی مقابل حزب‌الله و افزایش تدریجی آن را آغاز کرد. در عرف نظامی این تغییر آرایش، اعتراف به شکست و تلاش برای غلبه بر ضعف خود به حساب می‌آید. 
ارتش اسرائیل گمان می‌کرد‌، حزب‌الله با همان روش و تاکتیک‌های جنگ ۱۸ سال پیش- جنگ ۳۳ روزه- وارد میدان می‌شود و لذا در حد فاصل جنگ ۱۳۸۵ که اسرائیل در آن جنگ مغلوب گردید‌، سرگرم پیدا کردن راه‌هایی برای غلبه بر تاکتیک‌های رزمی حزب‌الله بود. اسرائیل رمز غلبه را در دو موضوع ارزیابی کرد؛ از بین بردن سازمان رزم حزب‌الله از طریق به شهادت رساندن فرماندهان میدانی و غلبه بر تاکتیک جنگ تن با ‌تانک حزب‌الله. سرویس اطلاعاتی و نیروی هوائی رژیم با به شهادت رساندن طیفی از فرماندهان حزب‌الله گمان کرد که سازمان رزم حزب‌الله را تا حدود ۸۰ درصد مختل نموده است. بر این اساس با فاصله چند روز پس از ترورها‌، عملیات زمینی را با به کارگیری پنج لشکر زرهی و پیاده علیه حزب‌الله آغاز کرد و نیز با بمباران وسیع جنوب لبنان- حد فاصل مرز تا نهر لیتانی- در صدد برآمد تا نیروهای دفاعی حزب‌الله را از بین ببرد و تاکتیک نبرد تن با‌ تانک آن را خنثی کند. 
اما آنچه در صحنه عمل رخ داد با تمهیدات و انتظارات ارتش اسرائیل فاصله زیادی داشت؛ حزب‌الله با هوشمندی دبیرکل شهید آن از یک طرف‌، بحران فقدان فرماندهان ارشد و میانی خود را با مشخص کردن چندین نفر در هر جایگاه به سرعت برطرف کرد و لذا خلأیی در مدیریت جنگ آن پدید نیامد. از سوی دیگر حزب‌الله تاکتیک‌های جدیدی را در جنگ به کار گرفت و از جمله جنگ تن با‌ تانک را به جنگ موشک با ‌تانک تبدیل کرد. اسرائیل گمان می‌کرد در این جنگ با غلبه بر تاکتیک‌های ۱۳۸۵ حزب‌الله راه همواری تا لیتانی در پیش دارد اما تغییر تاکتیک‌های حزب‌الله تصور نظامی ارتش اسرائیل را به هم ریخت و آن را با تلفات سنگین پی‌در‌پی مواجه نمود از این رو گالانت پس از برکنار شدن از فرماندهی جنگ در توضیح ناکامی‌های ارتش در برابر حزب‌الله‌، اعلام کرد «ارتش اسرائیل ضعیف نیست‌، حزب‌الله خیلی قوی است.»
حزب‌الله در این جنگ‌، معادله شهید و کشته جنگ ۳۳ روزه که ده شهید در برابر یک کشته بود را به ده کشته در برابر یک شهید تغییر داد. 
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۲۳ آبان
 

رویکرد وفاقی دولت در بوته نقد

مصطفی قربانی

ایده وفاق ملی دولت چهاردهم اگرچه ایده‌ای مناسب و درخور است و سوابق فعالیت‌ها و همچنین گرایش سیاسی رئیس‌جمهور محترم مؤید آن می‌باشد، اما برخی اقداماتی که در لوای این ایده یا به نام آن انجام می‌شود، محل نقد می‌باشد. 
 به عنوان مثال می‌توان به انتصاب برخی محکومان امنیتی در این دولت اشاره کرد. در همین زمینه، می‌توان به گره زدن رفع مشکلات اقتصادی به رفع فیلترینگ برخی شبکه‌های اجتماعی، تلاش برای طرح مجدد پیوستن به FATF و... هم اشاره کرد که بیش از هر چیز، تلاش‌های دولت دوازدهم در این زمینه را یادآور می‌شود. 
واقعیت آن است که اگر متهم به قضاوت زودهنگام نشویم، درباره مجموع اقداماتی که در دولت در لوای ایده وفاق ملی مطرح می‌شود، نوعی پراکندگی و آشفتگی وجود دارد؛ گویی این ایده هم فاقد محوریت و مرکزیت مشخص بوده یا به تعبیر دقیق‌تر، از نداشتن دال مرکزی رنج می‌برد و هم به‌خوبی حدود و ثغور مفهومی و مصداقی آن تعریف نشده است یا کیفیت غیریت‌سازی آن با دقت مشخص نیست. به همین دلیل است که در عین تکرار این ایده در مواضع برخی دولتمردان، اما نوعی سرگشتگی نظری و عملی در این زمینه وجود دارد؛ بدین ترتیب که برخی دولتمردان آن را آنچنان موسع در نظر گرفته‌اند که در مواردی با پلورالیسم همنشین می‌شود و این در حالی است که برخی دیگر از دولتمردان آن را به گونه‌ای شرح می‌دهند که بیش از هر چیزی، به انقلابی‌گری قرابت دارد. یا اینکه در حالی که این دولت در حوزه سیاست و روابط خارجی، به صورت انقلابی عمل می‌کند، اما در عرصه سیاست داخلی و از جمله در مواردی که اشاره شد، از این مشی فاصله می‌گیرد و در مواردی درصدد تکرار مسیر‌های هزینه‌زای گذشته است. 
حال اگرچه اصل نگاه دولت برای همگرایی در جامعه قابل ستایش است، اما ایجاد وفاق و همگرایی در سیاست داخلی نیازمند قالب و چارچوب تعریف شده و مشخصی است. درواقع، ایده وفاق ملی را می‌توان یک ایده برای بازسازی سرمایه اجتماعی نظام و انقلاب در نظر گرفت که در درون کلان گفتمان انقلاب جای می‌گیرد. بنابراین، برجسته شدن وفاق ملی نزد دولت چهاردهم، نباید در عمل به مسیری منتهی شود که از آن، تعارض با راهبرد‌های اساسی نظام و انقلاب استنباط شود. به عنوان مثال، دیدار برخی دولتمردان با برخی قوم‌گرایان تجزیه‌طلب یا انتصاب برخی افراد که درباره آنها شائبه‌هایی پیرامون دگردیسی هویتی‌شان در حوزه سبک زندگی مطرح است، نه زیبنده دولت و ایده متعالی آن است و نه کمکی به پیشبرد امور دولت و حل مشکلات مردم می‌کند. 
با توجه به آنچه گفته شد، اگرچه ایده وفاق ملی، ایده‌ای درخور است که به اقتضای شرایط موجود می‌تواند گره‌گشایی‌هایی ایجاد و فرصت‌هایی را خلق کند، اما در تلاش برای پیشبرد این ایده خوب، باید رویکرد مناسب‌تری اتخاذ و حساسیت‌های بیشتری در عمل لحاظ شود. مسلم است افرادی که سابقه اقدام امنیتی علیه نظام دارند، نمی‌توانند کارگزار شایسته‌ای برای نظام و دولت باشند و چه بسا حتی در مواردی درصدد وارد کردن لطمه به دولت هم برآیند. بنابراین، اگرچه به عنوان مثال، تلاش دولت برای تخفیف در مجازات برخی محکومان یا رفع محرومیت از برخی دانشجویان، می‌تواند در راستای وفاق ملی تعریف شود، اما انتصاب برخی از این محکومان در دولت، اقدامی شتاب‌زده و ساده‌انگارانه است که می‌تواند ماشین سیاسی دولت را کند و حتی در مواقعی در روند پیشبرد امور از سوی دولت اختلال ایجاد کند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۲۳ آبان

تبلور وعده خداوند در جنگ غزه

دکتر خالد شوکت

رژیم صهیونیستی به جنایات خود در نوار غزه ادامه می‌دهد و غیرنظامیان را همچنان به شهادت می‌رساند. از سوی دیگر، شکست تل‌آویو در رسیدن به اهداف از پیش‌تعیین‌شده در جنگ غزه، سبب شد تا در یک جنون راهبردی، این رژیم و حامیانش دامنه جنگ را به لبنان و بخش‌های دیگر منطقه گسترش دهند.

به عبارت بهتر، کابینه نتانیاهو تلاش کرد با تکثیر اضلاع نبرد، مانع تمرکز افکار عمومی منطقه و دنیا بر شکست‌های کانونی آنها در غزه و خان‌یونس شود. در هر حال، جنس پیروزی مقاومت نه‌تن‌ها راهبردی و منطقه‌ای بلکه گفتمانی بوده و شاهد شکل گیری موج جدیدی از صهیونیسم‌ستیزی در شرایط کنونی هستیم. قواعد راهبردی، گفتمانی و میدانی در جهان، به سود مقاومت تغییر پیدا کرده و حتی رژیم اشغالگر قدس با وقیحانه‌ترین جنایات ممکن نیز قادر به تغییر این روند نبوده است. آنچه در جریان جنگ غزه و لبنان مشاهده کرده‌ایم، گویای آن است که مشکل غرب و رژیم اشغالگر قدس با جبهه مقاومت، ذاتی و ماهوی است. به عبارت بهتر، ما شاهد جریان باطلی هستیم که اساسا صلح و آرامش در جهان اسلام و منطقه را برنمی‌تابد.
به‌راستی با این دشمن ذاتی و ماهوی، چگونه باید برخورد کرد؟ آیا می‌توان از سازش با چنین دشمنی، آن هم براساس عقلانیت و منطق، کمترین سخنی به میان آوریم؟ قطعا خیر! اقتدار جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی صرفا معطوف به ابعاد جنگ و میدان نیست. ما انعکاس این مقاومت و اقتدار را امروز در سرتاسر دنیا می‌بینیم. استراتژیست‌های ارشد صهیونیستی و آمریکایی، متفق‌القول هستند که نتانیاهو و تل‌آویو به اهداف خود درجنگ دست پیدا نکرده و فراتر از آن، هیچ‌گاه رژیم اشغالگر قدس تا این اندازه در سرتاسر دنیا منفور نبوده است. این به معنای تحقق دو شکست موازی و همزمان علیه صهیونیست‌هاست: شکست در میدان و شکست در فرامتن میدان. در اینجا قصد دارم به سؤال خود بازگردم: این‌که مماشات و عادی‌سازی روابط با بازیگری اشغالگر، متوحش، کودک‌کش و شکست‌خورده، چه منطقی دارد؟ قطعا دین مبین اسلام چنین مسأله‌ای را براساس آموزه‌های صریح خود برنمی‌تابد. آیات قرآن کریم و تعالیم اسلامی ما، می‌گوید نباید در برابر ظالم و ستمکار تسلیم شد. امروز، مصداق ظالم و ستمکار در جهان مشخص است: رژیم اشغالگر صهیونیستی. اکنون بیش از ۱۴ ماه از آغاز جنگ غزه سپری شده و دیگر بهانه‌ای برای افرادی که خود را در قبال تحولات منطقه منفعل ساخته و به خواب زده‌اند، باقی نمانده است. کسی اکنون نمی‌تواند مدعی شود که وقایع جنگ غزه را ندیده یا نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی اطلاع و آگاهی ندارد. ظلم و ظالم در یک سوی میدان قرار دارند و حق و حقدار در یک طرف دیگر. جریان حق، امید به تبلور وعده الهی درجنگ غزه ولبنان دارد وپیروزی نهایی بر دشمن ظالم و غاصب صهیونیستی را قطعی می‌داند. این همان قدرت ایمان مقاومت است که دشمن هیچ‌گاه قادر به محاسبه آن نخواهد بود... 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۲۳ آبان

ضرورت بازنگری دیپلماتیک

ابوالفضل فاتح

بزودی با آمریکای جدیدی مواجه خواهیم بود که  ترامپ با شخصیتی که می شناسیم رئیس جمهور و ترامپیسم شاخصه آن خواهد بود. برای ترامپ اصول و ارزش ها قابل تجارتند. بیش از هر چیز آمریکای سفید و پوپولیسم راست گرا و ناسیونالیسم افراطی ترجیح دارد و آمریکای جدید با پیروزی ترامپ، پیشران سیاسی – نظامی اتحادیه راستگرایان جهان خواهد بود. با پیوند ابر سرمایه دارانی چون ایلان ماسک، و همچنین تجاری شدن سیاست، به نظر می رسد، جهان و «جهانی شدن» شاهد تغییر ماهیت دولت و سیاست ورزی در آمریکا به یک «ابر بنگاه اقتصادی» خواهد بود. در این میان و در رابطه با ایران، اخیرا در همپیمانی با برخی دول عربی، اروپا تهاجم سیاسی  بی سابقه ای علیه جزایر ایران به انجام رساند که باید مراقبت داشت، آمریکا و ترامپ با آنان پیوند نخورند و مسئله جزایر را پیچیده تر نسازند.

پیشینه رابطه ایران با دولت ترامپ، پیچیدگی های بسیاری دارد. ترامپ، واضع فشار حداکثری علیه ایران است.   در شرایطی که از ترامپ تا نتانیاهو و از هم پیمانان اروپایی تا منطقه ای شان به تناسب جبهه متحدی تشکیل خواهند داد، ایران برای حفظ منافع و مصالح ملی و  عبور از این گردنه خطرناک دوماهه و آن دوران پر ماجرای چهارساله، نیازمند طراحی راهبردی جدیدی است. سیاستی دگر باید. امواجی بلند شده، و رخداد اخیر  تاملات و تلاطم هایی ایجاد نموده است. جهان،  نیازمند باز اندیشی و تامل و عقلانیت و تدبیر است. این گونه نیست که بشریت تسلیم هر آنچه ترامپیسم و راست افراطی خواهد شد و آنها همه کاره عالم خواهند بود. شاید  آمریکا از درون بیشتر دو قطبی خواهد بود اما جهان آینده، چند ضلعی است.

روزنامه شرق

سفرهای استانی؛ بازنگری و توصیه

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط

سفرهای استانی با هدف آشنایی مقامات با زندگی مردم مناطق مختلف، ایجاد حس پیوند دولت و مردم و کمک به رشد متوازن کشور با ابتکار دولت نهم شکل گرفت، اما این سفرها در این دوره با مشکلاتی مواجه شد. اهداف سفرهای استانی در دولت سیزدهم بازنگری شد. آقای رئیسی دو هدف تلاش برای راه‌اندازی مجدد طرح‌های نیمه‌تمام و تعطیل‌شده به منظور اتمام آنها و دیدار مردمی را برای این سفرها بیان کردند. اما بر حسب گزارش‌ها و در عمل، برخلاف سخن ایشان، صدها طرح جدید با اعتبارات بالاتر از صد همت به تصویب رسید. این در حالی است که این طرح‌ها نیازمند کارشناسی مورد تأیید در سازمان مدیریت هستند. از سوی دیگر اعتبارات عمرانی بودجه‌های سنواتی امکان تحقق این حجم از پروژه را نداشته است. افزایش بودجه رئیس‌جمهور در سال‌های اخیر می‌تواند زمینه‌ساز عدم شفافیت، رانت و فساد شود و امکان نظارت‌ناپذیری را افزایش دهد. این در حالی است که برای تخصیص بودجه خاص به رئیس‌جمهور به منظور سفرهای استانی منطق قابل دفاعی وجود ندارد. به ویژه اینکه کسری‌های رو به گسترش بودجه کشور و همچنین افزایش واگذاری اوراق مالی موجب شده است تا در لایحه بودجه سال 1404، تنها 500 همت فروش اوراق به پرداخت اوراق سررسید‌شده و بهره آنان اختصاص یابد. بر اساس داده‌های این لایحه، کسری تراز عملیاتی بالغ بر 1850 همت بوده و کسری واقعی حداقل 300 همت خواهد بود. از این جهت انتظار این است که در لایحه بودجه 1404 به این انحراف و بستر رانت و فساد توجه شود.

در یادداشت «سخنی با رئیس‌جمهور» ( شرق، 15 آبان 1403) به برخی نتایج منفی این سفرها اشاره شد. از این گذشته، اگر هدف ارزیابی وضعیت طرح‌های نیمه‌تمام است، بدون سفر و بدون مشاهده عینی‌ نیز می‌توان متوجه وضعیت آنها شد. زیرا رئیس‌جمهور با مشاهده عینی، وضعیت فیزیکی طرح را مشاهده می‌کند اما چرایی آن را بدون مشاهدات عینی هم می‌تواند از کارشناسان دریافت کند. این نوع بررسی وضعیت طرح‌های عمرانی، از ساختار معیوب مدیریتی کشور اعم از شایسته‌سالاری و ضعف نظارت مؤثر و بستری فسادزا حکایت می‌کند.

بنا بر برخی گزارش‌ها اکنون میانگین عمر طرح‌های نیمه‌تمام کشور، 16 سال است که عدد بسیار بالایی است و نشان از اتلاف منابع دارد. این امر به ویژه در دوران تحریم و ضرورت مدیریت کارآمد منابع محدود از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر دغدغه دولتمردان رسیدگی به مناطق محروم و کم‌برخوردار باشد، در این صورت باید به آمایش سرزمین در برنامه هفتم با اتکا بر ظرفیت‌های استانی توجه شود. بر فضاسازی برای رشد متوازن، امکان رشد بدون تورم، اصلاح ساختار بودجه، بحران‌های زیست‌محیطی و بر شایسته‌سالاری تمرکز شود. در غیر این صورت این سفرها جنبه پوپولیستی داشته، بر تعهدات دولت افزوده و موجب تشدید ناقوارگی ساختار دولت خواهد شد.

روزنامه خراسان

فراموشی تئاتر کودک در عصر تبلت ها

محمد بهبودی نیا  

جشنواره کودک برگزار می‌کنند تا به بزرگ‌ترها جایزه بدهند؛ نویسنده، عوامل گروه، کارگردان، بازیگر و داوران همه بزرگ‌سال هستند. این جشنواره‌ها (که در قُرُق بزرگ‌سالان است و فقط نام تئاتر کودک را یدک می‌کشد) سال‌هاست با همان رویکردهای گذشته برگزار می‌شود.»این تنها یکی از چالش‌های پیش روی تئاتر کودک است که همزمان با خواندن خبر مربوط به اختتامیه بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی تئاترکودک و نوجوان همدان به ذهنم خطور کرد.گذشته از این، در روزگاری که تبلت و موبایل از دست کودکان جدا نمی‌شود، آیا واقعاً می‌توان به آینده تئاتر به‌عنوان یک سرگرمی جذاب برای کودکان امیدوار بود؟این موارد و بسیاری دیگر، تنها گوشه‌ای از چالش‌هایی است که سال‌هاست گریبان تئاتر کودک و نوجوان کشورمان را گرفته و رها نمی‌کند. در ادامه، برخی دیگر از چالش‌ها را با هم مرور می‌کنیم.
لزوم به‌روزرسانی تئاتر در عصر دیجیتال
ابتدا باید به این نکته مهم اشاره‌کنیم که برای ایجاد جذابیت در هر هنری در عصر دیجیتال باید آن را به‌روزرسانی کرد. سؤال این‌جاست که تئاتر کودک ما در زمینه‌های نمایشنامه‌نویسی، تکنیک‌ها و بهره‌گیری از تجهیزات روز چقدر موفق بوده است؟ناگفته پیداست که جای خالی تصویرهای فانتزی به شکل ترکیب پویانمایی - تئاتر و... و همچنین خلاقیت‌های مبتنی بر بهره‌گیری از فنّاوری در تئاتر کودک ما به‌وضوح احساس می‌شود. از طرفی لزوم به‌روزرسانی نمایشنامه‌ها با توجه به تغییرات این عصر نیز موضوعی نخ‌نماست که بارها به آن اشاره‌شده است.
نوین‌سازی رویکرد جشنواره‌ها
هم‌زمان با نوشتن این یادداشت به یاد صحبت‌های یکی از اهالی تئاتر افتادم که می‌گفت:
 برگزاری جشنواره‌های تخصصی تئاتر کودک با رویکردی نوین می‌تواند به رشد این هنر کمک کند.
جای خالی سالن استاندارد تئاتر کودک
همه می دانیم که تعداد زیادی از سالن‌های تئاتر کشورمان برای اجرای تئاتر بزرگسالان طراحی‌شده‌ و برای کودکان مناسب نیستند. صندلی‌های نامناسب، دید ناکافی به صحنه، مشکلات مربوط به نور، صدا و تهویه ازجمله مسائلی هستند که هرکدام می‌تواند تجربه‌ای ناخوشایند از تئاتر را برای کودکان به وجود آورد. با حل این مشکلات  می‌توان تجربه حضور در فضای تئاتر را برای کودکان لذت‌بخش‌تر کند.
اتاق بازی در کنار سالن‌های تئاتر
در راستای استانداردسازی سالن‌های تئاتر برای کودکان، ایجاد فضاهای جانبی مناسب مانند اتاق بازی یا فضای استراحت برای کودکان در نزدیکی سالن‌های تئاتر یکی از موضوعات ضروری است. منطقی نیست از تماشاگر کودک صبر و حوصله و رعایت سکوت یک بزرگ سال را داشته باشیم.
 جای خالی پژوهش میان‌رشته‌ای
کمبود نمایشنامه‌های خلاقانه برای کودکان از دیگر مشکلات فضای امروز تئاتر کودک و همچنین جشنواره‌های این رده سنی است. واقعیت این است که بنا به اعلام کارشناسان این حوزه، بسیاری از نمایشنامه‌های موجود، فاقد عمق لازم برای تأثیرگذاری بر مخاطب کودک هستند. کم‌توجهی و حتی بی‌توجهی به روان‌شناسی کودک، یکی از مهم‌ترین دلایل این چالش اساسی است. غفلت از درک صحیح دنیای کودکان، نیازهای روحی و ذهنی آن‌ها و منطبق نبودن محتوا با واقعیت‌های زندگی کودکان امروز، از دیگر نقاط ضعف نمایشنامه‌های کودک و جشنواره‌های تئاتر کودک به شمار می‌آید.
گریم؛ هنر فراموش‌شده تئاتر کودک
چالش دیگری که در حوزه تئاتر کودک، به‌ویژه در جشنواره‌ها به چشم می‌خورد، مشکلات مربوط به گریم بازیگران کودک است. متأسفانه، در بسیاری از موارد، گریم بازیگران با رده سنی و ویژگی‌های فیزیکی آن‌ها تناسب ندارد. استفاده از مواد نامناسب و غیراستاندارد در گریم کودکان نیز مشکلی جدی است که می‌تواند سلامت پوست حساس بازیگران کودک را به خطر بیندازد. این مسئله ناشی از کمبود متخصصان گریم آشنا با نیازهای خاص کودکان است. بهره‌گیری از گریمورهای حرفه‌ای برای بهبود وضعیت گریم و مسائلی مانند روان‌شناسی رنگ‌ها و تأثیر آن بر کودکان کمک فراوانی می‌کند.
جیب خالی تئاتر کودک
کمبود بودجه و همچنین بی‌رغبتی حامیان مالی از تئاتر کودک نیز یکی  دیگر از مهم‌ترین چالش‌هاست. این موضوع آن‌قدر واضح است که نیازی به توضیح  بیشتر از همین چند جمله ندارد. این معضل تا امروز باعث شده بسیاری از پروژه‌های باکیفیت به دلیل مشکلات مالی به مرحله اجرا نرسند.
در پایان، باید تأکید کرد که توجه به تئاتر کودک و رفع چالش‌های موجود در این حوزه نوعی سرمایه‌گذاری برای ساختن آینده‌ای بهتر است. با تلاش جمعی و برنامه‌ریزی دقیق، می‌توان امیدوار بود که تئاتر کودک در ایران به جایگاه واقعی خود دست یابد و نقش مؤثرتری در پرورش نسل آینده ایفا کند. این مهم، نه‌تنها وظیفه هنرمندان و دست‌اندرکاران تئاتر، بلکه مسئولیت تمامی افرادی است که دغدغه رشد و تعالی جامعه را دارند.
روزنامه رسالت

عقیله امروزعرب!

محمدكاظم انبارلویی
۱- حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را عقیله بنی‌هاشم نامیدند و مورد تکریم و تعظیم امام زمانش حضرت سجاد(ع) بود. عقیله یعنی سرشار از عقل! حضرت آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید: تای عقیله تای تأنیث نیست، تای مبالغه است. یعنی کسی که سرشار از عقل و حکمت است. مثل تای علامه، تای علامه تای مبالغه است تای تأنیث نیست یعنی سرشار از علم!
حضرت زینب سلام‌الله‌علیها که عهده‌دار مدیریت پیوست رسانه‌ای و جنگ نرم حادثه کربلا بود براساس یک عقلانیت معطوف به شجاعت ،تهور و بی‌باکی این وظیفه را انجام داد.
شهید سیدحسن نصرالله را می‌توان عقیله امروز عرب نامید. در روزگاری که دولت‌های عربی سر در لاک خود فروبرده‌اند و چشمان خود را به جنایات رژیم صهیونیستی و فجایعی که در غزه و لبنان رخ می‌دهد بسته‌اند، شهید سیدحسن‌نصرالله به‌عنوان مظهر عقلانیت سیاسی و جهادی به نمایندگی از جامعه عرب برای حفظ و صیانت از شرافت اعراب می‌جنگید. او به‌تنهایی هم متکفل جنگ سخت و هم جنگ نرم با دشمن بود و در پیوست رسانه‌ای این نبرد پیروز بود. یک منطق از صدر اسلام تاکنون در برخی از قبایل عرب وجود داشت که ابوسفیان آن را تئوریزه کرده بود و می‌گفت: «شرافت من پشت بار شتران من است.» امروز هم برخی می‌گویند شرافت ما توی لوله‌های نفت است ما برای صیانت از  آن‌ها زندگی می‌کنیم. کاری به نبرد حق و باطل نداریم با همین منطق عملا در جبهه کفر قرار می‌گرفتند.
۲- شهید سیدحسن نصرالله عقلانیت، خردورزی و حکمت را با شجاعت خطرپذیری و روحیه انقلابی با ورود به «قلعه ولایت» به اوج خود رساند و در ۹ نبرد خونین با صهیونیست‌ها در قله پیروزی نشست.
امام خامنه‌ای در چهلمین روز شهادت شهید سیدحسن‌نصرالله یک رونمایی از ابعاد قدرت حزب‌الله و دبیرکل شهیدش نمودند واقعیت‌هایی از صبر، توکل، شجاعت و درایت او را بیان و فرمودند: «سید به جبهه مقاومت عزت و یک توانایی و قدرت مضاعف دادند.»
نسل ما و عصر ما اگر می‌خواهد اوصافی که علی (ع)از مالک اشتر فرموده را ببیند باید در سیمای شهید سیدحسن نصرالله ببیند.
حضرت علی (ع) فرمود :«مالک چون کوه و صخره بود. هیچ رونده‌ای به قله او نمی‌رسد و هیچ پرنده‌ای بر فراز آن پرواز نمی‌کند او شمشیری از شمشیرهای الهی بود!»
برای همین بود که صهیونیست‌ها برای از میان برداشتن این کوه عظیم و صخره سترگ، ۸۵ تن بمب سنگرشکن با چاشنی گاز خردل ، هزینه کردند.
حزب‌الله یک پدیده شگرف در جهان عرب و جهان اسلام است. در دوران دبیرکلی شهیدسیدحسن نصرالله قدرت آن به اوج رسید. یک سازمان که در ابعاد سیاسی، نظامی، اجتماعی و حتی اقتصادی رکوردهایی از استحکام و توانایی دارد که در برابر ماشین جنگی ناتو و صهیونیست‌ها مردانه ایستاده و می‌ایستد.
ماشین جنگی اعراب در جنگ ۶ روزه از کار افتاد و مناطق وسیعی از مصر، اردن، لبنان و سوریه را به دشمن صهیونیستی واگذار کرد و به گل نشست!
اما حزب‌الله در چند دهه اخیر در ۹ نبرد رودررو صهیونیست‌ها را به عقب‌نشینی مفتضحانه وادار کرد و در نبرد اخیر حتی اجازه نداد یک روستا در تصرف دشمن باقی بماند.
امام خامنه‌ای در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان خبر از پیروزی قطعی جبهه مقاومت و حزب‌الله دادند و فرمودند: « این یک وعده الهی است که به‌زودی محقق می‌شود.»
۳- نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی و اتحادیه عرب در عربستان به پیشنهاد ایران برگزار شد.برگزاری این اجلاس درحالی‌که تشت رسوایی رژیم صهیونیستی را به دلیل جنایات جنگی، نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت از بام جهان افتاده است، یک گام بزرگ سیاسی برای دفاع از شرافت اعراب و عزت مسلمانان بود. بیانیه پایانی که با تلاش تیم دیپلماسی وزارت خارجه و پیشنهادات مشخص ایران صادر شد امیدوارکننده است.
- بیانیه نقض حاکمیت ایران و سوریه از سوی رژیم صهیونیستی محکوم کرد.
- بیانیه قدس شریف را خط قرمز امت عربی و اسلامی و حاکمیت دولت فلسطین بر قدس را مورد تأکید قرار داد.
- بیانیه جنایات بی‌حدوحصر صهیونیست‌ها در غزه و لبنان را محکوم کرد.
عدم شرکت رئیس‌جمهور کشورمان در  اجلاس عربستان نوعی گله‌گزاری از تعلل جهان اسلام به‌ویژه جهان عرب در دفاع عملی از ملت مظلوم لبنان و فلسطین بود. هرچند دستاوردهای این اجلاس را در منزوی کردن رژیم صهیونیستی و نزدیکی اعراب به ایران  نمی‌توان نادیده گرفت. اعراب و جهان اسلام نباید به بیانیه‌نویسی اکتفا کنند. باید گام‌های عملی و به‌ویژه نظامی برای محو جنایت اسرائیل بردارند.
روزنامه وطن امروز
 
مبارزه جهانی علیه غول‌های مجازی
مرتضی علیزاده
در حال حاضر اعتیاد به استفاده از گوشی‌های همراه هوشمند، معضلی جهانی است. به همین دلیل در سال‌های اخیر بسیاری از دولت‌ها اقدام به محدود کردن پلتفرم‌های اجتماعی و کنترل فعالیت آنها کرده‌اند. از آن جمله می‌توان به محدودیت‌ سنی برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد که در پی احساس نگرانی خانواده‌ها از محتواهای نامناسب این شبکه‌ها برای کودکان و نوجوانان از سوی دولت‌ها اجرا شده است. آخرین نمونه از این قبیل اقدامات، مربوط به دولت استرالیاست که دیروز در لایحه‌ای محدودیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی را تا 16 سالگی افزایش داد. «آنتونی آلبانیز» نخست‌وزیر استرالیا اعلام کرده است غول‌های فناوری با ارائه اطلاعات نادرست از طریق شبکه‌های اجتماعی، سلامت روان نوجوانان را به خطر انداخته‌اند و او اجازه نمی‌دهد این وضع ادامه یابد.
هر چند معلوم نیست ابزار فنی لازم برای عمل به چنین قوانینی تا چه اندازه در دسترس است اما دولت استرالیا امیدوار است با اجرای این لایحه از ابتدای سال ۲۰۲۵، بتواند شرکت‌های بزرگ فناوری را به کنترل کامل خود درآورد. جالب اینکه رئیس ایمنی شرکت متا در واکنش به این اقدام اظهار کرده است به هرگونه اعمال محدودیت سنی از سوی دولت استرالیا احترام خواهد گذاشت. البته هم اقدام استرالیا در اعمال محدودیت سنی در استفاده از شبکه‌های اجتماعی و هم احترام غول‌های فناوری نسبت به قوانین داخلی کشورها و پاسخگویی آنها، امری کاملا معمول و متداول در جهان است. استیضاح مدیر تیک‌تاک در کنگره آمریکا یکی از بارزترین نمونه‌های حکمرانی فضای مجازی و پاسخگویی شرکت‌های بزرگ فناوری نسبت به قوانین داخلی کشورها بود که سال گذشته پیش چشم همگان اتفاق افتاد. یا دستگیری مدیرعامل تلگرام توسط دولت فرانسه که در نهایت به پاسخگویی پاول دورف منجر شد. همه اینها حاکی از آن است حکمرانی فضای مجازی در جهان امر بسیار مهمی است که اتفاقا دولت‌های توسعه‌یافته نسبت به آن بسیار جدی‌تر و سخت‌گیرتر هستند. 
درباره اعمال محدودیت‌‌های سنی به واسطه انتقال محتوای نادرست و ناسالم در شبکه‌های اجتماعی، این سختگیری‌ها بیشتر هم هست. در فرانسه عضویت در شبکه‌های اجتماعی برای افراد زیر 13 سال به کلی ممنوع و برای افراد 13 تا 15 سال با رضایت و نظارت والدین ممکن است. اخیرا کمیسیونی متشکل از کارشناسان فرانسوی در گزارشی اعلام کرده استفاده از گوشی‌های هوشمند به واسطه اینکه اعتیادآور است، برای افراد زیر 15 سال توصیه نمی‌شود. در اسپانیا علاوه بر ممنوعیت دسترسی به شبکه‌های اجتماعی برای زیر 16 ساله‌ها، عضویت در تیک‌تاک، ایکس و... بدون اجازه والدین ممکن نیست. آمریکا، روسیه، آلمان، چین، ژاپن، سنگاپور، تایوان و... دیگر کشورهایی هستند که برای استفاده از همه یا برخی شبکه‌های اجتماعی خاص، محدودیت‌های سنی وضع کرده‌اند. در کشورهایی هم که محدودیت سنی تعیین نشده، ارائه محتواهای نامناسب و ناسالم به کودکان و نوجوانان برای شرکت‌های ارائه دهنده خدمات ممنوع است.
غرض اینکه اعمال محدودیت در استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در بسیاری از کشورها بویژه کشورهای توسعه‌یافته امری طبیعی و مساله‌ای جدی است. شاید کسانی بپرسند با وجود بدافزارهای موجود، دور زدن این محدودیت‌ها دشوار نیست؛ اولا این مساله از سوی برخی دولت‌ها در حال پیگیری است و ممکن است در نهایت به نتایج مثبتی منجر شود. مثلا در اسپانیا «آژانس حفاظت از داده‌ها» اعلام کرده روی توسعه یک سیستم شناسایی کار می‌کند تا از دور زدن محدودیت‌ها از سوی افراد زیر سن قانونی هنگام ایجاد حساب‌ها جلوگیری کند. یا در همین استرالیا نخست‌وزیر این کشور نسبت به راه‌اندازی یک سیستم شناسایی پیشرفته ابراز امیدواری کرده است. یا در قانون ایالتی فلوریدا در آمریکا، بار مسؤولیت بر دوش پلتفرم‌ها گذاشته شده و برای شرکت‌هایی که «عمدا یا سهوا» این قانون را نقض کنند، جریمه سنگینی در نظر می‌گیرند. ثانیا حتی اگر راه‌هایی برای دور زدن این قوانین و محدودیت‌ها از سوی کاربران وجود داشته باشد، اصل حکمرانی اینترنت و فضای مجازی موضوعیت دارد و دولت‌ها باید بکوشند با مقابله با راه‌های دور زدن، دغدغه و نگرانی شهروندان بویژه خانواده‌ها را در رابطه با کودکان و نوجوانان رفع کنند. در واقع وضع قوانین مرتبط و پاسخگو کردن شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات، گام نخست Network Sovereignty یا حاکمیت شبکه است که در ادامه با بسته شدن راه‌های گریز، به کمال می‌رسد. بنابراین وضع قوانین به‌روز و کارآمد و سپس الزام شرکت‌های ارائه‌دهنده خدمات اینترنتی مقدمات لازم برای ایجاد حکمرانی مقتدر و موثر فضای مجازی است که از حقوق مسلم شهروندی در تمام کشورهاست.
طبیعتا شهروندان ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند و حق مسلم خانواده‌های ایرانی است که بتوانند از سلامت روان فرزندان خود بخوبی مراقبت کنند، بویژه که در فرهنگ ایرانی خانواده شأن و جایگاه والایی دارد و حریم آن مستلزم امنیت و آرامش است و با وجود دشمنانی که تلاش می‌کنند از طریق رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نسل جوان ایرانی را تحت تاثیر قرار دهند، تامین این امنیت به مراقبت دوچندان نیاز دارد. اقدامات جدی کشورهای مختلف در مقابله با غول‌های فناوری جهت حفظ سلامت روان شهروندان بویژه کودکان و نوجوانان نشان می‌دهد مسؤولان دولتی باید حاکمیت شبکه یا همان حکمرانی فضای مجازی را جدی بگیرند و ضمن اصلاح قوانین مرتبط، پلتفرم‌های اجتماعی را به فعالیت در چارچوب این قوانین ملزم کنند. البته جدیت دولت در این جهت مستلزم یک مطالبه ملی است که با وجود خطرات ناشی از رها بودن فضای مجازی، به نظر خواسته همه خانواده‌های ایرانی است.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات