حسین شریعتمداری
۱- بعد از جنگ جمل که در آن، جنگافروزان با آنهمه خط و نشان کشیدنها و رجزخوانیها و لافهای گزافی که زده بودند، به سختی شکست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولای بزرگوار ما، حضرت امیر علیهالسلام در وصف دو سپاه که در دو سوی آوردگاه جمل گرد آمده بودند، فرمودند؛ «وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّی نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّی نُمْطِرَ... دشمنان چون رعد غریدند و مثل برق، جرقه زده و جهیدند، اما با وجود آنهمه لاف گزاف، هنگام کارزار ناتوان و ترسان بودند. ولی ما، خروش برنمیداریم، مگر آن که دست به عمل میزنیم و نمیباریم، مگر آن که سیل به راه میاندازیم -خطبه ۹ نهجالبلاغه-».
۲- صبح هنگام دیروز (شنبه ۵ مهرماه ) رژیم صهیونیستی که بعد از عملیات پیروز، رعدآسا و سهمگین «وعده صادق ۲» شکست ویرانگر و ضربه سختی از سپاه و ارتش ایران اسلامی دریافت کرده بود، به رجزخوانی علیه جمهوری اسلامی روی آورده و طی ۲۵ روزی که از آن روز تا دیروز به طول انجامید، هیچ روز و ساعتی نبود که خالی از لافهای گزاف رژیم صهیونیستی و سردمداران وحشی و کودککش آن علیه ایران اسلامی باشد. در این میان، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و برخی دیگر از کشورهای اقماری آمریکا نیز در شیپور تهدیدها میدمیدند تا این که نیمهشب دیروز، جنگندههای رژیم به چند نقطه در تهران، ایلام و خوزستان حمله کردند.
۳- پدافند هوائی در اقدامی تحسینبرانگیز به مقابله پرداخت و راه را بر شماری از اهداف دشمن سد کرد. تا جایی که «ژنرال مککنزی» فرمانده سابق سنتکام (فرماندهی مرکزی نیروهای نظامی آمریکا) در مصاحبه با CNN گفت: «حمله اسرائیل شرمآور بود. من بارها حتی زمانی که فرماندهی سنتکام را برعهده داشتم به اسرائیلیها گفتهام که آسمان ایران غیرقابل نفوذ است و بهترین راه برای حمله به ایران ترور است. همانطور که ما ژنرال سلیمانی را ترور کردیم». و «روعی کایس»، خبرنگار کانال اسرائیلی کان، حمله رژیم صهیونیستی به ایران را به سخره گرفت و گفت: «اگر من جای [آیتالله] خامنهای بودم، دوباره میخوابیدم و صبح اتفاقی که افتاده را بررسی میکردم».
۴- اگرچه حمله نیمهشب دیروز رژیم صهیونیستی آنگونه که لاف میزد و رجز میخواند به نتیجه نرسید ولی تجاوز این رژیم وحشی و جعلی به ایران اسلامی نه فقط نباید بیپاسخ بماند، بلکه همانگونه که بارها از سوی مسئولان بلندپایه کشورمان تاکید شده است، پاسخ ایران به این تجاوز باید بسیار سهمگینتر از عملیات ویرانگر و مقتدرانه وعده صادق۲ باشد و برای تحقق و عملیاتی کردن این مقصود که اقدامی حیاتی است، از توان و آمادگی لازم نیز برخورداریم.
۵- ما در جریان جنگ تحمیلی با دست خالی در مقابل۳۶ کشور قدرتمند ایستادیم و از آوردگاهی که در آن، فروپاشی نظام و نابودی ایران عزیز با جدیت دنبال میشد، با پیروزی حیرتانگیز بیرون آمدیم. در آن معرکه، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، شورویسابق، برخی از دولتهای عرب (و نه مسلمان) منطقه و... با همه توان به یاری صدام آمده بودند. به عنوان نمونه - و فقط یک نمونه- جنگندههای میگ شوروی سابق، میراژهای ۲۰۰۰ فرانسوی با هدایت آواکسهای آمریکایی و موشکهای سایدبایندر و اگزوسه و بمبهای خوشهای و شیمیایی و... شهرها و مناطق مسکونی کشورمان را بمباران میکردند و ما در مقابل آن تقریباً -اگر نگوئيم تحقیقاً- دست خالی بودیم! امروزه اما، نهفقط تمام منطقه، بلکه تمام خاک اروپا هم در تیررس موشکهای هایپرسونیک ما قرار دارند. آن روزها به همه دنیا توصیه میکردند که از فروش سلاح به ایران خودداری کنند و امروز از ایران اسلامی میخواهند که به برخی از کشورهای قدرتمند موشک بالستیک و پهپاد مدرن و پیشرفته نفروشیم!... به گفته حضرت آقا: «امروز صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قویتر شدهایم».
رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی و منطقهای آن باید بدانند که تجاوز این رژیم پلید و رو به سقوط بیپاسخ نمیماند و پاسخ ایران بارها سنگینتر و سختتر از آن خواهد بود که در تصور آنها بگنجد.
۶- و اما، باز هم به قول رهبر معظم انقلاب که سخنی حکیمانه است، باید دشمن را شناخت و موقعیت و مختصات واقعی حریف را بیرون از ظاهر آن دید. در این خصوص به وضوح میتوان گفت که رژیم صهیونیستی هویت مستقلی ندارد. این رژیم پادگان نظامی آمریکا و تامینکننده منافع غرب وحشی در منطقه است. به بیان دیگر، اسرائیل «نقاب» آمریکاست. حمایتهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی آمریکا و اروپا از رژیم صهیونیستی را نباید و نمیتوان از نوع کمکهای بیرونی به این رژیم تلقی کرد بلکه هزینهای است که آمریکا و اروپا برای پادگان نظامی خود در منطقه میپردازند. نیمنگاهی به انبوه تسلیحات و پرداختهای کلان آمریکا به اسرائيل بیندازید و یا دستکم فهرست آن را در یکسال اخیر و در جریان جنگ کنونی ببینید. آیا سادهلوحانه نیست که برای اسرائیل هویتی جدا و متفاوت از آمریکا تصور کنیم؟! شهید سلیمانی مستقیماً از سوی آمریکا به شهادت رسید. مگر سایر شهدای بزرگوار از جمله سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سیدهاشم صفیالدین، عباس نیلفروشان و... به دست آمریکا به شهادت نرسیدهاند؟! آیا سادهلوحانه -بخوانید احمقانه- نیست اگر قتلعام چهل و چند هزار نفر از مردم مظلوم غزه و هزاران تن از مردم لبنان و... را مستقیماً -و نه با واسطه- از جانب آمریکا ندانیم؟! آیا تصور میکنید جنگندههایی که نیمهشب ۵ آبان، با پرتاب موشک به برخی از نقاط کشورمان حمله کردند، فقط ساخت آمریکا بودند؟! و خلبانهای آمریکایی هدایت آنها را بر عهده نداشتهاند؟!
۷- تمامی شواهد و قرائن و اسناد غیرقابل انکار به وضوح حکایت از آن دارند که در آن سوی آوردگاه کنونی آمریکاست که به تخاصم ایستاده است و اروپای از رمق افتاده را هم به دنبال خود یدک میکشد. آیا غیر از این است؟! بنابراین در پاسخ به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی، باید منافع و منابع و نظامیان آمریکا را نیز در فهرست اهداف مشروع و قانونی خود جای دهیم. خداوند متعال بر درجات امام راحل ما (رضوانالله تعالی علیه) بیفزاید که بارها میفرمود؛ هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید و سایه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملتهای مسلمان و مردم مستضعف جهان مستدام بدارد که برای رژیم صهیونیستی هویتی مستقل از آمریکا قائل نیستند.
۸- و بالاخره از برخی شنیده میشود، حالا که حمله رژیم صهیونیستی موفقیت درخور توجهی نداشته است، بهتر آن است که از پاسخ و یا از پاسخ سخت صرفنظر کنیم! که باید گفت؛ کمترین کوتاهی در پاسخ محکم و رعدآسا، به مفهوم و معنای دعوت از آمریکا و پادگان منطقه آن، یعنی رژیم صهیونیستی برای حملات ویرانگر به ایران اسلامی و قتلعام مردم شریف این مرز و بوم است. این نسخه ذلتبار را در جریان مقابله با داعش هم میپیچیدند و دیدیم که اگر به مقابله با آن تروریستهای وحشی نرفته بودیم چه سرنوشت هولناکی در انتظارمان بود! به یقین میدانید که داعش ساخته آمریکا بود و برخی از مجروحان این گروه تکفیری در بیمارستانهای حیفا و تلآویو معالجه میشدند. آیا فیلم و تصویر ملاقات نتانیاهو از مجروحان داعش در یکی از بیمارستانهای حیفا را ندیدهاید؟!... اگرچه آمریکا و ماموران صهیونیست آن در جنگ اخیر، به وضوح نشان دادند که روی اصلی سکه داعش هستند!
توانی که مایه مباهات است
مصطفی قربانی
یک نکته مهم در خلال حمله اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، اثبات توانمندی پدافندی بومی جمهوری اسلامی ایران است؛ رهگیری موفق پدافند هوایی کشورمان از عمده پرتابههای رژیم صهیونیستی در جریان این حمله را میتوان از نقاط عطف و مورد توجه در تکمیل و شکوفایی قابلیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران دانست که حاوی نکات متعددی است.
نکته اول در این زمینه آن است که موفقیت پدافند هوایی در جریان این حمله نشان داد که تمرکز جمهوری اسلامی بر تقویت توان دفاعی بازدارنده با اتکا به ظرفیتهای بومی سیاستی درست و منطقی بوده است. درواقع، جمهوری اسلامی در شکوفایی ظرفیتهای دفاعی خود موفق بوده است، زیرا این مهم را با اتکا به ظرفیتهای داخلی خود پیش برده است. در غیر این صورت، در موقعیت حساسی، چون برهه کنونی معلوم نبود طرفهای خارجی اینگونه قابلیتهایی را در اختیار ایران قرار دهند یا نه.
نکته دوم آن است که برخلاف برخی ادعاها، در نظام بینالملل هنوز اصل «خودیاری» (Self Help) موضوعیت دارد و هر کشوری برای بقای خود لاجرم باید قادر به دفاع از خود باشد. بنابراین، گره زدن تأمین امنیت کشور به مذاکره یا چندجانبهگرایی گفتمانی و اعتمادسازی، هیچگاه بنیاد قابلاتکایی نیست. از این نظر، دنیای امروز صرفاً دنیای گفتمان نیست، بلکه دوشادوش گفتمان، قابلیتهای دفاعی هم باید تقویت شود. همانگونه که تاریخ روابط بینالملل نیز این مهم را تصدیق میکند.
نکته سوم آن که برخلاف تلاشهای دشمن در جنگ شناختی درباره قابلیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای غیرکارکردی معرفی کردن این قابلیتها و دوگانهسازی میان منافع و معیشت مردم با این قابلیتها، اتفاقاً همانگونه که پیش از این نیز ثابت شده، قابلیتهای دفاعی ضمن حفظ کیان کشور و تأمین امنیت پایدار، در تأمین منافع اقتصادی مردم نیز اثر جدی داشتهاند، به گونهای که با توجه به موفقیت سامانههای پدافندی در خنثیسازی حمله صهیونیستها، قیمت دلار که در روزهای اخیر متأثر از احساس خطر ناشی از حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران در حال پرواز بود، روز گذشته با شیب نسبتاً تندی شروع به فرود آمدن کرد. این در حالی است که قاعدتاً در شرایط جنگی، قیمت دلار باید بالا برود، اما با توجه به نمایش قابلیتهای پدافندی جمهوری اسلامی ایران، برای همگان ثابت شد که رژیم صهیونیستی و حامیان آن قادر به ضربه زدن به ایران نیستند. بنابراین، به جای ترس و بیثباتی، نوعی آرامش بر فضای اقتصادی حاکم شد.
نکته دیگر آن که مبتنی بر همین قابلیتها، طرف صهیونیستی خود را در موقعیتی ندید تا به زیرساختهای اساسی کشور لطمهای وارد کند. بنابراین، میتوان گفت که این قابلیتهای دفاعی، بازدارندگی لازم را در مقابل این سگ هار ایجاد کرده است، زیرا ضمن موفقیت پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران در رهگیری پرتابههای دشمن، اساساً حمله رژیم صهیونیستی قابل مقایسه با عملیاتهای وعده صادق ۱ و ۲ نبود. اینکه دشمن صهیونیستی خود را در قامتی نمیبیند که همسطح با حمله ایران اقدام کند، نشاندهنده این واقعیت است که به خوبی از قدرت دفاعی ایران آگاهی دارد و از مواجهه با آن واهمه جدی دارد. هر چند جمهوری اسلامی ایران در قالب اصل «دفاع مشروع» به این غلط صهیونیستها، به صورت حسابشده و نه با تعلل و شتاب پاسخ لازم را خواهد داد.
بازدارندگی ایران و حمله اسرائیل
عبدالرضا فرجی راد
تحلیل های صفر و صدی اخیر در خصوص تقابل ایران و اسرائیل به دور از واقعیت است. درست است که از ۷ اکتبر تا کنون اشتباهاتی صورت گرفته ولی با توجه به هجمه همه جانبه اسراییل به غزه، لبنان و به ویژه ایران و تنهایی استراتژیک ایران، اوضاع پرتنش اخیر بد مدیریت نشده است.
همین که طرف اسراییلی جرات نکرده که به مراکز هسته ای و انرژی با این توان بالای نیروی هوایی حمله کند خودش نشان از یک مدیریت قابل قبول دیپلماسی و نیز ترس طرف مقابل از حمله متقابل ایران است.
این که می گویند ایران توان مقابله با اسراییل را ندارد حرف درستی نیست. بله ایران توان مقابله همزمان با نیروی هوایی و دریایی امریکا را ندارد که همه جانبه از اسراییل حمایت می کند ولی همین امریکا همین طور که قبلا مشخص شده در روابط خود با ایران و اسرائیل صفر و صد نگاه نمی کند و برای جلوگیری از حملات ایران کلی هزینه کرده که در منطقه جنگ رخ ندهد و در این دو تقابل خوب هم مدیریت کرد.
آن ها هم هوای انتخابات خود را داشته، هم هوای ایران و هم هوای اسراییل را.
دوستانی که تحلیل می کنند به ویژه آن هایی که با جغرافیا سرو کار دارند باید به این نکته توجه کنند که مشکل اساسی اسرائیل جغرافیاست و بخاطر همین موضوع نمی تواند دست برتر را داشته باشد و اگر تا کنون هم به هم نریخته بخاطر حمایت مالی، نظامی و اطلاعاتی آمریکاست.
اصل اساسی برای اسراییل نارضایتی مردم ایران است ولی جرات حمله به ایستگاه های تولید گاز، برق و بنزین را نداشت. زیرا طرف مقابل هم خود را آماده کرده بود ایستگاه های اسرائیلی را مورد هدف قرار دهد و آن ها به خوبی از این موضوع آگاه بودند و به همین علت یک بازدارندگی ایجاد شد تا تنش محدود شود.
در ادامه شاید صرفا ایران به مراکزی در کشورهای ثالث حمله کند که از این حملات پشتیبانی کرده اند و یا اجازه عبور از آسمانشان صادر شده است.
در حاشیه سفر وزیر به تانزانیا
عبدالحسین طوطیایی
وزیر جهاد کشاورزی در تاریخ 25 مهرماه برای شرکت در پنجمین کمیسیون مشترک دائمی ایران و تانزانیا و زنگبار عازم آن کشور شد. این خبر برای آنان که از فرازوفرودهای حال حاضر بخش کشاورزی کشورمان آگاهی دارند، چهبسا پرسشهایی را پدید بیاورد. پرسشهایی از قبیل چه نتایج مثبت و سازندهای تاکنون از چهار نشست پیشین بهویژه چهارمین آن که در 2008 میلادی برگزار شد، به دست آمده است که ضرورت برگزاری پنجمین اجلاس و آنهم در سطح وزیر را ایجاد کرده است؟ آیا 16 سال فاصله زمانی این اجلاس با کمیسیون ماقبل آن، از فقدان امکانات زیرساختی در کشور میزبان و انفعال مدیریت کمیسیونهای مشترک دلالت ندارد؟ در اجلاس اخیر هم به جای متولی کشاورزی، وزیر خارجه کشور میزبان طرف گفتوگو و تفاهمنامههای مصوب در زمینههای متنوعی از قبیل دام، شیلات، گردشگری، همکاریهای فرهنگی، میراثی، فناوری، بهداشت، آموزش، سیاست و دیپلماسی، دفاع و امنیت، مسائل قضائی و حقوقی، تجارت، صنعت و سرمایهگذاری، آتشنشانی و نجات و... بوده است. چنین تنوعی از موضوعات را تا چه حد میتوان از زمره وظایف حاکمیتی متولی کشاورزی کشور تلقی کرد؟ حدود 80 درصد نیروی اشتغال تانزانیا در بخش کشاورزی فعالیت دارد. باوجوداین درصد اشتغال و در نتیجه نظام سنتی تولید، فقدان زیرساختهای لازم برای روشهای نوین تولید و نیز وابستگی تانزانیا به واردات بیش از نیمی از نیاز داخلی به محصولات گندم، برنج، شکر، روغن و... چگونه میتوان انتظار بازده مناسب در کشت فراسرزمینی در این کشور را داشت؟ به نظر میرسد کشت فراسرزمینی تاکنون در دیگر کشورها هم موفق نبوده و تنها از طریق سرمایهگذاری و مبتنی بر مدیریت کشور میزبان میتوان انتظار توجیه اقتصادی را داشت. در صورت ضرورت سرمایهگذاری و با وجود خزانه خالی، امکان آن درحالحاضر از کشورمان سلب شده است. از طرفی و در شرایط بحران فرونشستها و کاهش نگرانکننده ذخایر آب و انبوهی از دیگر فوریتهایی که بخش کشاورزی کشورمان را تهدید میکند و در دور تسلسل دیگری از عزل و نصبها، وزیر محترم با چه توجیهی عزم به سفرهایی از این قبیل دارد؟ آیا بهتر نیست که قبل از اقدام به ارائه خدمات فنی در نظام تولید توسعهنیافتهای مانند تانزانیا، به حل چالشهای دامنگیر کشاورزی کشور خودمان از قبیل تثبیت خاک و تغییر الگوی کشت متناسب با تغییرات اقلیمی و بحران ذخایر آب زیرزمینی و... پرداخته شود؟ اینکه در شرایط توانمندی، نهادینهبودن سیستم کشاورزی پایدار و صیانت از منابع طبیعی و تولید خود بتوانیم با سرمایهگذاری و انتقال تجارب و فناوریهای نوین روابطی سازنده و مبتنی بر منافع ملی با کشورهای توسعهنیافتهای مانند تانزانیا داشته باشیم، ستودنی است، اما در پیشنیاز این قبیل برنامهها باید در ابتدا چراغی را که به خانه ما رواست، روشن کنیم. در این پیشنیاز باید با گسترش مناسبات سازنده با کشورهایی مانند هلند از دانش و روشهای مدیریت بهینه آنها برای افزایش بهرهوری در عرصه تولید خود بکوشیم. در مقایسه با هلندی که در مساحتی حدود 44 هزار کیلومتر مربع، بالاترین شاخصهای تولید و صادرات کشاورزی و دامپروری جهانی را داشته است، قطعا راه به خطا بردهایم. ارزیابی این خطا آنگاه ابعاد بیشتری میگیرد که تنها در کارنامه خود از خطه شمال کشور و با سطحی معادل 66 هزار کیلومتر مربع، ارقامی تکاندهنده از تخریب و تغییر کاربری ادامهدار داریم
رضا غیاث آبادی
صبح روز پنجم آبان ماه ۱۴۰۳، زمانی که عکس هایی از طلوع خورشید در آسمان آرام شهرهای کشور از شرق تا غرب منتشر می شد، زیرنویس شبکه خبر اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور مبنی بر اقدام تنش زای رژیم صهیونیستی با آسیب محدود در استانهای تهران، خوزستان و ایلام را زیر نویس می کرد. فارغ از ابعاد نظامی و امنیتی، این موضوع در بخش افکار عمومی جامعه پیامدهای قابل ملاحظه ای داشت.
درحالی که اخبار اقدام رژیم صهیونیستی در شبکه های اجتماعی فراگیر شد، ذیل آن ها نظرات مردم با طنازی ذاتی ایرانیان همراه بود. انتشار تصاویر حرکات موزون ورزشکاران در بوستان های مختلف در کشور طبق روال صبحگاهی روزانه به ویژه در تهران، جلب توجه خاصی کرد. اما مهم تر از این ارزهای دیجیتال، دلار و طلا با شیبی تند کاهشی شد، بورس رنگ سبز را دید و هر چه از ساعات روز می گذشت، روند جاری زندگی بیشتر هویدا شد .
اما همزمان انتشار برخی تصاویر و اخبار از حوادث که با مقداری سواد رسانه و جست وجو، نادرست بودن آن کشف می شد، نشان می داد گرچه جنگ در سطح نظامی از دیدگاه عموم مردم ناموفق بوده اما جنگ دیگری در سطح رسانه ای همچنان برقرار است.
هوشمندی رسانه های رسمی در انتشار اخبار به موقع و لحظه به لحظه و اطلاعیه به وقت و درست قرارگاه پدافند هوایی کشور هم سهم بسزایی در جلوگیری از شایعات داشت به طور مثال در حالی که اخبار نادرست حمله به شهر مشهد یا عکسی تاریخ گذشته از آتش سوزی پالایشگاه تهران در رسانه های مجازی منتشر شده بود، در میان مردم شهر کمترین نشانی از توجه به این گونه مطالب بود و فعالیت فروشگاه ها، مراکز آموزشی، مراکز تجاری و پمپ بنزین ها روند عادی خود را داشت.
در تحلیل واکنش مردم بر اساس یک قاعده جامعه شناختی واکنش های اجتماعی بازتابی از مقایسه میان سطح انتظارات و واقعیت اجتماعی است. افکار عمومی جامعه از منابع مختلف تغذیه فکری می شوند اما براساس فاصله انتظارات و وقایع اجتماعی تحلیل نهایی می کنند.
جنگ رسانه ای رژیم صهیونیستی پس از عملیات وعده صادق۲ با تکیه بر توان تهاجمی و با هدف ایجاد رعب، وحشت و تبعات غیر قابل پیش بینی برنامه ریزی شده بود. اما در عمل میان تصویر ساخته شده و واقعیت فاصله بسیار بود و شکست سختی خورد .
در نتیجه به مثال «کوهی که موش زایید»، حوادث به سرعت درمیان مردم دستمایه طنزی فراگیر شد و در تحلیل نهایی رژیم صهیونیستی را در موضع ترس یا ضعف ادراک کرد.
این ادراک اجتماعی از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا می کند که رژیم صهیونیستی از حمایت های بی سابقه ای از سوی کشورهای غربی برخوردار است و وزیر امور خارجه آمریکا به تازگی اسرائیل و برخی کشورهای منطقه را بعد از گفت و گوهای بسیار ترک کرد.
رفتار نظامی رژیم نشان داد برخلاف تهدیدهای روزانه اش، توان و اراده لازم برای آسیب جدی به کشور را ندارد و این موضوع بی تردید موجب افزایش اعتماد به نفس ملی و همبستگی اجتماعی شد.
از آن مهم تر در مقایسه تصاویر شب عملیات وعده صادق، توان پدافندی کشور در برابر حملات سربلند بیرون آمد و بخش های زیادی از مردم به توان بازدارندگی کشور امید بیشتری پیدا کردند.
از طرفی شهدای ارتش در این حادثه از یک سو موجب تاسف و از سوی دیگر موجب موج حمایت مردم شد که نشان داد مردم نسبت به تلاشهای مجموعه های مختلف نظامی کشور به ویژه ارتش جمهوری اسلامی قدرشناسی دارند. همچنین برخی از نقش دیپلماتیک سیاسی ایران طی ماه گذشته به نیکی یاد کردند به شکلی که بسیاری از کشورها به ویژه کشور های همسایه حداقل در اظهارات دیپلماتیک این موضوع را محکوم و از شرکت در اقدامات غیر انسانی و غیر قانونی رژیم دوری کردند و خواستار عدم پاسخگویی ایران شدند.در مجموع این حوادث از یک سو به مقدار قابل ملاحظه ای ادراک اجتماعی مردم را از توان بازدارندگی کشور افزایش داد و از سویی رژیم صهیونیستی را در موضع ضعف یا ترس ترسیم کرد، امری که دیگر برگزاری نماز جمعه رهبر معظم انقلاب، حضور رئیس مجلس و وزیر امور خارجه در بیروت در بحبوحه جنگ لبنان با اسرائیل، موجب تعجب کسی نخواهد شد.همچنین تجربه ماه های اخیر نشان داد نقش جنگ رسانه ای در تخریب اعتماد ملی، همبستگی اجتماعی و تلاطم های اقتصادی بسیار مهم تر از واقعیت روی زمین است و جنگ با رژیم صهیونیستی واقعیتی است که می بایست ابعاد ترکیبی آن را به خوبی شناخت و پیچیدگی های آمادگی اجتماعی با آن را با تدبیرلازم مدیریت کرد.
در عین حال جریان های خبری در فضای مجازی مانند توییتر و تلگرام نمی بایست مبنای تصمیم گیری و تصمیم سازی باشند زیرا میان آنچه در این کانال ها و گروه ها با آنچه در واقعیت اجتماعی می گذرد، در بسیاری از اوقات فاصله است و می بایست بدون شتاب زدگی یا تعلل و براساس واقعیت های موجود به این موضوع واکنش نشان داد.
جواد شاملو
وقتی به تاریخ نگاه میکنیم و گذشته را با اکنون مقایسه میکنیم در رفتار یهودیان منحرف و انسانستیزی که تیره امروزین آنها را با نام صهیونیسم میشناسیم، نوعی تشابه و پیوستگی میبینیم. در تاریخ اسلام دشمنان مختلفی رو به روی رسول اکرم قرار گرفتند اما در میان آنها این یهودیان بودند که قلعهنشین بودند و نه شهرنشین و از همان قلعهها نیز با سپاه اسلام میجنگیدند. سه جنگ بنینضیر، بنیقریظه و بنیقینقاع حاصل محاصره و شکست سه قلعه با همین نامها بود. قرآن کریم در سوره حشر، این خصلت یهودیان منحرفشده را به صراحت بیان میدارد: «لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ». «آنها هرگز با شما بهصورت گروهی نمیجنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف!) آنها را متّحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند!».
امروز هم میبینیم که رژیم صهیونی مناطق تحت اشغال خود را به مدد سامانههای چندگانه پدافندی به صورت یک قلعه درآورده و در تلاش است با این سامانهها و نیز پناهگاههای زیرزمینی این قلعه را هرچه بیشتر تحصین کند. دیدیم که جمعهشب نیز در جریان حمله بزدلانه به خاک پاک ایران اسلامی سران رژیم فورا خود را در اعماق پناهگاههایشان پنهان کردند و حمله را از دل زمین پیگیری کردند!
خصلت دیگر این تیره انحرافی از یهود، تروریست بودن آن است. همین غزوه بنینضیر که سوره حشر در بیان حکایت آن نازل شد، با قصد یهودیان آن قلعه برای ترور پیامبر اکرم صلوات الله علیه آن هم در حالی که با ایشان در پیمان بودند آغاز شد.
در طول غزوه هم بار دیگر یکی از اهالی قلعه با تنی چند از یهودیان تصمیم به ترور حضرت رسول صلواتالله علیه میگیرد که با هوشمندی و دلاورمردی امیر مؤمنان سلام الله علیه، این توطئه خنثی شد و آن تروریست به هلاکت رسید. این الگو را امروز هم در رفتار یهودیان صهیونیست میبینیم.
آنها نیز پشت دیوارهای فرضی و ناکارآمد سامانههای پدافندی خود پنهان شده و از طریق ترور بزرگان مقاومت جنگ خود را پیش میبرند.
ریشه این رفتار دیرینه دشمن، در بیان قرآن ترس است. « لَأَنتُم أَشَدُّ رَه بَة فِي صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّه ذَٰلِكَ بِأَنَّهُم قَوم لَّا يَفقَهُونَ ». صهاینه و نیاکان یهودی آنان هیچ ترسی از خدای سبحان که منشا و یگانهمالک قدرت و قوت است ندارند؛ اما در عوض از دشمنان خود که همان مؤمنان و احرار باشند، شدیدا در ترساند!
این ترس در حمله جمعهشب رژیم نیز هویدا بود. حملهای که با راهبرد «زدن در عین نزدن» همراه بود. آنها تلاش کردند شدت این حمله به حدی باشد که ایران اسلامی را بیش از اندازه خشمگین نکند و راه برای پاسخ ندادن ایران باز باشد.
با توجه به تحلیل قرآن از رفتار اجتماعی این یهودیان و با توجه به واقعیتهای میدان، نقض حریم هوایی ایران با تدبیر نیروهای مسلح قهرمان ما باعث میشود خداوند ترسی که در دل بنینضیر انداخت را به جان نتانیاهو و کابینه جنگ او بیندازد. همان ترسی که با ضرب شست حیدر کرار ایجاد شد و به بنینضیر یادآوری کرد در صورت آغاز جنگ، با علیابن ابیطالب طرفاند و این یعنی پهلوانان قلعه باید با سرهایشان خداحافظی کنند! باید دانست صهیونیسم امروز از یهود بنینضیر بیمایهتر است. راهبرد سپاه اسلام در صدر اسلام، حمله به زیرساختهای اقتصادی دشمن بود. «مَا قَطَعتُم مِّن لِّينَةٍ أَو تَرَكتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذنِ ٱللَّهِ وَلِيُخزِيَ ٱلفَٰسِقِينَ». اسلام نخلها را قطع کرد و صدای شیون آن دنیاپرستان به آسمان رفت.
حمید ملکزاده
در نخستین ساعات بامداد روز گذشته ارتش رژیم اشغالگر قدس به بهانه پاسخ به عملیات مشروع «وعده صادق 2» - که بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد و در نتیجه اقدامات خصمانه این رژیم علیه حاکمیت ملی دولت جمهوری اسلامی ایران، شهروندان آن و فرماندهان جبهه مقاومت در محدوده سرزمینی ایران - اجرا شده بود، به برخی اماکن نظامی کشورمان حمله کرد. اصل اقدام اسرائیل علیه مراکزی در محدوده سرزمینی جمهوری اسلامی ایران چیزی نبود که نتوان آن را پیشبینی کرد. مقابله شجاعانه و موثر پدافند هوایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با این اقدام نامشروع و خصمانه رژیم، امکان پیشبرد اهداف برنامهریزی شده برای آن را از دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی سلب کرد. با این حال این تنها موضوعی نیست که درباره حمله بامداد دیروز رژیم صهیونیستی به ایران میتوانیم بگوییم. برای اینکه بتوانیم فهم روشنتری از میزان ناکارآمدی این اقدام به دست بیاوریم، باید به آن روندی بازگردیم که مجموعه دستگاههای تبلیغاتی رژیم و سربازان فارسیزبانشان در طول یک ماه گذشته طی کرده بودند؛ یعنی باید روایت دقیقی از تلاشی که رژیم برای تصویرسازی و آمادهسازی این حمله، از نظر تبلیغاتی انجام داده بود را در مقابل خود قرار دهیم.
* عملیات روانی: ایران یا جمهوری اسلامی؟
درست از نخستین دقایق به اجرا درآمدن عملیات «وعده صادق 2» مجموعه دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی یکجور عملیات روانی پیچیده را برای آماده کردن شرایطی که فکر میکردند برای پاسخ دادن به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران لازم است آغاز کردند. مهمترین بخش این عملیات روانی تلاش برای جدا کردن ایران از جمهوری اسلامی ایران بود. آنها سعی کردند این موضوع را به شکل گستردهای تبلیغ کنند که ایران و مردمش چیزی هستند و جمهوری اسلامی ایران چیز دیگری؛ مهمترین بازیگران این عملیات نخنما را بیشتر در میان اطرافیان باقیماندههای رژیم پهلوی میشد پیدا کرد. خط تبلیغی برجستهای که در این عملیات روانی میشد به وضوح مشاهده کرد از این قرار است: الف- ایران یک چیز و جمهوری اسلامی ایران چیز دیگری است؛ ب- مردم ایران منتظر فرصتی برای اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران هستند؛ پ- این فرصت را ارتش اسرائیل برای آنها فراهم خواهد کرد؛ ت- خلأ قدرت احتمالی بعد از اقدام اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران توسط باقیماندههای پهلوی پر میشود.
بر اساس این تصویر اینطور تبلیغ میکردند که مردم ایران که آماده براندازی حکومت هستند، تنها به بهانهای نیاز دارند - که ارتش رژیم صهیونیستی برایشان فراهم میکند - و شاهی که بنا بود بههمراه موشکهای صهیونیستی در ایران فرود بیاید.
این گزافهگویی تا جایی ادامه پیدا کرد که بعضی سربازان فارسیزبان رژیم صهیونیستی، به طور علنی در رسانههای خودشان، پیشنهادهایی درباره اهداف ارتش رژیم ارائه کردند. آنها انتظار داشتند تهاجم دشمن خارجی به کشور به صحنه جلوس ظفرمندانه آنها بر تخت پادشاهی تبدیل شود. با این وجود شب افتخاری که انتظار میکشیدند در نهایت برای آنها به یکجور روسیاهی ابدی در حافظه مردم ایران منتهی شد. در شبی که یک کلمه واحد، یعنی «جمهوری اسلامی ایران» به پشتوانه مردم و به وسیله مدافعان غیورش از کیان کشور و امنیت ملت بهخوبی دفاع کرد، برای دشمنان ایران و مردمش حقارتی ابدی به یادگار ماند که نمیشود آن را به سادگی از چهره آنها زدود.
این نخستین باری نیست که دشمنان ایران، با تدبیر قدرت عاقله جمهوری اسلامی ایران و حمایت مردمی که دل در گرو آن دارند، طعم تلخ حقارت ناشی از شکست را میچشند. امروز دیگر بازی حقارت برای ایشان به بخشی از روزمرّگیهای سیاسیشان تبدیل شده است: چه در اقدام علیه رژیم صهیونیستی و چه در دفاع از کیان ایران اسلامی در هر ۲ حالت نمایش ضعف و بازی حقارت برای دشمنان ایران تکرار میشود.
در جریان عملیات «وعده صادق 2»، در حالی که رسانههای صهیونیستی انتظار داشتند صبر استراتژیک ایران به ابزاری علیه انسجام داخلی در ایران و در میان اعضای مقاومت تبدیل شود؛ نمایش قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سراسر منطقه باعث ایجاد موجی از شادی، دلگرمی، انسجام و وحدت حول مفاهیم و ارزشهای بنیادین مقاومتی شد که موشکهای ایرانی به ارمغان میآوردند. در سراسر منطقه و در همه سرزمینهای اشغالی شوق و جشن و پایکوبی جریان داشت و چراغ سفیران صلح ایرانی در آسمان، برای آنها خاطراتی بهیادماندنی را رقم زد.
رژیم صهیونیستی و دلبستگانش حتی پیش از اینکه موشکهای ایرانی به زمین فرود بیایند چه در میدان و چه در ارواح مردمان منطقه بازنده بازی بودند.
برای ما «وعده صادق 2» نمایش قدرت و بازی عزت بود؛ ما، بدون توجه به دستاوردهای نظامی قابل توجه در «وعده صادق 2» در میدان، بازی حقیقت را به شکل دیگری روایت کرده بودیم. حقارت ناشی از این شکست، حتی قبل از انتشار عکسهای ماهوارهای، در سراسر منطقه و در همه جای جهان معلوم بود؛ داغ ننگی که در حمله بامداد دیروز رژیم صهیونیستی به ایران دوباره تکرار شد. این بار به شکلی آرامتر، به صورتی متینتر و در آرامش خواب مردمانی که تنها روز بعد از این تهاجم خصمانه و نامشروع، از جزئیات آن مطلع شدند. در تهران و شهرهای دیگر هیچ خبری از آنچه رژیم صهیونیستی انتظارش را میکشید نبود. پمپ بنزینها، خیابانها، مراکز شهری و در مجموع روند عادی زندگی روزمره ایرانیان به هیچ عنوان دچار اختلال ناشی از این هیاهوی پوچ نشد. هیچ کس، در هیچ جای منطقه کلاهی از سر برنداشت و تحلیلگرانی که معتقد بودند ایران در میان کشورهای منطقه منزوی است آبروی نداشتهشان را از دست دادند. رژیم صهیونیستی این بار هم جدا از حقارتی که بهخاطر توان قابل توجه مدافعان ایران تحمل کرد، در بازی تبلیغات نیز شکست خورد.
مساله مهمی که درباره این موضوع باید در ذهن داشته باشیم این است که نباید تنها به این دستاوردها اکتفا کنیم. مناقشه میان ایران و رژیم صهیونیستی مناقشهای است که هنوز در جریان است. نه باید در بزرگنمایی دستاوردهایمان افراط کنیم و نه باید آنها را کوچک بشماریم. همینطور باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در مواجهه با موضوعاتی که به جنگ مربوط میشود حفظ وحدت داخلی و توجه به اعلانات و اعتماد به تصمیمات مقامات رسمی و تصمیمگیران اصلی در کشور از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران پیشتر نشان داده در برخورد با متجاوزان به حریم ایران و ناقضان امنیت ایرانیان به هیچ عنوان کوتاهی نخواهد کرد. در ادامه این مسیر با حفظ وحدت، انسجام و سرلوحه قرار دادن اصل منافع ملی باید در کنار هم و نیروهای مسلح کشورمان باشیم.
ارسال نظرات