مسعود اکبری
1- مؤسسه تحقیقاتی «شناخت خاورمیانه» (IMEU) اخیرا در گزارشی اعلام کرده است: «با گذشت بیش از یک سال از عملیات 7 اکتبر، آمریکا همچنان بیشترین کمکهای مالی و تسلیحاتی را به اسرائیل داشته است. بهطوری که در یک سال گذشته 50 هزار تن سلاح و بیش از 75هزار تن بمب به اسرائیل کمک کرده است. به عبارتی دیگر آمریکا 600 محموله سلاح در این یک سال به اسرائیل ارسال کرده است. یعنی میانگین هر 12 ساعت یک محموله سلاح!»
در ادامه این گزارش آمده است: «کنگره آمریکا ماههای گذشته بسته پیشنهادی بایدن مبنی بر کمک مالی 18 میلیارد دلاری به اسرائیل را تصویب کرد. در حالی که بودجه سازمان حفاظت از محیط زیست با یک میلیارد دلار کاهش مواجه شد و به9.2 میلیارد دلار رسید. علاوهبر کمک 18 میلیاردی، بایدن در ماه آگوست درخواست کمک 20 میلیارد دلاری دیگری به اسرائیل را به کنگره داد و هنوز منتظر تایید کنگره میباشد.»
2- بر اساس آماری که سایت «الخلیج آنلاین» چندی پیش منتشر کرد، آمریکا در نخستین روزهای جنگ علیه غزه، کمک نظامی به مبلغ ۱۴ میلیارد دلار برای پشتیبانی از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه اختصاص داده است. بر اساس این آمار، این مبلغ یکسوم بودجه مورد نیاز رژیم اسرائیل برای جنگ علیه نوار غزه بود که ۵۰ میلیارد دلار برآورد شده است. این ۱۴ میلیارد دلار بزرگترین کمک نظامی آمریکا به رژیم صهیونیستی به صورت یکجا بهشمار میرود.
این مبلغ یکدهم کمکهای نظامی آمریکا به اسرائیل از زمان تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی است. طبق گزارش آژانس توسعه جهانی آمریکا «ایالات متحده تاکنون ۳۱۰ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است.» مجموع کمکهای آمریکا به رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ میلادی حدود 310 میلیارد دلار است که از این مبلغ،230 میلیارد دلار کمکهای نظامی بوده و 80 میلیارد دلار دیگر نیز به سایر نیازهای ساکنان سرزمینهای اشغالی اختصاص داشته است. میزان کمکهای نظامی سالیانه آمریکا به رژیم صهیونیستی حدود ۴ میلیارد دلار است. این میزان هزینه، یک میلیارد دلار بیشتر از بودجه آمریکا برای مبارزه با بحران اقلیمی است.
3- مؤسسه «واتسون»، متعلق به دانشگاه «براون» در آمریکا اخیرا در گزارشی اعلام کرده است: «هزینههای ایالات متحده برای عملیات نظامی اسرائیل و مربوط به آن در منطقه، بالغ بر22،76 میلیارد دلار است. البته، این تخمین محافظهکارانه است، زیرا شامل بودجه تصویب شده کمک امنیتی از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بودجه تکمیلی برای عملیات منطقهای و هزینههای تخمینی عملیات بوده و هزینههای اقتصادی دیگری را شامل نمیشود.»
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «در چارچوب بیش از 22،76 میلیارد دلاری که دولت ایالات متحده برای یک سال جنگ هزینه کرده است، باید منتفعان خاص از فروش تسلیحات را نیز در نظر گرفت و به رابطه بین سازندگان تسلیحات آمریکایی مانند بوئینگ، RTX، لاکهید مارتین و جنرال داینامیکس و دولت اسرائیل پرداخته شود. دولت ایالات متحده این روابط تجاری را یکی از دلایل تداوم تامین سلاح و تجهیزات نظامیان خارجی از جمله ارتش اسرائیل تلقی میکند.»
4- مجله آمریکایی «تبلت» اخیرا در گزارشی نوشته است: «کمک ایالات متحده به اسرائیل، یارانه پرسود به سازندگان تسلیحات آمریکایی است. به عنوان نمونه، طی سال گذشته، «بوئینگ» یکی از تولیدکنندگان تسلیحات آمریکایی بوده که تجهیزات نظامی را به اسرائیل و همچنین به دیگر متحدانش در خاورمیانه (غرب آسیا) و اوکراین صادر کرده است.»
5- دولت آمریکا با وجود کسری شدید بودجه، سالانه هزینهای میلیاردی به رژیم صهیونیستی اختصاص میدهد که این موضوع باعث اعتراض مالیاتدهندگان آمریکایی شده است.کسری بودجه آمریکا 1،7 تریلیون دلار است و روزانه ۱۰ میلیون و چهارصد هزار دلار از جیب آمریکاییها برداشته شده و به رژیم صهیونیستی کمک میشود.
در حقیقت مالیات مردم آمریکا نقش مهمی در تامین این کمکها داشته است. هر مالیاتدهنده در آمریکا سالانه 26 دلار کمک نظامی به اسرائیل میکند. بر اساس گزارشهای منتشر شده، مالیاتی که مردم آمریکا برای اسرائیل پرداخت میکنند، برابر با هزینه ساخت۴۷ هزار مدرسه در ایالات متحده است. از سوی دیگر اگر این پول بین ۳۰ میلیون جمعیت زیر خط فقر آمریکا توزیع میشد، به هر نفر 10 هزار دلار میرسید.
6- سناتور «برنی سندرز» چندی پیش گفت: «هر روز، هر سال و هر دهه، مردم فلسطین با چالشهای خشونتآمیز اشغال روبهرو هستند. خشونتی که میلیاردها دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکایی، بخشی از هزینه آن را تأمین میکند.»
7- «متیو دزموند» جامعهشناس آمریکایی، سال گذشته در کتاب خود با عنوان «فقر در ایالات متحده» مینویسد: «در ایالات متحده، از هر 9 نفر یک نفر و از هر 8 کودک یک نفر به طور رسمی فقیر محسوب میشوند... در آمریکا، مالیات کامل از کارگران و کارمندان با درآمد متوسط و پایین گرفته میشود. از اینرو، بار هزینههای مالی در این کشور بر دوش کسانی است که درآمد متوسط و پایین دارند، در حالی که ثروتمندان از مزایای قوانین مالیاتی بهره میبرند.»
8- چندی پیش شبکه CBS آمریکا یک نظرسنجی در داخل این کشور با موضوع کمک ایالات متحده به اسرائیل انجام داد. نکته قابل تأمل اینجاست که حدود دو سوم شرکتکنندگان، مخالف کمک آمریکا به رژیم صهیونیستی بودند.
در طول سالهای اخیر و پیش از عملیات طوفانالاقصی نظرسنجيهاي متعددي بين مردم آمريكا درباره رابطه كشورشان با رژيم صهيونيستي انجام شده است. نتيجه اكثر آنها هم يك چيز بوده؛ اينكه مردم آمريكا دوست دارند كشورشان كمك مالي به رژیم صهیونیستی نداشته باشد. اما هيچوقت به اين خواسته مردم اهميتي داده نشده است.
9- «جان مرشایمر» استاد مشهور روابط بینالملل دانشگاه شیکاگو در کتاب «لابی اسرائیل» مینویسد: «اداره آمریکا با لابی آیپک که تحت تأثیر یک کشور[رژیم] دیگر است، هیچ نفع راهبردی برای مردم آمریکا نداشته و تنها موقعیت واشنگتن را تضعیف میکند.»
10- طبق جدیدترین نظرسنجی اکونومیست، ۱۴درصد از جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله آمریکایی از اسرائیل و کشتار کودکان در غزه حمایت کردهاند و در سوی مقابل، ۳۳درصد از جوانان آمریکایی از مردم فلسطین حمایت کردهاند؛ این نظرسنجی نشان میدهد که «نسل ضدصهیونیستی در آمریکا در راه است.»
به عقیده صاحبنظران و تحلیلگران، اگر حمایتهای سیاسی، تسلیحاتی و نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی نبود، این رژیم قادر به ارتکاب این همه جنایت در غزه و لبنان نبود. این در حالی است که رژیم صهیونیستی در بیش از یک سال اخیر، بنا بر آمار رسمی، 42 هزار نفر را به شهادت رسانده است.
واقعیت این است که دولت آمریکا، با مصرف کردن مالیات مردم این کشور برای رژیم کودککش صهیونیستی، در حقیقت مردم آمریکا را برده اسرائیل کرده است. مسئلهای که با واکنش منفی شهروندان آمریکایی مواجه شده است و این واکنش منفی و اعتراض، روز به روز در حال گسترش است.
در برابر پدیده شوم صهیونیزم
حمیدرضا شاه نظری
بعد از گذشت بیش از یک سال از آغاز عملیات طوفانالاقصی، رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود (به خصوص آزادی اسیرانش) در غزه کاملاً شکست خورده است و تنها دستاورد این رژیم در قبال غزه، قتل عام مردم بیگناه بوده که نفرت جهانیان از مردم تا بسیاری از سیاستمداران را برانگیخته است. از طرفی برای اولین بار رژیم صهیونیستی با انجام جنایات بیسابقه در غزه، با حملات متعدد جبهه مقاومت از یمن تا لبنان و عراق مواجه شده که آرامش را از سرزمینهای اشغالی گرفته و این رژیم را در یک وضعیت نامتعادل روانی و اجتماعی قرار داده است. با درک شکست در رسیدن به اهداف اعلامی در غزه و هزینه بالای اعتباری که این رژیم در افکار عمومی جهان پرداخت کرده، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته با اقداماتی جنایتکارانه و بزرگ، به دستاوردهای راهبردی فراتر از میدان غزه دست یابد. انفجار پیجرها در لبنان و ترور همزمان هزاران لبنانی از جمله نیروهای حزبالله، ترور و به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله و کادر فرماندهی حزبالله و حملات گسترده به بیروت و جنوب لبنان در همین چارچوب انجام شد. در تصور رژیم صهیونیستی با شهادت سیدحسن نصرالله که عملیات تروریستی منجر به آن را عملیات «نظم نوین» نامگذاری کرده بود و با سلسله اقدامات تروریستی انجام داده شده در همان مقطع، به یک دستاورد راهبردی بزرگ دست پیدا کرده و با نابودی حزبالله، نظم نوینی در منطقه غرب آسیا حاکم خواهد شد که با برتری این رژیم همراه است.
عملیات وعده صادق ۲ و هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی پس از آن، که در سفر آقایان قالیباف و عراقچی به بیروت و مواضع قاطع آقای پزشکیان نمایان بود، تا حدی ورق را برگرداند و به مقاومت روحی تازه دمید. با این حال باید توجه داشت که دستگاه محاسبات رژیم صهیونیستی به خصوص با همراهی امریکاییها که تحولات کنونی را فرصت مناسبی برای رسیدن به یک وضعیت متفاوت در منطقه و استقرار نظمی جدید مهیا میبینند، دچار تحول شده و دیگر نمیتوان با مدلهای قبلی آن را تحلیل و ارزیابی کرد. عدم تمایل به ایجاد آتشبس علیرغم ضربات جدی وارده به رژیم به خصوص موشکباران تلآویو و حیفا و هضم و تحمل آن توسط رژیم صهیونیستی، نشان میدهد که این رژیم اهداف و برنامههای شوم و بلندپروازانهای در سر دارد و این بار با مدلهای قبلی نمیتوان افسار آن را کشید. از سویی جمهوری اسلامی ایران در حرف و عمل نشان داده که دوران خویشتنداریاش به پایان رسیده و در برابر هر اقدام رژیم صهیونیستی واکنش مناسب را نشان میدهد.
با این اوصاف، میتوان گفت که شرایط کنونی، یکی از نقاط عطف تاریخ ایران است که اگر با درایت مردم و مسئولان مدیریت شود با تثبیت قدرت ایران و محور مقاومت در منطقه و جهان همراه خواهد شد و دستاوردهای بزرگی به ارمغان خواهد آورد ولی اگر به خوبی مدیریت نشود و به الزامات گذر از آن توجه نشود، آثار جبرانناپذیری در پی خواهد داشت. برخی ملاحظات اساسی در شرایط کنونی عبارتاند از:
امروز در سطح جامعه میان مردم با مردم و مردم با مسئولان، نیاز به بالاترین همبستگی ملی وجود دارد. ورای نگاه سیاسی به جمهوری اسلامی، کیان ایران عزیز و ملت ایران با تهدیدات و نیز فرصتهای جدی مواجه است که لازمه موفقیت در عبور از این مرحله، همراهی و اعتماد کامل مردم به مسئولان و همبستگی بالای اجتماعی است. همچنین ضرورت دارد که مسئولان نیز تمام همت خود را برای صیانت از این همبستگی بالای اجتماعی به کار گیرند و از هرگونه اقدامی که خلاف این مهم باشد پرهیز نمایند و تمام تلاش خود را برای تحقق آن به کار گیرند.
در وضعیت حساس کنونی، هماهنگی بیش از پیش عرصه میدان و دیپلماسی بسیار ضروری است. هرچند در تحولات اخیر این هماهنگی در سطح بسیار بالایی وجود داشته ولی لازم است از آن حفاظت شود و آن را تعمیق کرد. اقدامات و تمهیدات نیروهای مسلح در دفاع از کشور باید بیش از گذشته با اقدامات دیپلماتیک فعال و قدرتمند همراه شود تا توطئههای دشمنان را خنثی و دستگاه محاسباتی آنان را بر اساس منافع ملی ایران و محور مقاومت تنظیم کند. رژیم صهیونیستی همانگونه که امام خمینی (ره) فرمودند یک غده سرطانی است که باید از روی زمین محو گردد. این رژیم علاوه بر ذات جنایتکار و نژادپرست خود، ماهیتی کاملاً استعماری دارد و در نقش پادگان بزرگ غرب و امریکا در منطقه نقشآفرینی میکند. این غده اگر پیشرفت نماید کل منطقه را به خود آلوده خواهد کرد و سرنوشت ملتهای دیگر منطقه بهتر از وضعیت کنونی مردم فلسطین و غزه نخواهد بود. از این رو، لازم است از طرق دیپلماسی رسمی و عمومی همه ملتها و دولتهای منطقه را از این مهم آگاه و برای مقابله با این موجودیت جنایتکار بسیج کرد. در تحلیل رفتار دشمن نباید به الگوهای سنتی بسنده کرد، باید به پویایی شرایط و نیات دشمن و تحول دستگاه ادراکی و محاسباتی آن، توجه کرد و پاسخ متناسب با آن را طراحی نمود. این پاسخ لزوماً واکنشی و ضربه دومی نباید باشد بلکه میبایست در صورت لزوم، پیشگیرانه و ضربه اولی و بازدارنده باشد.
اگر تمهیدات متعارف و معمول، نیاز بازدارندگی جمهوری اسلامی را تأمین نمیکند و خطرات امنیت ملی قابل توجه نسبت به کیان کشور و مردم را رفع نمیکند، باید نسبت به تدوین دکترین جدید امنیت ملی و راهبردهای جدید در قبال آن اقدام کرد. در دنیای آشوبناک کنونی و حضور رژیمها و حکومتهای وحشی و ضدبشری که از ریختن خون هزاران زن و کودک برای رسیدن به اهداف سلطهطلبانه خود هیچ ابایی ندارند، هیچ تابو و خط قرمزی بالاتر و مهمتر از حفظ خون مردم وجود ندارد.
تلاش برای همسطح کردن دیپلماسی و میدان
سید هادی سید افقهی
سفرهای آقای عراقچی برای همفکری و هماندیشی با دولتهای منطقه برای چند هدف است، هدف اول اینکه احتمال ماجراجویی و جنایت رژیمصهیونیستی علیه کشور ما مطرح است و آقای عراقچی در سفری ادواری بهخصوص به کشورهای پیرامون ما مطرح میکند که جمهوری اسلامی ایران خواهان ادامه جنگ نیست.
این در حالی است که رژیمصهیونیستی به خاک ما تجاوز و مهمان ما را در ایران شهید کرد. جمهوری اسلامی ایران براساس مقررات بینالمللی یعنی بند ۵۱ منشور سازمان ملل به این اقدام رژیمصهیونیستی پاسخ داد. به همین دلیل اگر اسرائیل بخواهد دوباره پاسخ بدهد، احتمال منطقهایشدن جنگ وجود دارد. در این شرایط چند مساله پیچیده وجود دارد، اول اینکه در اکثر کشورهای پیرامون ما پایگاههای آمریکایی وجود دارد، مخصوصا کشورهای حوزه جنوب خلیجفارس که به شکل زمینی، هوایی و دریایی همیشه در خدمت آمریکا هستند و جرأت هم ندارند به آمریکاییها چیزی بگویند.
آقای عراقچی در سفر به کشورهای منطقه گفته ما خواهان توسعه جنگ و حتی درگیری با آمریکا نیستیم؛ درواقع مشکل ما با رژیمصهیونیستی ایدئولوژیکی و راهبردی است. وی به کشورهای منطقه گفته ما ازشمامیخواهیم که اگر جنگ منطقهای شد و بنیامین نتانیاهو خواست پای آمریکا را به صحنه بکشد، اجازه ندهید از پایگاههای آمریکا در خاک، آسمان و آبهای سرزمینی شما اقدامی علیه ما صورت بگیرد. علاوه براین، ازاین کشورها خواسته شده تاآسمانشان رادراختیارهواپیماهای رژیمصهیونیستی نیز قرار ندهند.
از طرفی باید تصریح داشت که مساله دیگر محور مقاومت، شرایط غزه، لبنان و شهادت سیدحسن نصرا... و دیگر فرماندهان حزبا... است و وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در سفر به بیروت، دمشق، ریاض و دوحه تأکید کرد که اولا ما به دنبال آتشبس هستیم و بعد از آن باید برای این مساله راهحل سیاسی پیدا کنیم. آتشبس نیز فقط مخصوص لبنان نیست، چون اساسا این همه خسارت و هزینهای که لبنان و حزبا... داده بهدلیل مساله غزه است؛ بنابراین نباید برقراری آتشبس فقط به لبنان محدود شود. درواقع در فلسطین و لبنان باید آتشبس برقرار شود. ما با هر کشوری رابطه حسنه داریم. در این بین روابط دوگانه نیز مطرح است؛ از دیدار وزیر خارجه کشورمان با آقای بنسلمان که در آن صحبتهای مهمی مطرح شد گرفته تا دیدار با امیر قطر و وزیر خارجه عمان؛ بنابراین سفرهای آقای عراقچی لازم بود تا ما بتوانیم سطح دیپلماسی را به سطح میدان برسانیم.
ازطرفی باید این را نیز تاکید کنم که جمهوری اسلامی ایران باید دیدگاههای خود را صریح و شفاف مطرح کند و سخنان طرفهای مقابل را نیز بشنود. در این بین مقامات این کشورها نیز میگویند با جنگ منطقهای و ماجراجوییهای رژیم اسرائیل مخالف هستند.
نکته دیگر این است که اقتصاد بیشتر کشورهای منطقه تکمحصولی است و در این شرایط اگر بحرانی ایجاد و تنگه هرمز و بابالمندب بسته شود، همه متضرر میشوند و در این بین تنها رژیم اسرائیل است که میخواهد همه را با خود غرق کند.
تبعات تحریم هوایی ایران
صلاح الدین خدیو
پرواز هواپیماهای ایرانی به اروپا، نماد آغاز فصلی تازه است که اصلی ترین نمود آن انزوای فزاینده و انقطاع از جهان است.
حتی قبل از تحریم های اخیر نیز، ناوگان فرسوده و مستهلک هوایی ایران به خاطر مسائل ایمنی از ورود به برخی از شهرهای مهم اروپایی منع شده بود.
نگاهی به لیست پروازهای خروجی شهر فرودگاهی امام خمینی در شبانه روز اخیر نشان می دهد که مسکو و استانبول تنها “مقاصد اروپایی” خطوط هوایی ایران هستند.
در طول قرن نوزده، این دو شهر عمده ترین صادر کنندگان افکار و ایدههای مدرن به ایران بودند.
دو شهری که خود با واسطه، مدرنیتهی غربی را دریافت و در ذهن دولتمردان قاجار و منورالفکران اصلاح طلب آن زمان، سرنمون اصلاحات و نوسازی آمرانه به شمار می رفتند.
گویی دست تاریخ و چرخ روزگار دوباره ما را به گذشته برده و مسکو و استانبول را به جایگاه کانونی شان در تخیل ” خارجه اندیش ” ما باز گردانده است.
طرفه این جاست که هر دو شهر درست مانند گذشتهی پیش گفته، مرکز مدرنیتهی آمرانه و اقتدارگرایی های قرن بیست و یکمیند.
ما در گذشته از مسکو افکار انقلابی، سیاست رادیکال و سوسیال دمکراسی را آموختیم و از ترکیه ناسیونالیسم و ملت سازی و غرب گرایی را.
بعید می دانم امروز این دو متروپل بخت برگشته که زمانی شهرهایی جهانی بودند، چیز زیادی در چنته داشته باشند.
هر دو مقهور دولتمردانی هستند که زبان جهانی اقتصاد را چندان نمی فهمند.
جهانی بودن و جهان روایی در سدهی جاری بیشتر به معنای ادغام در اقتصاد جهانی است. به معنای آشتی با جهان از رهگذر داشتن سهم بزرگ تری از اقتصاد جهان در رده بندی بر اساس تولید ناخالص ملی است.
در جهانی که اقتصاد بر سیاست اولویت دارد، بزرگی نه به سال بلکه به عقل است.
ممکن است جایگاه و شان اقتصادی کشور کوچک و پنجاه سالهی امارات متحدهی عربی از امپراتوری های کهن و چند صد سالهی روسیه و ترکیه بیشتر باشد.
اما یک نکته روشن است؛ هیچ کشوری بدون داشتن روابط گسترده و متقابل با جهان رشد نمی کند.
به مناسبت هفته تهران
اهل تهرانم... دشت سجاده من
ترانه یلدا
در هفتهای که گذشت، همه جا حرف تهران بود. مناسبت «هفته تهران» که از چندین سال پیش به بهانه نامگذاری تهران بهعنوان پایتخت ایران در متمم قانون مشروطه، اکنون هر سال برگزار میشود، همه را سر شوق آورده بود تا درباره شهرشان صحبت کنند. من هم که تهران تمام فکر و ذکرم است و برایش روزانه میجنگم، چند مجلس را سیر کردم: از خانه اندیشمندان تا تالار طبقه هفتم ساختمان بهشت و از باغچه روزنامه همشهری تا باغ نگارستان. امروز هم آقای احمد مسجدجامعی در ادامه هیجانات تهرانخواهی هفته گذشته، از دکتر پزشکیان خواسته درهای محوطه سردر باغ ملی یا میدان مشق را به روی تهرانیها باز کند تا «روزهای تهران» -مانند گذشته با حضور شاد مردم شهر- دوباره در آن برگزار شود. بگذریم که این پیادهراه قرار بود 365 روز سال به روی گردشگری مردم تهران باز باشد... .
به نظر من، همبستگی تهرانیها در بیش از یک قرن، بر اساس یک فرهنگ مشترک شکل گرفته است؛ فرهنگ آزادی و آسانگیری، فرهنگ قبول دیگری و گشادهدستی؛ فرهنگ ترکیب و اختلاط در فضایی نو و مدرن برای تولید و تکثیر در مقیاسی بزرگ و کلانشهری. همین فرهنگ مدرن و جهانی تهران است که تعصبها را میشکند و ما 10 میلیون تهرانی را همدل و نزدیک میکند. ما که هرکداممان اگر سه نسل عقبتر برویم، نسبمان به یکی از ولایات و شهرهای این سرزمین مربوط میشود. یکی جَدی شیرازی داشته، قزوین بزرگ شده، تهران دانشگاه رفته و همینجا مانده است، همینجا کار و همسر اختیار کرده و فرزندانش تهرانیاند. او اهل تهران است. شعرا و هنرمندانمان جملگی میگویند در جاهای دیگر سرچشمه الهامشان میخشکد. همچنین هستند کسانی که سالهاست به دلایلی از ایران کوچ کردهاند، اما هنوز دلشان اینجاست و هر شب روی این دنیای مجازی گسترده، در گروهها پست میگذارند و فقط به ایران و تهران فکر میکنند. اهالی لالهزار هنوز با ناباوری به خاطرات دور خیابان فکر میکنند. و آن نوجوان اتباع هم بعد از یک روز کار طاقتفرسای زبالهگردی، در«ساندویچی» باصفای خیابان سی تیر مینشیند و در سکوت شبانه تهران مرکزی با لذت شام میخورد. مثل اینها هزارانند تهرانیها... همه در عالم خود. برگردیم به هفته تهران. دوستان مؤسسه «تهران، مطالعات کلانشهری»، بر گِرد خانم دکتر گیتی اعتماد، معمار و شهرساز صاحبنام تهران، دو جلسه داشتند: یکی در موزه هنرهای زیبای کاخ سعدآباد درباره خیابان انقلاب که مهمترین خیابان شهر تهران است و دیگری در خانه اندیشمندان. انقلاب خطی است که شمال و جنوب شهر را از هم جدا میکند و همیشه در ذهن ما معناهایی پنهان در خود داشته است. زمانی طولانی شیکترین خیابان تهران بوده و جای قدمزدن و تماشای ویترینها؛ و از میدان امام حسین بود و پیچشمرون تا میدان فردوسی (جای راندهووی زن سرخپوش با مردی که هرگز نیامد)... و بعد چهارراه کالج با غلغله دبیرستانیهای کالج البرز و رضاشاه و پلیتکنیکیها... و از همه مهمتر دانشگاه تهران که برای خودش وقاری داشت و هنوز هم سمبل شهر تهران است، بهطوری که با وجود مصلایی بزرگ و باشکوه، هنوز نماز جمعه در آنجا برگزار میشود. در خانه اندیشمندان علوم انسانی، اولین سخنران دکتر احمد سعیدنیا بود که سخنان شیرینی را با شرحی بر کتابهای جعفر شهری درباره تهران قدیم بیان کرد و از مغازهها، خیاطها، کتابفروشیها، کافهرستورانها و میعادگاههای جوانان در انقلاب و نیز سینماها و تئاترهای لالهزار گفت؛ جایی که قلب تهران در سالهای قبل و بعد از انقلاب میتپید. سعیدنیا از سر پل تجریش تا حضرت عبدالعظیم دانهدانه از مکانهای کانونی نام برد و میعادگاههای مردم شهر در بیرون از حصار ناصری و در دوران معاصر را نیز برشمرد. سپس دکتر اسکندر مختاری، میراثشناس تهران، از تهران و اهمیت فضاهای عمومیاش گفت. اینکه این فضاهای رایگان، ویترین شهر هستند و متعلق به همه شهروندان. اینکه حاصل تقاضای جامعهاند و این ذهن شهروندان و رفتار آنهاست که در طول تاریخ معاصر تهران فضای عمومی شهر را هر بار شکل داده و بازمتحول کرده است. در آخر اما حمید ناصرنصیر در سخنرانیاش با عنوان «معماری قدرت، قدرت معماری» به تشریح طیف مفاهیم و موضوعات حوزه فضای عمومی و ارتباط آنها با قدرت پرداخت و سابقه تمدنی معماری قدرت و دگرگونی تاریخی این نسبت پس از رویداد مدرنیته را شرح داد. او همچنین با اشاره به جریان تاریخی تغییر دستور فضا، نقش معماران و طراحان در این فرایند را مورد پرسش قرار داد.
روز شانزدهم مهر جلسه دیگری نیز به مناسبت روز تهران در طبقه هفتم ساختمان بهشت با موضوع «مشروطه و تهران سیاسی» برگزار شد. با وجود تم جذاب و سخنرانان نامآشنا، جلسه جز چند نفر از کارمندان همان شهرداری مخاطبی نداشت. سخنران اول دکتر جواد حسینی از دانشگاه امام صادق بود که از رابطه شهر با سیاست در دوران مشروطه وصف و تحلیل جالبی داشت: با تجدد، شهر مدرن شاهد خروج علمای روشنفکر شد. شیخ فضلالله نوری در کنار بازار هر روز درس میداد. نهاد ریشهدار علما بهتر از نهادهای بازاریان و روشنفکران توانست در سالهای 1285، 1320، 1342 و 1357 مردم را به حرکت درآورد و به اعتراضات شکل دهد و بازاریان سرای امیر، سرای حاج حسن، سرای حاج امینالضرب و البته تمام مساجد بازار را پذیرای معترضان کردند. ایشان افزود در شهر امروز، ما طردشدگی و آسیبها را داریم که میتواند ما را به «بیگانگی اجتماعی» بکشاند. از اینرو، رواست که شهر مکان-رویدادهای تاریخی-اعتراضی خود را بازیابد و تقویت کند. حمیدرضا حسینی نیز از ارگ و بازار و مجلس و میدان بهارستان گفت.
آقای استاندار قدر بدانید!
کوروش شجاعی
توفیق خدمت به دین و میهن و مردم در هر جای این کهن بوم و بر و سرزمین پرافتخار، فرصت و بلکه نعمتی بزرگ و پرمقدار است و البته که خدمت در سایه پربرکت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع)، نعمتی بس گرانقدرتر و پرارزش تر و حتما سنگین تر و پرمسئولیت تر.پس جناب آقای مظفری حال که با تصمیم هیئت دولت درکسوت استاندار خراسان رضوی به این مسئولیت خطیر گمارده شده اید، با کوتاه کردن این مقدمه و برای جلوگیری از اطاله مطلب،تنها به چند نکته مهم و اساسی اشاره ای کوتاه می کنم.
نخبگان دانشگاه و حوزه را دریابید
جناب دکتر مظفری شما سابقه نمایندگی مجلس و همچنین کار در استان خراسان رضوی و مشهد مقدس را دارید و حتما می دانید که این خطه، از نعمت فراوانی نخبگان و فرهیختگان،دانشمندان و عالمان و برجستگان علمی و ادبی و هنری و رسانه ای برخوردار است،پس بدون شک استفاده واقعی و حداکثری از این نعمت نه تنها وظیفه شما به عنوان بالاترین مقام اجرایی در استان است بلکه مهم ترین «هنرمدیریتی»شما نیز می تواند همین باشد. بی گمان ارائه گزارش های مستند از استفاده این ظرفیت بزرگ وکم نظیر، مورد انتظار جامعه و رسانه هاست.
حمایت از بخش خصوصی و کارآفرینان و شرکت های دانش بنیان
برای ارتقای جایگاه استان خراسان رضوی در عرصه های گوناگون صنعتی،کشاورزی،علمی،خدماتی،کارآفرینی و...حتما لازم است از ظرفیت های بالای بخش خصوصی،کارآفرینان و تولید کنندگان و شرکت های دانش بنیان استفاده کرد. ارائه آمار واقعی و مستند از میزان بهره مندی این ظرفیت ها توسط استانداری، مورد انتظار و حق مردم است.
آقای استاندار؛نظارت را جدی بگیرید
استاندار محترم بدانید و حتما می دانید که از اصلی ترین مشکلات کشور و به تبع آن استان خراسان رضوی،کمبود نظارت و گاه نبود نظارت موثر، کارآمد و اثرگذار در زمینه های مختلف است، نظارت بر بازار، نظارت بر رعایت حقوق ارباب رجوع در ادارات، سازمان ها، نهادها، بیمارستان ها،بخش های خدماتی، هزینه کردها، رفتار مدیران، شهرداری ها، کار آمدی افراد و... نظارتی که اگر مستقیم و موثر وسیستمی باشد نه تنها می تواند بر افزایش کارآمدی سازمان ها، ادارات و نهادها تاثیر گذار باشد بلکه میزان رضایت و اعتماد مردم را که در همه امور اصلی هستند،افزایش خواهد داد.
زمینه مشارکت مردم را فراهم کنید
آقای استاندار با توجه به سوابقی که دارید حتما می دانید،هیچ کاری «بدون مشارکت مردم»آن چنان که باید به هدف و سرانجام نمی رسد،پس اگر نیازها،مطالبات و مشکلات اساسی را به خوبی شناختید و راه حل ها را توسط نخبگان و کارشناسان و اهل فن یافتید و زمینه واقعی مشارکت مردم برای حل مسائل و مشکلات را فراهم کردید آن گونه که مردم باور کنند«سهم»و«نقش» واقعی و موثر در حل مسائل و مشکلات و اداره امور دارند، در مدیریت خود و ارتقای جایگاه استان و توسعه همه جانبه و پایدار آن موفق خواهید شد و الا خیر!!
با مردم زندگی کنید آقای استاندار!!
جناب مظفری باورکنید شناخت مسائل و مطالبات ونیازهای واقعی مردم از طریق بولتن ها و گزارش های موردی برخی مدیران و... و دیدن از پشت پنجره و شیشه دودی خودرو امکان پذیر نیست. هر مسئولی خصوصا هرچه رده بالاتر باید از نزدیک با اقشار مختلف مردم در معاشرت باشد و با مردم زندگی کند تا بداند و بفهمد در جامعه و در شهر و روستا و کوچه و خیابان چه می گذرد؟
خراسان، قطب علمی دانشگاهی و حوزوی و رسانه ای
آقای استاندار می دانید که این استان هم قطب علمی و دانشگاهی به مرکزیت دانشگاه عظیم فردوسی و همچنین قطب علوم حوزوی است وعلاوه براین ها ،
خراسان «قطب رسانه ای»کشور است. برای رشد و توسعه و پیشرفت می توانید و باید از این همه ظرفیت کم نظیر بهر ه ها ببرید.
برای ارتباط با مردم و اطلاع رسانی بهنگام و دقیق و شفاف، رسانه های متعدد و متکثر مکتوب دیداری، شنیداری و فضای مجازی در استان به مرکزیت «روزنامه خراسان»وجود دارد،استفاده از این ظرفیت اثرگذار حتما به شما و سایر مدیران استان در پیشبرد اهداف کمکی بس موثر وشایان می کند. حتما می دانید که رسانه هم «عامل توسعه» و هم «شاخص توسعه»محسوب می شود پس قدر بدانید و به خوبی استفاده کنید. ارتباط گیری با مردم و رسانه ها از طریق نوشتن یادداشتی با تیتر «محورهای سه گانه توسعه خراسان رضوی»روزنامه خراسان چاپ ۲۴مهر در آغازین روزهای مسئولیت نشان از اراده شما براستفاده از ظرفیت رسانه ها برای پیشبرد و به سرانجام رساندن اهداف تان دارد.
آقای استاندار،تملق نشنوید،کم بگویید،زیاد عمل کنید
آقای دکتر مظفری کوتاه سخن این که مردم از پر گویی و زیاد حرف زدن برخی مسئولان نه تنها حظی نمی برند بلکه در رنج اند، لطفا کمتر بگویید و بیشتر عمل کنید و البته نتیجه کارهایتان را به موقع و هنرمندانه از طریق رسانه به اطلاع آحاد مردم برسانید.
قطعا در این مسیر رسانه ها، مشاوران بی ادعا و بی هزینه برای شما هستند.
آقای استاندار حتما و حتما گوش های خود را بر تملق و تملق گویان ببندید و از خود برانیدشان.
مسائل و مشکلات و مطالبات واقعی مردم را بشناسید
این روزها رسانه های گوناگون،بسیاری از مشکلات استان ومشهد مقدس را برشمردند از جمله مشکل آب،حاشیه نشینی،بودجه زیارت،زیست محیطی،گرد وغبار، فرونشست دشت ها،کمبود زیرساخت های اساسی، بزرگراه ،خطوط ریلی و ... که همکاران جوان و پرتوانم از جمله آقای سعید برند ،
وحید تفریحی،مسعودحمیدی و... به خوبی و حرفه ای در این باره قلم زدند و پس از این نیز ایشان و دیگران و سایر رسانه ها خواهند نوشت و مطالبه خواهند کرد، قدر این ظرفیت مشاوره ای و کارشناسی دلسوز و متعهد را بدانید.
رضایت امام رضا علیه السلام اصل است؛آقای استاندار
آقای استاندار بدانید و البته که می دانید حالا که سعادت خدمت در استان خراسان رضوی زیر سایه حضرت شمس الشموس علی بن موسی الرضا را پیدا کرده اید، عمیقا به این مهم توجه داشته باشید که تمام تلاش شما و همکارانتان برای خدمت به دین و میهن مردم و پایبندی به آرمان شهیدان والا مقام فدایی اسلام و قرآن و ایران تحت اشراف و نگاه حضرت باری تعالی و همچنین ولی نعمت مان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است پس همه به گوش و به هوش باشیم و باشید!! برای شما و همه مسئولان و خادمان به ملک و میهن و دیار شهیدان از خداوند متعال آرزوی موفقیت،توفیق خدمت خالصانه وبی منت و عاقبت بخیری دارم.
پذیرش مهاجران قانونی فرصتی برای ایران
سید محمد بحرینیان
یک. مسئله سیاستهای پذیرش مهاجران موضوع امروز و دیروز ایران نیست. فقط هم مسئله ایران نیست و تقریبا تمام کشورهایی که در مقایسه با همسایگان، از آرامش و رفاه بیشتری برخوردارند، مقصد مردم مهاجر کشورهای همسایه خود خواهند بود، بهطوریکه دغدغههای حوزه پذیرش مهاجر در کشورهای آمریکای شمالی و اروپا بهشدت پررنگ است.
دو. سیاست پذیرش مهاجر پیش از هر موضوع دیگر یک مسئله جمعیتی است و باسیاستهای جمعیتی باید تناسب و تطبیق داده شود. اگرچه در چند سال گذشته و بهویژه پس از وقوع چند مورد جنایت از سوی مهاجران، مسئله رنگ و بوی امنیتی و پلیسی گرفت اما مسئله مهاجرت دارای ابعاد گسترده است.
سه. بعد اول آنکه کشور ما با سرعت به سمت پیرسالی حرکت میکند و با تداوم وضعیت پیش رو، ما برای تأمین نیروی کار، آنهم نه صرفا کارگر ساده بلکه در سطوح کارشناسی و میانی به پذیرش مهاجر نیاز داریم. جالب است برخی رسانهها و چهرههایی که معمولا علیه مهاجرین از کشورهای همسایه موضع میگیرند، پیشازاین باسیاستهای تبلیغ افزایش جمعیت و فرزند آوری ایرانیان هم موافق نبودهاند. طبیعی است که این دو قابل جمع نیست و تنها رشد جدی جمعیت و بالا رفتن نرخ جانشینی در خانوادههای ایرانی است که میتواند ایران را از مهاجران تا حدی بینیاز کند. بهعبارتدیگر با تداوم وضع فعلی در حوزه جمعیت، در آینده پذیرش مهاجر نهتنها قابلممانعت نیست بلکه باید برای جذب مهاجران به کشور تسهیلات بیشتری هم در نظر گرفته شود.
چهار. غیر از مسئله جمعیت، بعد دیگر اقتصاد است. ما کشوری باسیاستهای یارانهای گسترده نادقیق هستیم. یعنی چه؟ بهعنوانمثال، دولت ما یک کیلو گندم را به قیمت ۲۰ هزار و پانصد تومان از گندم کاران میخرد و آرد میکند ولی آرد را به قیمت کمتر از کیلویی هزار تومان به نانواییهای دولتی عرضه میکند. در حوزه برق و بنزین و غذا و بسیاری از کالاها و خدمات دیگر هم همین اتفاق افتاده است.
این یارانه خوب است بهشرط آنکه عادلانه و در میان شهروندان ایرانی و مهاجران قانونی توزیع شود، نه آنکه از بیتالمال و منابع مردم ایران، سالانه مبلغ بالایی صرف مهاجران بیضابطه شود. محاسبه دقیقی که وجود ندارد اما در حال حاضر، میزان مصرف یارانهها از سوی مهاجران همسایه شرقی ما سالی ۱۰ میلیارد دلار برآورد میشود که با این عدد میتوان صنایع زیرساختی بزرگ برای کشور ساخت که هم دهها هزار شغل پایدار ایجاد کند و هم باعث رونق تولید شود. از این منظر، برای مقابله با مسئله مهاجرت غیرقانونی، باید یارانههای داخل را ساماندهی کرد. طبیعی است که اگر مهاجر غیرقانونی نتواند از خدمات ارزان از جیب مردم ایران استفاده کند، انگیزه چنین مهاجرتی از اساس از بین میرود.
پنج. بعد از پرداختن به دو بعد اجتماعی و اقتصادی، میتوان به مسائل امنیتی رسید. قطعا باید سیاستهای انتظامی دقیقی ازجمله دیوار در مرز شرقی را با جدیت پیگیری کرد اما باید متوجه بود که چنین اقداماتی زمانی راهگشاست که باسیاستهای داخلی درستی همراه باشد. مهاجرپذیری اساسا مسئلهای اجتماعی و اقتصادی است و چنین مسائلی راهحلهای اجتماعی و اقتصادی دارند. ابعاد انتظامی هم تکمیلکننده خواهند بود.
شش. دقت شود که نکته پیشگفته به معنی تقلیل جایگاه فراجا یا دستگاههای مشابه نیست، بلکه بدان معناست که پلیس و وزارت کشور در موضوع مهاجران نباید تنها بماند و حل ریشهای چنین موضوعی، به زنجیرهای از تصمیمات درست اجتماعی، اقتصادی و نهایتا امنیتی نیاز دارد.
هفت. نتیجه بندهای پیشین آن است که سیاستهای پذیرش مهاجران و بازگشت مهاجران غیرقانونی، باید با آرامش و تدبیر پیگیری شود و نمیتواند دستمایه بحثهای رسانهای و محفلی باشد. ما باید به سمتی پیش برویم که در برابر مهاجر غیرقانونی بایستیم اما توأمان تلاش کنیم که ایران بهشت مهاجران قانونی شود. همین حالا هم بیشترین ورود سرمایه از مهاجران دو همسایه غربی و شرقی ما نشات میگیرد. تقریبا تمام قدرتهای جهانی یا نوظهور در دنیا، تلاش میکنند درهای کشورشان تا حد امکان برای مهاجران قانونی، سرمایهگذار و مفید تا حد امکان گشوده باشد.
هشت. برخی از سخنان نسنجیده فعلی که نقل محافل هم هست، منجر به شکاف بین ملتهاست و نمیتواند به صلاح باشد. ضمن آنکه بر اساس قانون برنامه هفتم، دانشگاههای ایران باید در پایان دوره میزبان ۳۲۰ هزار دانشجوی خارجی باشند که قطعا سیاست درستی است. مهاجران برای ما دریای ظرفیتاند و باید تعادل را در سیاستهای متناظر با آنها برقرار کرد. یعنی به همان میزان که تلاش میکنیم مهاجرت با حساب و قانونی باشد و مهاجر غیرقانونی به کشور مبدا بازگردانده شود، به همان میزان تلاش کنیم دانشگاهیان، نیروی کار ماهر و سرمایهگذاران، ایران را بهعنوان مقصد مهاجرت خود انتخاب کنند.
نه. در کنار همه موارد یاد شده باید یادآوری کرد که سیاست های مهاجرپذیری، جزئی از نقش تمدنی ایران اسلامی در منطقه غرب آسیاست. تصاویری که در حرم مطهر رضوی در مشهد یا حرم امام خمينی در تهران از کنار هم قرارگیری ساکنان ایران و افغانستان و کشورهای عربی به وجود آمده، علاوه بر منافع مادی برای ایران، دارای ابعاد معنوی و تمدنی نیز هست. همین جا باید از هوشمندی و موضع اخیر یادگار امام راحل، آیت الله سید حسن خمینی در این موضوع تقدیر کرد. مهاجران افغانستانی و عراقی، از دوران دفاع مقدس تا بزنگاه های محور مقاومت، نقش بزرگی ایفا کرده اند که باید همچنان تقویت شده و قدر دانسته شود. برخورد با مهاجران غیرقانونی هم باید بسیار با دقت و بدون ایجاد هرگونه فضاسازی یا بدبینی علیه عموم مهاجران صورت پذیرد.
ارسال نظرات