وقتی در غروب دلگیر جمعه ۶ مهرماه ۱۴۰۳ خبرهایی از ضاحیه بیروت در فضای مجازی پخش شد که از حمله تروریستی و ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به یک مقر مهم حزبالله حکایت داشت، شاید در ابتدا کسی تصور نمیکرد که سوژه اصلی این عملیات ترور، شخص دبیرکل حزبالله لبنان باشد و او نیز به قافله یاران شهیدش پیوسته باشد. اما واقعیت تلخ همین بود و روح بلند سید مقاومت و مسیح دلهای جامعه لبنان، پس از ۳ دهه رهبری بزرگترین جنبش ضدتروریستی جهان اسلام، به آسمان پرواز کرد و نام زیبای «شهید» پیش از نام رسای «سید حسن نصرالله» قرار گرفت.
اما سید حسن نصرالله که بود و چرا در دل جامعه لبنان، با آن تنوع گسترده دینی، مذهبی و قومی، تا این حد محبوب بود که هر حرف و کنش او، یک موج پرشور و سازنده در این کشور ایجاد میکرد؟ آیا او صرفا یک رهبر دینی یا فقط یک چهره مبارز انقلابی بود یا خصیصههای دیگری در شخصیت و منش و نوع مدیریت او بود که او و رزمندگان حزبالله را به قبله دلهای جامعه لبنان تبدیل کرده بود؟
واقعیت این است که جناب سید که خود در مکتب امام خمینی (ره) و انقلاب او تربیت شده بود و دلداده جانشین صالح امام امت، حضرت آیتالله خامنهای بود، تلفیقی از همه ویژگیهای لازم برای الهامبخشی در یک جامعه متکثر را داشت؛ او عالم مجتهد، روشنفکر، شجاع، باتقوا، عاشق مردم و واقعنگر نسبت به تنوع و تکثر موجود در جامعه لبنان بود و برایش فرقی نمیکرد که برای شیعیان لبنان مبارزه کند یا دیگران؛ او موجودیت جامعه لبنان و فراتر از آن، موجودیت جهان اسلام و ملتهای دربند و ستمدیده را اولویت خودش میدانست و صادقانه با جامعه سخن میگفت. اگر وعدهای میداد با جان و دل به آن عمل میکرد و اگر لبنان خسارتی از دشمن میدید (مانند ماجرای انفجار پیجرها در هفتههای اخیر) بدون تعارف و شفاف با جامعه درمیان میگذاشت و برای اصلاح وضع موجود هشدار میداد، اما هیچگاه ناامید نمیشد و افق پیش رو را همیشه روشن میدید، به همین خاطر در میان بدنه جامعه محبوب بود و همه او را نماد وفاق و انسجام در جامعه میدانستند؛ این ویژگی ناب سید شهید مقاومت، میتواند الگویی روشن و عملی از «کنش اجتماعی» یک چهره دینی و سیاسی برای همه سیاستمداران جهان اسلام از جمله ایران عزیز باشد.
چند روز پیش، دوست عزیزی که تجربه چندین سال فعالیت دیپلماتیک در کشور لبنان را دارد، در کانال تلگرامیاش درباره منش و سلوک اجتماعی و کاری سید چنین نوشت: «این روزها از شجاعت، حکمت، بصیرت و نگاه راهبردیِ سید مقاومت بسیار شنیدهایم. از آداب و رفتار ایشان در مواجهه با میهمانان ایرانی بگویم:
۱. برای استقبال از میهمانان و بدرقه آنها تا جلو چارچوب درب خروجی خانه میآمدند.
۲. صبر میکردند تا آخرین و کوچکترین عضو هیات وارد شود. با او مصافحه و احوالپرسی میکردند و سپس با رییس هیات همگام میشد.
۳. در طول جلساتِ بسیار طولانی، هیچوقت هیچ رفتاری دال بر اینکه خسته شده و جلسه باید تمام شود، نمیکردند. مثلا هیچ گاه به ساعتشان نگاه نمیکردند و یا از به زبان آوردن جملاتی مثل «خیر است ان شاالله» که ما ایرانیها به منظور پایان یافتن جلسه به زبان میآوریم، پرهیز میکردند.
ارسال نظرات