جمعه ؛ 25 مهر 1404

نظریات سید حسن نصرالله: نماد مقاومت و تحول ایدئولوژیک

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های نظریات نصرالله، تبعیت ایدئولوژیک از "ولایت فقیه" حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بود. مانیفست ۱۹۸۵ صراحتاً ایران را "مدل حاکمیت اسلامی" و رهبر انقلاب را "امام ما" معرفی می‌کند و سید حسن در دهه ۱۹۸۰ لبنان را بخشی از "جمهوری اسلامی بزرگ" تحت رهبری خمینی کبیر(ره) تصور می‌کرد. این وابستگی ایدئولوژیک بود: حزب‌الله به عنوان "سپاه قدس بیرونی" ایران عمل می‌کرد و سخنرانی‌های شهید نصرالله اغلب با ارجاع به "محور مقاومت" (شامل ایران، سوریه و گروه‌های فلسطینی) همراه بود. تحلیل سیاسی این رابطه نشان‌دهنده یک همزیستی استراتژیک است و ایران حزب‌الله را صادرکننده انقلاب می داند.
کد خبر : 20022

تبیین:

نویسنده: محمد سجاد شیرودی

در آستانه سالگرد اول شهادت سید حسن نصرالله، رهبر مقتدر حزب‌الله لبنان، که در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ (۶ مهر ۱۴۰۳) بر اثر حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، بازخوانی نظریات سیاسی او نه تنها یک یادبود است، بلکه فرصتی برای درک چگونگی شکل‌گیری محور مقاومت در منطقه غرب آسیا دوران معاصر فراهم می‌کند. شهید نصرالله، که از سال ۱۹۹۲ دبیرکل حزب‌الله لبنان بود، ایدئولوژی این گروه را از یک جنبش زیرزمینی به یک نیروی سیاسی-نظامی قدرتمند تبدیل کرد. نظریات او ریشه در انقلاب اسلامی ایران، تفکر شیعی دوازده امامی و مبارزه ضداستعماری داشت، اما با pragmatism (عمل‌گرایی) محلی در لبنان آمیخته شد. در ادامه، به صورت تحلیلی، کلیدی‌ترین جنبه‌های ایدئولوژیک او را بررسی می‌کنم: مقاومت و ضدصهیونیسم، روابط با جمهوری اسلامی ایران، وحدت اسلامی و سیاست داخلی لبنان.

۱. ایدئولوژی مقاومت: از جهاد دفاعی تا استراتژی تهاجمی

سید حسن نصرالله مقاومت را نه تنها یک تاکتیک نظامی، بلکه یک اصل ایدئولوژیک الهیاتی می‌دانست که بر پایه مفهوم "جهاد" در تفکر شیعی استوار است. در مانیفست ۱۹۸۵ حزب‌الله که پایه ایدئولوژی اولیه گروه را تشکیل داد، مقاومت علیه اشغال رژیم صهیونیستی به عنوان "حق مشروع" توصیف شده و هدف نهایی، نابودی "نهاد غاصب" صهیونی اعلام گردید. ایشان این دیدگاه را در دوران رهبری خود تعمیق بخشید و آن را به یک استراتژی گسترده‌تر تبدیل کرد: مقاومت نه فقط دفاعی، بلکه پیشگیرانه و منطقه‌ای. برای مثال، در سخنرانی‌های دهه ۲۰۰۰، او جنگ ۲۰۰۶ با رژیم صهیونیستی را "پیروزی الهی" نامید و بر لزوم حفظ موشکی و پهپادی تأکید کرد تا لبنان را به "کشور مقاومت" بدل سازد. این رویکرد، حزب‌الله را از یک شبه‌نظامی محلی به قدرتمندترین بازیگر غیردولتی خاورمیانه تبدیل کرد، اما منتقدان آن را عامل تشدید تنش‌های منطقه‌ای می‌دانند، زیرا مرز بین دفاع و تهاجم را مبهم می‌سازد.

از منظر تحلیلی، این ایدئولوژی ریشه در رد "صلح تحمیلی" دارد؛ شهید نصرالله معاهدات صلح با رژیم صهیونیستی را "خیانت" می‌خواند و بر "حق بازگشت" فلسطینیان و آزادی زندانیان لبنانی اصرار می‌ورزید. در مانیفست ۲۰۰۹، او این را به "محور مقاومت" گسترش داد و حمایت از حماس و جهاد اسلامی را بخشی از مبارزه ضدصهیونیستی دانست، که این امر حزب‌الله را به پلی بین شیعیان لبنان و سنی‌های فلسطین تبدیل کرد.

۲. روابط با جمهوری اسلامی ایران: ولایت فقیه به عنوان چارچوب ایدئولوژیک

یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های نظریات نصرالله، تبعیت ایدئولوژیک از "ولایت فقیه" حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بود. مانیفست ۱۹۸۵ صراحتاً ایران را "مدل حاکمیت اسلامی" و رهبر انقلاب را "امام ما" معرفی می‌کند و سید حسن در دهه ۱۹۸۰ لبنان را بخشی از "جمهوری اسلامی بزرگ" تحت رهبری خمینی کبیر (ره) تصور می‌کرد. این وابستگی ایدئولوژیک بود: حزب‌الله به عنوان "سپاه قدس بیرونی" ایران عمل می‌کرد و سخنرانی‌های شهید نصرالله اغلب با ارجاع به "محور مقاومت" (شامل ایران، سوریه و گروه‌های فلسطینی) همراه بود. تحلیل سیاسی این رابطه نشان‌دهنده یک همزیستی استراتژیک است و ایران حزب‌الله را صادرکننده انقلاب می‌داند.

۳. وحدت اسلامی: پان‌اسلامیسم فراتر از فرقه‌گرایی

شهید نصرالله وحدت اسلامی را به عنوان پلی برای غلبه بر شکاف‌های فرقه‌ای (شیعه-سنی) ترویج می‌کرد، اما این وحدت بر پایه مبارزه مشترک علیه "استکبار جهانی" (آمریکا و اسرائیل) بنا شده بود. در مانیفست ۱۹۸۵، حزب‌الله خود را بخشی از "امت اسلامی" می‌داند و از همکاری با مارکسیست‌ها و ناسیونالیست‌های سکولار در برابر "غرور بین‌المللی" دعوت می‌کند. نصرالله در سخنرانی‌های خود، مانند پس از ترور شهید سلیمانی در ۲۰۲۰، آمریکا را "دشمن وحشتناک" و اسرائیل را "تومور سرطانی" نامید و بر اتحاد عرب-اسلامی برای حمایت از فلسطین تأکید ورزید. میراث سید حسن در این زمینه، تقویت "محور مقاومت" به عنوان یک ائتلاف فراملی است که فراتر از مرز‌های فرقه‌ای عمل می‌کند.

۴. سیاست داخلی لبنان: عمل‌گرایی و "لبنانی‌سازی"

علی‌رغم ایدئولوژی انقلابی، سید حسن، حزب‌الله را به سمت "لبنانی‌سازی" هدایت کرد: از دهه ۱۹۹۰، گروه وارد انتخابات شد (۸ کرسی در ۱۹۹۲) و ائتلاف‌هایی با مسیحیان راست‌گرا تشکیل داد، بدون آنکه هویت مقاومتی خود را از دست بدهد. او سیستم کنفدرال لبنان را "ناعادلانه" می‌دانست، اما به جای تحمیل "یک نفر، یک رأی"، بر خدمات اجتماعی (مانند مدارس و بیمارستان‌ها) برای جامعه شیعه تمرکز کرد تا پایگاه مردمی بسازد. این رویکرد، نشان‌دهنده تعادل بین ایدئولوژی و pragmatism است: نصرالله لبنان را "کشور مقاومت" می‌خواست، اما از درگیری داخلی اجتناب ورزید و بر "عدالت و برابری" تأکید داشت. این استراتژی، حزب‌الله را به یک بلوک سیاسی قدرتمند تبدیل کرد.

نتیجه‌گیری:

نظریات سیاسی شهید سید حسن نصرالله، ترکیبی از ایدئولوژی انقلابی ایرانی و عمل‌گرایی لبنانی، حزب‌الله را به نماد مقاومت ضدصهیونیستی بدل ساخت، در سالگرد شهادت ایشان، این نظریات نه تنها الهام‌بخش "محور مقاومت" باقی مانده، بلکه سؤالاتی در مورد آینده منطقه غرب آسیا مطرح می‌کند: آیا بدون او، این ایدئولوژی پایدار می‌ماند یا به سمت تجزیه می‌رود؟ در نهایت، شهید نصرالله را می‌توان معمار یک "انقلاب " دانست که مرز‌های سیاست و جهاد را بازتعریف کرد.

ارسال نظرات