04 مهر 1403 - 09:16

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳

اسرائیل غده سرطانی است باید محو شود، «ننگ‌ها» و «افتخارات» فراموش ناشدنی، دیپلماسی اسلامی و سیره پیامبر اعظم (ص)؛ تیتر برخی از یادداشتهای امروز می‌باشد.
کد خبر : 17284

تبیین:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۴ مهر

اسرائیل غده سرطانی است باید محو شود 

محمدهادی صحرایی
بی‌شک و به یقین، يهوديان و كسانى كه شرك ورزيده‏اند را شدید‏ترين دشمنان نسبت به مؤمنان خواهى يافت... سوره مائده آیه 82این آیه و بسیاری آیات دیگر قرآن کریم که در مورد بنی‌اسرائیل و یهود آمده را هرگز نباید ساده انگاشت و از آن بی‌تأمل گذشت. بنی‌اسرائیل و خلقیات منحصر به اسرائیلی‌ها چنان مهم است که می‌توان بر آن متمرکز شد و آنها را مورد مطالعه عمیق قرار داد و زنهار و مبادا که ساده‌لوحانه با آنها برخورد نمود. از نظر روایی نیز داستان‌های بنی‌اسرائیل چنان جذابیت و تعلیق دارند که می‌توانند برای همه فرهنگ‌ها و قومیت‌ها درس آموز و عبرت‌آمیز و قابل استفاده باشد. بارها گفته شده که منظور از بنی اسرائیل و یهود همان صهیونیزم است که ممکن است تنها در یهودیت خلاصه نشده و همه یهودیان را نیز شامل نشود. همان‌گونه که اکنون می‌توانیم این تفکر را به صورت کامل یا موردی در میان برخی مسیحیان، مسلمانان، بوداییان، بی‌دین‌ها و لائیک‌ها هم ببینیم و از سوی دیگر، مخالفت‌های جدی برخی یهودی‌ها با تفکر صهیونیزمی که امروزه در رژیم نژادپرست اسرائیل، طبله شده را نیز مشاهده کنیم.
صهیونی‌ها و بنی اسرائیل از این نظر که دارای تفکر عجیب و تجمیع خصوصیات ویژه و منحصر به فرد هستند «موضوعیت خاص» یافته‌اند. تجمع صفات زشت و عجیبی که به صورت افراطی و باورنکردنی در آنها وجود دارد و آنها را اگر چه صاحب رسانه و نفوذ و ثروت و قدرت نامشروع هستند‌، ولی در حقیقت، منفور و رانده شده تاریخ کرده است. می‌توان گفت در همین دوره معاصر، یکی از دلایل مهم حمایت بی‌دریغ کشورهای اروپایی و آمریکا و شوروی سابق و... از تشکیل کشور اسرائیل، در اصل، اخراج محترمانه یا در حقیقت، دفع تهدیدات مزمن از کشور خود و رفع توده آفات و مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی از مردم کشورشان بوده است. اقدامی که امام راحل ما از آن به عنوان«از بین بردن غده سرطانی» نام برده است که حقاً و انصافاً جان مطلب است و جز این نمی‌تواند باشد. 
بنی اسرائیل، پس از توطئه برای قتل برادرشان یوسف که در نهایت به شکنجه او انجامید و شکنجه روحی 37 ساله پدرشان یعقوب نبی، هرگز قابل اعتماد نیستند. خدا برای ایمان آوردن و تعهد گرفتن از آنها برای خیانت و سهل‌انگاری نکردن در دین، کوه طور را با تهدید بر سرشان بلند کرد گرچه که باز هم عصیان کردند؛ پیامبران مختلف را دیدند و به پیغمبرکُشی عادت کرده و به آن شُهره شدند؛ معجزات متنوعی که تجربه کردند برای هیچ قومی نیامد، مثل شکافته شدن دریا و خون شدن نیل و آمدن مرغ بریان و شربت بهشتی و... و باز هم کافر شدند؛ از نعمات مختلفی بهره بردند که بزرگ‌ترینش ظهور موسای کلیم و منجی بنی‌اسرائیل و برادرش ‌هارون و نجات آنها از ستم خوار‌کننده فرعون بود و... و باز هم ناشُکری کردند. محبت‌های ویژه خدا را چشیدند که نمونه آن، سایه انداختن ابر بر سر آنان برای در امان ماندن از آفتاب سوزان، موقع حرکتشان در بیابان بود و... و باز هم ناسپاس و ناشکر و کافر.
ایمان لغزان و اعتقاد لرزان بنی اسرائیل چنان بود که پس از دیدن آن همه معجزه، در مدت کوتاهی که به غیبت پیامبرشان اضافه شد از خداپرستی به گوساله‌پرستی رو آوردند و فرمان«أُقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‏» یا همان خودکشی دسته جمعی تنها برای این قوم و به منظور جریمه و جبران گناه بزرگشان آمد؛ زنده شدن مردگان را بارها دیده و خودشان هم آن را با معجزه «صاعقه» تجربه کردند؛ تخلف از دستور پروردگار برای ورود به شهر و سرگردانی و گُم‌گشتگی چهل ساله در اطراف سرزمین موعود مختص ایشان است. این، مختصری از کارنامه بنی اسرائیل است که در نهایت برخی از آنها به سگ و برخی به میمون مسخ شدند و مهر ذلت و مسکنت و آوارگی بر پیشانی آنها خورد و تا به امروز هم به عذاب «بی‌وطنی و سرگردانی» گرفتارند. 
«لامساس» عذاب سامری، هنرمند گمراه‌کننده بنی اسرائیل بود که تاکنون دامن این قوم را گرفته و اینان هم مثل او منفور و مطرود جامعه جهانی شده‌اند و کشورهای بزرگ و پیشرفته برای خلاص شدن 
از شرّ این خلقیات مشمئز‌کننده و طاقت‌فرسا و موجودات موذی و مرموز، از تشکیل کشور اسرائیل حمایت می‌کنند. کفر و ناسپاسی، تهمت زدن به خدا و ملائک و پیامبران و حضرت مریم، آزار پیغمبران و صالحان، مخفی‌کاری و جاسوسی، قساوت، عجول بودن، لجبازی، بهانه‌گیری، نژادپرستی، دیرباوری، خودخواهی، زورگویی، حقه‌بازی، سماجت، حس‌گرایی افراطی، توطئه‌گری، تفرقه‌افکنی، دنیاپرستی، جعل تاریخ و تحریف کتب دینی و دروغ، حرامخواری و ترویج ربا، افسادگری، جادوگری و سحر و... از جمله خصوصیات بدی است که در این قوم بسیار دیده می‌شود و به آنها زبانزد شده‌اند. 
صهیونیزم امروز، مهم‌ترین دلیل اضطراب جهان هستند. عده‌ای افراطی که در ابتدا یهودیان را فریب داده و آنها را با فریب «کوچ به سرزمین موعود» به زمین غصبی رسانده و با دروغ شهروندی، در اصل به عنوان «سرباز» به پادگانی به نام سرزمین‌های اشغالی آورده‌اند. تفکر بی‌دولت و ملتی که به جز زبان مناسک دینی، زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مشترکی ندارند و به زور پول و ترور و تهدید و جعل تاریخ و نفوذ به دنبال «پیشینه‌سازی» برای خود هستند و به صورت دقیق، تاریخ تأسیس آمریکای جدید را تکرار می‌کنند و از زمان فراخوان‌شان برای کشورسازی تا به امروز، به اشکال مختلف ساکنان اصلی آن سرزمین که عرب‌های مسلمان و مسیحی هستند را مورد شکنجه و آزار و قتل و تبعید قرار می‌دهند و حقیقت این است، آنها دنبال تشکیل دولت نیستند بلکه در پی تأسیس «ولایت»‌اند.
 به بهانه طوفان‌الأقصی، یک سال است که فلسطینیان را با گرسنگی و تشنگی و ترس و وحشت، نسل کشی می‌کنند و جهانیان با شریعت‌های مختلف و حتی بی‌دین و دین‌ستیزها و حتی خود شهرک‌نشینان صهیون را هم کلافه کرده‌اند‌، به گونه‌ای که بسیاری از کشورهای اروپایی و همپیمان صهیون که از افسانه هولوکاست به بعد، به این رژیم باج می‌دهند هم نتوانستند ساکت باشند و مجبور شدند کشور مستقل فلسطین را به رسمیت شناخته و نسل‌کشی فلسطینیان را محکوم کنند. اجماع کشورها در سازمان ملل و محکومیت جنایات بی‌سابقه صهیون و طرح تحریم تسلیحاتی‌اش اگرچه با رأی آمریکا بارها وتو شده و خواهد شد و در صورت رأی آوردن هم اعتباری در حد «هیچ» دارد ولی به اندازه «اسم» هم مغتنم و نشانه‌ای از انزجار عمومی جهان است.
می‌توان تصور نمود که اگر امروز پیامبران و به ویژه حضرات موسی و مسیح و محمد -سلام خدا و خوبان نثارشان- در میانمان بودند با جرثومه اسرائیل چه می‌کردند و از ما چه می‌خواستند؟ وقتی که رسول خاتم فرمود: «هیچ قومی مثل یهود مرا نیازرد» حرف دیگری می‌ماند؟ سخن درست شهید مطهری که سالها پیش از انقلاب با سوگند می‌فرمود روح پیامبر خدا از دست جنایت صهیونیزم در ناراحتی است را چگونه می‌توان برای جنایات اخیر اسرائیل، به روزرسانی کرد؟ «غده سرطانی» گویاترین صفتی است که می‌توان برای این رژیم و تفکر در نظر گرفت و جامعه جهانی باید به سرعت برای این غده بدخیم کاری بکند چراکه هر روز، این بیماری خطرناک‌تر شده و به جامعه بشری آسیب بیشتری می‌زند و این کوتاهی از دید و نقد و ملامت آیندگان به دور نیست و هیچ راهی برای نجات جهان و آینده بشریت به جز محو و ازاله صهیونیزم نمی‌توان تصور نمود.
امروز، خطر اسرائیل برای جهان، بیش از هر زمان دیگر است و در مقابل این تفکر خطرناک و افراطی نمی‌توان پیشنهادهای ساده‌دلانه و سطحی و شاعرانه داد. می‌توان به دزدِ در خانه گفت «اسلحه را کنار بگذار تا بگذارم در خانه‌ام بمانی»؟ می‌توان به قاتل ستمگر گفت «اسلحه را کنار بگذار تا ستمدیده هم از خون عزیزان و عمر گذشته و سرمایه‌های به یغما رفته‌اش بگذرد»؟ آیا جفا نیست یک رژیم بی‌اصل و نسب و بی‌وطن و ملت را با کشور محترمی که صاحب تمدن بیش از ده هزار ساله است مقابل گذاشت؟ بی‌انصافی نیست از میان این همه کشور، برای ایران عزیز با ولگردهای لندن و توسری‌خورهای مسکو و جیب‌برهای پاریسی که در اسرائیل تجمع کرده‌اند مشارطه کرد؟ این غصه هم بماند. واقعیت صهیونیزم، شرارت و آتش افروزی و خونریزی و غصب است که قربانی خود را از هرتفکر غیر از خودش می‌گیرد. و هرکس را افراطی نداند از سر راه برخواهد داشت حتی «اسحاق رابین». و نتانیاهو، این عاقبت را فهمیده که کوتاه نمی‌آید. جنایت جدید و بی‌سابقه اسرائیل در لبنان، غیر از اینکه محصولات صنعتی اسرائیل و آمریکا و همپیمانانشان را در جهان بی‌اعتبار و نامطمئن کرد، به همه و حتی نابلدان عرصه سیاست فهماند که اسرائیل، غیرقابل اعتماد، غده سرطانی، از بین رفتنی و اسب بازنده است.  

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۴ مهر

«ننگ‌ها» و «افتخارات» فراموش ناشدنی

کورش شجاعی
تاریخ ایران عزیز پر است از فراز و نشیب‌های گوناگون در عرصه‌های مختلف.دردآورترین و اسفبارترین مقاطع تاریخی این کهن بوم و بر، زمان‌هایی است که مام میهن مورد حمله نیروهای متجاوز و«اشغالگر» قرار گرفته، از حمله وحشیانه «مغول‌ها» و قبل از آن ها گرفته تا برخی «عرب‌ها» و«عثمانی‌ها»،«روس‌ها»،«افغان‌ها»،«انگلیسی‌ها»،«آمریکایی‌ها»،«پرتغالی‌ ها» و ... تا «صدامیان» مستظهر به پشتیبانی و حمایت آمریکا و شوروی سابق و اروپاییان و اکثر قریب به اتفاق سران کشورهای عرب منطقه. از ننگ بزرگ تجاوز و حاکمیت مغولان وحشی بر ایران صاحب علم و فرهنگ و تمدن کهن که با هزاران دریغ و افسوس بگذریم، داغ بزرگی که جنگ‌های ۱۰ ساله روسیه تزاری با کشورمان بر دلمان گذاشت از جمله ننگ‌هایی است که بی‌تدبیری و نالایقی حکمرانان وقت کشورمان از یک سو و خوی استعماری و تجاوزگری تزارها با دخالت انگلیسی‌ها به «عهدنامه گلستان» در سال ۱۱۹۲ شمسی منجر شد عهدنامه یک طرفه و «زورمدارانه ای» که علاوه بر شکست هیمنه،غرور، عزت و استقلال کشور عزیزمان موجب جدا شدن ۱۷ ولایت قفقازی و ۱۳۶۰ کیلومتر از خطوط ساحلی دریاچه خزر یا دقیق‌تر بگوییم «دریای مازندران» از ایران بزرگ شد. ولایاتی از جمله: گرجستان، داغستان،باکو، آبخازی، قره باغ و ...که هر کدام علاوه بر موقعیت «ژئوپلیتیکی» و «ژئواستراتژیکی» خاص خود از وسعت قابل توجهی برخوردارند .وسعت ولایات جدا شده از کشورمان در عهدنامه گلستان بالغ بر ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع می‌شود. به عبارتی بر اثر آن جنگ و این ننگ نامه تحمیلی، بیش از یک سوم مساحت کشورمان از دست رفت، آیا این ننگ و فاجعه فراموش شدنی است؟! طرفه آن که حدود 15 سال بعد از آن در جنگ دیگری که با روسیه تزاری آغاز و به ننگ نامه ترکمانچای در سال ۱۲۰۶ شمسی منجر شد، حکمرانان ایران نه تنها مناطق بسیار مهم دیگری از کشورمان از جمله نخجوان، ایروان و... را از دست دادند، بلکه به پرداخت«10 کرور» معادل «۵ میلیون تومان» غرامت ملزم شدند و از آن بدتر به پذیرش قانون استعماری کاپیتولاسیون در مورد اتباع روسی مجبور شدند.

در قرارداد ننگین دیگری به نام« آخال »که در سال ۱۲60 ه.ش بین ایران و روسیه تزاری در زمان حکومت ناصرالدین شاه امضا شد و طی آن خوارزم، شرق مازندران، مرو، سمرقند، بخارا و ... از ایران جدا شد، مناطقی به وسعت یک میلیون و ۲۲۶ هزار کیلومتر مربع؛ آیا این ننگ بزرگ فراموش شدنی است؟! قرارداد با حکمیت «گلد اسمیت» در سال ۱۲۴۹ ه. ش قرارداد ننگین دیگری بود که طی آن مناطقی از سیستان و ... واگذار شد. اما تجاوزها و خباثت‌های انگلیس را نیز نباید فراموش کرد، از جمله این که پس از دومین نبرد انگلیس با ایران بر سر مسئله هرات و تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران از جمله بنادر خرمشهر، بوشهر و... در خلیج فارس، انگلیسی‌ها در قراردادی به نام «معاهده پاریس» که در سال ۱۲۳۵ ه. ش امضا شد حکومت ناصری را به واگذاری ولایت «هرات» به افغانستان مجبور کرد، همان هراتی که شاه عباس کبیر (اول) پنجمین پادشاه صفویه در آن به دنیا آمده بود !
آن چه تا این جا به رشته تحریر درآمد تنها شمه‌ای از نشیب‌ها و داغ‌هایی است که در دل مردمان ایران در مقاطع مختلف تاریخی گذاشته شده است اما ایران عزیز در طول تاریخ خود فرازهایی پرشمار مثال زدنی و بس پر افتخار نیز دارد که تنها اشاره به آن ها نیازمند کتاب و بلکه کتاب‌های قطور است، فرازهایی در زمینه های گوناگون تولید و پیشرفت‌های علمی تمدنی فرهنگی و البته پیروزی‌هایی بس غرورانگیز و افتخارآفرین در مقابل متجاوزان به حریم مام میهن .کوروش کبیر این بزرگ پادشاه ایران زمین از جمله پرآوازه‌ترین پادشاهان و فرمانروایان دانا، آگاه، شجاع و بشردوست ایران عزیز، بلکه جهان است که افتخاراتی کثیر و پرتعداد برای ایران در تاریخ ثبت کرده است. کریم خان زند از دیگر افتخارات میهن ماست. نادرشاه افشار نیز بسی افتخار برای این سرزمین به یادگار گذاشته است، (البته نباید و نمی‌توان ظلم‌ها و اشتباهات وی را پس از ترور نافرجامش نادیده گرفت) و چه سرداران بزرگی همانند آریو برزن‌ها، امام قلی‌خان‌ها و  رئیسعلی دلواری‌ها و ... برای حفاظت از ناموس وطن جانفشانی‌ها کردند اما در این میان اگر سال‌های دفاع مقدس و دفاع جانانه فرزندان ایران زمین در مقابل صدامیان جنایتکار که با چراغ سبز و حمایت آمریکا و شوروی سابق،کشورهای اروپایی و بیشتر سران عرب منطقه به کشور عزیزمان را نقطه عطف تاریخی بدانیم و بنامیم سخنی به گزاف نگفته ایم.
نقطه عطفی تاریخی نه تنها برای ایران عزیز، بلکه برای منطقه و حتی جهان .دفاع مقدس که با رشادت‌های فرزندان ایران اسلامی در مقابل تجاوز صدامیان (با مشارکت مزدورانی از ۸۰ کشور جهان در مقابل ایران) برخوردار از انواع حمایت‌های مالی،سیاسی،اطلاعاتی،تجهیزاتی و ...نه تنها یک وجب از خاک کشورمان در دست رژیم اشغالگر باقی نماند ،بلکه مقاومت دلیرانه و رهبری مدبرانه و اتکا به غیرت و شجاعت و مردانگی فرزندان ایران و از همه مهم تر اتکال به لطف لایزال الهی و باور واقعی به وعده نصرت خداوندی و پیروزی حق بر باطل و قدم گذاشتن در راه و مسیر سیدالشهدا باعث شد،کشور تازه انقلاب کرده در آن اوضاع نه چندان به سامان و ضعف لجستیکی بر نیروی تجاوزگر صدامیان تا بن دندان مسلح به انواع تسلیحات پیشرفته به پیروزی شگفت آور و اعجاب برانگیزی دست یابد،پیروزی بس افتخارآفرینی که هم تمامیت ارضی کشور و ناموس وطن را حفظ کرد،هم عزت و استقلال ایران عزیز را ،هم شعار «ما می توانیم»را به بهترین شکل ممکن،آن هم در چنان شرایط سختی به منصه ظهور گذاشت،هم موجب اتکا به توان داخل و رشد و پیشرفت در طراحی ساخت و تولید انواع تجهیزات نظامی و دفاعی شد،هم باعث بالاترین قدرت بازدارندگی در مقابل هر دشمنی شد،هم ایران را در منطقه ودر مقابله با ظلم و تجاوز به «الگویی »موفق و مثال زدنی تبدیل کرد،هم با فاصله ای نه چندان دور از دوران دفاع مقدس موجب شکل گیری «محور مقاومت»در منطقه شد،هم دفاعی بس پر افتخار و جانانه و نقطه عطفی در تاریخ ایران زمین به شمار می آید،نقطه عطف و پرافتخاری که به واسطه رشادت و غیرت مداری فرزندان ایران زمین و بهایی به سنگینی حدود 200 هزار شهید سرافراز و هزاران جانباز عزیز   و بزرگوار  و آزاده سرافراز رقم خورد.خداوند همه ما را در پاسداشت این افتخار بس بزرگ و خون شهیدان  و مجاهدت های بی بدیل رزمندگان موفق بدارد.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۴ مهر

دیپلماسی اسلامی و سیره پیامبر اعظم (ص)

داود عامری

شکل‌گیری تمدن اسلامی از آغاز بعثت نبی گرامی اسلام تا به امروز، بر بنیان یک جهان بینی ممتازی گذاشته شده است که نبی گرامی اسلام، اساس آن را در طول حیات ارزشمند خود بنا نهادند. 
 بی‌تردید قسمت مهمی از این تمدن بزرگ در کنار رشادت‌ها و تلاش‌های شبانه روزی رسول گرامی اسلام و اصحاب آن بزرگوار، مدیون برنامه‌های رسول الله در توسعه ارتباطات با قبایل و دولت‌های آن عصربوده است. بنابراین دیپلماسی پیامبر یکی از محور‌های مهم سیره آن حضرت در توسعه جهان اسلام و در نهایت اقتدار مدینه النبی به عنوان اولین پایگاه و پایتخت جهان اسلام و تمدن بزرگ اسلامی بوده است. اگرچه مبلغان و سفرای پیامبر (ص) در مواردی به دست دشمنان اسلام به شهادت هم می‌رسیدند، اما در نهایت شیوه گفتگو و مذاکره نمایندگان ایشان نقش بسزایی در پیشبرد اهداف وحیانی نبی گرامی اسلام داشت. دراین ارتباط می‌توان به فرستادن مبلغان به نزد اقوام مختلف شبه جزیره و همچنین سفرای پیامبر نزد امپراتوران آن عصر از جمله ایران و روم اشاره کرد. 
رسول گرامی اسلام، در زمانی که در مکه تحت شدید‌ترین مراقبت‌ها و فشار‌های مشرکان مکه بود، از دیپلماسی به مثابه یک امر مهم در تولید قدرت برای توسعه اسلام بهره‌برداری می‌کرد، لذا در این ارتباط در موسم حج با گروه‌های مختلف مردم که از سایر سرزمین‌ها به مکه می‌آمدند، مذاکرات مختلفی را به صورت علنی و مخفیانه انجام می‌داد که طرح اصلی مهاجرت به مدینه و شکل‌گیری مدینه النبی به عنوان اولین حاکمیت جهان اسلام نتیجه این مذاکرات بود و پیمان‌های عقبه زیر ساخت تشکیل دولت اسلامی را به‌وجود آورد، لذا استحکام حاکمیت اسلام در مدینه از دل مجاهدت‌های آن حضرت، اصحابشان و ارتباطات مؤثر رسول الله (ص) حادث شد. 
آن حضرت به صورت مداوم از ظرفیت‌های گفت‌وگوی تعاملی و اثر بخش برای تقویت و توسعه اجتماعی آرمان‌های اسلامی استفاده می‌کردند و ضمن ارسال پیام‌هایی برای سایر قبایل و حاکمان ملل مختلف، با تکیه بر اصل همزیستی مسالمت آمیز و همکاری سازنده برای ساختن محیطی بهتر برای زندگی همه انسان‌ها، با ارائه ارزش‌های جدید، راه رشد تمدن اسلامی را با محوریت عدالت و انصاف در پیش گرفتند. 
بدیهی است جنگ‌های رسول الله که در قالب و شرایط اضطرار یا اقدام پیشدستانه برای دفاع از مسلمانان بود، نقش بسزایی در گسترش حکومت اسلامی داشته، اما این مهم نباید موجب غفلت از ارتباطات سازنده و مؤثر پیامبر مکرم اسلام و اصحاب ایشان در اقناع و همراه کردن دیگران بود، مورد غفلت قرار گیرد به خصوص که شرایط بین‌الملل حاضر برای توسعه دین مبین اسلام تفاوت‌های عمده با زمان بعثت پیدا کرده است. 
 نگاهی به نامه‌ها و مکاتبات آن حضرت به قبایل و ملل دیگر نشان می‌دهد که رسول گرامی اسلام، اولویت خود را در دعوت به اسلام و انتقال پیام الهی خود به دیگر جوامع با ابتنا به صلح و امنیت بر محور عدالت عملیاتی می‌کردند، لذا پس از آشنایی قبایل مختلف با اسلام، قبل از ملحق شدن یا تسلیم شدن سران قبایل مختلف، آنچه زمینه را برای پذیرش و کاستن از مقاومت جمعی آنان آماده می‌کرد، دیپلماسی عمومی پیامبر اعظم (ص) و اصحابشان بود. 
درحقیقت جوامعی که مورد توجه رسول گرامی اسلام قرار می‌گرفتند، از لحاظ ذهنی آمادگی لازم برای همراهی با جامعه اسلامی را پیدا می‌کردند و این نگرش در سیره ائمه معصومین فراوان دیده می‌شود. 
آن حضرت جوامع هدف را با بیان بلیغ پیام الهی آماده می‌کرد و سپس مراتب بعدی از جمله مذاکرات رسمی و احیاناً در صورت عناد و دشمنی و ستیز با مسلمانان از قوه قهریه استفاده می‌کرد. 
به بیان دیگر هسته اصلی و مرکزی رسالت و مأموریت رسول گرامی اسلام، ابلاغ پیام الهی و آگاهی بخشی به ملل نسبت به حقانیت دین اسلام و جذب آن‌ها به باور‌ها و رفتار‌هایی بود که خداوند از طریق وحی بر پیغمبر اسلام نازل فرموده بود. 
آنچه مسلم است پیامبر اعظم (ص) از روش‌ها و متد‌های منطق پذیر بهره می‌برد که برای جوامع هدف قابل پذیرش می‌شد، لذا برای بهره‌مندی از دیپلماسی اسلامی مبتنی بر سیره پیامبر اعظم (ص) در جهان امروز شایسته است به مواردی چند توجه شود. 
۱- شناخت: درک درست و عمیق از اصول، مبانی و روش و سبک اعمال دیپلماسی پیامبر اعظم ایجاد شود. 
واضح است که شناخت سطحی و بدون درک کافی ما را در کار بست شیوه‌های رسول گرامی اسلام ناکام خواهد گذاشت. 
۲- محیط شناسی، جامعه شناسی و متناسب‌سازی گفتمانی: باید پذیرفت که محیط عمل امروز با زمان رسول گرامی اسلام تغییر کرده است. این تغییرات در همه حوزه‌ها از حوزه ادراکی انسان ها، مهندسی مفاهیم و ابزار‌ها گرفته تا نحوه انتقال پیام و مسیر‌های ارتباطی و ساختار ذهنی مخاطبان، دچار دگرگونی و تحول شده است، لذا شایسته است ابتکارات و روش‌های دیپلماتیک رسول گرامی اسلام را متناسب با شرایط جدید به کار گرفت. 
۳- منطق پذیر کردن سیاست‌ها و راهبردها: نکته‌ای‌که بسیار حائز اهمیت است و رهبر معظم انقلاب سال گذشته و دردولت سیزدهم در دیدار با سفرای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک اصل مهم، به آن اشاره کردند، تبیین منطق سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جهان است. 
 باید جهانیان بفهمند که سیاست خارجی ایران اسلامی بر اساس یک منطق محکم و عقلانی اتخاذ می‌گردد. 
 در این ارتباط، لازم است برای بهره‌گیری از دیپلماسی پیامبر اعظم (ص)، منطق سیاست خارجی او را در هر برنامه و ابتکاری درک کنیم و با بهره‌گیری از آنها، بتوانیم سیاست خارجی خود را با بهره‌گیری از روش‌های خردورزانه به صورت منطقی و منطق پذیر به جهانیان و مخاطبان معرفی و به پیش ببریم. 
۴- استفاده از رویکرد‌ها و روش‌های متنوع و اتخاذ مسیر راهبردی: بی‌تردید همه مخاطبان ما از یک ذهن و فرهنگ واحد بهره نمی‌برند، پس ما هم همان گونه که در سیره پیامبر اعظم (ص) و ائمه معصومین (ع) دیده می‌شود، به روش‌های متنوعی فکر کنیم و از تنوع دیپلماسی عمومی، رسمی و پنهان بهره ببریم و برای نتیجه‌گیری صبر لازم را نیز داشته باشیم. 
۵- استفاده از ابزار‌های نوین با رویکرد خلاقانه: با کمی دقت خواهیم یافت که چگونه پیامبر مکرم اسلام (ص) از روش و ابزار‌های مختلف آن روز برای ابلاغ پیام خود بهره برده‌اند و می‌توان ساعت‌ها راجع به آن سخن گفت و صفحات زیادی را قلم زد. حال که جهان در مسیر یک تحول بزرگ ابزاری و اثربخش قرار گرفته، ما نیز باید هوشمندانه این محیط ابزاری را برای اهداف عالیه به کار گیریم. 
در پایان آنچه که لازم است به آن اشاره شود اینکه، دیپلماسی اسلامی، دیپلماسی اخلاق مدار، خردمندانه و در مسیر سعادت همه انسان‌ها است و به معنای نادیده انگاری روش‌های عادلانه، علمی و پذیرفته شده روابط بین‌الملل نیست، بلکه توجه دادن به اندیشه اسلامی در این حوزه و ظرفیت‌های جهان اسلام و آموزه‌های اسلامی در عرصه روابط بین‌الملل به مفهوم اعم آن به عنوان یک اندیشه پیشرو برای توسعه ارتباطات جهانی است. 
پر واضح است که رسول اعظم (ص)، پیامبر همه انسان‌ها و پیامبر جهانی است و ما باید با رویکردی جهانی مبتنی بر خردمندی و منطق پذیر این پیام را تبیین کنیم و مبشر باشیم و به استقرار حق، عدالت و صلح جهانی مبتنی بر سعادت همه انسان‌ها کمک کنیم.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۴ مهر

کتمان ضربه کاری

محمد قادری
گسترش ابعاد جنگ به آن‌سوی مرز‌های فلسطین اشغالی در حالی به راهبرد اصلی نتانیاهو با هدف فرار از شکست تبدیل شده که حقایق میدانی از اشتباه محاسباتی او و تحمیل شکست‌های بیشتر بر پیکره رژیم جعلی و جنایتکار صهیونیستی حکایت دارد.

عصر روز سه‌شنبه نیز حزب‌ا... لبنان در حالی طی بیانیه‌ای آغاز رسمی جنگ علیه رژیم صهیونیستی را اعلام کرد که در طول ۷۲ساعت پیش از آن تلاش کرده بود با شلیک‌های هدفمند به اهداف نظامی در داخل سرزمین‌های اشغالی، صهیونیست‌ها را از جنگ باز داشته و مانع از بروز یک جنگ تمام‌عیار شود.
به بیان دقیق‌تر؛ نتانیاهو غافل از این‌که تسری جنگ به لبنان هرگز نمی‌تواند او را از منجلابی که برای خود و رژیم غاصب صهیونیستی ساخته رها سازد، رویکردی را در پیش گرفته که هم سابقه تاریخی و هم برآورد‌های دقیق میدانی از توان حزب‌ا...، نشان از شکست محتوم آن دارد، چنانچه حزب‌ا... با درک دقیق شرایط جنگی و تعیین اهداف زیرساختی اسرائیل، ذیل راهبرد «جنگ بدون محدودیت»، طی چند روز گذشته حملات خود را به حیفا، عکا و الجلیل شمالی تا عمق ۶۰ کیلومتری گسترش داده و حتی از نسل جدید موشک‌های بالستیک و دوربرد خود بهره برده است.
راهبرد جنگ بدون محدودیت، راهبردی است که زمان، مکان، ابزار، روش وحدود مشخصی برای آن قابل تصورنیست و حزب‌ا... به منظور دفاع از لبنان و انتقام ترور‌های اخیر با دستانی کاملا باز در میدان‌های مختلف حاضر خواهد شد. اتخاذ این راهبرد از سوی حزب‌ا... آن هم پس از تلاش بسیار برای جلوگیری از فراگیری جنگ در حالی است که گزینه مطلوب برای نتانیاهو تاثیر فشار‌ها بر حزب‌ا... جهت عقب کشاندن نیرو‌های «یگان ویژه رضوان» از مرز جنوب لبنان با شمال اراضی اشغالی محسوب می‌شود.
نکته آن‌که با وجود مجموعه اقدامات تروریستی ــ ازجمله انفجار ابزار‌های الکترونیکی ــ و حملات هوایی اسرائیل به مناطق مختلف در عمق خاک لبنان طی یک هفته گذشته که متاسفانه به شهادت شمار زیادی از مردم عادی این کشور منجر شد و رسانه‌های غربی ــ صهیونیستی نیز با تبلیغات فراوان در مورد آن کوشیدند پیوست عملیات روانی آن را با هراس‌افکنی تکمیل کرده و به القای دست برتر اسرائیل در این نبرد بپردازند، اما مجموعه عملیات‌های متقابل حزب‌ا... طی چند روز گذشته نشان می‌دهد که اتفاقا دست برتر اطلاعاتی و نظامی در اختیار مقاومت بوده که به دلیل سانسور شدید اخبار آن از سوی مقامات و رسانه‌های صهیونیستی نتوانسته بروز و ظهور رسانه‌ای آنچنانی داشته باشد. 
این حملات هم از نظر تسلیحات به کار گرفته شده اعم از موشک‌های دوربرد و پهپادها، هم از نظر جغرافیای انجام عملیات و هم از نظر تعداد آنها در یک روز، قابل قیاس با قدرت و توان میدانی حزب‌ا... در سال‌های گذشته نیست و توانسته تمام سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی را به سخره بگیرد؛ با این توضیح که حزب‌ا... اساسا در دکترین نظامی خود به‌دنبال تلفات‌گیری از مجموعه‌های انسانی نیست و راهبرد خود را مشخصا در انهدام زیرساخت‌های رژیم و مجبور کردن ساکنان اشغالگر شهرک‌های صهیونیست‌نشین جهت مهاجرت و مراجعت به کشور‌های خود قرار داده است. مروری بر اهداف و موقعیت‌های نظامی در حیفا که موشک‌های حزب‌ا... طی چهار روز گذشته به آنها اصابت کرده و بنابر اذعان بسیاری از کارشناسان داخلی اسرائیل نه‌تن‌ها بی‌سابقه بوده، بلکه خسارات بسیاری را وارد کرده است، نشان از موفقیت حزب‌ا... در انهدام این اهداف و بر هم زدن سناریوی نتانیاهو در محدود کردن مقاومت دارد. 
درهمین راستا؛ حزب‌ا... لبنان در پاسخ به شرارت‌های ارتش اسرائیل، تنها طی چهار روز گذشته ضمن هدف قرار دادن عمق بندر راهبردی حیفا، موفق به تحمیل خسارات سنگین به فرودگاه نظامی رامات دیوید، فرودگاه نظامی مجیدو، مجتمع صنایع نظامی حیفا، مجتمع صنعتی نیشر، منطقه نظامی کرمل، پایگاه نظامی دامون، پایگاه آموس به‌عنوان پایگاه اصلی انتقال ادوات و پشتیبانی نظامی منطقه شمالی، کارخانه مواد منفجره در منطقه زخرون، انبار‌های لجستیکی لشکر ۱۴۶ ارتش اسرائیل در پایگاه نظامی نفتالی و... شده که مجموعه این عملیات‌ها دست‌کم به تعطیلی همه مجتمع‌های صنعتی در شمال و جنوب حیفا، تعطیلی فعالیت‌های روزمره شهروندان در سطح شهر، هجوم ساکنان به پناهگاه‌ها، تعطیلی فرودگاه بین‌المللی حیفا و تعطیلی فعالیت‌های تجاری ــ اقتصادی بندر حیفا منجر شده است.
باید به این نکته مهم توجه داشت که حیفا مرکز بسیار مهم اقتصادی و نظامی اسرائیل از نقطه‌نظر راهبردی محسوب می‌شود و ضربه‌پذیری آن با توجه به استمرار جنگ در غزه و حضور موثر حماس در میدان نبرد و همچنین ناتوانی ارتش اسرائیل برای استقرار در آنجا و طولانی‌شدن جنگ در جبهه شمالی با حزب‌ا... موجب تحمیل هزینه‌ها و آسیب‌های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی متعددی به رژیم جعلی اسرائیل خواهد شد و با تشدید روند تضعیف تاب‌آوری داخلی، عملا به تغییر توازن قوا و معادله قدرت در منطقه به سود محور مقاومت منجر خواهد شد.
به این موارد باید این نکته را هم اضافه کرد که بعد از اصابت پهپاد‌ها و موشک هایپرسونیک انصارا... یمن به تل‌آویو و اثبات دروغ بودن ادعا‌های پدافندی رژیم در ایمن‌بودن آسمان اراضی اشغالی، خطر فروپاشی کامل جامعه و رژیم صهیونیستی، همانند یک کابوس وحشتناک سرکردگان رژیم صهیونیستی را به خود مشغول کرده و گرچه آغاز ماجراجویی در جنوب لبنان تلاشی برای فرار از یک موقعیت انفعالی است، اما در ذهن نتانیاهوی عصبی و بدون راهبرد که فقط می‌کوشد با رسیدن به یک دستاورد حداقلی خود را در عرصه سیاسی رژیم حفظ کند، به یک راه نجات توهمی تبدیل شده است.
بر این اساس؛ گرچه عنصر تبلیغات و تکنیک‌های فراوان عملیات روانی این روز‌ها به ابزاری پرکاربرد برای صهیونیست‌ها تبدیل شده تا به‌واسطه آن هم برتری ادعایی خود را به رخ ملت‌های حوزه مقاومت کشیده و به‌زعم خود با هراس‌افکنی مانع پاسخگویی حزب‌ا... و دیگر گروه‌های مقاومت شوند و هم فشار افکار عمومی داخلی خود را به‌ویژه بابت اسرا و عدم تامین امنیت شهرک‌ها کمتر سازند، اما باید به این نکته توجه داشت که نه ترور فرماندهان مقاومت موضوع جدیدی است که طی دهه‌های گذشته سابقه نداشته باشد و نه تلفات گرفتن از غیرنظامیان دلیلی بر برتری راهبردی و میدانی است، بنابراین نیک اگر بنگریم اتفاقا به‌دلیل همین ضربات مهلک و «زخم‌های کاری» است که مقامات و رسانه‌های اسرائیلی از یک‌سو به پنهانکاری نتایج حملات حزب‌ا... روی آورده و از سوی دیگر می‌کوشند کشتار زنان و کودکان بی‌گناه غیرنظامی را به‌عنوان دستاورد معرفی کنند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۴ مهر

پزشکیان صدای صلح طلبی و وفاق جهانی است

زهرا نژادبهرام

حضور رئیس جمهور پزشکیان در هفتادو نهمین مجمع عمومی سازمان ملل در کنار دیگر کشورهای جهان، فرصتی برای باز زنده‌سازی سیاست گفت‌وگوی تمدن ها در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی است؛ فرصتی به دست آمده که در این جهان آشوب‌زده که از قاره سبز گرفته تا خاورمیانه، آفریقای پهناور ودر کنار آمریکای لاتین و آسیا، صدای جنگ افروزان بلند است، حرکتی برای صلح جهانی از سوی ایران ایجاد شود. اکنون که افکار عمومی جهان، آگاهانه رفتارهای جنگ طلبانه را از صلح جویی می‌شناسند و قادر به تشخیص افت و خیزهای سیاستمدارن در برابر همه این صداهای جنگ افروز هستند، رئیس جمهور ایران (پزشکیان) با باور به قدرت مردم می تواند نگاه متفاوتی را برای صلح جهانی بیان کند و نظریه گفت وگوی جهانی با تکیه بر وفاق را برای جهان ارائه دهد.
وفاق که کلید واژه پزشکیان در انتخابات اخیر ایران بود، نیازی جهان امروز است، چراکه همه سوار کشتی نوح هستیم و اگر طوفان فروکش نکند، هیچکس قادر به زندگی نیست!. پس برای زندگی، برای حفظ زمین از بد کارکردی توسعه، برای بقای انسانیت، برای درک امید و نشر آن، برای حفظ نسل‌های آینده از خطراتی که ما برای آنها ایجاد کرده‌ایم، وفاق جهانی را برای حل مسائل جهان کلید بزنیم. این وفاق در بستر سازمان ملل متحد و کشورهای عضو، قابلیت تحقق دارد به شرط آنکه باور جهانی بر احتمال فروپاشی زمین جدی شود و درک متفاوتی نسبت به اوضاع نامناسب جهان کنونی در میان کشورهای جهان معنا گردد!. و این مهم محقق نمی‌شود مگر با تشریح آنچه در حال وقوع است و راهی که برای رفع آن پیشنهاد می‌شود!
سازمان ملل متحد که بر ویرانه‌های جنگ دوم جهانی (در پی ایجاد صلح) بنا شد، اکنون در بن بست عجیبی گرفتار آمده که حتی رئیس این سازمان از کوتاه کردن دست‌های تجاوز گرانه برخی کشورها نظیر حملات اخیر اسراییل به غزه و لبنان و سوریه دور مانده است. از سوی دیگر این سازمان حتی نتوانسته در قاره سبز، جنگ دو ساله ناشی از تجاوز روسیه به اکراین را پایان ببخشد!. جنگی که بدون هیج نتیجه و بدون هیچ امید به آتش‌بس، مبدل به تنوری شده که ویرانه‌های تازه‌ای را بر جان جهان تحمیل کرده است!. در آفریقا نیز اتفاقات دردناک کشورها در پی کودتاهای متعدد و درگیری های متناوب، طعم صلح را با تلخی همراه کرده و همچنین در آسیا و آمریکای لاتین نیز درگیری‌های منطقه‌ای امید برای صلح را با دگرگونی همراه کرده است. اکنون نیاز جهان برای فردا، تنها وفاق بر ای حل مسائل است و این مهیا نمی‌شود مگر با مسامحه و رواداری نسبی که برگرفته از نظریه مبتنی بر رفع مسئله‌های حیاتی جهان است!. بازخوانی جنگ‌های گذشته و درد و رنجی که بشریت از آنها داشته، به قدر کافی قادر است که رهبران سیاسی کشورهای جهان را به تدبیری از جنس دیگر وادار کند. در واقع اگر امکان توافق برای حل همه مسائل فی‌مابین کشورها نیست حداقل می‌توان روی مسائل حیاتی نظیر تغییرات اقلیمی و ضرورت برون رفت از آینده ناخوشایند پیش‌روی جهان جلوگیری کرد؛ حداقل می‌توان از گسترش تنش‌ها و بروز جنگ‌های جدید جلوگیری نمود؛ حداقل می‌توان به آتش بس اندیشید و راه ویرانی و کشتار را مسدود کرد. لذا از آنجا که ایران کشوری است که سال‌های طولانی را در جنگ تحمیلی طی کرده، به روشنی می‌داند که جنگ نه تنها قادر به فیصله دادن مشکلات نیست بلکه خود تولید کننده مشکلات جدی است؛ پس با رویکرد ایجاد صلح در جهان در حوزه‌های منطقه‌ای و جهانی می‌تواند نظریه وفاق را ارائه کند!. دراین میان لازم است با نگاهی توام با امید و اعتماد، نوعی اطمینان بخشی جهانی ایجاد کرد که جهان بداند ایران صلح طلب، پزشکی که دغدغه‌اش حیات انسان است و این امر مهمترین عنصر در گردش ایام برای او به حساب می آید، را به عنوان رئیس جمهور برگزیده و او امروز نماینده ایرانی است که دغدغه صلح و حل مسائل جهانی را دارد!. ازاین رو ضروری است رئیس جمهور پزشکیان با اتکا به این ظرفیت‌ها راهی دیگر را برای جهان بگشاید، راهی از جنس توافق و وفاق برای مسائل اولیه حیات بشری و تداوم آن. نگاه او باید اولویت بخش مجمع عمومی امسال باشد، تا بتوان با اتکا به این پنجره راه کاهش تنش در خاورمیانه و اروپا و دیگر نقاط جهان را با تدبیر جست‌وجو کرد. کشورها که در پی منافع کوتاه مدت حیات کره زمین را به خطر انداخته به روشنی می‌دانند که اگر بر این راه به اشتراک نرسند آینده از آن هیچکس نیست.
مجمع عمومی سالانه سازمان ملل همچنین فرصتی برای دیدارهای سیاسی و دیپلماتیک است که این امکان را برای توجیه این نظریه درا ختیار تیم همراه و شخص رئیس جمهور قرار می‌دهد، تا با صداقت همیشگی‌اش راه تازه‌ای برای حل مشکلات خارجی ایران بگشاید .کشور ما نیازمند گشایش درهای تازه برای رفع مسائل است و این محقق نمی‌شود مگر آنکه بتوانیم در چارچوب مصالح ملی با تبیین صلح دوستی و دوری از تنش‌زایی عمومی راه همگرایی منطقه‌ای و جهانی را برای همکاری‌های عمومی ایجاد کنیم.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز چهارشنبه ۴ مهر

ضرورت درس‌آموزی از حادثه طبس

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط

حادثه تلخ معدن‌کاران در طبس و کشته و مجروح‌شدن تعداد زیادی از هم‌وطنان مظلوم کشورمان، خبر ناگواری بود که همه را متأثر کرد. متأسفانه بارها حوادث معدنی در سال‌های اخیر رخ داده و خسارات جانی به دنبال داشته است. اما هر بار مقامات پس از قدری اظهار تأسف و همدردی، موضوع را به فراموشی سپرده‌اند. افزایش این حوادث در فواصل به نسبت اندک سال‌های اخیر، از کاستی‌های ایمنی در معدن‌های فعال کشور حکایت دارد. بنا بر گزارش‌های اعلام‌شده در سال 1400، کمتر از 24 درصد معدن‌های فعال کشور دارای واحد بهداشت، ایمنی و محیط زیست بوده‌اند. این نرخ نشان می‌دهد که چقدر کارکنان معدن در معرض آسیب بوده و شغلی پر از ریسک را تجربه می‌کنند. کارشناسان فنی معدن معتقدند که بخشی از مشکل به فقدان دستگاه‌های مجهز هشداردهنده و دیگر دستگاه‌ها در کشور برمی‌گردد. گاه به دلیل تحریم و گاه به دلیل نبود اهتمام لازم برای تهیه این دستگاه‌ها، هر بار در جایی از ایران، فاجعه‌ای معدنی جان انسان‌هایی را می‌گیرد. همچنین به دلیل تحریم، این صنعت دچار فرسودگی و عقب‌ماندگی دستگاه‌ها شده که همین امر به لحاظ ایمنی و زیست‌محیطی آسیب‌های جدی به کارکنان می‌زند. نکته مهم این است که برخی از این نیازها را می‌توان به طرقی برای این بخش تهیه کرد که کارفرمایان با بی‌توجهی از کنار آن عبور کرده‌اند. از سوی دیگر شرایط بی‌ثباتی بر همه ابعاد اقتصادی اعم از رشد، اشتغال، تورم و مانند آن اثرگذار بوده که بر رابطه کارفرما و نیروی کار نیز اثرگذار بوده است. برخی از کارفرمایان با سوءاستفاده از خلأ‌های قانونی یا فرار از قانون کار به طرق مختلف یا تدوین قوانین خاص من‌درآوردی، حقوق نیروی کار را زیر پا می‌گذارند. هرچه سطح سواد افراد پایین‌تر باشد و مناطق کاری از مرکز دورتر باشد، احتمال بیشتری دارد که حقوق نیروی کار زیر پا گذاشته شود. به نظر می‌رسد اکثر کارکنان معدن معدنجوی طبس هر دو ویژگی را داشته‌اند. ازاین‌رو چندی پیش که رئیس دولت سیزدهم ‌ به کارکنان همین معدن سر زده بود، کارکنان دغدغه‌های خویش مانند حقوق بسیار پایین و فقدان بیمه را مطرح کردند. نمی‌دانم آیا این مشکل برای این کارکنان مظلوم برطرف شد یا خیر. اکنون که این واقعه تلخ رخ داده است، نباید به‌راحتی از کنار آن گذشت و مانند برخی مقامات وزارت رفاه، سهل‌انگارانه سخن گفت‌ و بیشتر برای رفع اتهام و تکلیف به این مسئله ورود کرد. بررسی چرایی این رخداد لازم است. حداقل وزارت صمت، وزارت رفاه و دستگاه قضائی باید به این قضیه ورود کنند. پرسش این است که آیا امکان واردات دستگاه‌های ایمنی و هشداردهنده وجود داشته، اما در واردات آن اهمال شده است؟ همچنین چگونه می‌توان درصد معدن‌های فعال را که اصول ایمنی و بهداشتی را رعایت می‌کنند، در یک برنامه مشخص زمان‌دار ‌کمتر از 24 درصد ارتقا داد و همچنین دستگاه قضائی ‌با خاطیان برخورد جدی کند. وزارت کار نیز به بررسی وضعیت بیمه و قرارداد کاری معدن‌کاران بپردازد. اکنون که تعدادی از آنان دست‌شان از دنیا کوتاه است، وضعیت معیشتی خانواده آنان چگونه خواهد بود. در هر صورت بازخوانی موردی این معدن می‌تواند گره‌گشای قشر زحمتکش معدن‌کاران کشور باشد. ان‌شاء‌الله دیگر شاهد چنین وقایع تلخی در کشور نباشیم.

روزنامه رسالت

تله جنگ!

محمدکاظم انبارلویی
۱- برخی معتقدند مناقشات نظامی در غرب آسیا نباید منجر به افتادن جمهوری اسلامی به «تله جنگ» شود. رژیم صهیونیستی برای فرار شکست در غزه می‌خواهد جبهه‌های جدیدی باز کندو  ازجمله ایران را وارد جنگ نماید. این یک «تله» است.
این تحلیل هم درست است هم غلط! درست است چون به‌هرحال صهیونیست‌ها برای فرار از شکست در غزه دنبال راه‌حل می‌گردند.
این تحلیل غلط است چون قدوقواره رژیم صهیونیستی و حتی ناتو در اندازه‌ای نیست که وارد یک «جنگ فرسایشی» شوند که نتیجه‌ای جز فروپاشی رژیم صهیونیستی و شکست قطعی آمریکا ندارد.
۲- جنگ فرسایشی چیست؟ جنگ فرسایشی را آمریکایی‌ها در ویتنام ، افغانستان ، عراق و برخی نقاط دنیا تجربه کرده‌اند. ارابه‌های جنگی ناتو و آمریکا در جنگ فرسایشی و مقاومت مردمی به گل می‌نشیند. آن‌ها چاره‌ای جز به‌جای گذاردن ارابه‌ها و فرار ندارند. اخیرا ترامپ اعتراف کرده بود که بایدن و آ‌مریکایی‌ها در فرار از افغانستان فقط ۸۰ میلیارد دلار ادوات جنگی در این کشور به‌جای گذاشتند و فرار کردند و فرصت بیرون بردن آن را پیدا نکردند.
۳- رژیم صهیونیستی اکنون در درون و برون دچار شکنندگی استخوان فقرات نظامی ، سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و رسانه‌ای خود است. ضمن اینکه هنوز زیر ضربات نیروهای زبده حماس و جهاد اسلامی است. از حزب‌‌الله لبنان ، حوثی‌های یمن و نیروهای جهادی عراق مدام ضربه می‌خورد و در مرز خود با سوریه مشکل دارد و منتظر رونمایی خونین از این خطه هم باید باشد!
۴- رژیم صهیونیستی با راه انداختن جنگ پیجری و ترورهای پس‌ازآن و بمباران‌های بی‌هدف و باهدف وارد یک جنگ تمام‌عیار با لبنان شده است. حزب‌الله هم به‌تناسب آن باآنکه ضرباتی را تحمل کرده وارد این جنگ شده است.
پاسخ‌های حزب‌الله نشان می‌دهد زیرساخت آرایش نظامی حزب‌الله دست‌نخورده باقی‌مانده است. رژیم صهیونیستی شگفتانه‌های نظامی بزرگی را در آینده‌ای نزدیک از حزب‌الله دریافت خواهد کرد!
ناظران نظامی معتقدند صهیونیست‌ها خیلی زود با این دریافت‌ها، فتیله جنگ در شمال را پایین خواهند کشید. اما حزب‌الله به کار خود ادامه خواهد داد!
۵- ایران شرارت صهیونیست‌ها را در ترور اسماعیل هنیه تاکنون بی‌پاسخ گذاشته است. اگر تأخیر در این پاسخ مبتنی بر تئوری عدم ورود به «تله جنگ» است به نظر می‌رسد با شرارت‌های اخیر صهیونیست‌ها در غزه و لبنان این تئوری جواب نمی‌دهد.تئوری عدم ورود به«تله جنگ» خود یک «تله» است!
اما اگر این تأخیر به‌منظور در اضطرار و اضطراب قرار دادن تصمیم گیران جنگ در تل‌آویو باشد، معقول است. ضمن اینکه هر چه زودتر باید به وعده انتقام خون اسماعیل هنیه جامه عمل پوشانده شود.
پاسخ را می‌توان در اندازه‌ای که وارد تله  جنگ نشویم، بازدارندگی برای ماشین جنگی صهیونیست‌ها نیز باشد، طراحی و عملیاتی کرد.
نتانیاهو آخرین برگ خود را در قمار جنگ غزه رو کرده است. نتیجه این قمار چیزی جز باخت مفتضحانه و تسلیم بدون قید و شرط نیست.
صهیونیست‌ها و ناتو در تله جنگ غرب آسیا دارند سرنگون می‌شوند. تلفات این سرنگونی بیشتر از جنگ ویتنام ، جنگ افغانستان و جنگ عراق خواهد بود.
«تله جنگ» برای ایران و جبهه مقاومت وجود خارجی ندارد.
اما برای صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها وجود دارد. آینده تحولات منطقه، آن را اثبات خواهد کرد.
۶- محکومیت جنایات اسرائیل، محور اصلی سخنان رئیس‌جمهور در نیویورک و سازمان ملل متحد بود.
جامعه جهانی با این موضوع و موضع هم‌صدایی دارد. صدای آن را حتی می‌توان در دانشگاه‌های معتبر اروپا و آمریکا شنید. رژیم صهیونیستی در معرض یک طوفان‌الاقصی شماره ۲ از سوی حزب‌الله و لبنان است. این طوفان کمر ماشین جنگی ناتو را خواهد شکست.
روزنامه وطن امروز
 
جنگ بازدارندگی
پویا جادی
رژیم صهیونیستی صبح دوشنبه پس از چند هفته اقدامات تروریستی، سرانجام تجاوز هوایی خود به لبنان را آغاز کرد؛ تجاوزاتی که دیگر به برد 5 تا 20 کیلومتری مرز فلسطین اشغالی با جنوب لبنان محدود نیست. اقدام رژیم صهیونیستی پس از تصویب طرح حمله به جنوب لبنان در کابینه جنگ اسرائیل انجام شد و تاکنون منجر به شهادت صدها نفر از شهروندان لبنانی شده است؛ اقداماتی که شیپور جنگ چهارم رژیم صهیونیستی علیه ملت لبنان و سومین نبرد حزب‌الله با متجاوزان صهیونیست خواهد بود؛ جنگ‌هایی که پس از ظهور حزب‌الله لبنان در این کشور حاشیه دریای مدیترانه خاطرات ناخوشایندی را برای صهیونیست‌های متجاوز رقم‌ زده است. حزب‌الله لبنان نیز سرانجام روز سه‌شنبه پس از یک روز زد و خورد چند دقیقه‌ای با ارتش اشغالگر صهیونیستی، در بیانیه‌ای آغاز جنگ را به طور رسمی اعلام کرد.
* جنگ معادله‌ها
دولت نتانیاهو پس از افزایش اعتراضات داخلی و عدم موفقیت در جداسازی جبهه شمال و جبهه غزه به منظور بازگرداندن آوارگان صهیونیست به سرزمین‌های شمال فلسطین اشغالی، طرحی را برای ایجاد کمربند امنیتی در جنوب لبنان در کابینه جنگ تصویب کرد. طبق این طرح، درخواست رژیم اشغالگر در عقب راندن نیروهای مقاومت به پشت رودخانه لیتانی مجددا مطرح شده است؛ طرحی که هدف آن ایجاد سپر امنیتی برای شهرک‌نشینان اروپایی صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی است. مقامات رژیم صهیونیستی این طرح را به منظور تحمیل معادله خود به مقاومت لبنان به منظور قطع فشار جبهه شمال بر ارتش صهیونیستی و شهرک‌نشینان شمال فلسطین اشغالی آغاز کرده‌اند و به دنبال ایجاد فشار بر مقاومت لبنان از طریق کشتار غیرنظامیان هستند؛ طرحی که پیش از این در غزه به منظور ایجاد فشار بر حماس پیاده‌سازی شده و شکست خورده بود اما اکنون پس از گذشت یک سال از جنایت و خونریزی وحشیانه رژیم صهیونیستی و سکوت مجامع بین‌المللی، رژیم مقدمات حمله زمینی به جنوب لبنان و تجاوز به خاک این کشور را با حملات ددمنشانه هوایی به جنوب لبنان و هدف قرار دادن منازل مسکونی، آمبولانس‌ها و زیرساخت‌های این کشور آغاز کرده است. از سوی دیگر سیدحسن نصرالله در آخرین سخنرانی خود پس از حملات تروریستی و خرابکارانه پیجرها در لبنان در واکنش به تلاش رژیم برای افزایش فشار بر لبنان به منظور جداسازی جبهه شمال و غزه اعلام کرد طرح صهیونیست‌ها به نتیجه نخواهد رسید و حزب‌الله لبنان به دفاع از غزه ادامه خواهد داد. نصرالله همچنین در واکنش به احتمال ورود زمینی اسرائیل به جنوب لبنان و منطقه بقاع اعلام کرد مجاهدان لبنانی بی‌صبرانه منتظر حماقت فرماندهی ارتش اسرائیل و ورود زمینی صهیونیست‌ها به جنوب لبنان هستند؛ اقدامی که با توجه به تسلیحات ضد زرهی در اختیار حزب‌الله لبنان می‌تواند جنوب لبنان را به قبرستان تانک‌های مرکاوای رژیم صهیونیستی تبدیل کند؛ رخدادی که پیش از این در جنگ 2006 حزب‌الله لبنان با ارتش اشغالگر در جنوب لبنان رخ داده بود. از سوی دیگر سیدحسن نصرالله در مقابل افزایش سطح حملات هوایی رژیم صهیونیستی به مناطق جنوب لبنان، معادله جدیدی را مطرح کرد که در حمله بامداد یکشنبه به حیفا و حومه آن محقق شد؛ افزایش برد موشک‌های حزب‌الله از 5 تا 20 کیلومتر به بیش از 100 کیلومتر و هدف قرار دادن شهرهای پرجمعیتی مانند حیفا و حتی تل‌آویو که میزبان آوارگان صهیونیست جبهه شمال هستند. 
حزب‌الله لبنان در مقابل معادله تجاوزکارانه رژیم که خواستار قطع حمایت حزب‌الله از نوار غزه است، معادله افزایش آوارگان شهرک‌نشین تا یک میلیون نفر را مطرح کرده است.
* مقاومت؛ تعیین‌کننده پیروز میدان
با توجه به مواضع سیدحسن نصرالله و زد و خوردهای چند دقیقه‌ای حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی، به نظر می‌رسد با جنگی تمام‌عیار و تدریجی مواجه خواهیم بود؛ جنگی که پیروز آن طرفی است که توان تحمیل معادله خود را داشته باشد. با توجه به روحیه نیروهای مقاومت لبنان و آمادگی بالای آنها برای افزایش سطح درگیری‌ها به صورت متوازن و تدریجی، رژیم صهیونیستی با حمله به لبنان خود را درگیر جنگ فرسایشی دیگری خواهد کرد که تلفات و اسرای بیشتری برای آنها به همراه خواهد داشت. ارتش اشغالگر که پس از یک سال جنایت و لشکرکشی زمینی پیش از بمباران فرشی و کشتار کور، هنوز موفق به نابودی نیروهای حماس در باریکه کوچک غزه نشده، به دنبال گسترش جنگ منطقه‌ای با یکی از آماده‌ترین و باتجربه‌ترین نیروهای محور مقاومت است. ارتش رژیم همچنین با هدف ایجاد بازدارندگی در مقابل حملات راکتی و موشکی حزب‌الله، دست به این اقدام ‌زده است اما پس از چند روز از شروع جنگ با موج جدیدی از حملات راکتی و موشکی مواجه شده است؛ حملاتی که در آنها از راکت‌های نوع جدید، با برد و قدرت تخریب بیشتر استفاده شده است و منجر به تخلیه مناطق بیشتری از سرزمین‌های اشغالی شمالی خواهد شد. از سوی دیگر رژیم با گسترش حملات هوایی خود به جنوب لبنان، به دنبال ایجاد زمینه حملات زمینی است؛ طرحی که طی یک سال گذشته در غزه پیاده شد. جالب اینکه در آنجا نیز هدف نابودی کامل نیروهای حماس محقق نشده است. در جنوب لبنان نیروهای حزب‌الله به تجهیزات همچون موشک‌های ضدتانک و مین‌های ضدزره مجهز هستند و نیروهای آموزش‌دیده و توان راکتی و موشکی بالایی نیز در منطقه مستقر است. همین مساله منجر به فرسایشی شدن جنگ در جبهه شمال برای صهیونیست‌ها و پیچیده شدن جنگ برای آنها خواهد شد، بویژه که حمایت‌های انصارالله یمن و مقاومت عراق از نیروهای مقاومت در غزه و لبنان با شدت تمام ادامه خواهد یافت شد.

 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات