03 مهر 1403 - 08:09

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۳

از خیری که گفت تا خیری که رسید، گیوتین زمان پیش روی متقاضیان مسکن، عباس عبدی فراموشکار!؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.
کد خبر : 17282

تبیین:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۳ مهر

از خیری که گفت تا خیری که رسید

سید محمدعماد اعرابی 
یک «خیر» محکم و قاطعانه! پاسخ سید ابراهیم رئیسی به خبرنگار خبرگزاری راپلی روسیه بود؛ وقتی در اولین نشست خبری‌اش به عنوان رئیس‌جمهور منتخب در 31 خرداد 1400 از او پرسید: «در صورت لغو تحریم‌ها و انجام شدن درخواست‌های ایران؛ شما حاضر به ملاقات با رئیس‌جمهور آمریکا هستید؟» 
همین واکنش یکی از نقاط برجسته‌ای بود که رهبر انقلاب در تشریح ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله رئیسی پس از شهادت ایشان به آن اشاره کردند: «یک نقطه‌ برجسته‌ دیگری که در ایشان وجود داشت صراحت در اعلام مواضع انقلابی و دینی بود. دوپهلو حرف زدن و ملاحظه‌ این را کردن که اگر ما مواضع انقلابی‌مان را صریح بیان کنیم، فلان آدم، فلان دسته، فلان شخصیّت ممکن است ناراحت بشوند، این ملاحظات را ایشان نداشت؛ یعنی مواضع انقلابی خودش را، همان که به آن معتقد و پایبند بود، ایشان صریح بیان می‌کرد. در اوّلین مصاحبه‌ای که ایشان کرد، از او راجع به ارتباط با فلان کشور پرسیدند که شما ارتباط برقرار می‌کنید، ایشان گفت خیر! صریح؛ یعنی بی‌هیچ ملاحظه و حاشیه و لابه‌لا [چیزی گفتن]؛ ‌نخیر، ایشان صریح بود.» 
 آیت‌الله رئیسی بدون ارتباط با آمریکا و شرطی‌سازی‌هایی از این دست توانست در مسیر صحیح توسعه کشور قدم بردارد. رویکردی که مورد تأیید رهبر انقلاب نیز قرار گرفت: «ایشان به توانایی‌های داخلی واقعاً اعتقاد داشت... ایشان واقعاً باور داشت؛ یعنی قبول داشت که ما خیلی از مشکلات کشور را یا اکثر مشکلات کشور را یا به یک صورت همه‌ مشکلات کشور را می‌توانیم با تکیه‌ به ظرفیّت‌های داخلی حل کنیم؛ و لذا دنبال این کارها هم بود. این از خطوط مهم و اصلی‌ای [بود] که ایشان دنبال می‌کرد.» 
«لئوناردو داوینچی» را معمولا به نقاشی، مجسمه‌سازی و برخی اختراعات می‌شناسند. شاید راز نامگذاری اولین ربات جراحی از راه دور به نام «داوینچی» نیز در همین اشاره به مهارت انگشتان او یا تسلطش بر آناتومی بدن انسان و یا ادای احترامی به ذهن مبتکر و مخترع او نهفته باشد. رباتی که توسط یک شرکت آمریکایی ساخته و توسعه داده شد. «داوینچی» طی سال‌ها تنها ابزار انحصاری برای جراحی‌های از راه دور در مراکز درمانی بود و 71 کشور جهان با خرید بیش از 8600 نمونه آن همچنان به بهره‌برداری از این ربات در اتاق‌های عمل مشغول هستند. اندونزی یکی از این کشورها است که با توجه به ویژگی جغرافیایی‌اش برای تسهیل ارائه خدمات درمانی در مجمع‌الجزایرش به خرید ربات «داوینچی» و ترویج شیوه جراحی از راه دور روی آورد. آذرماه 1400 ربات داوینچی در اندونزی یک رقیب پیدا کرد: «سامانه جراحی از راه دور سینا».
حدود چهار ماه از روی کار آمدن سید ابراهیم رئیسی گذشته بود که در اواخر آذر 1400 قرارداد صادرات دو ربات جراحی سینا و خدمات جانبی آن در اندونزی اجرائی شد. بر این اساس ۲ مرکز مهارت‌های پیشرفته جراحی رباتیک از راه دور در ۲ شهر «بندونگ» و «جوکجاکارتا» ایجاد شد و ۸۰ پزشک اندونزیایی برای کار با این ربات‌ها آموزش دیدند. عملکرد رضایت‌بخش این سامانه پس از اجرای آزمایشی آن در مسافت 500 کیلومتری باعث شد تا دو سال بعد مقامات اندونزی در سفر سید ابراهیم رئیسی به این کشور، پیشنهاد انجام این فرآیند از غرب تا شرق مجمع‌الجزایر اندونزی از شهر «مدان» تا شهر «ماکاسار» را با فاصله 3500 کیلومتر مطرح و پیگیری کنند. در نتیجه مرکز جراحی از راه دور رباتیک اندونزی - ایران در بیمارستان عمومی «دکتر وحیدین» ماکاسار تأسیس و برای تجهیز 11 مرکز درمانی اندونزی به تجهیزات ایرانی اقدام شد. دقت بالاتر ربات ایرانی سینا با قطر 5 میلیمتری نسبت به قطر 10 میلیمتری ربات آمریکایی داوینچی و هزینه‌های پایین‌تر استفاده و نگهداری از آن مهم‌ترین نقاط برتری آن بود و یکی از جراحان اندونزیایی که سابقه کار با داوینچی را داشت، شگفت‌زده کرد. در این نمونه دولت ایران توانست با تکیه بر توان داخلی نه‌تنها بدون ارتباط با آمریکا بلکه حتی در رقابت با آمریکا؛ با صادرات تجهیزات و خدمات پزشکی به اندونزی، سرمایه خارجی جذب کند.
سال 2010 وقتی مهندسان دو شرکت ایتالیایی به 230 کیلومتری شرق «کلمبو» پایتخت سریلانکا رفتند تا محل احداث یک پروژه نیروگاهی را در این کشور ارزیابی کنند، دست از پا درازتر برگشتند. آنها برای انجام این پروژه نیاز داشتند تونلی عمودی به اندازه بیش از 600 متر در زمین ایجاد کنند؛ این یعنی باید حدود سه برابر مرتفع‌ترین آسمان‌خراش ساخته شده در ایتالیا در عمق زمین فرو می‌رفتند؛ دشواری‌هایی از این دست در کنار شرایط سخت دیگر مانند نبود راه‌های ارتباطی مناسب به منطقه، شرایط اقلیمی منطقه و... باعث شد تا هر دو شرکت ایتالیایی از انجام این پروژه انصراف دهند. پروژه نیروگاهی «اومااویا» اما با تمام این سختی‌ها در سریلانکا به اجرا درآمد؛ البته به دست مهندسان ایرانی.
5 اردیبهشت 1403 بود که سید ابراهیم رئیسی در سفر یک روزه خود به سریلانکا ابرپروژه «اومااویا» را با حضور رئیس‌جمهور این کشور افتتاح کرد. پروژه‌ای که از سال 1387 آغاز شده بود و ساخت و بهره‌برداری از آن طی این سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تعویق افتاده بود سرانجام با شتابگیری عملیات ساخت به بهره‌برداری رسید. پروژه چند منظوره «اومااویا» شامل ساخت دو سد، یک تونل انتقال آب و دو واحد نیروگاه زیرزمینی برق‌آبی با مجموع ظرفیت ۱۲۰ مگاوات بود که از صفر تا صد توسط مهندسان ایرانی طراحی و اجرا شد. در اوج فعالیت‌های اجرائی آن 400 متخصص ایرانی به‌کار گرفته شدند و برای 1370 نیروی محلی نیز اشتغال‌زایی شد؛ مهندسان ایرانی در کنار انجام این پروژه با فعالیتی داوطلبانه به احداث راه‌های مواصلاتی و تأمین آب مردم منطقه نیز پرداختند. این پروژه سال 2020 در میان چهار پروژه منتخب تونل‌سازی جهان قرار گرفت و به عنوان یکی از بزرگ‌ترین طرح‌های صادرات خدمات فنی - مهندسی ایران، بیش از نیم میلیارد دلار برای کشور درآمدزایی کرد. 
اینجا هم خبری از ارتباط با آمریکا نبود؛ نه دیگر برجامی وجود داشت و نه FATF مانعی بر سر راه صادرات خدمات مهندسی ایران ایجاد کرده بود. آیت‌الله رئیسی با تکیه بر توان داخلی برای صادرات 5 میلیارد دلاری خدمات فنی - مهندسی تا انتهای دولت سیزدهم هدف‌گذاری کرده بود و روند اجرای امور توسط ایشان نشان می‌داد این هدف دور از دسترس نیست. او حتی در حوزه صادرات نفتی که هدف اصلی تحریم‌های آمریکا بود نیز عملکردی چشمگیر داشت.
31 ژانویه 2024 (11 بهمن 1402) سناتورهای آمریکایی طی نامه‌ای به «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا گزارشی از عملکرد تقریبا بیست ماهه ابتدائی دولت سید ابراهیم رئیسی (بهمن 1400 تا مهر 1402) در صادرات نفتی ارائه دادند: «از فوریه 2021 تا اکتبر 2023، [ایران] حداقل 88 میلیارد دلار از صادرات نفت، درآمد دریافت کرده است. ایران منافع اقتصادی قابل توجهی را با دور زدن تحریم‌های فراگیر به دست می‌آورد، به طوری که اقتصاد ایران سالانه چهار درصد رشد می‌کند و ذخایر ارزی [این کشور] نیز از سال 2021 تا 2023 افزایش 45 درصدی داشته است.» 
آیت‌الله رئیسی برای جذب سرمایه و درآمدزایی برای کشور معطل ارتباط و توافق با کشورهای بدعهد غربی نماند. برای او تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه آمریکا و اروپا بهانه‌ای برای بی‌عملی نبود بلکه انگیزه‌ای برای کار و فعالیت بود؛ خودش می‌گفت: «ممکن است در جایی راه‌ها هموار نباشد اما ما اصحاب ما می‌توانیم، هستیم.» او پاسخ کوتاه خود به پرسش خبرگزاری راپلی را با 33 ماه فعالیت شبانه‌روزی‌اش تفسیر کرد و نشان داد برای حل مشکلات کشور نیازی به ارتباط با آمریکا نیست. «خیر» قاطعانه‌ای که آن روز رئیسی گفت برای کشور پر از «خیر» بود و اگر مسئولان فعلی به آن باور داشته باشند، همچنان هم «خیر» است.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۳ مهر

گیوتین زمان پیش روی متقاضیان مسکن

محمد حقگو
حدود 5 سال از طرح دولت دوازدهم برای مسکن با عنوان اقدام ملی و حدود سه سال از طرح بزرگ مسکن دولت سیزدهم با عنوان نهضت ملی مسکن می گذرد. با این حال، روند کند تکمیل این پروژه ها و روند تند تورم (به رغم کاهش تدریجی آن) به مثابه دو لبه تیغ پیش روی متقاضیان مسکن قرار گرفته و امکان جاماندن آن ها از طرح مسکن را افزایش داده است.به عنوان نمونه خبرگزاری دولت سوم شهریورماه از یکی از پروژه های موفق «نهضت ملی مسکن» در بیرجند گزارش کرده که از آذر 1401 شروع شده و قرار بوده واحدها دو ساله تحویل داده شوند. مردم بیش از 510 میلیون تومان در این مدت پرداخت کرده اند، اما هم اینک گفته شده که واحدها با تاخیر 6 ماهه تحویل خواهند شد ضمن این که می بایست مردم در مدت کوتاهی بیش از 240 میلیون تومان دیگر بپردازند.در نمونه ای دیگر، برخی از متقاضیان «اقدام ملی مسکن» در خراسان رضوی، هنوز واحدهای خود را تحویل نگرفته اند و در شرایطی که در اوایل طرح گفته می شد آورده اولیه این طرح چیزی حدود 100 تا 150 میلیون تومان است، این متقاضیان حدود 300 میلیون تومان پرداخت کرده اند و در عین حال هنوز هیچ تصویری از اتمام پروژه و مبالغی که باید در ادامه بپردازند نیز به آنان داده نشده است.
همه این موارد در شرایطی است که گفته می شود مبلغ وام این طرح ها قرار است تا 800 میلیون تومان نیز افزایش یابد، اما پرداخت اقساط این وام (با مبلغ بیش از 10 میلیون تومان به روش ساده) خود، معضل مضاعفی است که پیش روی متقاضیان مسکن قرار گرفته است.در این شرایط سوال اصلی این جاست که دولت چهاردهم با توجه به چه تجربیاتی از طرح های مسکن در سال های اخیر تکلیف قانونی ایجاد سرپناه برای مردم را پیش خواهد برد؟ در پاسخ به این سوال می توان به 4 مورد مهم زیر اشاره کرد:
1- لزوم کاهش حداکثری ابهام طرح ها برای متقاضیان: دو طرح مسکن نام برده به رغم ارزشمند بودن اقدام دولت در اوج ناتوانی نظام بازار برای تامین مسکن مردم، تصویر خوبی را در ذهن مردم تاکنون به جا نگذاشته است. چرا که در این مدت، تمام ریسک ناشی از به طول انجامیدن پروژه یا شوک های تورمی به مردم منتقل شده و از سوی دیگر امکان نظارت شفاف و آسان مردم بر پروژه ها و نیز اعمال حقوق ابتدایی نظیر مشخص بودن پروژه ثبت نامی را برای مردم میسر نکرده است. لذا اصلاح این طرح ها و نیز در نظر گرفتن این نکته برای طرح های بعدی مسکن ضروری است.  (چنین موضوعی مورد تاکید مرکز پژوهش های مجلس در گزارش 19969 نیز قرار گرفته است.)
2-خطای رفتن به سوی تحریک تقاضا: دولت و مجلس در حالی افزایش قدرت خرید مردم از طریق نظام بانکی را هدف گذاری کردند که توان این نظام در تامین چنین طرح هایی پیشتر توسط چرخه های ناکارآمد متعدد (ناشی از همه آن چه موجب ناترازی بانک ها شده است) تحلیل رفته است. در چنین شرایطی، می توان گفت تغییر جهت طرح های مسکنی از تحریک تقاضا به سوی تسهیل در  عرضه کارآمدتر خواهد بود. تجربه های اخیر نهضت ملی مسکن نشان داد که بازکردن قفل زمین و ارائه زمین های 99 ساله برای ساخت و ساز توسط خود مردم، می تواند روزنه های امیدبخشی را در این طرح بگشاید. در ادامه نیز می توان این تسهیل گری را از طرقی نظیر ایجاد امکان ساخت چند واحد در قطعات برای جلب مشارکت سازندگان و پایین آوردن یا حذف هزینه های ساخت یک واحد برای متقاضیان، پیگیری راهبرد «مسکن در استطاعت» برای متقاضیانی که توان مالی زیادی برای ساخت واحد در زمین تخصیص یافته ندارند و ... ادامه داد.
3- مجهول و مهجور ماندن فناوری های نوین: نقد مهمی که به نهاد دولت وارد است این است که چرا صنعتی سازی و استفاده از فناوری های نوین، ایمن و سریع ساخت و ساز را تاکنون اجرایی یا پیگیری نکرده یا گسترش نداده است؟ در این مدت بارها سخن از ورود سازندگان خارجی به کشور شد. اما نه خبری از انتقال فناوری توسط این شرکت ها شد و نه در داخل کشور گزارش هایی مبنی بر به کارگیری توان شرکت های دانش بنیان در سطح گسترده به گوش رسید.
4-ملاحظات اجرای طرح های عمرانی در پیک های تورمی: نکته پایانی را می توان عبرتی برای دولت در ادامه طرح های مسکن یا طرح های دیگر عنوان کرد. دو طرح اقدام ملی و نهضت ملی مسکن در شرایطی کلید خوردند که تورم بالا دامنگیر اقتصاد شده بود. اگر به طور سرانگشتی، میانگین ساده نرخ تورم این سال ها را در نظر بگیریم، به عددی بیش از 40 درصد می رسیم. نرخی که به عنوان مثال می تواند هزینه های هر پروژه ای را (با فرض افزایش همپای تورم) در سه سال، به سه برابر برساند و از سوی دیگر تامین آورده اولیه را برای اقشار متوسط و ضعیف بیش از پیش سخت تر کند. برای همین باید گفت پیاده سازی پروژه های مهمی نظیر مسکن حمایتی در شرایط تورمی، چابکی و ملزومات خاص خود را طلب می کند. این در حالی است که به نظر می رسد نظام بوروکراسی دولت، توان و چابکی لازم برای تکمیل این طرح ها در مدت زمان کوتاه را نداشته است. آمارها نشان می دهد تاکنون تنها برای حدود 2.6 میلیون واحد، تامین زمین انجام و 500 هزار واحد تحویل مردم شده است. البته با توجه به گزارش مرکز پژوهش ها از ادغام دو طرح اقدام ملی و نهضت ملی مسکن، باز معلوم نیست آیا همه این 500 هزار واحد مربوط به نهضت ملی مسکن است یا خیر؟
در مجموع لزوم اقدام جدی دولت چهاردهم برای درآمدن طرح نهضت ملی از وضعیت کنونی وجود دارد. تعیین تکلیف هر چه سریع تر انتصابات، افزایش میزان تسهیلات و تعیین اقساط آن و سایر نکاتی که در بالا نیز به آن اشاره شد برای جلوگیری از تضییع هر چه بیشتر حقوق مردم در این زمینه ضروری است.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۳ مهر

عباس عبدی فراموشکار!

علی علوی

آقای عباس عبدی در واکنش به نوشته‌ای در روزنامه جوان که او را متهم کرده بود به رئیس‌جمهور پیشنهاد کودتا کرده است، بدون اشاره به اینکه آیا پیشنهاد او به پزشکیان برای تحریم صداوسیما که مستلزم ممنوعیت ورود دوربین رسانه ملی به تمامی مراسمات رئیس‌جمهور و هیئت دولت و احتمالاً قطع بودجه و اخراج رئیس رسانه ملی از هیئت دولت و پارازیت‌هایی از این نوع است، و شدیدترین واکنش یک رئیس‌جمهور به نظام می‌تواند باشد، کودتا یا یک واکنش مخرب به حساب می‌آید یا نه، و بدون بحث درباره منطق آن یادداشت که چرا باید چنین پیشنهادی به رئیس‌جمهور به خاطر خطای شرکت‌کننده یک برنامه تلویزیونی داد، با پیش‌کشیدن موضوعی دیگر از پاسخ به مطلب اصلی فرار کرده است. 
آقای عبدی به نقل‌قولی که روزنامه جوان از او آورده است (جمهوری اسلامی شوره‌زاری بی‌حاصل است و هر رئیس‌جمهور فقط نهالی در همین شوره‌زار است)، اشاره کرده و نوشته است که در یادداشت‌های خودش جست‌وجو کرده و کلمه «شوره‌زار» را فقط در دو موقعیت یکی پنجم اسفند ۹۴ و یکی هم چند روز بعد از آن به کار برده که مضمون آن با ادعای روزنامه جوان فرق دارد. هرچند یکی از آن نقل‌قول‌ها نیز چندان بی‌ربط با ادعای «جوان» نیست، ولی ظاهراً آقای عبدی از نوشته‌های خود بی‌خبر است و این طبیعی است، زیرا در متناقض‌گویی و متفاوت‌خوانی سابقه دارد. ایشان در ۲۱ مهر ۱۳۹۹ نیز نظام و ساختار و حکمرانی فعلی را زمین شور و سترون نامیده بود. ظاهراً جست‌وجوی کلمه «شوره‌زار» نه «زمین شور و سترون» در نوشته‌ها موجب این غفلت شده است!
در یادداشت ۲۱ مهر ۹۹ در روزنامه اعتماد با عنوان «زمینه‌ای برای توافق» ایشان که در آن زمان به روحانی مکرراً پیشنهاد استعفا می‌داد (کاری شبیه به همین پیشنهاد تحریم صداوسیما به پزشکیان) در تحلیل سخنان فرد دیگری در مقایسه چهار رئیس‌جمهور تا آن زمان آورده است: «اگر بخواهیم مثال بزنیم، گویی که رؤسای جمهور هر کدام خواسته‌اند درخت و گیاه متفاوتی را در زمین معینی بکارند. ولی مشکل این است که این زمین پاسخ مناسب را نمی‌دهد، و نباید بر سر این دعوا کنیم که چه بذری را در این زمین بکاریم. چه بذر رشد اقتصادی یا بذر دموکراسی یا بذر عدالت یا هر بذر دیگری باشد. چون مشکل از زمین شور و سترونی است که در برابر هر بذری به نسبت مقاوم است و اجازه رشد به هیچ گیاهی را نمی‌دهد.»
آقای عبدی در همان یادداشت در تحلیل سخنان همان فرد که گفته است: «با دست‌فرمان سی‌و‌چند ساله بعد از دفاع مقدس، دیگر نمی‌توان کشور را اداره کرد»، می‌نویسد: «اگر چه به لحاظ نتایج حکمرانی در این چند دهه، اظهار چنین گزاره‌ای بدیهی و روشن است...» و بعد می‌نویسد «این زمین [همین حکمرانی و ساختار نظام]ملک‌مشاع همگان است و باید توان باروری داشته باشد»؛ و بعد بر همان ایده اصلی خود که با تغییر رئیس‌جمهور در این نظام چیزی عوض نمی‌شود، تأکید می‌کند: «راه‌حل‌ها باید ناظر به همان مسائلی باشد که فراتر از دولت‌های گوناگون است». 
این سخنان روشن است. آقای عبدی نیز برای اینکه بداند آیا نظرش درباره جمهوری‌اسلامی همین بوده یا نه، نیازی به جست‌وجوی واژه شوره‌زار در سخنان خود ندارد! که این کار را برای دیگران می‌کنند نه برای خود آدم! او فقط باید اندکی در خود فرو می‌رفت و می‌اندیشید که نزدیک بیست‌سال است که از نظام عبور کرده است. چنان‌که انتخابات‌های نظام را هم یکی پس از دیگری تحریم می‌کرد، یعنی قطعاً شرکت در انتخابات را کاری عبث و بی‌حاصل می‌دانسته است. برای همین فعال‌شدن او در انتخابات اخیر موجب شگفتی دوستانش شد. پرسشی را که روزنامه جوان از او پرسید باید تحریم‌کنندگان انتخابات مثل حجاریان و تاج‌زاده از او می‌پرسیدند که آقای عبدی! تو را چه به انتخابات این نظام و حکمرانی که زمین مشاع جریان‌های سیاسی و اقتصادی را به زمینی شور و سترون تبدیل کرده است؟!
آقای عبدی به‌جز کلمه شوره‌زار کلیدواژه‌های بسیاری را می‌تواند در سخنان خود جست‌وجو کند که خود را بهتر بشناسد! از آنجا که او نوشته است دوستش یادداشت روزنامه جوان را برای او فرستاده، از دوست آقای عبدی می‌خواهیم این یادداشت را هم برای او بفرستد و در جست‌وجوی واژه‌های آشکار و پنهان سخنان او به ایشان کمک کند و از دوست عزیز خود آقای عبدی بخواهد به مسئله اصلی یادداشت روزنامه جوان که پیشنهاد تحریم رسانه ملی به رئیس‌جمهور است، پاسخ دهد که این با کدام مرام یک حکمرانی عاقل و معتدل سازگار است؟! البته پیشنهاد تحریم صداوسیما در گذشته مرسوم بود و ابتکار ذهن خلاق عباس عبدی نیست! هم طرفداران روحانی و هم طرفداران احمدی‌نژاد و حامیان خاتمی گاهگاهی به رئیسان‌جمهور مطلوب خود چنین پیشنهاداتی می‌دادند. پیشنهاد قهر و استعفا هم کم نبود. روحانی به پیشنهادات مکرر عبدی برای استعفا عمل نکرد. محمود به پیشنهاد قهر عمل کرد و ثمری نبرد. خاتمی بر سر برنامه «چراغ» یک نیمچه‌تحریمی مرتکب شد و لاریجانی را از هیئت دولت بیرون کرد، که آن هم بعید نیست تجویز همین نازی‌آبادی‌های نزدیک به پاستور بوده باشد. پزشکیان، اما به این جور اعوجاجات فکری همراهان خود عمل نخواهد کرد، این وسط فقط آقای عبدی از خود چهره نامناسبی در سپهر نقد و تحلیل و سیاسی‌نویسی برجا می‌گذارد.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۳ مهر

دفاع مقدس و گفتمان ‌‌مبارزه با صهیونیسم

از مهم‌ترین آوردگاه‌های تاریخی ملت بزرگ و ریشه‌دار ایران دوران دفاع‌مقدس است. عرصه‌ای از مبارزه افراد باورمند به قدرت خداوند در برابر جبهه‌ای شیطانی با تمام فناوری‌های تسلیحاتی و پشتیبانی؛ اما در نهایت، دشمن شکست خورد. دورانی که گفتمان مقاومت، ایثار و شهادت‌طلبی در اقیانوس ملت بلند‌نظر ایران، پدید‌آور شکوه تاریخی اراده و رادمردی ایرانیان بوده است.

در بستر همین جنگ تحمیلی دشمن علیه ملت ایران بود که دلیرمردی‌های ملت ایران در قاب شکوه اراده چند ده جوان خرمشهری، ماشین جنگی تمام‌عیار صدام را بیش از یک‌ماه زمینگیر کرد و پس از آن نیز جنگ نابرابر را ملت ایران به سکوی فرصت‌ساز خود تبدیل ساخت. به واقع، آنچه این جنگ را به پل پیروزی ملت ایران در ورود به هزاره سوم تبدیل کرد، گره‌خوردن با ارزش‌های عاشورای حسینی(ع) و شکوه هیهات منا الذله ملت ایران در عصر مدرن بوده است؛ عصری که به‌راستی امام خمینی(ره) پرچمدار راستین آن بود تا ارزش‌های الهی و انسانی، غیرت، شجاعت، مبارزه و مقاومت را به زمانه ما هدیه دهد.دفاع مقدس قدرت بی‌زوال ملت ایران را به تصویر کشاند؛ قدرتی گفتمانی که مسجد را به سنگر و سنگر را به مسجد تبدیل کرد تا نمایشگاه غیرت ایران انقلابی در دفاع از کیان اسلام و ایران شود. جنگ تحمیلی هشت‌ساله جهان استکبار،گرچه از پیچیده‌ترین نبردهای چندلایه قرن بیستم بود، اما با مدیریت الهی امام امت(ره) و مردمی‌سازی عرصه نبرد، جمهوری اسلامی ایران سرافرازانه از تلخی‌های آن فرصت‌ها ساخته است. صدام و رژیم بعث نیز هرچند که بیش از دو دهه پیش به زباله‌دان تاریخ پیوسته، اما عبرت ماندگاری برای تاریخ منطقه و جهان است. 
ازجمله ویژگی‌های دفاع مقدس، هدفمندی آن برمسیر «قدس» بود که از «کربلا» می‌گذرد. کربلا، سال‌هاست آزاد و به نماد امت واحده در اربعین تبدیل شده؛ به این امید که سرزمین مقدس فلسطین و قدس شریف نیز به دامن اسلام بازگردد. گرچه امروز شاهد رنج مردم مظلوم غزه هستیم اما نابودی، سرانجام حتمی صهیونیست‌هاست؛ چراکه جهان جای ماندگاری برای «صدام» و «نتانیاهو»‌ها، نخواهد بود و این وعده حق الهی است.جبهه امروز امت واحده در بستر الگوی گفتمانی مقاومت از یمن تا عراق، فلسطین، لبنان و سایر بلاد اسلامی در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی صف‌آرایی کرده و بسط یافته است. در این راه مبارزه با استکبار و نابودی صهیونیسم غایتی مهم است واکنون آنان در حضیض ضعف وفتور مستاصل شده‌اند. به یقین، سیر گفتمانی مقاومت از دفاع‌مقدس تا تمدن‌سازی نوین اسلامی وگام دوم انقلاب به زیبایی ترسیم آینده ملت پرشکوه ایران خواهد بود و راه فراروی، روشن وشعف‌برانگیز است.آنچه امروزبرای ماونسل نوپای کشورمان ضرورت دارد،تبیین رسانه‌ای دفاع‌مقدس و ارزش‌های آن دوره پرشکوه از دلاوری‌های تاریخ‌ساز است.رسانه نقشی اساسی در انتقال پیام، روایت‌سازی صحیح و تبیین حقایق دارد تا خود‌اتکایی و تبلور ناب گفتمان«مامی‌توانیم» جوانان این سرزمین را از خاک‌های تفتیده خوزستان تا کوه‌های سرد و سربرافراشته کردستان به تصویر کشاند. ضمن ادای احترام به رادمردان شهید هشت سال دفاع مقدس، آزادگان و جانبازان وطن، راه آینده را پرشور و نشاط می‌بینیم و با وجود رنج‌های کنونی در فلسطین، آینده متعلق به امت رسول‌ا...(ص) خواهد بود، ان‌شاءا... . 

علی  بخشی‌زاده / معاون صدای رس

خواهد آمد.
ضمن اینکه برای نتانیاهو و جناح تندروی داخل کابینه فرصتی برای ادامه حاکمیتشان فراهم می کند.

روزنامه شرق

«حق بر ایمنی» زیر آوار معدن طبس

صالح نقره‌کار

1. جان شیرین معدن‌جویان و بار دیگر عزایی دیگر... با نجوای آه شبگیر و زخم ناسور مادران و همسران و فرزندانی که چشمشان به در دوخته شده تا نان‌آور خانه از راه برسد و باز هم جغد شوم ناایمنی این‌بار بر شانه کارگران خسته معدن طبس... تا کی بی‌توجهی نسبت به «حق بر ایمنی» قربانی می‌گیرد. تا کی بی‌مبالاتی و سرسری‌گیری‌ها در این کشور از حق حیات انتقام می‌گیرد؟! تصادفات جاده‌ای ما کم است؟ متروپل و پلاسکو را از یاد برده‌ایم؟ اتوبوس ترمزبریده دانشگاه علوم تحقیقات را چه؟ کامیون هوو و قربانیان خروج قطار از ریل و سیلاب دهشتناک چند سال اخیر و آلودگی هوا و و صدها فاجعه تلخ دیگر، ما را به یک تصمیم مهم و تغییر جدی فرامی‌خواند. ما به بازنگری نظام حقوقی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی نیازمندیم.

2. بازتاب رخوت در بازنگری فرایندها در حوادث ریز و درشت نمود می‌یابد. انبان خرد ایجاب می‌کند از این فاجعه و تکرر و تعدد آن در کشور عبرت بگیریم، زیرا «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار». والله رخصت زمانه از این عزا به آن عزا خیلی اندک شده است. هم از جنس طبیعی و هم محصول بی‌تدبیری‌ها و بی‌توجهی‌ها و استانداردگریزی‌ها و «به محاق بردن حق بر ایمنی».

3. حفاظت فردی در کارگاه الزامات و استانداردهایی دارد. از ماده 19 آیین‌نامه ایمنی کار در معدن ناظر بر ضوابط حفاظت فردی تا مواد 91 و 95 قانون کار که مسئولیت ایفای مقررات را به عهده کارفرمای کارگاه قرار داده، سلسله هنجارهای بایسته است. روا مباد این‌قدر بی‌توجهی و سرسری‌گیری. دو گزارش ملی در کشور تدوین شده که محصول خرد جمعی متخصصان برای آسیب‌شناسی نظام برخورداری از حق بر ایمنی است. 

 

یکی گزارش سیلاب و دیگری پلاسکو و ده‌ها تحقیق و اثر و رهاورد اندیشکده‌ها و پایان‌نامه‌ها، اگر عبرت‌ساز نشود پس دستاورد چیست؟خسارت‌های انباشته آنگاه جانسوز است که مرتب در مقیاس‌های خرد و کلان، جامه آماری پوشیده و وجدان ملی را بی‌حس کند.

4. نظریه معروف پنجره شکسته در جرم‌شناسی گواه نگاهی است که تعدد بحران را فراگیر و انگیزه اصلاح را به‌ دلیل وسعت و غلظت مصائب دور از اراده می‌پندارد. اما جسدهای تکه‌تکه و احساسات غلیان‌یافته مقطعی است و عبرت‌ها، آنگاه که به فرایندهای اصلاحی تبدیل نشود، درجازدن را به‌دنبال دارد.

5. خرد انتقادی و پرسشگر در سطوح مختلف حقوقی، اجتماعی، مهندسی، فنی و مدیریتی باید وارد شود و علت‌ها در بوته نقد و نظر نخبگان تحلیل و تعلیل شود. امروز جامعه ما بر ضرورت مطالبه «حق بر ایمنی» اجماع دارد. نهادهای متولی را نهیب می‌زند که چرا از اقتدار حکمروایی به‌نفع استیفای حق بر ایمنی بهره نمی‌برند؟‌ شناسایی هیچ حقی بدون دیده‌بانی و تضمین منشأ اثر نیست.

6. وجدان عمومی با انتقاد از تضعیف نهادهای تخصصی و ضرورت امکان دیده‌بانی فرایندهای ضامن حق‌ها، الزامات اصل تخصص‌گرایی را به یاد می‌آورد و بازنگری در قوانین نظارتی ایمنی در تمام سطوح کارگاهی، عمرانی، خدماتی، زیربنایی و ساختمان‌ها، سدها، جاده‌ها، خودروسازی، قطار و... را طلب می‌کند. تداعی حوادثی مشابه و مکرر نظیر فرونشست ساختمان‌های ناایمن و گودبرداری‌های غیراصولی و فقدان نظام استاندارد تخصص‌گرایی حرفه‌ای هماره در کمین‌گاه حق حیات و سلامت شهروندان بوده و راهکار در بازنگری در نظام حقوقی و اجتماعی حق بر ایمنی است.

7. همه‌جای دنیا حق حیات دستخوش تعرض و تعدی ممتد است. جان شیرین ببر و پلنگ و گونه‌های نادرمان هم با همین دست‌فرمان حقوق انسانی و مثل میانکاله و تالاب شادگان و جاده‌سازی جنگل ابر و طرح تله‌کابین ناهارخوران، وضعیت شایسته‌ای ندارد. ما با یک پویش ملی باید به اصلاح الگوی شناسایی و تضمین حق بر ایمنی ممارست کنیم. رسانه‌ها و آموزش و نهادهای مدنی و گروه‌های مرجع اجتماعی نباید این شمع احساسات را خاموش کنند تا مگر وجدان و خرد بین‌نخبگانی، جمعی، ملی و حکومتی برای یک تغییر بازنگرانه و اصلاح‌مندانه بسیج شود

8. گزارش ملی حادثه پلاسکو با شعار «حادثه را فراموش نکنیم» رهیافتی بود برای پیشگیری عبرت‌آموز از این فاجعه تا به‌مثابه یک نقطه عطف، دیگر ایران را عزادار ماتمی مشابه نبینیم. روش‌های علمی منبعث از دانش، تجربه، مهارت، مدیریت بهینه میدانی و بین‌سازمانی و صنفی برای رفع ضعف‌های سیستمی مخل ایمنی، سلامت و حیات شهروندان با تأکید بر یادآوری نقش نهادهای نظارتی و برطرف‌سازی ضعف بازرسی و نظارت و تأمین ایمنی در‌برابر مخاطرات، ضرورتی است که فراروی نظام اداری و حقوقی ما قرار دارد.

9. توجه و آگاهی اندک نسبت به اهمیت مسئله ایمنی در‌برابر مخاطرات کارگاه‌ها، ابنیه، معدن‌ها و ساختمان‌ها، ضرورت تکمیل و توسعه استانداردها نیز آیین‌نامه‌های مقررات ایمنی کارگاه‌ها را افزایش می‌دهد. همچنین بازنگری اثربخش در فرایند اقدام سیستم‌های نظارتی از جمله این ضرورت‌هاست.

10. همیشه پروژه ماله‌کشی و موجه‌سازی فراخ است؛ اما شعارندهیم. تجربه مادر علم‌هاست. وقت بازنگری و کنترل مجاری ایمنی‌سازی در ایران فرارسیده است. اصلاح و توسعه نظام ایمنی با تأید و توصیه به تقویت فرایندهای نظارتی، بیمه‌ای و کنترلی، خصوصا ایمنی کار و کارگاه و نظارت تشکل‌ها و سندیکاها و تشکل‌های کارگری و صنفی و مدنی با رویکرد تقویت نهادهای تخصصی تحقق‌پذیرنده حق ایمنی باید در دستور کار باشد.

11. حق سلامت و امنیت را ارج نهیم و آن را به ‌عنوان اولویت حکمرانی و شهروندی مورد مطالبه قرار دهیم. نهاد‌های صنفی را تقویت کنیم. رابطه‌سالاری‌ها را با شفافیت و گردش آزاد اطلاعات و حق بر آزادی تشکل‌های دیده‌بان را به محاق ببریم. آموزش‌ها و تخصص‌ها و خدمات همه باید با ملاحظه اولویت‌بخشی حق بر ایمنی بازنگری و بازبینی شود. مداهنه و سهل‌گیری و رعایت‌نکردن نظامات نباید فرهنگ شود.

12. از رسول خدا نقل است که «ان الله یحب عبدا اذا عمل عملا ان یتقنه»؛ هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، آن را به خوبی و با رعایت نظامات فنی و علمی تحقق‌پذیر کنیم. باور کنیم این راه با برنامه و خط‌مشی حساب‌شده و عزم تغییر جدی دور از دسترس نیست. قاعده احترام به حقوق بنیادین و اولویت حق حیات باید مد نظر باشد. اداره عمومی با اصل هدف شایسته مقامات عمومی و احترام به حقوق شهروندان تمشیت می‌یابد. باورکنیم باید عوض شویم. این تغییر از اصلاح و توسعه نظام حقوقی با لحاظ اصل هدف شایسته عمومی و اصل اثربخشی و توجه به سلامت و امنیت شهروندان خصوصا کارگران این شریف‌ترین قشر جامعه، تحقق‌پذیر است.

روزنامه رسالت

قمار دوسر باخت نتانیاهو

حنیف غفاری
طی روز‌های اخیر بیروت تبدیل به کانون تحولاتی حساس در منطقه و نظام بین‌الملل شده است. جنایات اخیر صهیونیست‌ها در جنوب لبنان (که منجر به شهادت تعداد زیادی از شهروندان این کشور شده است) و حوادث تروریستی اخیر (انفجار پیجر‌ها و بی‌سیم‌ها در لبنان)  نماد آشکارساز تغییر بازی تاکتیکی صهیونیست‌ها در مواجهه با مقاومت لبنان است. در تشریح این معادله، عوامل و انگیزه‌هایی  وجود دارد که تروریسم سایبری صهیونیست‌ها نیز در ذیل آن تعریف می‌شود:جنگ روانی! به عبارت بهتر،  رژیم اشغالگر قدس درصدد بهره برداری از فضای آشفته ایست که در لبنان، پس از حوادث اخیر رخ داده است.  
صهیونیست‌ها در خصوص چگونگی و زمان  اقدام حزب‌الله و شیوه پاسخ‌دهی مقاومت لبنان به اقدامات تروریستی اخیر تل‌آویو آگاه نبوده و فراتر از آن، قدرت ریسک‌پذیری اندکی را در خصوص راه‌اندازی یک جنگ مستمر و گسترده در جنوب لبنان دارند. طی روز‌های اخیر، رسانه‌های غربی اخباری را در خصوص عزم کابینه جنگ نتانیاهو مبنی بر گسترش دامنه نبرد میدانی با حزب‌الله منتشر کرده‌اند. به عبارت بهتر، آنها عملیات تروریستی سایبری صهیونیست‌ها را مقدمه‌ای دال بر وقوع یک جنگ تمام‌عیار تلقی کرده‌اند. بااین‌حال بخش عمده‌ای از این گزاره، نه در واقعیت میدان، بلکه در روایتگری رسانه‌ها و منابع تبلیغاتی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس تبلور پیدا می‌کند. فراموش نکنیم که تاکنون چندین بار از زمان جنگ غزه تاکنون، اخبار مربوط به تصویب جنگ گسترده با حزب‌الله و عملیات زمینی در خاک لبنان از سوی  کابینه جنگ رژیم صهیونیستی بوده‌ایم، اما این انگاره‌ها هیچ‌یک رنگ واقعیت به خود نگرفته است. یکی از اصلی‌ترین دلایل این موضوع، شکاف‌ها و اختلافات عمده ایست که بر سر ترسیم چارچوب منازعه در جبهه شمال اراضی اشغالی (جنوب لبنان) وجود دارد. این منازعه حتی در داخل کابینه نتانیاهو نیز به نقطه اوج خود رسیده، تا جایی که نخست‌وزیر و وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس قدرت لاپوشانی اختلافات خود بر سر حدودوثغور جنگ در جبهه شمال را ازدست‌داده‌اند.  
در این میان، شاهد سخنرانی جامع و گویای دبیر کل حزب‌الله لبنان بودیم. سخنان سید مقاومت، خط بطلانی بر بازی روانی صهیونیست‌ها کشیده است: او  اصل حادثه و ابعاد گسترده آن را انکار نکرد، هرچند که تصریح کرد این ماجرا می‌توانست قربانیان بیشتری داشته باشد و اساسا هدف صهیونیست‌ها نیز همین بود. از سوی دیگر، سید  مقاومت کماکان بر همان خطوط قرمزی پافشاری کرد که هدف صهیونیست‌ها از حملات اخیر، جابه‌جایی و عدول مقاومت از آنها بود. ادامه حمایت فعال از ملت فلسطین در جنگ غزه گزاره‌ای بود که در سخنرانی اخیر سید مقاومت مورد تأکید قرار گرفت. از سوی دیگر، سید حسن نصرالله با ذکر مصادیقی از عملیات اربعین، تصویرسازی کاذب صهیونیست‌ها پس از حوادث اخیر لبنان را در هم شکست. مثلث ارتش-موساد -کابینه جنگ در اراضی اشغالی با طراحی حوادث تروریستی اخیر، تلاش می‌کنند خود را در ذهن مخاطبان عام و خاص جنگ غزه، به‌عنوان بازیگر مبتکر و مسلط میدان نشان دهند حال‌آنکه اساسا اصل تغییر تاکتیک صهیونیست‌ها در جنگ با مقاومت، برگرفته از ضعف و استیصالی است که طی حدود یک سال اخیر (پس از آغاز جنگ غزه) گریبان گیر آنها شده است. هدف قرار دادن پایگاه اطلاعاتی یگان اطلاعاتی ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی در عملیات اربعین نشان‌دهنده همین حقیقت است. اکنون نیز صهیونیست‌ها همان حس استیصال را در قبال اقدامات تروریستی خود در خاک لبنان دارند. آنها از یک‌سو به مهم‌ترین هدف تعیین‌شده خود در این عملیات تروریستی (بازگشت حزب‌الله به دوران قبل از جنگ غزه) نشده و از سوی دیگر، قدرت مواجهه با پاسخ قطعی حزب‌الله را ازدست‌داده‌اند. نتانیاهو به‌زودی در آخرین قمار خود نیز شکست سنگینی را متحمل می‌شود. در این صورت، چاره‌ای برای تل‌آویو جز برافراشتن پرچم تسلیم در جنگ غزه باقی نمی‌ماند.
 
روزنامه وطن امروز
 
پاتک حزب‌الله به پازل بازی نتانیاهو
حنیف غفاری
رژیم اشغالگر قدس به جنایات گسترده خود در جنوب لبنان ادامه می‌دهد. شهادت صد‌ها شهروند لبنانی در حملات هوایی وحشیانه دیروز صهیونیست‌ها، نقطه آشکارساز تروریسم ترکیبی  صهیونیست‌ها در مواجهه با سرزمین سرو‌ها محسوب می‌شود. بدیهی است بیشتر تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل، اکثرا تحولات جاری در جنوب لبنان را از یک زاویه دید روایت و تفسیر می‌کنند. اساسا هدف از حملات مکرر (آن هم با تنوع سایبری، میدانی، روانی و امنیتی)، تمرکززدایی از فرامتن و چارچوب راهبردی و استراتژیک است که جنایات صهیونیست‌ها در آن رخ می‌دهد، بنابراین نخستین و مهم‌ترین گام در تحلیل حوادث اخیر، چینش ثوابت راهبردی و میدانی ماجرا در کنار یکدیگر و تمرکز بر مدل و چارچوبی است که عملیات‌های وحشیانه اخیر و آتی صهیونیست‌ها در بطن آن تعریف می‌شود. در این باره، مولفه‌های سه‌گانه‌ای وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
۱ـ علت اقدامات اخیر صهیونیست‌ها در لبنان
معمولا استناد یک بازیگر به جنگ ترکیبی، آن هم در یک بستر زمانی محدود، بازتابی از ضعف یا قوت عملیاتی - میدانی است. به عبارتی بهتر، مرز میان کنشگری فعال و واکنش اجباری باید در تحلیل رفتار تل‌آویو مورد توجه قرار گیرد. در اینجا نیاز به طرح سوالی هدفمند وجود دارد: آیا جنایات اخیر صهیونیست‌ها منبعث از قدرت تسلط آنها بر میدان بوده یا خروجی شکست آنها در رسیدن به اهداف تعیین‌شده راهبردی و میدانی؟ قطعا گزینه دوم صحیح است. با گذشت یک سال از جنگ غزه، تل‌آویو نه تنها قادر به اشغال کامل نوار غزه، نابودی حماس و آزادی اسرای صهیونیست بدون انعقاد آتش‌بس نشده، بلکه جبهه شمال را نیز از دست داده است. از سوی دیگر، گروه‌های مقاومت یکی پس از دیگری عمق استراتژیک اراضی اشغالی را هدف قرار داده و از خطوط قرمز پررنگی که تا قبل از توفان الاقصی تل‌آویو تصور عبور از آنها را هم نمی‌کرد، به صورت آشکار عبور کرده‌اند. در چنین شرایطی صهیونیست‌ها از روی استیصال تصمیم به تغییر چارچوب بازی خونین خود در جنگ غزه گرفته‌اند. پررنگ‌سازی جبهه شمال، مبنای چارچوب جدید است. تل‌آویو در این راستا به مدل جنگ ترکیبی رو آورده تا ضمن هدف قرار دادن بقاع، نبطیه و مناطقی از بیروت، از فناوری‌های نوین و تروریسم سایبری نیز در خدمت تروریسم ذاتی خود استفاده کند.
* رویکرد هوشمندانه و قاطعانه حزب‌الله
 رویکرد هوشیارانه و قاطع حزب‌الله نه‌تن‌ها در سخنرانی علامه سیدحسن نصرالله دبیرکل غیور مقاومت اسلامی لبنان نمود پیدا کرده، بلکه خود را در مواجهه میدانی حزب‌الله نمایان ساخته است. تل‌آویو قصد داشته و دارد حزب‌الله را در مقابل ۲ گزینه غیرقابل تغییر قرار دهد: تسلیم مطلق در برابر رژیم صهیونیستی یا آغاز یک جنگ فراگیر و فرسایشی که منجر به تضمین بقای نتانیاهو در سایه تمدید فعالیت «کابینه جنگ» شود. در مقابل، حزب‌الله لبنان جنگ را به عملیات رفت و برگشت مبدل ساخته و از این طریق، ضمن حفظ فشار میدانی و مستمر بر رژیم صهیونیستی، از قرار گرفتن در دوراهی مدنظر تل‌آویو اجتناب کرده است. از سوی دیگر، حزب‌الله در مواضع صریح خود، جنگ در جبهه شمال را متغیری وابسته به جنگ در نوار غزه می‌داند. این بدترین گزاره‌ای است که علیه صهیونیست‌ها مطرح و بر آن تاکید می‌شود، زیرا دستان تل‌آویو را در غیریت‌سازی میان میادین نبرد می‌بندد.
* آینده‌نگاری صحنه نبرد
حزب‌الله لبنان از یک سو «قصاص رژیم صهیونیستی» را به‌مثابه یک تصمیم و اقدام قطعی در دستور کار قرار خواهد داد و از سوی دیگر، به جای قرار گرفتن در دوراهی «تسلیم -جنگ گسترده» در مقابل رژیم اشغالگر قدس، نتانیاهو و تل‌آویو را در دوراهی «شکست در میدان - تسلیم در مذاکرات» قرار می‌دهد. دلیل عصبانیت و عصیان صهیونیست‌ها طی روز‌های اخیر، گرفتاری در همین بازی هوشمندانه و قدرتمندانه مقاومت لبنان است. در این معادله، ترس و وحشتی که بر شمال اراضی اشغالی مستولی شده، به دیگر نقاط اراضی اشغالی از جمله حیفا و عکا نیز تعمیم می‌یابد، بدون آنکه جنگ را در ذیل چارچوب راهبردی مدنظر تل آویو هدایت کند. آنچه موجب بقای موثر مقاومت اسلامی لبنان در منطقه شده، قالب گفتمانی مقدس و هوش سرشار استراتژیک و میدانی حزب‌الله است. این هوش استراتژیک در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ میلادی به یک شکل و امروز در سال ۲۰۲۴ میلادی به گونه‌ای دیگر تبلور یافته است. صورت مساله مشخص است: حزب‌الله لبنان عمق عملیات خود در اراضی اشغالی را از ۵ به ۱۲۰ کیلومتر افزایش داده، بدون آنکه در دام راهبردی صهیونیست‌ها گرفتار شود. نتیجه این روند، چیزی جز شکست مطلق و غایی رژیم اشغالگر قدس در برابر جبهه مقاومت نخواهد بود؛ همان حقیقتی که علامه نصرالله و یارانش به آن ایمان دارند. رژیم صهیونیستی هدف خود از حمله به لبنان را بازگرداندن آواره‌ها اعلام کرده بود. روز گذشته با تشدید جنگ و افزایش برد موشک‌های حزب‌الله تا دروازه‌های تل‌آویو، مشخص شد تا اینجای جنگ، اسرائیل از رسیدن به هدف خود دورتر شده است.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات