روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
*********
محمدهادی صحرایی در کیهان نوشت:
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد؛ همانگونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند...
هفت روز از اربعین سیدالشهداء میگذرد و هفت روز از شهادت مظلومانه عزادارانش در نیجریه. عزادارانی که گناهشان حقطلبی و عدالتخواهی بود و اینکه میخواستند همچون سرور و سالار آزادگان و شهیدان، آزادانه خدا را بپرستند و سرِ طاعت مقابل ظالم خم نکنند. هفت روز از عروجشان میگذرد و هفت روز است که رسانههای غربی و مدعی حقوق بشر و جایزهداران صلح نوبل و دیدهبان حقوق بشر و... همگی با هم خفه شدهاند. نه اینکه تنها این هفت روز باشد که صدا ندارند، نه، عمری است که این دهن به مزدان غیرت ندارند. اگر در گوشهای از دنیا عدسی نپخته زیر دندان یک جاسوس آمریکایی، بهایی، همجنسباز، فاحشه و... میرفت، اینها کمپین میگرفتند و عدهای تیشرتپوش و شمع به دست تجمع میکردند و شعار میدادند که ما همان عدس نخوردهایم. شوخی مسخره دنیای نیولیبرال، مضحکهبازی با این عروسکهاست. سگی در شهری میمیرد و مارمولکی در حال انقراض است و این عده پلاکارد مینویسند که «همان سگ و مارمولک» هستند ولی روزانه صدها نفر در آمریکا و اروپا از فقر و تیر پلیس و ظلم حکومت کشته میشوند و در آسیا و آفریقا نیز دهها هزار نفر به خاطر آزادی کشته میشوند و صدایی از مدعیان درنمیآید.
هفت روز از شهادت غریبانه عزاداران حسین در نیجریه میگذرد و زبان سازمان ملل هم هنوز لال است. توقعی نیست از سازمانی که قارونها دهانش را با پول بستند. اصلاً این سازمان بنا شده است تا پیگیر منافع استکبار باشد نه مردم جهان. سازمان ملل برای محکوم کردن کشورهای آزاد است و گاهی اگر رأی منفی به تحریم کوبا میدهند، ضمانت اجراییاش به اندازهای هست که آمریکا و اسرائیل از آن سر باز زنند و اتفاقی نیفتد. مگر برجام سند قانونی و توافقنامه رسمی نبود؟ سازمان ملل با دولت بیفرهنگ آمریکا چه کرد؟ سالهاست که نیجریه با زحمات شیخ زکزاکی عزیز، با اسلام ناب آشنا شده و میلیونها نفر دلداده خاندان پیامبر مکرم اسلام شدهاند و زلال اندیشه اسلام را شنیده و همچون جدشان «جون» به «هل من ناصر» حسین، لبیک گفتهاند و راه او میپویند. و چندسالی است که غده سرطانی صهیون و آلسعود، بر حکومت آن کشور چنبره زده و با تهدید و تطمیع، آنها را به کشتار مؤمنین گماشته است و آنها هم به هر بهانهای به شیعیان میتازند و اسیر میگیرند و جوی خون به راه میاندازند اما، آنچه که در نیجریه اتفاق میافتد بیشباهت به پیش از انقلاب اسلامی ایران نیست و موسپیدکردگان انقلاب ایران خوب به یاد دارند که رژیم دستنشانده پهلوی چگونه به اشارت اربابانش، خون هموطنان را میریخت. عاقبتش چه شد؟
مردم جهان 13 آبان 97 ایران را دیدند و دیدند که چگونه مردمان باغیرتش برای دفاع از آرمان و کیان خود سینه سپر میکنند. امروز اگر مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، شعار نهادینهشده مردم ایران شده است و مردم ایران با اقتدار کامل، چهل سال است آمریکا و اسرائیل و انگلیس را به زمین کشیده و به دنبال خود میکشند، نتیجه مبارزه و جهادی است که اجداد و پدرانشان کردهاند و اینان میراثداران باوفای گذشتگاناند. ایران امروز چهلسالگی خود را در شرایطی جشن میگیرد و شکستن هیمنه آمریکا در 13 آبان را گرامی میدارد و پرچم آمریکا را که نماد نحس استکبار شده است به آتش میکشد، که شیطان بزرگ هرچه توانسته و داشته و به فکرش رسیده را به میدان آورده و نتیجهاش این شده است که دانشآموزان دهه نودی هم به خباثت و پلیدی آمریکا پی بردهاند و فهمیدهاند که هر که در کاخ سفید مینشیند، عقرب جراره و روبه مکاره است و چون چوپان دروغگو قابل اطمینان و اعتماد نیست. و این لطف خداست که تربیتیافتگان خمینی و خامنهای، در دشمنشناسی، حاذق شدهاند و حتی تقلای کدخداخواهان برای بزک عفریته شرارت، با برجام و FATF و غیرآن نیز بیاثر است و باز هم منفعتش را به کیسه انقلاب میریزد.
اکنون، برادر و خواهر سیهچرده نیجریهای که در خون سرختان آرام گرفتید، خوشا به حالتان و ایکاش در کنارتان بودیم و از انقلابمان برایتان میگفتیم و از راه رفته و از سختی مبارزه تا شیرینی پیروزی و آزادی و از جای شهدا که خالی است. از اینکه ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خوردهایم و برای آنکه خانه خوبان شود، رنج دوران بردهایم و امروز شما در راه دیروز برادران و خواهرانتان که همان راه سیدالشهداء و جوانمردان است قدم گذاردهاید. قدمهایی استوار که غیظ کفار را به همراه داشته و دارد و در ذهن و برنامه پلیدشان اخلال میکند و نباید از غیظ آنها هراسید که توصیه خداوند همین است که به فداییان رسول و دین خدا فرمود:... هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنان نمیرسد و در هیچ مکانی که کافران را به خشم میآورد قدم نمیگذارند و از دشمن غنیمتی به دست نمیآورند مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحی برای آنان نوشته میشود، چونکه خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.2 بدانید که اگر تنهایمان از شما دور است ولی جانها و دلهایمان با شماست و دعای خیرمان بدرقه شما و اهل یمن و تمام اهل حقی که برای خدا با دشمنان خدا میجنگند. شما مجاهدان، آرامش خفاشان و شبپرستان را پریشان کردهاید و ایکاش در این فیض عظیم شریکتان بودیم.
حسینیان شهید، به خون گرمتان سوگند، قاتلین شما تقاص جنایتشان را به سختی خواهند داد و خونتان در تاریخ گم نخواهد شد. ما معجزه پیروزی خون بر شمشیر را بارها و بارها دیدهایم و دیدهایم که کاخ ابن زیاد مزبله است و خرابه شام، زیارتگاه مؤمنین و خداجویان. دیدهایم که چگونه خدای مظلومان، هیمنه قلدری چون رضاشاه را که نفس مردم را بریده بود، به ذلت کشاند و آنها که او را به ملت تحمیل کردند، خودشان تبعیدش کردند. و دیدیم که محمدرضای پهلوی که ایران را به آمریکا و صهیون، مفت فروخته بود، چگونه و با چه ذلتی بیرون انداخته شد. و دیدیم که خدای قاهر متعال، چگونه دست و بال آمریکا و اذنابش را از ایران عزیز برید و 65 هزار مستشار و وابستهاش را از این خاک عزیز تاراند. و از 13 آبان، خاطرهها داریم. دیدیم در 13 آبان 43 که خمینی کبیر علم مبارزه را در مقابله با زیادهخواهی آمریکا افراشت و تبعید شد، چگونه عزتمندانه به ایران بازگشت و حکومت فاسدان را برچید و دیدیم که خون شهدای دانشآموز تظاهرکننده در13 آبان 57 چگونه جواب داد. و جاسوسخانه آمریکا، چگونه توسط دانشجویان ایرانی، تسخیر شد و 52 آمریکایی که در ایران ادعای خدایی داشتند، کت و بال بسته در دست مردم افتادند و آمریکا در طبس هم غلطی نکرد و گروگانها با قراردادی که هنوز پرونده باز دارد و باید بررسی شود با ذلت از ایران اخراج شدند.
برادر و خواهر مجاهد عزیزم در نیجریه و یمن، نگاه کنید که چگونه ایران چهلسالگی انقلاب خود را جشن میگیرد و پرنفستر از روز اول پا بر آمریکا و صهیون میکشد. نتیجه آن مجاهدتها همین آزادیها و ثمره خون شهدایمان همین پیروزیهاست. ایران مقتدر امروز، منشأ انقلابات استکبارستیز در جهان است و امید محرومان و آرزوی مستضعفان. ما چهل سال است امور خود را خود اداره میکنیم و خود تصمیم میگیریم. چهل سال است که دشمن وعده سقوط شش ماه و یکسالهمان را داده است و ببین که هر روز قویتر از دیروزیم. چهل سال است مهمترین دغدغه جهانِ سلطه، اسقاط ایران است و ما هر روز بهروزتر و نوتر میشویم. چهل سال است که دشمن هرچه در چنته داشته را رو کرده و میلیاردها میلیارد دلار خرج شکست ما کرده است و اکنون رؤسایشان یکی پس از دیگری یا کفن میپوسانند و یا منزوی میشوند و صاحبنظراتشان، سخن خود را پس میگیرند و... رهبر امروز ما برنامه 50 ساله را ابلاغ میکند.
آمریکا و انگلیس و صهیون، در گذشتهای نهچندان دور بود که قلادهدریدهای به نام صدام را به جان ایران انداختند و امروز طبق همان وعده خدا که بیم بندگان ستمدیده را به امید تبدیل میسازد، گور صدام گم شد و امروز مردم عراق در ایران به زیارت امام خود میآیند و عراقیان نیز در امنیت و آزادی، پذیرای برادران ایرانی خود هستند و در میان تصاویر شهدای خود در جنگ با آمریکا و داعش، تصاویر رهبران ایران را گذاشتهاند. در سوریه هم همین است و با اراده الهیِ ایران و با مجاهدت مدافعان حرم ایرانی و افغانی و پاکستانی و لبنانی و عراقی و البته سوری، سوریه را از زیر دست و پای وهابیت و تروریسم بیرون کشید و به جهان اسلام برگرداند. در لبنان هم همین شد و در فلسطین هم همین میشود و به امید خدا در نیجریه و یمن هم قطعاً همین خواهد شد که این وعده خداست که «... اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند؛ یقیناً خداوند به آنچه میکنند احاطه دارد» و پیروزی بعدی در نیجریه و یمن خواهد بود و کشورهایتان به خانه خوبان تبدیل میشود. إنشاءالله.
امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:
شاید کمتر کسی مخالف این باشد که تحریم ها اساسا تاثیر منفی بر اقتصاد و زندگی مردم خواهدداشت اما آن چه اکنون و پس از اعلام دور جدید تحریم های آمریکا علیه کشورمان به ویژه از سوی برخی رسانه ها و دولتمردان واشنگتن تصویر می شود، کاریکاتوری بسیار غیرواقعی از این موضوع است . گرچه کارزار تحریم های آمریکا علیه ایران به گفته تحلیل گران و رسانه های این کشور «فروپاشیده» است و کاخ سفید ناچار شده در نخستین گام به هشت خریدار بزرگ نفت ایران که حدود 70 درصد نفت کشورمان را می خرند، معافیت های جدی تحریمی بدهد اما واشنگتن تلاش کرده در حوزه دیپلماسی عمومی و فضاسازی رسانه ای، با جنگ روانی و رسانه ای همین تحریم فروپاشیده را بیش از آن چه هست به افکار عمومی دنیا و ایران عرضه کند. واقعیت این است که به گفته کارشناسان اقتصادی و روابط بین الملل اثرگذاری تحریم ها از نقطه بهینه آن عبور کرده و به سرازیری افول رسیده است. این نکته نه یک برداشت توسط سیاستمداران ایرانی بلکه تحلیل عده ای از کارشناسان زبده اقتصادی و روابط بین المللی که ماه قبل در یک نشست تخصصی در لاهه بیان کردند.
این کارشناسان معتقدند عمده فشار و اثرگذاری تحریم های آمریکا در فاصله بین خرداد و شهریور 97 بوده و دوره کنونی دوره تزلزل و کاهش آثار این تحریم هاست. به همین دلیل آمریکا تلاش کرده است با اتکا به برخی تاکتیک های رسانه ای و دیپلماسی عمومی، گیوتین تحریم هایش را بُرَنده و اثرگذار نشان دهد. تحریم هایی که در عالم واقع به آن شکلی که آمریکا نشان می دهد، نیست و شرکت ها و بانک هایی که طرف تعامل مالی و پولی با ایران هستند و نیز مشتریان نفت ایران طی شش ماه اخیر برای در امان بودن از مجازات های خودسرانه آمریکا محدودیت های لازم را اعمال کرده و تقریبا دیگر محدودیتی نیست که بشود بر تهدیدها و تحریم های آمریکا علیه ایران افزود.
حتی با اعلام تحریم ها برخی کشورها از اجرای تحریم های ایران معاف شده اند که کشورهای مطرح و اثرگذاری در حوزه خرید نفت ایران هستند. همزمان اقدامات حقوقی نظیر رای دیوان لاهه در محکومیت تحریم های ثانویه آمریکا سبب شده برخی شرکت ها و بانک هایی که وابستگی به آمریکا ندارند، علیه این تحریم ها اقدام حقوقی کنند. به عنوان نمونه، چندی قبل دادگاه عالی انگلیس-ولز رایی را برای یک شرکت بیمه صادر کرد که براساس آن این شرکت از اجرای تحریم های آمریکا منع و تاکید شده بود که باید به تعهداتش در قبال ایران عمل کند.
مسئله ای که ممکن است حتی به یک اجماع علیه تحریم های یک جانبه آمریکا منجر شود. به این ترتیب در برخی کشورها نظیر چین و هند حتی شاهد جابه جایی برخی بانک ها و شرکت های طرف حساب با ایران هستیم تا بدون تاثیرپذیری از تحریم های آمریکا به مراوده با ایران ادامه دهند. این درحالی است که در اروپا نیز سازوکاری برای مقابله با تحریم بانکی ایران تدوین شده که البته انتظار این بود همزمان با روز اعمال تحریم ها، سازوکار اروپا موسوم به «SPV» نیز آغاز به کار کند اما تا همین جا هم اجماع جهانی علیه تحریم های آمریکا، آن ها را به شدت ناراحت کرده تاجایی که شب گذشته «گوردون ساندلند» سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا در این باره گفت: «برای من شوکه آور است... از پاسخ اروپا به تحریمهای ضدایرانی مأیوس شدهایم.» به دلیل همین یاس آمریکا تلاش کرده تا در حوزه روانی و رسانه ای، ضعف تحریم هایش را جبران کند و در این زمینه به دو اقدام روی آورده است:
1- فهرست سازی تحریمی
آمریکایی ها در دور جدید تحریم ها، صنعت نفت و انرژی و نیز سیستم بانکی و هوایی ایران را تحریم کرده اند. با این حال برای آن که فهرست تحریمی شان پر طمطراق به نظر برسد، نام همه بانک ها و اشخاص مرتبط با این حوزه ها را نیز به عنوان تحریم جدید اعلام کرده اند. مثلا هرچند شرکت نفت ایران تحریم شده اما تعداد زیادی از مدیران این شرکت نیز در فهرست 700 نفره نام شان آمده است. در حالی که برخی از این افراد سال ها پیش بازنشسته شده اند و اکنون دیگر کاره ای نیستند اما برای آمریکا کارایی دارند چون نامشان فهرست را پُرتر می کند. کاخ سفید حتی برای آن که این فهرست را پُرتر کند، مشخصات و شماره ثبت تعداد زیادی هواپیما را هم در فهرست خود آورده است. حتی شماره ثبت و نام تعداد زیادی کشتی هم به این فهرست اضافه شده تا بزرگ تر به نظر برسد. جالب است که در میان این کشتی ها حتی کشتی ایرانی «سانچی» که سال گذشته در اثر تصادف دریایی، غرق شد نیز وجود دارد. حتی مثلا بانک «تات» که سال هاست دیگر نامش تغییر کرده نیز در فهرست آمده است! این البته مربوط به فهرست جدید نیست و در ماه های اخیر این اقدام تکرار شده تا مثلا این کشور ژست سنگین کردن تحریم ها را بگیرد. مثلا درحالی که براساس تحریم هایی که در 15 مردادماه توسط آمریکا علیه ایران اعمال شد، «فروش، عرضه و تأمین گرافیت، فلزات مثل آلومینیوم و فولاد و صادرات یا نرمافزار فرایندهای صنعتی به ایران» تحریم شده است، اما دو هفته پیش آمریکا، شرکت فولاد مبارکه اصفهان را تحریم کرد! به بیان دیگر وقتی از نیمه مرداد ایران در زمینه «فروش، عرضه و تأمین فلزات مثل فولاد» تحریم است، یعنی محصولات و مواد اولیه فولاد مبارکه اصفهان هم تحریم است و دلیلی ندارد که تک تک شرکت های تولید کننده فولاد مجدد تحریم شوند! زمانی که این اتفاق می افتد و نام یک شرکت تولید کننده فولاد در فهرست تحریم ها می آید، یعنی آمریکا عملا شرکتی را تحریم کرده که قبلا تحریم شده است. چرا؟ چون فهرست تحریم را بزرگ تر و ترسناک تر می کند ولی هیچ کارکرد اقتصادی جدیدی که قبلا اعمال کرده ندارد.
2- دیپلماسی عمومی
مقامات آمریکا در این مدت تلاش کرده اند تا به روش های مختلف افکار عمومی مردم جهان و ایران و نیز طرف های تجاری و مالی ایران را تحت تاثیر قرار دهند. نشست های خبری متعدد پمپئو وزیر خارجه این کشور، توئیت ها و سخنرانی های ترامپ، سفر هیئت های مالی و دیپلماتیک آمریکا به چندین کشور طرف تعامل مالی با ایران و حتی نصب روزشمار بازگشت تحریم های ایران در وب سایت وزارت خارجه آمریکا و ... از جمله تاکتیک های این کشور برای بزرگ نشان دادن این تحریم هاست.
به نظر می رسد کاخ سفید در دو عرصه نیاز دارد تا تحریم هایش را خیلی سنگین تر و جدی تر از آن چه هست به مردم دنیا و ایران نشان دهد:
- عرصه اول: ادامه تقویت تلاش ها برای براندازی نظام و پشتیبانی از گروهک های تجزیه طلب تروریستی همچون منافقان برای ایجاد ناامنی و اغتشاش در کشور.
- عرصه دوم: جلوگیری از کم اثرشدن تصمیم های اقتصادی آمریکا در سطح جهان و پیشگیری از افول قدرت اقتصادی واشنگتن درتحریم دیگر کشورها.
از این رو آمریکا در دوره «افول تحریم ها» به دنبال «نمایش تحریم» است تا ذهن و روان مردم ایران و شرکت ها و بانک های طرف حساب ایران را تخدیر کند. تاکتیکی که برای مردم ایران بیش از گذشته آشکار است اما به طراحی هدفمند و هوشمندانه دیپلماسی عمومی و رسانه ای برای مقابله نیاز دارد تا هم در داخل کارایی این تاکتیک دشمن بی اثر شود و هم برای طرف های تجاری ایران ابعاد واقعی تحریم ها روشن شود.
حسن رضایی در وطن امروز نوشت:
گذر زمان، بزرگترین قاضی درباره همه چیز است. زمان، معماهای آینده را میشکافد و حقایق پنهان را پیش چشم همگان قرار میدهد. اینکه اما قدرت آمریکا رو به افول است، برای هر کسی که اندک شناختی از مناسبات بینالمللی در چند دهه اخیر داشته باشد، روشن است و برای فهم آن، نیازمند گذر زمان تازهای نیستیم! کسانی اما در اینجا به بتسازی از آمریکا و «حی لایموت» بودن این قدرت شیطانی به سختی ایمان دارند. تا آنجا که در بیانیه اخیر وزارت امور خارجه درباره بازگشت تحریمهای آمریکا، با برکنار دانستن این بت اعظم و مقدس از چنین اقداماتی، مکرر از واژه «رژیم ترامپ» یاد شده است! پسزمینه چنین واژهسازیهایی درباره دولت کنونی آمریکا در وزارت امور خارجه، یعنی اینکه ما هم در برابر پوستر کپیشده ترامپ از سریال تاج و تخت، پوستری در ذهن داریم با این عنوان که بالاخره ترامپ میرود و «آمریکای بزرگ بازمیگردد!»
واقعیت اما این است که آمریکای بزرگی در کار نیست و کدخدا نامیدن آمریکا در سال 92، فاحشترین اشتباه رخ داده در عرصه سیاست خارجی کشور بوده است؛ امری که مرتکبان آن هنوز هم خیال تصحیح و عذرخواهی بابت آن را ندارند. اینکه حالا پس از گذشت 6 سال دوباره منتظر اتمام دولت ترامپ و بر سر کار آمدن اربابان و کدخدایان اصلی بمانیم، حتما مصداق گره زدن بر باد و خانه ساختن روی آب است. دنیای جدید با مختصات چندقطبی بهسرعت در حال شکلگیری است؛ دنیایی که محوریت آن به دلایل متعدد، دیگر با آمریکا نخواهد بود. چین به طرز روشنی در حال تغییر قاعده قدرت جهانی در زمینه اقتصاد است و حتی کشورهای اروپایی، بهرغم مخالفت دولت قبلی آمریکا (و نه رژیم ترامپ که مودب و باهوش نیست!) به شراکت اقتصادی گسترده با چین روی آوردهاند.
شرکتهای بزرگ فنی- مهندسی چین اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی برنده مناقصهها هستند و مدل خاصی از توسعه را با عنوان مدل توسعه چینی به غرب صادر میکنند. چین سال 2014 با تاسیس «بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا»، عملا استقلال خود از مدلهای اقتصادی توصیه شده به وسیله بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را اعلام کرد. روند کنونی تضعیف روزافزون اقتصاد آمریکا و معضلات اقتصادی ناحیه یورو، کارشناسان اقتصادی را به این نتیجه رسانده است که این نهاد مالی چینی در طول دهههای آینده، مرجعیت اقتصادی جهان را از موسسات آمریکاساز مانند بانک جهانی بازخواهد ستاند. آمریکا از ابتدای تاسیس این نهاد یکی از مخالفان سرسخت آن بود، ولی حتی نتوانست مانع عضویت کشورهای متعدد اروپایی در این نهاد چینی شود. اکنون استرالیا، آلمان، فرانسه، سوئیس، انگلستان، اتریش، فنلاند، ایتالیا، هلند، نروژ، اسپانیا، پرتغال، سوئد و چند کشور کماهمیتتر اروپایی، بهرغم مخالفت شدید و صریح کدخدای موهوم برخی آقایان، به این نهاد مالی پیوستهاند.
بلژیک، کانادا، اوکراین و جمهوری چک نیز در حال طی مراحل پیوستن به این سازمان هستند. قریب به اتفاق کشورهای آسیایی نیز طبعا در کنار روسیه و ترکیه به عضویت این پیمان درآمدهاند. نوعی هوشیاری فراگیر درباره تغییر مختصات رهبری اقتصادی جهان آینده در حال شکل گرفتن است. ما اینجا اما هنوز با توهماتی چون جدا کردن حساب آمریکای مقدس از «رژیم ترامپ» دلخوشیم! کسانی که رسانههای محلی آمریکا را به طور مرتب دنبال میکنند، بخوبی میدانند که یک پای ثابت مباحث آنها، فغان و فریاد از فرسودگی زیرساختهای این کشور در بخشهای مختلف است. پلها، بیمارستانها، بزرگراهها، مدارس، شبکه توزیع برق، شبکه فاضلاب، سیستم لولهکشی آب و بسیاری دیگر از اقلام ریز و درشت، نیازمند بازسازی فوری است. رقم کسری بودجه و بدهی نجومی دولت آمریکا اما حل این مسائل را در کوتاه و حتی بلندمدت دور از دسترس کرده است.
نشریه آلمانی فوکوس 9 جولای 2012 طی مقالهای در همین زمینه نوشت: «زیرساختهای فرسوده در آمریکا مسائل و مشکلات زیادی را برای رئیس جمهوری این کشور ایجاد کرده است.
قطعی برقی که اخیرا در واشنگتن رخ داد تنها راس یک کوه یخ از مشکلات در آمریکاست». فوکوس در ادامه با تاکید بر اینکه صداهای تق و تق از زیرساختهای آمریکا به گوش میرسد، مینویسد: «جادههای پر از دستانداز، پلهای کلنگی، لولههای انتقال آب ترکیده و سیمهای برق فرسوده که عمر بسیار طولانی دارند همه جا در این کشور وجود دارد. به این ترتیب توان و انرژی این ابرقدرت جهانی رو به پایان است».
فوکوس در ادامه گزارش خود با اشاره به جدیدترین گزارش اتحادیه مهندسان آمریکایی(ASCE) که زیرساختهای آمریکا را مرتبا ارزیابی میکنند، مینویسد: «ASCE وضعیت زیرساختها در این کشور را شرمآور و یک رسوایی برای ایالاتمتحده ارزیابی کرد».
طبق گزارش این نشریه آلمانی، برآورد اتحادیه مهندسان آمریکایی در سال 2012 نشان داده است تنها از طریق لولههای آب سوراخ در این کشور روزانه 25 میلیارد لیتر آب هدر میرود. بر اساس بررسی ASCE، حدود یکسوم راههای آمریکا نیازمند تعمیرات فوری هستند. از هر 4 پل یکی و از هر 3 خط ریلی یکی و از هر 2 سد یکی دچار فرسودگی و نیازمند بازسازی فوری است. اتحادیه امنیت سدها (ASDSO) بیش از 10هزار از حدود 85 هزار سدی را که بین اقیانوس اطلس و آرام وجود دارد در لیست قرمز خود قرار داده است که به اعتقاد آنها یک تهدید جدی برای زندگی انسانها محسوب میشود. حدود 160 هزار کیلومتر از این سدهای فرسوده در امتداد سواحل، دریاها و رودخانههای آمریکا قرار دارند! دونالد ترامپ، بر اساس همین واقعیات تکاندهنده و ملموس برای شهروندان آمریکایی، «اول آمریکا» را شعار اصلی کمپین خود قرار داد؛ با وعده بازسازی زیرساختهای در حال فروپاشی کشورش تا رای آمریکاییها را از آن خود کرد.
بر اساس همان مثل قدیمی که «کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی»، دولتهای اخیر آمریکا هم- و نه رژیم ترامپ!- اگر توانی میداشتند، پیش از حل معضل آب خوردن ما و آقای روحانی! سر کچل خود را دوا میکردند! برنامههای محدود اوباما در زمینه بازسازی کوه زیرساختهای فرسوده آمریکا، تقریبا همگی با شکست روبهرو شد. این هم که ترامپ به جای استفاده واقعی از نیروی نظامی علیه رقبای ایالات متحده، بیشتر بر پارس کردن متمرکز شده است، ناشی از ضعف درونی این ابرقدرت رو به افول است. استفاده دولتهای مودب و باهوش قبلی آمریکا از فرمول جنگهای نیابتی نیز ناشی از همین احساس ضعف بود. پایگاههای نظامی متعدد آمریکا در سراسر جهان به دلیل رشد فناوری موشکهای نقطهزن و رادارگریز اکنون تبدیل به نقطه ضعف آنها شده است. در کنار شکستهای پی در پی آمریکا و رسواییهای اخلاقی مکرر چهرههای سرشناس هالیوود، هیمنه فرهنگی آمریکا نیز در حال فروریختن است. نشانههای متعدد دیگری وجود دارد که شباهت رفتارهای عصبی آمریکا را با شوروی در حال فروپاشی نشان میدهد که فرصت طرح آن در اینجا نیست. شیفتگان کدخدا اما بعید است دست از پرستش این بت بردارند و چشم به واقعیات بگشایند!
علیرضا رحیمی در ایران نوشت:
لایحه الحاق به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم موسوم به CFT در شرایطی در شورای نگهبان متوقف و به مجلس عودت داده شد که شبهات احتمالی و چالشهای مطرح شده برای اعضا و کارشناسان آن شورا بهطور مبسوط توسط مقامات ارشد دولت (آقایان اسحاق جهانگیری، محمد جواد ظریف، عباس عراقچی) توضیح داده شده بود. بنابراین در خصوص اعلام نظر شورای نگهبان چند نکته قابل توجه است.
یک- به رغم شبهات مطرح شده نظر شورا در موعد مقرر قانونی ارائه شده و به لحاظ شکلی و زمانی تشریفات قانونی در آن رعایت شده است.
دو- در نامه ارسالی شورای نگهبان 22 ایراد و سه تذکر مطرح شده و نهایتاً تصریح شده است که الحاق به این کنوانسیون با فرض غیر قابل اصلاح بودن اشکالات وارده بر آن خلاف منافع و امنیت ملی کشور است که مغایر با موازین شرع شناخته شد. در این خصوص دو نکته مهم قابل تأمل و محل مناقشه حقوقی است.
الف) نحوه رویکرد شورای نگهبان به رفع اشکالات توسط مجلس موضوعی است که در نوع خود حیرت انگیز است. در نامه شورای نگهبان با فرض غیرقابل اصلاح بودن اشکالات وارده، کل کنوانسیون خلاف منافع و امنیت ملی کشور تصریح شده و بر همین اساس مغایر موازین شرع اعلام شده است. این در حالی است که اساساً چنین فرضی نمیتواند مبنای نگاه قانونی شورا به مجلس باشد. صدور حکم و مبنای قضاوت بر چنین فرضی اصل حکم را نیز با تردید و شائبه کارشناسی مواجه میکند. ب) اینکه شورای نگهبان مصوبهای را خلاف امنیت ملی کشور تشخیص دهد به نظر میرسد امری فراتر از وظایف تصریح شده در قانون اساسی برای این نهاد است که دو محدوده قانون اساسی و شرع را برای رسیدگی معین کرده است و بر همین اساس آن را نه به مصلحت بلکه خلاف شرع اعلام میکند. مرجع تشخیص موارد خلاف امنیت ملی کشور خصوصاً در مراجع حاکمیتی شورای عالی امنیت ملی است که اتفاقاً یکسال قبل از طرح در مجلس ابتدا در شورای عالی امنیت ملی این کنوانسیون به تفصیل مورد رسیدگی و بحث قرار گرفته و نهایتاً در فرایند قانونگذاری و رسیدگی مجلس قرار گرفته است. اگر چه عناوینی همچون نقض امنیت ملی کشور در مواردی بهطور متناظر میتواند به سلطه بیگانه به امور کشور تعبیر گردد و با این مضمون در قالب یکی از احکام فقهی حکم به غیر شرعی بودن مصوبه شود اما در مرحله تشخیص موضوع (که مرحله قبل از تعیین حکم است) مرجع قانونی مربوط (شورای عالی امنیت ملی) بر کل کنوانسیون صحه گذاشته است و الحاق به آن را مغایر با امنیت ملی کشور ندانسته است. بنابراین در شرایطی که مرحله تشخیص موضوع از قطعیت کارشناسی برخوردار است حکم صادره نمیتواند بنا بر خلاف آن مبتنی شود.
سه – در تاریخ 6 آبان ماه نظر رسمی شورای نگهبان به مجلس شورای اسلامی ارسال شده است و شفاهاً از مجلس در خواست شده بنا به مصالح فعلاً نظر رد مصوبه مجلس توسط شورای نگهبان علنی نشود. در کمال تعجب روز 13 آبان همزمان با اعمال تحریمهای اعلام شده توسط امریکا خبر رد مصوبه نیز توسط شورای نگهبان علنی میشود. این خبر در افکار عمومی به لحاظ روانی مکمل تحریمها تلقی شده و تأثیر منفی بر بازار و نرخ ارز گذاشته و نیز باعث پریشانی روانی بیشتر مردم شده است. اکنون سؤالی که مطرح است اینکه آیا نحوه و زمان اعلام خبر رد مصوبه مجلس توسط شورای نگهبان شائبه سیاسی کاری را در افکار عمومی ایجاد نمیکند؟ البته که ترکیب شورای نگهبان نه به لحاظ ساختاری و نه به لحاظ اعضا سیاسی نبوده و اساساً شورای نگهبان ماهیت حقوقی دارد اما اگر عملکرد اعضای این شورا چه در حوزه رسانه و چه در حوزه نظرات کارشناسیشان در تلویزیون و سایر رسانهها خود موجب ایجاد شائبه در اذهان مردم شود به نوعی میتوان گفت کل شورا را با خطر عدول از مناط تخصصی خود مواجه کرده است. مهمترین پاسدار شورای نگهبان اعضای پاسدار آن شورا هستند. در این خصوص حضور و عملکرد رسانهای برخی اعضای شورا میتواند برای اعتبار اعضای کل شورا هزینه ساز باشد.
چهار- اکثریت نمایندگان مجلس همچنان الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم را در جهت حفظ منافع ملی و امنیت کشور میدانند و حضور در کنوانسیونها و ساختارهای بینالمللی را حرکتی برای همکاری بینالمللی و امتیازی برای کشور میدانند. بهنظر میرسد مجلس ضمن رفع موارد ابهام مطرح شده بهصورت کلی بر مصوبه خود اصرار خواهد ورزید. برابر با روند قانونی، این لایحه برای رسیدگی به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع خواهد شد. چنانچه تحمیل غیر متعارفی بر مجمع انجام نشود و فضای رسیدگی طبیعی و قانونی طی شود بهدلیل اینکه اکثر اعضای مجمع در جلسات اقناعی کارشناسان در مراحل قبلی به امتیازات و وجوه مثبت الحاق ایران به این کنوانسیون واقف شدهاند امید به تصویب این لایحه در مجمع بسیار بالا خواهد بود.
محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:
مقام معظم رهبری در مورد پیوستن ایران به کنوانسیونهای جهانی با رعایت منافع و مصالح ملی، دقتهای ویژهای را به دستگاه قانونگذاری کشور گوشزد کردند. در مورد "افایتیاف" مشخصا آن را موکول به فرآیند قانونگذاری در کشور کردند. مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت سه نهاد معتبر و مشروعی هستند که به موجب قانون اساسی زیرساخت اصلی قانونگذاری در کشور میباشند.
در مورد پیوستن به "افایتیاف" لوایحی از سوی دولت به مجلس رفته است و مسیر شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت را نیز طی خواهد کرد. جنجالیترین لایحه مربوط به "سیافتی" یا لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم بود که در مجلس شورای اسلامی با ملاحظاتی به تصویب رسید. شورای نگهبان در روز تاریخی 13 آبان، روز مبارزه با استکبار جهانی با 20 ایراد شرعی و قانون اساسی آن را رد کرد. مجلس فکر میکرد با اعلام تحفظ میتواند از مشکلات شرعی و قانون اساسی این لایحه عبور کند، اما دقتهای کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس و نهایتا 6 فقیه و 6 حقوقدان شورای نگهبان نشان میدهد که با اعلام حق تحفظ نمیتوان مشکلات یادشده را حل کرد.
الحاق ایران به "افایتیاف" و پذیرش تعهدات یکسویه برخلاف اصل 77 قانون اساسی و نیز قاعده "نفی سبیل" بود، اما دولت برخلاف قانون به این معاهده پیوست و از 41 بند تعهدات "افایتیاف"، 37 بند آن را اجرا کرد. 4 بند آن که به زعم خود نیاز به مصوبه مجلس داشت، در قالب لوایحی ازجمله لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم "سیافتی" به مجلس داد که شورای نگهبان پس از بررسیهای دقیق حقوقی و شرعی، آن را مغایر قانون اساسی و موازین اسلامی تشخیص داد.
"افایتیاف" در آخرین بیانیه خود شروط 9گانهای را برای ایران تعیین کرده است و در اولین شرط آن تاکید میکند، جمهوری اسلامی باید تعریف "افایتیاف" از تروریسم و مصادیق آن بپذیرد و در این مورد حق تحفظ ندارد.
ادعای موافقین "سیافتی" که در قطعنامههای سازمان ملل و لیست خزانهداری آمریکا نام هیچ نهاد و نیز مسئولان و سرداران ایرانی به عنوان تروریست وجود ندارد، یک دروغ آشکار است. کافی است با رجوع به پایگاههای اطلاعرسانی این دو، خلاف واقع بودن این ادعا ثابت شود. با پذیرش "سیافتی" ایران باید بودجه سپاه، نیروی قدس، وزارت اطلاعات و وزارت دفاع را قطع و حسابهای بانکی آنها را مسدود کند و با پذیرش این "خودتحریمی" تحت نظارت بازرسان "افایتیاف" درآید.وقتی وزیر محترم خارجه در مجلس تاکید میکند؛ "نه من و نه رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین بدهیم که با پیوستن به لایحه "سیافتی" مشکلات مالی حل خواهد شد"، پس براساس چه منافع و مصالحی به این قرارداد تعهدآور و بدون خاصیت میپیوندیم.
محمدجواد ظریف میگوید؛ "برای اینکه جلوی بهانه آمریکا را بگیریم، باید بپیوندیم." بهانه چیست؟ بهانه عدم حمایت از تروریسم! اولا مگر بهانههای آمریکا تمامی دارد، ثانیا آنهاحمایت از حزبالله، حماس و مردم یمن را حمایت از تروریسم میدانند، اما در عوض خودشان را که مدافع منافقین تروریست هستند، مخالف تروریسم جلوه میدهند. آنها مدافع القاعده و داعش هستند که جهان اسلام را با ترور و وحشت، به آتش کشیدهاند، اما میگویند؛ ما مخالف تروریسم هستیم!
انصافا باید از اقدام هوشمندانه، مستدل، قانونی، شرعی و شجاعانه شورای نگهبان تشکر کرد که جلوی یک "کاپیتولاسیون پولی و مالی" را گرفتند. چنین لوایحی را نمیشود در هیاهوی زندهباد، مردهباد پذیرفت یا رد کرد. کار کارشناسی دقیق میطلبد که به نظر میرسد در شورای نگهبان دقتهای حقوقی و شرعی در این مورد به عمل آمده است.
موافقان لایحه خوب است در یک مناظره استدلالهای خود را مطرح کنند تا در این مورد روشنگری شود. البته آنها با رای علنی خود در مجلس مخالفت کردند و گفتند رای باید مخفی باشد. این نشان میدهد خودشان هم از عواقب ننگین پذیرش چنین امری بیمناک هستند.
واکنشهای موافقین لایحه در مورد نظر شورای نگهبان هم جالب است. برخی گفتند؛ رد لایحه، هدیه به ترامپ بود، پشت مردم را خالی کردند،گل به خودی بود،ملت را تحریم کردند!
نقد یا انتقاد با حقه بازی، وارونهنمایی، خلافگویی و ادعاهای بیسند و مدرک فرق دارد. یک مرزبندی باید داشته باشند. اگر رد لایحه، هدیه به ترامپ بود چرا خزانهداری آمریکا اصرار دارد ایران به "افایتیاف" و بویژه "سیافتی" بپیوندد؟!
اگر رد لایحه "سیافتی" خالی کردن پشت مردم است، چرا هنوز لایحه به تصویب نرسیده، برخی بانکها وقیحانه نامه نوشتند به نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی که در فهرست تحریم خزانهداری آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل قرار دارند و گفتهاند نمیتوانیم به شما سرویس مالی بدهیم.
اگر گل به خودی بود، آقایان بیایند خودی و غیرخودی را تعریف کنند تا معلوم شود بالاخره آمریکا، خزانهداری این کشور خودی است یا غیرخودی. اگر رد لایحه، تحریم ملت است، آن هم در شرایطی که آمریکا بیبهانه و بابهانه، ملت ایران را علیرغم توافق برجام تحریم کرده و مدام زیرساختهای تحریم را محکمتر میکند و باکی هم از مجامع عمومی و حتی دولتهای همپیمان خود ندارد. "افایتیاف" و بویژه "سیافتی" یکی از مبانی و مبادی تحکیم زیرساخت تحریمهاست. این را کسی که یک واحد حقوق هم نخوانده، میفهمد.
از 200 کشور جهان فقط 37 کشور عضو "افایتیاف" هستند و چرخ اقتصاد 160 کشور جهان بدون الحاق به "افایتیاف" میچرخد. چرا خلاف واقع میگویند همه پیوستهاند، ما هم باید بپیوندیم.
آمریکا رو به زوال و فروپاشی است. از هارت و پورت ترامپ نترسیم. ترامپ دیوانه است، اما احمق نیست. او از برجام خارج شد و هیچ به تعهد دولت آمریکا در این پیمان عمل نکرد چون مطمئن بود ایران از برجام خارج نمیشود و به تعهد خود عمل میکند، لذا هر روز به فهرست مطالبات خود در زمینه تروریسم، حقوق بشر، موشکی و... میافزاید. دیپلماتهای خوشبین ما و کسانی که مدعی بودند حقوقدان هستند، الان متوجه شدهاند چرا با خوشبینی مفرط و خوشخیالی برجام را پذیرفتند و شروط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و نیز رهبری را نادیده گرفتند. اینها باید برگردند و این بیراهه را ترک کنند.
حرکت در "افایتیاف"، "سیافتی" و... ادامه حرکت پر از ابهام و غلط برجام است. زهرجام، برجام را باید به حلقوم سردمداران آمریکا و غرب با مقاومت نظامی و اقتصادی ریخت نباید مولفههای قدرت ملی را با این گفتوگوهای بیحاصل و کنوانسیونهای مشکوک، یکی پس از دیگری از دست دهیم.
ارسال نظرات