یک جنایت و سه گزاره

وقوع یک جنایت یا ترور، به طور طبیعی مولد گزاره هایی است که هر یک باید به صورت موشکافانه و در یک فرامتن منطقی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد
کد خبر : 16953

تبیین:

وقوع یک جنایت یا ترور، به طور طبیعی مولد گزاره هایی است که هر یک باید به صورت موشکافانه و در یک فرامتن منطقی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در این میان، برخی گزاره ها، قطعی و برخی دیگر در قالب یک فرضیه یا ذهنیت مطرح می شود. این قاعده در خصوص شهادت مظلومانه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس نیز صادق است. در بررسی ابعاد فرامتنی و متنی این جنایت ، لازم است گزاره های قطعی را در کنار یکدیگر قرار داد تا بتوان مسیر طرح و بررسی گزاره های تبعی ( سنجش فرضیات کنونی و آتی) را هموار ساخت. در تحلیل این واقعه و شرایط قبل و بعد از آن، بر روی سه گزاره قطعی و مهم اتفاق نظر وجود دارد:

نخست اینکه ترور شهید اسماعیل هنیه، درست در شرایطی صورت گرفته که رژیم اشغالگر قدس با گذشت بیش از 10 ماه از جنگ غزه، به هیچ یک از اهداف سه گانه خود در این جنگ یعنی «آزادی اسرا بدون توافق آتش بس »،« اشغال نوار غزه» و «نابودی حماس» دست پیدا نکرده است. در چنین شرایطی صهیونیست ها مأیوسانه به دنبال پلان B  خود رفته اند که همان  ترور فرماندهان مقاومت جهت انحراف افکار عمومی از شکست متنی و میدانی صهیونیست ها در غزه است. این اقدام، متاثر از قدرت و ابتکار عمل صهیونیست ها ( در راستای مدیریت بحران جاری در جنگ غزه ) نیست و بالعکس، واکنشی در قبال شکست در جنگ غزه است. مثلث «ارتش-موساد- کابینه نتانیاهو» در اراضی اشغالی به وضوح نسبت به هزینه های سنگین ناشی از ترور شهید اسماعیل هنیه و دیگر فرماندهان لبنانی، فلسطینی، عراقی و یمنی مقاومت آگاه است با این حال، در برابر شکست ترکیبی و همه جانبه ای که در جنگ غزه متحمل شده، تصمیم به پرداخت این هزینه سنگین شده است. با این حال، محاسبه این هزینه ها، از شمول مثلث مذکور خارج خواهد بود.

نکته دوم معطوف به انتقام مقاومت و ابعاد آن است. این انتقام سه ویژگی مهم دارد: نخست اینکه فوری بوده و مشمول زمان نخواهد شد. اگرچه قطعا انتقام خون شهید هنیه محدود به عملیات انتقامی پیش رو نخواهد بود، اما همین عملیات انتقامی در سریع ترین زمان ممکن صورت می گیرد. دوم اینکه این عملیات به مانند عملیات وعده صادق، صرفا با کنشگری جمهوری اسلامی ایران صورت نمی گیرد و دیگر گروه های مقاومت از جمله حزب الله یمن، حماس و انصارالله نیز در شکل گیری و تبلور آن نقش خواهند داشت. سوم اینکه عملیات انتقامی پیش رو، موازنه راهبردی و استراتژیک در میدان جنگ غزه را بر هم خواهد زد و نمی توان آن را صرفا یک عملیات انتقامی محدود تلقی کرد.گزارش هایی که در خصوص جدی تر و عمیق تر بودن این عملیات نسبت به عملیات وعده صادق وجود دارد، هر سه نکته اشاره شده را مورد تایید قرار می دهد. قطعا نه تنها ملت های ایران و فلسطین، بلکه همه آزادگان دنیا در انتظار تحقق این انتقام و تحمیل هزینه های راهبردی، میدانی، تاکتیکی و عملیاتی به رژیم اشغالگر و منحوس صهیونیستی هستند و این انتظار زیاد به طول نخواهد انجامید.

نکته سوم، معطوف به نقش آفرینی بازیگران غربی و منطقه ای در قبال تحولات اخیر باز می گردد. پس از شهادت اسماعیل هنیه، برخی کشورهای منطقه مانند مصر و امارات متحده عربی و برخی بازیگران غربی مانند فرانسه و آلمان، پیام هایی را به ایران در راستای محدودسازی ابعاد انتقام ترور شهید هنیه و حتی اجتناب از آن مخابره کرده اند. واقعیت امر این است که واسطه گری بازیگران منطقه ای و غربی در این خصوص، نه تنها فایده ای برای دو مصدر اصلی و تصمیم ساز ترور شهید هنیه یعنی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس نخواهد داشت، بلکه عزم جبهه مقاومت را در پیشبرد این عملیات انتقامی مصمم تر خواهد ساخت. جبهه مقاومت نه تنها عمق استراتژیک اراضی اشغالی را هدف قرار خواهد داد، بلکه هزینه های هنگفتی را متوجه حامیان و مهره های رژیم اشغالگر قدس خواهد کرد. در این میان، بازیگران واسطه گر تنها در صورتی می توانستند نسبت به نقش و کارکرد خود خوشبین تر باشند که مانع از وقوع اصل بحران ( شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس) می شدند. زمانی که یک جنایت به وقوع بپیوندد دیگر نمی توان از واسطه گری در راستای جلوگیری از تبلور خشم و تحقق انتقام طرف دیگر سخن به میان آورد.  حنیف غفاری

ارسال نظرات