- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
شنبه ؛ 06 دی 1404 یادداشت روزنامههای دوشنبه اول مرداد ۱۴۰۳

مجرمان امنیتی در این شورا چه میکنند؟!

نقشه راه بهارستان و پاستور
دکترحامد رحیمپورسخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دوازدهم که البته رئیس جمهور منتخب نیز به خاطر سابقه نمایندگی اش در آن حضور داشت، یک نقشه راه کامل برای کارگزاران و تعامل بین دو قوای مقننه ومجریه بود. اهمیت همراهی ،تعامل سازنده و همدلی قوای کشور با هم به صورت «منضبط» یکی از تاکیدات همیشگی ایشان در 30 سال گذشته بوده است.در این بین رهبر انقلاب نکات و تذکراتی را مطرح فرمودند که قابل توجه و تامل است:
1-واقعیت این است که سرنوشت دولت و مجلس از هم جدا نیست و موفقیت یا شکست یکی به معنای شکست و موفقیت دیگری است. رهبر انقلاب نیز دیروز به طور ویژه حمایت مستقیمی از رئیس جمهور منتخب انجام دادند که یک سرمایه مهم برای دولت چهاردهم به حساب میآید.ایشان فرمودند: «توصیه موکد من تعامل سازنده مجلس با دولت جدید است. موفقیت رئیس جمهور و دولت جدید، موفقیت همه ماست. همه کمک کنند که رئیسجمهور بتواند وظایفی را که در قبال کشور دارد انجام بدهد. اگر ما توانستیم جوری رفتار کنیم که رئیسجمهور موفق بشود این موفقیت همه ماست. اگر او در اداره کشور، در پیشبرد اقتصادی کشور، در مسائل بینالمللی و فرهنگی کشور، موفقیت کسب کند، همه ما موفقیت کسب کردیم. پیروزی او، پیروزی همه ماست. این را باید از بن دندان باور کرد.»یکی از مهم ترین جایگاههای حقوقی در این زمینه، مجلس شورای اسلامی است که وظیفه اساسی نظارت و ریلگذاری برای دولت را ایفا مینماید. همچنین رئیس مجلس نقشی مهم را خواهد داشت چراکه باتوجه به حضور در کنار رئیس جمهور در اصلیترین شوراهای عالی کشور، امکان بزرگی برای پیشنهاد،حمایت، نظارت و حتی جلوگیری از برخی تصمیمات اشتباه را در دست دارد. البته تمام این موارد، محدود به قانون است و نباید انتظارات بیش از حد یا فراقانونی داشت امااز نظر رهبر انقلاب، مسائل کشور وقتی به سمت راهحل حرکت میکند که قوای سهگانه با همراهی و تعامل با یکدیگر، اقدامات لازم را انجام دهند.
2-ارتباط شخصی آقایان پزشکیان و قالیباف نیز باتوجه به چهار سال همکاری در مجلس یازدهم و آشنایی نزدیک هردو، بسیار مطلوب است که ظرفیت لازم برای تعامل سازنده، مشورت دهی و نظارت همدلانه را بیشتر میسازد. همه میدانند که تصمیمسازی برای آقای پزشکیان مهم ترین مسئله چهار سال پیشرو خواهد بود. لذا نقش قالیباف در ارائه ایده به رئیس جمهور، نظارت بر ایدههای ارائه شده به او (در چارچوب نقش قانونی) و مراحل پیش از تصمیم نهایی به ویژه در شوراهای عالی، بسیار اساسی و مهم خواهد بود.
3-یکی از مهم ترین نکات دیدار رهبر معظم انقلاب و نمایندگان مجلس دوازدهم، تذکر همزمان ایشان به تندروهای هر دو جریان اصلی کشور بود. ایشان در تذکری مجدد به برخی نمایندگان که به تنش آفرینی شناخته میشوند، موضوع جلوگیری از «تشنج در افکار عمومی مردم» را مطرح کردند. باید به یاد داشت دفعه قبل که رهبری از «سخنان اختلافانگیز و دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند» برخی نمایندگان سخن گفتند، یکی از نمایندگان همان شب به صداوسیما آمد و سخنان اختلاف برانگیزی زد که نتیجه آن، برکناری شبانه معاون سیاسی صداوسیما بود.حتی همین دیروز صبح نیز نماینده دیگری آقای ظریف،وزیر سابق خارجه را سمبل اختلاف و سمبل نفاق نامید. اقداماتی که متاسفانه نشان می دهد عده ای با آن که عنوان انقلابی را به دوش میکشند، اما به مطالبات و دغدغه های ایشان توجه نمی کنند و مسیر تحریف و تنش را انتخاب خواهند کرد و باید منتظر عملکرد پرخطر آنان برای کشور بود.
4-تذکر دیگر ایشان هم به آن عده ای از سیاسیون و دیپلمات ها بود که در ایام انتخابات به قانون اقدام راهبردی مجلس برای رفع تحریم ها حمله کرده بودند. ایشان به صورت واضح متذکر شدند: «از جمله اقدامات خوب و اثرگذار مجلس در زمینه سیاست خارجی قانون اقدام راهبردی مجلس یازدهم است؛ البته بعضیها به این قانون اعتراض و عیبجویی کردند که مطلقاً وارد نیست و تصویب آن قانون، کار بسیار درستی بود». تذکری مصداقی که ضمن ترسیم چارچوب سیاست خارجی، نشان داد رابطه دو قوه نباید از سمت رقابت های قدیمی سیاسی هدف حمله قرار گیرد.
خلاصه آن که صدای واحد از کشور و لزوم مقابله با تنشآفرینیها در جامعه هدف رهبر معظم انقلاب از این تذکرههای واضح است. رقابت انتخاباتی تمام شده و باید با نگاه به مصالح کشور، جلوی تندروی در هر دو طرف گرفته شود. در این مسیر، راهبرد اصلی همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب بیان فرمودند؛ «تعامل سازنده مجلس با دولت جدید». خواست رهبری این است که همگی درک کنیم «موفقیت رئیس جمهور و دولت جدید، موفقیت همه ماست». لذا باید با تکیه بر قانون و با هدف گذاری مصالح قطعی کشور و با استفاده از ابزارهای قانونی و پایبندی حداکثری به اخلاق، این مسیر را پیش ببریم. انقلابی واقعی را باید با این شاخصها و راهبردهای مبتنی بر بیان ولی فقیه شناخت و نه داد و هوارهای به دور از اخلاق یا قانون.

۷۶ سال از تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی میگذرد. اکنون، اما در شرایطی قرار داریم که دیپلماسی پارلمانی ایران باید حتی یک لحظه آرام نگیرد. به جرئت میتوان ادعا کرد که طی ۲۹۰ روزی که از کشتار بیرحمانه ملت مظلوم فلسطین از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ تاکنون در غزه میگذرد و حدود ۳۹ هزار شهید و بیش از ۹۰ هزار زخمی برجای گذاشته است، هیچ گزارشی از این حجم از سبعیت رژیم صهیونی را نمیتوان سراغ داشت؛ به گونهای که دامنه این جنایت از مجموع چهار جنگ اعراب و اسرائیل چند برابر فراتر رفته است.
اگر ۴۲ سال پیش و روزی که ارتش رژیم صهیونیستی به فرماندهی شارون به دور از چشم رسانههای جمعی دنیا اردوگاه آوارگان فلسطینی را در دو روستای صبرا و شتیلا در جنوب لبنان به خاک و خون کشید و حدود ۵ هزار فلسطینی را به شهادت رساند، امروز، اما به مدد رسانههای نوظهور، افکار عمومی دنیا را نمیتوان از واقعیت خشن و پلشت مولود امریکا و انگلیس از یک سو و آنچه بر مردم بیدفاع فلسطین و غزه میگذرد، از سوی دیگر دور نگه داشت.
بعد از عملیات غرورآفرین طوفان الاقصی که اقدامی مشروع به تلافی ۷۵ سال قتل و جنایت صهیونیستها بود، کافی است، نگاهی به تحولات جهانی پس از آن در پایتختهای اروپایی و حتی امریکا بیندازید، روزی نیست که ملتها و وجدانهای بیدار به خونخواهی ملت بیدفاع غزه به خیابانها نیایند و فریاد حقطلبی زنان و کودکان فلسطینی را به گوش جهانیان نرسانند.
امروز آنچه که بیش از هر چیزی سران رژیم صهیونیستی و همپیمانان غربی آنها را به وحشت و اضطراب عمیق انداخته، همین بیداری وجدانهای انسانی است که تا اندرونی خانههای آنها نیز نفوذ و رخنه کرده است. بنابراین این بیداری را باید پاس داشت و اجازه نداد این حرکت توفنده مشمول مرور زمان شود و به فراموشی سپرده شود.
ملتها و دولتهای اسلامی البته در این زمینه وظیفه و مأموریت تاریخی مضاعف دارند و باید ضمن حمایت بیقیدوشرط از موجی که علیه رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی آغاز شده، در مجامع و محافل بینالمللی به رسالت تاریخی خود در محکومیت جنایات این رژیم کودککش اقدام نمایند.
جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان حامی ملت مظلوم فلسطین همواره کوشیده است در ادوار مختلف، نقش تاریخی خود را در حمایت مادی، معنوی و تسلیحاتی از گروههای مجاهد و مبارز فلسطینی ایفا نماید و این جهتگیری، اصلی تغییرناپذیر در سیاست خارجی کشور بوده و هست؛ به گونهای که از ابراز علنی این حمایت هم ابایی نداشته است.
بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس دوازدهم شورای اسلامی که تصریح کردند «مسئله غزه همچنان مسئله اول دنیای اسلام است»، تأکیدی بر همین سیاست تغییرناپذیر است که تاکنون از سوی دولتهای جمهوری اسلامی ایران با گرایشهای مختلف سیاسی دنبال شده است. اما تأکید معظمله بر اینکه نمایندگان مجلس درباره غزه آرام نگیرند و ساکت نباشند، ناظر بر این نکته مهم است که مجالس کشورهای اسلامی و از جمله مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان ملتهای مسلمان نقش و مأموریتی ویژه در قبال غزه و فلسطین دارند. پارلمانهای کشورهای اسلامی هم میتوانند با ظرفیت عظیم اسلامی و حضور فعال در مجامع بینالمللی، ماشین کشتار رژیم صهیونیستی را متوقف کنند و به عنوان پشتوانه دولتهای خود، با تصویب قوانین حمایتی از ملت بیدفاع فلسطین، دستگاه دیپلماسی را به تحرک بیشتر وادارند. مجلس شورای اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و میتواند در تعامل با پارلمانهای کشورهای اسلامی دست دولتها را در تنبیه رژیم متجاوز صهیونیستی از طریق تحریم کالاهای صهیونیستی و بستن شریانهای حیاتی این رژیم خصوصاً در حوزه انرژی، پر کند و یاریگر ملت مظلوم فلسطینی شود.

نقش تاریخی روشنفکران در انتخابات
محمد نژادایران
یکی از اتفاقات جالبی که در انتخابات اخیر رخ داد و سالها بود که کمتر شاهد بروز آن بودیم نقش پررنگ روشنفکران و بخصوص جامعهشناسان و اقتصاددانان در تشویق مردم به مشارکت سیاسی مردم در انتخابات بود. این وضعیت یادآور دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ بود که در آن روشنفکران گروههای مرجع اجتماعی برای اقشار تحصیلکرده و طبقه متوسط شهری تلقی میشدند. اما سالهاست که شبکههای اجتماعی، ماهوارهای و سلبریتیهای سینمایی، ورزشی و حتی مذهبی جای آنها را در عرصه عمومی گرفتهاند و نقش سیاسی روشنفکران کمرنگ شده است.
شاید مهمترین تفاوتی که میان روشنفکران با سایر گروههای مرجع در تاثیرگذاری آنها بر افکار عمومی وجود دارد عمق مسئولیتپذیری سیاسی آنها باشد. چرا که نمیتوان دلیل عمیقی در رفتار سیاسی یک سلبریتی جستجو کرد و یا از وی درباره دلایل حمایتش از یک رفتار سیاسی و یا کنش تبلیغی وی له یاعلیه شخص یا فرایند سیاسی مشخصی را جستجو کرد. سلبریتیها هم مثل سایر مردم با یک آگاهی عمومی سیاسی دست به اقدام میزنند و تحلیل خاصی که مبتنی بر تخصص و تفکر دقیقی باشد برای رفتار سیاسی خود ندارند. در حالی که روشنفکران عمل خود را برآمده از یک تحلیل متفکرانه و یک مسئولیت سیاسی مبتنی بر شناخت عمیق از تحولات سیاسی میدانند.
روشنفکران و صاحبنظران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اغلب یک فلسفه پیچیده و یا حداقل یک دلیل سیاسی یا اخلاقی قوی برای مواضع سیاسی خود دارند و همین امر هم پشتوانه اخلاقی و مسئولیت سیاسی آنها را شکل میدهد. مسئولیتی که به سادگی نمیتوانند از زیر عواقب آن شانه خالی کنند و یا آن را ناشی از همرنگی و همراهی با موج سیاسی حاکم بر افکار سیاسی جامعه بدانند. روشنفکران باید یک توجیه قوی سیاسی و اخلاقی برای حمایت از یک فرایند و یا تحریم آن ارائه دهند و بار مسئولیت آن را تا آخر حیات فکری خود در کارنامه فکری، سیاسی و اخلاقیشان به دوش بکشند.
بیشک روشنفکری در همین بزنگاههای سیاسی و اخلاقی معنا پیدا میکند زمانی که روشنفکر به مثابه یک «سوژه متفکر» خود را در برابر تحولات سیاسی مسئول میداند. مسئولیتی که نمیتوان آن را از گروههای مرجع جدید نظیر سلبریتیها و یا شبکههای اجتماعی انتظار داشت. روشنفکر با اتکا به یک تحلیل شخصی معتبر و مبتنی بر یک فلسفه قابل دفاع سیاسی و اخلاقی مروج مرجعیت نوعی تفکر فلسفی در جامعه و مواجهه آن تفکر با موقعیتهای خاص سیاسی است. به طور مثال هنوز هم که بیش از ۴۵سال از انقلاب ۵۷ میگذرد همچنان مواضع سیاسی روشنفکران در قبال تحولات آن دوره برای پژوهشگران عرصه سیاست و تاریخ معاصر ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.
آنچه بیش از پیش پررنگ شده مواضع روشنفکران در دور دوم این انتخابات جالب توجه است تنوع ایدئولوژیک و حتی تنوع حوزه فکری این روشنفکران بود. در این انتخابات از روشنفکران نئولیبرالی نظیر غنینژاد تا چپگرایانی نظیر یوسف اباذری و روشنفکران مذهبی نظیر سروش و مجتهد شبستری تا روشنفکران هایدگری نظیر داوری و عبدالکریمی و حتی جامعهشناسان برجستهای نظیر فراستخواه و آزاد ارمکی و همایون کاتوزیان، هم صدا به حمایت از نامزد اصلاحطلب این انتخابات یعنی دکتر پزشکیان پرداختند. حمایتی که در شرایط تحریم شدید انتخابات در دور اول و همچنین اتفاقات سال ۱۴۰۱ میتوانست برای آنها از حیث سیاسی بسیار پرهزینه باشد.
آنچه جای تامل و بررسی دارد ضرورت چنین حمایتی بود که بعد از تحولات چند سال اخیر از سوی این گروه از روشنفکران احساس شده و آنها را وادار کرده تا آبروی خود را به میدان سیاست آورده و به جای همسو شده با موج پرسر و صدای تحریم انتخابات در شبکههای اجتماعی و با وجود نرخ پایین مشارکت در دور اول انتخابات چنین ریسکی را به جان بخرند. بیشک امیدواری سیاسی به بهبود شرایط و یا ترس از بدتر شدن را نمیتوان تنها دلیل این حمایت دانست بلکه باید فراسوی شرایط سیاسی کشور به موضوع نگاه کرد. شاید این روشنفکران احساس کردند که به عنوان گروههای مرجع دارای آگاهی سیاسی و مسئولیت اخلاقی نمیتوانند نسبت به روند تحولات جامعه خود بیتفاوت باشند. گروه مرجعی که یک بار دیگر نشان داد که نمیتوان به سادگی آن را با شبکه های اجتماعی و یا سلبریتیها جایگزین کرد.

از چشمانداز سبز و مبهم بگو
محمدتقی رمضانزاده
سخنگفتن از چشمانداز برای دولتی که قصد دارد به تصحیح مسیر توسعه کشور بپردازد، اگر از انتخاب مجریان سیاستها مهمتر نباشد، مطمئنا کماهمیتتر نیست. چشمانداز دولت ازجمله ابزارها و امکانات راهبردی مجریان ارشد توسعه است. چشمانداز درست چارچوبی مفید و معیارهایی اساسی برای انتخاب مجریان در اختیار دولتمردان قرار میدهد. چشمانداز درست در شرایط متلاطم به اتخاذ جهتگیری مناسب کمک میکند و در شرایط رکود منبع الهام و انگیزه برای جامعه و مجریان سیاستهای توسعه آن میشود. تصویر آینده تا حدی ذهنیت راهبران و اعضای دولت را درباره موقعیت کنونی و نقش خود در وضعیت مطلوب پیشرو نشان میدهد. اینها ازجمله دلایلی است که اولویت تبیین چشمانداز درست را در این ایام برای راهبران دولت روشنتر میکند. در ادامه توضیح میدهم که «بیان» چشمانداز چگونه باید باشد و ارتباط آن با محتوای چشمانداز و تسهیل مشارکت بیشتر همه بخشها در آینده چیست. قوه مجریه در سالهای اخیر اساسا درگیر تغییر جهتگیریهای کوتاهمدت بوده تا مسائل جاری کشور را بسامان کند. بیپایه نیست اگر ادعا کنیم که در مواردی که هدفی درست برای توسعه اتخاذ و بیان شده، دستگاهها و بخش خصوصی انگیزه بیشتری برای پیشبرد آن داشتهاند و در حل مسائل روزمره و کوتاهمدت هم موفقتر بودهاند. با ارائه چشماندازهای درست در حقیقت مجریان، بخش خصوصی و جامعه تصویری از آینده همگانی در اختیار داشتهاند که تبدیل به بخشی از اهداف ذهنی ایشان نیز شده بود. نکته اینجاست که این چشماندازها همواره حدی از انتزاعیبودن، جاهطلبانه بودن و حتی دور از دسترس بودن داشتهاند. اما بیان و انتقال درست آنها در شرایطی که مخاطبان کلیدی آن با هم اختلافات جدی دارند، ویژگی دیگری نیز دارد: ابهام. اختلافات سیاسی طبیعیاند ولی در شرایط کشور ما حادتر هستند و نقش ابهام در بیان چشمانداز را برجستهتر میکنند.
۱- حالت اول: بیان برداشت بخشینگر محدود؛ در این حالت یک بخش دیگران را با برداشت بخشینگر خود از چشمانداز همدل میکند. با این حال امکان همکاری دستهجمعی عملا محدود است، زیرا هر گروه مابقی را متقاعد کرده که باید پی برداشت بخشینگر خود از چشمانداز باشد. تمام برداشتها مشروعاند، زیرا به نحوی با ابهام موجود در چشمانداز هماهنگ هستند. در این حالت هر بخش بدون همراهی و بدون درگیری با منافع دیگر بخشها به دنبال منافع خود است و در نتیجه هیچ اقدامی جمعی حول هدف مشترک شکل نمیگیرد.
۲- حالت دوم: بیان برداشت بخشینگر فراگیر؛ این حالت متضمن تعمیم برداشت یک بخش خاص به تمام جامعه و در مخالفت با برداشتهای دیگران است. این نوع بیانِ بخشینگر نماینده منافع یک بخش خاص در قبال تضییع منافع دیگران است. به عبارت دیگر در این حالت بخشها برابر اقدام جمعی مقاومت میکنند، زیرا آن را مخالف منافع بخشی خود مییابند.
۳- حالت سوم: بیان برداشت جمعینگر محدود؛ در این حالت معانی مشخص و برداشتهایی خاص از چشماندار مبهم ارائه میشود که حتی موقتی، در راستای منافع بخشها باشد. این نوع از بیان چشمانداز اقدام جمعی را تسهیل میکند. در حقیقت این بیان با ارائه برداشت موسع و انتزاعی از چشمانداز بخشهایی را که منافع متضادی دارند، قانع میکند که حتی برای دورهای کوتاه، برای دستیابی به خیر جمعی چشمانداز، از برداشتهای بخشینگر خود چشمپوشی کنند و دست به اقدام مشترک برای خیر جمعی بزنند.
۴- حالت چهارم: بیان برداشت جمعینگر فراگیر: در این حالت برداشتی (احتمالا بیشتر انتزاعی) از چشمانداز بیان میشود که دربرگیرنده هدف راهبردی جمعی و در راستای منافع بلندمدت اکثر بخشهاست. هر بخش اطمینان مییابد که هدفش مورد تأیید دیگران است و فعالیتهایش درون این هدف راهبردی جمعی تضمین میشود. این برداشت موسع بر خیر جمعی (که با جمع جبری خیر بخشها متفاوت است) تمرکز دارد و راهحل عملی خاصی برای اقدام ارائه نمیدهد. عملکرد آقای دکتر پزشکیان در دوره انتخابات با توجه به استفاده از شعار «برای ایران»، عدم تأکید بر برنامه عملی تفصیلی، اعلام صادقانه پایبندی به تعهدات و بهویژه سادگی ادبیات و پیام برای مخاطبان در حالت چهارم قرار میگیرد. انتخاب این حالت با توجه به الزامات دوره انتخابات منطقی بود. بیان چشماندازی مبهم و مطلوب و فارغ از بخشینگری که متضمن خیر جمعی است، عملا نقش خود را در نتایج انتخابات نشان داد. هرچند در دوره پیشرو اولویت منطقا از «انتخابشدن» به «همکاری برای اجرا» تغییر میکند؛ بنابراین به نظر میرسد شورای راهبری دولت و رئیس دولت باید بیان خود را از چشماندازشان برای ایران از حالت چهارم به حالت سوم تغییر دهند (حالت اول و حالت دوم از اساس برای این دولت مضرند). در اولین موقعیت مهم بعدی وزرا باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند. در این مرحله بیان چشمانداز در حالت سوم منطقی به نظر میرسد. مخاطب جدید باید چشمانداز آینده را مطلوب، ممکن، مهم، پیچیده و در راستای ایدئالهای خود بیابد. در حقیقت راهبران دولت باید آیندهای خوشایند از «ما»ی ممکن برای مخاطبان جدید به تصویر بکشند. برای ساختن چهره درستی از این «ما»ی ممکن نزد مخاطبان موارد ذیل قابل ملاحظهاند:
-ایجاد تصویر یک «ما»ی ممکنِ خوشایند نیازمند تأکید بر مطلوبیت، اثبات قابلیت اجرا، اهمیت، و آرمانیبودن آن است.
ایجاد تصویر یک «ما»ی ممکنِ خوشایند نیازمند پیچیدگی و درهمتنیدگی تصویر آینده دولت و تصویر آینده مخاطب جدید است. تأکید بیشتر بر ارزشهای جمعی مرتبط با مخاطب، باعث تقویت پیچیدگی و درهمتنیدگی تصاویر آینده مخاطب جدید و دولت میشود. تأکید بیشتر بر اهداف جمعی میانمدت باعث برجستگی اهداف جمعی مرتبط با خود در مخاطب جدید است. نمایش همخوانیهای اهداف میانمدت فعلی و اهداف میانمدت مطلوب در چشمانداز جدید باعث برجستهشدن قابلیت اجرای چشمانداز میشود. البته شناخت مناسب مخاطب همواره در موفقیت ارتباط با آنها عاملی کلیدی است. خلاصه مطلب اینکه بیان چشمانداز برای دولتی که قصد دارد مسیر توسعه کشور را تصحیح کند، اهمیت بالایی دارد، زیرا چنین تصویری ابزارهای راهبردی مفیدی را برای انتخاب مجریان و جهتگیری در شرایط مختلف فراهم میکند. در سالهای اخیر، قوه مجریه عمدتا درگیر تغییرات کوتاهمدت بوده، اما زمانی که چشمانداز درستی ارائه شده، انگیزه و موفقیت بیشتری در پیشبرد اهداف توسعه مشاهده شده است. این چشماندازها، اگرچه انتزاعی و جاهطلبانه بودهاند، با مدیریت صحیح ابهام، توانستند همکاری و همافزایی بین بخشهای مختلف را تسهیل کنند. در دوره انتخابات، دکتر پزشکیان با استفاده از شعار «برای ایران» و تأکید بر بیان ساده و صادقانه، موفق به ایجاد یک تصویر خوشایند از آینده جمعی شد. با این حال، در دوره جدید، دولت باید بیان چشمانداز خود را به گونهای تغییر دهد که برای مخاطبان جدید (بهعنوان مثال نمایندگان مجلس)، مطلوب، اجراشدنی، مبهم، پیچیده و آرمانی باشد. این امر نیازمند تأکید بر ارزشها و اهداف جمعی، همخوانی با اهداف میانمدت و شناخت مناسب مخاطبان است تا همکاری و اقدام جمعی برای تحقق تصویر آینده ممکن شود.

ترور؛ هدیهای حسابشده به ترامپ؟!
حنیف غفاری
یکی از اصلیترین دلایلی که هنوز در خصوص ماهیت و چرایی ترور ترامپ ابهام وجود دارد، مربوط به زمان و مکان این عملیات است. واقعیت امر این است که ترور ترامپ در ایالت پنسیلوانیا صورت گرفته است:ایالتی بسیار مهم و سرنوشتساز که در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ میلادی به ترتیب به نماد پیروزی و شکست ترامپ تبدیل شد. ایالتی خاکستری که دارای ۲۰ رأی الکترال بوده و فراتر از آن، بر الگوی رأی دو ایالت همجوار خود در غرب میانه یعنی ویسکانسین و میشیگان نیز تأثیر میگذارد. اینکه چنین عملیاتی در پنسیلوانیا صورت گرفته، در نوع خود بسیار عجیب است! نکته دوم اینکه ترور رئیسجمهور سابق آمریکا دقیقا دو روز قبل از برگزاری کنگره حزب جمهوریخواه صورت گرفته است:جایی که قرار بود برای جمهوریخواهان سنتی( که بیشتر به سنت جان مککین و میت رامنی وفادار بودهاند)، مخالفت خود را با نامزدی نهایی ترامپ ابراز کنند. بااینحال ترور رئیسجمهور سابق آمریکا جایی برای مانور مخالفان درونحزبی وی باقی نگذاشت و وی باقدرت، به این خواسته خود دستیافت.
حتی کار بهجایی رسید که دادگاه فلوریدا در اقدامی غیرمتعارف، شکایت صورت گرفته بر سر نگهداری اسناد محرمانه و فوق محرمانه در ویلای شخصی وی مسموع ندانست تا گام دیگری برای کاهش فشارهای حقوقی صورت گرفته علیه ترامپ صورت گیرد.قدر متیقن ماجرا این است که ترور ترامپ به سود وی و جمهوریخواهان و متعاقبا، به ضرر بایدن و دموکراتها تمامشده و اگر فضای کنونی تا سه ماه دیگر استمرار پیدا کند، رئیسجمهور کنونی آمریکا با شکستی مفتضحانه و بیسابقه در برابر ترامپ مواجه خواهد شد.برخی مشاوران ارشد بایدن نیز نسبت به این مسئله ( به وی) هشدار دادهاند.
بدون شک متعاقب برگزاری کنگره حزب جمهوریخواه، فشارها بر جوبایدن مبنی بر کنارهگیری از رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر افزایش خواهد یافت. اگرچه بایدن تاکنون در برابر این فشارها مقاومت کرده، اما به نظر میرسد در آیندهای نزدیک نظرسنجیهای ایالتی و عمومی جایی برای استمرار این لجاجت باقی نگذارد!

ارسال نظرات