12 تير 1403 - 10:00

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳

ماجرای پیچ و مهره، پل های پیش روی رئیس جمهور بعدی را تخریب نکنیم!، پرچمداری یک زن در میان ۱۰۰۰ میدان! ؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های سه‌شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ است.
کد خبر : 16710

تبیین:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۲ تیر

ماجرای پیچ و مهره 

سید محمدعماد اعرابی
در سال‌هایی که جنگ متحدان عربی آمریکا با مردم یمن به اوج رسیده بود و حلقه تحریم و محاصره این کشور روز به روز تنگ‌تر می‌شد؛ صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) طی بیانیه‌ای اعلام کرد هر ده دقیقه یک کودک یمنی در اثر سوءتغذیه جان خود را از دست می‌دهد. این سازمان همچنین آن زمان اعلام کرد حدود 2 میلیون و 200 هزار کودک یمنی نیز از سوء تغذیه شدید رنج می‌برند و به کمک فوری نیاز دارند.
همان سال‌ها در 22 اردیبهشت 1394 جمعیت هلال احمر ایران تصمیم گرفت تا کشتی «ایران شاهد» را با نام کشتی «نجات» حامل 2500 تن کمک‌های ضروری و امدادی شامل700 تن آرد، 1200 تن برنج، 400 تن کنسرو، 50 تن دارو و اقلام پزشکی، 50 تن آب معدنی و 1000 سری ظروف آشپزخانه برای یاری مردم جنگ‌زده یمن به بندر حدیده در این کشور اعزام کند.
این کشتی که محموله‌ای جز ضروریات اولیه زندگی و کمک‌های فوری پزشکی و درمانی نداشت اما هرگز به بندر حدیده در یمن نرسید. 24 جولای 2015 (2 مرداد 1394) جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا درباره اینکه چرا این کشتی به مقصدش نرسید در شورای روابط خارجی آمریکا گفت: «چند ماه پیش، وقتی محموله‌ای از ایران به سمت یمن راهی شد، فورا با همتایم [ظریف] تماس تلفنی برقرار کرده و به‌طور کاملا شفاف گفتم این می‌تواند یک رویارویی بزرگ باشد که ما آن را تحمل نخواهیم کرد. او بعد از مدت کوتاهی با من تماس گرفت و گفت: «آنها به مقصد نخواهند رسید، قرار نیست باری را تخلیه کنند، قصد ندارند از آب‌های بین‌المللی خارج شوند.» سپس آنها به کشورشان بازگشتند.»
این اظهارات وزیر خارجه وقت آمریکا، هرگز توسط محمدجواد ظریف تکذیب نشد تا ما ناباورانه این واقعیت را به تماشا بنشینیم که کشتی کمک‌های انسان‌دوستانه مردم ایران برای مردم مظلوم و جنگ‌زده یمن با یک تلفن و تشر وزیر خارجه آمریکا تغییر مسیر داد و برگردانده شد. واقعیت بزرگ‌تر اما این بود که پیچ فشار آمریکا بر مردم منطقه غرب آسیا با مهره‌های غرب‌گرا در دولت‌های منطقه محکم می‌شد.
23 تیر 1394 وقتی توافق هسته‌ای ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای موسوم به 1+5 تحت عنوان «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) به امضا رسید؛ قرار بود پیچ تحریم‌های آمریکا در ازای تعلیق و حتی توقف بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، شُل شود. قرار بود ایران با تعطیلی و تخریب تأسیسات هسته‌ای‌اش، بتواند نفت بفروشد و راه ارتباطات بانکی‌اش برای دسترسی به پول حاصل از فروش نفت و انجام سایر تجارت‌های بین‌المللی باز باشد.
یک سال بعد به استناد گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران همه تعهدات هسته‌ای‌اش را انجام داده بود ولی عملا خبری از شُل شدن پیچ تحریم‌های ایران و بازگشایی ارتباطات بانکی با دیگر کشورها نبود. 22 تیر 1395 «کیم سئونگ-هو» سفیر کره‌جنوبی در ایران در نخستین کنفرانس «بورس فاینکس» گفت: «باید کسانی که برجام را پذیرفتند هم اکنون بانک‌های خود را مجاب کنند که پول‌های ایران را به این کشور انتقال دهند و مانع شدن از این موضوع اکنون غیرقانونی است این تاسف‌آور است که سفارت کره‌جنوبی با وجود سپری شدن 6 ماه از اجرائی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران می‌آورد.» اندکی بعد در 12 آبان 1395 (2 نوامبر 2016) «حمید بعیدی‌نژاد» سفیر وقت ایران در لندن در همایش «چشم‌انداز تجارت و سرمایه‌گذاری انگلیس و ایران» گفت: «جای تأسف است بانک‌های بزرگ همچنان در تعامل با ایران به بهانه تحریم‌ها و جریمه‌های آمریکا احتیاط می‌کنند... حساب بانکی سفارت ایران در لندن هنوز بسته است.» این مشکل تا آخرین روزهای منتهی به خروج آمریکا از برجام هم ادامه داشت و محمدجواد ظریف سپتامبر 2017 خطاب به وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت ترامپ گفت: «ما هنوز نمی‌توانیم در انگلستان یک حساب بانکی باز کنیم.» در واقع علاوه‌بر سفارت کره‌جنوبی در ایران، سفارت ایران در انگلیس نیز بودجه خود را قاچاقی منتقل می‌کرد؛ این شرح حال همه سفارت‌خانه‌های مرتبط با ایران در زمان اجرای برجام بود.
چند ماه بعد در 29 دی 1395 و در حالی که بیش از یک سال از اجرای برجام می‌گذشت «وانگ یان گئو» رئیس اتاق بازرگانی بین‌المللی چین در حاشیه نشست همکاری اتاق بازرگانی ایران و چین گفت: «ما هنوز منتظر خبر خوش لغو تحریم بانکی هستیم.» دوم اردیبهشت 1396 شانزده ماه از اجرای برجام و انجام همه تعهدات هسته‌ای ایران می‌گذشت اما همچنان پیچ تحریم‌های بانکی شُل نشده بود تا «بیژن زنگنه» وزیر وقت نفت در حاشیه سیزدهمین همایش بین‌المللی صنعت پتروشیمی این‌طور اعتراف کند: «مشکلات بانکی پس از برجام همچنان باقی است.» ما نفت می‌فروختیم و حتی توانسته بودیم در سایه برجام به رکورد فروش 2 میلیون بشکه در روز هم برسیم اما عملا به پول‌های حاصل از فروش نفت دسترسی نداشتیم.
«بیژن زنگنه» 11 بهمن 1399 در همین زمینه یک اعتراف تلخ دیگر داشت و در پاسخ به این سؤال که ایران از چه کشورهایی بابت فروش نفت طلب دارد، گفت: «در این دوره[پس از برجام و اعمال مجدد تحریم‌ها] ما طلبی نداریم و طلب‌ها برای دوره پیش از تحریم‌هاست، زیرا آنها در سیستم‌های رسمی بوده و باقی مانده و در عراق، کره جنوبی، امارات و ژاپن مسدود شده است.» این وضعیت یعنی در دوره برجام ایران فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای‌اش را تعطیل و با تزریق روزانه 2 میلیون بشکه نفت به بازار انرژی جهانی این بازار را به نفع آمریکا و متحدان غربی‌اش تثبیت و آرام ‌کرد اما پول‌های حاصل از فروش نفتش مسدود می‌شد و به کشور بازنمی‌گشت!
فروش نفت در ساز و کار برجام نه تنها باعث مسدود شدن ‌منابع مالی ایران شد بلکه مسیرهای فرعی فروش نفت برای دور زدن تحریم‌ها را نیز متروک و مسدود کرد. دقیقا به همین علت بود که با خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریم‌های نفتی، دولت ایران نتوانست به میزان فروش نفت خود در زمان اعمال تحریم‌های پیش از برجام دست پیدا کند و سال 1398 صادرات نفت کشور به رقم ناچیز 100 هزار بشکه در روز هم رسید. با این حساب کاملا واقع‌بینانه است که بگوییم پیچ تحریم‌های آمریکا با مهره برجام محکم‌تر شد.
این روزها بدون اجرای برجام رقم صادرات نفت ایران بین یک میلیون و پانصد هزار بشکه تا 2 میلیون بشکه در روز برآورد می‌شود یعنی چیزی معادل بالاترین رقم صادرات در سال‌های برجام. صادراتی که این بار برخلاف سال‌های اجرای برجام، پول حاصل از آن کاملا به داخل کشور برمی‌گردد. 29 خرداد 1403 محمدجواد ظریف در جریان تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم به عنوان مشاور آقای پزشکیان در برنامه میزگرد سیاسی شبکه سوم سیما حاضر شد و با نفی این موفقیت در دولت سیزدهم، علت فروش قابل قبول نفت ایران پس از برجام را به سیاست دولت آمریکا و تسامح در اجرای تحریم توسط آنها نسبت داد و گفت: «وقتی آقای بایدن آمد سیاستش این شد که پیچ را شُل بکند. اجازه بدید آقای ترامپ برگردد، آن وقت ببینیم دوستان چه می‌کنند.»
اگرچه این ادعا به استناد مقامات رسمی آمریکا از جمله وزیر خارجه این کشور و نماینده وقت آمریکا در امور ایران کاملا دور از واقعیت است؛ ولی اجازه دهید ما در اینکه «پیچ آمریکا شُل شده است» با آقای ظریف هم‌نظر باشیم! با این تفاوت که معتقدیم پیچ آمریکا با کنار رفتن مهره‌های غربگرای دولت موسوم به اعتدال شُل شد. آنها خواسته یا ناخواسته نقشی مکمل برای تحریم‌های آمریکا علیه مردم ایران داشتند. چنانچه این مهره‌ها در انتخابات 15 تیر 1403 یک بار دیگر بر سر کار بیایند؛ باید بار دیگر منتظر محکم شدن پیچ آمریکا و اعمال فشار اقتصادی بر مردم ایران باشیم. اما اگر راه شهید رئیسی در 15 تیر ادامه پیدا کند می‌توان به استمرار روند روبه بهبود اوضاع کشور همچنان امیدوار ماند چون دولت رئیسی مهره آمریکا  نبود.
روزنامه خراسان
 
پل های پیش روی رئیس جمهور بعدی را تخریب نکنیم!
مهدی حسن زاده
 این متن ساعتی قبل از مناظره نخست دو نامزد راه یافته به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نوشته شده است. نمی دانم در مناظره نخست و دومین مناظره چه خواهد گذشت اما به نظر می رسد ستادهای انتخاباتی (و نه لزوما خود نامزدهای محترم) استراتژی رقیب هراسی را در پیش گرفته اند. یکی از مصادیق این رقیب هراسی، در موضوع قیمت گذاری بنزین رخ داده است و روز گذشته افرادی از ستادهای هر دو نامزد انتخابات، رقیب را به برنامه ریزی برای گرانی بنزین متهم کردند.
این در حالی است که اگر به وضعیت فعلی بنزین بنگریم می بینیم که رئیس جمهور هر یک از دو نامزد مطرح فعلی باشند، حتی قبل از معرفی کابینه باید به سوال مهم نحوه تامین بنزین پاسخ دهد. براساس اظهارات معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکتی ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران، تولید بنزین کشور در حال حاضر روزانه 107 میلیون لیتر و مصرف روزانه 118 میلیون لیتر است. این در حالی است که فعلا امکان افزایش تولید بنزین نیز وجود ندارد اما مصرف روز به روز در حال افزایش است. براساس اظهارات یک مقام سازمان برنامه، سال گذشته 3 میلیارد دلار به واردات بنزین اختصاص داشت و با ادامه این روند و افزایش مصرف انتظار می رود امسال رقم بیشتری به این موضوع اختصاص یابد و واضح است که تامین این رقم، فشار سنگینی به کشور وارد می کند و فارغ از هر اقدام غیرقیمتی ممکن که تاکنون انجام شده و پس از این می تواند در دولت بعد انجام شود، افزایش قیمت بنزین به احتمال فراوان تصمیمی گریزناپذیر است و هر یک از نامزدها و ستاد آن ها اگر قرار باشد این تصمیم احتمالی را تخطئه کند، فردا در برابر مردم چه پاسخی خواهد داشت؟
بیم آن می رود که رقیب هراسی امروز علاقه مندان به نامزدها، دست نامزد مدنظر آن ها را فردای پیروزی در انتخابات ببندد. مسائل مهمی پیش روی کشور وجود دارد که برخی از آن ها مستلزم اتخاذ تصمیمات سخت است. به عنوان مثال، اصلاح ساختار بودجه مستلزم اصلاحاتی در صندوق های بازنشستگی از جمله افزایش سن و یا کاهش مصادیق سخت و زیان آور است. مهار رشد روزافزون مصرف برق و گاز مستلزم اقدامات قیمتی و غیرقیمتی است. یکسان سازی نرخ ارز دیر یا زود مستلزم عبور از ارز 28500 است و ... .
فهرستی که در پاراگراف بالایی مطرح شد، کوتاه نیست و نامزدهای انتخابات در کنار وعده های درست و بجایی که می دهند، فردای انتخابات با تصمیمات سخت در هر یک از این مصادیق و موارد دیگر نیز رو به رو خواهند شد. اگر قرار باشد امروز هر اقدام در زمینه تغییر قیمت بنزین با تخطئه مواجه شود، فردای انتخابات، دست دولتمردان جدید و رئیس جمهور منتخب برای اقدام بسته خواهد شد. حتما هیچ کدام از منتخبان در وهله نخست سراغ تصمیمات سختی که کام ملت را تلخ کند نمی روند اما اقتضای شرایط اقتصاد ایران و تلنبار شدن چالش ها، ایجاب می کند که برخی تصمیمات سخت به تدریج اتخاذ شود و از این رو عاقلانه نیست که پل های پیش روی رئیس جمهور بعدی را تخریب کنیم.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۱۲ تیر
پرچمداری یک زن در میان ۱۰۰۰ میدان!
مرتضی سیمیاری

نشست گروهک تروریستی منافقین در برلین بدون حضور سرکرده تروریست‌ها در آن معنایی خاص دارد، شبکه تلویزیونی منافقین معروف به سیمای نفاق دلایل عدم حضور مریم رجوی در این همایش را اعلام نکرد و فقط به این نکته بسنده کرد که رجوی امکان حضور در کشور آلمان را نداشته است. در این میتینگ تروریستی افرادی، چون میچل ریس فرستاده ویژه امریکایی‌ها سخنرانی کرد و چندین نمونه از عملیات‌های ماشین کشتار منافقین در دهه ۶۰ با عنوان طرح‌های پراتیکی برای آینده به نمایش درآمد. جالب آنکه در این نشست به جای رهبر تروریست‌ها مثل همیشه چند اتوبوس مزدور اجاره‌ای همراه با تعدادی سالخورده از سوی سرویس اطلاعات خارجی آلمان (BND) در خیابان گردانده شده‌اند، از جمله آن‌ها می‌توان به امیر شیخی اشاره کرد که روی ویلچر به نشست تروریست‌ها آمده بود. شیخی عضو سابق شورای رهبری منافقین است که سابقه ضرب و شتم خدیجه مرتضایی معروف به مرضیه خواننده نفاق را هم داشته است. شیخی در آن جلسه عجیب مرضیه را به این دلیل کتک زده بود که نسبت به دزدیده شدن دفترچه خاطراتش توسط منافقین اعتراض کرده بود. 
البته غیبت چندباره رجوی در میان رده‌های تشکیلاتی دلایل روشنی دارد، یکی از آن‌ها بیماری شدید رهبر تروریست‌ها است که او را به مرحله فلج عصبی و زندگی پنهانی کشانده است. این مسئله منافقین را دچار وحشت شدید کرده، زیرا فرقه پس از مرگ دومین رهبر خود عملاً هیچ جایگزینی برای ادامه حیات ندارد. البته حضور نیافتن رجوی در نشست آکسیونی برلین علاوه بر بیماری یک دلیل مهم دیگر نیز داشته است که از خبر مرگ مریم رجوی نیز برای منافقین بهت‌آورتر است. 
از مدتی قبل دولت فرانسه ضرب‌الاجل دوما‌هه‌ای را برای تخلیه مقر این گروهک در اورسوراواز به تروریست‌ها داده است. در طول این مدت رجوی حق خروج از مقر‌ها را نداشته و به‌نوعی در حصر قرارگرفته است. در این عملیات قابل‌توجه، تهران پلیس فرانسه را، چون ماجرای پاکسازی کمپ اشرف ۳ در آلبانی مدیریت کرده است. این تقارن‌های خاص حکایت از پل‌های امنیتی و دیپلماتیک جدیدی دارد که تروریست‌ها را روی مراکز ثقل خود مدیریت کرده و به‌صورت هوشمند به ظرفیت‌ها و زیرساخت‌های عملیاتی آن ضربه می‌زند. 
فشار شدید به منافقین از درون و بیرون و نیز مرگ مغزی رهبری فرقه باعث تغییر راهبرد‌های تروریست‌ها در ماه‌های اخیر شده است. پیش از این منافقین روی ایجاد آشوب‌های دامنه‌دار محله محور حول شبکه هسته‌های خاموش کانونی درگیر شده بود که در آن نفاق خود را محور اصلی ضدانقلاب تعریف می‌کرد. در این طرح بر اساس الگوی جنگ چریکی «رژی دبره» موتور کوچک باید استارت موتور بزرگ (تحرک توده‌ها) را می‌زد، اما انفعال و ضربات غیرقابل‌مهار هوشمند به نفاق در قلب اروپا مدل عملیاتی تروریست‌ها را تغییر اساسی داده است، از جمله آن بازگشت دوباره به طرح‌های ادغامی است. معنای «طرح ادغامی» مجموعه کنش‌هایی است که در آن منافقین بازیگر نقش اول در آن محسوب نمی‌شود، از جمله آن می‌توان به پروژه ۱۰۰۰ میدان اشاره کرد که برای شب برگزاری انتخابات طراحی‌شده بود. در این طرح تروریست‌ها با همکاری ضدانقلاب داخلی تدارک آن را دیده بودند که با اعلام جشن پیروزی زودهنگام یکی از نامزد‌های انتخاباتی، وقایع فتنه ۸۸ را بازسازی کنند. در این پروژه ادمین کانال تلگرامی یکی از برندگان دور اول انتخابات نیز با طرح نفاق همراهی کرده است. غفلت این نامزد انتخاباتی که بر آن نیز اذعان دارد، باعث نفوذ نفاق تا بیخ گوش او شده است!
راه‌اندازی این طرح با حملات سازمان‌یافته اراذل‌واوباش و فحاشان ضدانقلاب در برخی شهر‌های اروپایی و امریکایی به رأی‌دهندگان ایرانی کلید خورده و با حمله عناصر گروهک تروریستی جیش العدل (ظلم) به صندوق‌های رأی و به شهادت رساندن دو تن از کادر‌های مدافع امنیت امتداد یافت. این طرح سه فازی با اقدام اجتماعی در قرار‌های میدانی پیوست شده و حتی دو شب قبل از اجرا در یک جلسه اینترنتی بین اسماعیل بلوچ و عبدالرحمن ملک از سرکردگان گروهک تروریستی جیش الظلم و سرپل نفاق هماهنگ شده بود. طرح تروریستی ۱۰۰۰ میدان تمرین عملیات مشترک تروریست‌ها و ضدانقلاب با هدایت منافقین بود که به دلیل رصد‌های ویژه اطلاعاتی در نطفه عقیم ماند. اقدامات ادراکی و هوشمند امنیتی از یک‌سو و ایجاد بلوک‌های جدید در مبارزه با نفاق و تروریسم از سوی دیگر باعث شده است که هسته‌های ترور سمت‌وسوی خود را تغییر و تن به اقدامات کور بدهند. 
 در طول آشوب‌های هیبریدی در پاییز ۱۴۰۱ منافقین تلاش کردند با اقدامات راهگشا خط سیر خود را عوض کنند، اما کنترل رفتار‌های حلقه‌های اصلی ترور به صورت آنلاین این امکان را داده است که جامعه اطلاعاتی کشورمان به‌جای اقدامات اضطراری روی سکو‌های اصلی جهش آن سوار باشد، مرگ، حصر و بیماری مشکوک سرکرده تروریست‌ها در پاریس را باید از این زاویه مهم نگریست. البته آخرین میخ به تابوت طرح ۱۰۰۰ میدان نه در میانه یک عملیات فنی و امنیتی بلکه به دست یک بانوی ارزشمند ایرانی زده شده است. پرچمداری این زن محجبه در میان هلهله ضدانقلاب در صبح رأی‌گیری و بالا آوردن تابلوی انقلاب اسلامی پیش چشم دشمن نشان داد که میدان مقاومت بر هزاران میدان طراحی‌شده از سوی سرویس‌های اطلاعاتی غربی برتری دارد. این میدان با دستان شهدایی گران‌قدر، چون شهیدان سلیمانی، زاهدی و حاجی رحیمی عرض پیداکرده و در وعده صادق عمق آن به خاک کشور‌های اروپایی رسیده است. دیدن این میدان از زاویه دید آن بانوی شریف ایرانی بس اشاراتی دارد که سید حسن نصرالله آن را به قبرسی‌ها وعده داده است.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۱۲ تیر

آسیب دوقطبی‌سازی‌های کاذب

عباس مقتدایی

ملت ایران در پانزدهم تیر بار دیگر پای صندوق‌های رای حاضر خواهند شد تا از میان دو نامزد، رئیس‌جمهور خود را انتخاب کنند. در فرصت باقیمانده تا پانزدهم تیر و روز انتخاب، تلاش‌هایی از سوی برخی طرفداران و حامیان نامزد‌ها برای کسب آرای خاکستری و ترغیب افراد مردد برای مشارکت در انتخابات صورت می‌گیرد تا با دوقطبی‌سازی باعث پیروزی نامزد مورد نظر خود شوند.

این در حالی است که چنین رویکردی نه فقط ممکن است باعث دلزدگی این قشر از جامعه شود حتی محتمل است که به‌واسطه سیاه نمایی‌های صورت گرفته، کلیت انتخابات هم مورد آسیب قرار گیرد؛ بنابراین این جریان‌ها باید توجه داشته باشند که جامعه ایران در سال‌های پس از انقلاب در زمینه‌های مختلف رشدوبالندگی داشته است. درکنارهمه موانع و مشکلاتی که از سوی نظام سلطه و بخشی‌هایی از ناکارآمدی مدیریتی پدید آمد، اما در مجموع توانسته‌ایم انقلاب اسلامی را به عنوان یک زیربنا برای ایجاد ساختار معرفی کنیم. نظامی که از کارآمدی و توانمندی در عرصه داخلی و بین‌المللی برخوردار است. اینک که انتخابات در حال برگزاری است؛ باید به این موضوع توجه کنیم که برای جلب آرا اگرچه باید نواقص مطرح و اهداف تبیین شود و توانمندی‌ها و قابلیت‌های نامزد‌ها در معرض دید قرار گیرد، اما از این رهگذر باید موضوع انسجام ملی، وحدت و همدلی ملت و یکپارچگی را بیش از پیش محقق کنیم. از این رو، نامزد‌ها یا طرفداران آن‌ها که برخلاف این روند حرکت کنند عملا همسو با قانون اساسی نیستند. البته هر دو نامزد موجود در عرصه رقابت از سوی شورای نگهبان تایید شده‌اند و به این نکته توجه دارند که رسالت آن‌ها تحقق قانون اساسی و ایجاد مسیر‌های جدید برای رسیدن به آن چیزی است که مورد نظر و عنایت ملت است، اما همین چند روز باقی مانده می‌تواند به عنوان یک تراز و برای وزن‌کشی هر یک از نامزد‌ها هم مورد بهره‌برداری برای رای‌دهندگان قرار گیرد. بر این اساس معتقدم ما باید از این فرصت برای تقویت درون مایه‌های این ملت تمدن‌ساز استفاده کنیم. اکنون موقع جدال، نزاع، کشمکش، دوقطبی‌سازی‌های کاذب و مخرب و همچنین سیاه‌نمایی با جلب و جذب آرا به هر قیمتی نیست. چون کسانی که چنین رویکردی دارندحتما درزمینه افزایش خصومت تلاش می‌کنند واین رفتارزمینه رابرای کدورت‌های سیاسی و اجتماعی بیشتر در آینده فراهم می‌کند. اکنون فرصتی است برای آن‌که افرادمدیر، توانمند و با قابلیت به‌گونه‌ای رفتار کنند تا جامعه بتواند از بین این دو نامزد، توانمندترین آن‌ها را درخدمت وهدایت جامعه به سوی کارآمدی‌های افزون‌تر شناسایی کند.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۱۲ تیر

زبان گفتگوی پزشکیان با جهان

دکتر فرهاد تقوامنش

مدرک تحصیلی او و همسر مرحومش معادل پروفسور می باشد بدون هیچ سهمیه ای ، فرزندان او نیز چنین اند .
او برخلاف سیاسیون دانشگاه نرفته و دکترا گرفته یک نخبه علمی خودساخته است .
و از پدری آذری زبان متولد قصرشیرین و از مادری کرد از دیار کردستان نسب به ارث برده با اختیار نمودن همسری تحصیل کرده از کرمانشاه.
همین حالا میلیون ها رای را ازین محل به نامش بدانید
پزشکیان به زبان های انگلیسی و عربی و فارسی و کردی و ترکی تسلط دارد . این تسلط فوق العاده را نه تنها در سیاسیون بلکه در زبان شناسان نیز کمتر سراغ داریم
او جراح قلب ، نهج البلاغه پژوه ، مفسر قرآن،  سیاستمدار پخته ، قدیم رزمنده ای ایثارگر و سخنوری کم مانند است ، هیچ گاه بابت مردی چنین چند بعدی در قامت ریاست جمهوری بجز افتخار حس دیگری نخواهیم داشت.
در زمانه ای که جمله هر کس برود برای خودش رفته او مردی است که برای خودش نبوده ، در ساده ترین حالت یک متخصص جراحی قلب باید فردی بسیار ثروتمند باشد اما او که خود و خانواده اش همگی از این جماعتند علاوه بر پزشکی از وکالت مجلس و وزارت بهداشت هم اندوخته ای ندارد و در زمانه اختلاس های چند صد هزار میلیاردی اون پاکدست ترین سیاستمدار ایران است و شهره در سلامت .
️مسعود پزشکیان پنج دوره متوالی نفر اول انتخابات مجلس کلان شهر تبریز بوده است بدون کوچکترین ریخت و پاش تبلیغاتی.  محبوبیت وی در نزد مردم آرزوی هر سیاستمداری است آن هم در این روزگار که مردم از سیاسیون اختلاس را می شناسند و ریا و ناکارآمدی. وفای او به نهاد خانواده کم نظیر است در حالیکه حتی در میان رقبای فعلی او ازدواج با دختران کم سن و سال بدون اجازه همسر وجود دارد مسعود پزشکیان بیش از سه دهه به همسر مرحومش که جراح فوق تخصص زنان و اهل کرمانشاه بود وفادار مانده و فرزندانی به خوش نامی پدر و مادر تحویل جامعه داده برخلاف اقازادگان بسیاری از سیاسیون که نماد مفت خوری و بی لیاقتی اند. و به جای لشکر کشی با نوچگان عاریتی و پولی دست در دست دخترش برای ثبت نام وارد ستاد انتخابات شد . حرکتی که مردم ریزبین ایران فراموش نخواهند کرد
دکتر پزشکیان آذری و کرد زبانی است که در بلوچستان و مهاباد خدمت کرده و انسانی آگاه به درد مرزنشینان و رفیق و حامی جامعه اهل سنت بوده . این مزیت را هم به تمامی مزایای او اضافه نمایید
پزشکیان در وقایع مرتبط با مهسا امینی و فیلترینگ و گشت ارشاد و نقد مملکت داری به شکل فعلی اظهاراتی همه از نوع خواست مردم داشته و هیچ گاه جانب مردم را مانند اکثریت سیاسیون عافیت طلب رها نکرده است.
بزودی با پخش مناظرات و سخنرانی های او در رسانه ملی با پدیده ای شگرف در تسلط فوق‌العاده بر کلام و سخنرانی قهار و باسواد و بداهه پردازی کم‌مانند مواجه خواهید شد.  او شخصیت لازم و کاریزمای یک رئیس جمهور ایده آل را به همگان و حتی رقبا معرفی خواهد کرد. ریاست جمهوری ترامپ به آمریکا دور از ذهن نیست باید مقابل جنون ترامپ تنها با عقل مواجهه نمود . پزشکیان نگاه جهان به سیاسیون ایران را عوض خواهد کرد و ترامپ را در مقابله با ایران دست تنها خواهد گذاشت . او زبان گفتگوی عاقلانه و صحیح با جهان را بخوبی بلد است  برخلاف بسیاری از رقبایش .
کوچکترین ضعف و ابهامی در حیات سیاسی و فردی و اقتصادی او وجود  ندارد

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز سه‌شنبه ۱۲ تیر

بخش کشاورزی نیز چشم‌به‌راه تغییر بنیادین

عبدالحسین طوطیایی
انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم از نظر روانی جامعه ما را در بیم و امیدی بهت‌انگیز فرو برده است. جامعه مدنی کشورمان به‌تدریج و پس از هر دوره‌ای، باور اثرگذاری در سرنوشت خویش از طریق انتخابات را به حاشیه فراموشی سپرده بود. قرارگرفتن مسعود پزشکیان با پیشینه و شعارهایی متفاوت در جمع برآمدگان غربال شورای نگهبان اما بر این انزوای خودساخته بارقه‌ای از امید زده و بیش از هر چیز بر حیرت آنان افزوده است. جمعی در این انجماد از خوابی یخ‌آلود برخاسته و البته کثیری نیز هنوز در پیله‌ای از نومیدی، همچنان فسرده و چشم به آینده‌ای دور و دراز بسته‌اند. آینده‌ای که بیم آن می‌رود در خلال آن رقیب صاحب ابزار از سایه و پنهان برون آمده و چه‌بسا آخرین رمق‌های این سرزمین کهن را هزینه تخیلات خود کند. اکنون در این بزنگاه، شیشه نگاه جامعه ترک برداشته و در جدل و جدالی پرشمار، نگاهی نگران به رزمایش روبه‌رو هم دارد. رزمایشی که در تلاش تمرین برای خیزشی به سوی نقشه بیراهه است. به عنوان یکی از دانش‌آموختگان کشاورزی کشورم و با بیش از نیم‌قرن سابقه حضور، آرزو و البته سراسر حرمان، بر خود لازم می‌دانم که فریادی برای دگرگونی شجاعانه، ساختارشکن و بنیادین در نجات این حوزه سبز از سرنوشت محتوم زرد آن داشته باشم. حوزه‌ای که در خلال بیش از 70 سال اقتصاد نفت‌آلود و در زیر آرایه‌های پرحجم و انبوهی تابلو به نام وزارت جهاد کشاورزی و دیگر دستگاه‌های اجرائی متصل مدفون شده است. ساختاری که در نقش‌آفرینی‌ای که برایش رقم زدند، از تولیت برای تولیدی پایدار به هبوط سور و سات نوشیدن چای دبش و به بهانه تنظیم بازار سقوط کرده است. سخن دراین‌باره بسیار است و بیم آنکه بسط آن در این هیاهو جز ملال و خستگی نیفزاید. البته اگر این ناله‌های حزین در این عرصه تف‌آلود طنینی نداشته باشد اما بی‌تردید منادیان تغییرات بنیادی هشدارش را از حلقوم خشکیده تالاب و دریاچه‌ها و از تاج زمردین شمال کشور و... که به تاراج بی‌مبالاتی‌ها رفته است، خواهند شنید.

امید آن دارم که در پس این نوید برای دگرگونی، روزی دگرباره نسل‌های آرش‌گونه این سرزمین اهورایی، بر بلندای دماوند همواره سرافزاز تیر نگاه عاشقانه‌شان از شالیزار‌های پرنشاط شمال به سوی زاگرس کبیر و نهایتا بر دل انبوه نخل‌های جنوب بنشیند. نخل‌هایی که همچون پاسداران همیشه دلاور این خطه، پای در آتش اما رخ به طراوتی سبزفام آراسته‌اند.

روزنامه رسالت

قدر متیقن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

حنیف غفاری 

مناظره انتخاباتی اول بایدن و ترامپ، بیش از آنکه نقطه آشکارساز شیوع لمپنیسم در قاموس سیاسی آمریکا باشد، خروجی و برآیند منظومه قدرت در این کشور محسوب می‌شود. بایدن خواب‌آلود و ترامپ متوحش ، هر دو در حالی به مصاف یکدیگر می‌روند که طبق نظرسنجی‌های عمومی و ایالتی، اکثریت قریب به‌اتفاق شهروندان آمریکایی نسبت به حضور مجدد این دو در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ میلادی رویکرد ایجابی و مثبتی ندارند. فراتر از آن، ساختار انتخاباتی آمریکا( کالج الکترال) ، مملو از ابهام، چندگانگی و مصداق عینی دخالت در آرای عمومی و تقلیل آن به آرای ایالتی به شمار می‌آید. در اینجا قصد نداریم بر روی دوگانه "بایدن-ترامپ" تمرکز کنیم ، بلکه آینده‌پژوهی تحولات آمریکا موضوعی به‌مراتب مهم‌تر محسوب می‌شود. 
ثوابت و بدیهیات تحولات داخلی آمریکا مشخص است:شکل‌گیری دولتی ضعیف در آمریکا میان سال‌های ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۸ میلادی مورد انتظار است. در چنین شرایطی خشم ناشی از تمدید حضور بایدن در کاخ سفید یا خشم ناشی از پیروزی ترامپ در انتخابات مولد بحران‌های جدید داخلی در آمریکا خواهد بود.اساسا اهمیتی ندارد که کدام یک از دو حزب سنتی آمریکا در انتخابات پیروز شود زیرا اصل"تثبیت و تعمیق بحران"در این کشور غیرقابل‌انکار خواهد بود. به قول رکس تیلرسون وقوع جنگ داخلی نیز در برخی ایالات آمریکا در آینده‌ای نزدیک با توجه به تشدید شکاف‌های داخلی، اجتناب‌ناپذیر است. 
دولت آتی آمریکا"بحران زیست"و " بحران‌ساز"است:زیرا از یک‌سو با استناد به آرای سلبی ( و نه آرای ایجابی و انتخاب مؤثر شهروندان ) بر سر کار آمده و از سوی دیگر، حضور آن در مسند قدرت به‌هیچ‌عنوان از سوی رقیب و طرفدارانش تحمل نمی‌شود. این دولت، ناچار است جهت بقای حداقلی خود، در بحران به حیات خود ادامه دهد و حتی لحظه‌ای به دغدغه ایجاد صلح و ثبات در کشور آمریکا فکر نکند.  دولتی که بر اساس آرای سلبی و نه ایجابی بر سر کار آید، دارای قوی‌ترین مخالفان سیاسی و اجتماعی داخلی خواهد بود. 
ضمن اینکه شرایط داخلی آمریکا پس از ظهور ترامپیسم سخت‌ترین بحران‌های امنیتی و داخلی را خواهد دید. 
درهرحال، برگزاری مناظره انتخاباتی جوبایدن رئیس‌جمهور آمریکا و دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق این کشور، پرده از واقعیت دموکراسی آمریکایی برداشت. جو بایدن و دونالد ترامپ در طول این مناظره در مورد موضوعاتی نظیر اقتصاد آمریکا و تورم، حق سقط جنین، مهاجرت، جنگ‌های اوکراین و غزو حتی بازی‌های گلف، یکدیگر را مورد انتقاد قرار دادند و درگیری‌های لفظی شدیدی میان آن‌ها درگرفت.این منازعات لفظی ، پیش‌درآمدی بر منازعاتی به‌مراتب گسترده‌تر در سطح جامعه آمریکایی ، خصوصا برخی ایالات حساس این کشور مانند کالیفرنیا و تگزاس خواهد بود. قدر متیقن برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص است: این کشور باید در انتظار روزهای سختی پس از انتخابات ماه نوامبر باشد.
روزنامه وطن امروز
فرصت اندک برای حل معادله چندمجهولی 15 تیر
علیمحمد هنرمند
 انتخابات 8 تیر از زوایای مختلف یک نمونه خاص در ادوار انتخاباتی کشور به حساب می‌آید که می‌تواند هدف تحقیقات و پژوهش‌های سیاسی متعددی قرار گیرد. اختصارا این نخستین انتخابات خارج از تقویم بعد از انتخابات سومین دوره ریاست‌جمهوری (پس از شهادت محمد‌علی رجایی در شهریور60) بود، چرا که در یک نابهنگامی ناشی از شهادت رئیس‌جمهور مستقر برگزار شد. از سوی دیگر تثبیت افت مشارکت در این انتخابات خبر از تغییر بافت سیاسی و اجتماعی در کشور داشت که در صورت جدی گرفته نشدن، مخاطرات زیادی برای آینده کشور به همراه دارد. نهایت جنس کنشگری و بافت آرا حکایت از یک تحول ادراکی در میان مشارکت‌کنندگان داشت، با این حال آنچه واقعیت دارد، ناتمام ماندن این انتخابات با توجه به 2 مرحله‌ای شدن آن است؛ مساله‌ای که هرچند یک‌بار سال 84 تجربه شده اما با مختصات متفاوتی در حال تکرار است. نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در حالی به مرحله دوم رفت که 2 نامزد راه‌یافته به آن مرحله 12 میلیون از 29 میلیون رای ثبت شده را به خود اختصاص داده بودند و برای  17میلیون رای بالقوه دیگر وارد رقابت با هم می‌شدند اما در انتخابات چهاردهم 2 کاندیدای راه‌یافته به مرحله دوم نزدیک 20 میلیون از 24 میلیون رای ثبت شده را به خود اختصاص داده‌اند و در صورت تکرار مشارکت دور اول در دومین دور انتخابات برای 4 میلیون رای بالقوه با همدیگر رقابت می‌کنند (کاهش یا افزایش مشارکت می‌تواند این سبد رای را تغییر دهد اما دور از ذهن است که کاهش یا افزایش مشارکت بیش از یک یا 2 میلیون رای باشد). در این شرایط احتمالا فرد پیروز در انتخابات فاصله کمی با فرد شکست‌خورده داشته باشد؛ از این نظر این احتمال نزدیک به یقین است که شکننده‌ترین فاصله میان نفر اول و دوم در ادوار انتخابات ریاست‌جمهوری ایران ثبت شده و سرنوشت فرد پیروز را چندصدهزار تا یک میلیون رای مشخص کند. توجه به مجموعه این واقعیات، سیاست‌گذاری انتخاباتی 2 کاندیدا را نیز کاملا تحت تاثیر قرار می‌دهد، چرا که تنها جهش رای در یک کلانشهر، افت مشارکت در یک استان یا فعال شدن کانون تبلیغات در یک طبقه اجتماعی می‌تواند سرنوشت نهایی انتخابات را مشخص کند. برای نمونه در دور نخست انتخابات فاصله رای نفر اول و دوم در استان خراسان شمالی تنها 27 عدد یعنی کمتر از مسافران یک اتوبوس بود.
با در نظر گرفتن مجموعه این موارد 48 ساعت آتی واجد اهمیت ویژه‌ای برای تعیین رئیس‌جمهور آینده ایران است. انداختن نگاهی به آرای آقایان جلیلی و پزشکیان در سراسر کشور موید چند نکته است. بر اساس آمار آنچه بیشترین وزن را در سبد آرای مسعود پزشکیان داشته، مولفه قومیت بوده است. او در استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، ایلام، کرمانشاه، کردستان، سیستان‌وبلوچستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال‌وبختیاری و زنجان که مساله قومیت و زبان مطرح بوده، رای نخست را کسب کرده است. تهران، البرز و خراسان شمالی تنها استان‌هایی بوده که بدون وجود مولفه قومیت و زبان، رای پزشکیان از جلیلی بیشتر بوده است. این مساله از 2 جهت واجد اهمیت است؛ نخست آنکه نشان می‌دهد سنخ رای کسب شده توسط پزشکیان بیش از آنکه جناحی و همسو با اصلاح‌طلبان باشد، برآمده از ظرفیت‌های قومیتی بوده است و به رغم وزن بالای آرای پزشکیان، رای وی را نمی‌توان چندان ناشی از مرجعیت یافتن اصلاح‌طلبان دانست؛ مساله‌ای که محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در دولت محمد خاتمی نیز در گفت‌وگو با ایسنا به آن اذعان و خاطرنشان کرد: «جریان اصلاحات تقریباً با تمام سرمایه خود به میدان آمد. رأیی که پشت سر آقای پزشکیان رفته است، از سبد اصلاح‌طلبی نیست، بلکه از روستاها و اقشار شهرهای کوچک است که بیشترین رأی را به او دادند و نمی‌توان گفت از طبقه متوسط است که سبد رأی اصلاح‌طلبی است». با این حال این رای با هر خاستگاهی، در دور نخست به سبد پزشکیان رفت و احتمالا با درصد اندکی تغییر در دوم نیز به سبد رای وی سرازیر خواهد شد. اهمیت دوم از آن جهت است که با توجه به کم‌رمق بودن پایگاه رای کلاسیک اصلاح‌طلبان یعنی طبقه متوسط، اگر این پایگاه در دوم از انفعال خارج شود، امکان وارد کردن شوک به نتایج را دارد.
در سوی دیگر اما سعید جلیلی جز استان‌های تهران و البرز، در تمام استان‌های مرکزی ایران رای نخست را از آن خود کرد و در استان‌های اصفهان، قم، سمنان، مرکزی و یزد حتی بیش از 50 درصد آرا را در سبد خود جای داد. این مساله از آنجا واجد اهمیت است که استانی مانند یزد که همواره پایگاه رای سنتی و ثابت اصلاح‌طلبان بوده، کمترین استقبالی از پزشکیان نکرده است و این معنایی جز آن ندارد که در فقدان مولفه قومیت، کاندیدای اصلاح‌طلب وزن و عیار چندانی نداشته است. سوای استان‌های مرکزی، جلیلی در خراسان رضوی و خراسان جنوبی نیز بیش از 50 درصد آرا را کسب کرد. استان‌های خوزستان و قزوین نیز تنها استان‌های کشور بودند که به رغم برخورداری از صورت مساله قومیت و زبان، بیش از پزشکیان به سعید جلیلی رای دادند. چینش آرای استان‌های مرکزی ایران و فاصله معنادار جلیلی با پزشکیان حکایت از آن دارد که با افزایش مشارکت در این استان‌ها می‌توان انتظار فعال شدن بیش از پیش رای به سعید جلیلی را داشت. به همین خاطر شبکه حامیان جلیلی در این زمان محدود باید عمده توان خود را بر ارتباط‌گیری با استان‌های اصفهان، کرمان، یزد، خوزستان، فارس، هرمزگان و بوشهر معطوف کنند، چرا که با کاسته شدن از تعداد مرددان در این استان‌ها گرایش به وی بیش از کاندیدایی خواهد بود که مهم‌ترین برگ برنده‌اش تحریک شکاف‌های قومیتی است. تاکید ویژه جلیلی بر افزایش نقش‌آفرینی روستاها در برنامه کلان اقتصادی کشور و تسلط بر ظرفیت‌های محیطی هر کدام از استان‌ها به او و حامیانش این امکان را می‌دهد تا به جای مانور روی شکاف‌های قومیتی (که قطعا اثری سازنده برای کشور در پی خواهد داشت) روی ظرفیت‌های پیشرفت و آبادانی هر منطقه تمرکز کنند.
از سوی دیگر اصلاح‌طلبان تلاش زیادی دارند تا با رادیکال کردن ادبیات انتخاباتی که شگرد آشنای حسن روحانی برای فرار از پاسخگویی بود، بخشی از طبقه بدنه سابق خود را پای صندوق‌های رای بکشانند. آنچنان که وزیر ارتباطات دولت یازدهم در تعبیری موهن رقیب انتخاباتی اصلاح‌طلبان را به طالبان تشبیه کرد تا شاید با ادبیاتی همسو با براندازان، یک شوک انتخاباتی به بدنه رادیکال اصلاحات وارد کند. درگیر شدن به این نزاع کلامی علاوه بر اتلاف وقت بدنه حامی سعید جلیلی، فضای رقابت را به سمت مطلوب اردوگاه رقیب خواهد برد. از همین رو فعالیت میدانی و گسترده کردن دایره ارتباطات مردمی برای همراه کردن مرددان و هدایت حداکثری سبد رای محمدباقر قالیباف به سمت سعید جلیلی، بیشترین تاثیر را بر سرنوشت نهایی این انتخابات خواهد گذاشت. نباید فراموش کرد برخلاف تمام ادوار انتخابات ریاست‌جمهوری که فاصله نفر نخست تا نفر دوم عمدتا فاصله‌ای نزدیک به 10میلیون بوده، این بار یک فاصله نهایتا یک میلیونی نتیجه انتخابات را تعیین می‌کند. در این فضا بیش از هر زمان دیگری باید ایمان داشت حتی یک رای نیز تعیین‌کننده است و با توجه به محدود بودن زمان باید به سرعت سراغ بدنه‌ای رفت که بیشترین ظرفیت و امکان بالقوه برای رای دادن به کاندیدای جبهه انقلاب را دارد.

 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات