سریال نونخ به فصل پنجم خود رسید. وفایی به عنوان نویسنده سریال نونخ توانست پس از گذشت ۴فصل باز هم فیلمنامهای خلاق و دیدنی را خلق و روایتی قابل قبول را ارائه کند. علارغم آنکه فصل۴ این سریال با اقبال زیادی روبهرو نشد و انتظار میرفت فصل۵ نیز حرفی برای گفتن نداشته باشد، اما فیلمنامه و خلق فضا در سفر یکی از ایدههایی بود که توانست این مجموعه را به یکی از فصلهای پربیننده تبدیل کند.
نورالدین به همراه اهالی روستا برای فروش محصولات خود راهی سفر میشوند و همین ماجرا آغازگر چالشها و خرده روایتهای است که لحظات طنز را به ارمغان میآورد. قرار گرفتن شخصیتهای مختلف کنار یکدیگر در فضای مینیبوس موقعیتهای طنز آفریده است. سلمان و شیرین پس از گذشت فراز و نشیبهای بسیار با یکدیگر ازدواج کردهاند و عازم ماهعسل هستند. روناک با شخصیت قلدرمآب خود همچون مردان راننده مینیبوس است و دیگر شخصیتها که هرکدام جذابیتهای خود را دارند و حضورشان صرفا پرکننده فضا نیست بلکه پیشبرنده داستان و تاثیرگذار است.
بیرون آمدن از فضای روستایی و کردستان یکی از تکنیکهایی است که نویسنده برای خلق خرده روایتها از آن استفاده کرده است. به تصویر کشیدن شهری دیگر و نمایش آداب و رسوم اقوام از جذابیتهای این فصل از سریال نونخ است. به واسطه این سفر نورالدین به استان کرمان و سپس چابهار سفر میکند. حضور در کرمان و فروش محصولات در نمایشگاه اقوام همراه با چالشهایی از قبیل محل هتل و مبلغ کرایه اتاقها تا حضور سفیر کشوری که سعی در خرید قالیچه نورالدین دارد است که در این روایت دغدغه دزدی و ثبت میراث معنوی فرهنگ و سنت ایرانی توسط کشورهای دیگر به نمایش در میآید که نشان از توجه تیم تولید به مسائل و دغدغه های گوناگون در خصوص میراث فرهنگی و مشکلات پیرامون آن دارد. درواقع با نگاهی به خرده روایت ها نه تنها پراکندگی موضوعی اختلالی در روند داستان ایجاد نمی کند بلکه مجموعه ای از مسائل و مشکلات را نمایش می دهد که به جد جای بیان و طرح آنها در رسانه ملی و از طریق سریال سازی تا پیش از این خالی بود.
تصویر کشیدن دغدغههای استان و در بخش کلان کشوری یکی از ویژگیهای این فصل از نونخ است. در میانه سفر داستان قاچاق پرنده شاهین به روایت افزوده میشود و همین امر سبب سفر این افراد به شهر چابهار و نمایش سیستان و بلوچستان است. ورود چهرههای جدید و روایتهایی از قوم دیگر در کنار خانواده نورالدین جذابیتهای متن را افزایش میدهد. نمایش زیباییهای چابهار و مکانهای توریستی در کنار بیان دغدغههای استان سیستان و بلوچستان سبب شده تا مخاطب با این بخش از سرزمین خود که از امکانات زیادی محروم هستند آشنا شود و چه بیانی گویاتر و تاثیرگذارتر از فیلم و سریال برای نمایش دغدغههای فراموش شده این استان!
نمایش آداب و رسوم و اقوام ایرانی در رسانه ملی همیشه با چالشها و سختیهایی روبهرو است. لبهای باریک که باید در نمایش آن توجه و حساسیت جدی داشت. فیلم و سریالهای بسیاری در طول دهههای گذشته بودند که به دلیل عدم توجه به این مهم و اعتراض اقوام سالیان سال از پخش محروم شدند. نونخ توانست در قالب کمدی و با زبان طنز نمایشگر آداب و رسوم اقوام باشد و با چالش افزودن یک قوم دیگر در کنار افراد کردستانی تصویرگر آداب و رسوم و فرهنگ غنی استان سیستان و بلوچستان شود.
یکی از معضلات مجموعهسازی و ادامه یافتن سریالها از بین رفتن توفیق و استقبال اولیه به دلیل کاهش کیفیت است. اگرچه فصل۴ نونخ نتوانست مخاطب را برای تماشای این سریال نگه دارد، اما در فصل ۵ شاهد روایتی گیرا هستیم که توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبان رو به رو شود. این استقبال را می تواند توجه تیم تولید به محتوا و نمایش سریالی با دغدغه مردمی دانست. درواقع در این فصل از سریال نون خ مخاطب شاهد بیان مجموعه دغدغه هایی بود که از دل جامعه برخواسته بود و مخاطب با آن آشنا بود. همین امر سبب شد تا مخاطبان بسیاری این فصل از سریال را به نوعی بلندگویی خود برای بیان مسائلشان بدانند و با آن همراه شوند.
در آخر میتوان گفت رکن اصلی در فصل سازی سریالها فیلمنامهای منسجم و داستان است که سبب میشود مخاطبان با شخصیتها و روایت همراه شوند و خاطره مثبت اولیه سریال حفظ گردد و سریال نون خ نشان داد که در این امر توفیق داشته است.
ارسال نظرات