مکررا از رسانههای مختلف شنیده و میشنویم که دولت در صدد اجرای راهکارهایی برای کاهش مصرف بنزین است. از طرح جمعآوری کارتها تا اجرای طرح پایلوت بنزین برای همه مردم، همگی طرحهایی بودند که تلاش داشتند تا شکاف میان تولید و مصرف بنزین را کاهش دهند. اما با همه این تلاشها کماکان شاهد افزایش مصرف بنزین و افزایش شکاف میان تولید و مصرف هستیم. اما راهکار درست چیست و چرا راهکارهای غیر قیمتی به تنهایی حل کننده مسئله ما نیست؟
گزارشی از وضعیت شکاف تولید و مصرف بنزین
ناترازی مصرف و تولید انرژی همواره یکی از چالشهای اصلی دولتهای مستقر در کشور بوده است. دولتهای مختلف به دلیل یارانههایی که برای قیمت انرژی وضع کردند باعث افزایش مصرف انرژی توسط مردم شدند. این موضوع در مورد بنزین نیز صادق است. اگر قیمت بنزین در ایران را با کشورهای همسایه مقایسه کنیم نیز شاهد تفاوت فاحش قیمت هستیم که علاوه بر ایجاد مشکلاتی نظیر قاچاق گسترده، مصائبی مصرف بیرویه و... را نیز ایجاد نموده است.
برای مثال در کشوری مانند پاکستان قیمت بنزین چیزی در حدود 56 هزار تومان با نرخ بنزین در ایران تفاوت قیمتی دارد. به طور حتم این تفاوت شدید قیمتی منجر به گسترش هر چه بیشتر شبکههای قاچاق خواهند شد. کما اینکه در حال حاضر نیز به طور مرتب شاهد درگیریهای نیروهای انتظامی با شبکه قاچاقچیان مرز پاکستان هستیم. دلیل این امر نیز چیزی جز سیاستگذاری غلط در حوزه قیمتگذاری نیست.
اگر به نمودار زیر دقت کنید نیز شاهد این هستیم که برای دورانی اقتصاد ایران درگیر ناترازی بنزین بوده است که در سال 1396 با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس وضعیت تولید به یکباره جهش کرده و پس از مدتها ایران از واردکننده بنزین به صادرکننده تبدیل میشود. اتفاقی که در سالیان اخیر و با روند صعودی مصرف دوباره در حال معکوس شدن است. یعنی در حال حاضر وضعیت تولید و مصرف بنزین به نقطه سربهسر رسیده و با ادامه این رویه احتمالا در سالهای آینده دوباره به واردکننده بنزین تبدیل خواهیم شد.
مشکل از تولید است یا مصرف؟
برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به مصرف بنزین در سایر کشورها انداخت. برای سنجش مصرف بنزین در ایران، مقایسه با مصرف این حامل انرژی در کشور ترکیه بسیار راهگشا خواهد بود. برابری جمعیت و یکسانی وسعت کشور ما با ترکیه به هر روی میتواند سنجه خوبی برای مقایسه باشد. جالب توجه است که اگر بدانیم مصرف روزانه بنزین در ترکیه روزانه کمتر از 10 میلیون لیتر است. در حالی که این رقم در حال حاضر در ایران بیش از 100 میلیون لیتر میباشد. همین امر به تنهایی گواهی بر این مسئله که مصرف بنزین در ایران کاملا مسرفانه و غیر قابل قبول است. به نحوی که افزایش تولید به هیچ عنوان راهکار مسئله ناترازی بنزین نخواهد بود. چرا که پایین بودن قیمت بنزین در ایران همواره محرک مصرف بوده و در نهایت افزایش تولید را بی اثر خواهد کرد.
اصرار دولت بر اجرای راهکارهای غیرقیمتی
با این حال دولت هنوز برای حل این معضل چارهای اساسی نیاندیشیده است. هر چند دولت تلاش دارد تا با اجرای راهکارهای غیرقیمتی، مصرف بی رویه بنزین را مهار کند اما تاکنون موفقیت محسوسی از جانب دولت حاصل نشده است. برای مثال ابتدا قرار بود که دولت به تخصیص بنزین به ماشین، بنزین را به فرد اختصاص دهد. این طرح به صورت پایلوت در کیش هم اجرا شد. اما به دلایل متعددی از جمله مشکلات فنی و اجتماعی این طرح قابلیت اجرای سراسری را پیدا نکرد. همچنین جمعآوری کارتهای سوخت از سراسر کشور و الزام به استفاده از کارت سوخت شخصی نیز با اعتراضات مردمی متوقف شد و به سرانجامی نرسید.
مینگذاری دولت غربگرا برای دولت سیزدهم
دولت دوازدهم با رها کردن اقتصاد ایران به امید غرب و برجام، مدتها مسئله ناترازی انرژی را رها کرده و برای حل آن هیچ گونه تمهیدی در نظر نگرفت. تا اینکه با سرکار آمدن ترامپ و ناامیدی دولت از سرمایهگذاری خارجی، دولت در یک اقدام غیرقابل قبول و بدون هیچ پشتوانه کارشناسی، شبانه اقدام به افزایش قیمت نمود. رئیس جمهور وقت نیز در مصاحبه تلویزیونی از این موضوع ابراز بی اطلاعی کرده و جمله معروف (من خودم صبح جمعه فهمیدم) را گفتند. این مسئله خشم عمومی مردم را برانگیخته و اتفاقات تلخ آبان 98 را رقم زد. خاطره آن اتفاق تلخ کماکان سایهای سنگین بر سر هر گونه اصلاح در مسئله بنزین ایجاد کرده است. اما ادامه این وضعیت نیز برای دولت غیر قابل ممکن است و دولت باید هر چه سریع تر سرمایه اجتماعی که دولت قبل از نظام سلب نموده را بازگرداند تا بتواند اقتصاد کشور را در ریل توسعه و پیشرفت قرار دهد.
از چین نیز بیشتر یارانه انرژی پرداخت می کنیم!
طبق آمارهای اعلام شده توسط دولت، مصرف بنزین (در سال گذشته) ۹۱ میلیون لیتر در روز بوده و همچنین با توجه به اینکه جمعیت کشور حدود ۸۱ میلیون نفر است، براین اساس می توان گفت مصرف روزانه بنزین در ایران معادل ۱.۱۲ لیتر به ازای هر نفر می باشد. ضمن اینکه باید توجه داشت در یکسال اخیر میزان مصرف بنزین به آستانه ۱۰۰ میلیون لیتر رسیده است. جالب اینجاست که حتی درکشوری مانند چین با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و ۳۸۶ میلیون نفر (آمار سال ۲۰۱۷) حدود ۴۶۸ میلیون لیتر بنزین در روز مصرف می شود. به عبارتی، در هر شبانه روز به ازای هر نفر، ۰.۳۴ لیتر بنزین در چین مصرف میشود. یعنی در ایران هر نفر تقریبا سه برابر هر فرد چینی بنزین مصرف میکند! طبعا هم ادامه این وضعیت غیر ممکن است و هم حل جامعه آن به تنهایی از عهده دولت برنمیآید.
جمعبندی
در فقره بنزین باید این مسئله برای افکار عمومی جا بیفتد که مصرف بالای بنزین علاوه بر مشکلاتی که در ناترازی بودجه کشور ایجاد میکند، خسارات جبران ناپذیری را نیز به محیط زیست وارد خواهد کرد. کما اینکه در حال حاضر نیز متهم ردیف اول آلودگیهای شدید شهرهای بزرگ کشور همین مصرف بالای بنزین میباشد و اگر این مسئله حل نشود تمام ابعاد زندگی مردم دچار مشکل خواهد شد. همچنین دولت نیز باید متوجه باشد که راهکارهای غیرقیمتی چیزی جز مسکنهای موقت نیستند و برای اصلاح اساسی باید نظام غلط قیمتگذاری انرژی در کشور را اصلاح نمود. هر چند قابل پذیرش است که تمام اهتمام مقامات دولت به آرامش و امنیت کشور است اما نباید فراموش کرد ادامه وضعیت فعلی نیز ضربهای مهلک به تمام شئون اقتصاد کشور وارد خواهد کرد که دامنه آن بلاشک امنیت کشور را نیز مورد خدشه قرار خواهد داد. به نظر میرسد در این فقره سخن گفتن مقامات دولتی با مردم در کنار همراهی رسانه]ا و نخبگان عمومی تنها چاره حل مسئله ناترازی انرژی، به خصوص ناترازی بنزین باشد.
ارسال نظرات