دوشنبه ؛ 26 شهريور 1403
20 آذر 1402 - 14:24

نقش ایران در آمریکازدایی از منطقه غرب آسیا

در حدود ۵۰ سال اخیر، حوادث گوناگونی در خصوص جغرافیای سیاسی منطقه غرب آسیا رخ داده است. اقداماتی که حتی پا را فراتر گذاشته و در پی تغییر مرز‌ها و در ادامه، در پی تغییر جغرافیای منطقه بوده است.
کد خبر : 15647

پایگاه رهنما:

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با بسیجیان فرمودند: «جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی است، اما نه به نفع آمریکا بلکه به نفع جبهه مقاومت.» در حدود ۵۰ سال اخیر، حوادث گوناگونی در خصوص جغرافیای سیاسی منطقه رخ داده است. اقداماتی که حتی پا را فراتر گذاشته و در پی تغییر مرز‌ها و در ادامه، در پی تغییر جغرافیای منطقه بوده است.


• وقوع انقلاب اسلامی ایران
«جیمی کارتر» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا- ۱۰ دی ۱۳۵۶- در شب کریسمس و در ضیافت شام در کاخ نیاوران تهران، در توصیف ایران از عبارت «جزیره ثبات» استفاده کرد و با تبختر گفت: «ایران (تحت حاکمیت رژیم پهلوی) در یکی از پرمخاطره‌ترین نقاط دنیا، به یک جزیره ثبات (برای منافع آمریکا) تبدیل شده است.»
در آن مقطع محمدرضا پهلوی به‌واسطه اردشیر زاهدی (سفیر ایران در آمریکا) از اشخاصی نظیر برادران راکفلر و هنری کیسینجر کمک می‌گرفت و در کنار آن با نمایندگان کنگره آمریکا نیز رایزنی می‌کرد. اما با وجود پشتیبانی آمریکا از شاه و با اینکه کارتر در دی‌ماه ۵۷ «رابرت هایزر» ژنرال ۴ستاره آمریکایی را با اختیارات ویژه برای خاموش کردن نهضت به تهران فرستاد، در نهایت شاه ۲۶ دی ۵۷ با خفت و خواری از کشور فرار کرد و آمریکا نتوانست از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جلوگیری کند.


• هشت سال دفاع مقدس
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، یک خطر بسیار جدی را در پروژه «خاورمیانه بزرگ» احساس کرد و آن جمهوری اسلامی ایران بود؛ بنابراین دشمن پا را فراتر از تغییر جغرافیای سیاسی گذاشت و عملا به خاک ایران تجاوز کرد.
در جنگ تحمیلی، همه دنیا از ناتو و آمریکا تا کشور‌های بلوک شرق و حکام مرتجع منطقه همگی پشت صدام ایستاده و رژیم بعث را تا بن دندان مسلح کردند. صدام مدعی بود که ظرف یک هفته به تهران رسیده و با اشغال ایران، جنگ را به پایان می‌رساند. اما به فضل الهی، ملت غیور و مؤمن ایران به رهبری حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) بر دشمن پیروز شد و دنیا را مبهوت کرد.


• کودتای مخملی در ایران
کودتای مخملی، یکی از مصادیق تغییر در «جغرافیای سیاسی» است. در دهه‌های گذشته کودتا‌های مخملی (انقلاب‌های رنگی) در چهار کشور یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به اجرا درآمد و مجریان توانستند در تمامی این کشور‌ها حکومت مرکزی را ساقط و دولت‌هایی دربست در اختیار غرب را روی کار بیاورند. همین فرمول در سال ۸۸ در ایران پیاده شد، اما شکست خورد.
در سال ۸۸ تمامی عناصر معاند و مخالف نظام همانند جنگ احزاب به میدان آمدند و در مقابل ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران ایستادند. در آن سال تمام طراحی‌های کودتای مخملی مو به مو در ایران اجرا شد، اما در نهایت به سرانجام نرسیده و این پروژه تغییر جغرافیای سیاسی در غرب آسیا با محوریت ایران به شکست انجامید.


• حمله به عراق و افغانستان
دولت آمریکا و دیگر سردمداران نظام سلطه، پس از ناکامی‌های مکرر در منطقه غرب آسیا در اجرای پروژه تغییر جغرافیای سیاسی، به جهت اعتیاد به خوی آدمکشی، غارتگری و تجاوز به حقوق دیگر ملت‌ها، مجددا نسخه جنگ نظامی را انتخاب کردند تا بلکه در نقشه اصلی، تسهیل ایجاد شود.
به همین سبب آمریکا در دو مرحله یک‌بار به افغانستان- در سال ۲۰۰۱- و بار دیگر به عراق- در سال ۲۰۰۳- حمله کرد. هدف این بود که ضمن غارتگری و جنایت، حکومت‌های دست نشانده در این دو کشور روی کار آمده و بازو‌های ایران نیز در این کشور‌ها قطع شود.
روز‌ها و ماه‌ها و سال‌ها سپری شد. آمریکا با فضاحت و وضعیتی حقارت بار از افغانستان خارج شد. در عراق نیز با وجود توطئه چینی‌های گسترده، حکومت وابسته به آمریکا مستقر نشده و حشدالشعبی و شاخه‌های محور مقاومت، خواب را از چشمان آمریکا و اسرائیل ربود.


• شکستن کمر داعشی‌ها توسط سربازان حاج قاسم
نظام سلطه، دست از پا درازتر به سراغ سربازان نیابتی رفت. تروریست‌های تکفیری داعش به نیابت از آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و اسرائیل به جان مسلمانان در سوریه و عراق افتادند.
هدف آن بود که ضمن تغییر در جغرافیای منطقه به نفع آمریکا، تروئیکای اروپا و اسرائیل، خلافت داعش در منطقه غرب آسیا تاسیس شده و مرز‌ها را یکی پس از دیگری درنوردد و به سراغ ایران نیز بیاید.
هر چند برخی شعار «نه غزه، نه لبنان...» سر داده و آمریکا و شرکای اروپایی و برخی حکام مرتجع در منطقه، تمام زور خود را زدند، اما سربازان غیور حاج قاسم، کمر داعش را در منطقه شکسته و این تروریست‌های وحشی را کیلومتر‌ها دورتر از مرز‌های ایران زمین گیر کردند.


• شهید سلیمانی، ادامه دهنده راه سردار سلیمانی
ساعت یک و بیست دقیقه بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ دولت تروریست و جنایتکار آمریکا در اقدامی بزدلانه، سردار حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند. آمریکا و شرکای واشنگتن در خیالی خام و ابلهانه تصور می‌کردند که با ترور حاج قاسم، پرونده سردار سلیمانی بسته شده و وی به فراموشی سپرده می‌شود و محور مقاومت نیز به فاصله کوتاهی از هم پاشیده خواهد شد.
اما هیچ‌کدام از موارد فوق رخ نداد. تشییع ده‌ها میلیونی حاج قاسم و همرزمان وی در شهر‌های مختلف کشور، دشمن را مبهوت و آشفته کرد. تشییع میلیونی ابومهدی المهندس در عراق نیز همین‌طور؛ روز‌ها سپری شد؛ یک هفته، یک ماه، چهل روز، شش ماه، یک سال، دو سال، سه سال و... روز‌ها و هفته‌ها و ماه‌ها گذشت و خون حاج قاسم معرکه‌ای به‌پا کرد. محور مقاومت روز به روز قوی‌تر شده و سیلی‌های متعددی در منطقه به گوش آمریکا نواخت.


• نقش بر آب شدن نقشه تنش در منطقه
آن روز که سران کاخ سفید با ترور حاج قاسم سلیمانی، به خیال خود می‌خواستند منطقه را قبضه کنند، باید فکر چنین روز‌هایی را نیز می‌کردند. افسوس که آن‌ها سنت‌های الهی را نمی‌شناسند و از کلام گهربار امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در عهدنامه مشهور خود به مالک اشتر بی‌خبرند که می‌فرماید: «وَلَیْسَ شَیْءٌ أَدْعَی إِلَی تَغْیِیرِ نِعْمَه اللَّهِ وَتَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَهٍ عَلَی ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ دَعْوَهَ الْمُضْطَهَدِینَ وَهُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ؛ (بدان) هیچ چیز در تغییر نعمت‌های خداوند و تعجیل انتقام و کیفر او از اصرار بر ظلم و ستم سریع‌تر نیست، زیرا خداوند دعای مظلومان را می‌شنود و در کمین ستمکاران است.»
صهیونیست‌ها امیدوار بودند با افزایش تنش میان برخی کشور‌های عربی با جمهوری اسلامی ایران، هم فشار بر محور مقاومت افزایش یابد و هم روند عادی سازی شتاب پذیرد. بر این اساس بود که در زمان ترامپ طرح موسوم به صلح ابراهیم طرح‌ریزی شد و هدف آن ایجاد ائتلافی عربی- عبری- غربی علیه مقاومت بود.
اینک، اما هم صلح به اصطلاح ابراهیم شکست خورده، هم مرز‌های ساختگی ۱۹۴۸ ناامن شده، هم شکاف‌های درونی جامعه صهیونیستی تشدید شده و هم روند عادی سازی متوقف، بلکه متزلزل، شده و تنش‌های در داخل جهان اسلام کاهش یافته است. طبیعی است که صهیونیست‌ها خود را بازنده تحولات منطقه‌ای ببینند، اما آنچه نگرانی بیشتر صهیونیست‌ها را سبب شده، پیامد اصلی این روند است که آن افزایش تمرکز راهبردی محور مقاومت بر موضوع فلسطین است.
در واقع، با کاهش تنش در جهان اسلام اضلاع گوناگون جبهه مقاومت در وضعیت جدید فراغ بال بیشتر یافتند تا بر هدف دیرین خود یعنی ازاله رژیم اشغالگر از فلسطین متمرکز شوند و مهم‌ترین راهبرد این هدف حمایت تمام‌عیار از مقاومت فلسطینی است. کاهش تنش در منطقه عربی، فرصت‌های بی‌نظیری از نظر عملیاتی و حتی تسلیحاتی برای محور مقاومت ایجاد کرد تا حمایت از فلسطینیان چه در غزه، چه در کرانه باختری و چه در داخل سرزمین‌های ۱۹۴۸ افزایش یابد.

ارسال نظرات