07 آذر 1402 - 09:31

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۷ آذر

جنگ غزه؛ مدیریت شکست، مدیریت پیروزی

 سعدالله زارعی
رژیم غاصب صهیونیستی این روزها در حال مدیریت شکست از حماس و به‌طور کلی، جبهه مقاومت است و این را به بدترین شکل انجام می‌دهد و مقاومت فلسطین این روزها در حال مدیریت پیروزی بر ارتش غاصب اسرائیل و به طور کلی، غرب است و این را به بهترین شکل انجام می‌دهد. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد: 
1- رژیم غاصب اسرائیل و غرب اعلام کرده بودند جنگ علیه مردم و مقاومت غزه را پیش از دستیابی به نتایج راهبردی متوقف نمی‌کنند. آنان نتایج راهبردی را اولاً نابودی حماس ثانیاً تغییر اساسی در اداره غزه و حذف مقاومت ثالثاً آزاد‌سازی نظامی اسرایی که در روز 15 مهرماه/ هفتم اکتبر به اسارت مقاومت درآمده و به غزه منتقل گردیده‌اند و رابعاً کوچاندن مردم از غزه به صحرای سینا اعلام کردند. رژیم غاصب و غرب برای رسیدن به این نتایج راهبردی همه اصول و قواعد حقوقی که برجسته‌‌ترین آن ممنوعیت حمله به بیمارستان‌ها بود زیرپا گذاشتند 
و 37 بیمارستان غزه را مورد حمله قرار دادند. غرب به بی‌اخلاقی‌ترین وجه ممکن تلاش کرد تا نتایج مورد نظر خود را محقق گرداند. دولت‌های غربی و رژیم غاصب در این میان با استفاده از بمب‌های سنگین و گسیل صدها‌ تانک پیشرفته به مصاف مقاومت و مردم عادی - زنان، کودکان، سالخوردگان و بیماران - رفتند. اما با گذشت نزدیک به 50 روز از جنگ نتوانستند هیچ‌یک از چهار هدف راهبردی خود را محقق نمایند و دست آخر شروع به تعدیل این اهداف نمودند. 
حذف و نابودی حماس ابتدا به تضعیف حماس و ضربه زدن به توانایی نظامی آن تبدیل گردید و در نهایت با آن برای آزادی تعدادی از اسرا وارد مذاکره شده و به آتش‌بس موقت تن دادند. سیاست تغییر مدیریت غزه یعنی حذف قدرت اداری حماس تبدیل به غیرنظامی کردن حماس شد و در حالی که حتی نتوانستند به توان شلیک موشک‌های مقاومت به تل‌آویو، حیفا و... ضربه بزنند و مانع انهدام ‌تانک‌ها و زره‌پوش‌های اسرائیل در منطقه شمالی غزه شوند، به توقف موقت حملات نظامی رژیم جنایتکار تن دادند. 
رژیم اسرائیل و غرب و بعضی دولت‌های عربی برای آنکه باور شود اداره غزه در حال تغییر است، بحث کهنه و بی‌نتیجه شکل‌دهی به دو دولت در سرزمین‌های اشغالی و تشکیل دولت غیرنظامی فلسطین را پیش کشیدند و حال آنکه اجرای آن منوط به همراهی فلسطینی‌هاست و فلسطینی‌ها چه در غزه و چه در کرانه باختری و قدس بیش از پیش بر محوریت مقاومت و به‌طور خاص حماس در اداره نظامی و سیاسی فلسطین تأکید کرده‌اند و نشان داده‌اند اجازه باز‌سازی اسلو و روند سازش با اسرائیل را نمی‌دهند. 
غربی‌ها و اسرائیلی‌ که نتوانستند سیاست کوچ دادن فلسطینی‌های ساکن در غزه را اجرائی کنند، از شروع فرآیند توافق عربی برای انتقال جمعیت غزه به صحرای سینا صحبت می‌کنند و حال آنکه در این مورد علاوه‌بر مخالفت جدی ساکنان غزه، با اظهارات صریح مقامات مصر و اردن مبنی بر مخالفت با انتقال جمعیت فلسطینی غزه مواجه شده‌اند. آنچه این روزها از سمت غرب و دولت غاصب اسرائیل مشاهده می‌شود و رفوی شکست و مدیریت آن برای کاهش آثار زیان‌بار آن می‌باشد. 
2- غربی‌ها و رژیم صهیونیستی از ابتدای بحران غزه اعلام کردند برای مدیریت و به‌نتیجه رساندن جنگ غزه به سیاست گشوده نشدن جبهه‌های دیگر توجه دارند. آمریکایی‌ها بارها با صراحت اعلام کردند برای گشوده نشدن جبهه‌ها، سیاست خویشتن‌داری در برابر حملاتی که خارج از غزه به آنان - رژیم و آمریکا - می‌شود، پیش گرفته‌اند اما در این خصوص هم دستاوردی نداشتند. مقاومت لبنان از همان روز آغاز عملیات اسرائیل، آمریکا علیه غزه به میدان آمد و جبهه شمال را گشود و در طول دوران جنگ به شلیک‌های هوشمند خود روند تصاعدی داد. مقاومت عراق هم وارد میدان شد و جبهه عراق را علیه آمریکا و اسرائیل باز کرد و روند تصعیدی حملات خود را حفظ نمود تا جایی که در روز منتهی به آتش‌بس با موشک بالستیک به پایگاه‌ نظامی آمریکا در عین‌الاسد عراق حمله کرد. مقاومت یمن هم با هدف اعمال فشار روی مناطق جنوبی رژیم غاصب وارد عمل شد و روند تصعیدی را به توقیف چند کشتی متعلق به رژیم و مصادره آنها کشانید. 
غربی‌ها به امید اینکه بتوانند با تمرکز بر غزه، دستاوردی داشته باشند، دائماً از جلوگیری از تصعید و ممانعت از عدم گشایش جبهه جدید صحبت کردند و به آن هم نرسیدند این موضوع سبب ناامیدی و شکاف در جبهه غرب شد تا جایی که نخست‌وزیران اسپانیا و بلژیک در روز آتش‌بس در کنفرانس مطبوعاتی که در ورودی گذرگاه رفح در مصر برگزار شد، از رژیم اسرائیل انتقاد کردند و «سانچز» نخست‌وزیر اسپانیا از «کشتار غیرقابل قبول غیرنظامیان بی‌گناه» توسط اسرائیل صحبت کرد. کمااینکه در اثناء جنگ، سفارت هلند در تل‌آویو سندی محرمانه منتشر نمود که در آن تنها راهبرد اسرائیل را «استفاده از نیروی مرگبار» معرفی کرده و آن را فاقد راهبرد ایجابی قابل قبول نشان می‌داد. در عین حال روند تصاعدی حملات واحدهای مقاومت منطقه ‌این راهبرد سلبی که هدف آن ترساندن جبهه مقاومت بود را از اثر انداخت. 
3- مقاومت فلسطین از روز 16 مهر / 8 اکتبر دو راهبرد اساسی داشت؛ صیانت از پیروزی عظیم 15 مهر/ 7 اکتبر و به شکست کشاندن راهبردهای دشمن در حمله به غزه. مقاومت غزه طی 48 روز با حفظ ضربات پیاپی از پیروزی بزرگ خود صیانت کرد و نگذاشت عملیات شجاعانه طوفان‌الاقصی به‌عنوان یک ضربه مقطعی و پایان‌یافته دیده شود. ادامه حملات حماس، جهاد و... نشان داد، رژیم غاصب باید در انتظار عملیات‌های بزرگ دیگر فلسطینی‌ها باقی بماند. 
از روز آغاز تهاجم سنگین هوایی، دریایی و زمینی دشمن، حماس و بقیه گروه‌های جهادی در غزه سه کار اساسی و حساس بر دوش داشتند و باید توانایی، هوشمندی و موفقیت خود را در این سه موضوع ثابت می‌کردند؛ یکی از این سه اداره مردم در شرایط سخت جنگ بود. اداره حدود 5/2 میلیون نفر جمعیت غزه از لحاظ امنیتی و تأمین مایحتاج و حفظ امید و استقامت آنان کار دشواری بود ولی مقاومت توانست اولاً تلفات انسانی مردم غزه که در زیر بمباران شدید قرار داشتند را به حداقل برساند. بی‌تردید اگر تدبیر مقاومت در توزیع جمعیت نبود، تلفات بمباران‌ها از 500 هزار نفر فراتر می‌رفت ولی عدد آن از حدود 20 هزار شهید و حدود 35 هزار زخمی فراتر نرفت. ثانیاً در شرایطی که دشمن همه زیرساخت‌های اجتماعی از جمله منابع آب، غذا، دارو، برق و سوخت را مورد تهاجم قرار داده بود، مقاومت غزه رساندن مایحتاج به مردم به شکلی که بتوانند خود را اداره کرده و مقاومت کنند، به شکل نسبتاً مناسبی انجام داد. ثالثاً مقاومت باید امید به موفقیت و اطمینان به شکست دشمن را در مردم زنده نگه می‌داشت چرا که اگر به دلیل یأس، مقاومت مردم شکسته می‌شد، جریان مقاومت قادر به اداره صحنه نبرد با دشمن هم نبود. مقاومت فلسطین، لبنان و... با زیرآتش گرفتن مناطق مختلف رژیم در مرکز، جنوب و شمال و نیز در خود غزه، نزدیک بودن پیروزی را برای مردم به تصویر کشیدند و روحیه مردم را حفظ کردند. 
کار دوم مقاومت غزه، مدیریت موضوع صدها اسیری بود که در اختیار داشت. با توجه به تلاش وسیع و مشترک رژیم غاصب و آمریکا برای شناسایی محل‌های نگهداری اسرا، مقاومت کار سختی پیش رو داشت ولی در نهایت توانست با به‌کارگیری قوی‌ترین سیستم حفاظت اطلاعات، تلاش وسیع دشمن در دستیابی به مکان‌های اسرا ناکام بگذارد و در نهایت علی‌رغم میل اسرائیل، آن را وارد فرآیند آزاد‌سازی متقابل - با فرمول یک به سه - نماید و جالب این است در حالی که دشمن توقع داشت اسرای آزادشده در جنوب تحویل صلیب سرخ شود، حماس عده‌ای از آنها را در شمال یعنی در مرکز تجمع نظامی دشمن تحویل داد. 
کار سوم مقاومت حفظ قدرت شلیک به شهرها و شهرک‌های دشمن و وارد کردن تلفات زیاد به نیروهای زمینی آن در منطقه شمالی باریکه غزه بود. این هماوردی نظامی در هر دو بعد تا روز آتش‌بس استمرار پیدا کرد. علاوه‌بر آن مقاومت توانست از آسیب‌رسیدن جدی به نیروهای رزمی خود هم به‌خوبی ممانعت کند تا جایی که تعداد تلفات دشمن در منطقه شمالی غزه لااقل سه‌برابر تعداد شهدای مقاومت بود. 
یک بعد دیگر، مدیریت تحولات کرانه باختری بود. بنیامین نتانیاهو که به شدت نگران بپا‌خاستن کرانه در حمایت از غزه بود در روز سوم جنگ، کرانه باختری را منطقه نظامی اعلام کرد و بخش عظیمی از نیروهای نظامی خود را برای کنترل آن اعزام نمود اما با این وجود در طول اداره جنگ غزه، کرانه باختری به نفع غزه فعال بود به‌گونه‌ای که ارتش رژیم غاصب مجبور شد در موارد عدیده‌ای، شهرهای جنین، نابلس، طولکرم و حتی رام‌الله مرکز حکومت تشکیلات خودگردان را در اقدامی که مسبوق به سابقه نبود، با هواپیمای جنگی و موشک مورد حمله قرار دهد. 
در حین جنگ، بیش از 70 درصد مردم کرانه باختری در یک نظرسنجی اعلام کردند از حکومت حماس در کرانه باختری، قدس و غزه حمایت می‌کنند و حدود 95 درصد با هر‌گونه اقدامی که به تضعیف قدرت نظامی حماس منجر شود، مخالفت نمودند. حماس با پافشاری بر راهبرد تبادل اسرای اسرائیلی با زندانیان کرانه غربی و قدس، امید تازه‌ای در کرانه پدید آورده و ثابت کرد راه‌حل، مقابله با اسرائیل و مقاومت در برابر آن است. حماس با این اقدام عملاً جریان سازشکار رام‌الله به حاشیه برد و امید غرب و بعضی دولت‌های عربی به آن را نقش بر آب کرد. مقاومت غزه مدیریت پیروزی را در حین جنگ و در دوره آتش‌بس موقت، به عالی‌ترین وجه انجام داد و اعتماد به خود در درون فلسطین و خارج از آن را مضاعف نمود.
یکی دیگر از جنبه‌های مدیریت پیروزی مقاومت، مدیریت آزاد‌سازی اسرا است. حماس با آزاد‌سازی محدود اسرا، یهودیان را وادار کرد تا برای آزاد‌سازی بقیه اسرا به دولت و ارتش فشار وارد کرده و آنان را به امتیازدهی به مقاومت مجبور کند که نتیجه آن پایان دادن به جنگ می‌باشد. در واقع حماس با مدیریت اسرا مدیریت داخلی اسرائیل را از دست نتانیاهو و گالانت خارج کرد و وارد فضای تصمیم‌گیری دشمن شد. این زیباترین، حرفه‌‌ای‌ترین و دیپلماتیک‌‌‌ترین جلوه مدیریت پیروزی مقاومت است.
مقاومت فلسطین توانست موازنه حمایت خارجی که همواره به نفع رژیم متجاوز برقرار بود را به نفع خود تغییر دهد تا جایی که در روزهای منتهی به آتش‌بس، به دلیل آنکه در چهار قاره، تظاهرات انبوه ضدصهیونیستی جریان داشت، شاهد تغییرات مهمی در مواضع دولت‌های حامی رژیم اسرائیل هم بودیم.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۷ آذر
راهبرد ایران در خزر
  دکتر هادی محمدی  
 دریای خزر صدها سال است که هیچ جنگ و خونریزی به خود ندیده و کشورهای ساحلی چه آن زمان که ایران بود و روسیه تزاری، چه زمان ایران و شوروی کمونیستی و چه در سی و چند سال اخیر که ایران است و روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان، همیشه دریایی آرام و به دور از درگیری‌های گرم و سردی  که در دیگر نقاط راهبردی دنیا بوده و هست. در واقع اگرچه دریای خزر به جهت موقعیت ژئوپلتیک خود در مسیر کریدورهای شرق و غرب دنیا و به جهت افزایش نقش و حجم اقتصاد چین و ارتباطش با اروپا جایگاه مهمی در اقتصاد دنیا دارد و همین طور اکتشاف منابع عظیم نفت و گاز زیر بستر آن که هنوز هم جا برای اکتشاف دارد، موقعیت مهمی در دنیا برای خود پیدا کرده اما هوشمندی و درایت رهبران 5 کشور ساحلی باعث شده تا این فرصت بزرگ به یک تهدید بدل نشود و آن‌چه امروز در آبراهه‌ها و پهنه‌های آبی مهم دنیا از جمله خلیج فارس در جنوب ایران شاهد هستیم در خزر نداشته باشیم. این راهبرد جمهوری اسلامی ایران و 4 کشور دیگر در حفظ ثبات و آرامش در خزر ریشه در هماهنگی این کشورها در موضوع مهم دخالت ندادن نیروهای نظامی فرامنطقه‌ای و ثالث در این منطقه دارد. اگرچه هنوز بعد از سی و چند سال از استقلال کشورهای جدید حاشیه خزر، رژیم حقوقی بزرگ‌ترین دریاچه جهان نهایی نشده و به ویژه در مرزهای آبی کشورها، اختلافاتی وجود دارد اما در ماده 3 کنوانسیون رژیم حقوقی خزر که مرداد 1397 در قزاقستان به امضای روسای جمهور 5 کشور رسید و در مرحله تصویب مجالس است، تاکید شده: «استفاده از دریای خزر برای مقاصد صلح‌آمیز، تبدیل آن به منطقه صلح، حسن همجواری، دوستی و همکاری و حل کلیه مسائل مرتبط با دریای خزر از طرق مسالمت‌آمیز»، «تضمین امنیت و ثبات در منطقه دریای خزر»، «تضمین موازنه پایدار تسلیحات طرف‌ها در دریای خزر، توسعه توانایی‌های نظامی در حدود کفاف معقول با توجه به منافع همه طرف‌ها، بدون لطمه به امنیت یکدیگر»، «رعایت تدابیر اعتمادساز توافق‌شده در زمینه نظامی بر اساس روح پیش‌بینی‌پذیری و شفافیت در راستای مساعی مشترک جهت تحکیم امنیت و ثبات منطقه‌ای، از جمله طبق معاهدات بین‌المللی منعقده بین کلیه طرف‌ها» و «عدم حضور نیروهای مسلحی که به طرف‌ها تعلق ندارند در دریای خزر» که همگی نشانه عزم این کشورهاست اولا برای جلوگیری از ورود کشورهای غیرساحلی به موضوعات امنیتی و نظامی خزر به‌رغم اهمیت ژئوپلتیک و اقتصادی آن، ثانیا تاکید خود کشورهای ساحلی نیز از عدم توسعه غیرمتعارف نظامی در این پهنه آبی که در رفتار نظامی و تسلیحاتی آن‌ها قابل مشاهده است و ثالثا دیدگاهی که نسبت به ایجاد یک ساختار امنیت دسته‌جمعی دارند و می تواند در بستر همکاری های کشورهای ساحلی شکل بگیرد. 
این نگاه معقول و منطقی که انصافا در عمل نیز با وجود برخی ملاحظات و اشتباهات موردی تا حد زیادی رعایت شده باعث شده تا امروز بتوانیم دریای خزر را با عنوان با مسمای «دریای صلح و دوستی» بنامیم. در چنین فضایی ایران با استفاده از تجارب و توانمندی‌های خود در حوزه دریایی و صنعت دفاعی، توسعه متعارف ناوگان شمال خود را نیز در دستور کار داشته و بیکار ننشسته است و علاوه بر الحاق چند فروند ناوچه کلاس پیکان که کلاس کوچکی در حوزه شناورهای نظامی محسوب می شود، حالا از جدیدترین و پیشرفته‌ترین ناوشکن تقریبا سنگین خود به نام دیلمان که نامی محلی در گیلان است رونمایی می‌کند. ناوشکنی 1500 تنی که نمادی از فناوری و تخصص بومی ایرانی در بالاترین حد آن است و می‌تواند علاوه بر حفظ امنیت در دریای خزر، در حوزه امداد و نجات دریایی ، مبارزه با تروریسم و ناامنی های دریایی و امور آموزشی پرسنل نیروی دریایی ایران و حتی مشارکت با کشورهای ساحلی در موضوعات فوق نقش مهمی ایفا کند. قطعا تمرین و آموزش نیروها در یگانی با عظمت دیلمان می‌تواند تجربه مناسبی برای نیروها در دریای جنوب و ماموریت‌های طولانی‌مدت باشد و هم از نظر هزینه و هم کارایی و کسب تجارب نقش مهمی در تربیت نیروی انسانی خواهد داشت. 
دریای خزر می تواند تا همیشه دریای صلح و دوستی بماند اگر کشورهای ساحلی همچون سه دهه اخیر با درایت و هوشمندی، ضمن هماهنگی و  همکاری با هم از ورود کشورهای فرامنطقه ای به ویژه کشورهای تفرقه افکن جلوگیری کنند و تامین منافع و امنیت خزر را همچون برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس برون سپاری نکنند
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۷ آذر
 
ارتش بسیار مجهز صهیونیست  در باتلاق غزه
رسول سنائی راد
ارتش رژیم صهیونیستی با برخورداری از حمایت همه‌جانبه امریکا و متحدان اروپایی آن با دستیابی به تجهیزات و فناوری نظامی و برخورداری از سطح بالای اطلاعات، یکی از پیشرفته‌ترین ارتش‌های جهان به‌شمار می‌رود.
هسته‌های اصلی و پایه این ارتش را گروه‌های ترور و جنایت، چون «هاگانا»، «ایرگون» و «پالماخ» تشکیل می‌دهند که از ۱۹۲۰، یعنی پیش از تشکیل رژیم اشغالگر صهیونیستی تأسیس شده و از حمایت ارتش انگلیس که قیمومت اراضی فلسطین را داشته، برخوردار بوده‌اند. با خروج ارتش انگلیس و همزمان با اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی، سلاح‌های انگلیسی در اختیار ارتش صهیونیستی قرار گرفت و از همان زمان این ارتش از حمایت و پشتیبانی دولت‌های غربی برخوردار بود که در سالیان اخیر بیشتر کمک را دولت امریکا به این ارتش جنایتکار می‌کند. 
بر طبق برآوردها، ارتش رژیم اشغالگر فلسطین در سال ۲۰۲۳،
 ۱۶۹ هزار و ۵۰۰ نفر نیروی انسانی فعال در نیروی زمینی، هوایی و دریایی داشته و ۴۶۵ هزار نفر نیروی ذخیره در اختیار دارد. این ارتش بیش از ۲ هزار و ۲۰۰ دستگاه تانک و بیش از این خودروی زرهی و بیش از ۵۰۰ عراده توپ داشته و نیروی هوایی آن ۳۳۹ فروند هواپیما در اختیار دارد که ۳۰۹ فروند آن جت تهاجمی، شامل ۱۹۶ فروند اف ۱۶، ۸۳ فروند اف ۱۵ و ۳۰ فروند اف ۳۵ است. در نیروی دریایی رژیم صهیونیستی هم ۴۹ شناور جنگی و پنج زیردریایی استفاده می‌شود که از پیشرفته‌ترین انواع به حساب می‌آیند.
این ارتش، رکن اصلی شکل‌گیری و تداوم حیات منحوس رژیم اشغالگر صهیونیستی است که پایه شکل‌گیری دولت بلکه عنصر اصلی اشغالگری و توسعه‌طلبی با تکیه بر جنایت و ترور به‌شمار آمده و همواره از حمایت امریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه برخوردار بوده است، به‌گونه‌ای که با وجود سابقه آشکار و سنگین نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت، هیچ واحدی از آن در فهرست تنبیهی امریکا و متحدان اروپایی‌اش قرار نداشته و تمامی جنایات آن با حمایت یا چشم‌پوشی قدرت‌های غربی همراه بوده است.
باوجود چنین ارتشی سران جنایتکار رژیم صهیونیستی، این تصور را داشته‌اند که می‌توانند با تکیه بر مشت آهنین تمامی اهداف توسعه‌طلبانه و اشغالگرانه خویش یعنی اشغال تمامی اراضی فلسطین و حتی نگه داشتن اراضی اشغالی لبنان، سوریه و اردن را تثبیت کرده و هیچ اثری از فلسطین و فلسطینی باقی نگذارند.
همان‌گونه که این ارتش پایه اصلی و اعتماد تمامی مهاجرین صهیونیست به اراضی اشغالی فلسطین برای داشتن امنیت و کسب رفاه و اطمینان از آینده زندگی در این سرزمین غصبی، با ایجاد بازدارندگی در برابر هرگونه مبارزه و مقاومت نیز به‌حساب می‌آمده است.
اما پیروزی بزرگ مقاومت در عملیات طوفان‌الاقصی در ۱۵ مهرماه گذشته و تلفات و خسارات سنگین صهیونیست‌ها در برابر این گروه چریکی، نه‌تن‌ها هیمنه پوشالی ارتش و دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی را درهم شکست، بلکه توان بازدارندگی این رژیم، در برابر تهدیدات احتمالی و اطمینان نسبت به آینده را برای زندگی در اراضی اشغالی به شدت زیر سؤال برد.
نخست‌وزیر افراطی و جنایتکار رژیم صهیونیستی به تصور ترمیم این شکست و بازگرداندن بازدارندگی و سد مسیر مبارزه فلسطینی‌ها و جلوگیری از تکرار چنین شکست خفت‌بار و وحشت‌آفرینی، با اعلام اهدافی، چون آزادی اسرا، نابودی حماس و خارج ساختن اداره غزه از دست حماس، تهاجم زمینی و هوایی به باریکه غزه را به اجرا گذاشت.
ارتش رژیم صهیونیستی در این تهاجم با به‌کارگیری آتش سنگین و بمباران‌های گسترده، به هیچ‌کدام از از موازین و خطوط قرمز اخلاقی، حقوقی و انسانی پایبند نبود و سطح بالایی از انهدام و کشتار را رقم زد که نتیجه آن تحریک افکار عمومی و شکل‌گیری انزجار در تمامی جهان علیه صهیونیست‌ها و اربابان امریکایی و اروپایی آنان شد.
برخلاف تصور صهیونیست‌ها، این کشتار و تخریب سنگین، هیچ نتیجه‌ای در نبرد زمینی برای رسیدن به اهداف اعلامی نداشت و ارتش جنایتکار رژیم، در جنگ شهری و نبرد نزدیک با رزمندگان مقاومت، باوحود برخورداری از سطح بالای فناوری و تجهیزات جنگی به انفعال افتاده و نتوانست به‌جز تخریب و کشتار کور، کار چندانی را پیش ببرد. در این نبرد‌ها که با حجم سنگین آتش و حضور زبده‌ترین نیرو‌ها و مداخله مستقیم امریکایی‌ها همراه بود، صهیونیست‌ها بیش از ۳۰۰ دستگاه تانک و خودروی زرهی خود را از دست داده و بیش از ۸۰۰ نفر از بهترین نیرو‌های خود را در آنچه جنگ با اشباح نامیده شد، از دست دادند. علاوه بر این خسارات و تلفات سنگین انسانی، حیثیت و اعتبار ارتش صهیونیستی به‌خاطر ناکارآمدی در عرصه نبرد با چریک‌های مقاومت نیز بر باد رفت و سرانجام جنگ زمینی در غزه به آتش‌بس انجامید و سرنوشتی شبیه جنگ‌های گذشته را رقم زد. 
به عبارتی این بار هم ارتش رژیم صهیونیستی در گل فرو رفت و نتوانست به اهداف تعیین شده، دست پیدا کند و تنها ۸۰۰ جنازه دیگر به کشته‌های اولیه صهیونیست‌ها در عملیات طوفان‌الاقصی اضافه شد. 
عواملی را که موجب این ناکامی برای ارتش جنایتکار صهیونیستی شد می‌توان در موارد زیر مورد اشاره قرار داد: 
۱- آمادگی و برتری رزمندگان مقاومت در نبرد زمینی نزدیک، ناشی از روحیه استشهادی، شجاعت و اشراف رزمندگان فلسطینی در مقابله با نیرو‌های صهیونیست و متجاوز. 
۲- بی‌تأثیر بودن شیوه‌های جنگی ارتش صهیونیستی با اتکا به انهدام و کشتار وسیع مردم عادی و بازتاب آن بر روحیه مردم و رزمندگان برای مقاومت بیشتر.
۳- انفعال و وحشت صهیونیست‌ها در جنگ شهری و در میدان خرابه‌های مسکونی و احساس مواجه بودن با اشباح.
۴- قابل ترمیم نبودن هیچ‌گونه چشم‌انداز روشن برای ارتش صهیونیستی نسبت به آینده جنگ با نگاه به روند شکست‌های پیاپی از مقاومت در گذشته؛ بنابراین بهره‌گیری ارتش از بمباران‌های سنگین و گلوله‌باران غزه و جنایت و نسل‌کشی تنها به بی‌اعتباری بیشتر این ارتش در افکار عمومی جهانی انجامید و تلاش آن‌ها برای تصرف نیز با تلفات سنگین‌تر و از دست رفتن افکار عمومی داخل رژیم منتهی شد.
 به عبارتی شیوه‌های جنایتکارانه، شاید در گذشته برای غصب زمین و آواره ساختن ساکنان فلسطینی آن مؤثر بوده، اما امروز در برابر فلسطینی‌های آماده مبارزه و مقاومت بی‌نتیجه است و به مثابه ورود به باتلاق است که تنها تحرکات و دست و پا زدن‌ها به فرو رفتن بیشتر منتهی می‌شود.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۷ آذر

غزه هیچ‌گاه اسرائیل نمی‌شود

​​​​​​​حسن هانی‌زاده
آتش‌بسی که رژیم‌صهیونیستی پذیرفته یک آتش‌بس موقت بوده و شرایط حماس بر رژیم‌صهیونیستی تحمیل شد و این امر نشان داد که ابتکار عمل میدانی در دست حماس و جهاد اسلامی است و همین موضوع سبب شده رژیم اشغالگر قدس در طول ۴۸روز جنگ نابرابر، جنایت‌های بی‌شماری علیه مردم غزه انجام دهد و نزدیک به ۱۵هزار نفر را شهید و ۳۲هزار نفر را مجروح کند؛ خود رژیم صهیونیستی نیز در این مدت ۲۰۰۰ کشته و ۷۰۰۰ مجروح داد که این سنگین‌ترین تلفات برای این رژیم در طول هفت دهه گذشته اشغالگری این رژیم بوده است.

پذیرش آتش‌بس به‌دلیل فشار‌های داخلی و همچنین تظاهراتی که خانواده‌های اسرای صهیونیستی داشتند موجب شده که رژیم اشغالگر قدس مجبور به پذیرش آتش‌بس شود و ممکن است این وضعیت چند روزی هم بیشتر ادامه پیدا کند، اما در هر صورت رژیم اشغالگر به جنایت خود ادامه خواهد داد که این نشان می‌دهد اسرائیل به دنبال این است که به یک پیروزی زودگذر ولو ظاهری دست پیدا کند و به اهداف خودش برسد. از جمله اهداف رژیم‌صهیونیستی کوچ اجباری مردم غزه و خلع سلاح حماس و جهاد اسلامی و همچنین قرار دادن غزه تحت مدیریت رژیم‌صهیونیستی و سازمان ملل است؛ هرچند به نظر می‌رسد این اقدامات عملیاتی نخواهد شد و بار دیگر این رژیم در عرصه‌های بین‌المللی شکست خواهد خورد و به همین دلیل احتمالا به بمباران‌های خود ادامه خواهد داد و جنایت بیشتری مرتکب می‌شود تا بتواند شکست خود را جبران کند. درواقع رژیم‌صهیونیستی سعی دارد به روش‌های خشونت‌آمیز و جنایتکارانه علیه مردم غزه و حماس و جهاد اسلامی ادامه دهد. البته غزه هیچ‌گاه اسرائیل شدنی نیست چرا که این منطقه مرکز مبارزات اسلامی مردم فلسطین در طول چند دهه گذشته بوده است و به همین دلیل غزه برای رژیم‌صهیونیستی بسیار پرهزینه است و این رژیم به‌شدت از گسترش روحیه مقاومت در میان مردم غزه و کرانه باختری نگران است و بنابراین می‌توان گفت غزه تحت هیچ شرایطی تسلیم نخواهد شد و به مقاومت خود با تمام مشکلات ادامه می‌دهد. از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو همه تدابیر و خشونت‌ها را علیه مردم غزه به‌کار گرفت تا بتواند یک پیروزی سریع نظامی یا سیاسی به‌دست آورد، اما به‌رغم کشتار‌ها و جنایت‌هایی که انجام داد، نتوانست افکار عمومی داخلی را قانع کند؛ لذا اکنون هم ابتکار عمل میدانی و هم ابتکار عمل سیاسی دردست رزمندگان حماس وجهاد اسلامی است و رژیم صهیونیستی در حوزه‌های امنیتی، اطلاعاتی، نظامی، سیاسی و حتی نزد افکارعمومی با شکست مواجه شده است؛ لذا قبول آتش‌بس در این مقطع که قبلا از سوی بنیامین نتانیاهو مورد پذیرش قرار نمی‌گرفت نشانه شکست دیگری برای رژیم‌صهیونیستی است. این شکست‌های پی‌در‌پی به‌طور طبیعی موجب خواهد شد رژیم‌صهیونیستی وارد چرخه فروپاشی شود. در واقع مردم غزه ترجیح داده‌اند با وجود تلفات و شهدا در شهر خود باقی بمانند و رژیم‌صهیونیستی در آینده هم نخواهد توانست به‌دلیل این روحیه، حماس و جهاد اسلامی را ریشه‌کن کند، بنابراین شکست دیگری هم از این جهت برای اسرائیل قابل تصور است.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۷ آذر

پیامدهای جنگ برای اسرائیل

رحمت اله بیگدلی

بنیامین نتانیاهو که می‌داند با توقف جنایات خود در غزه قطعا رفتنی است در صدد طولانی‌‌کردن جنگ و جنایت است و با سبعیتی وصف‌ناپذیر هزاران نفر از غیرنظامیان اعم از زن و مرد و کودک را کشته و ده‌ها هزار نفر را مجروح و صدها هزار نفر را آواره و غزه را ویران کرده است اما در کنار این همه جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت و حمایت‌های گسترده آمریکا و اروپا و … از رژیم صهیونیستی، رژیم اشغالگر نیز امروز حال و روز خوبی ندارد که به گوشه‌ای کوچک از وضعیت فعلی این رژیم جنایتکار و تبعات جنگ غزه برای این رژیم اشاره می‌شود.

در اثر جنگ غزه، ارزش پول صهیونیست‌ها ۳ درصد کاهش یافت. بازار سهام صهیونیست‌ها ۱۱ درصد یعنی ۴۰ میلیارد دلار ضرر کرد!

مردم فلسطین اشغالی همه در خدمت اجباری هستند یعنی اقتصادشان فلج شده است! گردشگری به صفر رسیده است!

سرمایه‌گذاری صفر شده است! کارخانه‌ها کاملاً متوقف و بدون تولید و صادرات شده است!

مدارس، ادارات و شرکت‌ها تعطیل شده است! مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار هزینه نظامی آن‌ها در یک روز است!

رسانه‌های عبری‌زبان گزارش دادند که کارمندان وزارت دارایی رژیم صهیونیستی توصیه کردند شش وزارتخانه از جمله وزارت امور یهودیان خارج از فلسطین اشغالی و مبارزه با یهودی‌ستیزی تعطیل شود.

بیش از ۴۰۰۰ سرباز و افسر ذخیره از داوطلب‌شدن خودداری کردند و گفتند: غیرممکن است در کشوری که مال ما نیست بجنگیم! تعداد ۴۰۰ خلبان از انجام خدمت سرباز زدند!  بیش از ۵۰۰ هزار نفر از مردم فلسطین اشغالی خانه‌های خود را ترک کردند!

مردم فلسطین اشغالی بسیار عصبانی و ناراحت هستند و بسیاری خواهان برگشت به کشورهایی هستند که از آن‌جا به فلسطین اشغالی آمده‌اند!

تل آویو به شهر وحشت تبدیل شده است و مردم جهان حقیقت رذیلت و خباثت صهیونیست‌ها را فهمیدند!

از سوی دیگر هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی شکسته شد و مردم دنیا دیدند که این رژیم جنایتکار بدون حمایت گسترده و روزانه آمریکا، اروپا و … ضعیف‌تر از خانه عنکبوت است!

مردم جهان اکنون به دنبال کشف علل و دلایل ایمان راسخ فلسطینی‌ها هستند و بسیاری از مردم غرب شروع به جست‌وجوی فهم دکترین اسلام و در صدد خواندن قرآن هستند!

همچنین همگرایی و همدلی تاریخی بی‌سابقه‌ای در میان مردم دنیا در حمایت از مردم فلسطین و ابراز نفرت از رژیم صهیونیستی ایجاد شده است!

با این وجود همگرایی وسیعی بین بسیاری از یهودیان دنیا در حمایت از مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی ایجاد شده است و به‌صورت گسترده اعلام می‌کنند‌ که رژیم صهیونیستی هیچ ربطی به دین یهود ندارد و انحراف از دین یهود و ابزار سلطه آمریکا و امپریالیسم برای سلطه بر منطقه است!

 

روزنامه وطن امروز

مردی که خواب را از چشم نتانیاهو ربوده بود
 
محمدمهدی یزدی
 جمعه 7 آذر ۹۹، روز تلخی برای ایران بود؛ روزی که یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان کشورمان در حوزه فیزیک و علوم هسته‌ای توسط رژیم صهیونیستی به شکلی کاملا متفاوت با دیگر ترورهای اسرائیلی به شهادت رسید. شهید دکتر «محسن فخری‌زاده» رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع پس از سال‌ها مجاهدت و تلاش در اوج گمنامی در 63 سالگی هدف حمله قرار گرفت و دلیلش را می‌توان در این جمله شهید فهمید که به همسرش می‌گفت: «هر چه من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد». هر قدر او برای مردم ناشناخته بود اما دشمنان ایران بویژه آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها خوب او و تاثیراتش در پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی را می‌شناختند. به همین دلیل بود که بیش از 20 سال نامش در لیست ترور قرار گرفته بود و سال‌ها هدف شماره یک صهیونیست‌ها به حساب می‌آمد. این آگاهی آنها به حدی بود که فخری‌زاده را یکی از 5 شخصیت ایرانی در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان در نشریه آمریکایی فارن پالیسی ذکر کرده بودند. محسن فخری‌زاده اصالتا اهل اردستان استان اصفهان اما متولد و بزرگ شده قم بود که سال ۱۳۳۶ چشم به جهان گشود و همزمان با تحصیل، با خاندان پهلوی نیز به مبارزه پرداخت و پس از کسب دیپلم ریاضی فیزیک، سال ۱۳۶۶ مدرک کارشناسی خود را در رشته فیزیک، از دانشگاه شهید بهشتی تهران دریافت کرد. در دوران دفاع ‌مقدس نیز وی از نخستین افرادی بود که با شهید محمد بروجردی در قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) همکاری می‌کرد و بعد از جنگ در سال ۱۳۷۲ دوره کارشناسی ارشد مهندسی هسته‌ای را در دانشگاه صنعتی اصفهان به پایان رساند و سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت درجه دکترا از دانشگاه صنعتی امیرکبیر شد. شهید فخری‌زاده به سرعت مدارج علمی را طی می‌کرد و سال ۱۳۷۶ عضو هیات علمی دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین(ع) و پس از آن رئیس پردیس دانشگاه صنعتی مالک اشتر شد. روحیه این شهید بزرگوار به گونه‌ای بود که سال ۱۳۸۹ سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی را در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تاسیس کرد و ریاست آن را برعهده گرفت. مجاهدت‌ها و تلاش‌های علمی ماندگار این دانشمند بزرگ، در جهت پیشرفت و تولید قدرت در کشور همراه با نوآوری‌هایی بود که موجب شد سال ۱۳۹۶ نشان درجه ۲ خدمت و سال ۱۳۹۸ نشان پژوهشگر ماندگار و بالاخره نشان درجه یک نصر را از دست فرمانده معزز کل قوا حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای دریافت کند.
هر چند اطلاعات زیادی از فعالیت‌ها و اقدامات این شهید بزرگوار به واسطه حساسیتی که در ماموریت‌هایش بود در دسترس نیست اما آنچه دوستان و همرزمان وی همگی به آن اذعان دارند تسلط دکتر فخری‌زاده در حوزه تئوری و ترسیم نقشه راه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بود.
برخلاف آنچه از فعالیت‌های این دانشمند بزرگ هسته‌ای تصور می‌شود، باید گفت برای او اولویت، پیشرفت کشور در همه حوزه‌ها بود، لذا در بخش‌های غیرنظامی نیز دستاوردهای بسزایی داشت و سال ۱۳۹۸ در آزمایشگاه پدافند زیستی سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی، موفق به ساخت کیت تشخیص کووید و واکسن ایرانی کرونا شد که اقدام بی‌نظیری در مقابله با این بیماری و ویروس بود. با این وجود نام این دانشمند علمی کشور، ۲۴ مارس ۲۰۰۷ از سوی شورای امنیت در قطعنامه ۱۷۴۷ تحت عنوان «دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقات فیزیک» در لیست افراد تحریم‌شده قرار گرفت. اما دشمنان غربی و رژیم تروریست صهیونیستی به همین تحریم بسنده نکردند و اسرائیل سال‌های سال به دنبال ترور این دانشمند ایرانی بود و حتی یک بار سال ۱۳۹۷ نقشه ترور این شهید بزرگ شکست خورد، تا اینکه ۷ آذر ۱۳۹۹ در منطقه آبسرد دماوند، رژیم صهیونیستی با استفاده از پیشرفته‌ترین سلاح‌های هوشمند موفق به ترور وی شد. به گفته همکاران شهید فخری‌زاده، وی در طول سال‌ها مجاهدت علمی خود سابقه همکاری با سرلشکر شهید حسن طهرانی‌مقدم، پدر موشکی ایران را نیز داشت و این نشان از عمق علمی و توان این دانشمند بی‌نظیر داشت. اگر می‌خواهید از جایگاه بالای شهید فخری‌زاده مطلع شوید ببینید حاج قاسم سلیمانی درباره او چه گفته! یکی از مسؤولان حفاظتی می‌گفت دکتر خیلی دوست داشت به کربلا برود و من یک روز حاج قاسم را در پاستور دیدم و گفتم آقای دکتر می‌خواهد به کربلا برود؛ امکان انجام چنین کاری هست؟ تعریف می‌کرد حاج قاسم از شنیدن این حرف عصبانی شد و گفت «اگر او را بزنند، من چه کار کنم، چون دیگر مثل او نداریم. اگر من را بزنند، مثل من هست ولی مثل او پیدا نمی‌شود». رهبر معظم انقلاب نیز در دیداری درباره این شهید بزرگوار فرمودند: «شهید فخری‌زاده به معنای واقعی کلمه مخلص بود و خدا پاداشش را داد؛ جور دیگر مردن امثال فخری‌زاده مایه افسوس است؛ باید همین‌طور از دنیا می‌رفت؛ مثل حاج قاسم».
هر چند با پیشرفت علم هسته‌ای در کشور تعداد قابل توجهی دانشمند هسته‌ای وجود دارد و آموزش‌های لازم را دیده‌اند اما تفاوت دکتر فخری‌زاده در نحوه مدیریت و سازماندهی کم‌نظیر ایشان و درک موضوعات به شکل ویژه بود.
شخصیت این شهید بزرگوار به گونه‌ای بود که مردان و دانشمندان هسته‌ای کشور اعم از شهیدان شهریاری، علی‌محمدی، احمدی روشن و... را گرد هم جمع کرده بود و با محوریت و مدیریت قابل اعتنایش راه پیشرفت هسته‌ای را در کشور فراهم کرد.
همگان شهید دکتر محسن فخری‌زاده را صندوقچه اسرار برنامه هسته‌ای ایران می‌دانند و شاید رژیم صهیونیستی با ترور این دانشمند بزرگ به دنبال تکمیل برنامه خود در دومینوی شهادت دانشمندان هسته‌ای و توقف پیشرفت‌های هسته‌ای بود اما این را در نظر نگرفته بود که مدیری چون شهید فخری‌زاده حتما شاگردان بزرگی را تربیت کرده است تا راه پیشرفت نظام مقدس جمهوری اسلامی را ادامه دهند.
روزنامه رسالت

دوران پسا اسرائیل!

محمدکاظم انبارلویی

۱- رژیم صهیونیستی با بالابردن دو دست خود به علامت تسلیم و قبول آتش‌بس با شروط حماس، دوران پسااسرائیل را در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی اعلام کرد.
عملیات محیرالعقول طوفان‌الاقصی اعلام یک نبرد «پیشدستانه» در طول جنگ‌های اعراب و اسرائیل بود. کلید این نبرد در جنگ ۳۳ روزه لبنان توسط حزب‌الله زده شده بود. این اعلام غرورآمیز نشانه پایان دوران بازدارندگی ارتش اسرائیل غاصب به‌عنوان یک ارتش نیرومند در منطقه بود.
۲- یک سؤال کلیدی ذهن نسل جوان  فلسطین و نسل جدید در کشورهای عربی همسایه رژیم اشغالگر قدس شکل‌گرفته است و آن اینکه چرا ارتش‌های چند کشور بزرگ عربی در سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ نتوانستند سر صهیونیست‌ها را به سنگ تسلیم بکوبند و در برابر ارتش اشغالگران قدس تسلیم شدند و سرزمین‌های خود را از دست دادند آن نسل پاسخ خود را در عملیات طوفان‌الاقصی گرفت!
پاسخ آن بود که بامنطق ناسیونالیسم عربی ، یا منطق سوسیالیسم بعثی و منطق سلطنت و پادشاهی به سبک اردنی کلمه نمی‌توان با ارتشی جنگید که ناتو از آن پشتیبانی نظامی می‌کند و کل سیستم حکومت‌های غربی از آن حمایت سیاسی دارند.
۳- آن روز که خبر پیروزی عملیات طوفان الاقصی با دستاوردهای شگفت‌انگیز با شعار  الله‌اکبر در جهان پیچید و رهبران حماس سجده شکر به‌جا آ‌وردند معلوم شد ، با منطق اسلام و منطق قرآن و ورود به معادله حق و باطل، خیر و شر و نور و ظلمت می‌توان در این میدان حضور یافت و قطعا پیروز شد. منطق اسلام منطق جنگ بدر است. آن هنگام که در یک جنگ متقارن نیروهای دشمن ۳ برابر نیروهای اسلام بود با مدد الهی نیروهای اسلام پیروز شدند.
۴- پیروزی مسلمانان در جنگ بدر حجتی روشن علیه شرک و دلیلی واضح بر حقانیت توحید و اسلام بود.
روایت است در روز جنگ بدر پیامبر (ص) به علی (ع)
 فرمود : «مشتی خاک و سنگ‌ریزه از زمین بردار و به من بده ! علی (ع) چنین کرد. پیامبر با خواندن دعایی آن‌ها را به‌سوی دشمن پرتاب کرد و به‌صورت معجزه‌آسایی طوفانی به پا کرد و باعث وحشت در دل دشمن شد.»
پیامبر دست به دعا برداشت و فرمود : «خدایا آنچه به ما وعده دادی محقق فرما . خدایا اگر این گروه مسلمانان کشته شوند پرستش تو روی زمین برداشته می‌شود.»
لذا خداوند گروهی اندک از مسلمانان را برشمار زیادی از کفار و مشرکین پیروز کرد . من اطمینان دارم «محمد ضیف» طراح عملیات طوفان‌الاقصی هنگامی که به‌دقت عملیات نظامی گردان‌های قسام را در زمین، هوا و دریا طراحی می‌کرد. امید داشت خداوند همانند نبرد بدر ، او و یاران اندکش را یاری فرماید.
۵- خداوند بارها در قرآن فرموده است :«خیال می‌کنید دشمن با هم متحد است اما بدانید دل‌های آن‌ها از یکدیگر فاصله دارد و متفرق هستند.» (حشر۱۴)
تاریخ جهان روزی را سراغ ندارد در یک جنگ غیرمتقارن جمعیت کمی در اندازه گردان‌های الاقسام بتواند در یک جنگ پیشدستانه با یک ارتش مجهز و تا بن دندان مسلح که زرادخانه نظامی آن به انبارهای ناتو در منطقه متکی باشد ظرف کمتر از ۵۰ روز ماشین جنگی دشمن را از کار بیندازد و دشمن را مجبور به التماس برای آتش‌بس کند!
۶- مقاومت در غزه و کرانه غربی در این نبرد نابرابر فداکارانه هزینه داد، تا بتواند شاهد پیروزی را در آغوش کشد. نزدیک به ۱۵ هزار شهید که اکنون در بهشت برین کنار رسول خدا و اولیای الهی به فضل خدا حیات دارند روزی می‌خورند هزینه نیست، درآمد است. این را منطق اسلام می‌گوید. اما این منطق را رهبران عرب که با منطق ناسیونالیسم ، سوسیالیسم و سلطنت می‌خواستند در برابر اسرائیل غاصب بایستند قبول نداشتند و به همین دلیل شکست خوردند.
مردم غزه ویرانی‌‌های جنگ را با کمک‌های مسلمانان و آزادگان جهان دوباره خواهند ساخت، بهتر از گذشته ! ارتش حماس خود را آماده خواهد کرد برای جنگ بعدی ! دولت مردمی حماس قوی‌تر از گذشته زمام امور را در دست خواهد گرفت و با قدرت دژ تسخیرناپذیر باریکه غزه را ترمیم خواهد کرد.
امروز سیمای پیروزی را در مردم غزه و سرتاسر جبهه مقاومت و احساس حقارت و شکست در رژیم صهیونیستی و آمریکا را به‌خوبی می‌شود دید.
۷- جنگ پایان نیافته است. رژیم صهیونیستی همچنان در منگنه فشار حزب‌الله در شمال و انصارالله در جنوب و نیروهای مقاومت در عراق و سوریه قرار دارد  و مفری از آن ندارد. نیروهای مقاومت در منطقه در آماده‌باش کامل هستند تا رسیدن به اهداف نهایی، دست از ماشه برنمی‌دارند.
۸- شکست رژیم صهیونیستی مثل روز روشن است. جنگ‌افروزان صهیونیستی نتوانستند یک وجب از خاک غزه را تصرف کنند با خفت و خواری عقب نشستند و نتوانستند یک اسیر خود را از طریق فشار نظامی آزاد کنند و از همه مهم‌تر نتوانستند حماس را از نفس بیندازند و جنگ در حالی به آتش‌بس رسید که ۸۵ درصد قدرت نظامی حماس همچنان حفظ‌شده است.
حماس امروز مردمی‌ترین حکومت جهان در روی زمین است.  مردم این خطه از حاکمان خود تا آخرین قطره خون حمایت می‌کنند. حماس امروز مشروع‌ترین حکومت در جهان است چراکه طی ۵۰ روز گذشته مردم در ۵ قاره جهان به خیابان‌ها ریختند و حمایت خود را از حقانیت نبردالاقصی اعلام کردند.
دوران پسا اسرائیل در منطقه و جهان تماشایی است. مقاومت در غرب آسیا حرف اول را در معادلات قدرت می‌زند.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات