11 آذر 1402 - 09:34

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۱۱ آذر

بزن که خوب می‌زنی! 

حسین شریعتمداری

۱- «گیورا آیلند‌» رئیس پیشین شورای امنیت رژیم صهیونیستی بعد از اعلام آتش‌بس ۴ روزه با نگرانی از ادامه جنگ غزه گفته بود «‌یمن برای اسرائیل یک تهدید راهبردی است... مشکل ما با یمنی‌ها این است که آنها در دهانه جنوبی دریای سرخ قرار دارند و این مشکل بسیار بزرگ‌تر و خطرناک‌تر از موشک‌های آنها است... مشکل بزرگ‌تر زمانی است که یمنی‌ها تصمیم بگیرند هر کشتی اسرائیلی که از باب‌المندب یا دریای سرخ می‌گذرد را توقیف کنند‌».
۲- جنبش انصارالله یمن پنج‌شنبه شب و در حالی که ادامه آتش‌بس و یا شروع دوباره جنگ در‌ هاله‌ای از ابهام بود، بر آمادگی خود برای ازسرگیری حملات به سرزمین‌های اشغالی تاکید کرد و دیروز، بعد از شروع دوباره جنگ با تاکید بر این که «‌حملاتمان به صهیونیست‌ها را از سر می‌گیریم‌» اعلام کرد «عملیات‌های ما در خشکی و دریا شامل اهدافی خواهد بود که رژیم صهیونیستی فکرش را هم نمی‌کند‌».
امنیت باب‌المندب و دریای سرخ همواره یکی از اصلی‌ترین نگرانی‌های رژیم صهیونیستی بوده و هست.
۳- انقلابیون یمن بر دریای عمان، باب‌المندب و دریای سرخ که محل عبور کشتی‌های تجاری و نفتکش‌ها از غرب آسیا به دریای مدیترانه و از آنجا به قاره اروپا و آمریکاست اشراف کامل دارند. و در جریان جنگ غزه علاوه‌بر شلیک ده‌ها موشک بالستیک به بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی، دو فروند کشتی تجاری متعلق به رژیم صهیونیستی را نیز توقیف و به غنیمت گرفته بودند، ضمن آن که یک کشتی دیگر اسرائیلی را به آتش کشیده و خسارت سنگینی به آن وارد ساخته بودند.
۴- آمریکا و اسرائيل برای مقابله با انقلابیون یمن، تقریباً از هیچ قدرت بازدارنده‌ای برخوردار نیستند. آمریکا و متحدان غربی و منطقه‌ای خود یعنی عربستان و امارات و با همکاری اعلام شده رژیم صهیونیستی، نزدیک به ۸ سال با انقلابیون یمن درگیر بوده‌اند و از هیچ جنایتی علیه آنان خودداری نکردند ولی برخلاف آنچه انتظار داشتند نه فقط به هدف اصلی خود که حذف انقلابیون یمن بود نرسیدند، بلکه امروزه دولت انقلابی یمن به یکی از قدرت‌های مطرح و نقش‌آفرین منطقه نیز تبدیل شده است.
نباید از یاد برد که در اولین روز آغاز جنگ از سوی ائتلاف عربستان و امارات با پشتیبانی آمریکا و اروپا و اسرائیل علیه یمن، سخنگوی ارتش عربستان با تبختر و غرور اعلام کرد که ظرف سه روز یا نهایتاً یک هفته کار یمن تمام است!
۵- وحشت صهیونیست‌ها از اشراف قدرتمندانه انقلابیون یمن بر باب‌المندب و دریای سرخ، منحصر به دست‌اندرکاران کنونی رژیم صهیونیستی نیست. این نگرانی کابوس همیشگی اراذل و اوباش حاکم بر فلسطین اشغالی بوده است تا آنجا که دیوید بن گوریون بنیانگذار رژیم جعلی اسرائیل بارها از تسلط کشورهای اسلامی بر باب‌المندب، دریای سرخ و تنگه هرمز ابراز نگرانی کرده و حیات رژیم را وابسته به آن دانسته بود.
۶- چرخه تجاری سالانه عبور کشتی‌ها از باب‌المندب
-ورود به دریای سرخ و گذر از کانال سوئز- بیش از ۷۵۰ میلیارد دلار است. همه روزه حدود ۴ میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور می‌کند. تعداد کشتی‌های عبوری از باب‌المندب ۲۵ هزار فروند در سال است. گردش تجاری سالانه رژیم صهیونیستی در بهره‌گیری از باب‌المندب و دریای سرخ حدود ۱۸ میلیارد دلار است و‌...
با یک محاسبه سرانگشتی می‌توان دریافت که حمله به کشتی‌های تجاری رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی آن برای این رژیم کودک‌کش و جنایت‌پیشه و همپیمانانش چه فاجعه‌ای در پی خواهد داشت.
۷- آمریکا و متحدان اروپایي و صهیونیستی و عربی آن همان‌گونه که در جنگ ۸ ساله با انقلابیون یمن طرفی نبسته‌اند، اکنون هم از مقابله با دولت انقلابی یمن ناتوان و به مراتب آسیب‌پذیر‌ترند. کما این که در مقابل توقیف و مصادره دو کشتی اسرائيلی کاری از آنها ساخته نبود. مخصوصاً آن که امروزه انقلابیون یمن علاوه‌بر روحیه انقلابی و شجاعت مثال‌زدنی، از تسلیحات پیشرفته‌ای برخوردارند که حریف به قول
«یحیی سریع‌»، سخنگوی ارتش یمن «‌فکرش را هم نمی‌تواند بکند‌». همین جا گفتنی است که دو هفته قبل پنتاگون اعلام کرد انصارالله در خلیج عدن قصد توقیف کشتی «‌سنترال پارک‌» را داشت که یک رزم‌ناو آمریکایی مانع آن شده است! اما، انصارالله این خبر را دروغ نامید و پنتاگون نیز بعد از ۲۴ ساعت ناچار به تکذیب خبر قبلی خود شد. به یقین مقصود پنتاگون از جعل این خبر آن بوده است که نیروی دریایي آمریکا را قادر به مقابله با انقلابیون یمن قلمداد کند! که این خبرسازی را می‌توان نشانه دیگری از استیصال حریف دانست. این نکته نیز گفتنی است که فاصله یمن تا شهر بندری ایلات در جنوب فلسطین اشغالی که بارها هدف موشک‌های بالستیک انقلابیون یمن قرار گرفته است حدود ۱۸۰۰ کیلومتر است و این فاصله تا سواحل بحرین که محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکاست کمتر از ۱۴۰۰ کیلومتر است!... و جا دارد خطاب به انقلابیون یمن گفت:
بزن که خوب می‌زنی!
۸- بی‌انصافی است اگر حضور آقای امیر عبداللهیان وزیر محترم امور خارجه کشورمان در سفارت یمن و قدردانی از اقدامات انقلابی دولت یمن در حمایت جانانه از مردم مظلوم غزه را هوشمندانه و اقدامی انقلابی و برخاسته از مسئولیت‌شناسی ایشان تلقی نکنیم.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۱۱ آذر 

کیسینجر و جمهوری اسلامی
دکترحامد رحیم‌پور 
چند سال قبل، در دورانی که هیئت ایرانی به مناسبت مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک به سر می‌بُرد، برای جمع محدودی، برنامه‌ای به منظور دیدار با دیپلمات ارشد ایالات متحده هماهنگ شد؛ وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون و جرالد فورد طی سال‌های ۶۹ تا ۷۷ میلادی و کوهی از انواع تجارب دیپلماتیک، نظامی و امنیتی. کسی نبود جز هنری آلفرد کیسینجر. عموما یکی از ویژگی‌های گفت‎وگو و همنشینی با استراتژیست‌ها، سنگینی مباحث است. در آن جلسه‌ خاص و نسبتا طولانی، مباحث جدی و عمیقی مطرح شد؛ هر چند کهولت و سن بالای وی اجازه تداوم را نمی‌داد، اما تعدد پرونده‌های مفتوحه در روابط تقابلی دوجانبه بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده به طور مداوم نمی‌گذاشت گفت‎وگوها ذیل Chatham House Rule پایان یابد. پس از آن که قدری در باب اتمسفر روابط دوجانبه گفت‎وگو شد، کیسینجر جمله‌ای خاص در باب روابط ایران و آمریکا گفت. حال که او مُرد، فرصت تفکری در باب اشاره‌ او به دست آمده است. او گفت که ما (ایالات متحده) با دو ایران مواجه هستیم:
ایران As a Cause (به عنوان یک نهضت)و ایران As a State (به عنوان یک دولت).
ما (واشنگتن) با ایران به عنوان یک دولت می‌توانیم همه نوع همکاری و تعامل را داشته باشیم، اما با ایران به عنوان یک نهضت هیچ سطحی از همگرایی را نمی‌توان متصور بود. با ایران به عنوان یک نهضت، هر نوع تلاشی برای همگرایی بی‌فایده است؛ به عنوان یک استراتژیست می‌توان گفت که صرفا باید تلاش‌ها را درجهت مدیریت تنش معطوف کرد. کیسینجر مُرد. اما نه تنها کیسینجر، بلکه بسیاری از استراتژیست‌های دیگر خارجی و ایرانی هم بر این نکته تاکید کرده‌اند که تا جمهوری اسلامی، انقلابی بماند، هیچ فضایی از همگرایی دایمی با ایالات متحده شکل نخواهد گرفت. ممکن است در مقاطعی رخدادهایی شکل گیرند، اما به هیچ عنوان دایمی نخواهد بود. به همین خاطر است که نقطه ثقل دکترین واشنگتن در قبال ایران اسلامی، استحاله است. به گونه‌ای که دیگر در بطن، اثری از انوار روح‌افزای انقلاب نباشد؛ هر چند که در صورت، نام‌هایی باقی بماند. کیسینجر مُرد. اما نه تنها کیسینجر که بسیاری از افراد دیگر هم پیش‌بینی کرده بودند که اسرائیل، آینده‌ای نخواهد داشت. اگر آمریکا به حمایت خود ادامه دهد، صرفا ساختار غصبی‌اش دیرتر محو می‌شود. اگر حمایت نکند، زودتر. هر چند که اثبات این امر نیاز به گفته‌های کسی مانند کیسینجر ندارد؛ که فرمود: المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ.
کیسینجر مُرد.اما حتی با آخرین تلاش‌های خود در ۱۰۰ سالگی هم نتوانست جلوی افول قدرت ایالات متحده را بگیرد. او زمانی قدرت را در دست داشت که واشنگتن، به معنای واقعی کلمه ابرقدرت بود. تنهایی تصمیم می‌گرفت، تنهایی اجرا می‌کرد، دیگران خواسته یا ناخواسته مشارکت می‌کردند یا مجبور به مشارکت می‌شدند. اما امروز در قبال پرونده‌های متعددی حتی بعضا نمی‌تواند اجماع‌سازی کند. اگر هزاران هزار کیسینجر دیگر هم می‌آمدند و می‌رفتند، نمی‌توانستند جلوی افول واشنگتن را بگیرند. باطل، ممکن است استقرار پیدا کند، اما ماندنی نیست. که فرمود: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».
کیسینجر مُرد. اما اگر هزاران هزار استراتژیست سطح یک هم پشت سر هم قطار شوند و توان خود را جمع کنند و بخواهند ریشه‌ جمهوری اسلامی را قطع کنند، نتوانند. هزاران هزار کیسینجر، آمدند و رفتند اما این حرکت نورانی، گسترده‌تر شده و خواهد شد. چه کیسینجرها بخواهند و چه قدرتمندان دیگر نخواهند. حرکت انقلاب، با اتکا به مجاهدت شبانه‌روزی مخلصین-(همان کسانی که جور تنبلی دیگران را با کار شبانه‌روزی خود می‌کشند)-پیش خواهد رفت و این وعده خداست.که فرمود: «یُرِیدُونَ  لِیُطْفِئُوا  نُورَ اللَّهِ  بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ  نُورِهِ  وَ لَوْ  کَرِهَ  الْکَافِرُونَ»
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۱۱ آذر 
فرهنگ بسیجی، باید‌ها و نباید‌ها
حسین عبداللهی‌فر

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان با اشاره به اینکه «بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است» به تبیین فرهنگ بسیجی پرداختند و مهم‌ترین شاخصه‌های آن را برشمردند.
معظم له در تبیین فرهنگ بسیجی به دو دسته شاخصه‌های ایجابی (بایدها) و سلبی (نبایدها) اشاره فرمودند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
ویژگی‌های ایجابی فرهنگ بسیجی:
۱. مردمی بودن، ۲. متعهد بودن، ۳. احساس مسئولیت کردن، ۴. انقلابی بودن، ۵. قدر انقلاب را دانستن، ۶. معنای انقلاب را دانستن ترحم به ضعیف، ۷. شدت در مواجهه با ظالم، ۸. خدمت به همه مردم فارغ از دین و مذهب، نژاد و قومیت، سلیقه و گرایش سیاسی؛ و شاخصه‌های سلبی فرهنگ بسیجی:
۱. بی‌تفاوت نبودن در مقابل قضایای جاری کشور، ۲. قانون‌گریز نبودن، نظم‌ناپذیرنبودن، ۳. هنجارشکن نبودن، ۴. با دشمن مخرج مشترک پیدا نکردن، ۵. پرهیز از کار نمایشی و ویترینی، ۶. دوری از کبر و غرور، ۷. دوری از طلبکاری، ۸. عدم استفاده از توانایی‌های سازمانی به نفع خود.
تبیین فرهنگ بسیجی به گسترش دایره بسیج در سراسر کشور بلکه هر جای از کره خاکی کمک می‌کند. چنانکه معظم له پیش از بیان شاخصه‌ها تصریح فرمودند: «بنابراین، همه کسانی که این فرهنگ را پذیرفته‌اند، در این راه حرکت کرده‌اند، این تفکر را ممشای خودشان قرار داده‌اند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجی‌اند؛ و این یک جمع کثیری از ملت ایران را شامل می‌شود، در حالی که در سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست.»
این درحالی است که بسیجیان و کلیه اعضای خانواده بزرگ بسیج هم می‌توانند با عمل به این شاخصه ها، عیار بسیجی بودن خود را سنجش و نسبت به اصلاح رفتار و گفتار خویش اقدام کنند. لکن آنچه در این میان ضروری است متخلق شدن بسیج و بسیجیان به شکل فردی و سازمانی به برخی از شاخصه‌های ایجابی و اجتناب از شاخصه‌های سلبی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی تحت عنوان توصیه مورد تأکید قرار دادند. مهم‌ترین توصیه‌های معظم له عبارت‌اند از:
توصیه اول: بصیرت‌افزایی هم در خود هم در دیگران
توصیه دوم: در دست داشتن ابتکار عمل در قضایای مهم
توصیه سوم: از دست ندادن امید به آینده
توصیه چهارم: پرهیز از غرور؛ مغرور نشوید. خدا را شکر کنید، از خدا بخواهید که این نعمت را از شما نگیرد.
توصیه پنجم: عدم احساس عجز و ناتوانی از کار‌های بزرگ.
توصیه ششم: پرهیز از کار‌های نمایشی و ویترینی بدون محتوا.
توصیه هفتم: قدر امانت الهی بسیجی بودن را بدانید. امین باشید و این امانت را خوب حفظ کنید.
توصیه هشتم: پرهیزاز دوقطبی‌های کاذب.
توصیه نهم: در کنار نیرو‌های عملیاتی، نیرو‌های طراح را هم جذب کنید. تدبیر، فکر، طراحی، جلوتر از شجاعت و مردانگی مورد نیاز و احتیاج است. با تدبیر حرکت بکنید.
توصیه دهم: به خدای متعال توکل کنید: وَ مَن یتَوَکل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُه.
نگاهی به توصیه‌های دهگانه فوق نشان می‌دهد که مقام معظم رهبری به مواردی سفارش کرده‌اند که تنها تفاوت شان با شاخصه‌های فرهنگ بسیجی لازم الاجرا بودن آن‌ها توسط سازمان و آحاد بسیجیان است. در میان این توصیه چند مورد با شاخصه‌ها تکراری و تعدادی هم در نوع خود جدید هستند.
پرهیز از غرور و اجتناب از کار‌های نمایشی از جمله مواردی هستند که هم در شاخصه‌های سلبی و هم در توصیه‌ها مورد تأکید قرار گرفته‌اند. دلیل این تأکید می‌تواند اهمیت موضوع، کثرت موارد و پیامد‌های منفی آن باشد. اما در میان موارد فوق تنها موردی که رهبر معظم انقلاب از انجام آن گلایه و فرمودند، دامن زدن به دوقطبی‌های کاذب بود. اهمیت این توصیه از آن روست که دشمن بیشترین بهره را آن برده و در آستانه انتخابات مصادیق آن روبه افزایش می‌باشد.
با عنایت به اینکه یکی از راهبرد‌های مهم دشمن جهت تحریم انتخابات، قطبی کردن جامعه بر سر مسائل گوناگون قومی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است، دامن زدن به دوقطبی‌های سیاسی و بعضاً جناحی که فاصله زیادی با واقعیات جامعه نیز دارند، قرار گرفتن در زمین دشمن تعریف می‌شود که بدون تردید از عزیزان بسیجی انتظار نمی‌رود. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «یکی از چیز‌هایی که انسان واقعاً باید از آن شکوه کند و گله کند، بعضی از اظهارات در این فضای مجازی است؛ سر یک چیز بیخود، این به آن می‌­پرد، آن به این می‌­پرد! پرهیز کنید؛ شما که بسیجی هستید [این کار را]نکنید.»

 

روزنامه رسالت 

سیاست در سطح گوجه‌فرنگی!

سیدمحمد بحرینیان 

یک. چند روزی است که گوجه‌فرنگی گران شده است. در شهر تهران، قیمت هر کیلو گوجه در میادین میوه و تره بار در محدوده ۲۵ هزار تومان و در میوه‌فروشی‌ها حدود ۴۰ هزار تومان است. روزنامه شرق نوشته «شاهکاری دیگر از دولت:املت هم لاکچری شد» و روزنامه سازندگی در صفحه اول خود آورده« قیمت گوجه‌فرنگی در روزهای گذشته به‌شدت افزایش پیدا کرد و دولت حتی از کنترل قیمت این کالا نیز ناتوان است» و ادامه داده «چرا در دولت‌های اصولگرا گوجه‌فرنگی به مسئله اصلی بازار تبدیل می‌شود؟» واکنش‌های دیگری از این دست وجود دارد اما اشاره به همین دو مورد برای بیان نکات لازم کافی است.
دو. این متن در مورد گوجه‌فرنگی نیست، بلکه در مورد نوعی از سیاست ورزی است که این روزها با کلیدواژه گوجه‌فرنگی نمایندگی می‌شود. صرفا از باب طرح مسئله، باید عنوان کرد که کشور ما، تولیدکننده بزرگ محصولات سبزی و صیفی است و سالانه حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان از این محصولات صادر می‌کند (۱)، اما مانند تمام محصولات کشاورزی، گوجه‌فرنگی هم ابتدا و انتهای فصل دارد. یعنی در برخی مقاطع، تولیدش افزایش‌یافته و ارزان می‌شود، در برخی مواقع سال هم با توجه به اقلیم سرزمینی ما و وضع بارندگی، مقدار کمتری روانه بازار می‌شود و طبیعتا قیمت افزایش می‌یابد. این منطق و طبیعت اقتصادی ماجراست. همواره در تمام سال‌ها در فاصله نیمه آبان تا نیمه آذر، قیمت گوجه‌فرنگی افزایش می‌یابد و دلیل آن‌هم این واقعیت است که مصرف گوجه در کشور ما ماهانه حدود ۱۲۰ هزار تن است اما در پاییز، سقف تولید ماهانه به‌صورت میانگین  ۸۰ هزار تن است. در نظم طبیعی بازار که منطبق بر عرضه و تقاضاست، غلبه تقاضا بر تولید، موجب گرانی است. در این فصل که معمولا گوجه بوشهر و جنوب شرق خوزستان بار می‌دهد، با شدت بارندگی، هم امکان برداشت و هم امکان حمل گوجه به تعویق می‌افتد و گوجه به‌اندازه کافی به بازارها راه پیدا نمی‌کند.
سه. ممکن است پرسیده شود که خب مگر بارندگی قابل پیش‌بینی نبوده است؟ یا مثلا آیا نمی‌توان در دوره کاهش تولید، صنایعی مثل رب سازی را متوقف کرد تا گوجه بیشتری راهی بازار شود. جواب ساده است.
گوجه محصولی نیست که در حالت غیر انباری، بیش از یک تا دو هفته باقی بماند و این یعنی، باوجود پیش‌بینی بارندگی، بازهم امکان برداشت زودهنگام و ذخیره‌سازی در مورد این محصول وجود ندارد. دوم آن‌که در فصل افزایش قیمت، خود صنایع رب سازی اقدام به خرید گوجه نمی‌کنند و عمده خریدشان در فصل فراوانی و ارزانی است یعنی این روزها صنایع اصلا بازیگر بازار گوجه‌فرنگی نیستند. سؤال‌های دیگر هم پاسخ‌های روشن دارند. همه این موارد از این بابت آورده شد که بدانیم دولت، همه راه‌ها را رفته و وزارتخانه مرتبط یعنی جهاد کشاورزی، از کنترل بازار ناتوان نیست. این گرانی هم مقطعی است و ۱۰ روز دیگر یا حتی زودتر، گوجه ۳۰ درصد ارزان می‌شود و در ادامه با افزایش تولید، قیمت بسیار کمتر خواهد شد. این را هم باید اضافه کرد که در این متن هرجا اسم از گوجه آمد، منظور گوجه مزرعه فضای باز است. اگر این روزها در مغازه‌ها گوجه ۷۰ هزارتومانی دیده‌اید، آن گوجه گلخانه‌ای است که اولا تولیدش بسیار کم است و ثانیا پیش‌ازاین هم قیمتش ۵۰ هزار تومان بوده و کلا محصول متفاوتی با گوجه‌فرنگی معمول در مزرعه است.
چهار. حال به بند اول برگردیم. بدترین آفت اقتصاد، بی‌اطلاعی و حتی بدتر از آن، سیاسی‌کاری است. اولا قیمت هفتگی تمام محصولات جالیزی ازجمله گوجه برای ۱۰ سال اخیر در وزارت جهاد کشاورزی موجود است. صرفا از باب نمونه، قیمت هر کیلو گوجه در سال آخر دولت دوازدهم، در فاصله شهریور ۹۹ تا آذر ۹۹، حدود ۳۱۵ درصد افزایش‌یافته یعنی بیش از ۴ برابر شده است. البته در این زمینه به مسئولان آن زمان هم خرده‌ای نیست و پیش‌ازاین توضیح دادیم که حساب قیمت گوجه در فاصله آبان ‌و آذر همواره از سایر فصل‌های سال کاملا جداست. ثانیا مگر دوستان سازندگی، موافق اقتصاد غیردولتی و منع مداخله دولت در بازار نیستند و مگر اصلا در ادبیات و منش این دوستان، استفاده از عباراتی همچون «کنترل» برای بازار یک محصول، اقتصاد دستوری محسوب نمی‌شود؟ شما باید تعیین تکلیف کنید که بالاخره با مداخله دولت در بازار موافقید یا مخالف. به‌هرحال ما باید به یک مشی در اقتصاد عمل کنیم. اگر موافقیم که دولت باید تا حد امکان در بازار یک محصول مداخله نکند، یعنی عملا رانت و فرآیند دولتی را حذف کرده‌ایم اما باید این واقعیت را هم بپذیریم که در منطق طبیعی عرضه و تقاضا، با سنگین شدن کفه هرکدام از طرفین، قیمت ممکن است کم یا زیاد شود و به‌تدریج خود را تعدیل خواهد کرد. اگر غیر این است و به اقتصاد دستوری و دولتی معتقدیم هم باید منتظر تمام عواقب آن باشیم که پیش‌ازاین در برخی برهه‌ها تجربه‌شده است.
تفاوت این دو روش، تفاوت نوع مداخله دولت در زنجیره فولاد و سیمان در دهه ۸۰ است که شرح آن در سرمقاله‌ای از همین قلم با عنوان «برای درست کردن ابرو چشم را کور نکنیم» آمده است. به‌هرحال ما باید به اصولی معتقد باشیم، نه این‌که همه‌جا موافق اقتصاد بازار آزادباشیم ولی اگر گوجه به‌صورت مقطعی گران شد، چون در دولتی رخ‌داده که به ما نزدیک نیست، آن را دستمایه حمله به دولت کنیم و از لزوم کنترل بازار توسط دولت سخن بگوییم.
پنج. تأثیر شرایط جوی و فصلی، مخصوص گوجه نیست و به سایر محصولات و تولیدات کشاورزی و دامی هم قابل‌تعمیم است. قیمت یک میوه یا محصول کشاورزی، نمی‌تواند و اساسا نباید در همه روزهای سال ثابت باشد. چیزی که ثابت است دانستن این واقعیت است که هرگاه در یک جمله، نقدی به قیمت یک محصول کشاورزی مطرح شد و بلافاصله در جمله بعد به اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی یا هر خط سیاسی نسبت داده شد، در درجه اول دانش و اطلاع و در درجه دوم انصاف گوینده زیر سؤال است. آنچه قیمت گوجه را بالا یا پایین می‌برد، اصولگرایی و اصلاح‌طلبی نیست بلکه شاخص‌های اقتصادی، منطق عرضه و تقاضا، شرایط جوی و نکات فنی کشاورزی است.
‌شش. گوجه‌فرنگی محصول جالبی است و رفتار ژله‌ای دارد. در علم گیاه‌شناسی یک میوه تلقی می‌شود اما در علم کشاورزی نوعی سبزی است. گوجه نرم و حالت پذیر است و گاهی در شرایط متفاوت رنگ هم عوض می‌کند!
پانوشت:
 (۱): بر اساس آمار FAO ایران دهمین تولیدکننده گوجه‌فرنگی در جهان در سال‌های اخیر بوده است

روزنامه وطن امروز

اظهارات اخیر گروسی علیه برنامه هسته‌ای ایران و اثبات مجدد قضاوت ناعادلانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی
آژانس هسته‌ای یا آژانس یهود؟
 
علیرضا حجتی
مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای اصرار فراوانی به شتاب بخشیدن به بی‌حیثیت کردن این نهاد بین‌المللی دارد. رافائل ماریانو گروسی گویا دیگر خود را ملزم به تحفظات کاری و حرفه‌ای در اصل رعایت بی‌طرفی خود و مجموعه‌اش نمی‌بیند.
مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ادامه رویکرد غیرسازنده خود علیه تهران، از دنیا خواست توجهاتش را از جنگ غزه به سوی برنامه هسته‌ای ایران منتقل کند. گروسی در اظهارنظر دیگری که مغایر و بی‌ربط با اصول کاری اوست با بی‌فایده خواندن برجام، خواهان یک توافق با چارچوب جدید با ایران شد؛ چیزی که گروسی آن را «برجام 2» خواند. رافائل گروسی پنجشنبه در مصاحبه با نشریه «فایننشال تایمز» مدعی شد به دلیل معطوف شدن تمام توجهات جهانیان به جنگ رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و حماس، دنیا نباید خطرات تمایلات اتمی ایران را دست‌کم بگیرد. دیپلمات آرژانتینی از سران قدرت‌های جهانی خواست گفت‌وگوها با ایران را از سر بگیرند و به خطراتی که انباشت اورانیوم غنی‌شده ایران دارد بیشتر توجه کنند. مدیرکل آژانس اتمی اظهار داشت: «باید به نحوی سیستم گفت‌وگو با ایران را بازآفرینی کرد. البته قطعا ممکن است توجهات به چیز دیگری [جنگ غزه] باشد ولی این، مساله [ایران] را حل نمی‌کند. حتی ممکن است آن را به دلیل بی‌تفاوتی، وخیم‌تر کند». 
گروسی مدعی شد شاید گفت‌وگوها با ایران به یک چارچوب جدید نیاز داشته باشد تا اینکه بخواهند همان توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ (برجام) را احیا کنند. به نوشته فایننشال‌تایمز، وی در این باره گفت: «تلاش برای قرار دادن یک توافق هسته‌ای در چارچوب برجام، فایده‌ای ندارد. می‌توانید دوباره به آن برجام بگویید ولی باید برجام شماره ۲ یا چیز دیگری باشد، زیرا نیاز به تطبیق [با شرایط جدید] دارد». مدیرکل آژانس اتمی در این مصاحبه با ادعای اینکه وضعیت پیرامون برنامه هسته‌ای ایران «بسیار نامشخص» است، خواستار آمدن کشورها پای میز مذاکره و تعامل دوباره با تهران شد. گروسی همچنین گفت که موانع دیگر بر سر راه گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران، شامل عوامل انحراف توجه در داخل کشورهای مختلف از جمله شرایط سیاسی است که باعث می‌شود برخی از آنها نتوانند به ‌صورت کامل با تهران تعامل داشته باشند. او در پایان گفت: «ما از کسی نمی‌خواهیم به ایران فشار بیاورد، بلکه می‌خواهیم  تهران با ما تعامل کند. برای موفقیت این منظور، به حداقل اجماع بین‌المللی بر سر اینکه ایران باید واقعا با ما همکاری کند نیاز است». مواضع مدیرکل در شرایطی است که از زمان تکیه زدن گروسی به صندلی آژانس، این نهاد بین‌المللی و حساس که وظیفه منع اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی را بر عهده دارد با سرعت زیادی به سمت سیاسی‌کاری و دخیل شدن در روندهای خارج از محدوده مرتبط با آژانس حرکت کرده است. گروسی به تنهایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به ابزاری در دست اهداف برخی کشورهای غربی تبدیل کرده است و آقای مدیرکل ابایی ندارد چنین گزاره‌ای را به طور علنی افشا کرده و بر آن صحه بگذارد. گروسی با نگرانی به جای توجه جهان به جنایات جنگی بی‌سابقه و رفتارهای شنیع رژیم صهیونیستی، خواستار توجه به اورانیوم‌های ایران می‌شود، درست در هنگامی که مقامات ارشد اسرائیلی غزه را تهدید به استفاده از به‌کارگیری سلاح هسته‌ای کردند و به صراحت بیان کردند باید غزه را با بمب اتم هدف قرار داد. آیا کسی از رافائل گروسی صدایی در محکومیت این تهدید معتبر اتمی شنید؟ پاسخ منفی است؛ همانطور که پیش از توفان الاقصی که نتانیاهو نخست‌وزیر این رژیم، ایران را تهدید هسته‌ای کرد. در مدت زمانی اندک، موجودیتی که عضو ان‌پی‌تی (پیمان منع سلاح‌های کشتار جمعی) نیست و حداقل چندده یا چندصد کلاهک اتمی در اختیار دارد 2 تهدید معتبر هسته‌ای انجام داده است و مدیر کل آژانس فقط به تماشای این تهدیدات نشسته است. وی درباره اسرائیلی که هر بار رسانه‌های بین‌المللی درباره آن - در مقایسه با توجه زیاد آژانس به ایران - سوال کرده‌اند، از پاسخ شفاف طفره رفته است و گفته به او ربطی ندارد چه کسی عضو ان‌پی‌تی است و چه کسی نیست.
گروسی البته قبل از اینها ثابت کرده بود در کدام سو ایستاده است؛ وقتی در بحبوحه مذاکرات وین میان ایران و 1+4 در اقدامی بحث‌برانگیز و خارج از هرگونه چارچوب حرفه‌ای و عرف سیاسی، به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد تا دستورالعمل مقامات اسرائیلی را درباره برنامه هسته‌ای ایران اخذ کند. البته مواضع روز پنجشنبه گروسی هم بی‌ارتباط با درخواست رئیس سازمان انرژی هسته‌ای ایران نیست که از ناظر هسته‌ای سازمان ملل خواسته بود تمرکز خود را بر زرادخانه هسته‌ای‌ اعلام‌نشده اسرائیل معطوف کند. با این وصف، این گونه رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک از سوی مدیرکل آژانس، قبل از هر مساله‌ای اعتبار این نهاد بین‌المللی را زیر سوال می‌برد، کما اینکه در ماجرای پیمان اوکاس (قرارداد میان آمریکا، انگلستان و استرالیا مبنی بر فروش زیردریایی‌های هسته‌ای به کانبرا با هدف تهدید چین) و نقض فاحش NPT، این اتفاق افتاد. اتفاق قابل انتظار درباره رفتارهای گروسی این است که تهران نسبت به همکاری‌های خود که با حسن‌نیت ایران فراتر از تکالیف و وظایف خود است تجدیدنظر خواهد کرد؛ وقتی داوری در طرف مقابل ایستاده و از قضا در طرف اشتباه هم ایستاده است. آژانس گروسی در حال از دست دادن تمام صلاحیت‌های خود است؛ درست شبیه وضعیت بقیه نهادهای نظم کنونی و در حال کهنه شدن پساجنگ سرد.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات