حسین شریعتمداری
۱- «گیورا آیلند» رئیس پیشین شورای امنیت رژیم صهیونیستی بعد از اعلام آتشبس ۴ روزه با نگرانی از ادامه جنگ غزه گفته بود «یمن برای اسرائیل یک تهدید راهبردی است... مشکل ما با یمنیها این است که آنها در دهانه جنوبی دریای سرخ قرار دارند و این مشکل بسیار بزرگتر و خطرناکتر از موشکهای آنها است... مشکل بزرگتر زمانی است که یمنیها تصمیم بگیرند هر کشتی اسرائیلی که از بابالمندب یا دریای سرخ میگذرد را توقیف کنند».
۲- جنبش انصارالله یمن پنجشنبه شب و در حالی که ادامه آتشبس و یا شروع دوباره جنگ در هالهای از ابهام بود، بر آمادگی خود برای ازسرگیری حملات به سرزمینهای اشغالی تاکید کرد و دیروز، بعد از شروع دوباره جنگ با تاکید بر این که «حملاتمان به صهیونیستها را از سر میگیریم» اعلام کرد «عملیاتهای ما در خشکی و دریا شامل اهدافی خواهد بود که رژیم صهیونیستی فکرش را هم نمیکند».
امنیت بابالمندب و دریای سرخ همواره یکی از اصلیترین نگرانیهای رژیم صهیونیستی بوده و هست.
۳- انقلابیون یمن بر دریای عمان، بابالمندب و دریای سرخ که محل عبور کشتیهای تجاری و نفتکشها از غرب آسیا به دریای مدیترانه و از آنجا به قاره اروپا و آمریکاست اشراف کامل دارند. و در جریان جنگ غزه علاوهبر شلیک دهها موشک بالستیک به بندر ایلات در جنوب فلسطین اشغالی، دو فروند کشتی تجاری متعلق به رژیم صهیونیستی را نیز توقیف و به غنیمت گرفته بودند، ضمن آن که یک کشتی دیگر اسرائیلی را به آتش کشیده و خسارت سنگینی به آن وارد ساخته بودند.
۴- آمریکا و اسرائيل برای مقابله با انقلابیون یمن، تقریباً از هیچ قدرت بازدارندهای برخوردار نیستند. آمریکا و متحدان غربی و منطقهای خود یعنی عربستان و امارات و با همکاری اعلام شده رژیم صهیونیستی، نزدیک به ۸ سال با انقلابیون یمن درگیر بودهاند و از هیچ جنایتی علیه آنان خودداری نکردند ولی برخلاف آنچه انتظار داشتند نه فقط به هدف اصلی خود که حذف انقلابیون یمن بود نرسیدند، بلکه امروزه دولت انقلابی یمن به یکی از قدرتهای مطرح و نقشآفرین منطقه نیز تبدیل شده است.
نباید از یاد برد که در اولین روز آغاز جنگ از سوی ائتلاف عربستان و امارات با پشتیبانی آمریکا و اروپا و اسرائیل علیه یمن، سخنگوی ارتش عربستان با تبختر و غرور اعلام کرد که ظرف سه روز یا نهایتاً یک هفته کار یمن تمام است!
۵- وحشت صهیونیستها از اشراف قدرتمندانه انقلابیون یمن بر بابالمندب و دریای سرخ، منحصر به دستاندرکاران کنونی رژیم صهیونیستی نیست. این نگرانی کابوس همیشگی اراذل و اوباش حاکم بر فلسطین اشغالی بوده است تا آنجا که دیوید بن گوریون بنیانگذار رژیم جعلی اسرائیل بارها از تسلط کشورهای اسلامی بر بابالمندب، دریای سرخ و تنگه هرمز ابراز نگرانی کرده و حیات رژیم را وابسته به آن دانسته بود.
۶- چرخه تجاری سالانه عبور کشتیها از بابالمندب
-ورود به دریای سرخ و گذر از کانال سوئز- بیش از ۷۵۰ میلیارد دلار است. همه روزه حدود ۴ میلیون بشکه نفت از این تنگه عبور میکند. تعداد کشتیهای عبوری از بابالمندب ۲۵ هزار فروند در سال است. گردش تجاری سالانه رژیم صهیونیستی در بهرهگیری از بابالمندب و دریای سرخ حدود ۱۸ میلیارد دلار است و...
با یک محاسبه سرانگشتی میتوان دریافت که حمله به کشتیهای تجاری رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپایی آن برای این رژیم کودککش و جنایتپیشه و همپیمانانش چه فاجعهای در پی خواهد داشت.
۷- آمریکا و متحدان اروپایي و صهیونیستی و عربی آن همانگونه که در جنگ ۸ ساله با انقلابیون یمن طرفی نبستهاند، اکنون هم از مقابله با دولت انقلابی یمن ناتوان و به مراتب آسیبپذیرترند. کما این که در مقابل توقیف و مصادره دو کشتی اسرائيلی کاری از آنها ساخته نبود. مخصوصاً آن که امروزه انقلابیون یمن علاوهبر روحیه انقلابی و شجاعت مثالزدنی، از تسلیحات پیشرفتهای برخوردارند که حریف به قول
«یحیی سریع»، سخنگوی ارتش یمن «فکرش را هم نمیتواند بکند». همین جا گفتنی است که دو هفته قبل پنتاگون اعلام کرد انصارالله در خلیج عدن قصد توقیف کشتی «سنترال پارک» را داشت که یک رزمناو آمریکایی مانع آن شده است! اما، انصارالله این خبر را دروغ نامید و پنتاگون نیز بعد از ۲۴ ساعت ناچار به تکذیب خبر قبلی خود شد. به یقین مقصود پنتاگون از جعل این خبر آن بوده است که نیروی دریایي آمریکا را قادر به مقابله با انقلابیون یمن قلمداد کند! که این خبرسازی را میتوان نشانه دیگری از استیصال حریف دانست. این نکته نیز گفتنی است که فاصله یمن تا شهر بندری ایلات در جنوب فلسطین اشغالی که بارها هدف موشکهای بالستیک انقلابیون یمن قرار گرفته است حدود ۱۸۰۰ کیلومتر است و این فاصله تا سواحل بحرین که محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکاست کمتر از ۱۴۰۰ کیلومتر است!... و جا دارد خطاب به انقلابیون یمن گفت:
بزن که خوب میزنی!
۸- بیانصافی است اگر حضور آقای امیر عبداللهیان وزیر محترم امور خارجه کشورمان در سفارت یمن و قدردانی از اقدامات انقلابی دولت یمن در حمایت جانانه از مردم مظلوم غزه را هوشمندانه و اقدامی انقلابی و برخاسته از مسئولیتشناسی ایشان تلقی نکنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان با اشاره به اینکه «بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است» به تبیین فرهنگ بسیجی پرداختند و مهمترین شاخصههای آن را برشمردند.
معظم له در تبیین فرهنگ بسیجی به دو دسته شاخصههای ایجابی (بایدها) و سلبی (نبایدها) اشاره فرمودند که مهمترین آنها عبارتاند از:
ویژگیهای ایجابی فرهنگ بسیجی:
۱. مردمی بودن، ۲. متعهد بودن، ۳. احساس مسئولیت کردن، ۴. انقلابی بودن، ۵. قدر انقلاب را دانستن، ۶. معنای انقلاب را دانستن ترحم به ضعیف، ۷. شدت در مواجهه با ظالم، ۸. خدمت به همه مردم فارغ از دین و مذهب، نژاد و قومیت، سلیقه و گرایش سیاسی؛ و شاخصههای سلبی فرهنگ بسیجی:
۱. بیتفاوت نبودن در مقابل قضایای جاری کشور، ۲. قانونگریز نبودن، نظمناپذیرنبودن، ۳. هنجارشکن نبودن، ۴. با دشمن مخرج مشترک پیدا نکردن، ۵. پرهیز از کار نمایشی و ویترینی، ۶. دوری از کبر و غرور، ۷. دوری از طلبکاری، ۸. عدم استفاده از تواناییهای سازمانی به نفع خود.
تبیین فرهنگ بسیجی به گسترش دایره بسیج در سراسر کشور بلکه هر جای از کره خاکی کمک میکند. چنانکه معظم له پیش از بیان شاخصهها تصریح فرمودند: «بنابراین، همه کسانی که این فرهنگ را پذیرفتهاند، در این راه حرکت کردهاند، این تفکر را ممشای خودشان قرار دادهاند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجیاند؛ و این یک جمع کثیری از ملت ایران را شامل میشود، در حالی که در سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست.»
این درحالی است که بسیجیان و کلیه اعضای خانواده بزرگ بسیج هم میتوانند با عمل به این شاخصه ها، عیار بسیجی بودن خود را سنجش و نسبت به اصلاح رفتار و گفتار خویش اقدام کنند. لکن آنچه در این میان ضروری است متخلق شدن بسیج و بسیجیان به شکل فردی و سازمانی به برخی از شاخصههای ایجابی و اجتناب از شاخصههای سلبی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی تحت عنوان توصیه مورد تأکید قرار دادند. مهمترین توصیههای معظم له عبارتاند از:
توصیه اول: بصیرتافزایی هم در خود هم در دیگران
توصیه دوم: در دست داشتن ابتکار عمل در قضایای مهم
توصیه سوم: از دست ندادن امید به آینده
توصیه چهارم: پرهیز از غرور؛ مغرور نشوید. خدا را شکر کنید، از خدا بخواهید که این نعمت را از شما نگیرد.
توصیه پنجم: عدم احساس عجز و ناتوانی از کارهای بزرگ.
توصیه ششم: پرهیز از کارهای نمایشی و ویترینی بدون محتوا.
توصیه هفتم: قدر امانت الهی بسیجی بودن را بدانید. امین باشید و این امانت را خوب حفظ کنید.
توصیه هشتم: پرهیزاز دوقطبیهای کاذب.
توصیه نهم: در کنار نیروهای عملیاتی، نیروهای طراح را هم جذب کنید. تدبیر، فکر، طراحی، جلوتر از شجاعت و مردانگی مورد نیاز و احتیاج است. با تدبیر حرکت بکنید.
توصیه دهم: به خدای متعال توکل کنید: وَ مَن یتَوَکل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُه.
نگاهی به توصیههای دهگانه فوق نشان میدهد که مقام معظم رهبری به مواردی سفارش کردهاند که تنها تفاوت شان با شاخصههای فرهنگ بسیجی لازم الاجرا بودن آنها توسط سازمان و آحاد بسیجیان است. در میان این توصیه چند مورد با شاخصهها تکراری و تعدادی هم در نوع خود جدید هستند.
پرهیز از غرور و اجتناب از کارهای نمایشی از جمله مواردی هستند که هم در شاخصههای سلبی و هم در توصیهها مورد تأکید قرار گرفتهاند. دلیل این تأکید میتواند اهمیت موضوع، کثرت موارد و پیامدهای منفی آن باشد. اما در میان موارد فوق تنها موردی که رهبر معظم انقلاب از انجام آن گلایه و فرمودند، دامن زدن به دوقطبیهای کاذب بود. اهمیت این توصیه از آن روست که دشمن بیشترین بهره را آن برده و در آستانه انتخابات مصادیق آن روبه افزایش میباشد.
با عنایت به اینکه یکی از راهبردهای مهم دشمن جهت تحریم انتخابات، قطبی کردن جامعه بر سر مسائل گوناگون قومی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی است، دامن زدن به دوقطبیهای سیاسی و بعضاً جناحی که فاصله زیادی با واقعیات جامعه نیز دارند، قرار گرفتن در زمین دشمن تعریف میشود که بدون تردید از عزیزان بسیجی انتظار نمیرود. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «یکی از چیزهایی که انسان واقعاً باید از آن شکوه کند و گله کند، بعضی از اظهارات در این فضای مجازی است؛ سر یک چیز بیخود، این به آن میپرد، آن به این میپرد! پرهیز کنید؛ شما که بسیجی هستید [این کار را]نکنید.»
سیاست در سطح گوجهفرنگی!
سیدمحمد بحرینیان
یک. چند روزی است که گوجهفرنگی گران شده است. در شهر تهران، قیمت هر کیلو گوجه در میادین میوه و تره بار در محدوده ۲۵ هزار تومان و در میوهفروشیها حدود ۴۰ هزار تومان است. روزنامه شرق نوشته «شاهکاری دیگر از دولت:املت هم لاکچری شد» و روزنامه سازندگی در صفحه اول خود آورده« قیمت گوجهفرنگی در روزهای گذشته بهشدت افزایش پیدا کرد و دولت حتی از کنترل قیمت این کالا نیز ناتوان است» و ادامه داده «چرا در دولتهای اصولگرا گوجهفرنگی به مسئله اصلی بازار تبدیل میشود؟» واکنشهای دیگری از این دست وجود دارد اما اشاره به همین دو مورد برای بیان نکات لازم کافی است.
دو. این متن در مورد گوجهفرنگی نیست، بلکه در مورد نوعی از سیاست ورزی است که این روزها با کلیدواژه گوجهفرنگی نمایندگی میشود. صرفا از باب طرح مسئله، باید عنوان کرد که کشور ما، تولیدکننده بزرگ محصولات سبزی و صیفی است و سالانه حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان از این محصولات صادر میکند (۱)، اما مانند تمام محصولات کشاورزی، گوجهفرنگی هم ابتدا و انتهای فصل دارد. یعنی در برخی مقاطع، تولیدش افزایشیافته و ارزان میشود، در برخی مواقع سال هم با توجه به اقلیم سرزمینی ما و وضع بارندگی، مقدار کمتری روانه بازار میشود و طبیعتا قیمت افزایش مییابد. این منطق و طبیعت اقتصادی ماجراست. همواره در تمام سالها در فاصله نیمه آبان تا نیمه آذر، قیمت گوجهفرنگی افزایش مییابد و دلیل آنهم این واقعیت است که مصرف گوجه در کشور ما ماهانه حدود ۱۲۰ هزار تن است اما در پاییز، سقف تولید ماهانه بهصورت میانگین ۸۰ هزار تن است. در نظم طبیعی بازار که منطبق بر عرضه و تقاضاست، غلبه تقاضا بر تولید، موجب گرانی است. در این فصل که معمولا گوجه بوشهر و جنوب شرق خوزستان بار میدهد، با شدت بارندگی، هم امکان برداشت و هم امکان حمل گوجه به تعویق میافتد و گوجه بهاندازه کافی به بازارها راه پیدا نمیکند.
سه. ممکن است پرسیده شود که خب مگر بارندگی قابل پیشبینی نبوده است؟ یا مثلا آیا نمیتوان در دوره کاهش تولید، صنایعی مثل رب سازی را متوقف کرد تا گوجه بیشتری راهی بازار شود. جواب ساده است.
گوجه محصولی نیست که در حالت غیر انباری، بیش از یک تا دو هفته باقی بماند و این یعنی، باوجود پیشبینی بارندگی، بازهم امکان برداشت زودهنگام و ذخیرهسازی در مورد این محصول وجود ندارد. دوم آنکه در فصل افزایش قیمت، خود صنایع رب سازی اقدام به خرید گوجه نمیکنند و عمده خریدشان در فصل فراوانی و ارزانی است یعنی این روزها صنایع اصلا بازیگر بازار گوجهفرنگی نیستند. سؤالهای دیگر هم پاسخهای روشن دارند. همه این موارد از این بابت آورده شد که بدانیم دولت، همه راهها را رفته و وزارتخانه مرتبط یعنی جهاد کشاورزی، از کنترل بازار ناتوان نیست. این گرانی هم مقطعی است و ۱۰ روز دیگر یا حتی زودتر، گوجه ۳۰ درصد ارزان میشود و در ادامه با افزایش تولید، قیمت بسیار کمتر خواهد شد. این را هم باید اضافه کرد که در این متن هرجا اسم از گوجه آمد، منظور گوجه مزرعه فضای باز است. اگر این روزها در مغازهها گوجه ۷۰ هزارتومانی دیدهاید، آن گوجه گلخانهای است که اولا تولیدش بسیار کم است و ثانیا پیشازاین هم قیمتش ۵۰ هزار تومان بوده و کلا محصول متفاوتی با گوجهفرنگی معمول در مزرعه است.
چهار. حال به بند اول برگردیم. بدترین آفت اقتصاد، بیاطلاعی و حتی بدتر از آن، سیاسیکاری است. اولا قیمت هفتگی تمام محصولات جالیزی ازجمله گوجه برای ۱۰ سال اخیر در وزارت جهاد کشاورزی موجود است. صرفا از باب نمونه، قیمت هر کیلو گوجه در سال آخر دولت دوازدهم، در فاصله شهریور ۹۹ تا آذر ۹۹، حدود ۳۱۵ درصد افزایشیافته یعنی بیش از ۴ برابر شده است. البته در این زمینه به مسئولان آن زمان هم خردهای نیست و پیشازاین توضیح دادیم که حساب قیمت گوجه در فاصله آبان و آذر همواره از سایر فصلهای سال کاملا جداست. ثانیا مگر دوستان سازندگی، موافق اقتصاد غیردولتی و منع مداخله دولت در بازار نیستند و مگر اصلا در ادبیات و منش این دوستان، استفاده از عباراتی همچون «کنترل» برای بازار یک محصول، اقتصاد دستوری محسوب نمیشود؟ شما باید تعیین تکلیف کنید که بالاخره با مداخله دولت در بازار موافقید یا مخالف. بههرحال ما باید به یک مشی در اقتصاد عمل کنیم. اگر موافقیم که دولت باید تا حد امکان در بازار یک محصول مداخله نکند، یعنی عملا رانت و فرآیند دولتی را حذف کردهایم اما باید این واقعیت را هم بپذیریم که در منطق طبیعی عرضه و تقاضا، با سنگین شدن کفه هرکدام از طرفین، قیمت ممکن است کم یا زیاد شود و بهتدریج خود را تعدیل خواهد کرد. اگر غیر این است و به اقتصاد دستوری و دولتی معتقدیم هم باید منتظر تمام عواقب آن باشیم که پیشازاین در برخی برههها تجربهشده است.
تفاوت این دو روش، تفاوت نوع مداخله دولت در زنجیره فولاد و سیمان در دهه ۸۰ است که شرح آن در سرمقالهای از همین قلم با عنوان «برای درست کردن ابرو چشم را کور نکنیم» آمده است. بههرحال ما باید به اصولی معتقد باشیم، نه اینکه همهجا موافق اقتصاد بازار آزادباشیم ولی اگر گوجه بهصورت مقطعی گران شد، چون در دولتی رخداده که به ما نزدیک نیست، آن را دستمایه حمله به دولت کنیم و از لزوم کنترل بازار توسط دولت سخن بگوییم.
پنج. تأثیر شرایط جوی و فصلی، مخصوص گوجه نیست و به سایر محصولات و تولیدات کشاورزی و دامی هم قابلتعمیم است. قیمت یک میوه یا محصول کشاورزی، نمیتواند و اساسا نباید در همه روزهای سال ثابت باشد. چیزی که ثابت است دانستن این واقعیت است که هرگاه در یک جمله، نقدی به قیمت یک محصول کشاورزی مطرح شد و بلافاصله در جمله بعد به اصولگرایی یا اصلاحطلبی یا هر خط سیاسی نسبت داده شد، در درجه اول دانش و اطلاع و در درجه دوم انصاف گوینده زیر سؤال است. آنچه قیمت گوجه را بالا یا پایین میبرد، اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست بلکه شاخصهای اقتصادی، منطق عرضه و تقاضا، شرایط جوی و نکات فنی کشاورزی است.
شش. گوجهفرنگی محصول جالبی است و رفتار ژلهای دارد. در علم گیاهشناسی یک میوه تلقی میشود اما در علم کشاورزی نوعی سبزی است. گوجه نرم و حالت پذیر است و گاهی در شرایط متفاوت رنگ هم عوض میکند!
پانوشت:
(۱): بر اساس آمار FAO ایران دهمین تولیدکننده گوجهفرنگی در جهان در سالهای اخیر بوده است
ارسال نظرات