شکست جریان ضدانقلاب دارای پیامدهای زیادی برای هواداران آنان شده است. هوادارانی که بدون درک درست از فضای حاکم در ساختار سیاسی کشور و همچنین جامعه ایرانی بر توهم براندازی تمرکز کردند و حالا با یأس و افسردگی جدی مواجه شدند. گروههای سیاسی پس از این ناکامی درصدد یافتن محورهای بازیابی دیگر در محیط پرتنش غرب آسیا هستند و در همین راستا پروژههای تخریب جدی را برعهده خواهند گرفت، اما پس از ناکامی بروز اغتشاشات در سالگرد فوت خانم امینی، مسیر ضدانقلاب به سمت تامین مالی سوق یافته است. آنان برای بقا نیازمند دو سطح بروز رفتاری هستند؛ الف) ایجاد فضای تنفس با مدلهای عملیات روانی نظیر بروز آشوب در مناطق قومی یا مذهبی مانند استان سیستان و بلوچستان، اما با این وجود در راهبرد عملی ناموفق بودند. ب) تامین مالی برای استمرار بقای مبارزه که از یک سو روند هویت مبارزاتی وجود داشته باشد و از سوی دیگر بخشی از هزینههای ناکارآمدی آنان که کشورهای غربی از تامین آن امتناع میورزند؛ از سوی بخش فریب خورده داخلی یا خارجی تامین شود و با فریب کمک مالی برای براندازی شرایط را برای زندگی بهتر سرکردههای گروهکها مهیا سازند. در این گزارش نمونهی از این تامین مالی را بیان میکنیم.
کاسبی تازه سلبریتی براندازها وارد فاز جدیدی شد
«روناک یونسی» بازیگری بود که در جریان ناآرامیهای سال گذشته، در شبکه اینترنشنال حاضر شد و اظهارنظرهایی علیه ایران مطرح کرد. او اظهار میداشت: «اخراج سفیرهای ایران در دیگر کشورها این پیام را دارد که دنیا پشت مردم است.» در روزهایی که رسانههای فارسیزبان تلاش میکردند با اعمال فشار و تبلیغ این گزاره را اثبات کنند که هنرمندان و ورزشکاران نسبت به اتفاقات ایران موضعگیری همراستا با آنها داشتهاند، حضور افرادی که پیش از این در ایران بازیگری میکردند میتوانست نمایش موثری برای اثبات آنچه این شبکهها مخصوصا اینترنشنال به دنبال اثبات آن بود را به تصویر بکشد. اخیرا، اما روناک یونسی بازیگری که بعداز شکست پروژه براندازان نامی از او شنیده نمیشد در ویدیوئی مدعی شده که اعتراض تنها شرکت در اجتماعات و پلاکارد دست گرفتن نیست و از ایرانیان خارجنشین خواست در راستای اعتراضاتشان به موسسهای که او در آن مشغول به فعالیت است کمک کنند تا بتوانند اقدامات خود را انجام دهند. کاسبی به نام مبارزه و اعتراض توسط بازیگران خارجنشین حالا به مرحله درخواست کمک از ایرانیان خارجنشین رسیده است. اگرچه این درخواست کمکها نشان میدهد که بودجههای کشورهای خارجی برای اجرای پروژه براندازی کاهش محسوسی داشته است، اما فرصت مناسبی را در اختیار سلبریتیهای برانداز قرار داده که حالا با ادعای لزوم هزینه دادن برای اعتراض از آنها مبالغ مالی درخواست کنند، آن هم در شرایطی که نه سازوکار مشخصی برای این سازمانهای یکشبه سبز شده وجود دارد و نه استدلال مشخصی ارائه میشود که بر چه اساسی ایرانیان خارجنشین باید برای پرداخت مبالغ به آنها اعتماد کنند، آن هم در شرایطی که مشابه این اقدامات توسط دیگر براندازان خارجنشین انجام شد و مشخص نشد هزینههای مالی جمعآوریشده دقیقا کجا هزینه شده است.
کاسبی پدر محسن شکاری از پسرش
مهمترین عرصه حضور کاسبان و سودجویان فروشگاههای پوشاکی بود که آنها هم با استفاده سودجویانه از شعار زن زندگی آزادی توانستند با فریب افکار عمومی فروش خود را چندین برابر کنند. تنها فروشگاههای داخلی نبودند که سود میبردند بلکه فروشگاههای خارجی هم با استفاده از این شعار فروش خود را بالا بردند تا حدی که عبارت (ارسال به تمام دنیا) را در صفحات خود نوشتند. پدر محسن شکاری که پسرش به جرم مفسد فیالارض اعدام شده بود، با تولید تیشرت و ماگهایی از خون پسر خود کاسبی راه انداخته است. حامد اسماعیلیون هم از چندی قبل شروع به فروش ماگها و تیشرتهایی تحت عنوان هواپیمای اوکراینی کرده بود و در اتفاقات اخیر هم کاسبی کرد.
صندوق کمک مالی رضا پهلوی
رضا پهلوی با راهاندازی صندوق کمک مالی به اعتراضات و اعتصابات برای کاسبی از اغتشاشات توانست بیش از یک میلیون دلار از سازمانهای غیر مردمی کاسبی کند. تاکنون از سرنوشت این کمکها خبری نیست. یاسمین پهلوی همسر رضا پهلوی هم برای سالگرد مهسا امینی برای سخنرانیش بلیت فروشی میکند؛ ۱۵۰ دلار عادی، ۲۵۰ دلار وی آی پی و بابت کنار شهبانو نشستن هم ۴۵۰ دلار میگیرد. اگر هم بخواهید با این افراد ناهار هم بخوری علاوه بر پول ناهار باید ۲۵۰ دلار اضافه پرداخت کنید. علیرضا آخوندی نماینده ایرانیتبار مجلس پارلمان سوئد از طریق فراخوان ۱۲ هزار یورو پول جمع کرد. این نماینده مجلس میگوید ۱۱۰ هزار یورو از طریق فراخوانهای دعوت به اغتشاشات به حسابش واریز شده است. اینها فقط بخشی از درآمدهای کلان سران اپوزیسیون و کسب درآمد آنها از یک مرگ طبیعی است که نشان میدهد سران اپوزیسیون فقط در حد شعار میتوانند براندازان را حمایت کنند و غیر از آن فقط میتوانند پول براندازان را با اشک تمساح به جیب زده و از آنها کاسبی و کسب درآمد کنند و به آنها وعدههای پوچ و تو خالی بدهند. در حالیکه اپوزیسیون خارج نشین و سلبریتیها در حال کسب درآمد و پرکردن جیب خود هستند عدهای جوان در داخل کشور با فریب حرفها و شعارهای بدون پایه و اساس فریبکاران در شبکههای مجازی و معاند برای خود مشکلاتی را بوجود آوردند.
خیریه تیرانا
یکی از نخستین راهکارها برای درآمدزایی قابل توجه، تاسیس انجمنهای خیریه با ادعای کمک به کودکان بی بضاعت و خانواده آنها در ایران بود. مجید تفرشی، پژوهشگر در مستندی چند قسمتی با نام «خیریه اشرف» به بررسی این موضوع پرداخته است. او پس از آزادسازی نزدیک به ۶ هزار سند در موسسه چریتی کامیشن که یکی از نهادهای مردمنهاد و ناظر بر موسسات خیریه در انگلیس است، به بررسی این اسناد پرداخت و متوجه شد بخشی از این اسناد مربوط به موسسه خیریهای به نام «ایراناید» (IranAid) است که تلاش میکرد به کودکان و خانوادههای بیبضاعت در ایران و مناطق مرزی ایران کمک کند: «متوجه شدم که این موسسه خیریه پوشالی است و محلی برای کلاهبرداری و انتقال پول از اروپا به عراق و برعکس است. درحقیقت این موسسه، پوششی برای [تشکیلاتی موسوم به]شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدینخلق بود.» ایران اید، از ۲۹ شهریور ۱۳۶۲ (۲۰ سپتامبر ۱۹۸۳) فعالیت خود را آغاز کرده بوده بود. منافقین انجمنهای خیریه دیگری بهبهانه حمایت از کودکان ایرانی در شهرهای مختلف کشورهای اروپایی و آمریکا همچون CHR در لسآنجلس تاسیس کرده بودند و از این طریق نیز مبالغ قابل توجهی بهدست آوردند. حانیه میرحاجتی
ارسال نظرات