خبر عجیبی که سراسر دنیا را متحیر کرد. حمله به مهم ترین برج های دوقلو آمریکا و این داستان سرآغاز رفتارهای خشونت آمیز کاخ سفید در غرب آسیا شد. آنان به بهانه مبارزه با تروریسم، رهسپار عراق و افغانستان شدند و خواهان خاورمیانه جدید برای جهان بدون تروریسم بودند. هرچند بدترین اقدامات تروریستی را علیه مردم این دوکشور اعمال کردند. در این یادداشت ابتدا به بازخوانی رویداد از منظر تاریخی می پردازیم و سپس طرح آمریکایی خاورمیانه جدید را از منظر تحقق اهداف ارزیابی می کنیم.
۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ چه گذشت؟
در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، ۱۹ تروریست، چهار هواپیمای مسافربری را که از فرودگاه نیوآرک نیوجرسی، بوستون و واشنگتن عازم سانفرانسیسکو و لسآنجلس بودند، ربودند. هواپیمایی که عازم لسآنجلس بود در ساعت ۸.۴۶ دقیقه صبح به وقت محلی به یکی از برجهای دو قلوی نیویورک برخورد کرد.۱۷ دقیقه بعد، دومین هواپیمای ربوده شده متعلق به «یونایتد ایرلاینز» به برج جنوبی برخورد کرد و سومین هواپیما هم به ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اصابت کرد. چهارمین هواپیما اما در پنسیلوانیا سرنگون شد. حملات ۱۱ سپتامبر، جهان را برای روزهای متمادی در شوک فرو برد و تحلیلگران آن را با حملاتی مانند، بمباران بندر پرل هاربر توسط ژاپنیها در جنگ جهانی دوم مقایسه کردند. در این حمله بزرگ تروریستی ۱۵ تبعه سعودی، دو تبعه اماراتی، یک تبعه مصری و یک لبنانی شرکت داشتند؛ همگی عضو شبکه تروریستی القاعده، گروهی که از مبداء و کانون پرورش تروریسم یعنی عربستان تغذیه فکری و روانی شده بودند. کشتهشدگان این دو حمله، دو هزار و ۹۷۴ تن بودند که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا، شمار کشتههای این حملات به دو هزار و ۹۹۳ نفر رسید. حوادث فاجعه بار ۲۰۰۱ باعث شد که جورج دبلیو بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا از حکم بحث برانگیز مبارزه علیه تروریسم به عنوان دستاویزی برای توجیه مداخلات واشنگتن در افغانستان و عراق استفاده کند. یک تحقیق دانشگاه براون می گوید که ارتش آمریکا از زمان وقوع حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، تاکنون ۱۴ تریلیون دلار برای طرح موسوم به «مبارزه با تروریسم جهانی» هزینه کرده که ۴.۴ تریلیون دلار آن عاید شرکتهای اسلحهسازی این کشور شده است. به گزارش بیزینس اینسایدر، در تحقیق موسسه امور عمومی و بین المللی واتسون از دانشگاه براون، مشخص شده است که نیمی از مجموع بودجه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ که به ۱۴ تریلیون دلار میرسد، به شرکتهای تسلیحاتی این کشور رسیده است.
توطئه ۱۱ سپتامبر؟
در ژوئن ۲۰۰۶ روزنامه انگلیسی دیلی میل نوشت هفتاد و پنج استاد دانشگاه آمریکا طی تحقیقات خود به این باور رسیدهاند که دو هواپیمای مسافربری مذکور به تنهایی قادر به تخریب دو برج مرکز تجارت جهانی نبودهاند. براساس این تحقیقات، فیلم مستندی ساخته شد که هیچگاه اجازه نمایش در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را نیافت. در آن فیلم مستند، ۷۵ استاد یاد شده دانشگاه که خود را «روشنفکران حقیقتیاب ۱۱ سپتامبر» نامیده بودند، اظهار داشتند واقعیتها و شواهدی که آنها در تحقیقات خود به دست آوردهاند، غیرقابل انکار بوده و نقطه نقطه بزرگترین توطئه تاریخ را به هم متصل میکند. اساتید مذکور که در دانشگاههای سراسر آمریکا مشغول به تدریس هستند، با انتشار مقالهها و گزارشهای مختلف، بسیاری از نظریات به اصطلاح توطئه مطرح شده در اینترنت از سال ۲۰۰۱ تاکنون را قابل باور کردهاند. پروفسور استیون جونز، استاد فیزیک در یکی از دانشگاههای ایالت اتاوا، و یکی از اعضای این گروه گفته است: «امکان نداشت برجهای دوقلو با برخورد دو هواپیمای مسافربری به این شکلی که دیدیم فرو بریزند.» او ادامه داده است: «... سوختن سوخت هواپیماهای جت، دمای کافی برای ذوب کردن فولاد را تأمین نمیکند و دود سفیدی که در اطراف این ساختمانها دیده شد نیز نشانه انفجارهای کنترل شده برای فروریختن آنها است. بررسی ساختار این ساختمانها نشان داد آنها بر اثر مواد آتشزا که منجر به ذوب شدن فولادها شده است، ضعیف شده و سپس سقوط کردهاند.» کمیسیون تحقیقات کنگره درباره حملات ۱۱ سپتامبر پس از تحقیقات گسترده این نظریه توطئه را رد کرد اما این اساتید دانشگاه به دنبال قانع کردن کنگره برای بازگشایی این پرونده هستند. پرفسور جونز میگوید: «ما باور نمیکنیم که این ۱۹ هواپیماربا و چند نفر دیگر در غارهای افغانستان به تنهایی این حملات را اجرا کردهاند.» این اساتید دانشگاه آمریکا معتقد بودند تعدادی از نومحافظهکاران آمریکا در گروهی با نام «پروژه قرن جدید آمریکا» که قرار بود سیطره این کشور را بر جهان تضمین کند، حملات به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را به عنوان بهانهای برای حمله به افغانستان و عراق طراحی کردهاند. آنها معتقد بودند حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ که زمینهساز حملات نظامی این کشور به عراق و افغانستان بود، در واقع توسط جنگطلبان داخلی این کشور رهبری شد.
شکست پروژه خاورمیانه جدید
اصطلاح «خاورمیانه جدید» برای اولین توسط کاندولیزا رایس در ماه جون سال ۲۰۰۵ مطرح شد. تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در زمان نخست وزیری اولمرت و به کار بردن اصطلاح «خاورمیانه جدید» از سوی وی، نشان از آغاز پروژه مشترک آمریکائی-صهیونیستی داشت. نقشه ای که در آن خاورمیانه به صورت «تجزیه شده» نشان داده شده است، نخستین بار توسط «رالف پیترز»، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا تهیه شده و در نشریه نیروهای مسلح آمریکا در جون سال ۲۰۰۶ به چاپ رسیده است. با این طراحی عملیات اقدامات نظامی آمریکا آغاز شد ولی هیچ کدام از راهبردهای اعلامی آنان محقق نشد. آنان درصدد بودند که آنچه تروریسم در غرب آسیا میخوانند را نابود کنند ولی ظهور داعش و گروهکهای تکفیری نشان داد که چنین هدفی ساختگی یا شکست خورده است. در گام بعدی آنان خواهان تجزیه و استیلا کشورهای عراق و افغانستان بودند که هیچکدام در اختیار نیروهای آمریکایی قرار نگرفت و در نهایت باید اذعان داشت که شاهد شکست پروژه پرخرج خاورمیانه جدید بودیم.
شکست پروژه خشونت
با شکست پروژه خاورمیانه جدید، شاهد رویش نظریه نظم جدید در قالب «نظم نوین جهانی» هستیم که با هدف های شبیه به طراحی قبلی فعال شده است. این پروژه خشونت مانند پروژه پیشین شکست خواهد خورد که مهم ترین دلیل آن ارتقای قدرت بازدارندگی محور مقاومت در کشورهای ایران، عراق، سوریه، یمن و لبنان است و شرایط همانند ۲۰۰۱ نیست و قطعا باتلاق آینده برای کاخ سفید کشنده تر است. از سوی دیگر شکلگیری، توسعه و تعمیق مناسبات راهبردی بین سه کشور ایران، روسیه و چین در سالهای اخیر و در تقابل با سلطهگری دیرین غرب، نشانههایی از ظهور تا بروز تروئیکای جدیدی در سپهر سیاسی جهان است که مناسبات قدیم منطقه ای و جهانی را به چالش میکشد و نوید نظم جدیدی را می دهد.
ارسال نظرات