سیاست راهبردی جمهوری اسلامی ایران و یا هر کشور دیگر تحریم شده در برابر تحریمهای غرب، روی آوردن به سیاستهای شرقی و به ویژه احیاء و ارتقاء روابط اقتصادی و تجاری فعال و متوازن با قدرتهای اقتصادی شرقی و رقیب غرب و همچنین کشورهای منطقه است که علاوه بر مزیتهای سیاسی و راهبردی در مواجهه با تحریمها، به طور مثال میتواند به لحاظ مسافت کوتاه تر از ترانزیتهای طولانی غربی، موجب کاهش هزینههای حمل و نقل در کالا و رقابتی شدن قیمت تمام شده کالا در بازار تجاری طرفین شود.
البته یکی از معضلات، مسئله فرهنگ بوده که در حوزههای سیاست و اقتصاد از دورههای منتهی به مشروطه تاکنون در ایران در مراتب مختلف مشهود است؛ شیفتگی به فرهنگ غرب و یا غرب زدگی به حوزههای سیاست و اقتصاد نیز سرایت کرده و در جامعه، حکومت و کارگزاران ایران تاحدودی نهادینه شده است.
شیفتگی فکری و ذهنی به غرب در تاریخ معاصر ایران که از خواص، نخبگان و منورالفکران آغاز شد نوعی وابستگی را بر کشور و جامعه تحمیل کرد؛ به طور مثال در دولتهای مختلف قبل و پس از انقلاب اسلامی، کارگزاران سیاست خارجی ارتباط و تعامل حتی یک طرفه و با نگاه استعماری غرب را مایه مباهات و جزو کارنامه درخشان خود می دانستند و ارتباط با شرق و همسایگان مانند قفقاز و آسیای مرکزی را با وجود برخی مزیتها و ظرفیتهای کم نظیر مذموم میشمردند و این موضوع در اقتصاد و برخی تجار ایرانی نیز تا حدود زیادی رواج دارد. به طوری که برخی از تاجران ایرانی به دنبال تجارت با غرب و صادرات به غرب با وجود تمام مشکلات و تحریم ها هستند و حتی اگر حاشیه سود کمتری نسبت به صادرات به منطقه داشته باشد. صادرات به رم و پاریس با حاشیه سود کمتر را به صادرات پرسود کابل، عشق آباد، بیشکک، آستانه و ... ترجیح میدهند.
لذا به واسطه تجربیات سیاسی و اقتصادی مختلف در تجارت بین الملل و پیشرفتهای علمی و فناوری در کشورهای شرقی و البته آشنایی با نظریهها و طرحهای سرمایهگذاری سودآور در مناطق توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته و البته شناخت و بیداری کشورها در مواجهه با سیاستهای نظام سلطه که سالیان متمادی موجب استضعاف فکری، اقتصادی و سیاسی آنان بود، جبهههای مختلفی از کشورهای غیرغربی علیه انحصار و استیلای غربی مانند جنبش غیر متعهدها، گروه بریکس و به ویژه سازمان همکاری شانگهای تشکیل شد.
پیمان شانگهای و عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در آن، سیاست راهبردی برای ایجاد توازن سیاسی، اقتصادی، روابط بین الملل و مقابله موثر با کم اثر کردن تحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران است. لذا به طور کلی سیاست منطقه گرایی و تقویت روابط سیاسی و توازن روابط اقتصادی که از دستاوردهای مهم و اساسی دولت سیزدهم به شمار میرود، بدون معطل گذاشتن امور در برجام، می تواند نقطه عطفی در بهبود روابط خارجی و اثرات قابل توجه اقتصادی آن بر معیشت، رشد تولید، کنترل بازار و ارز و همچنین مهار تورم محسوب شود.
شایان ذکر است؛ حدود ۲۵ درصد تولید ناخالص جهان به کشورهای عضو سازمان شانگهای تعلق دارد و حجم اقتصاد کشورهای عضو، ۲۰ تریلیون دلار است که نسبت به ۲۰ سال گذشته، ۱۳ برابر شده است. توسعه کریدورهای حملونقل، همکاری در حوزه کشاورزی هوشمند، پارکهای فناوری و حوزههای دیجیتال، بهکارگیری ارزهایی جز دلار، منطقه تجارت آزاد و کمربند سبز، از ابتکارات اجرایی شده یا در حال اجرای سازمان شانگهای بوده است. دارای ائتلاف منطقهای شامل بیش از ۴۰ درصد جمعیت جهان که مجموع تجارت اعضای آن حدود ۶/۶تریلیون دلار بوده که در دو دهه گذشته ۱۰۰برابر شده است. سه میلیارد نفر جمعیت کشورهای عضو این سازمان، با وجود پیشینه فرهنگی که ایران با بسیاری از آنها داراست، فرصت مناسبی برای بخشهای اقتصادی و گردشگری ایران خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران نیز به لحاظ موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک و همچنین ظرفیت انرژی سرشار می تواند از جمله فرصت های مهم برای اعضای شانگهای محسوب شود و پیمان های پولی و بانکی مشترک، ترجیح ارز ملی یا جایگزین به جای دلار و طرح هایی نظیر کریدور شمال _ جنوب و شرق _ غرب، می تواند آرزوی دیرین آسیای مرکزی و روسیه را برای دسترسی به جنوب و خلیج فارس فراهم آورد و بویژه زمانی که روسیه در غرب کشور خود درگیر جنگ، شمال کشور به دلیل صعب العبور بودن و یخ و شرق کشور به دلیل مقرون به صرفه نبودن و مسافت بسیار طولانی، بیش از پیش نیازمند به راه های ترانزیتی کالا و حتی تبادل و تجارت انرژی از مسیر شمال _ جنوب هست. چین نیز به واسطه دو فرصت موقعیت و انرژی در ایران، می تواند نقاط ضعف خود در این دوحوزه به ویژه با کریدور شرق _ غرب در ذیل احیاء طرح جاده ابریشم مرتفع نماید. مجتبی قنبردوست
ارسال نظرات