31 شهريور 1397 - 15:16
نقش ناجا در دوران 8 ساله دفاع مقدس

سهم ناجا در دفاع مقدس بسیار پررنگ است

همه هم سن و سال‌های من از دوران کودکی و نوجوانی جوانان سبزپوشی را که سوار بر پاترول‌های گشت چهاردر، وظیفه تامین نظم و امنیت کشور را در سال‌های پرالتهاب و پرحادثه دهه ۶۰ را بر عهده داشتند، به خاطر می‌آورند.
نویسنده :
صغری خلیل فرهنگ
کد خبر : 1455
همه هم سن و سال‌های من از دوران کودکی و نوجوانی جوانان سبزپوشی را که سوار بر پاترول‌های گشت چهاردر، وظیفه تامین نظم و امنیت کشور را در سال‌های پرالتهاب و پرحادثه دهه ۶۰ را بر عهده داشتند، به خاطر می‌آورند. این سبزپوشانی که با کلت‌های سنگین سازمانی و اسلحه یوزی و همچنین آرم زیبای روی سینه‌ی خود معروف شدند، پاسداران کمیته انقلاب اسلامی بودند. نام کمیته در آن سال‌ها، نماد اقتدار جمهوری اسلامی در شهر‌ها بود و پاسداران کمیته هیمنه‌ای داشتند که تروریست‌های سازمان‌های مسلح ضدانقلاب، اشرار، قاچاقچیان مواد مخدر و اوباش و گردنکشان سطح شهر، از این هیمنه خاطرات تلخی در آرشیو ذهنی خود دارند. اما چطور شد که امروز، نه تنها نسل‌های دهه ۷۰ و هشتاد هیچ چیزاز کمیته انقلاب اسلامی نمی‌دانند، که حتی بچه‌های دهه ۶۰ هم شاید سایه کمرنگی از آن در گوشه ذهن داشته باشند. نهادی که زمانی حیات انقلاب (دست‌کم در سال‌های ۵۷ و ۵۸) به آن گره خورده بود، تنها بعد از گذشت حدود ۲۶ سال از ادغام آن، چنین در محاق فراموشی افتاده و به اندازه انگشتان یک دست درباره آن کار مکتوب و اطلاعات پایه‌ای وجود ندارد؟ برای پاسخ به این سوالات و نگاهی به مجاهدت خموش و نقش نیرو‌های ناجا در دوران دفاع مقدس با سهیل صفاری روزنامه نگار و پژوهشگر و نویسنده کتابی درباره تاریخچه کمیته انقلاب اسلامی (که دربرگیرنده عملکرد کمیته از مقطع تاسیس در ۲۳ بهمن ۵۷ تا آخر سال ۶۵ است) به گفت‌و‌گو نشسته ایم که از نظرتان می‌گذرد.

ابتدا خودتان را معرفی کنید و از نگارش کتاب تان در این زمینه برای مان بفرمایید.
سهیل صفاری هستم، روزنامه نگار و پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر.

نقش ناجا در دفاع مقدس را می‌خواهم از زبان شما بدانیم.

اول باید این نکته را توضیح دهم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با تدبیر و بصیرت بنیانگذار انقلاب، بخش عمده‌ی نهاد‌های به جا مانده از گذشته بر جای ماند، چرا که هر حکومتی برای اداره امور جاری مملکت نیازمند نهادهاست. حضرت امام (ره) همان‌طور که ارتش را در برابر تندروی‌ها و رادیکالیسم گروه‌های چپ و التقاطی که انحلال ارتش را مطالبه می‌کردند، حفظ نمودند، نهاد‌های انتظامی مانند شهربانی و ژاندارمری را هم با شرط تغییرات انقلابی وایدئولوژیک در ذهنیت و شرح وظایف حفظ کردند. ابتکار امام و روحانیون طراز اول انقلاب، چون شهیدان مطهری و بهشتی، رهبر کنونی انقلاب آیت الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و چهره‌هایی، چون مرحوم آیت الله مهدوی کنی و دیگر حضرات و بزرگواران این بود که در کنار این نهاد‌های به جا مانده از گذشته، نهاد‌هایی انقلابی ایجاد کردند که هم خلاء‌های ناشی از دگرکونی بزرگ در ساختار سیاسی کشور را پر کنند و هم موتور محرکه‌ی کشور برای پیشبرد امور انقلاب باشند. از این رو، همان‌طور که در کنار ارتش، یک نهاد نظامی-سیاسی به نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاسیس شد که در واقع «ارتش انقلاب» بود، در کنار شهرداری و ژاندارمری هم کمیته انقلاب اسلامی تاسیس شد که در واقع «پلیس انقلاب» بود. البته ذکر این نکته لازم است که هم ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران و هم نهاد‌هایی مثل ژاندارمری و شهربانی، بعد از پیروزی انقلاب، برای تثبیت انقلاب و حفظ و حراست از کشور ایثار و جانفشانی‌های عظیمی کردند، ولی جوشش و پویایی و تحرک ایدئولوژیک انقلاب را می‌شد در کمیته و سپاه و جهاد سازندگی دید.
پس تا قبل از شروع به کار رسمی نیروی انتظامی یکپارچه‌ی جمهوری اسلامی یا ناجا، در سال‌های ۷۱-۷۰، نیرو‌های انتظامی ایران شامل سه رکن کمیته‌انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندارمری می‌شد که هر کدام کارویژه‌ها و ماموریت‌های خاص خود را در امور امنیتی و انتظامی داشتند. درباره نقش کمیته انقلاب اسلامی در جنگ (که بنده به عنوان جزیی از کارم درباره کمیته، روی آن مطالعه و بررسی کردم) باید گفت، اصولا کمیته و پاسداران کمیته، جزو اولین نیرو‌های دفاعی بودند که بعد از تهاجم رژیم بعث عراق در اواخر شهریور سال ۵۹، خود را به جبهه خوزستان رساندند و کار دفاع چریکی و نامتقارن را در کنار نیرو‌های سپاه خوزستان، نیرو‌های نامنظم تحت امر شهید چمران، نیرو‌های فداییان اسلامی شهید سیدمجتبی هاشمی، نیرو‌های مردمی بومی، ژاندارمری و البته ارتش جمهوری اسلامی در برابر سپاه تا بن دندان مسلح رژیم بعث بر عهده گرفتند. لازم به ذکر است که تمرکز سپاه پاسداران و نیرو‌های آن، چون شهید بروجردی، حاج احمد متوسلیان، شهید اصغر وصالی، غلامعلی پیچک، همت و ... روی نبرد با ضدانقلاب مسلح در غرب متمرکز بود و تا سازماندهی نیرو‌های سپاه و انتقال به جبهه جنوب، فاصله‌ای ایجاد شد که نیرو‌های سپاه خوزستان و نیروهایی، چون کمیته، ژاندارمری و ستاد جنگ‌های نامنظم خط دفاعی اولیه را در برابر ارتش نیرومند و کاملا تجهیزشده‌ی عراق تشکیل دادند. از زمان درگیری‌های نیرو‌های انقلاب و ضدانقلاب از همان اواخر ۵۷ تا مقطع شروع رسمی جنگ در مهرماه ۵۹، پاسداران کمیته در کنار پاسداران سپاه و دیگر نیروها، در غائله‌های خوزستان، ترکمن صحرا، تبریز و کردستان حضور فعال و تعیین‌کننده داشتند که من در کتابم به تفصیل به همه این موارد پرداخته‌ام.
اولین گروهی که به صورت سازمان یافته به خوزستان اعزام شد، کدام گروه بود؟

اما با شروع جنگ، شاید اولین گروه سازمان‌یافته‌ای که از نهاد‌های انقلابی به جبهه خوزستان و کمک به مدافعان خرمشهر اعزام شد، گروهی چندصدنفره از نیرو‌های کمیته‌های ۱۴ گانه تهران بود که در همان مهرماه سال ۵۹ از تهران به آبادان اعزام شد. فرماندهی این نیروی اعزامی به عهده شهید سرافراز انقلاب، «سید مصطفی سیدآقا» (معروف به ادب دوست) بود که خود به همراه ۴۰ تن از یاران تحت امرش از نیرو‌های کمیته در عملیاتی در جریان حصر آبادان به فوز شهادت نایل شدند. بچه‌های کمیته در جریان دفاع ۳۹ روزه خرمشهر و بعد حصر آبادان، رشادت و دلاوری تاریخ‌سازی از خود نشان دادند. اولین شهدای کمیته در جنگ، شهیدان بزرگوار حجت الله پناهی و رضا درک‌آبادی بودند که در خرمشهر به شهادت رسیدند. نکته قابل تامل این‌که هر دوی این عزیزان از اهل تسنن ایران و جمعی کمیته‌ی منطقه ۷ تهران (نظام‌آباد) بودند. به اجمال باید بگویم که گرچه وظیفه اصلی کمیته انقلاب اسلامی حفاظت از امنیت شهر‌ها در برابر جولان تروریست‌های مسلح سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروهک‌های تروریستی و همچنین برقرار نظم و امنیت در دو سه سال بسیار حساس و حیاتی تثبیت انقلاب و جمهوری اسلامی در سال‌های نخست بعد از پیروز انقلاب بود، از همان روز‌های اول شروع جنگ تا پایان آن، نیرو‌های کمیته انقلاب اسلامی، چه به صورت انفرادی، چه گروه‌های کوچک، چه اعزام‌های چند صدنفره و بعد گردان و تیپ و لشکر در جبهه‌ها حضور فعال داشتند.

از تشکیل تیپ موسی ابن جعفر (ع) بفرماید؟

بعد از نقش آفرینی پاسداران کمیته در دفاع از شهر آبادان در دوران حصر یکساله و مشارکت در عملیات ثامن‌الائمه، در سال ۶۱، به صلاحدید فرماندهی وقت کمیته، تیپ مستقل کمیته به نام «تیپ موسی ابن جعفر (ع)» تشکیل شد که فرماندهی آن با سردار «سید مجتبی عبداللهی» یا به تعبیر بچه‌های کمیته «سیدمجتبی» بود و معاونین ایشان هم سردار محمدرضا جورکش و سردار محمود جاپلقی بودند. این تیپ در مقطعی با تغییر فرماندهی کل کمیته از علی فلاحیان به احمد سالک کاشانی، برای تامین امنیت مرز‌های شرقی کشور به شرق کشور اعزام شد و قرارگاه تاکتیکی «میرزای شیرازی» را برای برخورد با قاچاقچیان و اشرار مسلح تشکیل داد. در سال ۶۴ و در مقطع عملیات والفجر ۸، در بهمن سال ۶۴، دومین تیپ کمیته به نام «قوامین» تشکیل شد که نام آن برگرفته از آیه معروف روی آرم کمیته یعنی آیه شریفه «کُونُواْقَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءبِالْقِسْطِ» بود که همین آیه شریفه امروز هم روی آرم رسمی ناجا بر جای مانده و حتی موسسات مالی و درمانی وابسته به ناجا امروز نام قرآنی «قوامین» را بر خود دارند. تیپ قوامین در جریان عملیات غرورآفرین والفجر، حضور داشت و بعد از تثبیت مواضع، در خط پدافندی شهر فاو به کار گرفته شد. یک گردان از این تیپ بعدا در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ مشارکت داشت. در اواخر سال ۶۵، زمانی که در دوره جدید فرماندهی ساختار و تشکیلات کمیته‌های انقلاب گسترش پیدا کرد، از سوی فرماندهی کل تصمیم به تشکیل یک لشکر از الحاق دو تیپ کمیته گرفته شد. این کار در اسفند ۶۵ با الحاق تیپ موسی ابن جعفر (ع) با تیپ قوامین در پادگان شهید درویش اهواز (پادگانی که در اختیار نیرو‌های کمیته در جبهه جنوب بود)، لشکر ۲۸ «روح‌الله» تشکیل شد.
به نظر شما ماندگار‌ترین حضور بچه‌های ناجا در دفاع مقدس مربوط به کدام عملیات دفاع مقدس است؟

اما یکی از فراز‌های پرشور و ماندگار در تاریخچه کمیته، حضور و مشارکت پررنگ آن در پاتک عملیات سازمان منافقین در سال ۶۷ موسوم به «فروغ جاودان» بود که این عملیات پدافندی در تاریخ انقلاب به «عملیات مرصاد» مشهور شده است. در کمال تاسف، با وجود این که هر سال گزارش‌های مطبوعاتی و برنامه‌های تلویزیونی زیادی درباره این عملیات بزرگ ساخته می‌شود، هیچ‌کس به نقش کمیته در مقابله با تهاجم سازمان منافقین (با حمایت هوایی و لجیستیک سنگین رژیم بعث) اشاره نمی‌کند. این در حال بود که در سال ۶۷، به واسطه بحث پذیرش قطعنامه، جبهه نیرو‌های خودی اصطلاحا شل شده بود و نیرو‌ها به دلیل پذیرش آتش بس، آن نظم ونسق دفاعی قبل را نداشتند. در چنین شرایطی ۱۵ گردان از نیرو‌های کمیته از سراسر کشور (یعنی بخش عمده‌ی توان و استعداد نیروی این نهاد در کل کشور) در عرض یکی دو روز ساماندهی و به منطقه اعزام شدند تا ضعف خطوط دفاعی ما را جبران کنند. متاسفانه این فراز بزرگ از عملکرد کمیته معمولا در هیچ کجا گفته نمی‌شود.

آماری از تعداد شهدا و ایثار گران در دست دارید؟

شاید دادن یک آمار به تنهایی بیانگر نقش پاسداران کمیته در دفاع مقدس باشد. فقط تا ۷ مهرماه ۶۲، کمیته انقلاب ۵۵۴ شهید، ۱۳۲۶ مجروح، ۷۳ جاوید الاثر و ۳۰ اسیر در جبهه‌های جنگ تقدیم انقلاب کرد و تا پایان سال ۶۲ جمعا ۱۴۰۰۰ نیروی کمیته از سراسر کشور به جبهه اعزام شدند. جالب از این که بسیاری از این نیرو‌ها از مرخصی‌های سالانه خود برای رفتن به جبهه استفاده می‌کردند.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.

به هر حال کتاب من درباره تاریخچه کمیته انقلاب اسلامی (که دربرگیرنده عملکرد کمیته از مقطع تاسیس در ۲۳ بهمن ۵۷ تا آخر سال ۶۵ است) در مراحل آماده‌سازی توسط ناشر محترم کار، «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» است. امیدوارم که به یاری خدا، در ماه‌های آینده کار آماده‌سازی به اتمام و این کتاب به مرحله چاپ برسد.

ارسال نظرات