پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
25 شهريور 1397 - 12:57

عاشورا درس مقاومت داد نه مذاکره

در رابطه با قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام) تحلیل‌ها و بررسی‌های بسیاری شده و این جریان از جوانب مختلف مورد دقت و نظر قرار گرفته است.
نویسنده :
حجت الاسلام علي وثوقي گاريزي
کد خبر : 1425

پایگاه رهنما :

در رابطه با قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام) تحلیل‌ها و بررسی‌های بسیاری شده و این جریان از جوانب مختلف مورد دقت و نظر قرار گرفته است. اما آن چیزی که در سخنان خود امام و بقیه اهل بیت (ع) به وضوح مشاهده می‌شود این است که حضرت به حکم وظیفه دینی و دنباله روی از جد خویش دست به قیام زدند. ودر این راه هیچ گونه مسامحه‌ای نکرده و نرمشی نشان نداده اند. پایبندی و استواری حضرت اباعبدالله (ع) بر اصول و عدم نرمش در مقابل آن در تمام تاریخ بی نظیر است. مگر می‌شود از اصول کوتاه آمد و با دشمن سازش کرد و باز هم بگوییم که مسلمانیم. اسلام بدون اصول و مبانی آن پوچ و خراب است. امام می‌دانست پذیرش خلافت یزید و بیعت با او چه امکانات و نعمت‌هایی را برایش در پی خواهد داشت و در مقابل، مخالفت با بیعت یزید چه مشکلاتی ایجاد می‌کند، ولی با اختیار و در نظر گرفتن اصول، ازبیعت سر باز زدند و عواقب خطرناک آن را به جان خرید. در همان آغاز این جریان، ایشان با نصایح دیگران روبر شدند، یکی از این افراد، مروان حکم بود که به نصیحت امام پرداخت، اما پاسخ امام از همان ابتدا و بی هیچ مسامحه‌ای رد درخواست مصالحه و مذاکره (به معنای عدول و عبور از اصول و مبانی دین) با استکبار آن روز بود. امام (ع) در جواب مروان حکم می‌فرمایند: «و علَى الاِسلام، السَّلام اِذ قَد بُلیَتِ الاُمّه بِراع مثل یزید»؛ در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون یزید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت می‌فرمایند: «کسی، چون من با فردی، چون یزید بیعت نمی‌کند.» در یک مقایسه میتوان مشاهده کرد که وضعیت فعلی ما نیز مانند آن زمان است. چرا که با وجود مشکلات فراوان امنیتی و اقتصادی و تحریم‌های پی در پی دشمنان، عده‌ای راه برون رفت و نجات از این وضعیت را مذاکره و سازش با دشمنان به خصوص ایالات آمریکا می‌دانند. در حالی که در این راه باید از بسیاری از اصول و به بیان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) از خطوط قرمز خود کوتاه بیاییم تا بتوانیم با آن‌ها مذاکره کنیم. اگر ما بخواهیم از پیشوای خود حضرت اباعبدالله (علیه السلام) پیروی و مانند ایشان عمل کنیم، در هیچ وضعیتی نباید از اصول و مبانی ارزشی خود کوتاه بیاییم و با دشمنانمان به مذاکره بنشینیم. منطق حضرت اباعبدالله (ع)، منطق مقاومت و استواری بر اصول است نه مسامحه و سازش با دشمنان. تمام لحظات حرکت امام (ع) از مدینه به مکه، و از مکه به کربلا تا شهادت ایشان، بسیار حیرت آور و ظریف است، از یک سو تهدید و ارعاب دشمنان بوده و از سوی دیگر استواری امام و یارانشان بر اعتقادشان. عده‌ای به خطا رفته و امام (ع) را از فرجام کارش بی اطلاع می‌دانستند، در حالی که حضرت حسین (علیه السلام) از همان ابتدای قیام خود و حتی قبل از آن از فرجام کارشان اطلاع داشته، ولی با این وجود بر اعتقاد خود پافشاری کرده و با صلابت از ازش‌های اسلامی دفاع می‌کند. امام خمینی (ره) از اقدام امام حسین (علیه اسلام) نتیجه می‌گیرند که مصالح عالیه و پر اهمیت اسلام در هیچ شرایطی نادیده گرفته نمی‌شود. عده‌ای بر این باور خطا هستند که حضرت اباعبدالله (ع) با عمر سعد مذاکره داشته که بتواند راهی پیدا کند تا از این مخمصه رهایی یابد و بتواند اهل بیت خود را نجات دهد. در جواب این افراد باید گفت: که اگر حضرت قصد مذاکره و سازش را داشت، چرا از همان ابتدا این کار را انجام ندادند؟ در صورتی که خود دشمنان پیش قدم برای مذاکره شدند؛ و همچنین چرا ایشان با وجود این که می‌دانستند کشته خواهند شد، زنان و بچه‌های خود را به همراه آوردند. سخن این افراد کاملا خطا و نادرست است. در تمام خطبه‌ها و سخنرانی‌های خود، حضرت هیچ صحبتی از سازش و قبول بیعت با یزید را نداشتند، بلکه با صراحت و اطمینان از اصول و اعتقاداتشان دفاع کرده و جان خود را در این راه فدا کردند. مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در این مورد میفرمایند: (چنین تحلیلی نهایت ساده اندیشی است. امام حسین (علیه السلام) با عمر سعد مذاکره به معنای امروزی نداشت. بلکه به ایشان نهیب زدند و نصیحت نموده و از خداوند ترساندند). کمااینکه در همان چند خطی که حضرت امام حسین (ع) با عمربن سعد صحبت می‌کند، لحن و بیان و عبارات ایشان بسیار گزنده و حتی برای فرمانده سپاه یزید دردآور است؛ کدام مذاکره را می‌توان در هستی سراغ گرفت که یک طرف مذاکره در ابتدای سخن خود طرف مقابل را با عبارت «هیهات له ذلک منّی هیهات منّا الذّله اَبَی الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و...» روبرو کند؟ براستی از این سخن امام حسین (علیه السلام) به عمر سعد (لعنه الله علیه) مبنی بر «هیهات که ما به ذلت تن دهیم، خداوند و رسول او ومومنان برای ما خواری و زبونی را نمی‌پسندند.» برداشت چشم پوشی از اصول و مبانی می‌توان برداشت کرد؟

ارسال نظرات