حیرت تاریخ از بصیرت افزایی، اقتدار و مدیریت حضرت زینب (س)
نقش بي بديل زنان در خلق حماسه عاشورا
از منظر اسلام زنان و مردان هر دو دارای وظایف شخصی و اجتماعی خاصی هستند و هر کدام باید وظایف خود را در موضعش به درستی انجام دهند، و تکلیف هر کدام با دیگری تداخل ندارد. در جریان قیام امامحسین (علیه السلام) نیز همچنین است، و اینطور نبوده است که فقط مردان تمام امور را انجام داده باشند بلکه زنان سهم بسیار بزرگی در این حماسه عظیم داشته اند و وظایف سنگینی را عهده دار بوده اند،
پایگاه رهنما :
از منظر اسلام زنان و مردان هر دو دارای وظایف شخصی و اجتماعی خاصی هستند و هر کدام باید وظایف خود را در موضعش به درستی انجام دهند، و تکلیف هر کدام با دیگری تداخل ندارد. در جریان قیام امامحسین (علیه السلام) نیز همچنین است، و اینطور نبوده است که فقط مردان تمام امور را انجام داده باشند بلکه زنان سهم بسیار بزرگی در این حماسه عظیم داشته اند و وظایف سنگینی را عهده دار بوده اند، لذا بیتردید نقش زنان در ابلاغ جریان عاشورا بسیار پر رنگ و برجسته بوده است. در اسلام جهاد و پیکار و مبارزه در میدان نبرد را از زنان و کودکان معاف کرده اند، لذا زنان باید در امور دیگر انجام وظیفه کنند و تکلیف خود را به درستی ادا کنند. هیچ گونه بن بستی در اسلام برای زنان وجود ندارد، در قیام عاشورا نقش تعین کننده حضرت زینب کبری (س) در مدیریت بحرانی بعد از قیام به خوبی به چشم میخورد. آنچنان در حالت عزایی که داشتند در اوج عزت و اقتدار به بصیرت افزایی و بیان اهداف قیام از یک سو و مدیریت زنان و بچههای داغدیده از سوی دیگر پرداختند که تاریخ نویسان را انگشت به دهان گذاشته است، که چگونه یک زن میتواند با وجود این همه مصیبت اینگونه عزت مندانه رفتار کند، ایشان نمونهای عینی از الگوی زنان اسلامی است. نمونههایی از حضور زنان در قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام) را در اینجا بیان خواهدشد.
زینب کبری (سلام الله علیها)
سرآمد و سالار زنان در قیام عاشورا حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) است، که ایشان مسئولیت بسیار بزرگی را در این قیام داشته اند. ایشان دختر حضرت علی (علیه السلام) بود و در هیچ کدام از جنگها در کنار پدرشان حضور نداشتند، ولی همراه برادر به کربلا آمد و کنار ایشان بودند، اما در جنگ شرکت نکردند، چرا که وظیفه بزرگی بر عهده داشته اند.
اولین مورد: ایشان دو فرزند خود را در راه برادر به میدان فرستادند و هر دو به شهادت رسیدند، عاطفه مادرانه ایجاب داشت که برای فرزندانشان بی تابی و فزع کنند و به عزداری و گریه بپردازند، اما در حضور برادر هیچ گونه بی تابی نکردند و نگذاشتند احساسات مادرانه شان باعث تضیف روحیه دیگران شود و آتشی بر روی قلب برادر باشد.
دومین مورد: مهمترین و مشکلترین وظیفه ایشان پیام رسانی قیام اباعبدالله (علیهالسلام) است، پیام ایشان و شهدای کربلا را باید به گوش همه افراد و زمانها میرساند. باید همه متوجه میشدند که چرا حسین بن علی (ع) با خانواده خود به کربلا آمد و در این سفر پر فراز و نشیب به شهادت رسیدند؛ لذا از نخستین لحظات بعد از شهادت برادر شروع به ابلاغ پیام کربلا کردهاند و از هر فرصتی برای ادای تکلیف خود فرو گذاری نمیکردند. مهمترین پیام ایشان را میتوان در خطبههایی که در حضور یزید و ابن زیاد ملعون ایراد کرده اند را مشاهده کرد، مثل آنجایی که در جواب آن ملعون فرمودند که من چیزی جز زیبایی ندیدم. البته اموری که ایشان در جریان قیام عاشورا انجام داده اند بسیار زیاد هستند و ما در اینجا به اختصار دو مورد را عرض کرده ایم.
اُم خلف همسر مسلم بن عوسجه
که او همراه شوهر و فرزندش به کربلا آمد. آنقدر عشق به سالار شهیدان در دل ایشان بود که بعد از شهادت شوهرش، پسر خود را روانه میدان کرد. امام حسین (علیه السلام) مانع شدند و فرمودند:: «اگر تو کشته شوی مادرت در پناه چه کسی آرام بگیرد و او را برگرداند»؛ ولی ام خلف سر راهش را گرفت او را به نبرد تشویق کرد و او پس از نبردی جانانه به شهادت رسید. کوفیان سرش را به سوی مادر پرتاب کردند، ولی ام خلف، نچنان قلبش از محبت اهل بیت آکنده بود که همه چیزش را برای آنها فدا کرد.
اُم عمرو بن جناده
همسر جنادة بن کعب انصاری بود، جناده از شیعیان مخلص علی (علیه السلام) بود که از مکه با خانواده خود همراه امام شدند و از هرگز از آن حضرت جدا نشدند. پس از شهادت همسر، فرزندش را روانه میدان کرد، ولی حضرت (ع) مانع شدند، عمرو گفت:: «مادرم مرا امر به قتال کرد، به میدان رفت و در رکاب اباعبدالله (علیه السلام) به شهادت رسید». کوفیان سر او را به لشگرگاه حضرت انداختند، مادر سر جوان خود را برداشت به سینه چسباند و پس از گفتگوی کوتاهی سر را به سوی دشمن پرتاب کرد و عمود خیمه را برداشت و دشمن حمله ور شد، که حضرت او را برگرداند و در حق او دعا کردند.
مادر وهب بن حباب کلبی
وهب، مسیحی بود و به دست امام (ع) مسلمان شد، او همراه مادر و همسرش به کربلا آمد. مادرش او را روانه میدان کرد، او پس از مدتی مبارزه به نزد مادرش برگشت و گفت::ای مادر آیا از من راضی شدی؟، گفت:: «راضی نمیشوم مگر آنکه در رکاب حسین کشته شوی.»
همسر زهیر بن قین
آن زمانی که فرستاده اباعبدالله (علیه السلام) به پیش او آمد و او در حالی بود که نمیخواست با ایشان ملاقات کند، همسر او، دُلهم گفت:: پسر رسول خدا تو را میخواهد و تو نمیروی، برو و ببین چه میگوید، سخنش را بشنو و باز گرد. زهیر از جای برخاست و به سوی حضرت رفت و طولی نکشید که برگشت در حالی که لبخندب بر لبانش بود، دیگر زُهیر، حسینی شده بود و به لشگر ایشان پیوسته بود، و این را مدیون همسرش دُلهم بود. زن خوب چه خوب نعمتی است، انسان را با کلامی از فرش به عرش میبرد و او را جزو بهترین شهدای عالم قرار میدهد.
ام کلثوم، دختر امیرالمومنین (ع)
ایشان، دختر حضرت علی (علیه السلام) بود. در کوفه خطبهای غرا و جانانه خواندند. از پشت پرده بیرون آمده و در حالی که با صدای بلند گریه میکردند، شروع به سخنرانی کردند. ایشان نیز مانند خواهرشان، زینبکبری (سلام الله علیها) داغدیده بودند، ولی با این حال شروع به بصیرت افزایی کردند تا چهره منحوس بنی امیه را برای مردم نمایان کنند و همچنین ظلم و ستمی را که مردم کوفه به آنها کرده بودند را بیان کردند، لذا در قسمتی از سخنرانی گفتند: «برادرم را با زجر و شکنجه کشتید، وای بر مادرتان، به زودی در آتشی سوزان سزای این کارتان را میبینید و ....» راوی میگوید: «از شدت سخنرانی ایشان مردم شیون و ناله کردند و گریستند و زنان گیسو پریشان کرده و صورت خراشیده و خاک بر سرهاشان ریختند، و مردان گریه کرده و موی صورت خویش کندند و هیچ روزی، چون آن روز، مردم نگریسته بودند.»
رباب
او مادر سکینه و حضرت علیاصغر (عبداللهرضیع) بود. ایشان همراه بقیه بازماندگان کربلا به اسارت برده شد، در مجلس ابن زیاد (لعنه الله علیه)، سر مبارک را از میان پشت برداشت و بغل نمود و با سرودن دو بیت شعر در کیفیت شهادت ایشان آن چنان نکات مهمی را بیان کردند که راه بسیاری از تحریفها را در رابطه با امام بست و گفت که ایشان در راه خدا به شهادت رسید. نکته مهم این است که با وجود اینکه حضرت رباب کودک خردسال و شیرخوار و شوهر و بقیه خانوادهاش را از دست داده بود، ولی با این وجود در حال عزاداری هم تکلیف بصیرت افزایی را به خوبی انجام دادند. ایشان یک سال با ناراحتی و سختی زندگی کردند و در اخر از شدت حزن و اندوه در گذشت. در جریان کربلا از این قبیل مصادیق بسیار به چشم میخورد، که زنان قیام امام حسین (علیهالسلام) با چه شجاعت و ظرافتی وظیفه خود را انجام داده اند.
ارسال نظرات