انقلاب اسلامی ایران که در بهمن 57 و به رهبری پیر مراد ملت ایران، امام امت خمینی کبیر (ره) به ثمر نشست و پیروز شد، بدون شک و به دور از هرگونه لکنت زبان یا شعارزدگی، مردمیترین و عمومیترین انقلاب تاریخ بوده و در نتیجه، رمز ماندگاری آن در 44 سال اخیر، آنهم با این حجم از تهدیدهای پیدا و پنهان نیز، همین ویژگی مردمی بودن آن بوده است. مردمی بودن انقلاب اسلامی، به زبان ساده یعنی اینکه خود مردم ایران از هر قشر و سلیقهای – و نه متاثر از یک قشر یا یک صنف – به این نتیجه رسیدند که به یک تغییر اساسی تحت لوای مرجعیت دینی احتیاج دارند و لذا با وجود همه مقاومتهای رژیم موروثی سلطنتی در مقابل حرکت عمومی مردم و نیز حمایتهای تمامقد قدرتهای زورگوی جهانی از آن رژیم، این انقلاب به پیروزی رسید و حالا کمکم به گذشت «نیمقرن» از حیات مبارک خود نزدیک میشود.
جامعهشناسان و پژوهشگران علوم اجتماعی و نیز علوم سیاسی، در باب ماندگاری و دوام انقلابها و نظامهای سیاسی برآمده از آنها، عموما به مسئله «سرمایه اجتماعی» اشاره و تکیه میکنند که اشاره درستی هم هست؛ بزرگترین سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن هم، همین ویژگی «مردمی بودن» و عمومیت آن بوده است.
وقتی به ماه های سخت و پرالتهاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نگاه میکنیم که گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب چطور از شرق و غرب و شمال و جنوب، به جان این آب و خاک افتاده بودند تا آن را چندپاره کنند اما نتوانستند، به خوبی میفهمیم که راز ناکامی آنها چه بوده است. کمی جلوتر که میرویم، با نگاهی به سالهای حماسه و خون و جنگ تمامعیار تحمیل شده به ایران عزیز از سوی شرق و غرب، باز هم میفهمیم که چرا دیکتاتور حاکم بر عراق با وجود پشتیبانی تمامعیار شرق و غرب نتوانست هیچ غلطی بکند و دست از پا درازتر عقب نشست؛ «مردمی بودن» انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام، باعث این موفقیت و پیروزی شد. در تمام سی و چند سال بعد از اتمام جنگ تحمیلی تا امروز هم، هرجا بحران و بزنگاهی پیش آمده، فقط و فقط با حضور و ظهور «مردم» و ابراز دلبستگی آنها به انقلاب حضرت روحالله (ره) بوده که از این بحرانهای ریز و درشت عبور کردهایم. حتی در تمام دو دهه اخیر که تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی دشمنان – که ناشی از حاکمیت قانون جنگل در دنیاست – مردم را به رنج و سختی بعضا طاقتفرسا انداخته، باز هم تعلق خاطر این مردم به اصل انقلاب و آرمانهایش و درک درست و ظریف آنها از ماهیت دوست و دشمن، باعث تحمل مشکلات و تنگناها و حفظ پایههای امنیت و ثبات کشور شده است. بنابراین، باز هم به آنچه در ابتدای این نوشتار گفتیم، برمیگردیم که «مردمی بودن» اصل انقلاب و نظام، بزرگترین و مهمترین «سرمایه اجتماعی» آن بوده است، اما سوال اینجاست که آیا هیچ تهدیدی در مقابل سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام وجود ندارد؟! پاسخ مثبت است!
بدون تعارف، این انقلاب عزیز و ارزشمند که خونبهای بیش از 200 هزار شهید گلگونکفن است و چنین سرمایه اجتماعی بزرگ و اثرگذاری دارد، با تهدیدها و آفتهایی مواجه است که اگر مراقبت نشود، سرمایه اجتماعیاش را از بین خواهد برد؛ آفتهایی که امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان رهبر معظم انقلاب، بارها و بارها نسبت به وجود آنها هشدار دادهاند. یکی از مهمترین آفتها و تهدیدهای پیش روی سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، «فاصله میان مردم و مسئولان» و از بین رفتن اعتماد مردم نسبت به مسئولان است که – با وجود هزاران مدیر لایق و پاکدست – با ندانمکاریها و کاهلیها و خدای نکرده با اشرافیگری و رفاهطلبی و خیانت و فساد عدهای از مسئولان سطوح مختلف، این فاصله ایجاد میشود و به اعتماد و اعتقاد مردم ضربه وارد میکند. راه علاج این آفت هم مشخص است و بارها گفته شده و در این چند خط مجال پرداختن به آنها نیست؛ همینقدر یادمان باشد که رمز ماندگاری و قداست مدیران دهه 60 در بین مردم، پاکدستی، سادهزیستی و هضم نشدن آنها در مدلهای رفتاری وارداتی و مشمئزکننده بوده که در عین تخصصگرایی و تدبیر در امور، با جدیت مورد توجه قرار میگرفت. امروز هم – همانطور که دو سه سال قبل رهبر حکیم انقلاب یادآوری کردند – راه جلوگیری از بروز این آفت و در نتیجه ضربه به سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام، بازگشت به همان روزهای طلایی مدیریت دهه شصتی، در عین توجه به اقتضائات زمانه – است که اگر به خوبی و با صداقت و باور دنبال شود، دیگر آسیبها و تهدیدهای پیش رو نیز به راحتی خنثی و بیاثر خواهند شد.
ارسال نظرات