27 دی 1401 - 21:00

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲۷ دی

چرایی شکست محاسبات دشمن

علی حسن حیدری
مهم‌ترین امید دشمنان برای ضربه‌زدن به کشور بعد از تحمل ناکامی‌های زنجیره‌ای در میدان نظامی و ناامید از براندازی نظام اسلامی از طریق جنگ سخت، امید به اعتراضات مردمی است. دشمن با وجود اینکه در راهبرد بی ثبات‌سازی و ایجاد ناآرامی با ناکامی روبه‌رو شده است درعین ناامیدی همچنان بر براندازی از طریق آشوب‌های اجتماعی و قرار دادن مردم مقابل نظام اصرار دارد. آشوب‌های مهندسی شده چند ماهه گذشته نمونه بسیار پیچیده آن بود که در سایه همدلی و همگرایی مسئولان و مردم به شکست انجامید. واکاوی چرایی شکست دشمن درآشوب‌های اخیر و اینکه دلایل این شکست چه بود نیازمند ارزیابی دقیق است. 
درباره دلایل شکست و محاسبات دشمن درآشوب‌های اخیر سه دلیل عمده یعنی درایت حاکمان سیاسی، آگاهی جمعی جامعه از یکسو و مشورت غلط ضدانقلاب به طراحان نقشه براندازی ازسوی دیگر نقش کلیدی داشت. اتخاذ «راهبرد صبراستراتژیک» از سوی نظام اسلامی در برابر راهبرد سوریه‌سازی ایران، عامل کلیدی در شکست دشمن بود که می‌توان از آن به عنوان پیروزی حکمرانی اسلامی در نبرد راهبرد‌ها بردشمن یاد کرد. در سطح دوم که می‌توان به عنوان بخش سخت و پیچیده نبرد با دشمن در آشوب‌های اخیر از آن یاد کرد، پیروزی افکارعمومی برجنگ ترکیبی نرم دشمن بود. دراین شرایط جنگ نرم، مردم با تأمل توأم با طمأنینه در همراهی با «راهبرد صبر استراتژیک نظام» و خوانش درست از اقدامات دشمن، بار دیگر هوشمندی و قدرت تحلیل خود را به نمایش گذاشتند. در سطح سوم نیز که می‌توان از آن به عنوان فریب راهبردی دشمن یاد کرد، اشتباه محاسباتی بود که دشمن به دلیل مشاوره‌های غلط و داده‌های نادرستی که افراد اپوزیسیون و ضد انقلاب خارج‌نشین و فراریان فرصت‌طلب در اختیار او قرار داده بودند، مرتکب شد. در این بخش هم دشمن دچار ناکامی شد و هم اپوزیسیون اعتبار سیاسی خود را نزد اربابان خود از دست داد. نکته نهفته دردلیل سوم این است که افکارعمومی و عقلای جامعه سیاسی و رسانه‌ای غرب نیز به حماقت کشور‌های غربی و جریان اپوزیسیون درحوزه محاسبات سیاسی پی بردند. شکست محاسباتی دشمن در نبرد راهبرد‌ها و نبرد اراده‌ها در مقابل نظام و جامعه اسلامی حاوی پیام‌هایی است که به اختصار به اهم آن‌ها اشاره می‌کنم: ۱- انقلاب اسلامی به عنوان یک پدید پویا و زنده و پیش‌رونده تابع اراده قوی ملت و حاکمیت است و این اراده مشترک همواره ضامن نظام اسلامی و عامل شکست دشمن بوده است و خواهد بود. ۲- پیام دوم اینکه مسیر و نقشه راه انقلاب درست است و برپایه اصول بنیادین بنیانگذار انقلاب در حرکت است. استمرارآن درشرایط بحران و تهدید نیز درگرو وجود روحیه انقلابی و اراده معنوی ملت و حاکمیت است. ۳- پیام سوم اینکه ذات و طبیعت جمهوری اسلامی مخالف ظلم و استبداد و استعمار است. از این رو دشمنی متناسب با شرایط و تحولات جامعه اسلامی مهندسی جدید برای مقابله با آن خواهد داشت، توفیق در این مبارزه دوامدار درگرو صیانت از این ویژگی ذاتی انقلاب است. ۴- پیام چهارم اینکه دشمن همواره درحال بازتولید و بازمهندسی سناریو‌های خود در مقابله با انقلاب اسلامی است، از این رو نباید از کید او غفلت کرد و آن را دستکم گرفت. ۵- پیام پنجم اینکه نخبگان و مسئولان و ذی‌نفوذ‌ها در آشوب‌های اخیر به نیکی دریافتند که در شرایط پیچیده جنگ شناختی امکان دچار شدن به اشتباهات محاسباتی وجود دارد، این اشتباه محاسباتی به دلیل ضعف دستگاه تحلیل یا غرورتحلیلی هر تحلیل گری را تهدید می‌کند بهتر است ازاین تجربه برای شرایط مشابه درآینده بهره بگیرند و از تکرار خطا‌های محاسباتی خود دربرابر دشمن عبرت بگیرند. ۶- شکست محاسباتی دشمن یک پیام کلیدی نیز داشت. آن اینکه در شرایط بحران نباید سکوت کرد و مهم‌تر از آن اینکه باید مرزبندی‌ها با دشمن را رعایت کرد و درتله عملیات روانی دشمن گرفتار نشد. ۷- بالاخره اینکه اعتقاد مردم و گرایش آن‌ها به دین و انقلاب، امروز از اول انقلاب بیشتر است؛ علت پیشی گرفتن مردم درتحلیل وقایع و رخداد‌ها درشرایط پیچیده بحران نیز نتیجه همین امر است.
در پایان چند توصیه راهبردی به مسئولان و اصحاب سیاست و رسانه و نخبگان اهل تحلیل ارائه می‌گردد که شاید درحوزه سیاستگذاری و تصمیم‌سازی مفید فایده باشد. 
۱- اتخاذ تدابیری برای پیشگیری ازطرح دشمن و ضدانقلاب برای هویت‌زدایی ازانقلاب و وارونه‌نمایی حقیقت نظام اسلامی و جلو‌گیری از تحریف گفتمان امام و انقلاب و اصول و آرمان‌های بنیانگذار انقلاب. 
۲- جلوگیری از نفوذ ارتجاع (جریان تحجر و تجدد) درحوزه برنامه‌ریزی و مدیریت که منشأ افراط و تفریط در شیوه حکمرانی و سبک زندگی هستند. ۳- تبیین حقایق انقلاب اسلامی و کارکرد و دستاورد‌های انقلاب اسلامی و نظام اسلامی با بهره‌گیری از دو تکنیک اقناع‌سازی مخاطبان و خنثی‌سازی راهبرد‌های عملیات دروغ پردازی‌ها و فریب و جنگ روانی دشمن. 
۴- بهره‌گیری از سرمایه اجتماعی علمی و معنوی جامعه برای پیاده‌سازی راهبرد تولید ملی و استحکام بخشی داخلی. ۵. جلوگیری از القای بن‌بست در کشور با اصلاح روش‌های مدیریتی و تقویت کارکردسازمان‌ها و نهاد‌ها در حل مشکلات معیشتی جامعه. ۶- طراحی راهبرد دقیق تضمینی برای مبارزه با فساد و رانت در ابعاد سیاسی و اقتصادی و پاکسازی دستگاه‌های مدیریت از فساد و مفسد و ۷. طراحی شبکه مطمئن رسانه‌ای برای اطلاع رسانی دقیق از کارکرد‌ها و اقدامات مثبت دولت در شرایط جنگ روانی. باید توجه داشت که کارنامه مسئولان در گرو تلاش و مجاهدت آنهاست. تلاش و مجاهدت در سایه روحیه جهادی و مدیریت جهادی مفهوم واقعی خود را پیدا می‌کند. راز اشتباه محاسباتی دشمن نیز در همین مفهوم روحیه جهادی و الگوی مدیریت جهادی نهفته است.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲۷ دی

وقتی فقط تهران صاحب اختیار است!

سعید برند
«هنوز بخشنامه از مرکز ابلاغ نشده است» یا «دست ما نیست، دستور از تهران ابلاغ شده است» این پاسخ‌ها، حداقل برای خبرنگاران رسانه‌های محلی بسیار آشناست، وقتی استاندارشان را مورد خطاب قرار می‌دهند، به ویژه اگر خطابه و سوال‌شان درباره حوزه‌ کلانی همچون سرمایه‌گذاری، تسهیلات بانکی، مسکن، مالیات، کشاورزی و کسب و کار باشد. دستان بسته یا همان تعبیر اداری «کافی نبودن اختیارات» همواره مورد گلایه برخی از استانداران در ادوار مختلف بوده است، به یاد دارم مسئولی می‌گفت در جریان یکی از زلزله‌های اخیر در یکی از شهرستان‌ها، حتی اجازه بیرون آوردن پتو و اقلام را از سوله‌های هلال احمر نداشتیم قبل از آن که مجوزش از تهران صادر شود! این در حالی است که مردم هر استان، هم توقع تامین نان، آب، کار و مسکن‌شان را از استانداری دارند و هم بسیاری از مجوزها و موافقت‌نامه‌ها و تاییدیه‌ها را از نماینده عالی دولت در استان مطالبه می‌کنند.
تفویض اختیار به استانداران و به طور کلی ادبیات تمرکززدایی از سال‌ها قبل مطرح شد اما شاید بتوان سردمدار آن را علیرضا رزم حسینی دانست زمانی که در دولت تدبیر و امید، کلیددار استانداری کرمان بود. او در سال 94 به نمایندگی از استانداران چند استان خواستار تفویض اختیارات شد. البته بهتر از هر کسی می‌دانست که این پروژه بدون همراهی نمایندگان مجلس کاری از پیش نمی‌برد، این طور بود که ۱۶۵ نماینده مجلس نهم، نامه‌ای برای تفویض اختیارات ویژه به استانداران به مقصد پاستور نوشتند و کمی بعد، حسن روحانی در سفر به کرمان، مقرر کرد این استان به عنوان پایلوت در واگذاری اختیارات مطرح شود. حتی کمیته‌ای برای بررسی تفویض اختیارات هیئت دولت به استان‌ها با اولویت کرمان نیز تشکیل شد اما همان طور که پیش‌بینی‌ می‌شد «مقاومت» برخی از وزیران بر «پیگیری» استانداران چربید و دست آخر تنها ۱۵ درصد اختیارات مدنظر استانداران تفویض شد، آن هم به سلیقه و تشخیص آقای وزیر.
اما دستاویز قانونی استانداران برای دریافت اختیارات بیشتر، اصل ۱۲۷ و تا حدودی اصل 138 قانون اساسی است، آن‌جا که قانون‌گذار می‌نویسد: «رئیس جمهور می‌تواند در موارد خاص، بر حسب ضرورت با تصویب هیئت وزیران، نماینده یا نمایندگان ویژه با اختیارات مشخص تعیین کند. در این موارد تصمیم نماینده یا نمایندگان مذکور در حکم تصمیم رئیس جمهور و هیئت وزیران خواهد بود. » بدون شک تفویض اختیارات آن جا که مربوط به مسائل کلان و ملی نباشد و رای و نظر حاکمیت را نخواهد، می‌تواند موتور محرکه پیشرفت استان‌ها را سرعت بخشد و از هدررفت منابع مالی در بوروکراسی پر پیچ و خم اداری جلوگیری کند اما واقعیت این است که ساختار نظام بوروکراسی ما به شدت متمرکز است و شکوفایی استعدادهای محلی، نیازمند تغییر نگاه و اصلاح ساختار است. حتی تجربیاتی مانند محدودیت‌های کرونایی، نشان داد در بسیاری از موارد نسخه‌پیچی یکسان برای همه استان‌ها با توجه به تفاوت‌های اقلیمی، اقتصادی و فرهنگی، اگر آفت‌ و آسیبی نداشته باشد، حداقل منفعت و سودی هم ندارد. کما این که امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته، پارلمان‌های محلی با توجه به شرایط منطقه خود قانون وضع می‌کنند، مالیات و عوارض می‌گیرند و در همان منطقه هزینه می‌کنند و باعث ایجاد رقابت بین بخشی در مسیر توسعه می‌شوند. در حالی که در کشور ما، در ادوار مختلف دولت‌ها دیده‌ایم که بسیاری از مدیران کل استان‌ها، دایم در راه و نیمه راه تهران هستند و پشت در اتاق این وزیر و آن وزیر به دنبال راهی برای چانه‌زنی بیشتر می‌گردند، برو و بیایی که در برخی موارد تا رانت و لابی در میان نباشد، گره‌ از کار نیز گشوده نخواهد شد. برای همین است که معمولا آن استانی که مدیران و نمایندگانش ارتباط بهتری با تهران داشته باشند از توسعه و امکانات بهتری هم برخوردارند.
در غیر این صورت مدیر استانی برای کشیدن جوی آب هم باید به بالادست خود در تهران بنگرد که کی بودجه می‌رسد، کی بخشنامه صادر می‌شود! به هر استانی که بروید، پروژه‌های ناتمامی می‌بینید که از دوره‌های گذشته بر زمین مانده و رهاورد سفر وزیر یا هیئتی است که کلنگش بدون مطالعه کافی، خورده است، کلنگ‌زنی‌هایی که بخشی از آن‌ها با تفویض اختیارات کافی به استانداران قابل کنترل است. تقریبا مرسوم شده است که به گاه بودجه‌ریزی یا تخصیص بودجه، مدیران محلی حتی با کمک رسانه‌ها سعی می‌کنند، پروژه‌های اولویت‌دار را مشخص کنند و برایشان ردیف بگیرند، در حالی که اگر می‌خواهیم از منابع کشوری استفاده بهینه کنیم، باید نظام بودجه‌ای بر اساس اطلاعات و اختیارات استانی و محلی بنا شود و به طور قطع مسئولان استانی، بهتر از مقامات کشوری با مسائل استان خود آشنایی دارند، این موضوع را دوباره خبرنگاران رسانه‌های محلی بیشتر درک  می کنند وقتی وزیری به استان آن‌ها می‌آید و درباره چالش‌های مهم استان مورد سوال قرار می‌گیرد ولی حتی اطلاعات کافی درباره آن ندارد! طبق گفته‌ها، این موضوع در دولت سیزدهم جزو اولویت‌های کاری است، طوری که، مطالبات تراکم‌زدایی استانداران، منجر به پیشنهاد وزارت کشور برای واگذاری ۱۳ عنوان وظیفه جدید قابل تفویض به استانداران شد که اکنون در کمیسیون مدیریت امور عمومی و سرمایه انسانی دولت در دست بررسی است.
در فهرست این اختیارات، تصمیم‌گیری درباره جذب سرمایه‌گذاری و مشارکت بخش خصوصی، تعیین تکلیف بانک‌های استان اعم از دولتی و خصوصی برای مصرف تا ۷۵ درصد منابع جذب شده استان در همان استان و تشخیص اولویت‌دار بودن پروژه‌ها برای استفاده از تسهیلات فاینانس خارجی از اهمیت بیشتری برخوردار است. وقتی تصمیمات کشور به درستی به «ملی» و «محلی» تقسیم شود نه تنها می‌توان دست استانداران را بازتر گذاشت بلکه شوراهای شهر و روستا نیز میدان عمل بیشتری خواهند یافت. البته این موضوع مستلزم دقت بالا در انتخاب استانداران و مدیران است، افرادی باید در مسند خدمت قرار بگیرند که علاوه بر بهره‌مندی از قدرت تصمیم گیری، اطلاع کافی از شبکه مسائل استان و حیطه وظایف خود داشته و همچنین مورد وثوق سرمایه گذاران بخش خصوصی باشند. اتفاقی که بارها دیده‌ایم، انتصاب فردی ناآشنا به حوزه مسائل اجرایی و مدیریتی یا گمنام برای سرمایه‌گذاران باعث شده است اعتماد لازم شکل نگیرد و قطار پیشرفت آن استان در ایستگاه «بخشنامه» و «ابلاغیه» متوقف بماند.
البته پر واضح است که این امر در همه استان‌های کشور قابل انجام نیست، وضعیت درآمدی استان‌های کشور متفاوت است، برخی استان‌ها حتی خرج‌شان از برج‌‌شان هم بیشتر است اما شاید با توجه به منابع بتوان استان‌هایی چون اصفهان، تهران، زنجان، تبریز، کرمان و البته خراسان رضوی را که قابلیت خودکفایی دارند برای این مهم نام برد. نکته اساسی این که نباید در بحث تفویض اختیار به استانداران، نگران کاهش قدرت وزارتخانه‌ها در مرکز باشیم، اتفاقا سبک شدن بار اجرایی وزارتخانه‌ها، می‌تواند عرصه را برای نقش بی‌بدیل «نظارت» مهیا کند. حداقل فایده تفویض برخی اختیارات، گرفتن بهانه‌های واهی از برخی مسئولان استانی است که با پنهان شدن پشت نداشتن اختیار کافی، شانه از بار مسئولیت خالی می‌کنند. 
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲۷ دی

گرم است به هم پشت رقیبان

محمدهادی صحرایی        
گرم است به هم پشت رقیبان پِی قتلم ای عشق دل‌افروز، دل من به تو گرم است حرمت قلم ایجاب می‌کند که جز حق ننویسد و جز خیر نخواهد. به خاطر همین حرمت است که هرگز نباید آن را برای غیر حق و خیر به کار گرفت. از حق و خیر، گفتن و نوشتن و خواستن یعنی به دور از اغراق و اجحاف، آنچه می‌دانیم را ترویج داده و از چیزی غیرخدا نترسیم و ملامت دیگران اثری در اراده ما نداشته باشد. حق را رها کردن و ترسیدن از هزینه آن، نامردی و اجحاف است؛ همان‌گونه که زیاده‌گویی و اغراق‌، ناصواب است. همان‌گونه که آدمی به خاطر گفته‌های ناحق و نابجا و نادرست، مؤاخذه می‌شود‌، به خاطر نگفتن حق هم مؤاخذه خواهد شد. در طول تاریخ هم همین‌گونه بوده و بسیاری از اتفاقات ناگوار، به‌خاطر نفهمیدن موقع کتمان یا افشاء حقیقت پیش آمده است.  «از ميان اهل كتاب، گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند / به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان مى‏دهند و از كار ناپسند بازمى‏دارند و در كارهاى نيك شتاب مى‏كنند، و آنان از شايستگان‌اند.»1 و کدام پسندیده‌ای برتر از جهاد تبیین است در روزگاری که دشمنان بر جنگ روایت‌ها تمرکز کرده و با حیله‌های رسانه‌ای خون شهدا و دستاوردهای بی‌نظیر انقلاب اسلامی را نشانه رفته‌اند.
جای جلاد و شهید را عوض می‌کنند و شب را روز و روز را شب می‌نمایانند و پلیدان و خبیثان و شیاطین انس، به مقدسان و مقدسات ما توهین می‌کنند و... و هنوز سکون و سکوت؟ دلیل این بی‌عملی چیست و چه مطلبی هنوز نامعلوم است؟ در خباثت دشمن شک داریم یا در حقانیت خودمان؟ کینه و کدورتی شخصی در میان است که زبان در دفاع از انقلاب و کشور نمی‌چرخد؟ چه اتفاق دیگری باید بیفتد تا قلم به حرکت بیفتد؟ دهان جنباندن از خون دادن شهدا سخت‌تر شده است؟ به کسی گفته شد‌، پدرت مُرده و او مدام می‌گفت: می‌دانم خبری را از من پنهان می‌کنید.  خبر آمد و اتفاق رخ داد. هنوز منتظریم؟ مردم، عزیزان و آرامش خود را برای انقلاب هزینه کردند و منتظر خواص نماندند. فتنه اخیر که در اغتشاش و اعوجاج و بی‌حیایی پیچیده شده بود اگرچه سخت و دلگیر بود ولی اگر از دل خاکسترش‌، گوهری مثل پدر و مادر شهید عجمیان بیرون آمده باشد‌، کافی است تا تسکین غصه‌ها بشود.
حرف‌های مادر عجمیان‌، قیمت ندارد و یک جو معرفت پدر این شهید عزیز را نمی‌توان با تمام دنیای دنیاپرستان و سلبریتی‌ها و ساکتین معاوضه کرد که دنیای او واقعی و دنیای اینها مجازی‌، حبابی و خیالی است. مادر شهید بیگداشتی می‌گفت که دیدن شهدای فتنه اخیر، شهدای خودمان را از یادمان برد. شهید علی‌وردی، شهید بیرامی و پورنوروز و ده‌ها شهید دیگر این روزها، کار اصلی را کردند و مابقی را به ما سپردند و اکنون سکوت؟ أثَّاقَلْتُمْ اِلَی الْأَرْضِ؟ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاهًِْ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَهًِْ؟2   همان حرمتی که در ابتدا گفته شد‌، این قلم را وامی‌دارد که منصفانه‌تر و به دور از اغراق و اجحاف و به سهم خود از حریم ولایت و امامت در برابر اشرار‌، دفاع کند.
همان تفکر شروری که تقلب را در انتخابات 88 بهانه می‌دانست و اصل نظام را نشانه رفته بود‌، این بار هم زن، زندگی و آزادی را بهانه حمله به کانون‌های قدرت ایران و در رأس آن رهبری معظم انقلاب اسلامی قرار داده است. نشانی غلط است اگر ریشه اصلی اغتشاشات را سیاسی و اقتصادی بدانیم‌، در حالی که هیچ شعار سیاسی له یا علیه سیاسیون شنیده و هیچ شعار اقتصادی روی دیوار نوشته نشد. اغتشاشات، معمولاً در مناطق مرفه و متوسط جامعه بود و تلاش دشمنان بر تعطیلی بازار کسب‌وکار مردم بود. عامل اقتصادی در لایه بعدی بود‌، همان‌گونه که گرفتن تمرکز دولت در اصلاح اقتصاد ویران شده در دولت قبل و ناامید کردن مردم از تغییر را باید از اهداف دوم و سوم دشمنان بدانیم. تشبیه اغتشاش به انقلاب هم مقایسه فنجان و فیل است. هم در شکل متفاوت‌اند و هم در معنا مغایر. 
اغتشاش اخیر، بی‌هدف و بی‌صاحب و بی‌جایگزین و بی‌اندیشه و مسلحِ بی‌رحم و بی‌ضابطه و بی‌حیاء و فحاش و مردم‌ستیز و کشورسوز و دروغگو و ظالم و وابسته به دشمن و مجازی و... که زن را برهنه و در حد زاییدن و شیردهی متنزل کرد. ولی انقلاب اسلامی ما این‌گونه نبود. خودجوش بود و حقیقی و ظلم‌ستیز و هدفش استقلال و آزادیِ در بستر جمهوری اسلامی‌، که با رهبری پیامبرانه امام‌، کشور را نجات داد و اجنبی را از میهن اخراج کرد و مردم را از زیر پای کاپیتولاسیون و حق توحش‌، به آقایی و مسئولیت‌پذیری رساند.
در انقلاب اسلامی آسیب زدن به بیت‌المال و اموال مردم ممنوع بود و انقلابیون به ارتش پهلوی گل هدیه کردند و پاسخ کشتار 17 شهریور و امثال آن را با «ارتش برادر ماست» دادند و سلاح‌شان، منطق و استدلال دینی و عقلی و صداقت بود و... که زن را مفتخرانه بانوی خانه و خانم جامعه کرد. در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم و امروز، وارث تمام افتخارات گذشتگانیم. حق و انصاف، به ما تکلیف می‌کند که قدردان و شکرگزار نعمات بی‌نظیر انقلاب اسلامی باشیم و با مردم سخن بگوییم و تبلیغات شیطانی رسانه‌ها علیه خدا و خلقت را درحد خودمان خنثی کنیم. گستاخی شیطان که در برابر خدا ایستاد و گفت «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ»3 را امروزه رسانه‌های استکبار جهانی برعهده گرفته و در حال انجام آن هستند.
انحراف عمومی جهان را نمی‌بینیم؟ هیچ مسئولیتی در قبال لجن‌پاشی رسانه‌های شیطان، در جهان و به‌ویژه علیه مردم مظلوم ایران نداریم؟ عهدمان با امام و شهدا را به یاد نداریم؟ شعار  «روزها کوشم و شب نخوابم، پاس می‌دارم از انقلابم» که شهدا مأموریت خود کرده بودند را از یاد برده‌ایم؟ آیا سکوت بس نیست؟ و برای سکوت‌مان پاسخی برای خدا آماده کرده‌ایم؟ باید به یاد سپرد که تکلیف امروز ما دفاع از انقلاب اسلامی با همه دستاوردهای طلایی و بی‌نظیر آن است. اگر نقصی هست‌، از آن بی‌دقتی است که کار را به غیرانقلابی‌ها سپرد و مردم را به زحمت انداخت. در اقتصاد و خودرو‌سازی و فرهنگ و آموزش‌وپرورش اگر ضعفی هست از موریانه‌های نفوذ کرده‌ای است که اتفاقاً مأمور بدنام کردن کشور و ناراحت کردن مردم است و بیش از همه، مسئولین امرشان باید پاسخگو باشند و گزارش بدهند که چرا اجازه نفوذ داده‌اند؟ وگرنه چرا در موشکی و نظامی و امنیتی و پزشکی و عمرانی و امثال اینها پیشرفت مان چشمگیر است؟ شاید یکی از وظایف مهم دولت محترمی که نشان داده جرأت و اراده اصلاح امور را دارد این باشد که سریع‌تر از گذشته خود، یک بار و برای همیشه درد مزمن خودرو‌سازی را حل کند که بیش از این طعنه دلالان و شبکه‌های فساد را نشنویم.
تغییر در شورای عالی انقلاب فرهنگی مبارک است و در گام بعد باید از شورای عالی آموزش‌وپرورش هم گزارشی گرفته شود. شعری که در پیشانی این نوشته آمده اگرچه سوزی شبیه «هَل مِن ناصِریَنصُرنی» دارد ولی گویای واقعیت تلخ امروز است. اینکه فلان مسئول اروپایی، اروپا را باغ و سایر جهان را جنگل بنامد‌، از کم دانی اوست و اگر بایدن نفّاخ‌، کشورهای جهان را وصله شلوار خود بنامد از کم‌فهمی و کم‌ادبی اوست که می‌توان به حساب پریشان‌بافی این دو گذاشت ولی گستاخی بی‌شرمانه نخست‌وزیر انگلیس در ماجرای اعدام یک جاسوس خبیث‌، نشان از اقدام مهم و مؤثر و درست دستگاه محترم قضاست که باید تأیید شود.
اگرچه، نخست‌وزیر انگلیس می‌توانست از سفیر بریتانیای کبیر در ایران‌، داستان شلوار نجس شده‌اش را بپرسد‌، یا تصاویر چشمان اشکی و قرمز سربازان وحشی و اسیر شده انگلیسی را ببیند‌، تا معنی صحیح بزدلانه را متوجه شود. یا می‌توانست با مدیریت صحیح بر تأمین تخم‌مرغ، مردم لندن را با جیره‌بندی این غذای غالب‌شان تحقیر نکند.  آمریکا و اروپا، در تأمین غذا، انرژی و سلامت برای مردم خود، درمانده شده‌اند و نیاز مبرم به منحرف کردن افکار عمومی جهان از این رسوایی دارند. لذا این گنده‌گویی‌ها لاف در غریبی است ولی آنچه مهم است حمایت شیاطین از هم در باطل‌شان، و کم‌کاری ما در حمایت از حق است، که باید جبران کنیم. 
1- آیات 113 و 114 سوره آل‌عمران 2- (چون بار گران) به خاک زمین دل بسته‌اید؟ آیا راضی به زندگانی دنیا  عوض آخرت شده‌اید؟ سوره توبه آیه 38 3- (شیطان گفت) همه را گمراه خواهم ساخت‏. سوره حجر آیه 39 و ص 82

 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات