30 مرداد 1397 - 10:20

نظام سرمایه‌داری صنعت مُد و زنان «فراواقعی»

صنعت مُد، بویژه برای زنان، یکی از برجسته‌ترین صنایع امروزی است که سود کلانی را نصیب صاحبان این صنایع می‌کند. این صنعت در قرن ۱۹ و در امتداد اختراعات مربوط به صنایع نساجی و دوخت لباس به راه افتاد و از این رو می‌توان آن را محصول دوران مدرن دانست.
نویسنده :
محمد عزیزی
کد خبر : 1316

پایگاه رهنما :

صنعت مُد، بویژه برای زنان، یکی از برجسته‌ترین صنایع امروزی است که سود کلانی را نصیب صاحبان این صنایع می‌کند. این صنعت در قرن ۱۹ و در امتداد اختراعات مربوط به صنایع نساجی و دوخت لباس به راه افتاد و از این رو می‌توان آن را محصول دوران مدرن دانست. الیزابت ویلسون در کتاب معروف خود آراسته در خواب (Adorned in dreams) به وضوح ارتباط میان این صنعت با مدرنیته را به تصویر می‌کشد. تا قبل از دوران مدرن، پوشاک ساختۀ دست بشر بود، اما با پیدایش سرمایه‌داری جهانی و میل بی-پایان آن به مصرف و انباشت بی‌وقفۀ سرمایه و همچنین با پیشرفت کارخانجات صنعتی این کالا نیز وارد فرآیند تولید انبوه شد. به گفتۀ تانسی (Tansy) نویسنده کتابی با رویکرد ضدسرمایه‌داری به صنعت مُد: «مُد لنزی است که از طریق آن می‌توان به سرمایه-داری نگریست.» هرآنچه که وارد این فرآیند شود بی-شک برای فروش انبوه و روزافزون، به دنبال مشتریان خود می‌گردد و صاحبان آن فرآیند با ترفند‌های مختلف سعی در اغوای مصرف کنندگان برای خرید بیشتر دارند و لازم به توضیح بیشتر نیست که تقریباً هرچیزی قابلیت فروش پیدا می‌کند، اگر برای مردم زیبا و جذاب به نظر برسد.
در نظام اجتماعی ماقبل سرمایه‌داری ارزش‌ها قطعی و ثابت بودند و همه چیز از جمله نحوۀ پوشش زنان و مردان مشخص و تعیین شده بود، اما با پیدایش نظام سرمایه داری این قطعیت در تمام زمینه‌ها بی‌اعتبار شد، پایداری و ثبات از بین رفت و جای خود را به نوعی شکاکیت، عدم قطعیت و به تبع آن سیالیّت داد و به انسان‌ها این قدرت را داد تا هرچیزی را همان‌طور که می‌فهمند، درست بپندارند. در صنعت مُد این سیالیت شاید بیشتر از بقیۀ زمینه‌ها خود را نشان می-دهد، زیرا همان طور که از عنوان آن پیداست زودگذری و عدم تداوم در ذات این صنعت است. این سیالیت با ویژگی اصلی دیگر این نظام یعنی میل به انباشت بی‌پایان سرمایه دست در دست یکدیگر داده و صاحبان صنعت مّد را قادر ساخته تا برای کسب سود و درونی ساختن فرهنگ مصرف در مشتریان به انحای مختلف زنان را به بردگی بکشند و تحت انقیاد خود قرار دهند. در نظام سرمایه داری غرب برای هرچیزی قیمت تعیین می‌شود و سعی در فروش آن است. در این صنعت هم این تن زنان است که به فروش می-رسد. زنان برای کسب پول و شهرت به طور مستقیم بدن و سلامتی خود را هزینه می‌کنند. آن‌ها برای رسیدن به این جایگاه از هیچ عمل جراحی خطرناکی پروا ندارند. شیلا جفری در کتاب خود با عنوان «زیبایی و زن ستیزی» این موضوع را به تفصیل مورد بحث قرار می‌دهد و ریشه‌های این عملهای خطرناک که سیری صعودی دارد را در صنعت مُد و به تعبیر دیگر در عامل آن، یعنی نظام سرمایه داری غربی جست و جو می‌کند. هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر در کتاب خود با عنوان «صنعت فرهنگ: روشنگری به‌مثابه فریب همگانی» معتقدند که صنعت فرهنگ به‌عنوان محصول فرهنگی نظام سرمایه‌داری، فرهنگ عمومی را تولید و بازتولید می‌کند. از این چشم‌انداز می‌توان صنعت مُد را هم که در حال بسط ارزش‌های فرهنگی غرب درباره زیبایی زنانه است.
به‌عنوان صنعت فرهنگِ معاصر در نظر گرفت. این صنعت به وسیلۀ آگهی‌های تبلیغاتی، مجلات، تلویزیون، سینما، شرکت‌های روابط عمومی و بسیاری از رسانه‌های جدید مانند شبکه‌های اجتماعی نوین از قبیل: اینستاگرام، فیس‌بوک و شبکه‌هایی از این دست، حامل پیام‌هایی است که «زیبایی» زنانه را در بر دارد و از این طریق سعی در اجتماعی کردن مردم، بویژه زنان و دست‌کاری واقعیت‌ها می‌کند تا از این گذار، سبک زندگی مدرن را برانگیزد، سبکی از زندگی که بدون اعتراض و با رضایت کامل توسط جامعه و مخاطبین این صنعت پذیرفته شده است. ایدئولوژی‌های نظام سرمایه‌داری این‌بار و در این عرصه به‌وسیلۀ ارائه کردن زنان از طریق رسانه‌های مذکور و همچنین از طریق بدن زنان مشهور (Celebrities) که به‌مثابه آگهی-های تبلیغاتی زنده برای صنعت مُد عمل می‌کنند، به جوامع مختلف منتقل می‌شود. این صنعت، فرهنگی را خلق کرده است که درون آن زنان پیوسته خود را در معرض بازبینی و ارزیابی دیگران، بویژه مردان می‌یابند و از این رو ایدئولوژی‌های فرهنگی‌ای را درونی کرده‌اند که از آن طریق یاد گرفته‌اند که خودشان هم خود را مورد بازبینی پیوسته قرار دهند. به عبارت دیگر در این صنعت به عنوان محصولی مدرن، زنان تبدیل به کالا‌هایی شده‌اند که به‌مثابه ابژه‌هایی منفعل مورد شناسایی قرار می‌گیرند. در این صنعت، هیچ‌گاه حس‌های درونی یک بدن طبیعی منتقل نمی‌شود؛ مُدپرستان همیشه خواهان تنهای متفاوت و جعلی بوده‌اند که به جای الزامات اجتماعی و عملی، عوامل «زیبایی‌شناسانه» بر آن‌ها حاکم بوده است، زیبایی‌ای که صاحبان این صنایع به منظور کسب سود بیشتر پیوسته در حال تغییر و بازتعریف آن هستند. ابزار ارتباطی و رسانه‌ها در نظام سرمایه‌داری با قدرت فراوان خود برای درونی کردن فرهنگ‌ها و تصاویر خود ساخته، چهره‌های متغیر و زودگذر زنان مدل را که ممکن است خارج از این نظامِ معنایی حتی ترسناک هم به نظر برسند، موجه و زیبا جلوه می‌دهند و از این طریق، معنای اصیل زیبایی را از زن گرفته و مفهوم زیبایی را مفهومی پوچ و بی-محتوا می‌سازد. نکته مهم آنجاست که صنعت مُد با گسترش فرهنگ مصرف مانند بسیاری از صنایع دیگر با تمام کاستی‌ها و مضرّات خود با نظام سرمایه‌داری عجین شده است و تا زمانی که این نظام پابرجاست این صنعت هم به زیست خود ادامه داده و همچنان آرزو‌ها و رویا‌های پوچ را ساخته و از این طریق جهان را در تسخیر خود قرار می‌دهد. نگران کننده این است که این صنعت با همه آموزه‌های غلطش امروز از نظام سرمایه داری غرب کوچ کرده و فرهنگ اصیل شرق و ایرانی را نشانه گرفته است. هر روز در فضای عمومی شهری و حتی روستایی شاهد این مدگرایی و رفتار‌های منبعث از آن در جامعه ایران هستیم. با این تفاوت که در جوامع سرمایه داری، کارتل‌های بزرگ اقتصادی و چه بسا دولت مطبوع آن کشور از این مدگرایی انتفاع اقتصادی می‌برند، ولی در جامعه نظیر ایران فقط رفتار‌ها و آسیب‌های خانمان سوز این مدلینگ‌های خیابانی به فرهنگ اصیل ایرانی هجوم می‌آورند بدون آنکه ذره‌ای انتفاع اقتصادی داشته باشند.

ارسال نظرات