پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
09 مهر 1401 - 14:00
فرماندهی انتظامی چه نقشی در هموار کردن مسیر توسعه ایفا می‌کند؟

آشوب‌های پراکنده؛ موانعی پیش روی پیشرفت ایران

آمریکا برای مهار چین نیاز دارد تا ایران، مانند عراق و افغانستان تبدیل به زمین سوخته شود اما دو دهه مجاهدت‌های شهید حاج قاسم سلیمانی، امکان حمله‌ی نظامی به ایران را از آمریکایی‌ها سلب کرده است. بنابراین به بهانه‌های مختلف آشوب‌های پراکنده‌ی خشن را در داخل به‌راه می‌اندازند ت
کد خبر : 12733

پایگاه رهنما:

وقتی آشوب‌های پراکنده در کشور شکل می‌گیرند، انتظامی وظیفه‌ی مقابله با این آشوب‌ها و حفظ امنیت شهروندان را بر عهده می‌گیرد و مانند همین آشوب‌های اخیر –که به بهانه‌ی برخورد پلیس امنیت اخلاقی با مرحومه مهسا امینی ایجاد شد- شهدایی نیز تقدیم انقلاب اسلامی و مردم عزیز ایران می‌کند. پیش‌تر این آشوب‌های خشن، به فاصله‌ی یک دهه رخ می‌داد؛ یک بار در سال 1378 و بار دیگر در سال 1388. پس از آن اما بازه‌ی آشوب‌ها کمتر شد؛ 1396، سپس 1398 و اکنون در سال 1401. اما ریشه‌ی این آشوب‌هایی که دیگر تقریباً دو سال یک بار رخ داده‌اند چیست و چه اثری بر پیشرفت و توسعه‌ی کشور خواهد داشت!؟ در این گزارش خواهیم دید که منفعت غرب –و خصوصاً آمریکایی‌ها- در توسعه‌ی ایران نیست. آمریکا برای مهار چین نیاز دارد تا ایران، مانند عراق و افغانستان تبدیل به زمین سوخته شود اما دو دهه مجاهدت‌های شهید حاج قاسم سلیمانی، امکان حمله‌ی نظامی به ایران را از آمریکایی‌ها سلب کرده است. بنابراین به بهانه‌های مختلف آشوب‌های پراکنده‌ی خشن را در داخل به‌راه می‌اندازند تا از این طریق، ایران را به زمین سوخته تبدیل کنند. بنابراین امروز مدافعان امنیت، شهید سلیمانی‌هایی هستند که با خنثی کردن طرح های خرابکارانه غربی‌ها، زمینه را برای پیشرفت کشور در بلندمدت فراهم می‌کنند.

 

  • پروژه‌ی مهار چین

از سال 2018 درآمد ملی چین (بر اساس برابری قدرت خرید) از آمریکا بزرگتر شد؛ یعنی عملاً الان اقتصاد چین در دنیا اول است و از آمریکا قوی‌تر شده است. همچنین سال‌هاست رشد اقتصادی چین، بالا و در حدود 8 درصد است در حالی که رشد اقتصادی آمریکا حدود 4 درصد است. چین اژدهایی است که بیدار شده و رو به رشد است اما سهم آمریکا از اقتصاد بین‌الملل، سال به سال کمتر می‌شود و به این معنا اقتصاد آمریکا در حال افول است. چین برای دو-سه دهه‌ی آینده برنامه‌ای دارد تا این برتری اقتصادی را حفظ کند: ابر پروژه‌ی راه ابریشم. در این پروژه، چینی‌ها می‌خواهند این کشور را از طریق کریدورهای زمینی به اروپا وصل کنند تا تجارت کالاهای چینی به اروپا به‌صرفه‌تر شود و جای آمریکا را در این کشور بگیرند. همچنین دارند روی صنایع های-تک (مانند فناوری 5G) تمرکز می‌کنند تا در بازارهای آسیا و آفریقا و اروپا نسبت به آمریکا در همه‌ی سطوح، دست برتر را داشته باشند. آمریکایی‌ها نیز برای مهار چین، به دنبال از بین بردن راه ابریشم هستند. حمله به افغانستان، تبدیل این کشور به زمین سوخته و تحویل آن به طالبان پس از بیست سال، حمله به عراق و ممانعت از تشکیل یک دولت قوی در این کشور، تحریم لبنان، تشکیل داعش و ... را باید در راستای تبدیل کردن سرزمین‌های بین چین و اروپا به زمین سوخته تحلیل کرد.

 

  • اهمیت شهید سلیمانی

زمانی که فرماندهی سپاه قدس به شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی سپرده شد، بعد از مدت کوتاهی او دید که به عراق و افغانستان در دو طرف ایران حمله شد. او برای اینکه امکان حمله را از آمریکایی‌ها بگیرد، گروه‌های هویت‌محور منطقه‌ای (نظیر حماس، حزب‌الله، نیروهای سپاه بدر عراق که بعدتر حشدالشعبی را تشکیل دادند و ...) را تقویت کرد. سپس جمهوری اسلامی روی قدرت موشکی و پهپادی تمرکز کرد و در نهایت اقتدار نظامی ما به گونه‌ای تقویت شد که هزینه‌ی حمله‌ی نظامی به کشورمان امروز بسیار بیش از فایده‌ی آن است و حتی برخی حمله‌ی نظامی به ایران را غیرممکن می‌دانند. بدیهی است که کشوری اگر به بازدارندگی در حوزه‌ی نظامی برسد، یک شرط لازم برای پیشرفت و توسعه را محقق کرده است. غربی‌ها از سال 1390 به این نتیجه رسیدند که شاید بتوانند با تحریم اقتصادی، جمعیت افراد ناراضی را در کشور افزایش داده و از درون به کمک شورش‌های پراکنده، جلوی پیشرفت و توسعه‌ی ایران را بگیرند و کشور را تبدیل به زمین سوخته کنند. آن‌ها می‌دانند براندازی و تجزیه‌ی ایران ممکن نیست. جمهوری اسلامی خواست و کردستان عراق از این کشور تجزیه نشد. جمهوری اسلامی خواست و حکومت سوریه به دست داعش براندازی نشد؛ بنابراین براندازی یا تجزیه‌ی جمهوری اسلامی شوخی است. اما اگر غرب بتواند با رسانه، برای خودش یک پیاده‌نظام معترض خشن در کشور فراهم کند، امید دارد که بتواند از این طریق، جلوی پیشرفت ایران را بگیرد.

 

  • تجربه‌ تغییر رفتار

برخی ادعا می‌کنند که ایران با تغییر رفتار می‌تواند آمریکا را راضی نگه‌دارد تا تحریم‌ها برداشته شوند و با 100 میلیارد دلار پول بلوکه‌ی ما، همچنین سالی 70 میلیارد دلار درآمد نفتی و آزاد شدن ارتباطات بانکی، کشور به پیشرفت نزدیک شود، رفاه نسبی مردم تامین شود و اعتراضات فروکش کند. اما واقعیت این است که رفتار سیاستمدار ایرانی، تاثیر چندانی در تغییر رفتار سیاستمدار آمریکایی ندارد. آمریکایی‌ها ما را تحریم کرده‌اند تا چین را مهار کنند و آن پروژه بسیار مهم‌تر از آن است که بخواهند با تغییر رفتار ایران، کنارش بگذارند. اگر آمریکا دنبال تغییر رفتار سیاستمدار ایرانی بود و منافعش در تبدیل کشور به زمین سوخته نبود، می‌توانست از برجام خارج نشود تا در سال 1400 نیز دولتی غرب‌گرا روی کار بیاید و برجام موشکی و منطقه‌ای را پیگیری کند. اما از برجام خارج شد. تقلیل این تصمیم به نظر شخصی ترامپ نیز صحیح نیست؛ چون بایدن نیز همان سیاست را ادامه داد. این تجربه‌ی تغییر رفتار ایران در برجام و واکنش آمریکا نشان می‌دهد غربی‌ها ایران را زمین سوخته می‌خواهند و این ربطی به ایدئولوژی یا سیاست‌های جمهوری اسلامی ندارد.

 

  • سلیمانی‌های زمان

نتیجه آنکه ایران برای پیشرفت، یک موقعیت جغرافیایی خوب قرار دارد؛ درست در مسیر اتصال بزرگترین اقتصاد دنیا با اروپا قرار دارد و اگر بتواند منافع اقتصادی خود را متناسب با ابر پروژه‌ی راه ابریشم تعریف کند، می‌تواند دهه‌ها از مواهب این تصمیم اقتصادی استفاده کرده و به پیشرفت برسد. آمریکا به دلیل انگیزه برای رقابت با چین و مهار این اقتصاد بزرگ، منفعتش را در توسعه‌ی ما نمی‌بیند. اگر می‌توانست، حمله‌ی نظامی می‌کرد اما دو دهه تلاش‌های نیروهای مسلح ایران –خصوصاً شهید حاج قاسم سلیمانی- هزینه‌های حمله‌ی نظامی را برای این کشور به‌قدری بالا برده است که حمله‌ی نظامی عملاً غیر ممکن به‌نظر می‌رسد. راه دوم، ایجاد آشوب‌های خشونت‌آمیز دوسالانه به بهانه‌های مختلف برای تبدیل ایران به زمین سوخته است. در چنین شرایطی البته نظام حکمرانی باید از یک سو تلاش کند تا بهانه‌ای برای ایجاد آشوب‌ها فراهم نکند اما غربی‌ها به کمک رسانه‌هایشان بالاخره کاهی پیدا می‌کنند و آن را تبدیل به کوه کرده و زمینه را برای آشوب فراهم می‌کنند. بنابراین می‌توان گفت امروز مهم‌ترین مانع پیش روی پیشرفت و توسعه‌ی ایران، آشوب‌های دوره‌ای متناوب است و هوشمندی نیروهای مقتدر انتظامی می‌تواند این توطئه را خنثی کند و البته تا کنون نیز کرده است. با عبور ایران عزیز از این موانع، مسیر پیشرفت و توسعه هموار می‌شود. بنابراین به این معنا، می‌توان شهدای تامین امنیت نیروی انتظامی –یعنی این سلیمانی‌های زمان- را شهدای پیشرفت و توسعه و آبادانی آینده‌ی ایران عزیز اسلامی نیز دانست.

ارسال نظرات