اشتباهات راهبردی جریان استکبار در مواجه با جمهوری اسلامی ایران درحال تکرار است. پس از حضور دولت ترامپ در کاخ سفید استراتژی فشار همه جانبه صادر شد. کارگزاری این استراتژی منحصر به دولت آمریکا نبود و برخی از نهادهای بین المللی نیز همراهی میکردند. در هفتههای اخیر برخی از رویکردهای دولت بایدن نمایانگر بازگشت ادبیات پیشین است.
روزنامه «هاآرتص» در یادداشتی به قلم «زِوی بارئِل» نوشت، وقتی سیاستهای فشاری اسرائیل حتی در نوار غزه نیز شکست خورده است، پس چرا باید انتظار داشت که این سیاست در برابر کشور بزرگی مانند ایران عمل کند. در ابتدای این یادداشت آمده است: «اسرائیل در کارزار شدید خود علیه مذاکرات با ایران، لزوم ادامه تحریمهای شدید و مخالفت با باجخواهی تهران را بهعنوان وسیلهای حیاتی و مؤثر برای وادار کردن ایران به عقبنشینی از برنامه هستهای خود مطرح میکند. این یک استراتژی ثابت اسرائیل بوده اما در حال حاضر منسوخ شده است.» نویسنده این یادداشت ضمن اشاره به تضاد درونی این استراتژی، توضیح داد: «تقاضا برای تحریمها، ایران را به عنوان یک کشور منطقی نشان میدهد که فقط از روی ملاحظات هزینه و فایده مجبور به اقداماتی شده است. بر اساس این تصور، بحران اقتصادی که در آن گرفتار شده و انزوای (ناقص) آن در جهان عواملی هستند که قرار است ایران را به توافق اولیه بازگرداند و اطمینان حاصل کند که این کشور بمب اتمی تولید نخواهد کرد.» این روزنامه اسرائیلی با بیان اینکه تقاضا برای افزایش و حفظ تحریمها علیه ایران با بیاعتمادی اسرائیل به توافق هستهای و توانایی آن در جلوگیری از طرحهای اتمی ایران در تضاد است، تحلیل کرد: «اگر چنین است، تحریمها چه کمکی خواهد کرد و تاکنون چه کمکی کرده است؟» هاآرتص با اذعان به شکست خورده بودن سیاست تحریم ایران، نوشت: «تحریمها به خودی خود سیاستهای ایران را تغییر ندادهاند. این کشور بیش از ۴۰ سال است که تحت رژیم تحریمها قرار دارد. حتی فشار حداکثری اعمال شده توسط دونالد ترامپ نیز هیچ تغییری در آنها ایجاد نکرد. ایران در سال ۲۰۱۵ توافق هستهای اولیه را با باراک اوباما امضا کرد زیرا در او شریکی یافت که تمایل داشت نگرانیهای این کشور را درک کند و با نسخهای [از توافق] موافقت کند که نیازهای ایران را برآورده نماید. ایران حتی زمانی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور [آمریکا] انتخاب شد به این توافق پایبند بود و یک سال پس از خروج او از برجام نیز منتظر ماند. با این حال، [ایران] هرگز نگفت که از توافق خارج میشود.
نشانههای از استمرار ادبیات دولت ترامپ در رفتار دولت جدید بروز کرده است. بایدن در سال 1399 در یادداشتی به موضوع ایران اختصاص داد. او تیتر یادداشت اش را این گونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.» یادداشت بایدن هرچند کوتاه است، اما بهخودی خود توضیحدهنده تلاش او برای اجرای هوشمندانه و دقیق برنامههای فشار بر ایران است، به نحوی که دشمنیها و فشارها علیه ایران حفظ شود، ولی بهگونهای رفتار نشود که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه از آمریکا فاصله بگیرند و اجماعسازی بینالمللی یعنی همان چیزی که ترامپ اعتقادی به آن ندارد، از بین برود. بایدن البته در ابتدا سعی خواهد کرد با یک سری اقدامات نمادین و حفظ ظاهر، عملا خود را طرفدار تنش زدایی با ایران نشان دهد و به نوعی توپ را در زمین تهران بیندازد در حالی که این اقدامات عملا کارهای مهم و مبنایی نیستند.» او در بخشی از یادداشت خود تاکید میکند: «گامهایی را برخواهیم داشت تا اطمینان حاصل کنیم که تحریمهای آمریکا مانع مقابله ایران با شیوع کووید-۱۹ نخواهد شد. همچنین در همان روز اول، قانون خفت بار ترامپ درباره ممنوعیت سفر که تعدادی از کشورهای عمدتا مسلمان وبرخی دیگر را هدف قرار داده بود، لغو خواهم کرد».
بارها اندیشکده های تخصصی به بایدن برای عدم تکرار رفتار دولت پیشین هشدار دادند. برای نمونه مؤسسه سلطنتی نیروهای متحد انگلیس روسی در مقالهای به چشمانداز برجام و روابط ایران و آمریکا پرداخت و نوشت:«بحثهای کنونی در ایران حتی حاکی از خودداری بیشتر است. اولاً اینکه، رژیم ایران حتی تحت فشار اقتصادی شدید دچار فروپاشی نخواهد شد. بلکه برعکس، حال که از بدترین فشارهای حداکثری آمریکا جان سالم به در برده، اعتماد به نفس بیشتری در استقامت خود نشان میدهد. فشار اقتصادی در درازمدت ویرانگر است، اما ایران میتواند در کوتاهمدت آن را تحمل کند. به علاوه، اکنون ایران میداند که چین و روسیه گزینههای استراتژیک گستردهتری در اختیارش قرار میدهند، چراکه تکیهگاهی در سازمان ملل و وزنه تعادلی در برابر فشارهای اروپا و آمریکا هستند. این به معنای بیمیلی بیشتر به تسلیم سریع است. درست است که ایران به امید بازگرداندن کامل برجام به حالت اولیه در این توافق مانده و صبر استراتژیک آن حاکی از امیدش به تغییر مثبت در سیاستهای آمریکاست. اما برخی احزاب در تهران خواستار خروج ایران از برجام و حتی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای است. به علاوه، حتی در میان آنهایی که از برجام حمایت میکنند، نگرانی قابل توجهی در مورد بایدن وجود دارد. استدلال آنها این است که درست همانطور که اوباما از محبوبیت خود در اروپا استفاده کرد و در افزایش تحریمها علیه ایران از بوش موفقتر بود، بایدن نیز میتواند حمایت اروپاییها را در منزوی کردن ایران جلب کند. جالب است که این افراد میگویند ایران از این واقعیت که ترامپ در اروپا محبوبیتی نداشته نفع برده و این روند در دوران بایدن معکوس خواهد شد. بنابراین بعد از برگشت به شرایط توافق برجام، واشنگتن میتواند مجدداً اروپا را برای استفاده از سازوکارهای توافق علیه ایران سازماندهی کند. به عنوان مثال، آمریکا از اروپاییها خواهد خواست از توسل به قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل برای گسترش تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران حمایت کنند.»
این روزها آژانس به عروسک خیمهشببازی چهار کشور غربی بدل شده است. در وین هدف آن است که باپاسخ جمهوری اسلامی ایران به این رویکرد بسیار قاطعانه بود. محمد اسلامی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی در این راستا اظهار داشت: «این حرکت اخیری که سه کشور اروپایی و آمریکایی انجام داده اند و ارائه پیشنویس قطعنامه علیه ایران، یک حرکت سیاسی در راستای سیاست فشار حداکثری است که اهداف اصلی آن با پشتوانه فکری و رهبری رژیم صهیونیستی دنبال میشود.»
ارسال نظرات