پایگاه رهنما:
کیهان**
جیغ غربگراها از اصلاح یارانهها / کمال احمدی
بیشک مهمترین اقدام اقتصادی دولت سیزدهم طی ماههای اخیر اجرای طرح اصلاح نظام یارانهها یا همان حذف ارز ترجیحی بوده است؛ طرحی که به اذعان اغلب کارشناسان باید زودتر از اینها و در زمانی که نرخ دلار آزاد در محدوده ۱۰ هزار تومان بود انجام میشد تا تبعات منفی کمتری برای سفره مردم داشته باشد، اما متأسفانه مدیریت منفعل دولت قبل با امروز و فرداکردنهای متعدد ترجیح داد تا اجرای این تکلیف قانونی به دولت بعدی محول شود تا احیانا از اثرات سوء سیاسی اقتصادیاش در امان بماند.
به هر حال، الان بیش از یک هفته است که تکلیف قانونی حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را دولت سیزدهم بدون توجه به منافع زودگذر سیاسی و در نخستین سال صدارتش و فقط برای رعایت مصالح نظام و مردم انجام داده که اگر اینگونه نبود یقینا عقل سیاستزده حکم میکرد همچون مدیران قبلی و برای حفظ محبوبیت اجتماعی، اجرای این عمل جراحی دردآور به سالهای آخر دولت موکول شود تا اگر کاهش محبوبیتی هم رخ داد دیگر برای مدیران دولت مستقر مهم نباشد، اما وقتی پای رضای خدا و مصلحت عامه در میان است این حرفها خریداری ندارد.
نکته عجیب اینکه حالا همان جریان سیاستزده که هشت سال تمام فعالیتهای کشور را معطل غرب کرده بود و حتی آب خوردن ما را هم منوط به برجام و نتیجه مذاکرات میدانست این روزها به جای کمک به اجرای بهتر طرح مردمیسازی یارانهها باز هم فیلش یاد هندوستان کرده و مدعی است «بدون حل برجام طرح حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی چشمانداز روشنی نخواهد داشت.»
در پاسخ به این ادعای نخنما باید تأکید کرد برجام اگر خاصیتی داشت اول باید خودش را حفظ میکرد نه اینکه با امضای یک دیوانه در آمریکا بلافاصله به ضد خودش تبدیل شود و تحریمهایی که قرار بود بالمره لغو شوند را دو برابر کند!
ضمن اینکه برجام کذایی حتی در دوره گل و بلبلش (اواخر سال ۹۴ و سال ۹۵) هم نتوانست گرهای از اقتصاد ما بگشاید؛ شاهد اینکه، ولیالله سیف نخستین رئیس بانک مرکزی دولت روحانی در فروردین سال ۹۵ (سه ماه پس از شروع برجام) با حضور در نشست شورای روابط خارجی آمریکا اذعان کرد «از تاریخ اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تقریبا هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است...
ما نمیتوانیم از وجوه مسدود شده در خارج از کشور استفاده کنیم... شرکای ما در برجام به الزامات خود عمل نکردهاند.» همچنین مرحوم اسدالله عسگراولادی که سال ۹۴ عضو اتاق بازرگانی بود با رد بازگشایی السی در ساعات اولیه اجرای برجام گفته بود:
«بازگشایی ۱۰۰۰ السی در ساعات اولیه برجام را به هیچ وجه قبول ندارم، چون یکشنبه کل دنیا تعطیل بوده و اصلا امکان چنین مسئلهای وجود نداشته است. برای بازگشایی السی تعامل با بانکهای خارجی نیاز است، بنابراین وقتی بانکهای خارجی تعطیل هستند چگونه میتوان السی باز کرد؟ متأسفانه علیرغم اخبار منتشر شده درباره لغو تحریمهای سوئیفت، تحریم سوئیفت همچنان پابرجاست و لغو آن دروغ است.»
جالب اینکه خود غربیها هم برخلاف شیفتگان داخلیشان اعتراف دارند که برجام حتی در صورت احیا، آوردهای برای ایران نخواهد داشت.
آذرماه سال قبل، جرارد آرود، سفیر سابق فرانسه در آمریکا در توئیتی نوشت: «حتی اگر برجام دوباره از سر گرفته شود، هیچ شرکت غربی جرأت نمیکند که حتی یک سنت در ایران سرمایهگذاری کند.
هیچ بانک غربی برای هیچ معاملهای، با وجود تهدید بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران در سال، در ایران سرمایهگذاری نمیکند. یکبار کافی بود. ایرانیها میدانند.»
به این اعترافات نتایج اقتصاد برجامزده در پایان دولت قبل را هم اضافه کنید: کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی، تورم ۶۰ درصدی، خزانه منفی تا حدی که پولی برای پرداخت حقوق یکماه کارمندان دولت هم وجود نداشت، رشد اقتصادی نزدیک به صفر، نرخ جذب سرمایه منفی ۴/۶ درصدی، رکود شدید ناشی از کرونا که روزانه تا ۷۰۰ قربانی میگرفت و... همه اینها نشان میدهد نه تنها برجام به همان شکل و شمایل سابقش دردی از اقتصاد ما دوا نمیکند بلکه بر دردها هم میافزاید مثل همین ارز ۴۲۰۰ تومانی که زائیده همان برجام کذایی است که علاوه بر افزایش ۶ میلیارد دلاری قاچاق، موجبات حراج ۶۰ تن طلا (سکه) و ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی را فراهم کرد.
کسانی که امروز موفقیت جراحی اقتصادی دولت را منوط به احیای برجام میکنند در حقیقت بانیان افزایش فشار به مردم و کوچکی سفره آنها در گذشته و حال هستند. اینان همانا هستند که تا پیش از اقدام دولت در حذف ارز ترجیحی توئیت میزدند «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی» و حالا که دولت حذف این ارز رانتی را با همراهی مردم به خوبی انجام داده و دست رانتخواران را از بیتالمال کوتاه کرده است از یکسو صدایشان درآمده که چرا مردم آشوب نمیکنند؟!
و از سوی دیگر با احتکار ویا کارشکنی در مدیریت توزیع کالا سعی در اختلال در طرح فوق را دارند. در همین روزهای اخیر معاون یکی از دستگاههای اجرایی با بیان اینکه قاچاقچیان و سودجویان درصدد برهم زدن آرامش و معیشت مردم هستند، تصریح کرد: «فقط در یکی از استانها ۶۳۱ تن روغن مایع احتکار شده بود.» سرپرست دادسرای انقلاب مشهد هم گفت: «هماینک حداقل ۲ پرونده ترک فعل مسئولان در دادسرای مشهد در دست بررسی است. طبق بررسی صورت گرفته در روز پنجشنبه هفته گذشته - در مشهد- ۳۰۰ تن کشتار مرغ صورت گرفت، اما فقط ۱۵۰ تن آن در بازار عرضه شد»!
این کارشکنیها و احتکارات در کنار هجمه سنگین رسانههای غربگرای داخلی و خارجی به طرح یارانهای دولت و یأسپراکنیهای مداوم اینان علیه آینده این اقدام مهم نشان میدهد تیر دولت دقیقاً به هدف اصابت کرده و جیغ بنفش دشمنان ملت ایران از کاخ سفید گرفته تا نوکران داخلیشان را درآورده است. البته این سخن بدان معنا نیست که طرح دولت هیچ نقصی ندارد، اما آنچه که تاکنون انجام شده نشان از درستی کلیت طرح دارد و در عین حال باید در ادامه مسیر به برخی ملاحظات توجه کرد:
اولا موضوع ارائه کالابرگ بطور جدی از سوی دستگاههای مسئول دنبال شود، زیرا کالابرگ اثر تورمی به مراتب کمتری از یارانه نقدی دارد ضمنا اگر میخواهیم در این طرح اصلاحی، حمایت به جامعه هدف برسد و کم درآمدها به حداقلی از معیشت دست یابند با شیوه کالابرگ این امر مطمئنتر خواهد بود، در مسیر تهیه کالابرگ هم نباید مرعوب فضاسازی رسانههای برجام زده شد.
ثانیا تکمیل سامانههای اطلاعاتی کمک بزرگی به اجرای هرچه بهتر طرح اصلاح یارانهها میکند، نبود همین سامانه موجب شد تا طیفی از حذف شدگان از دریافت یارانه نسبت به این امر معترض باشند. سامانههای اطلاعاتی هرچقدر شفاف، کامل و به روز باشند قطعا دولت را در مسیر اجرای عدالت یاری خواهند کرد مثلا تکمیل نهایی و افتتاح سامانه جامع تجارت تأثیر بسزایی در کاهش قاچاق و احتکار کالا و نیز شفافیت در روند واردات و صادرات خواهد داشت.
همچنین اجرای کامل قانون پایانههای فروشگاهی موجبات کاهش شدید فرار مالیاتی میشود.
خوشبختانه زیرساخت بسیاری از این سامانهها فراهم شده و فقط بایستی با مدیریت جهادی نسبت به راهاندازی نهایی آنها اقدام کرد هرچند این اقدام مخالفانی هم دارد و دارندگان امضاهای طلایی تمام تلاششان را برای عدم تکمیل این سامانهها به خرج میدهند، اما رویکرد دولت سیزدهم در شفافیت هرچه بیشتر اقتصاد و اقداماتی همچون انتشار اسامی ابربدهکاران بانکی بدون رعایت هیچ ملاحظهای امیدها برای افتتاح سامانههای فوق را مضاعف کرده است.
ثالثا نظارت مداوم بر اجرای صحیح طرح اصلاح یارانهها و جلوگیری از افزایش بیرویه قیمتها در غیر از کالاهای مشمول طرح، کمک فراوانی به آرامش هرچه بیشتر بازار خواهد کرد همچنین برخورد جدی دستگاههای قضایی و تعزیراتی با محتکران و مفسدان اقتصادی و رسانههای دعوتکننده به آشوب اقتصادی نقش مهمی در موفقیت روزافزون اصلاح یارانهها خواهد داشت.
******************
خراسان**
وعده بزرگ مسکن در آزمون محدودیت ها/ مهدی حسن زاده
دولت سیزدهم را از جهت یکی از وعدههای اصلی کمّی و عینی میتوان به وعده ساخت ۴ میلیون مسکن شناخت. وعدهای که با گذشت نزدیک به ۹ ماه از شروع فعالیت در مراحل ابتدایی دچار کندی است. واقعیت این است که سیاستمداران قبل از روی کار آمدن به راحتی وعده میدهند و پس از روی کار آمدن با واقعیتهای اجرا و کمبود منابع مواجه میشوند و گاه به سختی به آنها عمل میکنند. این مسئله لزوما ربطی به صداقت ندارد و در بسیاری اوقات به درک ناکافی از مقتضیات کار بر میگردد.
برخی کارشناسان وعده ساخت ۴ میلیون مسکن طی چهار سال را در همین راستا تحلیل میکنند. به ویژه این که قانون مصوب مجلس نیز در مهمترین بخش ماجرا به تامین ۳۶۰ هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی در سال اول اجرای طرح تکلیف کرده بود، اما مقتضیات نظام بانکی نشان میدهد که تامین چنین رقمی شدنی نیست. طبق آخرین گزارش بانک مرکزی در خصوص تسهیلات پرداختی در بخشهای اقتصادی در سال ۱۴۰۰، بخش عمده و بیش از ۶۵ درصد کل تسهیلات بانکی با هدف تامین سرمایه در گردش پرداخت شده که ماهیت کوتاه مدتی دارد.
از سوی دیگر، سهم بخش مسکن از تسهیلات پرداختی بانکها در این مدت بین ۵ تا ۶ درصد بوده است. بدین ترتیب، مشخص است که با تخصیص هر ساله ۲۰ درصد از تسهیلات پرداختی بانکها به تسهیلات بلندمدت مسکن، دو سناریوی ناگوار ممکن است اتفاق بیفتد.
در حالت اول و در صورتی که بانکها این قانون را به طور کامل و با منابع موجود اجرا کنند، طبیعی است که یک پنجم منابع بانکی به طور بلندمدت درگیر این قانون و به اصطلاح منجمد خواهد شد و توان تسهیلات دهی بانکها در بخشهای دیگر و به ویژه سرمایه در گردش که این روزها بنگاههای اقتصادی به شدت به آن نیازمندند، کاهش خواهد یافت.
در حالت دوم، ممکن است بانکها با حفظ قدرت تسهیلات دهی خود به بخشهای دیگر، به سراغ تامین منابع مالی این قانون با اضافه برداشت از منابع بانک مرکزی بروند که درآن صورت تبعات تورمی آن قابل پیش بینی خواهد بود.
در گزارش امروز صفحه ۱۰ روزنامه با تیتر «۴ مانع ساخت ۴ میلیون مسکن» این مسئله و سایر موانع پیش رو را توضیح داده ایم. به طور خلاصه با قیمتهای امروز (با حذف قیمت زمین، میانگین متری ۵ میلیون تومان) و بدون احتساب هزینههای آماده سازی زمین، راه سازی و سایر نیازمندیهای پیرامونی ساخت مسکن، مجموع هزینه احداث ۴ میلیون مسکن (فرضا ۸۰ متری) طی چهار سال ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد بود که با فرض آورده یک چهارم مبلغ توسط متقاضیان، باز هم معادل ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه مستقیم اجرای این طرح است که تقریبا معادل بودجه عمومی یک سال کشور است و چنان که بالاتر گفته شد تامین این رقم توسط نظام بانکی شدنی نیست.
سوال این جاست که چه میتوان کرد؟ دو راه پیش روست. یا باید منبع دیگری برای احداث این واحدها پیدا کرد که با توجه به رقم بالای آن تقریبا شدنی نیست یا باید به سراغ روش دیگری برای حل مشکل مسکن رفت.
به نظر میرسد دولت باید با تجدیدنظر جدی تری در مفروضات قبلی خود در زمینه مسکن عمل کند. این که زمانی با احداث مسکن مهر بخشی از مشکل مسکن حل شد به معنای توصیه همان روش برای امروز نیست، چرا که هزینههای واقعی آن طرح با تحمیل تورم ناشی از خط اعتباری بانک مرکزی به بانک مسکن بالاست و بخش قابل توجهی از آن واحدها به ویژه در شهرهای جدید هنوز برای تبدیل شدن به بافت مسکونی دارای حداقل معیارهای زندگی، مشکل دارند.
واقعیت این است که مسیر حل مشکل مسکن برای دهکهای پایینی که قدرت پرداخت اقساط وام ندارند و دهکهای متوسطی که میتوانند بخشی از درآمد خود را به اقساط وام اختصاص دهند متفاوت است. همچنین مسئله برای شهرهای کوچک و روستاها با شهرهای بزرگ تفاوت دارد.
علاوه بر این خانه دار کردن اقشاری که در تامین نیازهای غذایی خود نیز دچار مشکل هستند و رساندن آنها به دارایی ثابت چند صد میلیونی ممکن است منطقی نباشد و هزینه زیادی را تحمیل کند در حالی که ممکن است کمک هزینه مسکن یا احداث واحدهای کوچک و ارزان قیمت با اجارههای پایین و امکان چند سال زندگی در ابتدای تشکیل خانواده در آنها راهکار مناسب تری برای حل مشکل آنها باشد.
تجربیات جهانی مرتبط با موضوع مسکن، روشهای متعددی را پیش رو قرار میدهد که میتوان با توجه به نیازهای متفاوت اقشار مختلف، نه فقط از یک روش که از روشهای متنوع برای حل مشکل مسکن کمک گرفت، به شرط این که راه حلهای تکراری و نسخههای عام برای همه کنار گذاشته شود وتدابیر جدیدی برای دسترسی کم هزینهتر به مسکن تدارک دیده شود.
با این حال همه این موارد معطوف به این است که دستاندرکاران ضمن پذیرش این واقعیت که منابع موجود در مقابل نیازهای فعلی محدود است (درس اول اقتصاد که میگوید در برابر نیازهای نامحدود، منابع محدود است) تغییر رویکرد دهند و از دیدگاههای متخصصانی که روش فعلی حل مشکل مسکن در کشور را قبول ندارند نیز مشاوره بگیرند.
******************
جوان**
ارتقای سطح بازیگری ایران در عرصه منطقه و فرامنطقه/ حمیدرضا شاهنظری
برخی در فضای گفتگوهای روزانه و نیز در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، ایران و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را با کشورهایی مثل امارات، کویت، قطر و امثال اینها مقایسه و ایران را غرق در بدبختی و بیچارگی و این کشورها را غوطهور در خوشبختی تصویرسازی میکنند و حسرت این را دارند که کاش جای مردم این کشورها بودند!
البته این مقایسهها به صورت فیالبداهه و خودجوش انجام نمیشود، بلکه نشانگر یک عملیات ادراکی و جنگ شناختی برنامهریزیشده بیسابقه و بیوقفه است. این انگاره که محصول پمپاژ هر روزه اخبار منفی، ایجاد یأس و ناامیدی، تصویرسازی تیره از ایران و بهشتنمایی از سایر نقاط جهان است، سالهاست که با شدت و حدت از طرق مختلف در حال تزریق به افکار و اذهان ایرانیان است؛ مقایسههای مضحکی که هدف از تسری آن در میان مردم، نابودی هویتی و نادیده گرفتن قدر و منزلت تاریخی ایران و ملت بزرگ آن و ادراک اشتباه از جایگاه کنونی آن است.
به گواه تاریخ، ایران طی دو قرن اخیر به خصوص پس از پایان دوران نادرشاه، روند ضعف را طی کرده و بارها سرزمینهای متعددی را در جنگها یا با تهدید و توطئه قدرتها از دست داده است.
تا همین چهار دهه قبل، کشوری که روزگاری سرزمینی وسیع از شرق تا غرب را شامل میشد و علاوه بر قدرت حفظ امنیت ملی خود، از توان بالایی برای اثرگذاری بر مناسبات کشورهای پیرامونی برخوردار بود به لطف حاکمان نالایق، دچار چنان حضیض حقارتی شد که بهرغم ادعاها مبنی بر تشکیل ارتش نوین در دوره پهلوی اول، به راحتی مورد اشغال بیگانگان قرار گرفت و استقلال و عزتش پایمال شد یا در دوره پهلوی دوم، استان چهاردهم خود (بحرین) را به لطایفالحیل و با کمترین مقاومتی تقدیم بیگانگان نمود!
البته امروز آن دوران حضیض به سر آمده و شرایط کاملاً متفاوت شده و ایران پساانقلاب اسلامی، حتی با تحمیل یکی از نابرابرترین جنگهای تاریخ که با مشارکت دهها کشور انجام شد، اجازه نداد یک وجب از خاکش جدا شده و به یغما برود. امروز ایران بیسابقهترین تحریمهای تاریخ بشریت را پشت سر گذاشته و از دل یک جنگ ترکیبی بسیار سهمگین با اسم رمز «فشار حداکثری برای نرمالسازی ایران» بدون اینکه منابع قدرت خود را تقدیم دشمن کرده باشد با موفقیت و سربلندی بیرون آمده است.
امروز جمهوری اسلامی ایران محیط امنیتی خود را فراتر از مرزها قرار داده و حوزه تأثیرش در منطقه را از افغانستان تا سواحل مدیترانه و از خلیج فارس تا خلیج عدن توسعه داده و یک دالان زمینی پیوسته را از خلیج فارس تا سواحل مدیترانه تحت مدیریت گرفته است و دوستانش در چهار پایتخت مهم منطقه (بغداد، بیروت، دمشق و صنعا) حضور مؤثر و فعال دارند و البته این روند متوقف هم نشده است.
این موضوع برای غربیها کاملاً روشن و طبعاً ناگوار بوده و بارها از آن ابراز ناراحتی نموده اند و تاکنون برای توقف آن از هیچ اقدامی فروگذار نکردهاند. البته تأثیر ایران در منطقه صرفاً سیاسی یا نظامی نبوده و قبل از آن، نفوذ معنوی و نرم انقلاب اسلامی در میان ملتهای منطقه، آنها را به حمایت از آن سوق داده است.
دشمنان ایران طی سالهای گذشته با درک توان بالای انقلاب اسلامی در جهش ژئوپلیتیکی در منطقه و حتی فرامنطقه و عدم موفقیت آنها در کنترل این توسعه ژئوپلیتیک با ابزار ناامنی و ترور و جنگ نظامی هشت ساله، تمرکز خود را بر فرسایش اقتصادی ایران و به طور همزمان بر جنگ شناختی گسترده و عظیم برای اختلال در قوه عاقله جمعی ایرانیان قرار دادهاند. «تحریمهای فلجکننده» و «فشار حداکثری» و «جنگ بیسابقه رسانهای» با عظیمترین ارتش پروپاگاندا در تاریخ بشری علیه ایران به خصوص طی یک دهه گذشته، همگی با پردههایی از این جنگ بزرگ اقتصادی و جنگ شناختی همراه آن بوده است تا از رهگذر آن، موفقیتهای راهبردی و توسعه قدرت ژئوپلیتیک روزافزون ایران را متوقف کرده و محدود سازند.
با این حال امروز، ایران این فشارها را پشت سر گذاشته و علاوه بر بسط ژئوپلیتیک خود و استقرار کامل در محیط امنیتی مدنظر، به یک قدرت بزرگ موشکی و پهپادی در منطقه و جهان تبدیل شده که از توانمندی کامل در حوزه فناوریهای مهمی، چون دانش هستهای نیز برخوردار است.
امروز این اراده ایران است که در کنار مقاومت جانانه ملتهای منطقه، جنگ بزرگ نیابتی قدرتهای غربی علیه ملل مظلوم سوریه، عراق و یمن را با شکست مواجه کرده و ترتیبات امنیتی منطقه را سامان داده است.
ایران امروز بدون ذرهای ترس از دشمنانش پهپاد پیشرفته «گلوبالهاوک» امریکایی را ساقط میکند و پایگاه امریکاییها در عینالاسد را موشکباران میکند بدون اینکه پاسخی بگیرد، به آزمایش موشکی با هر مشخصاتی که خود تعیین میکند میپردازد، ماهوارههای متعدد در مدار زمین قرار میدهد، بدون ترس از گزینههای موهوم روی میز به غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصد مشغول است و بدون هیچ واهمهای مرکز توطئه و شرارت صهیونیستها در اربیل را موشکباران کرده و آن را رسماً اعلام میکند و نسبت به تکرار آن هشدار میدهد.
امروز روشنترین و بدیهیترین واقعیت منطقه غرب آسیا این است که مسئله و موضوعی در این منطقه نیست که با نادیده گرفتن ایران و بدون موافقت ایران به نتیجه برسد. امروز حتی اراده ایران به فراتر از منطقه توسعه یافته و در مناطقی مانند امریکای لاتین، اثرگذار و الهامبخش ملتها و دولتهای مستضعف شده است.
واقعیتهای فوق نشان میدهد که دوران ضعف برای ایران به سر آمده و به لطف مقاومت سترگ ملت ایران و مجاهدتهای فرزندان این ملت، ایران به سطح بالایی از اثرگذاری و بازیگری فراتر از مرزها ارتقا پیدا کرده و با فهم همین واقعیت است که کشورهای منطقه به بازاندیشی در شناسایی دشمنان و دوستان خود و به بازتعریف نسبت خود در قبال ایران روی آوردهاند. توسعه روابط کشور هایی، چون قطر با جمهوری اسلامی ایران، حضور فعال عربستان برای مذاکره با ایران، تردید برخی کشورها در عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و مسائلی از این دست، ناشی از درک همین واقعیت است.
این ارتقای راهبردی ایران که با افول نفوذ و قدرت امریکا در منطقه و جهان همزمان شده و البته خود یکی از علل اساسی و اصلی این افول نیز است، مقطعی تاریخی و موقعیتی جدید و بیسابقه را پیش روی ایران و ایرانیان قرار داده است؛ موقعیتی که باید به درستی توسط تکتک ایرانیها فهم شود تا با وجود برخی کاستیها و مشکلات مقطعی، مقایسههای بیوجه و مضحک نتواند ذهن و قلب هیچ ایرانی وطندوستی را مورد خدشه قرار دهد و از تلاش و حمایت برای رشد روزافزون کشور و توسعه قدرت آن بازدارد.
******************
آرمان ملی**
رویکرد جدید امارات و ایران/ صباح زنگنه
ظرفیتهای خوبی وجود دارد که ایران و امارات اقدام به گسترش روابط خود و تلاش برای حل برخی از پروندهها و موضوعات اختلافی کنند. «شیخ خلیفه» فرزند ارشد «شیخ زاید» بود و طبیعتا ریاست دولت امارات را برعهده داشت.
در دوران شیخ خلیفه تا زمانی که وی دچار بیماری نشده بود، رفت و آمدها بین ایران و امارات عادی و طبیعی بود و این رفت و آمدها برقرار بود ولی وقتی بیماری وی شدید شد و او دیگر چندان ملاقات نمیکرد، کلیه امور به دست «محمدبن زاید» افتاد و او با توجه به اینکه سیاستهای خاص خودش را تعقیب میکرد روابط ایران و امارات گاهی در وضعیت تنشزایی قرار میگرفت.
در یک سال اخیر امارات تلاش کرد که روابط دو کشور را بهبود ببخشد و با اعزام مسئول امنیتی امارات به ایران این روابط در ریل جدیدی قرار گرفت. ایران و امارات از زمان تأسیس این کشور روابط ممتدی داشتهاند و ایران تلاش داشته که روابط طبیعی و همسایگی با این کشور ادامه پیدا کند. اگرچه در جاهایی که لازم بوده است تذکرات و یا هشدارهای لازم را داده ولی هرگز مایل نبوده است که روابطش با امارات دچار تنش و یا منجر به تلخی شود.
وقتی شیخ خلیفه مرحوم شد وظیفه انسانی و اخلاقی ما این بود که به دولت و ملت امارات این درگذشت را تسلیت بگوییم، با توجه به فوت شیخ خلیفه، محمد بن زاید به طور کامل ریاست امارات متحده عربی را بر عهده گرفت و امیدواریم در دوران جدید شاهد بازسازی، بهبود و توسعه روابط دو کشور باشیم. ایران و امارات میتوانند از این ظرفیتهای مشترک در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای استحکام روابطشان استفاده کنند.
گرچه در مدت اخیر با توجه به اینکه امارات روابط خود را با رژیم صهیونیستی علنی کرده یک مقدار روابط بین ایران و امارات دچار خدشه شده است، اما باید توجه داشت که ایران بزرگتر از آن است که از علنی شدن چنین چیزی احساس خطر کند گرچه توصیهها و تذکرات خود را همیشه با همسایگانش در جریان گذاشته است. ایران معتقد است توسعه روابط و برطرف شدن برخی از نگرانیها بهترین وسیله است که امارات در مسیر درست خود برای ایفای نقش منطقهایاش در ایجاد صلح و امنیت قرار بگیرد.
در چند مدت اخیر شاهد چند حرکت از سوی امارات بودیم که میتواند برخی از امیدها را زنده کند از جمله اینکه امارات مدتی مسیر خود را در بحث یمن از عربستان جدا کرد. از دیگر سو تلاش کرد که روابط خود را با سوریه بهبود ببخشد و شاهد رفت و آمدهای بین مقامات دو کشور هستیم و ارتباط با سوریه که متحد بزرگ ایران در منطقه است تا حدودی میتواند ارتباط امارات با صهیونیستها را نیز تعدیل کند.
**************
شرق**
روسیه پس از نفت، بازار صادراتی فولاد ایران را تصاحب کرد
شوک روسی به فولاد ایران/ مهفام سلیمانبیگی
روسیه پس از نفت، بازار فولاد را هم از چنگ ایران درآورد. با تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا تحریمهای گستردهای علیه این کشور فعال کرد و حالا آنها وارد بازار نیمهجان ایران شدهاند که سالهاست فشار تحریم بر شانههایش سنگینی میکند.
رضا شهرستانی، عضو هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد، به «شرق» میگوید که روسیه تخفیفهای ۱۵ تا ۲۰ درصدی برای فولاد خود در نظر گرفته و با توجه به وضع عوارض سنگین صادرات فولاد ایران، قیمت فولاد صادراتی این کشور نسبت به ایران ارزانتر شده است و بههمیندلیل چین، افغانستان، تایلند و کره جنوبی که مشتریان بزرگ فولاد ایران بودند، این بار فولاد مورد نیاز خود را به روسیه سفارش دادهاند. او تأکید میکند که با این اتفاق درآمد ارزی شش میلیارددلاری ایران به خطر افتاده است.
توقف صادرات فولاد
جنگ روسیه و اوکراین برخلاف ادعای برخی رسانههای داخلی نهتنها فرصتی برای اقتصاد ایران ایجاد نکرد بلکه حالا بازارهای نیمهجان و تحریمزده کشور را یکییکی به خطر انداخته است.
چندی پیش فعالان صنعت نفت از تخفیف ۳۰دلاری نفت روسیه و اختلاف ۱۰ درصدی آن با قیمت نفت ایران خبر دادند و گفتند که تزارها مشتریان بزرگ نفت ایران مانند چین و هند را به سوی بازار خود کشاندهاند. حالا خبر میرسد که بازار یکی دیگر از کالاهای عمده صادراتی ایران به دست روسها افتاده است.
روسیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان فولاد جهان است و ذخایر عظیمی از سنگ آهن را در اختیار دارد. با این حال با آغاز تحریم این کشور صادرات روسها کاهش یافت. این اتفاق در حالی رخ داده که روسیه هزینه سنگین جنگ را به بودجه کشور تحمیل کرده است و همین مسئله تزارها را به فکر قیمتشکنی و تخفیفهای جذاب محصولات صادراتیشان انداخته است.
آنقدر که معدود بازارهای ایران را به سمت خود جلب کند. همزمان با این اتفاق، دولت ایران به بهانه ثبات بازار داخلی عوارض بالایی برای صادرات فولاد وضع کرده است.
رضا محتشمیپور، معاون امور معادن و فراوری مواد وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره وضع عوارض بالای صادراتی برای فولاد ۳۱ فروردین امسال به صداوسیما توضیح داد که وضع عوارض ۱۷ تا ۲۲ درصدی برای تنظیم بازار داخلی بوده است؛ اما صادرکنندگان فولاد زیر بار این توضیح نمیروند و میگویند که سالانه بیشتر از ۳۰ میلیون تن فولاد در ایران تولید میشود و مصرف داخلی فقط حدود ۱۵ تا ۱۶ میلیون تن است؛ بنابراین نگرانی برای بازار داخلی هیچ توجیهی ندارد و دولت با این کار دغدغه بازار داخلی را نداشته و به دنبال افزایش درآمدهای مالیاتی خود بوده است.
نتیجه اینکه قیمت صادراتی فولاد ایران افزایش داشته و در مقابل روسیه برای فولاد خود تخفیفهای بیشتری در نظر گرفته است. احمد دنیانور، عضو انجمن تولیدکنندگان فولاد، در این زمینه به «شرق» توضیح میدهد: صنعت فولاد ایران در سالهای اخیر با سختی فراوان بازارهایی را در اقصانقاط دنیا به دست آورده بود و سالانه بین ۹ تا ۱۱ میلیون تن فولاد را صادر میکرد.
به طوری که در سال ۱۴۰۰ صادرات فولاد شش میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور ایجاد کرد؛ اما حالا روسیه بازارهای ایران را یکییکی تصاحب کرده و اقدام اخیر دولت برای افزایش عوارض صادرات فولاد هم به این مشکل دامن زده و تقریبا صادرات فولاد متوقف شده است.
او با تأکید بر اینکه بازپسگیری این بازارها بسیار دشوار است، ادامه میدهد: درحالحاضر صنعت فولاد ایران شرایط وحشتناکی را سپری میکند و برنامههای صادراتی فعالان این صنعت به هم ریخته است. دنیانور همچنین توضیح میدهد: صادرات به بازاریابی، بازارسازی، جلب اعتماد مشتریان و ثبات قانون در کشور صادرکننده، ایفای تعهدات صادرکنندگان و... نیاز دارد.
وقتی یکدفعه قانون نابجایی وضع میشود و تمام مکانیسم بازار را به هم میریزد، دو اتفاق میافتد، اول اینکه خریدارانی که نمیتوانند معطل بمانند فورا به سمت فروشندگان دیگر میروند، دوم اینکه جلب اعتماد مجدد آنان کار بسیار دشواری خواهد شد؛ چون خریداران میگویند وضعیت کشور شما معلوم نیست و ممکن است شما نتوانید به تعهداتتان عمل کنید.
شرکتهای فولادی در حال کاهش تولید
رضا شهرستانی، دیگر عضو هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، نیز تصاحب بازار فولاد ایران از سوی روسیه را تأیید میکند و به «شرق» میگوید: صادرات دوماهه فولاد تقریبا به صفر رسیده و بسیاری از شرکتها تولید خود را کاهش دادهاند.
بنا بر گفته او روسیه درحالحاضر بازارهای چین، افغانستان و کشورهای خاور دور ازجمله تایلند و کره جنوبی را از ایران گرفته است. عضو انجمن فولاد توضیح میدهد که درحالحاضر روسیه قیمت فروش فولاد خود را بسیار پایین آورده تا معاملهکننده حاضر شود ریسک خرید را بپذیرد. این در حالی است که ایران در دوران تحریم هم قیمتهای فولاد خود را به ۱۵ درصد کمتر از CIS رسانده بود؛ اما روسیه تخفیفهای خود را به ۲۰ درصد رسانده است.
این در حالی است که افزایش عوارض صادراتی، بهای فولاد ایران را گرانتر از فولاد روسیه کرده است. شهرستانی میگوید: براساس مقررات تولیدکنندگان فولاد محصول خود را در بورس عرضه میکنند و اگر محصول در بورس تقاضا نداشت، صادر میشود؛ اما ناگهان عوارض نجومی برای صادرات فولاد وضع میشود و درحالیکه بسیاری از کالاها ازجمله فولاد در بورس خریداری نشده بود، تصمیم به صادرات آن گرفته میشود؛ اما وضع عوارض سنگین صادراتی و قیمتشکنی روسیه سبب شده است که صادرات فولاد به حدود صفر برسد و این اتفاق هم در صنعت فولاد و هم در صنایعی مثل مس، آلومینیوم، روی، سرب یا پتروشیمی تکرار شده است.
او ادامه میدهد: فقط در بخش فولاد جلوی صادرات نزدیک به دو میلیون تن گرفته شد و اگر بخواهیم زیان سایر صنایع را به حساب آوریم، با نرخ روز بازار جهان بیشتر از پنج میلیارد دلار فرصت درآمد ارزی تا امروز از دست رفته است. ضمن اینکه بسیاری از شرکتها هم به دلیل اینکه دیگر تولید برایشان توجیه ندارد، تولیدشان را کاهش دادهاند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که با نزدیکشدن به ماههای گرم سال و چالش تولید انرژی در ایران، تولیدکنندگان فولاد احتمالا باید منتظر جیرهبندی برق باشند.
تازهترین گزارش وزارت نیرو نشان میدهد که در فروردین امسال برای اولین بار واردات برق ایران از صادرات برق آن پیشی گرفته است. آمارهای وزارت نیرو نشان میدهد که در فروردین سال ۱۴۰۱ واردات برق ایران با افزایشی ۷۲درصدی نسبت به فروردین سال گذشته به ۳۴۱ میلیون کیلووات ساعت رسیده است.
صادرات برق نیز در ماه گذشته با افتی ۵۴درصدی به ۲۳۹ میلیون کیلووات ساعت سقوط کرده است.
بهاینترتیب، ایران برای اولین بار به واردکننده خالص برق تبدیل شده است و با افزایش مصرف برق در ماههای گرم سال صنایع ایران ازجمله صنعت فولاد باید منتظر قطع برق و کاهش تولید باشند.
روسیه پس از نفت، بازار فولاد را هم از چنگ ایران درآورد. با تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا تحریمهای گستردهای علیه این کشور فعال کرد و حالا آنها وارد بازار نیمهجان ایران شدهاند که سالهاست فشار تحریم بر شانههایش سنگینی میکند. رضا شهرستانی، عضو هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد، به «شرق» میگوید که روسیه تخفیفهای ۱۵ تا ۲۰ درصدی برای فولاد خود در نظر گرفته و با توجه به وضع عوارض سنگین صادرات فولاد ایران، قیمت فولاد صادراتی این کشور نسبت به ایران ارزانتر شده است و بههمیندلیل چین، افغانستان، تایلند و کره جنوبی که مشتریان بزرگ فولاد ایران بودند، این بار فولاد مورد نیاز خود را به روسیه سفارش دادهاند.
او تأکید میکند که با این اتفاق درآمد ارزی شش میلیارددلاری ایران به خطر افتاده است.
ارسال نظرات