همانند همه جنگهای پیشین، در جنگ اوکراین هم تاکنون پروپاگاندا نقش مهمی را ایفا کرده است. تعجب برانگیزترین سوالی که در خصوص این جنگ مطرح گردید، این پرسش بود که مگر ممکن است در قرن 21 هم جنگی روی دهد؟ این پرسش به تنهایی بیانگر قدرت پروپاگاندا در تسخیر افکار عمومی میباشد. برای افرادی که همواره خود را از وقایع کشورهای منطقه دور نگه می دارند و رسانه ها جنگ های به وقوع آمده در این کشورها را برایشان، موضوعی عادی و رویدادی متداول نشان دادهاند، جنگ اوکراین به عنوان اولین جنگ در قرن بیست و یکم مطرح گردیده است. از همین رو نحوه بروز واکنش و احساسات نسبت به این جنگ، تفاوت فاحشی با واکنشها نسبت به آنچه در برخی کشورهای منطقه از جمله افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه، یمن و ... رخ داده، داشته است. اما نحوه پوشش رسانه ای اخبار مربوط به تحولات و جنگ اوکراین صرفا به برجسته سازی رسانه ای محدود نمیشد و این جنگ تناقضات عجیبی را از جریان های سیاسی و رسانهای عیان کرد. به عنوان نمونه، همه جریاناتی که تا پیش از این هر گونه مقاومت ایران در برابر زیاده خواهی های غرب را تمسخر میکردند و زیر سوال میبردند، در خصوص جنگ اوکراین به ناگاه رنگ عوض کردند و ادبیات مقاومت را زنده کردند. به بیان یکی از کاربران توئیتر، همان جریان غرب زدهای که در روزهای اخیر خبرهای جعلی مقاومت سربازان اوکراینی را تحسین و ستایش میکردند، زمانیکه سربازان غیور کشورمان در خلیج فارس با قایق مقابل ناوهای جنگی آمریکایی ایستادگی میکردند، آن را تمسخر میکردند و با خود تحقیری عجیبی اقدامات دلاورانه آنها را هزینه ساز توصیف میکردند. تناقض در موضع گیریها به همین جا ختم نمیشد. جریانات داخلی و خارجی که تا پیش از این، اعزام نیروهای ایرانی به سوریه برای نبرد با داعش را دخالت در جنگ توصیف میکردند، امروز قاطعانه همه شهروندان اروپا را برای جنگ علیه روسیه، به اوکراین فرا میخواندند و دقیقا همان جریاناتی که ایران را به دلیل عدم حضور مقابل صهیونستها در میادین ورزشی محکوم میکردند، این بار مشوق تیم های ورزشی برای عدم حضور مقابل تیم های ورزشی روسیه شده بودند. کاربرانی که موضع گیری مسئولان در خصوص رویدادهای کشورهای همسایه و همسو با ما را زیر سوال میبردند و پرچمدار شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران بودند، این بار منتقد موضعگیری رئیس جمهور و سایر مسئولان، در خصوص جنگی که هیچ ارتباط مستقیمی با ایران نداشت، شدند.
نژادپرستی در موضع گیریها در جنگ اخیر به حدی عیان بود که یکی از مهمانان شبکه بیبی سی در آنتن زنده علنا اظهار داشت برایش دردناک است که ببیند اروپاییهای مو بلوند و چشم آبی دارند توسط موشک های پوتین بمباران میشوند.
اما حماسه سرایی این جریانها از جنگ اوکراین و حجم اخبار منتشر شده در خصوص رشادت های مردم و سربازان اوکراینی به هیچ وجه با اخبار و آمار پناه جویان و فراریان این کشور همخوانی نداشت و این موضوع نشان میداد در روزهای اخیر بازار انتشار شایعات و اخبار جعلی نیز برای پیشبرد ماشین پروپاگاندا، بسیار داغ بود. بازنشر عکس های قدیمی با عنوان وقایع روزهای اخیر یکی از شایعترین روشها در تولید اخبار جعلی مربوط به جنگ اوکراین بود. به عنوان مثال بسیاری از رسانه های غربی و کاربران وابسته به آنها عکسهای زلنسکی؛ رئیس جمهور اوکراین را با پوشش جنگی و در میدان نبرد به طور گسترده منتشر میکردند، درحالیکه پس از صحت سنجی مشخص گردید که این تصاویر مربوط به آوریل سال گذشته و سرکشی زلنسکی از مرزهای اوکراین و روسیه است و هیچ ارتباطی با جنگ اخیر اوکراین ندارد.
بهره گیری از عواطف و احساسات نیز تاکتیک دیگری بود که هر کدام از طرفین درگیر در جنگ برای همراه کردن افکار عمومی به کار میبرد و این روش نیز توسط جبهه رسانه ای حامی اوکراین بیش از جبهه روسیه به کار گرفته میشد. ثبت و نشر تصاویر مربوط به خداحافظی مادرها، همسران و کودکان از سربازان جنگی از تاثیرگذارترین تصاویری بود که در روزهای اخیر در این خصوص منتشر شده است.
در هر صورت مرور فضاسازی های رسانهای اخیر نشان میدهد، پروپاگاندا میتواند کاری کند که جنایت جنگی یمن با نزدیک به 400 هزار کشته در لابه لای اخبار زرد رسانه ها پنهان بماند و این جنگ نزدیک به 6 سال بدون کمترین پوشش رسانه ای ادامه یابد، اما با اولین حملات به یک کشور اروپایی، هشتگ اوکراین به نخستین ترند شبکه های اجتماعی تبدیل گردد، همه چهره های سیاسی اجتماعی فریاد نفرین به جنگ و درود به صلح سر دهند و اماکن مشهور عمده کشورها، به رنگ پرچم اوکراین درآیند.
حقیقت آن است که بر خلاف آنچه رسانه ها بازنمایی و القا کردند، جنگ اوکراین اولین جنگ قرن بیست و یکم نبود و مهمترین تفاوت جنگ اوکراین با سایر جنگهای قرن آن بود که حمله روسیه به اوکراین، اولین جنگی بود که در قرن بیست و یکم، برخلاف خواسته های آمریکا به وقوع پیوسته است.
ارسال نظرات