15 دی 1400 - 09:45

یادداشت روزنامه‌های ۱۵ دی

تحریف مکتب سلیمانی با ترفند «خبرِ سیاه»! (یادداشت روز)
کد خبر : 10640

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

تحریف مکتب سلیمانی با ترفند «خبرِ سیاه»! /حسین شریعتمداری

۱- گفته‌اند در مَثَل مناقشه نیست و راست گفته‌اند، چون مَثَل با واقعیتی که درپی بیان آن هستند، شباهت‌هایی دارد که به ذهن مخاطب برای درک بهتر آن واقعیت کمک می‌کند. مثلاً در پاسخ این سؤال که قله دماوند
چه شکلی است؟ گفته می‌شود این قله شبیه «کله قند» است. بدیهی است که نباید تصور کرد قله دماوند مانند کله قند شیرین است و یا ارتفاع آن مانند کله قند فقط چند ده سانتیمتر است! چرا که پرسش درباره شکل آن بود و نه، جنس و ‌اندازه آن. حالا بعد از این توضیح ضروری بخوانید:
ابوالحسن مدائنی از مورخان بزرگ قرن دوم هجری نقل می‌کند که معاویه به یکی از جاعلان حدیث گفت ۱۰۰ هزار دینار می‌دهم این حدیث را جعل کنی که پیامبر(ص) فرموده‌اند آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207) درباره ابن ملجم است! ترجمه آیه شریفه این است؛ « و در میان مردم کسانی هستند که از جان خود در راه رضای خدا می‌گذرند و خدا نسبت به این‌گونه از بندگان، رئوف و مهربان است.» جعل‌کننده گفت؛ ‌ای معاویه! این آیه درباره علی‌(ع) است و من با جعل این حدیث آخرتم را می‌فروشم، باید بیشتر بدهی!
ابوالحسن مدائنی می‌نویسد معاویه ۴۰۰ هزار دینار پرداخت کرد به شرط آنکه این حدیث را هم از قول رسول خدا(ص) جعل کند که فرموده‌اند؛ آیه وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (بقره/ 204) نیز (نستجیر بالله) درباره علی علیه‌السلام نازل شده است! ترجمه این آیه نیز چنین است « و از مردم، كساني هستند كه گفتار آنان، در زندگي دنيا مايه اعجاب تو مي‏شود، (در ظاهر، اظهار محبت شديد مي‏كنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مي‏گيرند.
(اين در حالي است كه) آنان، سرسخت‌ترين دشمنانند».
۲- در حالی که ده‌ها میلیون تن از مردم ایران در تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی به میدان آمده بودند و امسال در دومین سالگرد شهادت سردار دل‌ها، گستره و عمق شیفتگی ملت نسبت به آن عزیز سفر کرده به وضوح از افزایش ارادت مردم در ایران و سراسر جهان اسلام به او حکایت می‌کرد، یک جریان آلوده و غربگرا که از یکسو، انکار این حضور حماسی را ناممکن می‌داند و از سوی دیگر مکتب سلیمانی را با بینش و منش خود - بخوانید با خواسته قدرت‌های غربی- ناهمخوان می‌بیند، به تحریف شخصیت و راه و روش سردار شهید روی آورده است و به‌گونه‌ای ناشیانه و دم‌دستی تلاش می‌کند مکتب سلیمانی و بینش و منش
آن شهید بزرگوار را با دیدگاه انحرافی و غربزده خود همسو قلمداد کند! گزارش امروز کیهان که تیتر اول روزنامه را به آن اختصاص داده‌ایم، شرح مستندی از این حرکت پلشت برای تحریف مکتب سلیمانی است
و اما، وجیزه پیش‌روی اشاره‌ای کوتاه به این ماجرا از زاویه‌ای دیگر است.
۳- جریان سیاسی مورد اشاره که در کارنامه آن، صدها نمونه از همراهی و همسویی با مواضع آمریکا و متحدانش به ثبت رسیده است برای تحریف مکتب سلیمانی به ترفند «خبر سیاه»! متوسل شده است. با این توضیح که اخباری را از شهید سلیمانی نقل می‌کنند و یا برداشت‌هایی را به آن شهید نسبت می‌دهند که اولاً تنها منبع آن، خودشان هستند! و ثانیاً آنچه به شهید سلیمانی نسبت می‌دهند با بینش، منش، مواضع و عملکرد آشکاری که از ایشان برجای مانده و ثبت و ضبط شده است، در تناقض آشکار است.
به عنوان مثال، کسی که تمام تلاش سیاسی او برای تطهیر آمریکا و تن دادن ایران به خواسته‌های آمریکا بوده است، می‌گوید چند سال قبل با شهید سلیمانی ملاقاتی داشتم و از نوع برخورد ایشان متوجه شدم که مواضع ما (مدعیان اصلاحات) را قبول دارد! و توضیح نمی‌دهد مواضع بارها اعلام شده شهید سلیمانی که دشمنی با آمریکا تابلوی برافراشته عملکرد او بود، چگونه می‌تواند با مواضع شما که رابطه با آمریکا و تن دادن به خواسته‌های استکباری آمریکا و متحدانش ورد زبانتان است همخوانی داشته باشد؟! یا آن دیگری می‌نویسد، حاج قاسم موافق برجام بود! و به هشدار صریح و ماندگار شهید سلیمانی در‌باره خانمانسوز بودن برجام اشاره‌ای نمی‌کند! آنجا که (۹ اسفند ۹۷) می‌گوید:«برای دشمن، این برجام، سه‌ضلعی است نه یک‌ضلعی. اوباما فکر می‌‌کرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر می‌‌رسد، اما آدم عجولی که آمده (ترامپ)، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که می‌‌رسد. اینکه اصرار می‌‌کنند بر برجام 2 در منطقه، برای این است که می‌خواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، این خونی را که در عالم اسلامی جریان پیدا کرده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام 2 شرکت کردیم، به همین تمام می‌شود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام ۳ هم خواهند داشت، چون دشمنان معتقدند که چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است».
حالا به نظر اوباما درباره برجام توجه کنید و هوش سیاسی و نگاه عالمانه سردار سلیمانی را با آوار کنندگان فاجعه برجام بر سر ملت و نظام به مقایسه بنشینید. اوباما در ۲۱ دی ماه ۱۳۹۵ طی سخنانی در شیکاگو به مخاطبان خود می‌گوید؛ «اگر 8 سال پیش به شما گفته بودم می‌‌توانیم برنامه هسته‌‌‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا می‌‌گفتید بیش از حد بلند‌پروازانه است، اما با توافق توانستیم»! و روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نوشته بود؛ «توافق پیش‌‌رو با ایران به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌‌توان به دست آورد و تا بروز دگرگونی‌ها در ایران زمان می‌‌خرد»!
۴- و یا، یک روزنامه زنجیره‌ای می‌نویسد؛ شهید سلیمانی با همکاری آمریکا با داعش جنگید‌(!) و به روی کذایی خود نمی‌آورد که، شهید سلیمانی حتی از پذیرش نامه مایک پمپئو (رئیس ‌وقت سازمان سیا) نیز خود‌داری کرد و به التماس حامل نامه که می‌گفت این نامه از جانب دومین کانون قدرت آمریکا برای شما ارسال شده است وقعی ننهاد و عمداً این واقعیت را که هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش (HARD CHOICE) اعتراف می‌کند که داعش را آمریکا ساخته است و ترامپ در مناظره انتخاباتی بارها تاکید کرد که اوباما و کلینتون داعش را ساخته‌اند و کلینتون هیچ پاسخی نداشت، عمداً توجه نمی‌کند و... این نکته نیز در‌باره تهمت مدعیان اصلاحات به سردار دل‌ها که با هدف تحریف شخصیت و مکتب سلیمانی صورت گرفته است نیز خواندنی است. آقای امیر‌عبداللهیان وزیر خارجه کنونی و معاون سابق عربی و آفریقایی وزارت خارجه می‌گوید: «فردای روزی که تصاویری از قدم زدن ظریف با جان کری منتشر شده بود، حاج قاسم با من تماس گرفت و گفت؛ ما اسناد دقیقی داریم که در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای آمریکایی در فرودگاه به زمین نشسته و ژنرال‌‌های آمریکایی پیاده می‌‌شوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال آنها می‌‌روند. آنها به مدت ۵ ساعت در سالن VIP فرودگاه مذاکره می‌کنند و سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی در اختیار داعش قرار می‌‌دهند». حاج قاسم ضمن کنایه‌ای ملامت‌آمیز به قدم زدن دوستانه آقای ظریف با جان کری، از امیرعبداللهیان خواسته بود که این پیام را به آقای ظریف برساند و... نهایتاً آمریکا بود که سردار سلیمانی را به شهادت رساند و... کجای این واقعیات مستند و مضبوط با ادعای پادوهای آمریکا همخوانی دارد که می‌نویسند «شهید سلیمانی با همکاری آمریکا با داعش جنگید»؟!
۵- یکی از مضحک‌ترین نمونه‌ها در تحریف راه و مکتب شهید سلیمانی تلاش برخی از مدعیان اصلاحات است که می‌گویند شهید سلیمانی قبل از سفر اخیر و بی‌بازگشت خود ابراز داشته بود که نگران سران فتنه است! درباره این ادعا کافی است که شور و اشتیاق شهید سلیمانی به حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و تاکیدهای مکررش بر این گزاره که
«ما ملت امام حسینیم» نگاهی بیندازید و ادعای یاد شده را در کنار وطن‌فروشی آشکار سران فتنه آمریکایی- اسرائيلی ۸۸، اهانت بی‌شرمانه اصحاب فتنه به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام، و سخن حرمت‌شکنانه یکی از سران فتنه که اهانت‌کنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیده بود و... به مقایسه بنشینید.
۶- در صدر این نوشته آورده‌ایم که در مَثَل مناقشه نیست و اکنون این سؤال را پرسیدنی می‌دانیم که میان تلاش شبکه‌های مجازی تحت مدیریت سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا نظیر اینستاگرام که هرجا سخن و تصویری از شهید سلیمانی در میان باشد را حذف می‌کنند و حرکت مرموز جریان مورد اشاره در تحریف شخصیت و مکتب سلیمانی چه تفاوتی هست؟! تحریف، تحریف است، چه با توسل به ترفند خبرِ سیاه و چه با حذف هر نام و نشانی که از آن شهید بزرگوار در میان است!
و بالاخره اگرچه شخصیت به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب «ملی‌ترین و امتی‌ترین» شهید سلیمانی شناخته شده‌تر و فراتر از آن است که با دروغ بافی‌های جریان آلوده مورد اشاره قابل تحریف باشد ولی نباید و بایسته نیست که نسبت به این حرکت مرموز و زیر پوستی بی‌تفاوت بود.

***************

 روزنامه وطن امروز**

جنگ داخلی، دغدغه آمریکایی‌ها در سالگرد حادثه 6 ژانویه/ ثمانه اکوان
چند روز است با توجه به نزدیک شدن به سالگرد 6 ژانویه و حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا و همچنین 20 ژانویه، یک سالگی دولت بایدن، شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌های آمریکا، صحبت از احتمال «جنگ داخلی» در این کشور می‌کنند. این همان مساله‌ای است که از زمان انتخابات سال 2020 و درگیری‌های بعد از آن به وفور در رسانه‌های آمریکایی دیده شده است. اما این مساله تا چه حد صحت دارد و آیا این اتفاق، حتی اگر در حد درگیری‌های خیابانی محدود باشد، می‌تواند برای جامعه آمریکایی هشدار‌دهنده و خطرناک باشد؟
حادثه 6 ژانویه و حمله حامیان و هواداران ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا، یکی از حوادث نادر در تاریخ ایالات متحده بود. پس از حمله انگلیسی‌ها به ساختمان کنگره و آتش زدن آن در جنگ سال 1812، هیچ نیروی خارجی و داخلی نتوانسته بود در قلب پایتخت آمریکا چنین هجمه‌ای به نماد دموکراسی این کشور داشته باشد. حادثه حمله به ساختمان کنگره در سال 2020 اما ریشه در حوادث مرتبط با انتخابات ریاست‌جمهوری داشت؛ انتخاباتی که حامیان ترامپ بر این عقیده‌اند با تقلب گسترده حزب دموکرات منجر به شکست ترامپ و رأی آوردن جو بایدن در این انتخابات شد. 
با وجود گذشت یک سال از زمانی که بایدن پا به کاخ سفید گذاشته و سکان هدایت ایالات متحده را در دست گرفته است، باز هم به نظر می‌رسد شکاف اجتماعی و سیاسی به وجود آمده در آمریکا، موضوع روز و اول در فضای سیاسی این کشور است. یک سال است کنگره آمریکا با ایجاد کمیته تحقیق حوادث 6 ژانویه در حال تلاش برای پیدا کردن اسناد متقن درباره دست داشتن ترامپ در آشو‌ب‌های روز 6 ژانویه است که بتواند از این طریق او را تحت تعقیب قضایی قرار داده و از صحنه سیاست این کشور برای همیشه خارج کند. این تلاش‌ها همچنان ادامه دارد و اضافه شدن بار سیاسی انتخابات کنگره در سال جدید میلادی نیز که می‌تواند تا حد زیادی سرنوشت دموکرات‌ها در عرصه انتخابات 2024 را مشخص کند، کار برای کنگره را سخت‌تر کرده است. این در شرایطی است که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد 31 درصد مردم آمریکا، یعنی یک‌سوم آنها همچنان اعتقاد دارند در انتخابات سال 2020 تقلب شده و دموکرات‌ها باید در این باره پاسخگو باشند. در این میان نباید از حکم‌های صادر‌شده علیه کسانی که در حادثه 6 ژانویه حضور داشتند نیز گذشت. این سؤال همچنان در افکار عمومی آمریکا و دنیا وجود دارد: چرا حکم‌های سنگین علیه این افراد صادر شد و اف‌بی‌آی و کنگره آمریکا هنوز هم به دنبال بازداشت گسترده افرادی هستند که در آن روز در مقابل ساختمان کنگره حضور داشته‌اند؟ گفته می‌شود اف بی‌آی گفته بود 2500 نفر در روز 6 ژانویه در حمله به ساختمان کنگره دست داشته‌اند که 700 نفر آنها شناسایی شده‌اند و شناسایی بقیه این افراد تا آخرین نفر آنها همچنان قرار است ادامه پیدا کند. 
نتایج تحقیقات کنگره هر چه باشد اما یک مساله همچنان در رأس مسائل اجتماعی آمریکا قرار دارد و هنوز چاره‌ای برای آن اندیشیده نشده است: آمریکا چطور می‌خواهد بر شکاف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده در این کشور غلبه کرده و جایگاه درستی در عرصه جهانی داشته باشد؟
 
*  شکاف اجتماعی در جامعه آمریکا
نگاهی به شکاف‌های موجود در جامعه آمریکا که منجر به 2 پاره شدن مردم این کشور در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 شد، نشان می‌دهد این اتفاقات می‌تواند در آینده بویژه در انتخابات کنگره در سال جاری میلادی و همچنین انتخابات سال 2024  ریاست‌جمهوری نمود بیشتری داشته و تاثیر شدیدتری بر افول جایگاه آمریکا در عرصه سیاست جهانی داشته باشد. جامعه آمریکایی از مدت‌ها پیش شاهد افزایش شکاف اجتماعی در میان مردم است. نژادپرستی ساختاری در این کشور که باعث می‌شود مردم عادی رودرروی یکدیگر قرار گرفته و دست به کشتار سیاه‌پوستان یا سایر اقلیت‌های نژادی بزنند بر میزان شکاف‌های اجتماعی در جامعه آمریکایی افزوده‌ است. «کارِن»ها که به‌عنوان افرادی شناخته می‌شوند که دیدگاه‌های نژادپرستی داشته و در خیابان با اقلیت‌های نژادی درگیر می‌شوند، روزبه‌روز در جامعه آمریکا بیشتر می‌شوند و همزمان افزایش نفرت ‌نژادی نسبت ‌به آسیایی‌تبارها که حاصل دشمن‌سازی از چینی‌ها توسط ترامپ در جریان کرونا است، هر روز ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد. سیاه‌پوستانی که در جنبش «جان ‌سیاهان اهمیت دارد» و در ماجرای حوادث مرتبط با قتل جورج فلوید در سال‌های 2019 و 2020 میلادی نتوانستند به اصلاحات لازم در سیستم انتظامی و پلیس آمریکا دست پیدا کنند، این روزها بیشتر از هر زمان دیگری نسبت ‌به آینده و سرنوشت خود در جامعه آمریکایی نگرانی دارند. بر اساس آخرین نظرسنجی‌ها ۴۸ درصد سیاهان به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ اصلاحاتی در جامعه آمریکا برای احقاق حقوق آنها صورت نمی‌گیرد و امیدی به آینده ندارند. جامعه آمریکایی تا حدی پیش رفته که بر سر مساله ساده‌ای مانند ویروس کرونا، ماسک زدن یا تزریق واکسن به یک نتیجه نهایی و قابل‌اطمینان دست پیدا نمی‌کند و مردم در کف خیابان‌ها به ‌همین دلایل به جان هم افتاده یا در مواردی، به روی ‌هم اسلحه می‌کشند. 
بزرگ‌ترین دلایل اجتماعی‌ای که باعث ایجاد شکاف بین مردم آمریکا شده ‌است، براساس آخرین نظرسنجی مؤسسه پیو، سیاست‌های مرتبط با حمل اسلحه، رفتار با اقلیت‌های نژادی و مسائل جدید دیگری مانند حفاظت از محیط‌زیست و تغییرات آب‌وهوایی و همچنین مساله بحران مهاجران است. در هیچ کدام از این مسائل، مردم آمریکا با یکدیگر اشتراک نظر ندارند و میزان شکاف اجتماعی و اختلاف نظرها به‌ صورت میانگین حدود ۴۰ درصد برآورد شده‌ است. 
 
* کرونا و افزایش شکاف اقتصادی
زمانی ‌که کار به مسائل اقتصادی می‌کشد، وضعیت از این نیز بحرانی‌تر می‌شود. در ۱۲ سال پیش مردم آمریکا و تعدادی از فعالان جنبش‌های مدنی در اعتراض به وضعیت اقتصادی و سیستم سرمایه‌داری «جنبش تسخیر وال‌استریت» را راه‌اندازی کردند. این جنبش اما به هر ترتیب ممکن سرکوب و به فراموشی سپرده شد و در نهایت در انتخابات سال 20۲۰ سر از کمپین انتخاباتی «برنی سندرز» درآورد. ماجرای کرونا و قرنطینه‌های پی‌درپی باعث افزایش ثروت سرمایه‌داران بزرگ و ثروتمندان یک‌درصدی آمریکا شد و شکاف اقتصادی در این کشور را گسترده‌تر کرد. با وجود اینکه دولت بایدن تلاش داشت با لایحه تأمین منابع نوسازی زیرساخت‌های آمریکا و همچنین لایحه جدید 7/1 تریلیون دلاری برای تأمین منابع بهداشت و سلامت مردم، این شکاف اقتصادی را تا حد زیادی پر کند، لایحه دوم در کنگره به تصویب نرسید و امیدها در این باره را به ناامیدی تبدیل کرد. بحران کرونا نشان داد جامعه آمریکایی در قبال قشر ضعیف بشدت بی‌رحم است و این شکاف اقتصادی سال‌های آینده با بحران افزایش تورم و بحران در چرخه توزیع کالاها گسترده‌تر نیز خواهد شد. 
 
* بحران‌های پیاپی سیاسی
زمانی ‌که کار به بحران‌های سیاسی می‌کشد، مساله از تمام شکاف‌های دیگر جدی‌تر می‌شود، زیرا نشان داده شده ‌است کار می‌تواند مانند حادثه ۶ ژانویه به خشونتی تمام‌عیار علیه نمادهای دموکراسی در آمریکا تبدیل شود. تلاش دموکرات‌ها برای انداختن بار مسؤولیت حادثه ۶ ژانویه بر دوش ترامپ، تاکنون با نتیجه دلخواه آنها همراه نبوده ‌است. از این ‌پس با توجه به ‌احتمال نامزدی دوباره ترامپ برای انتخابات سال 2024 به ‌نظر می‌رسد شرایط از این بدتر نیز شود. هم‌اینک جمهوری‌خواهان به این نتیجه رسیده‌اند باید با محدود کردن حق رأی مردم بویژه اقلیت‌های نژادی، سکان سیاست آمریکا را در دست بگیرند. قوانینی که آنها در مجالس ایالتی تصویب کرده‌اند باعث تغییر قوانین رأی دادن در ۳۳ ایالت آمریکا شده ‌است. دموکرات‌ها در مقابل سعی دارند این کار را با ایجاد پرونده برای ترامپ و تلاش برای کاندیدا نشدن او در انتخابات آینده جبران کنند که البته به ‌نظر نمی‌رسد نقشه‌های‌شان به ‌جایی برسد. 
تمام این شکاف‌ها که منجر به بی‌اعتمادی شدید مردم به سیستم سیاسی آمریکا شده ‌است، در نهایت می‌تواند خود را در بحران‌های اقتصادی و اجتماعی یا انتخابات بعدی سیاسی آمریکا به نمایش بگذارد. اگر چه رسانه‌های آمریکایی سعی می‌کنند از بیان حقایق درباره شکاف سیاسی در جامعه آمریکا خودداری کنند اما نخستین سالگرد حادثه ۶ ژانویه با پست‌هایی در شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌های آمریکایی مواجه شده که در آن هشتگ «جنگ داخلی» بشدت پررنگ است. شاید جنگ داخلی در آمریکا مانند سایر جنگ‌های داخلی در کشورهای دیگر نباشد و به جنگی تمام‌عیار تبدیل نشود اما همین ‌که عده‌ای از مردم اسلحه به دست در میان تظاهرات کنندگان گروه مقابل حضور پیدا کنند و درگیری اندکی با تلفات کم نیز صورت بگیرد، می‌تواند دموکراسی آمریکایی را بشدت زیر سؤال برده و جایگاه آمریکا در جهان را به‌سرعت به سمت افول ببرد. جنگ بعدی در جامعه آمریکایی شاید بر سر نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری نباشد اما درگیری‌های رخ‌داده در خیابان‌های ایالت‌های مختلف آمریکا بر سر مسائلی چون ماسک، واکسن کرونا، خشونت‌های پلیس علیه سیاه‌پوستان و اقلیت‌های نژادی و حمله به آسیایی‌تبارها نشان می‌دهد جنگ داخلی از هم‌اینک یا حتی از سالیان پیش آغاز شده و بحران بعدی در عرصه اقتصادی یا سیاسی آمریکا می‌تواند این شعله‌های کوچک را به یک آتش بزرگ تبدیل کند.

**************

روزنامه خراسان**

فاطمه زهرا(س) کوثر جاری در جان انسانیت/کورش شجاعی
... و خدا فاطمه (س) را آفرید از صلب اشرف انبیا، ختم المرسلین حضرت محمد مصطفی و دامن خدیجه کبری و این بی همانند فرزند را خداوند حکیم در قرآن کریم کوثر نامید که «خیر کثیر» است نه تنها برای پیامبر خدا بلکه برای جهانیان، زهرای اطهر در تمام زوایای وجودی، خیر بی منتهاست چه آن جا که برای پدر، ام ابیهاست، چه آن جا که «پاره تن رسول» برای امیرالمومنین تنها «کفو» و همسر بی همتاست، چه آن جا که برترین و بهترین مادر دنیاست نه فقط برای «حسنین» و «زینبین» که برای امت حضرت مصطفی و بلکه برای همه حق مداران جهان، همه وجود صدیقه طاهره، خیر بی انتهاست چه آن جا که دو سید و سرور اهل بهشت و زینب و ام کلثوم را در دامن خود می پروراند، چه آن جا که به صریح کریمه قرآن سه روز افطار خود و فرزندانش را به اسیر و یتیم و مسکین می بخشد و چه آن جا که در جریان دعوت نصارای نجران، تنها بانوی همراه پیامبر در کنار امیرمومنان (ع) و حسن(ع) و حسین(ع) است و چه آن جا که جمع وجود اطهرش در حضور حضرت مصطفی و گردآمدنشان تحت «کساء» با امیرمومنان و «حسنین» به مشیت و اراده الهی می شوند خمسه طیبه و «آل عبا» و «اهل کساء» سیدة النساء العالمین. او که پیامبر عظیم الشأن اسلام عطر بهشت را از وجود مبارکش می بویید و به هنگام ورود پاره تنش از جا برمی خاست و به سویش می شتافت (قام الیها) و برپیشانی و دستانش بوسه می زد. همه جا و در همه حال خیر کثیر بود و هست و خواهد بود چه در خانه کنار پدر، چه در کنار همسر، چه در مسجد  و چه در هنگام «خطبه فاطمی» خواندن در دفاع از سنت رسول ا... و امامت و ولایت ووصایت برحق امیرمومنان، چه حتی به گاه ناله «پشت در» آتش زده شده!
وجود منصوره دو عالم هم بهانه آفرینش است و هم برکت و مایه حیات طیبه، هم حلقه وصل «رسالت» و «امامت» است و هم سند بی بدیل حقانیت امامت و ولایت و هم «شفیعه» روز جزا.
این کوثر همیشه جاری در دل تاریخ از ازل تا ابد که به فرموده حضرت ختمی مرتبت رضایتش، رضایت ختم رسل و اندوهگینی و غضبش، اندوهگینی و غضب رسول خاتم است در همه ابعاد وجودی هم خیر بی انتها و هم الگو و اسوه بی همتاست چه در جایگاه فرزندی برای پدر ومادر، چه در مقام همسری برای همسر، چه در جایگاه والای مادری برای فرزندان، چه در جایگاه ایمان و باورمندی و بندگی سراسر خلوص در درگاه حضرت رحمان، چه در هنگامه نماز که «زهره زهرا» و مایه غبطه جمیع فرشتگان و ملائک مقرب درگاه خداوندی است.
چه در مقام هدایت گری و روشنگری و صیانت از سنت نبوی و احیای کتاب خدا و مجاهده مومنانه در مسیر احقاق حق و اثبات حقانیت امامت و ولایت با یادآوری حدیث «دار» و «منزلت» و «ثقلین» و«ضربت علی فی یوم خندق» و... واقعه غدیر خم!
و چه آن گاه که بزرگ بانوی جهان، دخت گرامی و پاره تن پیامبر آخرالزمان به خاطر ناهمراهی مردمان، شبانه و غریبانه در کوچه های مدینه بر در خانه های انصار و مهاجر «دق الباب» بیدار باش و هوشیاری و طلب یاری می کرد و لبیک نمی شنید! وصف زهرای اطهر سینه ای به فراخی سینه پیامبر(ص) و امیرمومنان(ع) و ائمه معصومین (ع) و علمی به گستردگی اقیانوس می خواهد که مختص خود این حضرات است.
پس این کمترین بدین بسنده می کند و تنها از تاریخ و محضر اهل علم و باور و انصاف سوال می‌کند که چگونه می شود شفیعه روز جزا، پاره تن رسول خدا، کوثر قرآن، تنها بانوی اهل کساء و یگانه خانم همراه پیامبر در جریان مباهله، او که رضایتش رضایت رسول خدا و اندوه و غضبش، اندوه و غضب رسول خداست، همسر امیر مومنان، مادر دو سید و سرور جوانان بهشت و زینبین، او که اولین بانو و اولین کسی است که پس از پیامبر (ص) وارد بهشت می شود، این زهرای مرضیه که پیامبر(ص) «ام ابیها» می‌خواندش و بارها فرمود «فداها ابوها» چرا وفات سریع خویش را از خداوند مسئلت می کرد و چرا مظلومانه به امیرمومنان علی بن ابیطالب وصیت کرد که علی جان مرا شبانه غسل بده، شبانه کفن کن و شبانه به خاک بسپار و...
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها به عدد ما احاط به علمک.

 **************

 روزنامه ایران**

مقاومت امریکا را اخراج می‌کند/ حيدر البرزنجی
تحلیلگر سياسی و رئيس مركز الوان للحوار در عراق
دشمنان عراق یعنی امریکا و بریتانیا و همراهان خلیجی آنها تلاش داشتند فضای سیاسی عراق را به سمت کودتای سفید سیاسی علیه مقاومت سوق دهند که تحولات اخیر، استراتژی‌ها را تغییر داد. اکنون امکان کودتای نظامی با وجود حشد الشعبی از بین رفته همچنین کودتای سیاسی نیز که با تظاهرات دنبال آن بودند از بین رفت. قانون جدید انتخابات در عراق که هر کسی برداشت خود را از آن داشت نتوانست درست عمل کند و موجب دخالت خارجی شد و اراده مردم را تغییر داد و با همه ادله حقی که دادگاه شورای قانون اساسی هم نتوانست علیه آن چیزی بگوید با آن برخورد سیاسی شد.
 در حال حاضر شورای هماهنگی بازنده نیست و در حال گفت‌وگو است و قطعاً از این انتخابات برای انتخابات 2025 تجربه می‌گیرد. معتقدم بحران بزرگی که می‌خواهد وارد سیاست عراق شود این است که عراق را وارد به فضای عادی سازی بکند و این چیزی است که به آن دست نخواهند یافت. اتفاقی که در جریان انتخابات عراق افتاد این است که پارلمانی شکل گرفت که نمی‌تواند خروج نیروهای امریکایی را مصوب کند. این در حالی است که پارلمان و دولت نمی‌توانند در برابر تغییرات سیاسی و شرایط منطقه ایستادگی کنند.
 نکته دیگر این است که اراده ای وجود دارد که دولت ضعیفی راه بیفتد تا بتوانند شرایط موجود را بر آن تحمیل کنند. مسأله خروج امریکا با تصمیم سیاسی حل نمی‌شود، بلکه مقاومت تنها انتخابی است که امریکا را خارج می‌کند. همان گونه از 2008 تا 2011 رخ داد.
امروز ما چالش‌های زیادی داریم که مهم‌ترین آنها خروج نیروهای امریکایی از عراق است و ما به این شرایط نزدیک شده‌ایم و خروج امریکایی ها باید رسماً اعلام شود. آنها می‌خواهند کاری کنند که نیروهای سیاسی به این فکر بیفتند که امریکایی‌ها بمانند فلذا موضع سیاسی ما باید متحد و قوی باقی بماند چرا که می‌خواهند بیت شیعی را با ایجاد تفرقه از بین ببرند. امروز نیاز به کار جدید است و آن را رسانه‌‌ها و شرایط اجتماعی و سیاسی باید بازسازی کنند.
 باید مسیر را اصلاح کرد و سلوک رفتار سیاسی را تغییر داد تا ایجاد امید شود. باید نیروی جدید سیاسی وارد شود، همان‌طور که امریکایی‌ها آوردند باید ما هم نیروی جدید سیاسی بیاوریم تا بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.

**************

روزنامه شرق**

هاشمی، توسعه و مانع چپ‌گرایی/ محسن هاشمی‌رفسنجانی

در طول نیم قرن گذشته چپ‌گرایی مهم‌ترین آفت و مانع توسعه در ایران بوده است، از چپ مارکسیستی دهه 50 تا چپ اسلامی دهه 60 و راست چپ‌کرده دهه‌های اخیر، توسعه و اقتصاد قوی و برون‌گرای مبتنی بر تولید ثروت را یک تابو می‌دانستند. این مخالفت با توسعه اقتصادی تحت عناوین و شعارهای جذابی چون عدالت‌طلبی شکل گرفت اما عدالت بیشترین آسیب را از این چپ‌گرایی دید و کسانی که می‌خواستند ثروت را توزیع کنند، با نابود‌کردن نهاد سرمایه و متوقف‌کردن رشد اقتصادی، جامعه را به دامن فقری انداختند که نمونه مارکسیستی آن را در بلوک شرق قرن بیستم و نمونه‌های ایدئولوژیک آن را در کره شمالی، کوبا و ونزوئلای فعلی مشاهده می‌کنیم. این گرایش‌ها از ابتدای انقلاب و حتی سال‌های پیش از انقلاب در محافل روشنفکری و دانشگاهی و مبارزاتی ایران غلبه جدی داشت. انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که دو گرایش فکری بر جامعه ایران و افکار عمومی تسلط داشتند، نخست گرایش فکری چپ متأثر از سوسیالیسم و مارکسیسم که ثروت را منفی می‌دانستند و سرمایه و اقتصاد باز را استثمار انسان معرفی می‌کردند و دوم خوانش انقلابی از اسلام که بر ساده‌زیستی و زهد به‌عنوان ارزش‌های اصلی تکیه می‌کردند و گرسنگی و فقر را افتخار و کمال جامعه را در عدم استفاده از وسایل رفاهی و کاهش مصرف مردم معرفی می‌کردند. هاشمی که قبل از انقلاب با دیدار از کشورهای توسعه‌‌یافته اروپایی، ژاپن و آمریکا، نتایج توسعه اقتصادی را در رفاه، فرهنگ، سلامت و آموزش این جوامع دیده بود، برداشتی متفاوت از اسلام داشت، بر لامعاد له، لامعاش له، تأکید می‌کرد و جامعه فقر‌زده و گرسنه را یک جامعه اسلامی مطلوب نمی‌دانست بلکه جامعه‌ای را مطلوب می‌دانست که ثروت تولید و توزیع شود نه اینکه به اسم عدالت، فقر توزیع شود. در دهه 60، با پیگیری ویژه هاشمی و استدلال‌هایش در نماز‌جمعه پروژه‌هایی مانند دانشگاه آزاد اسلامی، مترو و فاضلاب تهران، در اوج مشکلات جنگ در راستای توسعه آغاز شد و در دوره سازندگی همه کشور تبدیل به اردوگاهی برای سازندگی و عبور جامعه آسیب‌دیده و فقرزده ایران به‌سوی جامعه‌ای توسعه‌یافته شد. برای نخستین بار و آخرین بار اقتصاد ایران در دوره سازندگی رشد دورقمی و تورم تک‌رقمی را در سال 1369 تجربه کرد؛ اگرچه کارشکنی‌هایی که توسط مجلس سوم چپ و مجلس چهارم راست در برنامه توسعه اول و دوم صورت گرفت و کارشکنی خارجی که با کاهش شدید قیمت نفت رخ داد، سرعت توسعه ایران را مقداری کند کرد اما روند 16‌ساله سازندگی که در دولت اصلاحات نیز تداوم یافت، موفق‌ترین تجربه بلند‌مدت تاریخ ایران در مسیر توسعه با رشد اقتصادی متوسط شش درصد در 16 سال است. 

مخالفت افراطیون چپ و راست با تعدیل اقتصادی منجر به جراحی‌های شتاب‌زده بعدی مانند آبان 98 شد، در‌حالی‌که اگر به دولت‌های سازندگی و اصلاحات اجازه تعدیل قیمت‌های انرژی به میزان هر سال 20 درصد داده می‌شد، اکنون وضعیت اقتصاد کشور متفاوت بود. هاشمی ارزش‌های انقلابی و اسلامی را مغایر توسعه و رفاه مردم نمی‌دانست و معتقد بود ما باید به اندازه‌ای شعار دهیم و برای ارزش‌های انقلاب هزینه کنیم که رفاه و زندگی مردم دچار اختلال نشود و آینده توسعه کشور به خطر نیفتد. هاشمی امروز در میان ما نیست اما نام او در ردیف کسانی چون ماهاتیر محمد که همراه نگاه هاشمی مالزی جدید را بنا کرد، ثبت شده است و البته ماهاتیر محمد مانند هاشمی مخالفان قدرتمندی نداشت که روند توسعه در کشورش را متوقف و معکوس کنند.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات