سیزدهم ماه جمادی الاول (۲۷ آذر در تقویم امسال)، مصادف با سالروز شهادت جانسوز دختر گرامی پیامبر خاتم (ص)، سیده مردان و زنان دو عالم، حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه (س) و آغاز ایام فاطمیه.
نویسنده :
حامد حسین عسکری
کد خبر : 10490
پایگاه رهنما:
سیزدهم ماه جمادی الاول (۲۷ آذر در تقویم امسال)، مصادف است با سالروز شهادت جانسوز دختر گرامی پیامبر خاتم (ص)، سیده مردان و زنان دو عالم، حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه (س) و آغاز ایام فاطمیه. وجود نازنینی که بنا به حدیث شریف قدسی، خلقت هستی به یُمن خلقت نورانی و وجود مبارک اوست؛ آنجا که خداوند مهربان خطاب به پیامبرش میفرماید: «اگر تو نبودی، عالم را نمیآفریدم و اگر علی نبود، تو را خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، شما دو را نمیآفریدم».
نقل است که آن هنگام که پیامبر رحمت و مهربانی محمد مصطفی (ص) در منزل دختر دُردانه و آسمانیاش، در بستر بیماری و در حال احتضار قرار داشت، وقتی بیتابی و دل غمگین دخترش را دید، به او مژده داد که تو نخستین کسی هستی که پس از من به من ملحق خواهی شد و همین، التیام مختصری شد بر دل داغدار و رنجدیده آن بهانه خلقت.
دخت نبوت، همسر ولایت و مادر امامت، بنا به روایتی ۷۵ روز پس از ارتحال نبی خاتم و در روز ۱۳ جمادیالاول و بنا به روایت دیگری که مشهور و معتبرتر است، ۹۵ روز بعد از عروج سیدالمرسلین و در روز سوم جمادیالثانی به پدر پیوست و در ملکوت آسمانها جای گرفت.
صرف نظر از اینکه کدام تاریخ برای شهادت زهرای مرضیه (س) معتبر و درست باشد، مسئله اصلی پاسخ به این سوال است که چه شرایطی در جامعه اسلامی رقم خورد که دختر نازنین نبی خاتم که او را پاره تن خویش توصیف کرده و خشنودیاش را در خشنودی او و غضبش را در غضب دخترش قرار داده بود، به فاصله کوتاهی بعد از رحلت پیامبر (ص)، توسط گروهی از اصحاب پیامبر که فتنه جانشینی را به راه انداخته بودند، مظلومانه به شهادت رسید و در غربت و گمنامی در تاریکی شب، بر دوش علی مرتضی (علیه السلام)، حسنین (سلامالله علیهما) و چند تن از اصحاب خاص همچون سلمان و ابوذر تشییع شد و در دل خاک بقیع، تا قیامت به امانت گذاشته شد؟!
ظاهرا ماجرا همان است که بارها شنیدهایم و خواندهام؛ اینکه عدهای از مهاجرین و انصار بلافاصله بعد از ارتحال پیامبر (ص) و در حالی که هنوز بدن نازنین او بر روی زمین بود، بساط سقیفه برپا کرده و با فراموش کردن واقعه غدیر خم و دهها واقعه مشابه، جانشین برای پیامبر تعیین کردند و در فتنه بیعتگیری برای خلیفه، به منزل دختر پیامبر حمله کردند و همین باعث شهادت ایشان شد، فقط ظاهر ماجراست و البته تلخ و جانکاه، اما باطن و حقیقت ماجرا، ریشهیابی و واکاوی این انحراف زودهنگام و عجیب در امت پیامبر (ص) است که مقدمهای شد برای فتنهای عظیم در جامعه که ۵۰ سال بعد، به واقعه خونبار عاشورا و سر نیزه رفتن سر مبارک فرزند پیامبر (ص) و اسارت خاندان مکرمهاش منجر شد.
به اعتقاد صاحب نظران تاریخ اسلام و محققان روشنبین، چند عامل در این انحراف تلخ و ناگوار تاثیرگذرا بوده که برای همیشه تاریخ و امروز و فردای ما نیز میتواند عبرتآموز باشد؛ نخستین و مهمترین عامل، نفاقی است که در دل برخی مسلمانان ظاهری وجود داشت و از آنجا که در روزگار حیات مبارک پیامبر (ص) جرأت و زمینه بروز آن را نمییافتند، بلافاصله بعد از ارتحال ایشان به خود جرأت داده و درون خود را آشکار کردند.
در ادامه این ریشهیابی، باید به بیماری کینه و حسادت اشاره کرد که در دل این مسلماننماها نسبت به وجود مبارک علی بن ابیطالب (ع) وجود داشت و این بیماری آنقدر در دلشان ریشه کرده بود که نه تنها فرمایشات صریح و محکم پیامبر اکرم (ص) درباره امام علی (ع) هیچ اثری در ذهن و دل آنان نداشت، بلکه در کمین نشستند تا در فرصتی مناسب کینه و حسادت خود را آشکار کنند و چه فرصتی بهتر از زمانی که پیامبر (ص) نیست؟!
همچنین، باید مرض دنیاطلبی و سکوت در برابر انحرافات را هم به سلسله علل و عوامل آن انحراف بزرگ و عبرتآموز اضافه کرد که در نتیجه آن، حتی آنهایی هم که مستقیما در بازی سقیفه و غصب خلافت دخیل نبودند، بخاطر زندگی چند روزه دنیا چشم بر حقیقت بستند و وصی پیامبر خدا و دختر رسول خاتم را در کوران فتنه تنها گذاشتند.
به همین دلیل، حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه خطاب به زنان مدینه فرمودند: «وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ»؛ یعنی چه بد ذخیرههایی مردان شما برای خود پیش فرستادند، «أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ»؛ خداوند به جهت این کارشان بر آنها خشم گرفت و در عذابی جاودانه خواهند ماند، «لاجَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتَها»؛ یعنی، بدون شک قلّادة این مسئولیت بر گردنشان خواهد بود.
ارسال نظرات