سیاست خودکفایی در دانش اقتصاد معمولاً تقبیح میشود و اقتصاددانان آن را عامل توسعهنیافتگی یک کشور میدانند؛ اما آنچه در دانش اقتصاد مطرح میشود به معنای خودکفایی محض است. به عبارت دیگر، اگر کشوری تصمیم بگیرد همهی کالاهای مورد نیاز را خودش بسازد و به هیچ وجه از واردات استفاده نکند و در مقابل، حتی به فکر «صادرات بدون واردات» نیز باشد، این سیاست غلط است و منجر به شکست نظام اقتصادی میشود. در مقابل مشاهده میشود که رهبر معظم انقلاب همواره بر «لزوم خودکفایی» تاکید دارند. مخاطب اگر در ادبیات ایشان تامل نکند، ممکن است تصور کند که ایشان به خودکفایی مطلق، معتقدند. این در حالی است که نظر رهبر انقلاب، فقط خودکفایی در مورد کالاهای استراتژیک است. مثلاً یکی از مواردی که ایشان به خودکفایی در آن تاکید دارند، گندم است.
یکی از اقتصاددانان مطرح، در مصاحبهای در نقد سیاستهای خودکفایی جمهوری اسلامی و در توضیح این ادعا که «سالهاست شاهد اتلاف گسترده منابع مالی و انسانی در تلههایی هستیم که از ایده خودکفایی ناشی میشوند.» میگوید: «در مبحث استراتژی خودکفایی، سیاستگذار دنبال این است که تولید را به عنوان مانع واردات مطرح کند. این رویکرد، علاقهمند به صادرات بدون واردات است.» وی در ادامه میگوید: «استراتژی خودکفایی در کشورهای کمونیستی سابق به کار رفت که نتیجهاش را میدانید.» اگر مقدمه صحیح باشد، نتیجهی این استاد مطرح اقتصاد نیز صحیح است؛ یعنی اگر واقعاً جمهوری اسلامی استراتژی خودکفایی (به همین معنای مطلق آن) را مدنظر داشته باشد، بدیهی است که شکست خواهد خورد. اما آیا چنین است!؟ پاسخ صد در صد منفی است. با مروری بر اندیشههای اقتصادی رهبر انقلاب، میتوان دید که ایشان نه تنها طرفدار خودکفایی مطلق نیستند، بلکه حتی آن را رد میکنند.
رهبرمعظم انقلاب در سال 1395 در دیدار با دانشجویان فرمودند: «ما میتوانیم ... کشاورزیمان را پیشرفت بدهیم و خودکفایی را در آنجاهایی که خودکفایی لازم است به وجود بیاوریم». از همین عبارت مشخص است که ایشان قائل به خودکفایی در همهی زمینهها نیستند. از نظر معظمله، بخشهایی وجود دارد که در آنها نیاز به خودکفایی است. در سایر بخشها نباید به دنبال خودکفایی بود. این البته نظر ایشان در سال 1395 نیست که برخی بگویند: شاید نظر ایشان در طی سالها تغییر کرده است. پیش از این نیز بارها بر همین مفهوم تاکید کردهاند. ایشان همچنین در سال 1385 در دیدار دانشگاهیان سمنان، خودکفایی را اینطور تعریف میکنند: «کشور در مسائل حیاتی و اساسی باید خودکفا باشد. نه اینکه از دیگران بکلی بینیاز باشد، نه؛ اما اگر به کسی یا کشوری، در چیزی احتیاج دارد، طوری روابطش را تنظیم کند که اگر خواست آن را به دست آورد، دچار مشکل نشود؛ او هم چیزی داشته باشد که مورد نیاز آن کشور است؛ خودکفایی یعنی این.»
البته رهبرمعظم انقلاب همواره بر خودکفایی در برخی کالاهای خاص –و به تعبیر ایشان مواد حیانی- توصیه به خودکفایی دارند. مثلاً بارها در خصوص لزوم خودکفایی گندم سخن راندهاند و اعلام کردهاند که حتی اگر تولید گندم، نسبت به واردات آن صرفهی اقتصادی نداشته باشد، باید آن را خودمان تولید کنیم. دلیل نیز واضح است؛ امنیت غذایی برای هر کشوری مهم است و نمیتوان تامین آرد و نان مردم را به واردات گره زد تا تحریم، افزایش نرخ ارز و ... به طور مستقیم روی حیاتیترین بخش سفرهی مردم اثر بگذارند. در این میان البته هستند افرادی که به بهانهی کمآبی در کشور، حتی سیاست خودکفایی گندم را نیز زیر سوال میبرند. این در حالی است که زهکشی، استفاده از ابزارهای نوین آبیاری و استفاده از آب باران میتواند ضمن کاهش چشمگیر مصرف آب، بهرهوری کشاورزی گندم را تا حد زیادی بالا ببرد. بنابراین بهجای آنکه صورت مساله پاک شود، میتوان به روشهای علمی، بهرهوری کشت گندم را بر اساس شرایط آبی در کشور ارتقاء داد.
نتیجه آنکه الزاماً هر نوع از خودکفایی خوب نیست و همچنین الزاماً هر نوع خودکفایی بد نیست. باید شرایط را سنجید و با سطحبندی و دستهبندی نیازهای کشور، در حوزههای کلیدی و اساسی به خودکفایی رسید. ایدهی رهبر معظم انقلاب، مربوط به امروز و دیروز هم نیست. ایشان در سال 1368 نیز در دیدار با برخی اصناف و روستاییان فرمودند: «.اینکه میگوییم خودکفایی نسبی، به خاطر آن است که یک کشور نمیتواند به طور کامل از دیگر کشورهای جهان بینیاز باشد. ....عمده این است که یک کشور بتواند روی پای خود بایستد و اساس زندگی خود را تأمین کند.» بنابراین ایشان از بیش از 30 سال پیش اعتقاد داشتند که خودکفایی در تولید همهچیز (یعنی خودکفایی مطلق) مطلوب نیست، اما در برخی حوزههای کلیدی باید خودکفا بود.
ارسال نظرات