۱۴ آبان با عنوان «روز فرهنگ عمومی» نامگذاری شده تا بهانهای باشد برای توجه و تأمل درباره حال و روز فرهنگ عمومی در کشورمان و فکر کردن درباره جایگاهی که فرهنگ عمومی جامعه ایرانی باید به آن دست یابد.
نویسنده :
حامد کرمانیزاده
کد خبر : 10131
پایگاه رهنما:
درباره معنا و مفهوم «فرهنگ عمومی» تعاریف مختلفی ارائه شده است که هرکدام از آنها، جلوهای از فرهنگ عمومی را توضیح میدهد؛ اما بطور خلاصه، فرهنگ عمومی هر جامعه، مجموعهای از باورها، اعتقادات، رفتارها و خلق و خوها و سبک زندگی آن است که هم تصویری نسبتا یکپارچه از آن جامعه ارائه میدهد و هم تاحدودی، وضعیت فردای آن را پیشبینی میکند. در واقع، فرهنگ عمومی بخش غیررسمی و در عین حال، ملموس فرهنگ هر کشور است که پیش چشم همگان است. از یک طرف، شکلگیری فرهنگ عمومی تدریجی و غیراجباری است و از طرف دیگر، هر تغییر مثبت یا منفی در آن، با واکنش مردم مواجه میشود.
از تعریف «فرهنگ عمومی» که بگذریم، جا دارد به این سوال پاسخ دهیم که فرهنگ عمومی امروز کشور ما چه حال و روزی دارد و چه فرصتها و تهدیدهایی پیش روی آن قرار دارد؟
کمتر کسی است که نداند تحول فرهنگی، مهمترین و بالاترین هدف انقلاب اسلامی مردم ایران بوده است. در واقع، همه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی از قبیل: عدالت، برابری، رفاه، پیشرفت و ... همگی ابزار و وسیلهای بودهاند برای رسیدن به یک هدف بالاتر و متعالیتر، یعنی تحول در فرهنگ جامعه و تعالی معنوی آن.
بدون تعارف یا مبالغه، انقلاب اسلامی در تحقق این هدف ناموفق نبوده و توفیقات امیدوارکنندهای در حدود ۴۳ سال اخیر در این عرصه به دست آمده است که نمیتوان آنها را از نظر دور داشت یا انکار کرد. توفیقاتی که نقطه اوج آنها در حماسه ماندگار ۸ سال دفاع مقدس رقم خورد و فرزندان همین مردم، با کمترین امکانات مقابل دنیای ظلم و استکبار و استانداردهای دوگانهاش ایستادند و از عزت و حیثیت این مرز و بوم دفاع کردند. در مقاطع مختلف بعد از جنگ هم، جلوههای این موفقیتهای فرهنگی انقلاب اسلامی دائما خودش را نشان داده است؛ اردوهای جهادی و محرومیتزدایی که جلوه روشنی از روحیه و فرهنگ نوعدوستی و ایثار است، شوق دفاع از حرم اهل بیت (ع) در مقابل دشمنان تکفیری – آمریکایی، مجالس و محافل پرشور عزای امام حسین (ع) و شبهای قدر، مراسمهای کمنظیر اعتکاف دانشآموزی و دانشجویی، رزمایشهای مردمی همدلی و مواسات در روزگار تلخ کرونا، تشییع به یاد ماندنی «حاج قاسم» و ... فقط نمونههایی از این توفیقات هستند که هرکدام گویای یک یا چند ویژگی ارزشمند در جامعه ایرانی است و در یک کلام، اینها نمونههایی از «فرصتها» در حوزه «فرهنگ عمومی» است.
اما واقعیت این است که «تهدیدها» و خطرات پیش روی حوزه فرهنگ عمومی ما هم کم نیستند و اگر فکری برای آنها نشود، میتوانند فرصتها و توفیقات فرهنگی را درمعرض خطر جدی قرار دهند. از مهمترین این تهدیدها و خطرات هم میتوان به مسائلی همچون فضای مجازی رهاشده و مدیریت نشده، فاصله میان قول و عمل مسئولان و سبک زندگی آنها با مردم و تاثیرات تربیتی آن بر جامعه، رواج یافتن ناهنجاریهای رفتاری بویژه در حوزه پوشش و حفظ کرامت زن در جامعه، دروغ یا تظاهر و ... اشاره کرد. آفتهایی که هرکدام از آنها به تنهایی میتواند آتش به خرمن بسیاری از موفقیتها و فرصتهای فرهنگی و معنوی این مرز و بوم بزند و همه را گرفتار کند.
با در نظر گرفتن این فرصتها و تهدیدها، سوال این است که برای تقویت فرصتها و نقاط قوت فرهنگی و مبارزه با تهدیدها و نقاط ضعف فرهنگی چه باید کرد؟ آیا دهها نهاد فرهنگی ایجاد شده برای تعالی فرهنگی جامعه و صدها و هزاران کانون فرهنگی مردمی و خودجوش در یک مسیر و به صورت همافزا حرکت میکنند و میدانند که چه باید بکنند؟ و سوال مهمتر اینکه، آیا اساسا مسئولان کشور به اهمیت حوزه «فرهنگ» به ویژه فرهنگ عمومی و تامین نیازها و الزامات آن باور دارند؟
این سوالات و سوالات مشابه آن، برای مسئولان کشور و فعالان حوزه فرهنگ و هنر جای تأمل و اندیشه جدی دارد تا از این رهگذر، دریچهای برای اصلاح کاستیهای حوزه فرهنگ عمومی شکل بگیرد، اما همزمان با آن، باید بطور جدی و دقیق به هشداری که اخیرا رهبر معظم انقلاب مطرح کردند، توجه شود؛ یعنی «انقلاب و دگرگونی در ساختارهای فرهنگی و رسانهای کشور». فهم دقیق معنا و مفهوم این انقلاب و دگرگونی، پیش شرط حرکت به سوی اصلاح نقاط ضعف حوزه فرهنگ و تقویت فرصتهاست.
ارسال نظرات