اگر نگاهی گذرا به صفحات برخی شبکههای اجتماعی و پیامرسانها، مخصوصا «اینستاگرام» بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که برخی صفحات نسبتا زرد به اسم پیجهای تخصصی روانشناسی و مشاوره و آموزش مهارتهای ارتباطی، به صورت قارچگونه سبز شدهاند که نه تنها گردانندگان این صفحات، کمترین تخصصی در حوزه روانشناسی و مشاوره و آموزش مهارتهای زندگی ندارند، که حتی حرف حساب هم تحویل مخاطب نمیدهند!
در واقع، گردانندگان این صفحات که هر روز هم بیشتر از قبل در این فضا جولان میدهند و هیچ نظارت محتوایی و فنی هم بر آنها نمیشود، به بهانه ارائه نکات آموزشی و مشاورهای برای بهبود روابط اجتماعی افراد، مطالبی به خورد آنها میدهند که اساسا هیچ سنخیتی با سبک زندگی ایرانی اسلامی و مراودات ریشهدار جامعه ایرانی ندارد و با الگوبرداری تقلیدگونه از مراودات و مناسبات افراد در جوامع غربی، به سردی و بیروح شدن روابط اجتماعی آدمها کمک میکنند. حالا بماند که با همین آموزشهای خالی از تخصص و منطق و به مدد مخاطبان بیخبر از همه جا که به «پُر فالور شدن» این صفحات دامن میزنند، تبلیغات نان و آب داری هم میگیرند و پولهای کلانی به جیب میزنند!
به عنوان مثال، خانمی که گرداننده یکی از همین صفحات است، دائما کلیپهای آموزشی خودساختهاش را به خورد مخاطب میدهد و در قالب ماجراهای کوتاه، به قول خودش نکات کلیدی و مهم در مهارتهای ارتباطی را به مخاطب یاد میدهد؛ مثلا نقش کسی را بازی میکند که روسریاش را به دوستش قرض داده و وقتی هنگام پس گرفتن روسری متوجه میشود که آسیب مختصری به روسری وارد شده، بجای ادبیات معمول در جامعه ایرانی که همراه با تعارف و احترام نگه داشتن هست، با ادبیاتی تند با طرف مقابل حرف میزند! یا مثلا، با پوشیدن لباسهای گران قیمت و دور از دسترس عموم جامعه، به مخاطب اینطور القاء میکند که بدون ملاحظه دیگران و با صراحت، پُز دارندگیتان را به آدمها بدهید و لذت داشتههایتان را ببرید! آنهم در جامعهای که تعالیم اخلاقیاش، همیشه بر لزوم مراعات حال افراد ضعیفتر یا پرهیز از تفاخر، خودنمایی و تکبر تاکید دارد.
البته در اینجا قرار نیست خیلی به جزئیات و محتوای نکاتی که گردانندگان این صفحات ترویج میکنند و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی آن پرداخته شود؛ حرف اصلی این است که چرا ریلگذاری و مدیریت فضای مجازی در کشور ما به گونهای است که در کنار همه آسیبهای آشکار و پیدا – مثل کانالها، سایتها و صفحات غیراخلاقی و مبتذل - این قبیل آسیبهای رفتاری پنهان و تدریجی هم در این فضا ترویج میشود و کسی هم نگران نمیشود؟!
البته وقتی به ریشههای این معضل مجازی نگاه میشود، علاوه بر موضوع ضعف نظارت، نکات دیگری هم به دست میآید؛ از جمله اینکه بسیاری از این صفحات – که البته کپیبرداری شده از پیجهای خارجی هم هستند – به دلیل هزینههای بالای خدمات مشاورهای در کشور ما اینقدر رونق میگیرند و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود.
وقتی هزینه خدمات روانشناسی و مشاورهای بالاست و مشاوران و راهنمایان کارآزموده و امین، یا کم هستند یا با انتظار نوبتهای طولانی و هزینههای بالا افراد را پذیرا میشوند، طبیعی است که مردم برای تامین نیازشان رو به این صفحات مجازی بیهویت و دور از تخصص میآورند که هر مطلب درست و غلطی را مخلوط میکند و به خورد مخاطب میدهد!
از سوی دیگر، در شرایطی که مشکلات اقتصادی از یک طرف و فشارهای روحی و روانی ناشی از بیماری کرونا از طرف دیگر، روح و جان مردم را خسته میکند و بعضا اختلالات روانی را رقم میزند، استقبال از این صفحات مجازی به اصطلاح تخصصی! هم بالا میرود و همین به نوع دیگری مشکلساز میشود.
البته بماند که این قبیل مداخلات غیرمجاز در امور تخصصی، فقط منحصر به امور روانشناسی و مشاوره نیست و دخالت در امور تخصصی پزشکی، مثل خدمات پوست و مو هم که خودش عنوان مستقل یک تخصص علمی در حوزه پزشکی است، توسط افراد با تحصیلات پایین و غیرمرتبط دنبال میشود؛ آنهم به مدد همین فضای مجازی یله و رها!
حالا و در چنین اوضاع و احوالی، ساماندهی صفحات زرد و حتی مسدود کردن صفحاتی که گردانندگان آنها هیچگونه تخصص علمی تایید شدهای در حوزه روانشناسی از سوی مراجع مسئول ندارند، کمترین کاری است که متولیان فضای مجازی کشور برای صیانت از سلامت رفتاری و روحی جامعه باید انجام دهند؛ البته در این میان، وظیفه دستگاه هایی مانند «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره» هم سنگین است که از یک طرف خودشان باید سکاندار ارائه صفحات مشاورهای تایید شده و مناسب به مخاطبان فضای مجازی باشند و از طرف دیگر، مسئولانه و به موقع، نسبت به خطر این قبیل صفحات فریاد بزنند و خواستار حل موضوع شوند.
ارسال نظرات