روزنامه کیهان**
آقای ظریف! کار پژمردگی یک گُل نیست/حسین شریعتمداری
دولت آقای روحانی و تیم هستهای ایشان، جنگلی را به آتش کشیده و سوزاندهاند!
روزنامه وطن امروز**
از خیلی چیزها اطلاع نداشتید جناب دکتر!/مهدی خانعلیزاده
دکتر محمدجواد ظریف که معمولا روی خوشی به درخواست مصاحبه از سوی رسانههای عمومی و منتقد نمیدهد و همیشه مشغولیتهای فراوان خودش را عامل شانه خالی کردن از مصاحبه معرفی میکند، چهارشنبه گذشته، حدود ۴ ساعت و تا نیمههای شب در یک گروه کلابهاوس حضور داشت تا به تقدیر از سیاست خارجی دولت مرحوم رفسنجانی بپردازد. فارغ از مسائلی که درباره این موضوع از سوی حاضران مطرح شد و اساسا اشارهای به کارنامه نامناسب دولت رفسنجانی در مساله سیاست خارجی نشد، زمانی که یکی از حاضران درباره حمایت مرحوم رفسنجانی از برجام و برخی جزئیات این توافق پرسید، دکتر ظریف صراحتا اعلام کرد در سخنان چندین سال قبل خود در مجلس شورای اسلامی که گفته بود اساسا هیچ کلمه تعلیقی در برجام وجود ندارد، «اشتباه» کرده و علت این مساله هم این بوده که هنگام گفتگو بر سر جزئیات فنی توافق، وجود این کلمات را به او «اطلاع» ندادهاند و او هم ضمائم را نخوانده است.
در واقع دکتر ظریف بالاخره بعد از ۶ سال پذیرفت اشتباهات فاحشی در مطالعه و تدوین متن سند توافق هستهای با گروه ۱+۵ داشته و اعتراف کرد منتقدانی که در این سالها نسبت به ایرادات جدی برجام و تبعات سنگین آن برای امنیت ملی کشورمان هشدار داده بودند، برخلاف ادعای رئیسجمهور سابق، نه بیسواد بودند و نه کاسب تحریم، بلکه با شناخت دقیقی که از دشمن آمریکایی و همچنین رویکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم داشتند، «دلواپس» حقیقی منافع ملی بودند.
این نکته در طول سالهای گذشته به صورت مکرر از سوی منتقدان به تیم مذاکرهکننده کشورمان تذکر داده شده بود که طرف غربی برای شانه خالی کردن از مسؤولیت خود و اجرای تعهدات برجامی، واژه «تعلیق» را به جای «رفع» در حوزه تحریمها به کار گرفته تا هم جلوی منفعت اقتصادی ایران از برجام گرفته شود و هم با کوچکترین اشارهای، امکان اجرای مجدد و سختگیرانه تمام تحریمها وجود داشته باشد. وجود کلمه تعلیق در برجام که با یک جستوجوی ساده در متن این توافق نیز قابل دسترسی است، سالها از سوی دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده دکتر ظریف انکار میشد و حتی در صحن علنی مجلس صراحتا دروغ نامیده شد تا اینکه چند شب پیش، آقای دیپلمات صراحتا اعلام کرد اشتباه کرده و این مساله به او اطلاع داده نشده است.
این در حالی است که اساسا وندی شرمن، یکی از اعضای ارشد مذاکرهکننده آمریکایی در همان زمان اجرای برجام هم مدعی شده بود حتی کلمه Lift هم که در متن برجام وجود دارد، به معنای تعلیق است و نه رفع؛ یعنی فارغ از واژه Suspend به معنای تعلیق، طرف آمریکایی حتی عبارتی را که تیم ایرانی از آن به عنوان دستاورد برجام برای رفع تحریم هم نام میبرد، تعلیق ترجمه میکند. همین نوع نگاه غیرفنی تیم ایرانی به مساله حقوق بینالملل بود که باعث شد دولت باراک اوباما «تقریبا هیچ» بخشی از تعهدات برجامی خود را اجرا نکند و دولت دونالد ترامپ هم «با یک خطخطی»، از برجام خارج شود و سنگینترین تحریمها را علیه کشورمان وضع کند.
اما فارغ از این مساله، نکته بسیار مهمی که اعتراف دیرهنگام دکتر ظریف نباید افکار عمومی را از آن منحرف کند، بخشهای بسیار خطرناک و ضدایرانی دیگر برجام است. بر فرض صحتانگاری عدم اطلاع دکتر ظریف از وجود کلمه تعلیق در متن برجام، میتوان سوالات زیادی را از ایشان و سایر اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان درباره سایر بندهای توافق هستهای پرسید. آیا تاکید طرف غربی بر بتنریزی در قلب رآکتور آب سنگین اراک- به عنوان یکی از دستاوردهای بسیار مهم و درخشان دانشمندان ایران- و نابودی کامل آن هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا وجود بندهای ۳۶ و ۳۷ در متن توافق هستهای که از آن با عنوان «مکانیزم ماشه» نام برده میشود و اصلیترین مانع برای هرگونه بهرهمندی ایران از دستاوردهای اقتصادی برجام و حضور سرمایهگذاران خارجی در کشورمان است هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا تاکید آمریکاییها بر بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مراکز علمی، دانشگاهی و نظامی کشورمان- مانند اتفاقی که در دانشگاه علم و صنعت افتاد - و برگزاری جلسات بازجویی از اساتید دانشگاه و دانشمندان کشورمان هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ آیا موضوع بازگشت تمام تحریمهای ضدایرانی در صورت بدعهدی طرف آمریکایی به دلیل عدم وجود سازوکار مناسب تضمینی در برجام هم به اطلاع دکتر ظریف نرسیده بود؟ عدم اطلاع مذاکرهکننده ارشد کشورمان از وجود «واژههای معنادار حقوقی» در متن یک توافق بسیار مهم و سند معتبر بینالمللی که نشاندهنده عدم مطالعه آن توسط ایشان است، فقط یک قطعه از پازل خسارت محضی است که در سالهای گذشته به ایران تحمیل شد و دکتر ظریف و دوستان تلاش کردند آن را یک دستاورد درخشان (!) معرفی کنند. اثرات و تبعات ضدمنافع ملی برجام تا اندازهای است که سادهانگاری در استفاده از کلماتی نظیر تعلیق و رفع، نمیتواند بیانکننده میزان آن باشد.
در مجموع و با تاسف بسیار زیاد باید گفت سنگ برجام که توسط محمدجواد ظریف، سیدعباس عراقچی، مجید تختروانچی، علیاکبر صالحی، حمید بعیدینژاد و چند نفر دیگر در چاه اعتماد به آمریکا انداخته شد، به اندازهای آسیبرسان و آزاردهنده بوده که حتی حضور تیم جدید در دولت سیدابراهیم رئیسی در فرآیند مذاکرات هم نمیتواند براحتی شر آن را از سر منافع ملی کشورمان کم کند و برای رفع سایه خسارت محض، دیپلماتهای ما باید همچنان تلاش کنند و عرق بریزند.
**************
روزنامه خراسان**
سیاه وسفید انتخابات پارلمانی عراق/سیدرضا قزوینی غرابی
تنها یک روز تا برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی عراق باقی مانده است. «محمد الحلبوسی» رئیس مجلس نمایندگان عراق روز ۷ اکتبر (۱۵ مهر ماه) پایان دوره چهارم پارلمان را اعلام کرد و این نهاد عملاً منحل شد تا پس از برگزاری انتخابات، پارلمان جدید تشکیل شود. رخداد دیگر برگزاری انتخابات گروههای خاص شامل نیروهای مسلح، آوارگان و زندانیان است که از صبح دیروزآغاز شد.
بنا بر اعلام کمیسیون عالی مستقل انتخابات در عراق، بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از اعضای نیروهای مسلح، آوارگان و زندانیان واجد شرایط شرکت در انتخابات پارلمانی عراق هستند. بقیه مردم عراق فردا برای انتخاب ۳۲۹ نفر از نمایندگان پارلمان پای صندوقهای رأی حاضر خواهند شد. این دوره از انتخابات از نظر فنی یک تفاوت قابل توجه با دورههای قبل دارد. در دورههای سابق عراق یا به یک حوزه انتخاباتی واحد با لیستهای بسته یا ۱۸ حوزه انتخاباتی استانی با فهرستهای باز تقسیم میشد و شهروندان باید ابتدا به یک فهرست انتخاباتی در استان خود رأی میدادند سپس مقابل نامزد مورد علاقه خود از همان فهرست تیک میزدند. در این دوره، عراق برای نخستین بار به ۸۳ حوزه انتخاباتی منطقهای تقسیم شده است و واجدان شرایط تنها به فرد مورد علاقه خود که از آن حوزه نامزد شده، بدون توجه به حزب او، رأی میدهند و نظام «سانت لیگو» در تقسیم رأی میان افرادی که باید به پارلمان بروند لغو شده است. فرد یا افرادی که به ترتیب بیشترین رأی را از هر حوزه بیاورند پیروز هستند. طبعا «نظام کوتا» همچنان پابرجاست و ۲۵ درصد نمایندگان هرحوزه باید زن باشند. در ساختار جدید هر شهرستان به طورقطع در پارلمان نماینده یا نمایندگانی خواهد داشت. نظام انتخاباتی جدید هرچند میتواند عادلانهتر از گذشته به شمار برود چرا که هر نامزدی که بیشترین رأی را بیاورد به پارلمان میرود و به دلیل نظام پیچیده سانت لیگو رأیهای سرریز حزب یا ائتلاف به نامزدهای جامانده اختصاص نمییابد تا آنها را با دوپینگ به پارلمان بفرستد، اما میتواند معایب یا تهدیدات منحصر به فردی با توجه به ویژگیهای اجتماعی عراق داشته باشد. واقعیت این است که عراق کشوری عشیرهای و قبایلی است و در سایه نبود یک دولت و جامعه مدنی قدرتمند و قابل قبول، عشایر تأثیر قابل ملاحظهای بر شئون مختلف دارند؛ بنابراین در انتخاباتی که مبنای آن حوزههای منطقهای کوچک یعنی شهری و شهرستانی است نامزدهای هر منطقه اغلب (و نه مطلقا) وابستگیهای خاص منطقهای و عشیرهای دارند. این مسئله سبب خواهد شد تا یک عشیره در یک منطقه خاص تمام توان خود را صرف اثرگذاری بر انتخابات از طریق حمایت از نامزد خاص خود کند. طبیعتا با چنین حمایتی، نامزد برنده نیز، پیروزی خود را مدیون حمایتهای عشیرهای آن منطقه میداند. نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که نظام جدید انتخاباتی و شکل توزیع کرسیهای پارلمانی، بدون تردید منجر به پراکندگی بیش از پیش آرای نامزدهای احزاب و ائتلافها خواهد شد و همین مسئله، باعث فقدان وجود یک حزب «پیروز قاطع» انتخابات و به احتمال بسیار زیاد، نتایج نزدیک به هم حاصل میشود.
اما فارغ از نتایج، باید گفت که عراق از تروریسم داعشی که جغرافیای این کشور را تهدید میکرد عبور کرده، اما هنوز دغدغه امنیتی در قالب ناامنی اجتماعی در این کشور در سطح بالایی قرار دارد. احتمالاً در ۴ سال آینده، عراق شاهد بیثباتی امنیتی کمتر و نابسامانی اجتماعی بیشتری باشد. نابسامانی اجتماعی به این دلیل ممکن است بیشتر باشد که همچنان مشکلات اقتصادی و ضعف خدمات زیرساختی به عنوان دو مشکل جدی در این کشور وجود دارد و بستر اعتراضهای مردمی را فراهم میکند؛ بنابراین ترکیب پارلمان آینده نقش مهمی در مواجهه عراق با این مسائل دارد و پارلمان قوی میتواند در جهت قانونگذاری برای کاستن از مشکلات اقتصادی مردم اقدامهای تأثیرگذاری انجام دهد.
**************
روزنامه ایران**
۷ خواسته بخش خصوصی از رئیس کل جدید/فریال مستوفی
۱۴ مهرماه رئیس جدید بانک مرکزی تعیین شد و وزیر اقتصاد چهار مسئولیت حفظ ارزش پول و مهار تورم، هدایت اعتبار به فعالیتهای مولد و نظارت مؤثر بر شبکه بانکی را بر عهده علی صالح آبادی گذاشت. در این میان بخش خصوصی ۷ انتظار مهم از مرجع سیاستگذاری پولی کشور دارد که امیدواریم در دولت سیزدهم به آن توجه شود.
اولین نکته استقلال بانک مرکزی است. ضرورت دارد رئیس کل برای حفظ استقلال بانک مرکزی از هیچ تلاشی دریغ نکند. اگر بانک مرکزی به استقلال کامل برسد، سیاستهای آن اثربخش و کارآمد خواهد شد؛ لذا استقلال عملیاتی و سیاسی موضوعی است که انتظار میرود در دوره جدید پیگیری شود. هر زمان که دولتها در تصمیمگیری بانک مرکزی دخالت کردند، آثار سوء آن دامنگیر اقتصاد کشور شده است. استقلال بانک مرکزی باید بهصورت درست اجرایی شود؛ استقلال شعارگونه نمیتواند اهداف پولی و مالی کشور را بهدرستی و کارشناسی محقق کند.
دومین نکتهای که بخش خصوصی از رئیس جدید بانک مرکزی انتظار دارد، کنترل نرخ تورم است. همانگونه که در گزارشهای رسمی آمده نرخ تورم سالانه شهریور ماه ١٤٠٠ برای خانوارهای کشور۴۵.۸ درصد است، لذا بانک مرکزی باید از تمام ظرفیت خود برای کاهش نرخ تورم استفاده کند تا خانوارها با کمترین رشد قیمت کالایی روبهرو شوند.
سومین مبحث رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی با لحاظ نفت در سال گذشته ۳.۶ درصد و رشد اقتصادی بدون نفت ۲.۵ درصد بوده است. با توجه به پتانسیل و ویژگیهایی که اقتصاد کشور بخصوص در بخش غیرنفتی دارد میتوان اعداد بهتری را در زمینه رشد اقتصادی ثبت کرد. چهارمین موضوع که ذکر آن ضروری است و بخش خصوصی انتظار دارد که رئیس جدید بانک مرکزی به آن توجه کند، کاهش نقدینگی است. حجم نقدینگی در پایان مردادماه امسال به رقم ۳۹ میلیون و ۲۱۴ هزار میلیارد ریال رسید که نسبت به پایان سال ۹۹ معادل ۱۲.۸ درصد رشد را نشان میدهد. سیاستهای بانک مرکزی باید به گونهای باشد که نقدینگی مسیر افزایشی طی نکند. درست است که نقدینگی مانع از رکود میشود، اما وقتی حجم نقدینگی بدون آنکه وارد بخشهای تولیدی شود، افزایش پیدا میکند، نرخ تورم صعودی میشود و در نهایت این امر به ضرر اقتصاد خانوارها است.
پنجمین نکته نظارت قویتر بانک مرکزی بر بانکها است. بهنظر میرسد برخی از بانکها رویه واحد را دنبال نمیکنند و هر آن چیزی که بانک مرکزی طی بخشنامه ابلاغ میکند از سوی برخی از بانکها مورد توجه قرار نمیگیرد. زمانی که رئیس کل بانک مرکزی (۱۴ مهرماه) تعیین شد، رئیسجمهوری تأکید کرد که «بانک مرکزی بر عملکرد بانکها بهصورت جدی و دقیق و نه توصیهای نظارت کند؛ اینکه در پرونده هر فساد اقتصادی اسمی از بانکها و شبکه بانکی به میان میآید، نشان میدهد در نظام بانکی اشکالاتی وجود دارد.»
این گفته نشان میدهد که دولت سیزدهم هم خواهان نظارت وسیعتر و دقیقتر فعالیت بانکهاست. هدفمند کردن فعالیت بانکها، ششمین نکتهای است که باید به آن توجه شود. در نظام بانکداری هم به این موضوع اشاره شده است؛ لذا امیدواریم که صالح آبادی این نکته را در دستور کار بانک مرکزی قرار دهد.
بانک مرکزی باید بتواند در برابر خواستههایی که بحق نیست «نه» بگوید؛ اگر این مجموعه نتواند به دولت در برابر برخی از خواستهها مانند چاپ پول «نه» بگوید، به طور قطع بانک مرکزی همان مسیری را خواهد رفت که در گذشته طی شده است؛ لذا خواسته هفتم بخش خصوصی این است که بانک مرکزی اجازه ندهد دولت دست اش را در جیب بانک مرکزی کند و اجازه ندهد بدون پشتوانه چاپ پول صورت گیرد.
اگر موارد عنوان شده از سوی رئیس جدید بانک مرکزی مورد توجه قرار گیرد به طور قطع خیلی از مشکلات پولی و مالی کشور حل خواهد شد و بخش خصوصی در فضای سالم و بدون تنش میتواند برنامههای خود را عملیاتی کند.
**************
روزنامه شرق**
عشق، آخرین سرپناه/احمد غلامی
پیش از هر چیز لازم است تا مختصری درباره ویژهنامهای بگویم که با مطالبی متنوع و درخور در روزنامه «شرق» امروز منتشر شده است. این ویژهنامه که به مناسبت سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان تدارک دیده شده، به زندگی چهرهای میپردازد که از هر نظر شاخص است. شجریان موسیقیدانی برجسته و خوانندهای بیهمتاست. این صفات بهعلاوه ابعاد دیگر شخصیتِ او، از شجریان چهرهای ماندگار ساخته است. چهرهای که در میان آحاد مردم از محبوبیت و مقبولیتی خاص برخوردار است. شجریان در بلندایی ایستاده است که هرکس از چشمانداز خود او را میکاود و دربارهاش سخن میگوید و به قضاوت مینشیند. ویژهنامه «سِر عشق» حاوی دیدگاههای متنوع از طیفهای متفاوتی است که هرکس از زاویه دید خود به شجریان نگریسته است؛ یکی با زبان شعر، دیگری با خاطرهای از او و نویسندهای دیگر با جستاری از مقام شامخش. ازاینرو طیفهای بسیاری در این ویژهنامه حضور دارند و هرکس از زعم خویش به یار نگریسته است. بیسبب نیست در این ویژهنامه بسیاری حضور دارند و نامهای پرشماری به چشم میخورد؛ از شاعران، صنعتگران و نویسندگان گرفته تا استادان موسیقی، چهرههای سیاسی، نخبگان و روشنفکران. بیتردید کمتر هنرمندی را میتوان پیدا کرد که از جمیع جهات مورد استقبال و تأیید آحاد مردم باشد. نوشتن درباره محمدرضا شجریان کاری سهل و دشوار است.
سهل است، چراکه میتوان با دل به سراغش رفت و هرچه بر دل میآید بر قلم نشاند و سخت است به خاطر اینکه هرچه سِزد دربارهاش گفتهاند. نویسندهای عامی را در موسیقی راهی نیست جز راه دل. دلسپردن به آواز دلنشین محمدرضا شجریان در جادههای کویری در جستوجوی ستارهای که ستاره هدایت است، مانند گمکرده راهی در دل شب، سکوت و کویر. دلسپردن به آوازی که یادآور شقایقهای بارانخورده دشتهای جنوباند. شقایقهای سَرخمکرده از نفیر خمپارهها. اینجا هم صدای حماسی شجریان به کارت میآید تا گامهایت را استوار برداری، آنقدر که به خسته وامانده راهی در دشتهای جنوب از بیم خمپارهها با آوازی از شجریان برپا داریاش که همراه شوای رفیق. محمدرضا شجریان از مرز زمانها میگذرد و از دوردستهای تاریخ ما را ندا سر میدهد که عشق آخرین سرپناه است. او نبض یک ملت است. نبض یک ملتِ عاشق که با عشق خو گرفتهاند و حتی در میان فقر و فاقه، دود و آهن باز راهی به سوی عشق میجویند. اگر غیر از این است، پس آنان را با شجریان چه کار. بسیاری را دیدهام که در فراقش اشک ریختهاند. همان بسیاری که در غم نزدیکانشان خم به ابرو نیاوردهاند. بسیاری را دیدهام که با صدای او همصدا شدهاند، همان بسیاری که عمری در سکوت زیستهاند. بسیاری را دیدهام که با صدای او عاشق شده و عشق ورزیدهاند، همان بسیاری که زمانی پشمینهپوشی تندخو بودهاند. بسیاری را دیدهام سکون از دست داده و بیقرار شدهاند، همان بسیاری که آداب بیقراری را هرگز نیاموخته بودند و بسیاری... این بسیاری، به اندازه مردم و فرهنگ ایران وسیع است، ازاینرو ویژهنامه «سِر عشق» درصدد است تا این اسرار عشق را برملا کند. امید است که در این راه موفق شده و مقبول نظر باشد. ویژهنامه «سِر عشق» را شاهرخ تویسرکانی با همراهی و پشتیبانی رامین خسرو خاور گردآوری و تدوین کرده و بخشی از هزینههای تولید و انتشار نیز توسط جمعی از علاقهمندان استاد تأمین شده است. اینک در اولین سالروز درگذشت استاد بیبدیل موسیقی و آواز ایران بیش از هر زمان دیگری جای خالیاش محسوس است.
ارسال نظرات