18 فروردين 1399 - 14:39
سخن روز مطبوعات

۱۸ فروردین ماه/ کرونا و ژئو پلیتیک جدید منطقه/ اشتباه و نفوذ ساختاری؟

شیوع بیماری در سوریه با تحریم های موجود می تواند به یک ابزار فشار برای تسلیم کردن دمشق تبدیل شود.
کد خبر : 5880

پایگاه رهنما:

 

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

 

 

 

با عزت و اقتدار

 

محمدهادی صحرایی در کیهان نوشت:

 

خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و دعایم را بشنو وقتی که می‌خوانمت. به من توجّه کن وقتی که با تو مناجات می‌کنم. به سوی تو گریختم و با درماندگی و زاری در برابرت ایستادم. می‌دانی آنچه را که در درون دارم و حاجتم را خبر داری و می‌شناسی و فزونی و کاستی و سود و زیانم تنها به دست توست نه غیر تو. خدایا! اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد؟ و اگر خوارم سازی کیست مرا یاری رساند؟ به تو پناه می‌آورم از خشم و غضبت.

خدایا! اگر شایسته رحمت نیستم، تو سزاواری که بر من با فراوانی فضلت بخشش‌نمایی. خدایا! چگونه از حسن توجهت پس از مرگم ناامید شوم درحالی‌که در زندگی‌ام مرا جز به نیکی سرپرستی نکردی؟ خدایا کارم را سزاوارانه بر عهده گیر و با فضلت به من رو کن. به سوی گناهکاری که جهلش سراپایش را پوشانده. خدایا! گناهانم را در دنیا پوشاندی درحالی‌که در آخرت به پوشاندن آنها محتاج ترم. عذرخواهم. عذرم را بپذیر ‌ای کریم‌ترین کسی که بدکاران از او پوزش خواستند.

از مناجات شریف شعبانیه است و ادبیات امیرالمؤمنین علی(ع) که کسی نمی‌تواند چون او چنین دل را بلرزاند و به خدا برساند. معجزه علی است که چنین با مهارت، تار و پود کلمات را برهم می‌نشاند و ردای فصاحت و بلاغت به معانی می‌پوشاند و زلف معرفت شانه می‌نماید و در مقابل فطرت می‌خراماند و از عقل و احساس دل می‌رباید. می‌توان با کلام او که امیرسخن است نیز با مدعیان تحدی کرد و خیال آسوده داشت که کسی را یارای هماوردی نیست. خلّاق معانی و نقّاش مفاهیم و علّام آرایه و صنایع ادبی است. خوب می‌داند معارف و حقایق را چگونه لقمه لقمه به کام مشتاقان بخوراند. خوب می‌داند دل رمیده را چگونه رام دلدار کند و عقل رهیده را بندِ بندگی زند و گمراهان را به راه آورد. کلامش به دل می‌نشیند چنان‌که شربتی گوارا به جان خسته و تشنه. لحنش غوغای درون آرام می‌کند چون لهجه مادرانه. و قلب زنگار گرفته را برّاق می‌کند و اراده سست را بپا می‌خیزاند همچون نهیب پدرانه.

داشته‌های ما مؤمنین به اسلام ناب، ثروت کوثرانه و تمام ناشدنی است که اگر نبود این گنجینه بی‌کران، ما نیز چون دیگران افسرده و فسرده مشکلات بودیم و قالب تهی کرده بودیم. آنچه ما را در تندباد حوادث پناه است، معارفی است که دلهامان را آرام و خیال را آسوده و برای مجاهده و تلاش بیشتر، امیدوارمان می‌کند.

گردش فصل و آمد و شد دوران همه از یک سنخ‌اند برای اهل ایمان، و غم و شادی روزگاران گذرا و ابتلائات است و ابدیت در راه. باید گوهر جان سابید و سفت و شناخت آنچه در چنته داریم، که همه مسافریم و دنیا مسافرخانه و وقت سفر نزدیک و نامعلوم. این سراچه فانی سرای ابدی نیست و این عمر پنجاه و شصت به کار خلیفهًْ الله نمی‌آید که امیرمؤمنان فرمود برای بقاء خلق شده‌اید نه فناء. امتحانات، عرصه ابراز وجودِ بندگان است تا بنده خدا از برده دنیا مشخص شود و به اندازه اجر و جزا گیرند.

مردم جهان گرفتار بلایی دسته جمعی شده‌اند و طاقت از کف داده‌اند. اگرچه بلای همه‌گیر تحملش آسان است ولی این بلا بوی علمِ بی‌ایمان می‌دهد و دنیای بی‌خبر از خدا و مغرور، ولی فروریخته غرب فرامدرن! آن علم بی‌ایمانی که بمب اتم ساخت و شیمیایی و خردل و سارس و استاکس نت و... را اختراع کرد، امروز کرونا را به جان بشریت انداخته. این همان علم سکولاری است که دستش را از آسمان کوتاه کردند. علمی که روی جهل را سفید کرده و برای بهبود کیفیت زندگی نیست، دلال مرگ است و دکان شیطان.

غربزدگانی که علم را برای علم و هنر را برای هنر معرفی می‌کردند دروغ گفتند و قبل از ما علم و هنر را به فرعون و قارون فروخته بودند و صهیون. غربزدگان و سمپات‌هایی که «جنگل منظم» غرب را «تمدن و مهدعلم» معرفی کردند ساحران و جادوگران را در کاخ سفید دیده‌اند که به جسد عفن ترامپ ورد و سحر می‌خوانند؟ مثل ساحران دربار فرعون؟

حقیقتی که ناگفته‌های تاریخ به ما می‌گویند بیش از گفته‌ها و نوشته‌هاست. «وقایع مهم‌تر» تاریخ را باید از ناگفته‌ها دانست نه گفته‌ها. گفته‌ها را خواسته‌اند که نوشته‌اند ولی ناگفته‌ها را یا ندانسته و یا نخواسته‌اند. تاریخ دست‌کم 6 هزار ساله ایران را به 2500 سال محدود کرده‌اند؛ از ارتباط جشن پوریم با ما ایرانیان چیزی نگفته‌اند؛ نگفتند که مسلمانان قرن 9 میلادی، ساعت شماطه‌دار به پادشاه فرانسه هدیه دادند و در همان ایام اروپاییان در بازارشان گوشت انسان را کنار گوشت سایر حیوانات خرید و فروش و خوراک می‌کردند؛ از قتل عام 9 میلیون ایرانی توسط انگلیس در 100 سال پیش نگفتند؛ از بی‌اساس بودن هلوکاست یهودی نگفته‌اند؛ از نسل‌کشی ده‌ها هزار مسلمان بوسنی و سربرنیتسا در 25 سال پیش و در قلب اروپا چیزی نگفتند و... و بسیاری از وقایع و دوران مهم را در تاریخ نمی‌بینیم. چون در تاریخ، آنچه منبع قرار گرفته را یا غربیان نوشته‌اند یا غربزدگان. و کم است مجالی که عالمان آزاده یافته باشند.

کرونای امروز فرصت تحریف و تزویر را از دروغگویان غربزده گرفته و به نسل حاضر فرصت دیدن واقعیت داده است. می‌شود دید آمریکایی که می‌گفتند با فشار دادن یک دکمه دخل همه را می‌آورد، کادر درمانی‌اش از یک ماسک یکبار مصرف 5 روز استفاده می‌کنند و به جای روپوش کیسه زباله می‌پوشند که اعتصاب می‌کنند؛ مردم ترسانش برای زنده ماندن اسلحه می‌خرند و فروشگاه خالی می‌کنند؛ به افراد سندروم داون و مسن خدمات بهداشتی و درمانی نمی‌دهند؛ توصیف پزشکان از وضعیت بیمارستان‌های کشور کدخدا «جهنمی» است؛ در انگلیس برای محافظت از دستمال توالت پلیس گمارده‌اند و ملکه به جای امن فرار کرده؛ کشورهای اروپایی برای قرق‌شکنی علاوه‌بر شش ماه زندان1000پوند و10000 یورو و... جریمه گذاشته‌اند.

مکرون گفته فرانسه در حالت جنگی است؛ به قول چامسکی برای آن تمدن عجیب است که آلمان نمی‌تواند به اروپا کمک کند ولی کوبا می‌تواند؛ ارتش ایتالیا و اسپانیا اجساد مردگان را با کامیون جابه جا می‌کنند و اسرائیل آزادکردن محموله پزشکی فلسطینیان را به آزادی اسیرانش بسته کرده و... و همه اینها جدای از اتهام جدیِ تولید و تکثیر ویروس به آمریکا و اسرائیل است برای تحدید نسل بشر و خلاص شدن از مسن‌ها و مساکین یا مقابله با دشمنان یا به هر دلیل شیطانی دیگر که خباثتی از این بالاتر نیست که تنها از این «از کرونا بدترها» برمی آید و خدا در مورد امثالشان فرمود: کوشش می ‏کند در زمین فساد کند و کشت و نسل را نابود سازد. سوره بقره/205‏

امروزه اگرچه رسانه‌های مستکبر و مرتجع و مرجف، صندلی چرخانده و به واقعیت پشت کرده و چشم به ایران دوخته و پول می‌گیرند که در فضای مجازی علیه ما و دوستانمان دروغ و لجن بپراکنند ولی مردم امید است که دانسته باشند باید حقیقت را واقعی ببینند نه وارونه. می‌بینند که «شرکای تجاریِ» برخی، در این شرایط سخت حاضر به برداشتن یا تخفیف تحریم و عمل به قول‌های خود نشده‌اند و به عکس، اینها که باید تنبان خود را بچسبند، متکبرانه کمک به ایران را منوط به درخواست کرده‌اند و چون نتیجه نگرفتند شیادانه و با کمک نفوذی‌ها، جاسوسانی را به نام پزشکان بدون مرز فرستادند تا رمز مقاومت و موفقیت ایران سرافراز را بیایند.

اگر امام راحل گفت باید خودکفا شویم و آمریکا اگرچه شیطان بزرگ ولی ببر پوشالی و اسرائیل غده سرطانی است به این خاطر بود. و اگر امام حاضر گفت چاره مشکلات ما داخل است و باید قوی شویم و به آمریکا و اروپا خوش‌بین نباشید به این دلیل است. و... و سخن بزرگان که گفتند با اینها اگر دست دادید انگشتتان را بشمرید که کم نشده باشد برای این بود که کدخدا دزد است. هواپیمای ماسک می‌دزدد. آخ که پیکر ایران پر است از زخم خائنین و خائفین نفوذی و لجباز و نادان‌های تدلیس کرده، که دردشان بیش از دشنه دشمن و سرفه و سردرد کروناست.

خدا نیامرزد آنها که ملت خود را در مقابل دشمنانش تحقیر می‌کنند. اعتماد به دشمن نتیجه‌اش دریوزگی و ذلت است و اقتدار در استقلال است. اگرچه در این شرایط هنوز برخی چون گربه خانه زاد، دنبال دلداری دشمن و دلالی خودند ولی حقیقتاً قهرمانان ایران در این میان دیدنی‌اند. جای حاج قاسم خالی که مردان این معرکه را هم ببیند.

دانشمندانمان کیت تشخیص و بعد از آن هوش مصنوعی تشخیص کرونا را اختراع کردند، ارتش 48ساعته بیمارستان 2000 تخته ساخت و سپاه کوی و برزن را از لوث بیماری پاک می‌کند و بسیجیان 70 میلیون نفر را غربالگری سلامت کرده‌اند و طلبه و بازاری و مردم عادی همه رزمنده شده‌اند و بوی جبهه‌ها می‌دهد خیابان و کوچه‌ها. و وقتی جنتلمن‌های پشت میزنشین که قاتلان بزدل فرودگاه بغدادند، مشغول توسل به سحر و جادو هستند محموله یکدیگر را می‌دزدند و از کره و چین گدایی می‌کنند، مردم ما ماسک و شیلد استاندارد می‌سازند و خیرات می‌کنند و با عزت و اقتدار به جنگ کرونا رفته‌اند و اگر بخشنامه‌ها بی‌تدبیر و مشکوک، زحمات مجاهدان را مخدوش نکند، ان‌شاءالله به زودی به پیروزی خواهند رسید و به نظم فرانو جهانی نزدیک‌تر می‌شوند.

 

 

 

 

رهایی از زندگی‌های مصرف‌زده

 

حسن بلخاری قهی در ایران نوشت:

 

1. بطور قطع تاریخ جهان در دوران معاصر به دوران ماقبل و مابعد کرونا تقسیم خواهد شد. ازاین رو که اولاً این پدیده یک بلیّه جهانی است و ثانیاً زندگی انسان را به شدت تحت تأثیرقرارداده و به یک عبارت به کنترل خود درآورده است. ناشی ازاین پدیده، ارتباطات انسانی دچار تحول و دگرگونی شده و انسانی که به تعبیرارسطو مدنی بالطبع است یا به تعبیری فطرتاً و ذاتاً اجتماعی است به کنج عزلت رانده شده است.

شهرها هویت جمعی و تعاملی خود را از دست داده و ارتباطات جمعی به ارتباطات شخصی و خانوادگی تقلیل یافته است. البته خانه یا به تعبیر قرآن «مسکن» که محل ذاتی آسایش و آرامش است عزلتکده نیست بلکه اتفاقاً مأمن انسان‌هاست اما به صورت طبیعی نه به صورت بالاجبار و شبانه‌روزی. بهم خوردن تعادل طبیعی حیات انسان قطعاً مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. نقش فرهنگ، فرهنگ‌مداران و رسانه‌ها در تقلیل این بحران بی‌شک مؤثر خواهد بود.

 2. اما بحران کرونا چه تأثیری در ساختار و نظام زندگی انسان بر جای خواهد گذاشت؟ بعید می‌دانم انسان، نظام و ساختار به آن خو گرفته را در حوزه مصرف و دنیاگرایی تغییر دهد. دقیقاً از این رو که کرونا را یک عارضه موقتی می‌داند و می‌پندارد. تبلیغات دولت‌ها و نظام‌های حکومتی هم دقیقاً بر پایه همین معنا شکل گرفته است. دولت‌ها حتی برای آن، زمان پایان متصور می‌شوند و این اعلام پایان که محتمل با هدف امیدبخشی صورت می‌گیرد و البته کار درستی هم هست سبب عدم جدی انگاشتن آن توسط بشر خواهد شد. به ویژه با توجه به اینکه بشر امید دارد علم و دانش به کمک او شتافته و هر چه زودتر این بیماری را ریشه‌کن کند.

 3. ظرف دویست سال گذشته نظام مصرفی حاکم بر حیات انسان معاصر چنان در رگ و پی زندگی او ریشه دوانیده که بعید است یک بحران عام و جهانی با زمانی نهایت شش ماهه بتواند این نوع زندگی را تغییر دهد. به هر حال این بیماری یک عارضه است و گرچه عارضه‌ای جدی است اما به هر حال ماهیتاً عارضه است و عوارض در اندیشه فلسفی کاملاً ناپایدارند و گذرا. به عبارتی اعراض در فلسفه قادر به تغییر ذات نیستند گرچه در مواردی مؤثرند.

به این اعتبار، امیدواریم بشر به بازتعریفی از نسبت خود با خدا، طبیعت و همنوعان خود برسد. اما تأکید می‌کنم هم اصل عارضه موقتی است (گرچه در ذات خود پیام‌های مهمی برای بشر دارد) هم سبک زندگی بشر به دلیل رسوب یافتن و سخت شدن از یک سو و نیز مورد حمایت ساختار به شدت سرمایه‌زده جهان امروز (تحت سیطره کارتل ها و خدایگان ثروت و قدرت) از دیگر سو، بتواند تغییری کلی در بینش و منش انسان پدید آورد. اما به هر حال یک حادثه و واقعه بسیار نادر جهانی است که باید به شدت مورد توجه و تأمل دقیق الهیون، فلاسفه، جامعه‌شناسان، مُصلحان اجتماعی و به ویژه رسانه‌ها قرار گیرد.

این گروه نخبه که می‌توانند نقش بسیار جدی‌تری در دوران پساکرونا به عهده داشته باشند، باید به مسئولیت عظیم اجتماعی و انسانی خود توجه تام و تمامی داشته باشند. بشر منتظر است این گروه نقش بنیادی خود را ایفا نمایند و انسان را از سلطه بلامنازع فرهنگ مصرفی و سلبریتی‌ساز و تقلیل اندیشه‌ورزی به نازل‌ترین مسائل بشری که در حوزه رسانه‌ها و فضای مجازی به شدت تبلیغ می‌شود رها سازد. رسانه‌های سطحی‌گرا، مخاطب خود را سطحی و مصرف‌گرا بار می‌آورند و او را از تأمل و توجه به مسائل جدی‌ وعمیق‌تر حیات بازمی‌دارند. این معنا قطعاً درغیبت مصلحان، فلاسفه، جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان صورت می‌پذیرد.

 4. کرونا باید این درس مهم را برای بشرامروز داشته باشد که انسان علیرغم غرور و نخوت بیش از اندازه‌اش که ناشی از قدرت صوری تکنولوژی امروزی است، به شدت آسیب‌پذیر است. درک این آسیب‌پذیری و تقلیل و کاهش نخوت و غرورش می‌تواند به حیات او تعادل ببخشد. باید به عنوان انسان دریابیم و دراین نکته جدی‌تر و عمیق‌تر بیندیشیم که همه چیزعالم، مطلقاً دردست ما نیست. کرونا به تمامی این معنا را نشان داد.

باید به آنچه درپَس این حیات نیز جریان دارد مؤمن باشیم یا دست کم به عنوان یک عامل پنهان مؤثر در حیات ما روی آن تأمل و تفکر کنیم هستی انسان در ایجاد تعادل میان طبیعت و مابعدالطبیعه، میان وراء و ماوراء است. حذف آنچه در پس حیات جاری است یا انکار و نادیده گرفتن آن، تعادل حیات را بهم زده و ویران خواهد ساخت. دلیل اثبات معنای فوق، دلیلی برون انسانی نیست، کاملاً درون انسانی است.

انسان خود دلیل اثبات این مدعاست کافی است به درون خود مراجعه کنیم. حتی آنانی که نمی‌خواهند دراین بازنگری به دین توجه کنند و آن را مقتدی شمارند، باید به هماهنگی و تطبیق خود با طبیعت توجه کنند. همان که سنت یا Tradition به معنای حقیقی خود برآن تأکید دارد؛ زیستن بر وفق و مدار فطرت و طبیعت. دراین صورت ریزه‌هایی حقیر چون کرونا نمی‌توانند کیان و حیات انسان را تهدید کنند. انسان به شدت برون‌گرای امروز نیاز دارد در دوران پساکرونا، زمانی نیز برای خود بگذارد برای تأمل و تفکر درخویشتن. انسان پساکرونایی باید بتواند خود را از چرخه نابودگر مصرف برای تولید و تولید برای مصرف آن هم در سطح نازل رها ساخته و نجات بخشد. از مصرف‌زدگی خود بکاهد و اندکی نیز برای خود و خالق خود زمان بگذارد.

 

 

 

 

کرونا و ژئو پلیتیک جدید منطقه

 

امیر مسروری در خراسان نوشت:

 

با افزایش نگرانی ها در ماجرای کرونا، سرعت تغییرات در منطقه افزایش یافته است. هرچند جهان با بحران شیوع کرونا مواجه است اما تحولات صورت گرفته در پس زمینه  کرونا به گونه ای در حال شکل دهی به نظم جدیدی در منطقه است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود.

در افغانستان 2 دولتی با همکاری آمریکا – طالبان کار را به جایی رسانده که عملا می بایست شاهد فروپاشی و تجزیه این کشور در ماه های آینده بود یا در آینده  نزدیک کابل هدف اصلی پروژه  لانه  زنبور می شود و به مرکزیت بحران گروه های تروریستی پس از شام تبدیل خواهد شد.

  در چنین شرایطی به سبب درگیری بازیگران مهمی چون چین، روسیه، هند و حتی پاکستان و ایران با بحران کرونا، تصمیمات آمریکا در کابل سرعت بیشتری به خود گرفته و نمی توان مانع چندانی در انتقال عناصر تروریستی داعش و سایر گروه های تروریستی از شام به افغانستان پیش پای پنتاگون دید.در عراق نیز وضعیت  چندان  خوب نیست.

کاخ سفید استراتژی تجمیع نیروها در یک مقر را در دستور کار قرار داده است. همین مسئله موجب شده  تا کارشناسان امنیتی عراق معتقد باشند این تجمیع، برای افزایش توان حفاظتی بیشتر از نیروها و در حقیقت طراحی مکانیسم حفاظتی در قبال ضربه های احتمالی واکنشی مقاومت صورت گرفته است.

انتقال سامانه های پدافندی به عین الاسد در کنار انتخاب الزرفی به عنوان نامزد نخست وزیر مامور، تشکیک و درگیری پارلمان – رئیس جمهوری عراق را افزایش داده و این احتمال را  پیش کشیده  که  ممکن است رئیس جمهور به سبب اقدام خلاف قانون اساسی استیضاح شود.

در عراق وضعیت کرونا موجب شده تا تظاهرات متوقف شود اما نبود دولت مستقر قدرتمند، نتوانسته بغداد را به عنوان یک بازیگر جدی بر سیاست کنترلی بحران کرونا مسلط  و حتی کمک های خارجی را جذب کند. از طرفی پارلمان تعطیل است و این نگرانی وجود دارد گزینه  الزرفی که مورد تاکید و خواست آمریکاست با یک شبه کودتای سیاسی به قدرت برسد! و گزینه نخست وزیر، خارج از پارلمان عراق انتخاب شود. موضوعی که به سبب وحشت کرونا نمی‌تواند با مخالفت و تظاهرات گسترده  عراقی ها مواجه شده و در حقیقت آمریکا  با سوء استفاده از این فرصت مشکل چندانی  از این باب در میدان سیاسی عراق نخواهد داشت .

در چنین شرایطی باید منتظر واکنش گروه های سیاسی عراق و نیز ائتلاف فراکسیون اکثریت و از همه مهم تر بیت مراجع شیعه بود که چگونه در برابر آمریکا مقاومت کرده و خواست کاخ سفید را کنار می زنند.در یمن نیز اوضاع هرچند تغییرات شگرفی داشت و انصارا...  در عرصه در میدانی توانسته با تسلط بر الجوف و بخش های مهمی از مارب رسما نبرد زمینی را از دیواره  غربی ساحل به صحرای بزرگ در شرق کشانده و منطقه  جنوبی تحت تسلط دولت مستعفی هادی را به نحوی محاصره کند. اما نبود مکانیسم دفاعی و خطرات شیوع کرونا می تواند فشارهای زیادی به صنعا وارد سازد.

 در همین زمان، شیوع وبا خطر مرگ یک میلیون بیمار را در یمن جدی ساخته و این احتمال وجود دارد یک بیماری  چون وبا در یمن موجب مرگ هزاران کودک شود. خبرها نیز حاکی است عربستان در چندین عملیات بیوتروریستی بر آن است بیماری کرونا را در چند خط نبرد ( لجمن) با نیروهای مقاومت یمنی شیوع دهد. از طرفی با محاصره کامل یمن و احتمال افزایش ضریب شیوع بیماری در این بخش از شبه جزیره، احتمالا شاهد یک نسل کشی رسمی در این منطقه پس از جنگ جهانی دوم باشیم!

وضعیت لبنان نیز هرچند نگران کننده است اما شیوع بیماری تظاهرات را متوقف کرده و سفر ها به لبنان و خروج از آن را  ممنوع ساخته است. حزب ا... نیز اعلام کرده در تمامی صحنه‌های  مقابله با کرونا در کنار دولت و مردم حضور خواهد داشت و ازتمام ظرفیت خدماتی حزب ا... برای مقابله با این بیماری استفاده خواهد شد.

اما نگرانی ها بیش از پیش در سوریه و فلسطین است. مسیر دریایی، زمینی و هوایی غزه بسته است و گزارش هایی از نفوذ افراد ناقل و بیمار توسط رژیم صهیونیستی به این منطقه برای آلوده کردن شهروندان فلسطینی منتشر شده است.

بسته بودن این منطقه و اقدامات خصمانه  رژیم صهیونیستی برای مقابله با مقاومت در غزه می‌تواند به یک ابزار فشار و اقدام جنایتکارانه تبدیل شود و غزه را به مرکز اصلی بحران کرونا در منطقه تبدیل سازد و شاهد یک نسل کشی جدید باشیم.

در سوریه نیز به سبب جنگ و از بین رفتن زیرساخت های صنعتی و درمانی و تحریم های سنگین اروپایی و آمریکایی، عملا دمشق برای تهیه مایحتاج اولیه درمانی دچار مشکل جدی است و نمی  توان بر  مکانیسم حمایتی سازمان‌های بین المللی حساب چندانی باز کند.

زیرا به تازگی چندین محموله  درمانی بشر دوستانه در اتحادیه  اروپا برای شهروندان ایتالیایی توسط دولت های مرکزی توقیف شد و حتی از کشور مبدا خارج نشد. لذا نمی‌توان بر  این موسسات حساب باز کرد. شیوع بیماری در سوریه با تحریم های موجود می تواند به یک ابزار فشار برای تسلیم کردن دمشق تبدیل شود.

هرچند دمشق برای این کار تدابیری اندیشیده  اما نگرانی ها به سبب از بین رفتن بخش های مهمی از ساختار درمانی سوریه، شیوع کرونا را جدی تر ساخته است.در واقع باید اذعان داشت، تغییرات در منطقه با موضوع کرونا سرعت بسیاری پیدا کرده است.

 از یک سو تظاهرات  های  سرکش، فاقد رهبری میدانی و بی سرانجام را متوقف کرده است  و از سوی دیگر عنصر همراهی مردم با دولت را به همین سبب کنار زده و سطح مداخله جویی بازیگرانی چون آمریکا در غرب آسیا را افزایش داده است. باید در این روزها شاهد شکل گیری نظم جدیدی از تحولات سیاسی و امنیتی در منطقه بود که به دو عنصر «اعتماد سازی و همراه سازی مردم» و « مقاومت از درون» وابسته است. هرچقدر دولت ها بتوانند از مقبولیت اجتماعی برای مهار کرونا و مقاومت درونی استفاده کنند، در آینده  نزدیک می توانند قدرت درونی و ثبات محیطی خود را تثبیت کنند و یکی از بازیگران موثر محیط پیرامونی خود باشند.

 

 

 

 

 تنش‌ها در عراق و چند سناریو

 

مرتضی مکی در آرمان نوشت:

 

سناریوهای مختلفی درباره تحرکات سیاسی و نظامی اخیر آمریکا در عراق مطرح است. بخشی از این سناریوها به تحولاتی برمی‌گردد که در صحنه سیاسی عراق پس از ترور سردارسلیمانی ایجاد شد و یک نوع صف آرایی سیاسی میان جریان‌ها و گروه‌های طرفدار ایران و گروه‌های طرفدار یا نزدیک به آمریکا رقم خورد که عملا بن‌بست سیاسی عراق برای تشکیل دولت ایجاد شده است.

این صف آرایی سیاسی تبعاتی داشت که یکی از آنها می‌تواند افزایش تنش میان آمریکا و ایران باشد و آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند به نوعی با حمایت از نامزدی نخست وزیری عدنان الزرفی موقعیت سیاسی خودشان را در عراق تحکیم کند.

در این میان سناریوی دیگری مطرح است و آن اینکه با توجه به موقعیت مخاطره آمیزی که دونالد ترامپ در عرصه داخلی آمریکا در پی شیوع بیماری همه گیر کرونا با آن مواجه شده عملا در وضعیت اقتصادی آمریکا رکوی حاکم کرده که به افزایش نرخ بیکاری در این کشور منتهی شده و کاهش رشد اقتصادی آمریکا را موجب شده.

اینها همه جزو کارنامه اقتصادی مثبت ترامپ طی سه سال گذشته محسوب می‌شد که بیکاری را به پایین ترین سطح پس از جنگ جهانی دوم رسانده بود. ترامپ امیدوار بود با این پارامترها بتواند برای بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری 2002 به پیروزی دست پیدا کند.

اما با پیدایش کرونا همه این نقاط مثبت کارنامه‌اش را به پاشنه آشیل او تبدیل کرد. دور از ذهن ترامپ نیست که با افزایش تنش در عراق تلاش کند با این بهانه که به دنبال مقابله با نفوذ ایران و تحرکات سیاسی و نظامی ایران در عرصه عراق است، دست به اقدام نظامی بزند. هر کدام از این سناریوها هم که بخواهیم جدی بگیریم هوشمندی و درایت و دوراندیشی هم مردم و هم دولت جمهوری اسلامی را می‌طلبد که ابتدا با وحدت ملی به مسائل داخلی و خارجی نگاه کنند که می‌تواند تهدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران به حساب بیاید.

تلاش ایران باید بر خنثی کردن تنش‌زایی ترامپ متمرکز باشد. ضمن اینکه هم در سوریه و هم در عراق با یک وضعیت سیاسی، نظامی غیرقابل پیش بینی مواجه هستیم. شرایط سیاسی عراق در مقایسه با چند سال پیش بی‌ثبات‌تر بوده و به همان اندازه آمریکایی‌ها در تنگنای سیاسی، نظامی جدی‌تری نیز قرار دارند.

تخلیه پایگاه‌های ناامن و در دسترس برای حمله به عراق و یا کاهش کار دیپلماتیک در سفارتخانه آمریکا در بغداد همگی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها شاید دنبال این باشند که با کمترین خسارت، مدیریت بحران و ناامنی در عراق را در دست داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

کرونا، چالش مناسکی شرق چالش تمدنی غرب

 

دکتر عبدالله گنجی در جوان نوشت:

 

کرونا را به عنوان پدیده‌ای جهانشمول می‌بینند که قوم، نژاد، مرز، مذهب و تمدن نمی‌شناسد. اگرچه عمده حاکمان جهان بر دو بعد انسانی (مرگ و میر) و اقتصادی (پیامد) آن متمرکز شده‌اند، اما اندیشمندان جهان به سرعت به سمت شناسایی و تحلیل جهان «پساکرونا» رفتند تا ببینند اثرات ماندگار و ژرف آن چه خواهد شد؟ بدون تردید برای فهم اثرات آن نمی‌توان برای غرب و شرق نسخه واحد پیچید و قضاوت یکپارچه کرد.

برای شرق خصوصاً جهان اسلام اگر کرونا طولانی نباشد صرفاً گرایش اجباری سکولاریسم (دین فردی) تحمیل خواهد شد، زیرا مناسک اجتماعی را به تعطیلی کشانده است. این سکولاریسم اگر کوتاه‌مدت باشد (بدون تغییر نسلی) اثرات منفی ندارد، خصوصاً اینکه تعطیلی مناسک از حرم الهی تا نماز جمعه و جماعت و ادعیه و مناسک رمضانیه، موجب نوعی «عطش اجتماعی» خواهد شد. قطع نعمت «عبادت جمعی» و محرومیت ناشی از آن، عطش و بی‌تابی را به اوج خواهد رساند و روز پایان کرونا جلوه‌های اجتماعی آن از زیبایی دوچندان برخوردار خواهد بود.

همانگونه که هیجان ناشی از تعطیلی مراسم اربعین در طول ده‌ها سال منجر به حرکت‌هایی شد که آن را بزرگ‌ترین تجمع جهان نامیدند. مناسک جمعی مسلمانان نیز به حالت عادی بازخواهد گشت و عواطف اجتماعی و خانوادگی احیا خواهد شد و تشنگی ناشی از عدم شرکت در مراسم ادعیه و نماز و مسجد به‌سان رستاخیز رخ‌نمایی خواهد کرد. البته همه این پیش‌بینی‌ها به شرط کوتاه‌مدت بودن آن (مثلاً کمتر از دو سال) است. اما تمدن به ظاهر هژمون جهان –یعنی تمدن غرب- که مدعی پاسخگویی به نیازهای انسان مدرن است و خود را توسعه‌یافته و دیگران را جهان سوم یا خود را شمال و بقیه را جنوب معرفی می‌کند با چالش‌های بسیار بزرگ‌تری مواجه شد. اولین چالش تمدنی غرب ناتوانی در مقابل این بیماری است.

در این موضوع غرب نه‌تن‌ها قادر به پیچیدن نسخه برای جهان نشد که خود در صف اول ناتوانی و درگیری است. غرب خودشیفته و خودستا با چالشی مواجه شد که خود آن را بدتر از جنگ جهانی دوم می‌داند. چالش دوم تمدنی غرب چالش لیبرال‌دموکراسی-کنترل اجتماعی است (البته غرب‌گرایان ایرانی نیز در این چالش باید پاسخگو باشند). رادیکال‌دموکراسی‌خواهان همیشه می‌گویند: به حکومت چه ربطی دارد مردم کجا می‌روند؟ چه می‌کنند؟ و... اکنون باید به این سؤال پاسخ گویند که به حکومت چه ربطی دارد که مردم از خانه خارج شوند یا نشوند؟ به حکومت چه ربطی دارد مردم مسافرت بروند یا نروند؟ اصلاً مردم دوست دارند بمیرند به حکومت چه ربطی دارد؟ پاسخ این سؤالات برای مدعیان دموکراسی آسان نخواهد بود. چالش سوم که مرتبط با چالش دوم است، گسترش قدرت دولت-ملت‌ها در غرب و عقب‌نشینی حوزه عمومی است. دولت‌ها مقتدرانه و بی‌رحم عمل می‌کنند و خود را گسترش می‌دهند و دولت‌های حداقلی به چالش کشیده شده و دولت‌های حداکثری که در همه شئونات وارد می‌شوند، در حال شکل‌گیری هستند. چالش چهارم غرب چالش ضربات به منطقه‌گرایی است.

سوزاندن پرچم اتحادیه اروپا از سوی مردم ایتالیا پدیده‌ای منحصربه‌فرد است، چراکه از بی‌توجهی اتحادیه احساس تنهایی و حقارت می‌کنند. فلان عضو اتحادیه محموله ماسک فلان عضو را راهزنی می‌کند و غرب مدعی جهان، مسائل خود را نمی‌تواند جمع کند.

امریکا محموله آلمان و کانادا را می‌دزدد و دست نیاز به سوی کره و چین دراز می‌کند. غرب به جهان باورانده بود که سخت‌ترین بیماری‌ها در غرب درمان می‌شود. جوامع شرقی وقتی به بن‌بست درمانی می‌رسیدند، بیمار خود را روانه غرب می‌کردند، اما اکنون ایران تحریم شده ۱۳ هزار تخت خالی دارد، ولی مردم در فرانسه، اسپانیا، امریکا، ایتالیا و... در راهروها هستند و جنازه‌ها با کامیون منتقل می‌شوند.

اندیشمندان غرب همچون نوام چامسکی شرایط را سخت توصیف می‌کنند، اما نمی‌خواهند بپذیرند که هژمون غرب در فردای کرونا به چالش کشیده می‌شود، ولی این مهم رخ خواهد داد. شاید کرونا اولین پدیده‌ای بود که چشم جهان را برای حل آن به سوی غرب نبرد.

غرب مسخره شده و رشد تصاعدی بیماران و سردرگمی سیاستمداران نشان داد که تئوری‌های توسعه و مدیریتی آنان نیز بزک‌آلوده بوده است و در هنگامه بحران خلع سلاح هستند. دزدی‌های غربی‌ها از همدیگر آزمون اخلاق نیز بود، قانون جنگل بلافاصله بعد از پیدایش کرونا در غرب حاکم شد تا نظر اندیشمند خود –هابز- را یادآور شوند که «انسان گرگ انسان است». عقل غربی و عقل ابزاری نیز به چالش کشیده شد.

 دیسیپلین نظم و تربیت غربی با غارت فروشگاه‌ها، بدویت نهفته در آن را لو داد. حفظ نیروی کار (جوانان) و رهایی ناکارآمدها (پیران) سال‌ها روند فرهنگ اجتماعی-اقتصادی غرب بوده است. اکنون «پیرجمعیتی» نیز اثرات خود را به حداکثر ممکن نشان داد و سراهای سالمندان اروپا را کانون تلفات انسانی کرده است. اکنون اخلاق پروتستانی توجه به نیروی غیرمولد را چگونه برای غرب تجویز می‌کند؟

نظم موجود در شرق خصوصاً نظم دینی نوپا در ایران منازعه‌ای قابل درک را با تمدن غرب ایجاد نمود. مسائل جهانشمول می‌تواند محک جهانشمول برای همه باشد و این اتفاق اکنون به‌وقوع پیوسته است که غرب نه‌تن‌ها بر مدار جهانشمول نمی‌چرخد که منطقه‌گرایی (اتحادیه اروپا) هم در اوج بی‌خاصیتی و سردرگمی است. رشد فعلی کرونا در غرب که با هیچ کشور و نقطه دیگر جهان قابل قیاس نیست، توسعه، کارآمدی عقلانیت و... غرب را به چالش جدی کشید.

حال باید دید برای انحراف چشمان جهان از روی خود چه خوابی دیده‌اند و افکار عمومی را چطور منحرف خواهند کرد. اثرات کرونا در غرب مدعی را باید تمدنی دید و واپس‌رانی این تمدن ممکن است شبیه جنگ دوم جهانی شود که غرب باید سال‌ها تلاش کند تا از این چاه بیرون آید. استمرار کرونا در امریکا نوید استقلال‌خواهی را نیز کلید خواهد زد. اکنون این صدا از کالیفرنیا بلند شده است.

 

 

 

 

سرگردانی میان بیماری و اقتصاد

 

ژوبین صفاری در ابتکار نوشت:

 

در روزهای نخست سال نو، دوربین‌های صداوسیما در ورودی جاده‌ها، سراغ خودروهایی رفت تا از آن‌ها بپرسد چرا علی‌رغم شیوع بیماری کرونا به مسافرت می‌روند. این اتفاق زمانی رخ داد که هیچ قانونی آن‌ها را از رفتن به سفر منع نکرده بود و تنها به مردم توصیه شده بود از سفرهای غیرضروری بپرهیزند.

با این همه، دولت اعلام کرد سفرهای نوروزی امسال 80 درصد کاهش داشته است. یعنی دولت و نظام حاکمیتی تنها مردم را در یک شرایط انتخابی و البته با معذوریت اخلاقی و توصیه‌ای قرار داده بود، در شرایطی که بسیاری از کشورها دنیا با شیوع کرونا قرنطینه اجباری اتخاذ کرده بودند، اما اینجا خبری از یک قانون منسجم و دقیق وجود نداشت.

در این بین، کمپین‌ها و هشتگ‌های مردمی در فضای مجازی شهرها را در نوروز امسال و سیزده بدر، خالی از عبور و مرور کرد، اما درست روز 15 فروردین، تمام این همدلی عمومی باز هم با روشن نبودن دستورالعمل مشخص و تنها با یک راهکار کلی فاصله اجتماعی، همه رشته‌هایش را پنبه کرد. حالا باز هم دوربین صداوسیما قرار است به سراغ مردمی برود که ناچار به گذران زندگی، باید به سر کارهای خود بروند و آن‌ها را مورد مواخذه قرار دهد؟

تردیدی نیست که شرایط اقتصادی کشور در وضعیت خوبی قرار ندارد. منابع تامین مالی در شرایط طبیعی هم کفاف نیازهای اقتصادی کشور را نمی‌داد، اما رسیدن اقتصاد کشور به این نقطه هم می‌تواند به عملکرد مردم ربط داشته باشد؟ به طور قطع، مردم بارها و در هر بزنگاهی تا حد ممکن نقش حمایتی خود را در برابر مشکلات داشته‌اند، اما در این شرایط جز آنکه منتظر تصمیم منسجم، شفاف و البته بدون اعوجاج نهادهای تصمیم‌ساز باشند چه کاری از دست‌شان برمی‌آید؟ ناگفته پیداست که اصل موضوع کرونا و شیوع آن یک اتفاق غیرقابل پیش‌بینی برای ایران و کل جهان به حساب می‌آید و پرسش این سوال که چرا تصمیم‌سازان نتوانستند اقتصاد کشور را برای چنین روز مباداهایی آماده کنند مشکلی را حل نخواهد کرد.

اما در شرایط فعلی چرا مردم تکلیف خود را نمی‌دانند؟ ادارات دولتی و کسب و کارها با پایان یافتن تعطیلات کار خود را تا حد زیادی آغاز کردند. دولت حالا محدودیت‌هایی را قائل شده، اما کرونا قطعاً برایش تفاوتی نمی‌کند یک کارمند 8 ساعت سر کار باشد یا 4 ساعت! در این بین حتی اگر بپذیریم تعطیلی کشور با توجه به شرایط سخت اقتصادی تبعات جبران‌ناپذیری خواهد داشت باید پرسید چرا در زمان تعطیلات تصمیم دقیقی برای فعالیت‌های اقتصادی گرفته نشده است و چرا در همین زمان آموزش‌های لازم برای شیوع کمتر این ویروس در زمان انجام فعالیت‌های روزمره داده نشده است.

حلقه مفقوده این شرایط همان عدم شفافیتی است که سال‌هاست به آن عادت کرده‌ایم. برای مردم مشخص نمی‌شود که راهبرد تصمیم‌سازان برای عبور از این شرایط چه خواهد بود. اینکه قرار است مانند ترامپ خیلی راحت منتظر مرگ هزاران نفر باشیم تا چرخ‌های اقتصادی همچنان بچرخد و یا قرار است با انواع حمایت‌های برنامه‌ریزی شده تا پایان این بیماری همه در خانه بمانیم؟ این عدم شفافیت البته با عدم پاسخگویی مناسب نیز همراه است چنان‌که چند پرسش یک بازیگر در برنامه تلویزیونی با واکنش وزیر بهداشت و بیان گله او در سطح وسیع و عالی می‌شود، اما مردم گله‌های‌شان و یا سوال‌های احتمالی را باید همچنان در شبکه‌های اجتماعی در گوش هم زمزمه کنند. در این شرایط باید تکلیف مردم به لحاظ قانونی مشخص باشد که تا چه حد باید در برابر مسئولیت اجتماعی‌شان مورد سوال قرار گیرند. تقصیر با آن‌ها است یا تصمیم‌سازان؟

 

 

 

 

اشتباه و نفوذ ساختاری؟

 

در سرمقاله صبح نو آمده است:

 

رییس سازمان صداوسیما روز گذشته در دستوری ویژه خواستار بررسی حواشی آخرین قسمت سریال تلویزیونی شبکه یک سیما شده بود. آقای علی عسگری در این دستور که خطاب به معاونت سیما منتشر شده خواستار بررسی این حواشی و منشا آن‌ها شده و اینکه آیا این خروجی دلیل اشتباه بوده یا نفوذ.

هرچند در هر دو صورت، تغییری در واقعیت ماجرا نخواهد داشت ولی سوال آنجاست که اشتباهی در این سطح آن‌هم در یک پروژه پربیننده تلویزیونی به هر دلیلی اتفاق افتاده باشد، نباید سایه بر اشتباهات بزرگتر ساختاری بیاندازد که در نهایت، این خروجی را تحویل آنتن داده است.

سریال تلویزیونی پایتخت یک برنامه کوتاه تلویزیونی در یک ساعت پرت و کم‌بیننده نیست که از یک شبکه فرعی پخش شده باشد. برنامه‌ای است که در اوج زمان پخش آن‌هم در تعطیلات نوروز و در رسمی‌ترین شبکه تلویزیونی جمهوری اسلامی روی آنتن رفته است.

گذشته از این موضوع، روند تولید این سریال هم از لحظه تایید فیلمنامه تا اختصاص بودجه، تولید و رسیدن به پخش، یک مکانیزم و ساختار پر پیچ‌وخم است. ساختاری که بعضا آه از نهاد بسیاری از برنامه‌سازان بلند می‌کند.

سخن آنجاست که حواشی اخیر سریال پایتخت چه اشتباه باشد چه نفوذ؛ هر دو سطح و گستره‌ای بیش از سطح و گستره نظر و تصمیم شخصی دارند و به کل ساختاری بازمی‌گردد که روند تولید تا پخش این محتوای تلویزیونی در آن طی شده است.

اگر قرار به بررسی است کاش این بررسی یک بررسی و تحلیل جامع شده و کل این ساختار را مورد بررسی قرار دهد که اگر قرار بر اصلاح است، همه این سازوکار اصلاح شود.

منبع: مشرق

ارسال نظرات