با انتخاب «حسان دیاب»، نخستوزیر موردحمایت حزبالله، لبنان از بنبست ساختگی که آمریکا به وجود آورد در کمتر از سه ماه بیرون آمد. معرفی نخستوزیر و تشکیل دولت در کمتر از ۴۰ روز پیروزی بزرگی برای جبهه مقاومت در لبنان به شمار میآید. هرچند نباید فراموش کرد که دولت جدید لبنان در همین آغاز راه، با چالشهای اساسی مواجه است. برخی اصرار دارند دولت «حسان دیاب» را دولت حزبالله معرفی کنند. این در حالی است که حزبالله تنها برای شکلگیری دولت در این کشور و شکست سناریوی «بیدولت سازی» آمریکا و برخی کشورهای مرتجع عربی، از دولت حسان دیاب حمایت کرد و شاید هم این دولت، گزینه مطلوبش هم نباشد. از طرف دیگر، وقتی میبینیم باوجود استقرار دولت جدید در این کشور جمعه هفته گذشته طرفداران سعد حریری و حزب المستقبل بار دیگر به خیابانها میریزند تا با اعلام اینکه این دولت مشروعیت ندارد، لبنان را به سمت هرج و مرج و در نهایت پروژه «بیدولت سازی» سوق دهند، به فراست و تیزبینی و ازخودگذشتگی حزبالله در این شرایط پی میبریم. درعینحال، این مقاله کوتاه، اشارهای اجمالی به رخداد مهم و تأثیرگذار انتخاب دولت جدید لبنان و سنگاندازی آمریکا، رژیم صهیونیستی و مرتجعین منطقهای آن در استقرار دولت جدید این کشور دارد.
لبنان کشوری کوچک اما تأثیرگذار
این کشور کوچک با جمعیتی اکثراً مسلمان (۴۰ درصد شیعه و ۲۷ درصد سنی و الباقی مذاهب دیگر) هستند که در کناره دریای مدیترانه، محل تلاقی کشورهای عرب با دریاها و اقیانوسها است. ازاینجهت، جاده ترانزیت اقتصاد و فرهنگ و دانش عرب به شمار میآید. به همین دلیل است که تحولات اجتماعی و سیاسی لبنان، در سراسر منطقه غرب آسیا تأثیرگذار است. پیروزی انقلاب اسلامی و بهتبع آن تولد مقاومت اسلامی در سال ۱۳۶۰ در این کشور، لبنان و شیعیان آن را تبدیل به یکی از جریانسازترین کشورهای جهان عرب کرد و این کشورها را بهعنوان یکی از کشورهای الهامبخش و محوری مقاومت در جهان قرار داد. با حزبالله بود که اسطوره پوشالی شکستناپذیری رژیم صهیونیستی درهم شکست و مقاومت فلسطین با درسآموزی از لبنان، نصاب شکست صهیونیستها را از ۳۳ روز به ۲۲ روز و درنهایت 2 روز تقلیل داده شد.
ناکامی جبهه استکبار در شکستن سد مقاومت
در طول سالهای اخیر، آمریکا و صهیونیسم تمام توان سخت و نرم خود را برای تضعیف جبهه مقاومت در لبنان به کار گرفتند. از اتهام به ترور، تهمت ناامن سازی، دروغ فساد اقتصادی تا جاسوسیهای گسترده و نفوذهای پیاپی، درگیریهای مصنوعی و مشغول کننده، حمله سهمگین و سراسری در سال ۸۵، بیدولت سازی دو و نیم ساله در سالهای اخیر و درگیرسازی حزبالله با نیروهای تکفیری و محاربی که منجر به از دست دادن بخشی از نیروهای عملیاتی حزبالله در سوریه شد. جالب اینکه همهی این تمهیدات و برنامهها به استحکام بیشتر مقاومت و مهارت بهتر او در مقابله با تهدیدها انجامید. تلاش اخیر و گستردهی آمریکا و صهیونیسم بهعنوان طراحان پشتصحنه و عربستان و امارات بهعنوان حامیان و بازیگردانان پشت پرده و بازیگری احزاب ضد مقاومت با میدانداری تعدادی از عناصر وابسته و اشرار و اوباش اجارهای، آخرین اقدامات آنها علیه حزبالله بود. در این سناریو که با هزینههای هنگفت عربستان و امارات همراه بود، قرار شد در پروژه جدید «بیدولت سازی» ابتدا اعتراضات مردمی به فساد و ناکارآمدی دولت ضد مقاومت تبدیل شود و سپس در مسیر اعتراض علیه جبهه مقاومت و حزبالله و ایران قرار گیرد. در مراحل بعدی؛ استعفای دولت، فشار برای کنارهگیری رئیسجمهور، انحلال مجلس و تلاش برای خلع سلاح مقاومت، در دستور کار قرار گرفت. از اواخر مهرماه، اجرای این طرح آمریکایی با موجسواری جوکرها (اغتشاشگران) بر اعتراضات بهحق مردم، کلید خورد و تاکنون، کموبیش تداومیافته است. هدف اصلی، تضعیف جبهه مقاومت در لبنان بهعنوان قدرتمندترین بخش عمق راهبردی ایران بود که با هوشمندی و کیاست و ابتکار عمل خلاقانه حزبالله و شخص سید حسن نصرالله، این توطئه بزرگ، ناکام ماند.
تشکیل کابینه جدید؛ شوک بزرگ بر جبهه استکبار
نکته جالب اینکه سید حسن نصرالله با ابتکار عمل مدبرانه خود، تهدید بزرگ به وجود آمده را تبدیل به یک فرصت بینظیر کرد که ابتکارات حزبالله در این مرحله، واقعاً تحسینبرانگیز است.
برخی از درسها و پیامهای حوادث اخیر لبنان عبارتاند از:
۱. در فرصت تهدید پدید آمده، موقعیتی پیش آمد که شیعیان لبنان بخصوص دو گروه عمده شیعی (حزبالله و اَمل) از برخی اختلافات فاصله گرفته و به سمت وحدت و انسجام بیشتر حرکت کنند؛ ۲. بعد از بیدولت سازی، چند سال قبل که حدود سه سال طول کشید، حزبالله و جریان مقاومت (۸ مارس) موفق به توافق بر سر انتخاب نخستوزیر و معرفی کابینه، در کمتر از سه ماه شدند؛ ۳. برای اولین بار در تاریخ چنددهه اخیر لبنان یک نخستوزیر، خارج از جریان ۱۴ مارس (جبهه مخالف مقاومت) با رأی ۶۹ در برابر ۱۲ رأی (نواف سلام، کاندیدای موردحمایت آمریکا) انتخاب شد؛ ۴. برای اولین بار کابینه ۲۰ نفری (اکثراً خارج از فهرست احزاب سیاسی) تشکیل شد و عملاً جایی برای سعد حریری و همپیمانانش نماند. سعدحریری تا آخرین روز معرفی اعضای کابینه (اول بهمن ۹۸) تمام تلاشهای خود را برای عدم معرفی نخستوزیر و تشکیل کابینه به کارگرفت، اما راه بهجایی نبرد؛ ۵. این اقدام هم پیروزی بزرگ برای اعتراضات مردم لبنان و هم پیروزی بزرگ سیاسی، برای جبهه مقاومت (آنهم در سختترین شرایط) به شمار میرود؛ ۶. آمریکا و رژیم صهیونیستی و اتباع منطقهایشان بخصوص عربستان و امارات، بازندگان بزرگ دیگر هستند و سعد حریری و جبههی ضدمقاومت که کاندیدایشان فقط ۱۲ رأی آوردند، شکستخوردگان دیگر این هماوردی بزرگ سیاسی هستند؛ ۷. با این پیروزی، مثلث طلایی مردم، مقاومت و ارتش حفظ شد و انسجام قوای سهگانه محکمتر گردید و مردم لبنان از رهگذر حوادث اخیر که نمایش زشت گستاخی و بیحیایی و خشونت و غارتگری عوامل آمریکا و ارتجاع منطقه بودند، بیشازپیش با چهره واقعی این عناصر آشنا شدند.
لبنان و راه دشوار پیش رو
البته حسان دیاب نخستوزیر لبنان و کابینه جوان وی، راه دشواری را در پیش رو دارند. تشدید دخالتهای پیدا و پنهان آمریکا، اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی از یکسو و فساد کارگزاران دولتی و ضعف مفرط اقتصاد این کشور بهاضافه تحرکات عوامل بازیخورده جبهه غربی- عبری- عربی در ناامن سازی لبنان و نیز کارشکنی افرادی چون سعدحریری و سمیرجعجع و ولیدجنبلاط (مثلث شوم جبهه ضد مقاومت) ادامه راه را بر نخستوزیر جدید سخت خواهد کرد. اما بیتردید حمایت مردم لبنان و جبهه مقاومت از دولت حسان دیاب (مادامیکه در این مسیر حرکت کند) موجب رفع تهدیدها و دفع کارشکنیها خواهد شد و شکستهای راهبردی آمریکا کماکان ادامه خواهد یافت.
ارسال نظرات