11 آذر 1398 - 15:50

درس‌ها و آموزه‌های آشوب‌های عراق و لبنان

اقشاری از مردم در هر دو کشور لبنان و عراق، به دلیل مشکلات معیشتی و اعتراضات به مسائل اقتصادی و نحوه مقابله با مفاسد، به خیابان‏ها آمده و در تظاهرات خود خواستار بهبود وضعیت معیشت و همچنین تقلیل فساد در کشور خود شدند
نویسنده : حسن رشوند
کد خبر : 4536

پایگاه رهنما:

اقشاری از مردم در هر دو کشور لبنان و عراق، به دلیل مشکلات معیشتی و اعتراضات به مسائل اقتصادی و نحوه مقابله با مفاسد، به خیابان‏ها آمده و در تظاهرات خود خواستار بهبود وضعیت معیشت و همچنین تقلیل فساد در کشور خود شدند؛ ولی برخی رسانه‏ها تلاش کردند این تظاهرات را به عنوان اعتراض برعلیه نفوذ ایران به تصویر بکشند. البته آنان که با شرایط منطقه آشنایی دارند به خوبی می‏دانند که چیزی به نام نفوذ ایران که توسط ایالات‌متحده و متحدین آن در منطقه مطرح می‏شود، صحت ندارد.
این تحلیل به برخی واقعیت‌های فرهنگی و سیاسی موجود در فضای عمومی عراق و لبنان و از سویی به لزوم عبرت‌آموزی از وقایع اخیر این دو کشور می‏پردازد:

ریشه های رابطه فرهنگی ایران با سایر کشور‌های منطقه غرب آسیا
ملت‌های منطقه غرب آسیا به دلایل مختلف نوعی ارتباط فرهنگی باهم دارند. شاید اگر بخواهیم ریشه‏های این ارتباط فرهنگی میان ملت‏های منطقه از جمله ایران، عراق، سوریه و لبنان را به‌صورت خلاصه برشماریم، باید آن را حاصل صد‌ها سال فرهنگ و تمدن مردم این منطقه بدانیم و اگر مثلاً شیعیان در عراق و یا لبنان احساس وابستگی به ایران داشته باشند و یا اهل تسنن احساس وابستگی به عربستان و یا ترکیه داشته باشند و یا ملی‌گرایان عرب منطقه احساس وابستگی به مصر داشته باشند، امر عجیبی نیست و این وابستگی را نمی‌توان یک‌طرفه دانست. نکته‏ای که آمریکایی‏ها به‌هیچ‌وجه توان درک آن را ندارند.

مزیت مهم ایران نسبت به آمریکا و ایادی منطقه‌ای آن
مشکل متحدین آمریکا مانند عربستان سعودی در منطقه این است که حتی میان اهل تسنن نتوانسته‌اند جایگاه و اعتباری برای خود نگاه‌دارند، چون رهبران آن‌ها دور از مردم بوده و هستند. در مقابل، ایران اسلامی توانسته روی رابطه با ملت‌ها سرمایه‌گذاری کند و طبیعتاً این ارتباط روزبه‌روز قوی‌تر شده و خواهد شد. به همین دلیل است که وقتی برخی به کنسولگری ایران در بصره حمله می‏کنند، مشاهده می‏کنیم هزاران نفر از عشایر و مردم منطقه بصره جهت دلجویی از ایرانی‏ها در مقر کنسولگری ایران حضور پیدا می‏کنند. شگردی که رسانه‏های وابسته به آمریکا و متحدین آن در منطقه استفاده می‏کنند این است که تعدادی افراد را اجیر کرده و درگیر و دار تظاهرات و اعتراض‏ها، شعار‌هایی را برعلیه ایران مطرح می‌کنند و برخی خبرنگار وابسته به رسانه‏های آن‌ها این تصاویر را ضبط کرده و مخابره می‏کنند و تلاش می‏کنند القا کنند که خطوط اصلی اعتراضات برعلیه ایران بوده است. شگردی که در فتنه ۸۸ و ۹۶ برخی عوامل وابسته به دشمن استکباری و مرتجعین سعودی آن‌ها در ایران، با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» انجام دادند و از همین گروه اندک سازمان‌دهی شده، فیلم و عکس تهیه و از طریق شبکه‌های مجازی به بی‌بی‌سی، voa و... فرستاده شد تا ضمن تلاش برای تغییر نگاه مردم غزه و لبنان نسبت به ایران و تشکیک در حمایت‌های جمهوری اسلامی از جریان مقاومت، به‌نوعی موجب ایجاد کینه مردم ایران به ملت‌های همسو با سیاست‌ها و منافع جمهوری اسلامی شدند. اگر در جریان آشوب‌های اخیر آبان ماه باز دست دشمن و عناصر میدانی آن‌ها در اینترنت و فضای مجازی اعم از تلگرام، اینستاگرام و... باز بود، یقیناً برای تحریک افکار عمومی و آوردن مردم به خیابان‌ها از همین شگرد سوخته که آن سال‌ها در ایران و همچنین در چند ماه اخیر در عراق و لبنان علیه جمهوری اسلامی استفاده کردند، مجدداً استفاده می‌کردند.

واقعیت‌های اقتصادی و ریشه‏ های حقیقی اعتراضات را بپذیریم
مقصود، توجیه اوضاع اقتصادی بد و یا فساد در لبنان و یا عراق نیست؛ چراکه مسئله وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم عراق به‌هیچ‌وجه درخور شأن فرهنگی و واقعیت‌های منابع اقتصادی آن‌ها نیست. این وضعیت برای جمهوری اسلامی ایران که به‌نوعی درگیر مشکلات اقتصادی است و مردم نسبت به آن اعتراض‌هایی دارند، درس‌آموز است؛ اما نباید فراموش کرد به هر صورت شرایط منطقه و نفرت فکری، فرهنگی که مردم عراق و لبنان از ایالات‌متحده و متحدین آن‌ها دارند، قطعاً در هر انتخاباتی که برگزار شود باز این متحدین ایران در آن کشور‌ها هستند که پیروز انتخابات خواهند شد؛ لذا با توجه به اینکه ایرانی‏ها به خوبی به شرایط سیاسی هر دو کشور عراق و لبنان، واقف هستند نیازی نمی‏بینند بخواهند در این کشور‌ها دخالتی کنند، چون هدف اصلی آمریکا و متحدین آمریکا در عراق و لبنان این است که متحدین ایران را به خیابان بکشند و مردم را رو در روی آن‌ها قرار دهند.

درس‌هایی که از ناآرامی‌های عراق و لبنان باید گرفت.
اما در این رهگذر، درس‌ها و عبرت‌هایی باید مورد توجه سیاستمداران داخلی و کشور‌های متحد ایران همچون عراق و لبنان قرار گیرد که نتیجه این ملاحظات، کمتر شدن حاشیه خطر محور مقاومت و گرفتن فضای مدیریت اجتماعی و رسانه‏ای از دست دشمن به‌ویژه آمریکا و ایادی سعودی آن خواهد بود:
۱. دشمن بیدار است: تحولات عراق، لبنان و آشوب‌های آبان ماه در ایران نشان داد که دشمن را به‌هیچ‌وجه نباید دست‌کم گرفت و از طراحی و اجرای توطئه و دسیسه‏های دشمنانه آن غافل شد.
۲. لزوم ارتقاء شبکه رصد و تحلیل محور مقاومت: شبکه اطلاعاتی محور مقاومت باید به‌روزتر و دقیق‌تر اتفاقات و جریانات را رصد کنند و مورد تحلیل قرار دهند. چه‌بسا پیش از اینکه طرحی به مرحله‌ی اجرا برسد، بتوان از وجود آن با خبر شد و آنرا در نطفه خفه کرد و یا در آستانه اجرایی شدن طرح‏های مخفی، باتدبیر و سرعت، در جلوگیری از تشکیل بحران، موفق عمل کرد. اگر تحولات این دو کشور را مسئولین به‌ویژه دستگاه‌های امنیتی به‌درستی رصد کرده بودند و یا نسبت به خبر‌های هشدار گونه برخی مسئولین کشور‌های همسایه همچون ترکیه در احتمال انتقال آشوب‌ها از عراق و لبنان به ایران توجه کرده بودند، یقیناً این اتفاق با این حجم، عمق و گستره در آشوب‌های اخیر در ایران رخ نمی‌داد.
۳. بهانه‏های فتنه و آشوب را از دست دشمنان باید گرفت: گاهی در به وجود آمدن بحران‌های اجتماعی و امنیتی، زمینه و بهانه را خود نیرو‌های اجرایی در بستر یک تصمیم و انجام یک عمل غلطی در کشور‌ها ایجاد می‏کنند. طبعاً با پیش‌فرض قراردادن وجود و حضور دشمنان بیدار و مترصد دشمنی، بسیاری از تصمیمات اجرایی کشور که می‏تواند مایه و زمینه اعتراضات مدنی باشد را می‏توان بهتر و حساب‌شده‌تر مدیریت و اجرا کرد تا مورد سوءاستفاده دشمنان قرار نگیرد. در عراق و لبنان، شکاف درآمدی بین افراد جامعه و فساد و رانت‌خواری باعث آن آشوب‌ها شد و در ایران هم علاوه بر اینکه مردم نسبت به کوچک شدن سفره خود اعتراض دارند، اجرای غلط و بدون تدبیر در سهمیه‌بندی بنزین و افزایش قیمت آن، زمینه این آشوب‌های لجام‌گسیخته شد.
۴. تحولات باید مدیریت شود: هر صحنه‏ای نیاز به مدیر دارد؛ لبنان با مدیریت بحرانی که دبیر کل حزب‌الله در پیش‌گرفته است، شرایط نسبتاً بهتری در مقایسه با عراق دارد. حزب‌الله و به‌خصوص سید حسن نصرالله با برخوردار بودن از توان هدایت اجتماعی، افشاگری، روشنگری و ... نقش بسزایی در تحولات دارند؛ اما متأسفانه در عراق ما شاهد چنین مدیریتی نیستیم. نهاد مرجعیت و همچنین نهاد‌های اجتماعی و سیاسی و نهاد اجرایی و امنیتی در عراق نیاز به هوشیاری و ساماندهی و سازمان‌دهی بیشتری دارد تا به وضعیت مطلوب موردنظر دست یابند. در ایران نیز اگر مدیریت هوشمندانه و جوانمردانه رهبر معظم انقلاب نبود، حتماً تاکنون درگیر آشوب‌هایی که به بهانه افزایش قیمت بنزین صورت گرفت، بودیم.

ارسال نظرات