به نقل از مشرق - روزنامهها در لابهلای گزارشها و سرمقالهها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص می دهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره میکند.
***********
بولتننویس فراری دولت اصلاحات که در شبکه دولتی انگلیس کار میکند، کوشید موضع صریح رهبری درباره مذاکره با آمریکا را تحریف کند.
حسین باستانی در وبسایت بیبیسی نوشت: در بخشی از صحبتهایی که امروز از رهبر جمهوری اسلامی منتشر شده آمده: «چنانچه آمریکا توبه کرد و به معاهده هستهای بازگشت، آن وقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند، اما در غیراین صورت هیچ مذاکرهای بین مسئولان جمهوری اسلامی و آمریکاییها اتفاق نخواهد افتاد، نه در نیویورک و نه غیرآن.»
این اظهارات، بیش از هرچیز به معنی منتفی شدن گمانهزنیهای گذشته در مورد احتمال ملاقات روحانی و ترامپ در نیویورک بهنظر میرسد. اما اظهارات اخیر، علیرغم لحن تند آن، با مواضع قبلی آیتالله خامنهای در مورد مذاکره با واشنگتن تفاوت قابل تأملی دارد.
صحبت جدید آقای خامنهای، در درجه اول یادآور مواضع حسن روحانی، در گذشته است که مکررا، شرط مذاکره با آمریکا را بازگشت آن کشور به برجام و رفع تحریمهای هستهای اعلام کرده بود. آقای روحانی به اینترتیب، عملاًً شرط مذاکره با آمریکا را تغییر رفتار دولت ترامپ در ارتباط با توافق هستهای و تحریمها دانسته بود، در حالی که بهنظر میرسید موضع رهبر جمهوری اسلامی، اساساً نفی هرگونه مذاکره با دولت آقای ترامپ باشد.
آیتالله خامنهای در ۲۴ اردیبهشت گفت مذاکره با آمریکا «سم است» و «مذاکره با دولت کنونی آمریکا یک سم مضاعف است». اظهاراتی که بطور گسترده، با برجسته شدن عبارت «سم مضاعف»، در سطح طیفی از رسانههای رسمی و مجازی برجسته شد.
او حتی در ۲۳ خرداد، در دیدار با نخستوزیر ژاپن که حامل پیام دونالد ترامپ بود، گفت: «جمهوری اسلامی ایران به مدت پنج، شش سال در موضوع هستهای با آمریکا و اروپاییها در قالب ۱ + ۵ مذاکره کرد و به یک نتیجه هم رسید، اما آمریکا زیر این توافق و قرارداد قطعی زد، بنابراین کدام فرد عاقلی است که دوباره با کشوری که زیر تمام توافقها زده، مذاکره کند؟ ما به هیچ وجه تجربه تلخ مذاکره چند سال اخیر با آمریکا را تکرار نخواهیم کرد.»
نهایت آنکه، انگار موضع قبلی آیتالله خامنهای که «به هیچ وجه» با آمریکا مذاکره نخواهد شد، در بیانات امروز تبدیل شده به اینکه «هیچ مذاکرهای اتفاق نخواهد افتاد» مگر اینکه دولت دونالد ترامپ «به معاهده هستهای بازگردد». هرچند با قید این تبصره که در صورت تحقق چنین شرطی، گفتوگو با واشنگتن در قالب مذاکرات ۱+۵ ممکن خواهد بود.
تبدیل شدن «نفی مطلق مذاکره» به «نفی مشروط» آن در صحبتهای آقای خامنهای، به خودیِ خود، قابل توجه بهنظر میرسد.
این مغالطه بولتننویس انگلیس در دفتر خاتمی، در حالی است که رهبر انقلاب دیروز مجاز بودن شرکت طرف آمریکایی در جمع کشورهای عضو برجام (در صورت توبه و بازگشت به تعهداتش در قالب لغو تحریمها) را مطرح کردند و نه مذاکره جدید.
توضیح اینکه طبق توافق برجام، اعضای آن هرچند ماه یکبار گردهم میآیند تا روند اجرای تعهدات طرفین یا احیاناً نواقص در اجرا را بررسی کنند. در واقع این نشستها، مذاکره جدید بر سر برجام یا فراتر از برجام نیست بلکه ناظر به روند درست و متقابل برجام است.
این در حالی است که آنچه آمریکاییها عقده و آرزویش را دارند و از سوی رهبر انقلاب با صراحت رد شد، مذاکره جدید برای افزایش تعهدات هستهای ایران و دائمیکردن آن در کنار مذاکره برای مهار و کاهش نفوذ منطقهای و قدرت نظامی بازدارنده ایران است.
آیا تحلیلگر بیبیسی، چنان کودن به لحاظ بهره هوشی است که تفاوت روشن این دو موضوع را نمیفهمد؟ یا اینکه تاریخ مصرفش برای بیبیسی مدتهاست تمام شده و مجبور است، تحلیل ببافد و رطب و یابس را سرهم کند تا تشفی خاطری برای بالاتریهای خود باشد که از اقتدار و صلابت و حکمت و استدلال در بیانات رهبر انقلاب اسلامی احساس تحقیر میکنند.
این را هم باید اضافه کرد که ادبیات اخیر رهبری تحقیر آمریکاست: «چنانچه آمریکا توبه کرد و بر معاهده بازگشت، آن وقت در کنار کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند». همین و بس!
ضرب شست دقیق و قدرتمندانه و مؤثر مقاومت یمن به عربستان و معادلات آمریکا، نشریات اصلاحطلبی را که معمولاً ساز مخالف مینوازند، منفعل کرد.
روزنامه دنیای اقتصاد در این باره تیتر زد: بزرگترین شوک طلای سیاه پس از جنگ خلیج فارس ثبت شد؛ پرواز نفت با سوخت آرامکو»
این روزنامه نوشت: کارشناسان عقیده دارند در صورت طولانی شدن روند بازیابی نیمی از تولید روزانه نفت عربستان که بر اثر حملات اخیر از دست رفته، بهای نفت به راحتی از سطوح 70 دلار در هر بشکه عبور کرده و به پیشبینی نفت 100 دلاری نزدیک میشود. ضربه خوردن به ذخایر استراتژیک نفت خام دنیا، از دیگر تهدیدهایی است که میتواند در صورت بروز اختلال در عرضههای بیشتر، بازار نفت را با کمبود مواجه سازد.
چنانچه روند بازیابی تولید بیش از 5 میلیون بشکه از تولیدات عربستان طولانی شود و ذخایر استراتژیک را تحت فشار قرار دهد تحقق پیشبینیهای حداکثری از آینده نفت دور از ذهن نخواهد بود.
«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «نفت پس از انفجار آرامکو»، هفت پیشبینی قیمتی از آینده طلای سیاه را بررسی کرده است. در میان این پیشبینیها، حداقل برآوردها از افزایش بهای نفت پس از اتفاقات اخیر، سه دلار بر بشکه و حداکثر 100 دلار بر بشکه عنوان شده بود.
روزنامه هفت صبح هم ذیل تیتر «فشار حداکثری بر ترامپ» نوشت: این بار ماجرا کمی متفاوت است چرا که این مسئله باعث شده که به گفته برخی منابع، میزان تولید نفت در عربستان ظرف یک روز نزدیک به پنجاه درصد کاهش پیدا کند و قیمت نفت تا 18 درصد رشد را تجربه کند که در نتیجه این اتفاقات رئیسجمهور آمریکا موافقت کرد تا این کشور ذخایر 630 میلیون بشکهای خود را باز کند تا کمی بازار نفت را متعادل کند.
حمله اخیر از یک جهت دیگر هم اهمیت دارد و آن هم اینکه چطور یمن، با تحمل این میزان از فشار محاصره اقتصادی و نظامی توانسته به این فناوری پهپادی و موشکی دست پیدا کند که عربستان سعودی که از آمریکا اسلحه دریافت میکند را مورد هجوم خود قرار دهد.
به هر روی نتیجه این اتفاقات آن شده که سیاست فشار حداکثری که ترامپ آن را پی گرفته بود، مانند یک بومرنگ به سمت خود او باز گردد. در واقع ایران با راهبرد پایان صبر استراتژیک خود و البته فعالکردن برخی از ظرفیتهای منطقهای خود توانسته متحدان آمریکا در منطقه را به شدت مورد فشار قرار دهد.
روزنامه اعتماد نیز در همین زمینه مینویسد: اصلا قرار نیست در ایام منتهی به انتخابات آمریکا این کشور در حمایت از متحدینی در خلیج فارس وارد جنگ شود. امروز انتخابات آتی آمریکا به معنای عقربه قطبنمای سیاستهای منطقهای آمریکاست. عربستان اگر بپذیرد که انصارالله این اقدام را انجام داده به معنای شکست در جنگ یمن و عدم دستیابی به اهداف است. در واقع به جهت سیاسی و حفظ پرستیژ مسیرهای خروج از یمن برای ریاض تنگتر میشود.
مشابه این اقدام را در موضوع فجیره میتوان دید، در حالی که امارات هیچ کشوری را محکوم نکرده بود، آمریکا ایران را بهعنوان مجری خرابکاری معرفی کرد. اما امارات هوشمندانه عمل کرد و به سرعت خود را از تله آمریکاییها خارج نمود. ابوظبی دریافته بود که قربانی تنش تصاعدی در منطقه خواهد بود چرا که اساسا در واشنگتن استراتژی بیشتر از فشار و تنگ کردن محاصره نسبت به ایران وجود ندارد.
روزنامه آفتاب یزد هم معتقد است: تحولاتی که در آرامکو رخ داده و در آن پهپادها موفق شدند یکی از بزرگترین پالایشگاههای نفتی دنیا را هدف قرار دهند، تواناییهای نظامی حوثیهای یمن را به نمایش میگذارد و از طرفی دیگر تهدیدات جدیدی که متوجه دولت عربستان شده است را نشان میدهد.
اما برخلاف تصورات بسیاری، واکنشهای اولیه به این اقدام نشان میدهد که نه آمریکا و نه عربستان بهدنبال این نیستند که اقدام نظامی علیه ایران انجام دهند. به نظر میرسد که عربستان هم مانند امارات و ماجرای به آتش کشیده شدن نفتکشها در بندر فجیره قصد ندارد در فضای موجود، اقدام نظامی و یا تنشی بیشتر از این که در منطقه هست، شکل بگیرد.
همینقدر که مشخص شد، زدن پالایشگاه، صادرات نفت عربستان را به نصف کاهش میدهد به اندازه کافی برای عربستان هشداردهنده است که هرگونه تنش بیشتر در منطقه تا چه حد میتواند زیرساختهای اقتصادی این کشور را ویران کند.
یک حامی سفت و سخت برجام تصریح کرد حتی اگر اروپا اعتبار 15 میلیارد دلاری برای ایران اختصاص دهد نباید مذاکره جدیدی فراتر از برجام با ترامپ کرد، چرا که روی تعهد او نمیشود حساب کرد.
حسن بهشتیپور در یادداشتی نوشت: در موضوع اختصاص اعتبار ۱۵میلیارد دلاری که در پیشنهادی فرانسویان عنوان شده، قرار است فرانسویها وامی را به ایران پرداخت کنند که بلاعوض نیست. بلکه قرار است ایران از طریق فروش نفت، ۱۵ میلیارد دلار را به طرف فرانسوی بازگرداند.
در ازاء آن هم ایران باید روند کاهش تعهدات برجامی را متوقف کند. البته آنها انتظار دارند پس از موفقیت این طرح فرانسوی، ایران مذاکرات در موضوعات غیر از برجام را هم بپذیرد، چنانکه در بیانیه تازه اتحادیه اروپا از ایران خواسته شده که به میز مذاکرات بازگردد.
هرچند که دستور مذاکره را عنوان نکردهاند اما بهجای این که آمریکا را محکوم کرده و بپرسند که چرا از برجام خارج شده، از ایران درخواست بازگشت به مذاکرات را دارند! مذاکراتی که طرف مقابل انتظار دارد همان موضوع سهگانهای که ترامپ در پی آن است : ۱- محدود کردن برد موشکهای ایران ۲- حمایت نکردن ایران از گروههایی که ما به آنها مقاومت میگوییم و طرف مقابل آنها را تروریست مینامد.
مثل حماس و حزبالله و حوثیهای یمن و غیره ۳- توقف غنیسازی اورانیوم. یعنی این سه موضوع شاخص است که طرف غربی خواهان پذیرش مذاکره روی آنهاست. این درحالی است که ایران مذاکرات در خارج از چارچوب برجام را نمیپذیرد، چراکه این طرف مقابل بودکه برجام را اجرایی نکرد. بنابراین قصد آنها این است که ایران را پای میز مذاکره آورده تا بتوانند در این خصوص تبلیغات به راه اندازند.
حالا سوال این است که اگر این ۱۵ میلیارد دلار به ایران داده شود و این موضوع قطعی شده و محدودیت بصورت موقتی از سوی آمریکا برداشته شود، آیا ایران مذاکره راجع به سایر موضوعات را بپذیرد یا خیر؟ در پاسخ به این سوال اغلب کارشناسان معتقدند تا زمانی که این تحریمها پایان پیدا نکند، مذاکرات جدید خطای بزرگی است.
حالا اگر آمریکاییها و فرانسویان ۱۵ میلیارد فوق را قبل از مذاکره، گشایش حساب کرده و ایران یقین پیدا کند که این مبلغ فضای تازهای در اقتصاد کشور ایجاد خواهد کرد، آیا صلاح خواهد بود راجع به موضوعات غیر برجامی مذاکره شود؟ در این زمینه بین کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند میتوان مذاکره را انجام داد.
اما برخی دیگر معتقدند مذاکراتی که نتیجه آن معلوم بوده و یک طرفه است - برخلاف برجام که عرف بود- حداقل تا زمانی که اهرم تحریم وجود دارد صلاح نیست مذاکرهای انجام شود، حتی اگر گشایش اعتبار ۱۵ میلیارد دلاری صورت بپذیرد. من جزء گروه دوم هستم و معتقدم اصولا نمیتوانیم با این وعده دلخوش باشیم.
چون اولا مذاکرات طولانی مدت خواهد بود و ثانیا نمیدانیم بعد از مذاکرات طرف مقابل دوباره دبه خواهد کرد یا خیر؟ ضمن این که در مذاکرات رفتار ترامپ با کره شمالی و طالبان را به تجربه دیدهایم. ترامپ کسی نیست که بتوان روی رفتار او در هر زمینهای حساب کرد.
دولت در 6 سال گذشته 15 طرح مسکن اجرا کرده اما هیچکدام موفق و مفید نبوده است.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی نوشت: آمار و ارقام مربوط به حوزه مسکن در طول مدت تصدی عباس آخوندی بر وزارت راه و شهرسازی نشاندهنده عملکرد اشتباه او در این بخش است؛ افزایش 83 درصدی قیمت ساخت یک مترمربع واحد مسکونی، افزایش 60 تا 70 درصدی قیمت تمامشده مسکن، عدم پیشروی عملیات تکمیل واحدهای مسکونی مسکن مهر، حاکم شدن رکود تورمی در بازار مسکن و افزایش سقف وام خرید مسکن بدون در نظر گرفتن تبعات تورمی آن که باعث بر هم خوردن توازن در بازار مسکن شد تنها نمونهای از اتفاقاتی است که در دولت یازدهم و در زمان عباس آخوندی رخ داد.
بدیهی است که استمرار اشتباهات آخوندی طی پنج سال (از ابتدای دولت یازدهم تا مهرماه 97) وضعیت بازار مسکن را از هر زمان دیگری بحرانیتر و اعتراضها به عملکرد او را تشدید کرد.
عباس آخوندی از همان ابتدا مسکن مهر را طرح بیهودهای دانست که تنها منابع هنگفتی از سرمایه کشور را بلعیده است، لذا با وجود وعده تکمیل آن تا پایان دولت یازدهم، عملاً برای تکمیل مسکن مهر اقدامی نکرد. با وجود این او در ابتدای تصدی بر وزارت مسکن، دو طرح مسکن اجتماعی و مسکن حمایتی را با هدف حمایت از اقشار کمدرآمد ارائه داد.
مسکن اجتماعی البته طرح اختصاصی آخوندی نبود بلکه برخی از کشورهای صنعتی طی دهههای گذشته نیز با استفاده از این طرح در مسیر تأمین مسکن افراد کمدرآمد و متوسط جامعه گام برداشته بودند. قرار بود از سال ۹۶ تا پایان سال ۱۴۰۰ سالانه 100 هزار واحد مسکونی در قالب دو طرح مسکن اجتماعی و مسکن حمایتی ساخته و در اختیار متقاضیان قرار داده شود.
این در حالی است که طبق آمار موجود تاکنون، هیچ واحد مسکونیای در قالب این دو طرح ساخته و تحویل جامعه هدف نشده است. در واقع با وجود هیاهوی رسانهای دولت یازدهم که مدعی بود این طرحها مشکل بخش قابلتوجهی از تقاضای مسکن را حل میکند اما هیچیک از طرحهای مذکور نهتنها به اهداف از پیش تعیین شده دست نیافت، بلکه اجرای آن نیز متوقف شد.
فرهیختگان در ادامه، طرحهای مسکن حمایتی، بازآفرین شهری، طرح مسکن پیشگام، طرح حمایت از مستأجران، افزایش تسهیلات، طرح اقدام ملی (تام کاد، تام فاز، فاز، تام اچ و مسکن مشارکتی) را از دیگر طرحهای مطرح شده و بهسرانجام نرسیده دولت در عرصه مسکن معرفی کرد.
خبر اول اینکه، علی حسیننژاد، مترجم قدیمی و سابق در بخش روابط خارجی سازمان منافقین (مجاهدین خلق) در عراق تأکید کرد که سازمان منافقین در آستانه فروپاشی است.
به گزارش جماران، حسین نژاد در گفتوگویی در پاسخ به پرسشی درباره ارائه این سازمان به عنوان جایگزین نظام حاکم بر ایران گفت: اینها همه توهم و سخره برانگیز است و نشان دهنده یأس سازمان است. این سازمان پایگاه مردمی خود را داخل و خارج از ایران از دست داده است.
وی در پاسخ به پرسشی درباره «مسعود رجوی» رهبر منافقین که از سال 2003 تاکنون ناپدید شده است نیز گفت: سازمان منافقین اخیراً در کنفرانسی که به مناسبت پنجاه و پنجمین سال تأسیسش برگزار کرد، به مرگ مسعود رجوی اذعان کرد. حسیننژاد در این گفتوگو تصریح کرد:
بی تردید مسعود رجوی به عربستان فرار کرد و در آنجا مُرد. اگر این چنین نبود، یک مسئول عربستانی در سال 2017 در جریان کنفرانس سازمان منافقین در پاریس مرگ مسعود رجوی را اعلام نمیکرد. در جولای 2016 «ترکی الفیصل» رئیس اسبق سازمان اطلاعات عربستان در سخنرانیاش در کنفراس سازمان منافقین در پاریس به مرگ مسعود رجوی اشاره کرد.
وی چندین بار در اشاره به مسعود رجوی کلمه «مرحوم» را تکرار کرد. حسیننژاد درباره دلیل پنهانکاری درباره مرگ مسعود رجوی نیز گفت: سازمان منافقین مرگ وی را از بیم فروپاشی سازمان و جداییهای در صفوف سرکردگانش، پنهانکاری میکند.
خبر دیگر اینکه،سردبیر واشنگتن پست در مقالهای نوشت: پس از یورش شنبه به آرامکو، عربستان سعودی و امریکا، انگشت اتهام را به سوی ایران گرفتهاند اما بدون شواهد. به گزارش جماران، وی افزوده: آنچه روشن است، اینکه تنشها بیشتر شده و به نظر میرسد رئیس جمهوری امریکا که خود با سیاست «فشار حداکثری»اش، این بحران را کلید زد، اکنون هرگونه توانایی برای کنترل آن را از دست داده است.
این طور پیداست که ترامپ اخیراً متوجه چاهی شده که برای خودش در خاورمیانه کنده است. به نظر میرسد او به تلاش فرانسه برای برگزاری دیداری با رئیس جمهوری ایران، پاسخ مساعد داده باشد که چه بسا نیازمند کاهش تحریمهاست.
جالب اینکه وی روز یکشنبه بازهم به تناقضگویی پناه برد و تکذیب کرد که پیشنهاد گفتوگوی بدون پیش شرط با تهران را داده است حال آنکه بارها این حرف را زده بود. این همان آشفتگیای است که ایران را به تشدید تنش وا میدارد و نهایتاً ترامپ را در واکنش به آن فلج میسازد.
شنیدیم که،سفیر ایران در انگلیس گفت: دادگاه عالی بریتانیا درخواست وکلای امریکایی برای محکومیت ایران به پرداخت حداقل ۵۱۲ میلیون دلار خسارت بابت تلفات نظامیان امریکا در پایگاه خُبر عربستان (Heiser Case) را رد کرد.
به گزارش «ایران»، حمید بعیدی نژاد در «توئیتر» نوشت: دادگاه عالی بریتانیا بعد از ۷ سال، درخواست وکلای امریکایی برای محکومیت ایران به پرداخت دستکم ۵۱۲ میلیون دلار خسارت بابت تلفات نظامیان امریکا در پایگاه خُبر عربستان (Heiser Case) را مردود دانست و اعلام کرد رای محاکم امریکایی علیه دیگر کشورها، در سیستم قضایی انگلیس قابل پیگیری نیست.
وی افزود: رأی دادگاه عالی بریتانیا به این وسیله امکان طرح دعاوی جدید وکلای امریکایی علیه ایران را مانع میشود. به گفته بعیدینژاد، این رأی با توجه به تصمیم اخیر کانادا برای فروش اموال دولت ایران در این کشور، اهمیت بیشتری مییابد و نشان میدهد که چگونه امریکا و کانادا اصولیترین مقررات بینالمللی را نقض میکنند.
دست آخر اینکه، صدراعظم آلمان که دریک نشست مطبوعاتی مشترک با پادشاه اردن به پرسشهای خبرنگاران پاسخ میداد، گفت: آلمان قویاً معتقد است که توافق هستهای با ایران که در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، ساختاری است که برای کاهش تنشها باید به آن رجوع کنیم.
به گزارش ایرنا، وی ادامه داد: اما موضوعات دیگری مانند برنامههای موشکی بالستیک ایران و درگیریهای سوریه وجود دارد که باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. صدراعظم آلمان خاطرنشان کرد: متأسفانه در روزهای اخیر تنشهای نگران کننده در منطقه خاورمیانه بیش از پیش افزایش یافته است و برلین همواره معتقد است که راه حلهای طولانی و استوار، بر اساس مذاکرات سیاسی به دست خواهد آمد. مرکل با اشاره به تحولات جاری در یمن تأکید کرد که هیچ علتی برای تغییر سیاستهای فروش اسلحه به عربستان وجود ندارد.
یک نهاد مهم دولتی در ابلاغیه روزهای اخیر خود به همه روسای سازمان ها و نهادهای دولتی از آن ها خواسته است با توجه به تکالیف مقرر در قانون و آیین نامه اجرایی رسیدگی به دارایی مقامات و مسئولان نظام که توسط رئیس جدید قوه قضاییه ابلاغ شده، ضروری است حداکثر ظرف دوهفته درخصوص تکمیل اطلاعات مدیران جهت ارائه گزارش به قوه قضاییه اقدام شود. این بخشنامه همچنین هشدار داده در صورت اقدام نکردن به موقع، فهرست دستگاه ها و افراد به دستگاه قضایی اعلام رسمی خواهد شد.
طبق بخشنامه روزهای اخیر یک مقام مسئول اقتصادی در دولت به تعدادی از مدیران زیرمجموعه، اعلام شده حسب توافق های صورت گرفته، قرار است از شهریورماه ماهیانه چند هزار تن گوشت قرمز گرم از طریق واردات دام زنده با مبدأ استان سیستان و بلوچستان وارد کشور و توسط بازوهای بخش دولتی و خصوصی در سراسر کشور توزیع شود به شرطی که معیارهای کیفی، قیمت رقابتی و تایید دام پزشکی این محموله ها نیز حاصل شود
ارسال نظرات