هرگونه کنشگری آمریکا برای حل بحران در روابط کشورهای عضو شورای همکاری به صورت اعمال فشار برای واداشتن کشورهای محاصره کننده به پایان تحریم های خود علیه قطر امکانپذیر است و پذیرش شروط 13 گانه محاصره کنندگان از سوی قطر موضوعی منتفی در هر مذاکرهای خواهد بود که با ابتکار عمل واشنگتن صورت گیرد
پایگاه رهنما:
به نقل از الوقت-اگرچه موضوع بحران در شورای همکاری خلیج فارس که در ژوئن سال ۲۰۱۷ با محاصره قطر توسط ۵ کشور عربستان، امارات، بحرین، اردن و مصر به وقوع پیوست طی ماههای اخیر تحت شعاع بالا گرفتن تنشها در خلیج فارس از کانون توجهات خارج شد، اما اختلافات و درگیریهای پشت پرده در قلب این سازمان به هیچ وجه کم نشده است. ریاض و ابوظبی به لابیگری علیه دوحه در مجامع بین المللی ادامه میدهند و هیچ نشانهای از کاهش محاصره اقتصادی دیده نمیشود. نمود بارز این مسئله را میتوان در در اجلاس سهگانه مکه که به درخواست سعودیها پس از حملات موشکی انصارالله به آرامکو برگزار شد، مشاهده کرد جایی که علی رغم دعوت از امیر قطر، شیخ تمیم حاضر به شرکت در این نشستها نشد.
علی رغم این موضوع طی روزهای گذشته شیخ صباح آل صباح امیر کویت برای دیدار با مقامات آمریکایی بویژه دونالد ترامپ راهی واشنگتن شد که بر اساس اعلام رسانههای کویتی یکی از محورهای اصلی این دیدار بررسی بحران در شورای همکاری بوده است. امیر کویت که طی دو سال گذشته نقش میانجی گر اصلی در مخاصمه میان کشورهای محاصره کننده و قطر را بازی کرده است پیش از سفر به آمریکا دیدارهای جداگانهای با عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر، شاهزاده «ترکی بن محمد بن فهد آل سعود»، وزیر مشاور عضو کابینه سعودی و «جاسم بن حمد آل ثانی» فرستاده شخصی امیر قطر به انجام رسانیده بود. دیدارهایی که به عقیده تحلیلگران نشانه دور جدیدتلاشهای کویت برای ایجاد گشایش در بحران شورای همکاری میباشد.
آمریکا به دنبال قطر
ناتوانی واشنگتن در یافتن راه حلی برای حل بحران بزرگ در شورای همکاری و یا عدم تمایل برای توسل به اهرم فشار و زور برای واداشتن دولتهای محاصره کننده به قطر به پایان دادن تحریم دوحه همزمان با افزایش ضعف بین المللی ایالات متحده، بویژه از دسامبر ۲۰۱۸ که ترامپ تصمیم به کاهش شمار نیروهای آمریکایی در منطقه گرفت همراه بوده است؛ بنابراین انتظار انجام یک معجزه از سوی آمریکا برای حل و فصل یکباره بحران انتظار بیهودهای است.
تحولات اخیر تأکید میکند که در درگیری درون شورای همکاری تا چه اندازه غیرقابل نفوذ شده است. قطر در نوامبر سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که از سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) خارج میشود تا در اول ژانویه سال ۲۰۱۹ این توانایی را به دست آورد تا مسیر مستقلی را در بازار بین المللی انرژی تنظیم کند. این اقدام قطر به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع در جهان و تنها یک بازیگر جزئی در صادرات نفت، عزم دوحه برای رهایی خود از سازمانی (اوپک) که مدتها در آن تحت سلطه عربستان سعودی بود و هر از گاهی برای محدود کردن تصمیمات قطر مورد استفاده قرار میگرفت، نشان داد. اقدام دوحه برای ترک اوپک و امکان اینکه دوجه با ایران به یک شراکت بزرگ بین المللی در زمینه انرژی در منطقه (بزرگترین مخزن گاز طبیعی در جهان) تبدیل شود، ریاض به شدت عصبانی کرد.
در این میان بازی هوشمندانه قطر توانسته است رضایت ایالات متحده را نیز جلب نماید. قطر با ایالات متحده گفتگو استراتژیک را آغاز نمود و در ژانویه سال ۲۰۱۸ تفاهم نامهای را با واشنگتن در زمینه "افزایش مبادلات اطلاعاتی، مختل کردن جریانهای تأمین مالی تروریسم و تشدید فعالیتهای ضد تروریسم" امضا کرد.
سیاست خارجی و نوع کنشگری دوحه در مهمترین تحولات و موضوعات منطقهای نیز به مرور زمان مقامات کاخ سفید را متوجه نیاز به پذیرش نقش آفرینی توازن بخش قطر نمود به صورتی که اکنون وزن قطر در تعیین کنندگی بحرانهای اصلی که آمریکا در منطقه درگیر آن است بسیار بیشتر عربستان سعودی میباشد.
نخست در موضوع تنشها در خلیج فارس و مقابله ایران و آمریکا که حتی به سرنگونی پهباد پیشرفته آمریکایی انجامید و میرفت تا به بحرانی بزرگ برای ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شود، برخلاف عربستان که راهبرد سوق دادن ترامپ به ورطه بحران را با همکاری امارات و تیم جنگ طلب بولتون- پمپئو در پیش گرفته بود، رویکرد دوحه تلاش برای تنش زدایی و جلوگیری از افزایش بحران بود که با چندین سفر مقامات این کشور به تهران و رد و بدل کردن پیامهای میان دو طرف صورت گرفت؛ لذا باید گفت که در شرایط تلاش گسترده ترامپ برای مذاکره با مقامات ایران، دوحه جایگاه مهمتری در ساست منطقهای آمریکا بازی میکند.
موضوع مهم دیگری که اکنون توجه کاخ سفید را به جلب همکاری دوحه معطوف داشته طبیعتاً مسئله افغانستان است. دوحه با میزبانی از تنها دفتر خارجی گروه طالبان، مکان اصلی مذاکرات نمایندگان آمریکا و طالبان طی ماههای اخیر بوده است. قطر با داشتن روابط خوبی که با طالبان و همچنین دولت افغانستان دارد بازیگری بسیار پرنفوذ از عربستان و امارات در پروندهای است که اکنون در دوران ترامپ، آمریکا در تقلا برای رهایی یافتن از آن پس از دو دهه جنگ بی حاصل میباشد.
موضوع مهم دیگر منطقهای که به عبارت دقیقتر مهمترین موضوع منطقه غرب آسیا میباشد و آمریکا برای پیش بردن سیاست خود در این موضوع همراهی قطر را نیازمند است مسئله فلسطین میباشد. طرح به اصطلاح صلح ترامپ با عنوان معامله قرن در گامهای آغزین خود با شکست کامل روبه رو شده و سردرگمی مقامات کاخ سفید در مورد چگونگی پیش بردن آن در آینده به وضوح قابل مشاهده است. در این میان عربستان سعودی که در گذشته یکی از مهمترین بازیگران ذی نفوذ در مسئله فلسطین محسوب میشد اکنون و بواسطه نوع کنشگری محمد بن سلمان عملاً از صحنه بازی کنار رفته و قطر با داشتن روابط خوب با غزه و موضع گیریِ در ظاهر مخالفت آمیز، اما مبهم نسبت به طرح معامله قرن در حال گرفتن جای عربستان میباشد.
در این شرایط و با توجه به سه محور مورد بررسی میتوان گفت: هرگونه کنشگری آمریکا برای حل بحران در روابط کشورهای عضو شورای همکاری به صورت اعمال فشار برای واداشتن کشورهای محاصره کننده به پایان تحریمهای خود علیه قطر امکانپذیر است و پذیرش شروط ۱۳ گانه محاصره کنندگان از سوی قطر موضوعی منتفی در هر مذاکرهای خواهد بود که با ابتکار عمل واشنگتن صورت گیرد.
ارسال نظرات