دکتر شعیب بهمن، کارشناس مسائل منطقهای در گفتوگو با رهنما
«فایننشالتایمز» در گزارشی سه سناریوی محتمل در صورت خودداری ترامپ و تناقضهای اروپا از تأیید پایبندی ایران به برجام را تشریح کرده است. سناریوی اول این است که برجام پابرجا میماند؛ برای تحقق این سناریو، دولت ترامپ و دیگر حامیان برجام، کنگره را قانع میکنند که مکانیزم ماشه را اجرایی نکند.
«فایننشالتایمز» در گزارشی سه سناریوی محتمل در صورت خودداری ترامپ و تناقضهای اروپا از تأیید پایبندی ایران به برجام را تشریح کرده است. سناریوی اول این است که برجام پابرجا میماند؛ برای تحقق این سناریو، دولت ترامپ و دیگر حامیان برجام، کنگره را قانع میکنند که مکانیزم ماشه را اجرایی نکند. سناریوی دوم این است که ایران و ۱+۵، دوباره بر سر برجامی جدید مذاکره میکنند. تحت این سناریو، کنگره تحریمهای ایران را بازنمیگرداند؛ ولی آمریکا تا یک قدمی خروج از توافق میرود و با استفاده از فشار حاصل، سعی میکند اروپاییها را به فشار بر ایران برای قبول بازمذاکره ترغیب کند. در توافق جدید حاصل از این بازمذاکره، شرایط سختتری برای جمهوری اسلامی ایران پیشبینی خواهد شد. طرفهای اروپایی برجام اصرار خواهند کرد که مفاد برجام، قابل تغییر نیست؛ ولی با تفسیر سختگیرانه از بندهای توافق موجود، دسترسی به اماکن نظامی ایران را خواستار میشوند. تحت این سناریو، استدلال ایران این خواهد بود که آمریکا با جلوگیری از سرازیر شدن سرمایههای خارجی به این کشور، توافق را تضعیف کرده و با همین استدلال، به اقدام علیه منافع آمریکا در منطقه دست میزند که نتیجه آن بیثباتی بیشتر خاورمیانه خواهد بود. سناریوی سوم، بازگشت به دوران تحریمهاست. در این سناریو، کنگره آمریکا تحریمهای پیشبرجامی ایران را بازمیگرداند و دورنمای ادامه حیات برجام مبهم میشود. در اینجا، آمریکا به دلیل حمله به توافق، مورد انتقاد قرار میگیرد. متحدان آمریکا، دولت این کشور را به پایبند نماندن به معاهدات متهم میکنند و شعارهای ترامپ برای مذاکره با کره شمالی به هیچ جا نمیرسد. تلاشها برای پابرجا نگاه داشتن برجام که حالا دیگر آمریکا عضوی از آن نیست، شکست میخورد و ایران آزاد خواهد بود که غنیسازی را بدون محدودیت و با فناوری بهتری از سر بگیرد؛ همچنین تنشها در خاورمیانه اوج میگیرد. اینها گمانهزنیهایی است که رسانههای غربی از آینده و دورنمای برجام مطرح میکنند. برای واکاوی بهتر این دورنما به سراغ دکتر شعیب بهمن، رئیس مؤسسه راهبردپژوهان جهان معاصر رفتیم و با وی درباره این موضوع همکلام شدیم.
* به عنوان مقدمه بفرمایید تحلیل شما از نوع موضعگیریهای آمریکاییها در ماههای اخیر درباره برجام چیست و دورنمای آن را چطور ارزیابی میکنید؟
درباره موضعگیری آمریکاییها در مسئله برجام باید به این نکته توجه داشته باشیم که این موضعگیریها در ماههای اخیر، موضعگیریهای چندان جدیدی نیست؛ به این معنا که از قبل هم پیشبینی میشد آمریکاییها به شکلهای گوناگون بر سر راه اجرای برجام مشکلات مختلفی را به وجود بیاورند، کما اینکه در دوره خود اوباما هم چندین بار تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کردند یا به تحریمهای موجود تداوم بخشیدند. بنابراین، آن چیزی که در سیاست خارجی آمریکا مهم است و درباره برجام هم صدق میکند، تعهد نداشتن آمریکاییها به توافقات بینالمللی خود با دیگر کشورهاست و اگر با کشور و کشورهایی مذاکره کرده و همکاری دارند، آن توافق و مذاکره را عملاً تا جایی پیش میبرند که صرفاً منافع خودشان را تأمین کند. هرگاه که احساس کنند منافع خودشان به صورت کامل تأمین نمیشود، بر طبل تغییر آن توافق میکوبند و خواستار تغییر و تحول میشوند. آمریکاییها در شرایط فعلی تلاش میکنند با اعمال سختگیریها و فشارهای بیشتر هم جمهوری اسلامی ایران و هم شرکای اروپایی را مجاب کنند که بار دیگر پای میز مذاکره بنشینند. آنها به خوبی میدانند توافقی که مورد رضایت تمامی طرفها بوده، به همین سادگی مورد مذاکره مجدد قرار نمیگیرد؛ به همین دلیل فشارهای خودشان را افزایش میدهند. از یک سو دامنه اتهامزنی خودشان علیه ایران را افزایش میدهند و از سوی دیگر رایزنیهای گستردهای را با کشورهای اروپایی انجام میدهند که همگی در راستای مذاکره مجدد است. بنابراین، هدف اصلی آمریکا به منزله دورنمای این اقدامات و موضعگیریها این است که بتوانند ایران را بار دیگر پای میز مذاکره بیاورند و افزون بر اینکه درباره خود مسئله هستهای در مذاکرات جدید سختگیریهای بیشتری بکنند، بازه برخی از تحریمها را افزایش بدهند تا بتوانند آن را به مسئله دائمی تبدیل کنند. هدف آنها این است که دیگر مسائل ایران را که جنبههای قدرت ملی و بینالمللی ایران را نیز در برمیگیرد، مشمول مذاکره کنند که از جمله آنها میتوان به روند موشکی و توان موشکی جمهوری اسلامی ایران و نفوذ منطقهای ایران و رویکردهایی که کشورمان در حوزه سیاست خارجه خود در مسائل منطقه و بینالمللی دارد، اشاره کنیم.
* همراهیهای اخیر اروپاییها در زمینه برجام با آمریکاییها تا چه میزان به مرحله اقدامات عملی خواهد انجامید؟
به نظر میرسد، همراهی اروپاییها با آمریکا یک همکاری دامنهداری خواهد بود؛ اروپاییها البته تلاش میکنند در این همکاری خودشان بین مسئله هستهای و دیگر مباحث مرتبط با ایران نوعی تفکیک ایجاد کنند. از نظر آنها، همین توافق هستهای موجود هم یک توافق خوب به شمار میآید و تمایلی ندارند که بخواهند درباره مسئله هستهای در شرایط فعلی بار دیگر پای میز مذاکره بنشینند؛ بنابراین میتوان گفت، با دولت ترامپ در آمریکا اختلاف دیدگاه دارند، اما از سوی دیگر درباره اینکه باید در زمینه نقش ایران در تحولات منطقهای و بینالمللی با ایران وارد مذاکره بشوند و این نقش را محدود کنند، به انحای مختلف با آمریکاییها همنظر هستند. مسئولان سیاست خارجی اروپا در طول این سالها همواره تأکید داشتهاند که اگر آمریکا توافق را به شکل فعلی بپذیرد و از آن خارج نشود، اروپاییها این آمادگی را دارند که در زمینه دیگر مسائل از جمله توانمندی موشکی یا نفوذ منطقهای ایران با آمریکاییها همراهی کنند. بنابراین، با وجود اختلاف دیدگاهی که در زمینه مسئله برجام بین آمریکا و اروپا وجود دارد، اما در دیگر مسائل همراهی و همنظری جدی وجود دارد که میتوانیم پیشبینی کنیم در هفتهها و ماههای آینده فشار اروپاییها هم برای انجام مذاکره در زمینه دیگر مسائل افزایش پیدا کند. به هر حال، اروپاییها و آمریکاییها تلاش میکنند از مدل و الگوی برجام بهره ببرند. آنها الگوی برجام و مذاکره با ایران را یک الگوی موفق تلقی میکنند و در عین حال تصورشان بر این است که اگر فشارها بر ایران بیشتر شود، ایران ناگزیر میشود پای میز مذاکره بنشیند؛ بنابراین در این دیدگاه، میتوان گفت: اروپاییها با آمریکاییها همسان هستند و دیدگاه مشترکی دارند؛ به همین دلیل میتوانیم پیشبینی کنیم که در آینده اروپاییها اختلاف نظر چندان زیادی با آمریکاییها نداشته باشند به ویژه در حالتی که بخواهند ایران را به پذیرش برجامهای دیگر مجبور کنند.
* با توجه به نوع برخورد متناقض غرب با پرونده هستهای ایران، جمهوری اسلامی ایران باید چه سیاستی را دنبال کند؟
سیاست جمهوری اسلامی ایران با توجه به برخوردی که کشورهای غربی دارند، قاعدتاً باید به استعدادها و توان داخلی کشور متکی باشد. هرچه از وابستگی و اتکا به کشورهای غربی کاسته و بر توان داخلی افزوده شود، جمهوری اسلامی ایران میتواند با موفقیت این فشار طرفهای غربی را پشت سر بگذارد. اگر اقتصاد مقاومتی به صورت جدی و فراگیر در همه نهادها به یک دغدغه و اصل تبدیل شود، ایران حتی از سختترین تحریمها هم میتواند به راحتی عبور کرده و مشکلات خود را حل و فصل کند. بنابراین، تکیه بر توان و ظرفیتهای داخلی میتواند مسئله مهم برخورد ایران با کشورهای غربی تلقی شود. نکته دوم این است که جمهوری اسلامی ایران باید همچون کارهای گذشته ظرفیت و توان خود را در سطح منطقه و بینالملل ارتقا بخشد. آنچه در طول سالهای اخیر سبب نگرانی اصلی و اساسی کشورهای اروپایی متحد واشنگتن شده، همین سیاست خارجی موفق ایران در سطح منطقه بوده است. امروز اگر به کشورهای بحرانزده اطراف ایران نگاه کنیم، متوجه میشویم آمریکاییها در مقاطع گوناگون تلاش کردند در کشورهای دوست و همسایه ایران بحران ایجاد کنند؛ اما امروز ایران با قاطعیت در مدیریت این بحرانها موفق بوده و این در حالی است که آمریکاییها ناکام این بحرانها به شمار میآیند. آمریکاییها با ایجاد آشوب و بحرانآفرینی سعی کردهاند با عناوین گوناگون از جمله اشتغال، سیاست خارجی خودشان را پیش ببرند؛ اما در نهایت این جمهوری اسلامی ایران بود که موفق به تبدیل چالشها به فرصت شد که این موضوع نه به دلیل مسئله هستهای و توان موشکی ایران، بلکه به دلیل همین نفوذ و اقتدار منطقهای ایران است. بنابراین، پیشبرد سیاست خارجه معقولانهای که ایران در طول سالهای اخیر دنبال کرده است، میتواند همچنان به منزله یکی از راهکارها و سیاستهایی باشد که ایران در قبال این برخورد دوگانه کشورهای غربی در دستور کار خود دارد.
* جمهوری اسلامی بارها تأکید کرده است توانمندی موشکی کشورمان قابل مذاکره نیست، اما آمریکاییها و اروپاییها همچنان این مسئله را تکرار میکنند، هدف آنها از این کار چیست؟
هدف اصلی آمریکاییها و اروپاییها از اینکه تمایل دارند توان موشکی ایران را پای میز مذاکرات بکشانند، این است که آنها خواهان تخلیه ظرفیتهای استراتژیک ایران هستند. اگر به روند سیاست خارجی آمریکا در طول سالهای گذشته نگاه کنیم، متوجه میشویم آنها کوشیدهاند بیشتر کشورهایی که به آنها حمله کردهاند، در وهله اول خلع سلاح کنند یا ظرفیتها و توانمندیهای استراتژیک آن کشورها را از آنها بگیرند. مصداق بارز آن عراق و لیبی است که آمریکاییها با فشارهای متعددی که به این کشورها وارد کردند، توانمندیهای آنها را از بین بردند و در مراحل بعدی موفق شدند بدون دردسر خاصی به این کشورها حمله کنند. در شرایط فعلی آمریکاییها با متحدان خود به این نتیجه رسیدهاند که ایران با توافقنامه برجام بخش مهمی از استراتژی هستهای خودش را از دست داده، چراکه بر این باور بودند ایران به دنبال طراحی بمب هستهای است؛ بنابراین هراس آنها این بود که ایران این ظرفیت راهبردی را دارد که در صورت تمایل بتواند استفاده دیگری از صنایع صلحآمیز خود کند. با همه این تفاسیر، ایران همچنان توانمندیهای دیگری دارد. در حوزه نظامی یکی از مهمترین دستاوردهای ایران در طول سالهای گذشته دستیابی به موشکهای دوربرد و قوی است که از نظر توانمندی نظامی توانستهاند در حالت تحریم شدید موشکی و تسلیحاتی بر توانمندی نظامی ایران بیفزایند. به همین دلیل است که آمریکاییها و اروپاییها از هیچ تلاشی برای تخلیه ظرفیتهای استراتژیک ایران در حوزه نظامی دریغ ندارند تا بتوانند ایران را خلع سلاح کنند؛ چرا که تأثیرگذاری ایران در جبهه مقاومت و پیروزیهای این جبهه در منطقه را برنمیتابند.
* اگر در پایان صحبتی دارید یا نکتهای در مسئله برجام به ویژه اصرار آمریکاییها و تناقضهای اروپاییها در تغییر مفاد برجام باقی مانده، بفرمایید.
پیش از انعقاد برجام یکی از مسائل مهم در سیاست خارجی ایران حول حل و فصل مسئله هستهای میچرخید. پس از حصول توافق هستهای نیز موضوع حفظ برجام به دغدغه اصلی برخی مبدل شده است؛ در حالی که در سیاست خارجی ایران مسائل مهم دیگری نیز وجود دارند که به آنها توجه چندانی نمیشود. نباید از یاد برد که آنچه موجب شد طرفهای غربی پای میز مذاکره با ایران بنشینند، موفقیتهای ایران در منطقه بود. در حال حاضر هم آنچه به نگرانی کشورهای غربی مبدل شده، همین نفوذ و قدرت منطقهای ایران است که متأسفانه برخی از نهادها به آن هیچ توجهی نمیکنند. تمرکز بیش از حد بر برجام که اساساً توافق چندان پر حاصلی برای کشور به شمار نمیآید، به نادیده گرفتن ظرفیتهای استراتژیک ایران در آینده منجر خواهد شد. نکته جالبتر آنکه بیتوجهیها موجب به وجود آمدن پرسشهای بیپاسخ و حتی هجمههایی درباره سیاستهای منطقهای ایران نیز شده است که باید چارهای برای آن اندیشید.
ارسال نظرات