سرویس سیاست مشرق- روزنامهها در لابهلای گزارشها و سرمقالهها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص میدهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره میکند.
******
ماجرای قتل همسر محمدعلی نجفی، نفاق اصلاحطلبان را از جهات مختلف روشن کرد.
به گزارش جهاننیوز، در برخی از حوادث شرایطی بوجود میآید که شعار و اهداف یک جریان سیاسی نزد افکار عمومی در بوته آزمایش قرار میگیرد. اردوگاه اصلاحطلب در هفته گذشته دچار شوکی بزرگ شد. یکی از اعضای اصلی این جریان سیاسی مرتکب قتل شد و اصلاحطلبان بلافاصله برای تطهیر وی دست به سناریوسازیهای مختلف زدند.
از جمله این سناریوها چسباندن وصله خیانت به مقتول بود. مقتولی که دیگر دستش از دنیا کوتاه است. البته این موضوع توسط پلیس تکذیب شد. اما پیشتر برخی از اصلاحطلبان حکم به مهدورالدم بودن مقتول دادند و ریختن خونش را حلال دانستند. جریانی که همواره با مجازات اعدام مخالفت میکرد و ژستهای انساندوستانه از خود بروز میداد حالا کارش به جایی رسیده که حکم به مهدورالدم بودن افراد میدهد!
از سوی دیگر سناریوسازیهای اصلاحطلبان برای تطهیر نجفی به جایی رسید که همسر مقتول وی را «پرستو» (جاسوس جنسی) نامیدند. جریان اصلاحات که همیشه مدعی حمایت از زنان هستند نه تنها در برابر خشونت علیه زنان آنهم در حد یک قتل سکوت اختیار کرد بلکه خود دست به خشونت گسترده و سازمان یافته نسبت به زنان با تهمتپراکنیهای مضاعف علیه همسر مقتول نجفی زدند.
سکوت زنان اصلاحطلب بخصوص سیاستمدارانی که در این عرصه جزو تابلوداران این جریان هستند نیز بسیار قابل تأمل است. «معصومه ابتکار» یکی از همین سیاسیون زن است. در اینجا آنچنان سکوت کرده که گویی یکی از زنان اصلی اردوگاه اصلاحات نیست. حضور ابتکار در سمت «معاون زنان و خانواده» رئیسجمهور نیز این سکوت را بیشتر تأملبرانگیز کرده است.
شهیندخت مولاوردی هم از جمله کسانی است که در موارد مختلف خصوصاً حضور زنان در ورزشگاهها و تقلیل جایگاه آنان به یک تماشاچی فوتبال تلاش فراوانی کرده است. در ماجرای اسیدپاشی مرموز به زنان نیز مولاوردی وارد معرکه شد.
اما حالا معاون سابق زنان و خانواده رئیسجمهور هم سکوت کرده است؛ بدتر از سکوت. او توییت میزند «گاهی سکوت از سر رضایت نیست. گاهی سکوت سرشار از ناگفتههاست و شاید سکوت برهها! همه سکوتها از یک جنس نیستند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…»!
به این لیست میتوان زنان اصلاحطلب مجلس از جمله «پروانه سلحشوری»، «فاطمه حسینی»، فائزه هاشمی «طیبه سیاوشی» و… را افزود. این دایره سکوت به سلبریتیها نیز میرسد. «مهناز افشار» از جمله سلبریتیهایی است که حاشیههای زیادی اخیراً ایجاد کرده است.
وی که خود را به عنوان یک حامی دوآتیشه هم جنسهای خود معرفی کرده حالا در برابر این موضوع تنها بیان میکند که نباید وارد بازی سیاسی شد. به این لیست زنان سلبریتی دیگر از جمله «ترانه علیدوستی» و… را نیز باید افزود.
روزنامه زنجیرهای شرق نوشت: وقت آن رسیده برخی از چهرههای اصلاحطلب به اصلاحطلبان دیگر «نه» بگویند. حتی اگر این نه گفتن به بهای شکست سنگین آنان در انتخابات مجلس و بهتبع آن انتخابات ریاستجمهوری تمام شود.
این روزنامه درباره راه خروج از انسداد نوشت: تجربه هشتساله دولت روحانی نشان داد «آری گفتن» به هر وضعیتی هزینه سنگینی دارد. نه گفتن بهمعنای انفعال و عافیتطلبی نیست؛ بلکه عدم مشارکت در وضعیتهایی است که به محدودیت بیشتر میانجامد.
آری گفتن به تلاشهای بیثمر به بهانه تظاهر به بودن مثل همهمهای در زیر بازارچه طاق ضربی است که چیزی از آن قابل شنیدن نیست و گاه بهمنزله پرحرفی مردم کوچه و بازاری است که بیش از آنکه گوش شنیدن داشته باشند، زبانی برای گفتناند. دولتها و جناحهای اصلاحطلب و مردم با خوکردن به واژه مصلحت در این زمینه همداستان بودهاند.
آنان میگویند: مصلحت دولت ایجاب میکند که… مصلحت اصلاحطلبان ایجاب میکند که… بحران نقطه تعیینکنندهای در جریان پیشرفت یک بیماری است؛ نشان میدهد که بیمار رو به التیام است یا بهسوی بدترشدن گام برمیدارد.
مصلحتاندیشی در دولت، در احزاب، چارهاندیشی برای ادامه بقا است. اینک دولت، خاصه اصلاحطلبان در برابر این پرسش قرار دارند که در این برهه از تاریخ چه خواهند کرد. پردهها کنار رفته و اصلاحطلبان واقعی پیش چشم مردم بیش از هر زمان دیگر قابل شناساییاند. مصلحت را باید کنار گذاشت و شفافیت را برگزید.
شفافیت و شجاعتِ کنارهگیری از کسانی که به هر دلیلی مانند ناکارآمدی، سوءاستفاده از قدرت و پشتپا زدن به اصول اصلاحطلبان و اخلاق سیاسی اینگونه شرایط را نامساعد کردهاند. اگر تا دیروز حضور در قدرت راه ناگزیر اصلاحطلبان در انتخابات بود، امروز حضور مشروط در قدرت الزامی است.
البته ناگفته پیداست که این حضورِ مشروط بیش از آنکه مرجعی بیرونجریانی داشته باشد، مرجعی مشخص و درونجریانی دارد. فرافکنی همه مشکلات و ناکامیها به عوامل بیرونی برخورد محافظهکارانه با خود است.
اصلاحطلبان بیش از آنکه منتقد تکنولوژی قدرت باشند، باید منتقد خود باشند؛ خودی که آنان را وامیدارد تا در هر شرایطی و با هر گزینهای خودبهخود در قدرت شرکت کنند و پس از شرکت، با علم بر ناکارآمدیِ برگزیدگانشان پای اشتباهات و خطاهای آنان بایستند.
اگر تا دیروز اصلاحطلبان به دلیل حضور در قدرت همه داشتههای سیاسی و سرمایههای اجتماعی خود را به میدان آوردند، امروز ناچار برای بقا و صیانت از اصلاحطلبی باید به بسیاری از اشخاص و موقعیتها نه بگویند.
یک روزنامه همسو با طیف مدعی اعتدال و اصلاحات، نسبت به تبلیغات غیراخلاقی در بیلبوردهای شهرداری ابراز نگرانی کرد.
«جمهوری اسلامی» نوشت: حدود یک ماه پیش، تبلیغ بیلبورد حاشیهساز در شهرستان بابل استان مازندران نمونه تلخ و غیراخلاقی و تا حدی شوکهکننده برای جامعه ما محسوب میشد که طراحان این تبلیغ دختر جوانی را برای معرفی آرایشگاهی زنانه، به خود بیلبورد ضمیمه کردند!
خودنمایی یک دختر جوان در کنار بیلبورد تبلیغی آن هم در ارتفاع غیرطبیعی همه معیارهای معقول و معمول تبلیغات را برهم زد تا اینکه با اعتراض افکار عمومی، آن بیلبورد جمع شد.
اما آن تبلیغ غیراخلاقی پایان کار نبود، بلکه انجامدهندگان کار درصدد محکزدن افکار و انتظارات جامعه و حتی برای جاانداختن سبکی جدید برای تبلیغ بودند تا با ورود یک انسان و دختری جوان بیشتر به اهداف تبلیغی خود دست یابند. طراحان بیلبوردهای تبلیغی در حرکتی خزنده و آسیبزا در برخی از تابلوها با واژگانی دوپهلو و غیراخلاقی و نگارش جملاتی سخفیف، سعی در جذب مخاطب کردهاند.
و اگر هرکس چنان واژههایی را در «فونت» بسیار درشت در مسیر اتوبان مشاهده کند یقیناً به اهداف زشت طراحان چنین تبلیغی پی میبرد؛ چرا که معنی معمولی واژهها را با «فونتی» بسیار ریز و حتی درون دو پرانتز یا آکولاد آوردهاند تا دیده نشوند!
در همین مسیر اگر سودجویان فرصت یابند، از واژههای مستهجن فوق هم عبور کرده و به تصاویر مستهجن میرسند، چرا که در منطق پول میتوان همه اخلاقیات را به مسلخ برد و یا با استفاده از تفاوت جنسیتی زن و مرد برای معرفی محصول خود، از ابزارهای جنسیتی متداول غربی در سطح وسیعتری کمک گرفت.
روزنامه جمهوری اسلامی تصاویری از این تبلیغات قلابی مستهجن را نیز منتشر کرد که کیهان از بازنشر آنها معذور است.
سخنگوی حزب کارگزاران در اطلاعیهای از همه فعالان اصلاحطلب خواست تا وحدت جبهه اصلاحات و ظرفیت تاثیرگذاری مثبت برای آینده ایران را پیشفرض اعمال خود قرار داده و به تنشها و تشتتهای ایجاد شده درباره حاشیههای بعد از قتل همسر نجفی خاتمه دهند.
در اطلاعیه «سیدحسین مرعشی» آمده است: «در پی بروز برخی اختلاف نظرها میان فعالان رسانهای و شبکههای مجازی اصلاحطلب درباره ابعاد ماجرای غمانگیز «محمد علی نجفی»، بدینوسیله از هواداران، اعضا و کارکنان نشریات و نهادهای وابسته به حزب کارگزاران سازندگی و همچنین کلیه کسانی که به مصالح عمومی ایران و وحدت و تقویت روزافزون جبهه اصلاحات تعلق خاطر دارند، تقاضا میشود که از طرح اظهارات یا پاسخگویی به نظرات که فضای تنشآلود و مبهم کنونی را تشدید کند، خودداری کنند.»
این واکنش در حالی است که کرباسچی دبیرکل کارگزاران، حزب اعتماد ملت را به خاطر عدم مراعات توصیه مراجع ذیصلاح درباره نجفی و اصرار بر شهرداری وی، سرزنش کرده است.
در همین حال روزنامه شرق با بیان اینکه برخی اعضای کارگزاران دنبال مقصر از میان اصلاحطلبان هستند نوشت: ابعاد سیاسی ماجرای قتل میترا استاد به درون جریان اصلاحات هم کشیده شد. این قتل گویا بهانهای شده برای اینکه بخشی از جریان اصلاحات در راستای اهداف سیاسی، دامن خود را از ماجرا بیرون بکشد و دیگری را مقصر جلوه دهد.
این خطی بود که از همان روز انتشار خبر قتل آغاز شد. نخستینبار غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، با توییتی عجیب و مبهم نوشت: «ماهیت تأسفبار حادثه قتل میترا استاد هرچه باشد نمیتوان مسئولیت کسانی را که دو سال قبل علیرغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت».
یکی دیگر از اعضای حزب هم فردایش در توییتی نوشت: «از نجفی قدیس نسازید. یکبار ساختید، او را به این روز انداختید. دوباره نسازید. دوباره نگویید که پرچم مبارزه با فساد برداشته بود. او غرق شده بود؛ و اذا قیل لهم لاتفسدوا فیالارض قالوا انما نحن مصلحون و هنگامی که به آنان گفته شود: در زمین فساد نکنید میگویند ما فقط اصلاحکنندهایم».
حزب کارگزاران در جریان انتخاب شهردار تهران بعد از انتخابات شوراها، به دنبال شهردارکردن محسن هاشمی، عضو منتخب شورا بود و چندان با نجفی سر سازگاری نداشت. این در حالی بود که نجفی زمانی عضو حزب کارگزاران بود. اصلاحطلبان عضو یا نزدیک به حزب اتحاد ملت، اما از شهردارشدن نجفی حمایت میکردند.
در نهایت طیف کارگزاران در جریان انتخاب شهردار مغموم شد. آن مغمومشدن علتش بود یا نه، حالا حزب سازندگی مدعی است که از همان روز نخست میدانسته که نجفی نباید شهردار میشده تا جایی که «محمد قوچانی»، سردبیر روزنامه سازندگی، هم گفته است: «یک طیف سیاسی که در این دو سال جدایی نجفی از کارگزاران در شهرداری تهران به او نزدیک شدند و با نادیدهگرفتن حوزه خصوصیاش او را قربانی اهداف سیاسی خویش کردند حال با اغراض شخصی و نادیدهگرفتن رسانههای دیگری که همین عکس را منتشر کردهاند با تمرکز بر سازندگی قصد انتقام از رسانهای را دارند که نشان داده است به مصداق «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» در نقد «تا جایی که بتواند» مستقل عمل میکند».
حالا هم از اینسو درحالیکه حسین مرعشی، سخنگوی حزب سازندگی، خواستار سکوت و پایان دادن به بحثها درباره ماجرای قتل شده و در اطلاعیهای از فعالان اصلاحطلب خواسته تا وحدت جبهه اصلاحات را پیشفرض اعمال خود قرار داده و به تنشها و تشتتهای ایجادشده درباره حاشیههای بعد از قتل همسر نجفی خاتمه دهند. اما از سویی دیگر محسن آرمین اصلاحطلب در تحلیلی که سایت جماران منتشر کرد و دیگر سایتها هم آن را بازنشر کردهاند، برخلاف مرعشی از لزوم اندیشیدن به این اتفاق و واننهادن نجفی سخن میگوید.
اصلاحطلبان در ماجرای قتل همسر شهردار اسبق تهران، اخلاق و شعارها را قربانی کردند.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست صرفاً اتفاقی جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسی مخالف نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفاده سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوط در جهت مقابل بود. اصلاحطلبان چه بلوایی از موجسازی علیه کل جریان به راه میانداختند.
با این حال، غوغازیستی اصلاحطلبان آن همه است که باز هم سیاسیکاری ر ا چاشنی یک پرونده جنایی کردند و صحنههایی زشت از بیاخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این موج هیچ سندی نداشت و کاربران مجازی اصلاحطلب برای توجیه قتل صورت گرفته، چنین ادعای بیسندی را مطرح کردند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاحطلب فضا را از فرط ابتذال به اوج رساندند و با تهمت به مقتول، از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچگاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد.
اصلاحطلبان فراموش هم کرده بودند که تا بیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیلهگرایی در برخورد با جنایتی این چنین باعث شده بود تا اصلاحطلبان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخودر با تهمتزنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاحطلبان اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود مسیر توبه از بیاخلاقیهای گذشته در پیش بگیرند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بیاخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک پنج گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاحطلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دستوپا کنند. اصلاحطلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.
خبر اول اینکه، علی مطهری، نماینده تهران در مجلس با ارائه پیشنهادی مبنی بر حضور موسوی، کروبی و احمدینژاد به عنوان مطلع در دادگاه محمدرضا خاتمی، از رئیس قوه قضائیه خواست خط قرمز مصنوعی درباره انتخابات ۸۸ و محصورین را بشکند.
به گزارش ایسنا، مطهری در بخشی از یادداشت خود با عنوان «دادگاه پر برکت» نوشت: «محاکمه آقای محمدرضا خاتمی به خاطر ادعای ۸ میلیون رأی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ فرصت مغتنمی است که یک بار برای همیشه پرونده حوادث سال ۸۸ که موجب تفرقه میان بخشی از ملت و کاهش سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی شده است، رسیدگی و بسته شود.
پیشنهاد میکنم در این دادگاه از آقایان موسوی، کروبی و احمدینژاد به عنوان مطلع دعوت شود تا حقیقت ماجرا روشن شود. کاری که باید در ماههای اول این حوادث انجام میشد یعنی محاکمه علنی متهمان این حوادث، خوب است لااقل در قالب حضور این متهمان در این دادگاه به عنوان مطلع، صورت پذیرد.»
وی افزود: «نباید گفته شود اگر فرضاً ادعای آقای خاتمی ثابت شود نظام آسیب میبیند، بلکه نظام از پنهانکاری، عدم شفافیت و بحث درباره فتنه ۸۸ را خط قرمز تلقی کردن، آسیب میبیند. نظام هیچگاه از صداقت و حقیقتجویی آسیب نمیبیند بلکه سرمایه اجتماعی آن افزایش مییابد.»
دومین جلسه دادگاه محمدرضا خاتمی به اتهام برخی ادعاها درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ روز شنبه برگزار شد. او در دادگاه درخواست کرده بود که برخی مطلعین از سوی دادگاه احضار شوند.
خبر دیگر اینکه، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، مسعود کاظمی روزنامهنگار بازداشتی را به چهار سال و ۶ ماه حبس محکوم کرد که در صورت قطعیت، طبق قانون ۲ سال آن اجرا میشود.
به گزارش ایرنا، سیدعلی مجتهدزاده وکیل مدافع مسعود کاظمی با اعلام این خبر افزود: «دادگاه انقلاب در ارتباط با عنوان اتهامی، نشر اکاذیب ۲ سال حبس، عنوان اتهامی توهین به رهبری دو سال حبس و از بابت اتهام توهین به مقامات دیگر، ۶ ماه حبس برای موکل من در نظر گرفته است.»
او با اعلام اینکه دادگاه، موکلش را از بابت مجازات تکمیلی به دو سال محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی نیز محکوم کرده است، گفت: با توجه به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی از مجموع احکام حبس صادره مجازات اشد یعنی دو سال حبس در صورت قطعیت قابلیت اجرا دارد.
او با اشاره به اینکه اتهام اجتماع و تبانی که سبب تشدید قرار وثیقه موکلش شده بود در کیفرخواست وجود نداشت ابراز امیدواری کرد، دادگاه با توجه به اتهامات مطرح شده در کیفرخواست قرار وثیقه موکل وی را تقلیل و موجبات آزادی او را فراهم کند.
شنیده شد که رئیس کمیته برگزاری مسابقات سازمان لیگ از این سمت کنار گذاشته شد. مرتضی تورک گفت: فتاحی تا اطلاع ثانوی حق فعالیت ندارد. حیدر بهاروند رئیس سازمان لیگ و عبدالکاظم طالقانی رئیس هیات فوتبال استان خوزستان نیز برای ارائه توضیحات، صبح دوشنبه باید در کمیته اخلاق حاضر شوند. این آقایان باید پاسخگوی بیکفایتی خود در برگزاری دیدار فینال جام حذفی باشند، چراکه این اتفاق موجب بیاعتباری فوتبال ایران شد.
شنیده شد که یکی از خبرنگاران در توئیتی نوشت که برادر میترا استاد گفته است: نجفی یکساعت با من حرفزد که رضایت بگیرد، اما رضایت نمیدهیم. مرجان لقایی نوشته است: برادر میترا استاد در اولین گفتوگو پس از قتل خواهرش به خبرنگاران گفته نجفی یک ساعت با من صحبت کرد رضایت بگیرد، اما ما رضایت نمیدهیم. قتل سیاسی نیست.پیشتر برادر میترا اعلام کرده بود که بزودی از پشت پردههای دسیسه قتل خواهرش سخت خواهد گفت.
شنیده شد که زهره رستگاری، همسر مهدی حاجتی، عضو شورای اسلامی شهر شیراز با انتشار توئینی نوشته است: ساعتی پیش مأموران با حضور در منزل ما، همسرم، مهدی حاجتی برای اجرای حکم یکسال حبس به زندان منتقل کردند. وی نوشته است که روزشنبه، پیامکی مبنی بر صدور حکم به دست ما رسید و دیروز اجرا شد. تلاش خبرنگار ایسنا برای گرفتن تائید یا تکذیب این خبر، با وجود تماسهای مکرر با اعضای شورای اسلامی شهر شیراز و دیگر مسئولان تا زمان انتشار خبر بینتیجه مانده است. مهدی حاجتی سال گذشته به دلیل توئیتی در مورد یک زن و شوهر بهایی، بازداشت شد و مدتی را در بازداشت بهسر برد.
شنیده شد که صبح دیروز رسانهها از تردد مارک ویلموتس، سرمربی تیم ملی ایران با بادیگارد شخصی در ایران خبر دادند. وابط عمومی فدراسیون فوتبال توضیحاتی درباره مطالب منتشره در رسانههای بلژیک ارائه کرد. فدراسیون فوتبال در اطلاعیهای نوشت: به اطلاع میرساند آقای جورج به عنوان مشاور اجرایی و برنامهریزی شخصی سرمربی تیم ملی در ایران حضور داشته و هیچ گونه قراردادی میان ایشان و فدراسیون فوتبال به امضا نرسیده است.در حالی فدراسیون فوتبال از «آقای جورج» نام برده که برخی سایتهای بلژیکی مدعی شدند «سرژ بورلی» که افسر پیشین پلیس بلژیک است، به عنوان بادیگارد شخصی مارک ویلموتس به همراه او به ایران آمده است.
شنیده شد که محسن هاشمی، رئیس شورای اسلامی شهر تهران، در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره ماجرای قتل همسر دوم محمدعلی نجفی شهردار اسبق پایتخت واکنش نشان داد و به مزاح گفت: این موضوع مردانه است؛ وقتی جمع خبرنگاران مردانه شد پاسخگوی شما هستم. او روز یکشنبه پیش از آغاز یکصد و چهل و پنجمین جلسه علنی شورای پنجم شهر تهران خطاب به خبرنگاران درحالی که عجله داشت وارد صحن شورا شود در این زمینه تنها به همین جمله بسنده کرد و به جمع اعضای شورا پیوست. هفته پیش موضوع قتل میترا استاد خبرساز شد و مسئولان پلیس آگاهی و دستگاه قضا اعلام کردهاند که نجفی به این قتل اعتراف کرده است. مراحل تحقیقات و بازپرسی در این زمینه جریان دارد.
شنیده شد که تهمینه میلانی در واکنش به قتل میترا استاد با انتشار پستی نوشت: هیچکس خانواده میترا و پسرش را دلداری نمیدهد. تهمینه میلانی ادامه داد: «هر کس از نجفی دفاع میکند در حقیقت از قاتل درون خود دفاع میکند، میپندارد ممکن است در یک لحظه این قاتل درونی او را در همین مخمصه بیندازد. این دفاع ربطی به تراژدی ندارد. بلکه یک مکانیزم دفاعی ساده است که میکوشد خود را پیچیده کند تا خود را از این تصویر حذف کند.» این کارگردان سینمای ایران سپس نوشت: «قضاوت! یک زن جوان به قتل رسید. یعنی برای همیشه مُرد. هیچیک از مدعیان حافظ کرامت انسانی و وجدانهای بیدار، از این زن و فرزند نوجوان او حرف نمیزند! هیچکس این پسر نوجوان و خانواده میترا را برای مصیبت پیش آمده، دلداری نمیدهد! بحث بر سر یک مرد سیاسی است که مرتکب قتل عمد شده است و کمی از بقیه سیاستمداران باسوادتر و خوشنامتر است.»
شنیده شد که شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، مسعود کاظمی روزنامهنگار بازداشتی را به چهار سال و ۶ماه حبس محکوم کرد که در صورت قطعیت، طبق قانون دو سال آن اجرا میشود. وکیل مدافع مسعود کاظمی اظهارکرد: دادگاه انقلاب در ارتباط با عنوان اتهامی، نشر اکاذیب دوسال حبس، عنوان اتهامی توهین به رهبری دوسال حبس و از بابت اتهام توهین به مقامات دیگر، ۶ماه حبس برای موکل در نظر گرفته است. سیدعلی مجتهدزاده ادامه داد: همچنین دادگاه، موکل را از بابت مجازات تکمیلی به دوسال محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی محکوم کرده است. این وکیل دادگستری با اشاره به تفهیم اتهام اجتماع و تبانی به مسعود کاظمی در مرحله دادگاه گفت: قاضی براساس این اتهام قرار وثیقه موکل را تشدید کرد؛ در حالی که چنین اتهامی در کیفرخواست وجود نداشت و خوشبختانه در فرایند صدور رای نیز این اتهام از دستور کار خارج شد.
شنیده شد که کامران منزوی در یک برنامه تلویزیونی از یک ماجرای عجیب گفت. اینکه چطور گروهی از ایران قصد داشتند همسر استراماچونی، مربی جوان ایتالیایی را بترسانند که به ایران نیاید. او در برنامه صبحگاهی شبکه سه، اما اسمی از تصاویر فرستاده شده نیاورد، ولی از این گفت که سعی این افراد، ایران هراسی و القای ناامنی در ایران بوده است. بعد از این گفته گروههای طرفدار انتخاب مربی خارجی به دنبال اسنادی رفتند که نشان دهند چه کسانی در پس پرده ترساندن مربی ایتالیایی بوده اند و در نهایت مشخص شد گروهی از پیجهای هواداری نامعلوم، تصاویری از لحظه ندا آقا سلطان را منتشر کردند و همسر مربی جوان را تگ کردند و برایش نوشته اند ایران جای ناامنی است. اگرچه با لو رفتن پیج اصلی این مربی و همسرش، دهها پست خوش آمد به این خانواده ارسال شد تا اینکه خبر رسید ترس مربی ایتالیایی و همسرش از کار در ایران ریخته و آنها با شرایط کلی استقلال موافقت کردهاند.
شنیده شد که اولین جلسه محاکمه عاملان شهادت ستوان دوم محمود رفیعی از افسران نیروی انتظامی در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان اصفهان دیروز برگزار شد. رئیس کل دادگستری استان اصفهان در حاشیه این جلسه گفت: آبان سال گذشته پنج تن از اشرار هنگام انتقال ۲ متهم موادمخدر از دادگاه به زندان مرکزی اصفهان با مأموران درگیر و با استفاده از سلاح شکاری ضمن فراری دادن متهمان، یکی از افسران ناجا را به شهادت رساندند. محمدرضا حبیبی گفت: پس از این درگیری مسلحانه، با اقدام به موقع و سریع پلیس متهمان اصلی شناسایی و هشت نفر دیگر که در این پرونده نقش داشتند بازداشت و روانه زندان شدند. در این دادگاه متهم ردیف اول به جرم مباشرت در قتل عمدی ستوان دوم رفیعی، حمل اسلحه شکاری، مساعدت در فراری دادن متهمان، تمرد نسبت به مأموران دولت و حمله به ایشان و تخریب عمدی خودروی نیروی انتظامی محاکمه شد.همچنین دیگر متهمان همگی به جرم معاونت در قتل عمدی محاکمه شدند.
ارسال نظرات