اردن یکی از کشورهایی است که بهشدت با طرح معامله قرن مخالف است. از یک طرف در معامله قرن نقش محوری به مصر و عربستان داده شده است و اردن را از مسئله فلسطین به حاشیه راندهاند و از سوی دیگر، آوارگان فلسطینی ساکن در اردن طبق معامله قرن باید در اردن بمانند و این مسئله با مخالفت اردن مواجه شده است. به همین علت، مخالفتهای قاطعانه مقامات ارشد اردنی از جمله «عبدالله دوم» پادشاه این کشور با معامله قرن همواره مطرح بوده است که حتی آمریکا اخیراً طرح پرداخت رشوه به اردن برای جلب موافقت این کشور را نیز مطرح کرده بود.
در شرایط کنونی، محمد بن سلمان و دولت ترامپ و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی دیدگاه مشترکی در مورد معامله قرن دارند. این دیدگاه مشترک خارج کردن اردن از مرکز معادلات و به حاشیه راندن این کشور در معادله منطقهای از طریق دگرگون کردن مسئله فلسطین و کاشتن بذر درگیریها است. محور آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان در راستای از بین بردن ایده تشکیل دو دولت حرکت کرده و به رژیم صهیونیستی اجازه داده است که بهتنهایی سرنوشت فلسطینیها را بر آنها دیکته کند. این امر موجودیت اردن را تهدید میکند زیرا درصد زیادی از ساکنان این کشور را فلسطینیها تشکیل میدهند؛ باوجوداینکه اکثر آنها شهروندان اردنی هستند. از زمان توافقنامه اسلو، نظام پادشاهی اردن در روابط رژیم صهیونیستی و فلسطینیها با این فرض که درنهایت امر به تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی منجر خواهد شد، میانجیگری میکند. از طریق حق بازگشت پناهندگان فلسطینی، قرار بود که این امر به هویتسازی دوباره شهروندی اردن منجر شود و فلسطینیها را متقاعد کند که خاک اردن را ترک کنند؛ اما دیری نپایید که انتقال سفارت آمریکا به قدس این هدف اردن را از بین برد و این کشور را در پیچوخمهای جمعیتی و راهبردی قرار داد.
البته باید توجه داشت که مقامات اردنی نه به خاطر منافع و مصالح فلسطینیان و حمایت از مقدسات آنها که برحسب منافع ملی و مصالح داخلی خود بیرق مخالفت با اجرایی شدن معامله قرن در اراضی اشغالی را برافراشتهاند. در واقع، طرح آمریکایی ـ صهیونیستی معامله قرن متضمن بندهایی است که بهطور مستقیم و غیرمستقیم، منافع و مصالح کشور اردن را مورد هدف قرار میدهد و آن را با خطر مواجه میسازد.
طبق آنچه آمریکاییها در معامله قرن مطرح کردهاند، شمار زیادی از آوارگان فلسطینی میبایست در اراضی اردن ساکن شوند و بدین ترتیب، اردن به «وطن جایگزین» برای آوارگان فلسطینی تبدیل میشود؛ مسئلهای که مقامات اردنی بارها و در مناسبتهای مختلف قویاً مخالفت خود را با آن اعلام کردهاند. پرواضح است که در صورت تبدیل اردن به یک «وطن جایگزین» برای فلسطینیان نهتنها بخشهایی از خاک اردن تحت نظارت و سیطره رژیم صهیونیستی درخواهد آمد، بلکه موجبات نارضایتیهای مدنی و بهتبع آن ظهور و بروز اعتراضات مردمی در سطوح مختلف در اردن فراهم خواهد شد. این بدان معناست که در وهله اول، در صورت تبدیلشدن اردن به وطن جایگزین، امنیت ملی این کشور با مخاطره روبهرو میشود.
از سوی دیگر، انتقال فلسطینیان به بخشهایی از خاک اردن و بهتبع آن افزایش شمار شهرکنشینان صهیونیست در مناطق مختلف قدس اشغالی و کرانه باختری به معنای هیمنه کامل رژیم صهیونیستی بر اراضی فلسطینیان محسوب میشود. لذا هممرز بودن اردن با بخشهای اعظمی از اراضی اشغالی بهویژه کرانه باختری این نگرانی را در نزد مقامات «امان» ایجاد کرده که صهیونیستها به دنبال به دست گرفتن کامل آزادی عمل در سرزمینهای اشغالی، ممکن است از این موفقیت استراتژیک بهعنوان اهرم فشاری جهت تهدیدِ امنیت ملی اردن بهرهبرداری کرده و از این رهگذر، اردن را برای همراه ساختن با خود جهت جامه عمل پوشاندن به اهداف و پروژههای منطقهایشان، تحتفشار گسترده قرار دهند. مقامات امان این نکته را نیز در نظر میگیرند که رژیم صهیونیستی قصد دارد از طریق کوچ دادن بخش زیادی از ساکنان کرانه باختری به خاک اردن، سیطره خود بر منطقه استراتژیک «الأغوار» در کرانه باختری را تقویت کند؛ منطقهای که از منابع آبی فراوانی برخوردار بوده و زمینهای کشاورزی حاصلخیزی در آنجا قرار دارد و از همه مهمتر در نزدیکی مرزهای اردن نیز واقع شده است. لذا طبیعی است که مقامات اردنی متناسب با منافع خود، مسئله چشم دوختن صهیونیستها به «الأغوار» را از نزدیک رصد کرده و بدان با چشم تردید بنگرند. بر همین اساس، مقامات اردنی به طرفهای آمریکایی و صهیونیستی صراحتاً گفتهاند که هرگونه نقشآفرینی امان در اجرای طرح معامله قرن منوط به اعمال تغییرات مهمی در ساختار طرح مذکور است. سران ارشد اردنی بر این باورند که طرح معامله قرن و همچنین تشکیل کنفدراسیون مشترک؛ طرحی سهجانبه است که تنها منافع مثلث آمریکایی ـ سعودی و صهیونیستی را تأمین میکند و در این میان، منافع و مصالح امان به فراموشی سپرده شده است.
ارسال نظرات