- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
جمعه ؛ 14 آذر 1404 چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
تحریم و فشار در بازار مکاره سیاست به عنوان یک اهرم فشار تلقی میشود و همه هنرش محدودیت و سنگ انداختن است. این روزها «دشمن متعصب» گستاخانه، فشارهمه جانبه به ایران را در بوق و کرنا کرده و چه بسا برخی پادشاهان کاغذی منطقه هم برای ارباب خویش، خوشرقصی میکنند و از اقدامات ترامپ به مثابه «تیر خلاص» یاد میکنند.
تحریم و فشار در بازار مکاره سیاست به عنوان یک اهرم فشار تلقی میشود و همه هنرش محدودیت و سنگ انداختن است. این روزها «دشمن متعصب» گستاخانه، فشارهمه جانبه به ایران را در بوق و کرنا کرده و چه بسا برخی پادشاهان کاغذی منطقه هم برای ارباب خویش، خوشرقصی میکنند و از اقدامات ترامپ به مثابه «تیر خلاص» یاد میکنند. از نظر آنها، ترامپ شیری است که در کمین ایران انقلابی نشسته است، اما غافل از اینکه ترامپ بیش از آنکه «شیر» باشد، «شیردوش» خوبی است که تنها به دوشیدن آنان فکر میکند!
فارغ از این جنگ روانی و سیل عظیمی از لفاظیهای رسانه ای، ضرورت باور به وجود میدان مبارزه و اتخاذ آرایشی مناسب از سوی سیاسیون، نظامیان، اقتصاددانان، صنعتگران، مردم، اصحاب رسانه و... احساس میشود. شکی نیست که اگر ظرفیتهای موجود به نحو منطقی مدیریت شوند میتواند آمریکا و اذنابش را به عقب براند؛ بنابراین هیچ اهمال و انفعالی پذیرفته نیست. باید تمامی بخشهای کشور نسبت به شرایط موجود، نقش کلیدی خود را ایفا کنند.
البته که مخاطب این بایدها و نبایدها بیشتر متوجه دولت است؛ دولتی که ناگزیر باید از پریشان گویی و شعاردرمانی، عبورکند و به جای ایده مرکزی یعنی سازش و مذاکره که تا کنون با شکست مواجه شده، ایده بهتری برای مدیریت کلان کشور به عموم عرضه کند. مسلماً با نتایج مشعشع و چشم نوازی که هنر دیپلماسی در دولت یازدهم و دوازدهم به بار آورد، برای همگان محرز شد که راه پیشرفت از روستای کدخدا نمیگذرد و باید تمهیدی دیگر اندیشید. سوار شدن بر موج احساسات جامعه و ایجاد دوقطبیهای کاذب، دیگر در دایره نیازهای مردم، محلی از اعراب ندارد. مردم به دنبال کارآمدی و پیشرفت اقتصادی با اتکا به ظرفیتهای درونی هستند؛ به دنبال رفع تبعیضها و رخ بر بستن ب. ز، ح. ف. و. هستند؛ بنابراین برای مواجهه و چیرگی بر شرایط کنونی، اولین گام، مدیریت افکار عمومی و پرهیز از هر گونه تصمیم، اظهار نظر و اقدامی است که امنیت روانی را از جامعه سلب کند و گام دیگر سوق یافتن به سمت الگوهای کارآمد و کارگشا است که باطل السحر شگردهای روانی و اقتصادی دشمن و نه تکمیل کننده جورچین دشمن باشد. برای تحقق این مهم باید سایر ابزارها و ظرفیتها به خدمت گرفته شوند تا دشمن در تکمیل پازل جنگ تمام عیار خود، به مانندگذشته ناکام بماند. در حقیقت، مواجهه با دشمن در مقطع کنونی بیش از هر چیز نیازمند هوشمندی و تصمیمی مدبرانه است؛ تصمیمی که هرگاه وارد فاز اجرایی شود، باعث جلب حمایت عمومی و اعتماد ملت میگردد، نه اینکه ضرب المثل «هر سال دریغ از پارسال» ورد زبانها شود و از قضا پادوهای دشمن نیز با آن موج سواری کنند. مع الوصف، «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید»!
فارغ از این جنگ روانی و سیل عظیمی از لفاظیهای رسانه ای، ضرورت باور به وجود میدان مبارزه و اتخاذ آرایشی مناسب از سوی سیاسیون، نظامیان، اقتصاددانان، صنعتگران، مردم، اصحاب رسانه و... احساس میشود. شکی نیست که اگر ظرفیتهای موجود به نحو منطقی مدیریت شوند میتواند آمریکا و اذنابش را به عقب براند؛ بنابراین هیچ اهمال و انفعالی پذیرفته نیست. باید تمامی بخشهای کشور نسبت به شرایط موجود، نقش کلیدی خود را ایفا کنند.
البته که مخاطب این بایدها و نبایدها بیشتر متوجه دولت است؛ دولتی که ناگزیر باید از پریشان گویی و شعاردرمانی، عبورکند و به جای ایده مرکزی یعنی سازش و مذاکره که تا کنون با شکست مواجه شده، ایده بهتری برای مدیریت کلان کشور به عموم عرضه کند. مسلماً با نتایج مشعشع و چشم نوازی که هنر دیپلماسی در دولت یازدهم و دوازدهم به بار آورد، برای همگان محرز شد که راه پیشرفت از روستای کدخدا نمیگذرد و باید تمهیدی دیگر اندیشید. سوار شدن بر موج احساسات جامعه و ایجاد دوقطبیهای کاذب، دیگر در دایره نیازهای مردم، محلی از اعراب ندارد. مردم به دنبال کارآمدی و پیشرفت اقتصادی با اتکا به ظرفیتهای درونی هستند؛ به دنبال رفع تبعیضها و رخ بر بستن ب. ز، ح. ف. و. هستند؛ بنابراین برای مواجهه و چیرگی بر شرایط کنونی، اولین گام، مدیریت افکار عمومی و پرهیز از هر گونه تصمیم، اظهار نظر و اقدامی است که امنیت روانی را از جامعه سلب کند و گام دیگر سوق یافتن به سمت الگوهای کارآمد و کارگشا است که باطل السحر شگردهای روانی و اقتصادی دشمن و نه تکمیل کننده جورچین دشمن باشد. برای تحقق این مهم باید سایر ابزارها و ظرفیتها به خدمت گرفته شوند تا دشمن در تکمیل پازل جنگ تمام عیار خود، به مانندگذشته ناکام بماند. در حقیقت، مواجهه با دشمن در مقطع کنونی بیش از هر چیز نیازمند هوشمندی و تصمیمی مدبرانه است؛ تصمیمی که هرگاه وارد فاز اجرایی شود، باعث جلب حمایت عمومی و اعتماد ملت میگردد، نه اینکه ضرب المثل «هر سال دریغ از پارسال» ورد زبانها شود و از قضا پادوهای دشمن نیز با آن موج سواری کنند. مع الوصف، «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید»!
منبع: سایت رهنما
اشتراک گذاری:
گزارش خطا
ارسال نظرات