در واقع این چالش که تضعیف دولت مرکزی عراق صرفا به گسترش بروکراسی (آنچه در اقلیم کردستان روی داد) و درگیر شدن دولت با مسائل سیاسی (همچون تعیین حدود اقلیمها و مناطق مورد منازعه) و به حاشیه رفتن مسائل اساسی اقتصادی میانجامد واقعیتی است انکار ناشدنی
پایگاه رهنما :
طی روزهای گذشته صدها تن در استان بصره عراق به منظور حمایت از درخواستها مبنی بر تشکیل اقلیم بصره در مناطق مختلف این استان راهپیمایی کردند. مدتی است که موضوع تشکیل اقلیم بصره در عراق مطرح شده است؛ شورای استانی هم درخواست کرده است که در این خصوص به آرای عمومی مراجعه شود. این موضوع واکنشهای مختلفی را از سوی سیاستمداران عراقی در پی داشته است. موافقان اجرای آن را گامی در جهت بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم میدانند و مخالفان بر نقش بازیگران خارجی در پشت پرده ماجرا و چالشهای بسیار گسترده اقلیم شدن بصره برای آینده عراق تأکید میکنند. اما ریشهای این موضوع کجاست؟ حامیان خارجی این سناریو چه اهدافی را دنبال میکنند و چالشهای اجرای طرح برای عراق چه خواهد بود؟
مبنانی حقوقی اقلیم شدن بصره و چالشهای پیش رو
مفهوم فدرالیسم از سال ۲۰۰۵ وارد قانون اساسی عراق شد این مفهوم هنوز با واقعیات تجربه شده در عراق بسیار بیگانه است. طبق قانون اساسی عراق اگر قرار باشد استانی به صورت اقلیم اداره شود باید نظر مثبت دو استان همجوار خود را بدست آورد. شورای استانی طرح خود را به دو استان همجوار ارائه میکند و در صورت موافقت آنها، هر سه استان درخواست خود را برای انجام همه پرسی اقلیم به دولت مرکزی ارائه میکنند. کابینه بغداد با بررسی درخواست ارائه شده در صورت وجود سازوکارهای قانونی با آن موافقت میکند و سه ماه پس از آن همه پرسی انجام میشود.
اما سازوکارهای قانونی آن دارای ۵ پیش شرط مهم است که یکی از آنها توانایی ایجاد امنیت توسط اقلیم مورد نظر است. با این حال تجربه مقابله با داعش در استانهای الانبار و تلاشهای دولت مرکزی و همچنین تشکیل نیروهای حشد الشعبی و نظر سنجیها از مردم در مناطق آزاد شده از دست داعش در مجموع نشان داد که تجربه و انتظار مردم عراق همچنان برقراری امنیت توسط ارتش مرکزی است درصورتی که در سیستم فدرالی و اقلیمی ارتش در امور اقلیم دخالت نمیکند مگر در موارد استثنایی.
در کنار این موضوع میتوان به تجربه ناموفق و به عبارتی شکست خورده اقلیم گرایی در شمال عراق به صورتی که باعث ایجاد شکاف داخلی و تهدید برای یکپارچگی سرزمینی این کشور نشود اشاره کرد. نمود این قضیه را میتوان در اجرای رفراندوم تجزیه عراق مشاهده کرد که موجب واکنش شدید دولت مرکزی و دولتهای همسایه عراق نیز گردید.
از بعدی دیگر باید به مسأله تأثیرات منفی اقلیمگرایی در عراق بر نحوه عملکرد دولت مرکزی برای اجرای اصلاحات ساختاری اقتصادی و برنامههای توسعهای نام برد. در واقع این چالش که تضعیف دولت مرکزی عراق صرفا به گسترش بروکراسی (آنچه در اقلیم کردستان روی داد) و درگیر شدن دولت با مسائل سیاسی (همچون تعیین حدود اقلیمها و مناطق مورد منازعه) و به حاشیه رفتن مسائل اساسی اقتصادی میانجامد واقعیتی است انکار ناشدنی.
این مسائل و دخالت دولتهایی که نیت خوبی نسبت به عراق نداشته اند مانند عربستان وسرویس جاسوسی اسرائیل، باعث شده تابسیاری از فعالین سیاسی و مدنی درخواست اقلیم شدن بصره را در شرایط کنونی نامناسب و آسیب زا ارزیابی کنند. برخی فعالین سیاسی در بصره که فقط نیت اقتصادی و معیشتی دراقلیم شدن بصره را دارند به صورت موازی در کنار نیروها و عوملی در درون بصره در این راستا فعالیت میکنند که نیروهای دوم عوامل بیگانه بوده وقصد ایجاد اختلاف در استانهای جنوبی در پشت نقاب حقوقی را دارند، زیرا اگر استانهای دیگر نیزطرح شورای استانی بصره در اقلیم شدن را بپذیرند، علاوه بر نبود ظرفیتهای اقتصادی و امنیتی، تعیین مرکز اقلیم که بصره باشد یا شهرهایی از استانهای دیگر باعث ایجاد اختلاف در این زمینه میشود؛ بنابراین باید نیت بازیگران داخلی و خارجی در مساله اقلیم شدن بصره و فدرالیسم در عراق با دقت و تامل بیشتری بررسی شود.
منافع بازیگران خارجی از گسترش اقلیمگرایی در عراق
اقلیمگرایی و بسط آن در عراق در کوتاه مدت و بلند مدت تامین کننده منافع بازیگران خارجی است. در کوتاه مدت ایجاد شکاف در جبهه شیعیان و تداوم بازیگری شیعیان به عنوان نیروی اصلی در عرصه سیاسی عراق پس از ۲۰۰۳ از اثرات اقلیمی شدن خواهد بود. سقوط حکومت بعث و راه یابی شیعیان به عرصه سیاسی عراق منجر به نقشافرینی متفاوت این نیروی مهم منطقهای نسبت به گذشته در اتحاد با ایران و محور مقاومت شد. در حال حاضر آمریکا و عربستان تلاش گستردهای را برای ایجاد شکاف در اتحاد میان تهران و بغداد صورت دادهاند.
اما در بلندمدت اقلیم گرایی همانطور که گفته شد چالش بزرگی برای یکپارچگی سرزمینی عراق خواهد بود. طرح تجزیه عراق به سه قسمت با محوریت عربهای شیعیان، کردها و عربهای سنی قبلا نیز توسط برخی چهرههای سیاسی و رسانههای وابسته مطرح شده بود. این نقشه ریشه در طرح بزرگتری موسوم به خاورمیانه بزرگ (The Greater Middle East and North Africa Initiative (GMENAI) که اولین بار در سال ۱۹۹۳ توسط شیمون پرز وزیر خارجه و رئیس جمهور سابق رژیم صهیونیستی مطرح شد. محوریت و مبنای تجزیه خاورمیانه و عراق منافع رژیم صهونیستی است. استراتژیستهای این رژیم در سالهای پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی به این نتیجه رسیدند که بهترین شیوه برای تحقق اهداف ارضی خود، تجزیه کشورهای منطقه به کشورهای کوچکتر و ایجاد رقابت بین آنها برای برقراری روابط با اسرائیل است. اگر در این مرحله تجزیه عربستان را به صورت واضح مطرح کنند این کشور با خواستههای آنها موافقت نخواهد کرد بنابراین عربستان سعودی را به طمع منفعت بردن از تجزیه عراق، پیشگام طرح خود نمودند.
در این راستا عربستان هم به صورت پنهانی و سیاست دوگانه از تجزیه اقلیم کردستان حمایت نمود و هم با خرید زمیهای کشاورزی در بصره و ایجاد روابط سیاسی با گروههای ذی نفوذ در تجزیه بصره سعی در نفوذ در بصره و الامانیه عماره برای جلب موافقت استانهای همجوار بصره در اقلیم شدن میکند. این اقدام عربستان بسیار مهم است و در ورای خواستههای معیشتی مردم بصره و جنوب عراق به دنبال اهداف سیاسی و مضر خود است که به تجزیه جنوب عراق کمک میکند.
اما مساله اصلی عربستان وسرویسهای جاسوسی بیگانه همراه نمودن افکار عمومی و مردم بصره با تشکیل اقلیم است. برای این منظور در مرحله اول با ایجاد اختلال در مسائل معیشتی و مسائلی مربوط به بیکاری اعتراضات اقتصادی مردم بصره را شکل دادند. شبکه ماهوارهای العهد عراق در شهریور ماه سال گذشته فایلهای صوتیای را منتشر نمود که استخبارات سعودی افرادی را در بصره جذب نموده ونا آرامیهای بصره را هدایت میکند. همچنین یک تیم عملیاتی ۵ نفره توسط «هشام الغانمی» که با استخبارات سعودی در ارتباط بود در مردادماه سال گذشته با ایجاد عملیات خرابکاری در شبکه توزیع برق بصره سعی نمودند. قطعی برق بصره را طولانیتر کنند که به تبع آن هم اعتراضات مردمی افزایش پیدا میکرد و هم عراق ناچار میشد برای جلوگیری از قطعیهای برق بصره به عربستان سعودی روی بیاورد.
اما هدف از افزایش ناآرامی و اعتراضات در بصره چه بود؟
سرویسهای جاسوسی عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی و آمریکا پس از تشکیل اتاق مشترک، باسازماندهی مشکلات و اعتراضات در بصره این تفکر را القا نمودند که یگانه راه پایان این مشکلات تشکیل اقلیم بصره و سیطره این استان بر منابع نفتی و ثروت خود است.
عربستان سعودی با حمایت از طرحهای تجزیه عراق به دنبال یک همسایه ضعیفتر از خود است منفعت دوم سعودیها مربوط به منافع نفتی است. بصره به عنوان یک بندر اصلی مهمترین منابع نفتی عراق را دارد، جای تعجب نیست که یرخی از اعتراضات مردم بصره برای تبدیل شدن بصره به اقلیم، در مقابل مراکز نفتی مثل «البرجسیه» انجام شد. با تجزیه و اقلیم شدن بخشهای مختلف عراق در صادرات نفت این کشور اختلالاتی صورت میگیرد که منجر به قویتر شدن نقش عربستان در تولید وصادرات نفت جهان و اختصاص دادن سهم بیشتری از مشتریان نفتی عراق مانند هند به خود میشود. همچنین عراق را در انتقال نفت نیز به خطوط لوله نفتی عربستان مثل خط لوله المعجز وابسته میکند که در این صورت مانند وابستگی عراق به برق سعودی سعی در گرفتن باج بیشتر از عراق و دیکته خواستههای خود به این کشور میکند.
ارسال نظرات