- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
سهشنبه ؛ 02 دی 1404 آیا محور مقاومت ایران به سوی تونس میچرخد؟
شورای آتلانتیک آمریکا : 17 دسامبر – 26 آذر 1404 www.atlanticcouncil.org نویسنده: آلیسا پاویا
نشر محتوای مقالات در اندیشکده های خارجی صرفا به منظور درک مناسبات تحلیلی خارجی و هم افزایی تحلیلی مخاطبان بوده و موسسه تبیین محتواهای مزبور را رد یا تأیید نمی کند.
سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به تونس در اوایل پاییز امسال ــ جایی که با قیس سعید، رئیس جمهور تونس، و محمدعلی نفتی، وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد ــ بار دیگر گمانه زنی ها درباره تغییر احتمالی موضع تونس نسبت به تهران و گسترش نفوذ ایران در شمال آفریقا را تقویت کرده است.
دو کشور اعلام کرده اند که آماده تمدید توافقنامه های دوجانبه از طریق نشستهای کمیته مشترک هستند و قصد دارند روابط اقتصادی و تجاری خود را تقویت کنند؛ از جمله از طریق راهاندازی پروازهای مستقیم میان تونس و تهران. این سفر در سطحی بالا انجام شد و منافع آشکار جمهوری اسلامی ایران در شمال آفریقا را برجسته کرد؛ آن هم تنها یک سال پس از سفر رئیس جمهور تونس به تهران برای شرکت در مراسم تشییع جنازه رئیس جمهور پیشین ایران.
احیای همکاریهای اقتصادی و گردشگری میتواند برای هر دو کشور سودمند باشد. گسترش روابط ایران در شمال آفریقا میتواند به تقویت جمهوری اسلامی و آنچه «محور مقاومت» نامیده میشود کمک کند؛ محوری که اکنون به دنبال بازسازی جایگاه و نفوذ منطقه ای خود است.
برای تونس، اتکا به محور الجزایر–ایران میتواند در شرایطی سودمند باشد که ایالات متحده به کاهش حمایت خود ادامه میدهد.
واشنگتن که زمانی اصلیترین حامی بین المللی تونس بود، دیگر این کشور را شریک مناسبی برای پروژه دموکراسی سازی در منطقه نمیداند و در سالهای اخیر حمایت خود را به طور چشمگیری کاهش داده است. تعمیق روابط با ایران در عین حال به قیس سعید امکان میدهد روایت ضدغربی خود را تقویت کند، مشروعیت داخلی اش را حفظ نماید و همزمان سرکوب گسترده نهادهای داخلی را ادامه دهد.
روابط تونس و ایران
روابط ایران و تونس هیچگاه روابطی برجسته و راهبردی نبوده است. پیش از انقلاب اسلامی ایران ، دو کشور روابطی نسبتاً «باثبات» داشتند؛ اما پس از انقلاب، تنشها افزایش یافت. دلیل اصلی این تنش، نگرانی تونس از صدور انقلاب اسلامی و گسترش ایدئولوژیهای اسلامگرایانه در داخل مرزهایش بود. این نگرانی زمانی تشدید شد که موفقیت انقلاب ایران به گروههایی ازتونسیها که به نقش سیاسی اسلام باور داشتند ــ از جمله جماعت الاسلامیه، سلف حزب اسلامگرای النهضه ــ انگیزه و اعتمادبه نفس بیشتری بخشید.
انقلاب ایران «بُُعدی کاملاً جدید از اسلام و نقش سیاسی آن» را معرفی کرد و رهبران اسلامگرا را قادر ساخت برخی مفاهیم اجتماعی چپگرایانه را در چارچوب اسلامی بازتعریف کنند. در واکنش به این تحولات، حبیب بورقیبه، نخستین رئیس جمهور تونس و بنیانگذار دولت مدرن این کشور، تلاش کرد با سرکوب اسلامگرایان اقتدار خود را حفظ کند. پس از اعتراضات دانشجویی، از قدرت کنار گذاشته شد و زین العابدین بنعلی به عنوان دومین رئیس جمهور تونس به قدرت رسید.
بنعلی بعدها روابط با ایران را در چارچوب سیاست «دشمنی صفر» احیا کرد، اما روابط اقتصادی و تجاری دو کشور همچنان ناچیز باقی ماند. حتی در اوج این روابط در سال 200۸، واردات تونس از ایران تنها حدود 1۸ میلیون دینار بود. پس از انقلاب یاسمن در تونس، تهران از ظهور راشد الغنوشی و قدرتگیری حزب اسلامگرای النهضه استقبال کرد و تماسهای دوجانبه میان دو طرف افزایش یافت. با وجود گفتوگوهای مکرر درباره احیای همکاریها، دستاورد ملموسی حاصل نشد.
با این حال، در سالهای اخیر، به ویژه در پرتو حاکمیت جنجالی قیس سعید و تغییر جهت سیاست خارجی تونس، گمانه زنی هایی درباره علاقه دوباره تونس به ایران مطرح شده است. از ژوئیه 2021، زمانی که سعید با صدور فرمانهای فوقالعاده قدرت را در دست گرفت، نهادهای قضایی و پارلمانی را تضعیف کرد و گفتمان ضدغربی خود را تشدید نمود؛ گفتمانی که اروپا و ایالات متحده را مسئول مشکلات اقتصادی و سیاسی تونس معرفی میکند.
سفر عباس عراقچی به تونس در سپتامبر امسال نشاندهنده همگرایی قابل توجهی در تفکر راهبردی و برنامههای اقتصادی دو کشور بود. رهبران تهران و تونس مواضع یکدیگر را در محکومیت جنگ اسرائیل در غزه و حملات علیه قطر و ایران ستودند. در حال حاضر، اقدامات مشخصی برای راهاندازی پروازهای مستقیم میان تهران و تونس آغاز شده است که نشان میدهد دو طرف برای ازسرگیری همکاری جدی هستند.
قیس سعید از نزدیک شدن به تهران سود سیاسی روشنی میبرد. این همسویی، روایت ضدغربی او را تقویت میکند و به مخاطبان داخلی نشان میدهد که او در کنار کشورهایی ایستاده است که در برابر نفوذ غرب مقاومت میکنند. سعید در سال 201۹ با شعارهای ضدفساد و ضد امپریالیستی انتخاب شد و همواره تأکید کرده است که نهادهای تحت رهبری غرب ،«دیکته هایی» را بر تونس تحمیل میکنند که حاکمیت این کشور را تضعیف میکند. او همچنین سرسخت ترین حامی آرمان فلسطین در تاریخ تونس به شمار میرود و در سال 2022 قانون اساسی را اصلاح کرد و مدعی شد که تمام بیتالمقدس ــ نه فقط قدس شرقی ــ باید تحت حاکمیت فلسطین باشد.
نزدیکی به ایران، بهعنوان بزرگترین دشمن اسرائیل در منطقه، به سعید امکان میدهد به وعده های خود درباره اتخاذ موضعی منطقهای و ضدغربی عمل کند. در شرایطی که نشانه های بی اعتمادی و اعتراضهای هفتگی در سراسر کشور افزایش یافته است ،سعید تمام تلاش خود را برای حفظ قدرت به کار گرفته است.
دوم آنکه، همسویی فزاینده تونس با تهران، رابطه این کشور با الجزایر ــ که در حال حاضر بزرگترین متحد تونس است ــ را تقویتخواهد کرد. وابستگی تونس به الجزایر ناشی از نقش این کشور بهعنوان تأمینکننده اصلی کمکهای مالی، انرژی و حمایت امنیتیدر دورانی است که تونس به طور فزایندهای از شرکای غربی خود منزوی شده است. احساس انزوای الجزایر نیز پس از آن تشدید شد که مراکش، رقیب اصلی منطقهای این کشور، در سال 2020 توافقنامه های ابراهیم را امضا کرد و روابط خود با اسرائیل و غرب را عادیسازی نمود.
در واکنش، الجزایر حمایت خود از تونس را افزایش داده است. تنها در سال نخست پس از امضای توافقنامههای ابراهیم، دو کشور بیش از 27 توافقنامه امضا کردند و اخیر ااً نیز با امضای توافقی جدید، همکاریهای نظامی خود را از طریق رزمایشهای مشترک و افزایش تبادل اطلاعات رسمی کردند.
از منظر راهبردی، برای تونس مهمتر از همه، تعمیق اتحاد میان الجزایر و ایران است. الجزایر به دنبال سرمایهگذاریهای جدید در حوزه گاز است و ایران نیز قصد دارد حضور خود در آفریقا را گسترش دهد. بازدیدهای مقامات بلندپایه الجزایری از تهران افزایش یافته و ابراهیم رئیسی در مارس 2024 سفری رسمی به الجزایر داشت؛ نخستین سفر یک رئیس جمهور ایران به این کشور در بیش از 14 سال. دو طرف چندین توافقنامه در زمینه گردشگری، تجارت و انرژی امضا کردند. نزدیکی تونس به ایران نشان میدهد که این کشور به دنبال بهرهبرداری از مشارکت رو به رشد تهران–الجزیره است.
اما پرسش اصلی این است که ایران، بهعنوان قدرتی منطقهای دور از مدیترانه، از نزدیکی به کشوری کوچک مانند تونس - که صادرات اصلی آن قطعات خودرو و محصولات کشاورزی است و ارزش راهبردی چندانی برای تهران ندارد - چه سودی میبرد؟
نخست آنکه، تهران میداند تقویت روابط با تونس، بهویژه در شرایطی که این کشور رابطه نزدیکی با الجزایر دارد، میتواند مفید باشد. افزودن تونس به این معادله، گامی کمهزینه برای تهران است که میتواند به افزایش نفوذ و کاهش تدریجی انزوای بینالمللی آن کمک کند.
دوم آنکه، تونس میتواند به پناهگاهی امن برای برخی از فعالان حماس تحت حمایت ایران تبدیل شود. تاریخ تونس مملو از نمونههایی از حمایت از رهبری فلسطین است؛ از جمله میزبانی از مقر سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از سال 1۹۸۳ تا اوایل دهه 1۹۹0. شبکه خبری اسرائیلیi 24 گزارش داده است که مذاکراتی میان تونس و تهران آغاز شده، هرچند جزئیات آن همچنان نامشخص است و گزارش مستقلی این ادعا را تأیید نکرده است. در صورتی که اسرائیل به حمله به قطر ــ محل استقرار کنونی دفتر حماس ــ اقدام کند و قطر تحت فشار ایالات متحده حمایت خود را کاهش دهد، ایران به دنبال کشورهای جایگزین برای میزبانی از رهبران حماس خواهد بود و تونس میتواند یکی از گزینهها باشد.
اگر تونس به سمت تقویت روابط با ایران حرکت کند، ناچار خواهد بود با واکنش متحدان غربی خود، بهویژه ایالات متحده، روبهروشود. واشنگتن پس از سقوط رژیم بنعلی، سرمایهگذاری گستردهای در روند دموکراتیک تونس انجام داد؛ از جمله اعطای میلیاردهادلار وام کمبهره و میلیونها دلار کمک بلاعوض. اما با عقبگرد دموکراتیک تونس، این حمایتها کاهش یافته و اکنون عمدتاً به برنامه تأمین مالی نظامی خارجی برای مقابله با تهدیدات القاعده و داعش در جنوب صحرای آفریقا محدود شده است.
ایالات متحده نیز از نزدیکی تونس و ایران متضرر خواهد شد. چنین رابطهای میتواند توازن قوا در شمال آفریقا را به نفع آنچه «محور تحولات» - متشکل از چین، ایران، روسیه و کره شمالی - نامیده میشود، تغییر دهد. با گسترش نفوذ روسیه در الجزایر و لیبی و تعمیق روابط مصر با چین، تنها مراکش و تونس بهعنوان شرکای متمایل به غرب باقی ماندهاند. هرگونه چرخش تونس ،مدیریت منافع ایالات متحده در شمال آفریقا و منطقه ساحل را دشوارتر خواهد کرد.
این تحول میتواند به مانعی جدی برای مقابله و اختلال در مسیرهای ارسال سلاح برای حماس، به ویژه از طریق صحرای سینا، تبدیل شود. سینا مدتهاست که به عنوان مسیر اصلی ارسال سلاح به نوار غزه مورد استفاده قرار میگیرد. فرسایش همکاریهای اطلاعاتی و آموزشی میان ایالات متحده و کشورهایی مانند تونس، تلاشها برای مهار این شبکه ها را تضعیف کرده و در نهایت به تقویت فراملی و فعالیتهای ستیزه جویانه در سراسر منطقه خواهد انجامید.
ارسال نظرات