- حنظله گوشی «نفتالی بِنِت» را هک کرد
- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
سهشنبه ؛ 02 دی 1404 آشوب بدون جمعیت؛ صورتبندی نوین دشمن برای ناامنسازی ایران
تجربه شکست دشمنان جمهوری اسلامی ایران در جنگ ۱۲روزه را میتوان نقطه عطفی در بازآرایی راهبرد ناامنسازی علیه ایران دانست. در این تقابل، علیرغم اتکای گسترده به عملیات ترکیبی، ترور هدفمند، فشار روانی و حمله نظامی، هدف نهایی دشمن یعنی فروپاشی از درون و براندازی محقق نشد. همین ناکامی، موجب چرخش راهبردی دشمن از الگوی «براندازی سخت و سریع» به سمت «فرسایش تدریجی امنیت و انسجام اجتماعی» شده است؛ چرخشی که امروز در قالب الگوی موسوم به «آشوب بدون جمعیت» قابل شناسایی است. تحلیل دادههای رسانهای و امنیتی نشان میدهد ایالات متحده آمریکا و اسرائیل، پس از ناتوانی در ایجاد شوک نهایی نظامی ـ سیاسی، به دنبال اجرای یک راهبرد دومرحلهای هستند. در مرحله نخست، ایجاد اغتشاشات محدود، پراکنده و پیوسته در داخل کشور با هدف تضعیف احساس امنیت و فرسایش اعتماد عمومی دنبال میشود و در صورت گسترش این وضعیت و اتصال کانونهای آشوب، مرحله دوم یعنی اعمال فشار بیرونی و حملات هدفمند، بهویژه علیه مراکز راهبردی و موشکی جمهوری اسلامی ایران، فعال خواهد شد. در این چارچوب، آشوب داخلی نه هدف نهایی، بلکه «شرط لازم» برای فعالسازی گزینه نظامی بیرونی تلقی میشود. در این صورتبندی جدید، دشمن بهخوبی دریافته است که الگوهای فتنههای پرجمعیت سالهای گذشته دیگر قابلیت بازتولید ندارند. انسجام اجتماعی شکلگرفته در جریان جنگ ۱۲روزه، همراهی بخش قابلتوجهی از جامعه با ساختار امنیت ملی و ناکامی پروژههای براندازانه، موجب شده است تمرکز دشمن به سمت «هستههای کوچک، کمصدا و شبکهای» سوق یابد. این هستهها، هرچند بهتنهایی فاقد ارزش نظامی یا راهبردیاند، اما مأموریت اصلی آنها ایجاد ناامنی نقطهای، تحریک ادراک تهدید و آمادهسازی بستر ذهنی و اجتماعی برای سناریوهای بعدی است. تحولات دو تا سه هفته اخیر در مشهد را میتوان در همین چارچوب تحلیل کرد. فعالشدن برخی جریانهای برانداز، تلاش برای بهرهبرداری از مطالبات اجتماعی و القای نارضایتی فراگیر، نه نشانه یک خیزش اجتماعی گسترده، بلکه مصداقی از آزمون میدانی الگوی «آشوب بدون جمعیت» است؛ الگویی که در آن تحرکات محدود بهصورت هدفمند بزرگنمایی میشود تا احساس ناامنی و بیثباتی، بیش از واقعیت عینی، به جامعه القا گردد. دادهها نشان میدهد این تحرکات بیش از آنکه بر ظرفیت اجتماعی متکی باشد، بر عملیات رسانهای، شبکهای و روانی استوار است. در این صورتبندی نوین، دشمن دو امید اصلی را دنبال میکند. امید نخست، جذب تدریجی افراد ناراضی و فعالسازی منطق «گلوله برفی» است؛ مسیری که تجربههای اخیر نشان داده ضریب موفقیت آن پایین و شکننده است. امید دوم و مهمتر، ایجاد امکان اتصال هستههای پراکنده و تبدیل ناامنیهای خرد به موجهای رونده است؛ امری که از طریق تحریک گسلهایی نظیر معیشت، مهاجر–میزبان، بیاعتمادی نهادی و روایتسازی از «ناتوانی حاکمیت» پیگیری میشود. در برابر این الگو، تجربه جنگ ۱۲روزه نشان داد که قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران صرفاً ماهیتی نظامی ندارد، بلکه بر پیوند میان هوشمندی امنیتی و انسجام اجتماعی استوار است. تمرکز نهادهای حافظ امنیت بر رصد پیشدستانه، کشف زودهنگام هستهها، قطع زنجیرههای ارتباطی و جلوگیری از اتصال شبکهای، نقش تعیینکنندهای در خنثیسازی این پروژه داشته است؛ بهویژه آنکه بخش قابلتوجهی از این موفقیتها مبتنی بر همکاری و گزارشهای مردمی بوده است.
جمعبندی آن است که دشمن، پس از ناکامی در براندازی مستقیم و شکست در جنگ ۱۲روزه، پروژه ناامنسازی ایران را بهصورت خزنده، شبکهای و درونزا بازآرایی کرده است. با این حال، همانگونه که تجربه اخیر نشان داد، تا زمانی که انسجام ملی حفظ شود و «احساس امنیت» پیش از آسیبدیدن «نظم عینی» صیانت گردد، راهبرد «آشوب بدون جمعیت» نیز پیش از تبدیلشدن به بحران، قابل مهار خواهد بود. مقابله با این پروژه، بیش از هر چیز، به همافزایی میان هوشمندی امنیتی، مشارکت اجتماعی و خنثیسازی جنگ ادراکی وابسته است.
هادی رجبی
ارسال نظرات