- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
چهارشنبه ؛ 19 آذر 1404 چرا رادیکالها و تندروهای جریان اصلاحات به دنبال طرح استعفای پزشکیان هستند؟
اولا نباید اصلاحات را یک جریان یک دست معرفی کرد و میتوان در قبال این موضوع، اصلاح طلبان را در دو طیف کلی دستهبندی نمود:
بازیگران درون ساختاری طرفدار اصلاحات که درون ساختار نظام و معتقد به پیگیری رفتار سیاسی درون رقابتها و نهادهای سیاسی متعارف هستند؛
رادیکالهای طرفدار اصلاحات بیرونساختاری و فشار از پایین به نظام و عدم اعتقاد به نهادهایی مانند انتخابات.
میتوان احتمال داد که فشار جریان رادیکال اصلاحات به پزشکیان تلاش برای این است که میانهروها را ناکارآمد نشان دهد و با هژمونسازی و تفوق، خود را هسته سخت اصلاحات معرفی کند.
به نظر می رسد که اصرار جریان رادیکال اصلاحات برای فشار بر دولت پزشکیان و طرح موضوع استعفا، موضوعی اتفاقی یا واکنشی نیست. این رفتار ادامهی یک الگوی رفتاری تکرارشونده است که پیشتر در دولتهای روحانی و شهید رئیسی نیز رخ داده است. این الگو نشان میدهد که با یک رفتار ساختاری از سوی جریان رادیکال و تندروی اصلاحات مواجه هستیم، نه اختلاف تاکتیکی کوتاهمدت.
پیش از ورود به تحلیل، لازم است جملهی کلیدی سعید حجاریان که مبنای فهم این الگوست، دقیقاً و بدون کموکاست آورده شود که؛« تاکتیک اصلی اصلاحات، سازماندهی نیروها از پایین است. این روش در گسترش احزاب، سازمان آهنین، بسیج تودهای و انواع سازمانهای مردمنهاد متجلی میشود و حتی بعضی مواقع میتوان به نافرمانی مدنی فکر کرد. اساساً معتقدم فشار از پایین با انتخابات پدید نمیآید. پس باید گفت پروژه اصلاحات به انتخابات گره نخورده است؛ زیرا انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است».
این جمله قلب راهبرد جریان رادیکال و تندروی اصلاحات را نشان میدهد و فهم فشار آنها بر پزشکیان و متعاقبا دولتهای پیشین را کاملاً توضیح میدهد. اگر بخواهیم هدف رادیکالها در تعامل با دولت را تعریف کنیم میتوان به ساختارزدایی از دولت و بیاعتبارسازی اقتدار اجرایی اشاره کرد.
جملهی حجاریان که در متن آورده شد، آشکارا نشان میدهد:
اصلاحاتِ رادیکال و تندرو به نهادهایی مانند انتخابات اعتقادی ندارد،
انتخابات را «گدایی قدرت» میداند،
راهبرد اصلی را «سازماندهی نیروهای اجتماعی از پایین و با هدف فشار به نظام و تغییر رفتار آن» معرفی میکند.
حتی نافرمانی مدنی را گزینهای مشروع و ممکن میداند.
بنابراین فشار برای استعفای پزشکیان از سوی جریان رادیکال اصلاحات کاملاً در چارچوب این منطق است: تضعیف ساختار رسمی، تقویت نیروهای اجتماعی همسو و دارای امکان نافرمانی مدنی، سوق دادن جامعه به سمت رفتارهای تقابلی .
شاید بتوان این رویکرد را به شبیه سازی شبکههای ریزومیک تشبیه نمود: پراکنده، غیرمتمرکز، چندگرهای، قابل تکثیر، فاقد مرکزیت واحد، با توانایی بازتولید اعتراض.
در مدل ریزومیک، بحرانسازی و شکستن اقتدار قدرت مرکزی یک روش طبیعی است. فشار برای استعفای پزشکیان و روسای جمهور پیشین دقیقا با چنین الگوئی همخوانی دارد.
اغتشاشات سال ۱۴۰۱ یک نقطه عطف برای این جریان بود. این اغتشاشات، جریان رادیکال و تندروی اصلاحات را به این نتیجه رسانده است که قدرت خیابانی بیش از قدرت انتخاباتی برایش بازده دارد.
هدف اصلی این جریان، نشاندادن این است که:
حتی یک رئیسجمهور اصلاحطلب هم در این ساختار قادر به اصلاح نیست،
اصلا راهحل درونساختاری برای حل مشکلات وجود ندارد،
درون کلیت نظام بنبست ایجاد شده و تنها راه، کنش اجتماعی و خیابانی است.
ابزارهای رادیکالها برای تحقق خواستههایشان دامن زدن به بحران، ایجاد شوک، افزایش بیثباتی ادراکی و آمادهکردن فضا برای اعتراض یا نافرمانی مدنی است. در این طرح، استعفای یک رئیسجمهور(حتی مطرح کردن شایعه آن)، شوکی بزرگ در افکار عمومی است.
برخی طیف های رادیکال موارد ذیل را از پزشکیان انتظار دارند:
تعارض ساختاری با نهادهای قدرت،
تقابل با بخشهای مختلف حاکمیت،
برهم زدن توازن داخلی،
اجرای سیاستهای ساختارشکنانه.
بنابراین از این منظر، تلاش برای استعفای پزشکیان برای آنها نه پایان یک دولت، بلکه ابزار ساختن بحران، بنبستنمایی نظام، رادیکالسازی فضای سیاسی و آمادهسازی زمینه برای نافرمانی مدنی است.
ارسال نظرات