- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
يکشنبه ؛ 02 آذر 1404 ازسازی یا مهندسی ژئوپلیتیک؟ معماری غزه جدید با تقسیم به مناطق سبز و قرمز
پس از ماهها جنگ، ویرانی گسترده و فروپاشی زیرساختهای اساسی نوار غزه، اکنون یکی از مهمترین پرسشها این است که آینده این سرزمین چگونه و توسط چه بازیگرانی شکل خواهد گرفت.
در حالی که جهان درباره بازسازی غزه سخن میگوید، گزارشی تازه از وال استریت ژورنال جزئیات طرح جدید آمریکا برای تقسیم نوار غزه را فاش کرده است که عملاً مناطق تحت کنترل حماس و نظامیان صهیونیست که باید بر اساس توافق آتشبس از آنجا عقبنشینی کنند را از هم جدا میکند. طبق این طرح، مناطق تحت کنترل حماس (خارج از خط زرد) با رنگ قرمز و مناطق تحت کنترل صهیونیستها با رنگ سبز مشخص خواهند شد.
منطقه سبز شامل یک کمربند امنیتی اقتصادی است که در آن زیرساختهای جدید تحت نظارت بینالمللی-غربی ساخته میشود و ممکن است بعداً سرمایهگذاریهای کلانی در آن صورت گیرد.
منطقه قرمز، نیز شامل منطقهای با تراکم بالای جمعیت فلسطینی است که در وضعیت تخریب یا بازسازی بسیار محدود قرار دارد و محاصره دریایی و زمینی ادامه دارد.
در پس این ظاهر ساده آنچه در حال وقوع است، در واقع «بازسازی» به معنای متعارف نیست، بلکه پروژهای عمیقتر و ساختاریتر است: بازطراحی ژئوپلیتیکی و جمعیتی نوار غزه. در واقع این تقسیمبندی تنها یک اقدام فنی یا عمرانی نیست، بلکه بیانگر مهندسی یک ساختار جدید قدرت، کنترل و مالکیت در این منطقه است که از طریق سه ابزار اصلی انجام میشود:
۱. کنترل کامل دریا و جلوگیری از هرگونه خروجی مستقل فلسطینی.
۲. تشدید کنترل بر کمربند داخلی با ایجاد یک منطقه امنیتی بزرگ (منطقه سبز).
۳. اعمال فشار بر جمعیت منطقه ساحلی ویرانشده (منطقه قرمز) برای تضعیف توانایی آنها در بازسازی یک نهاد سیاسی یا اقتصادی کارآمد.
بنابراین آنچه در حال وقوع است، به هیچ یک از مدلهای بازسازی سنتی شباهت ندارد، بلکه بیشتر به یک بازطراحی استعماری مدرن نزدیکتر است که در پی پیوند دادن آینده غزه به نظم امنیتی مطلوب صهیونیستها در سطح منطقه است. این طرح مبتنی بر بازتعریف غزه به عنوان نهادی است که در خدمت منافع امنیتی رژیم صهیونی، منافع اقتصادی ایالات متحده و شرکای آن، منافع بخش خصوصی بینالمللی و اتحادهای منطقهای جدید (گاز/تدارکات) است.
بر این اساس، بازسازی در اینجا با هدف بازگرداندن زندگی ساکنان انجام نمیشود، بلکه هدف آن ایجاد یک واقعیت جدید از مالکیت زمین، تثبیت حضور شرکتها و سرمایهداران خارجی و تثبیت جدایی بین مناطق سرمایهگذاری و مناطق پرجمعیت است.
این طرح بهسرعت با مخالفت قاطع حماس و دیگر گروههای فلسطینی روبهرو شد، چرا که آنها آن را تلاشی برای جدا کردن غزه از بقیه سرزمینهای فلسطینی و نابودی هرگونه حاکمیت واقعی فلسطینی میدانند.
منطقه قرمز؛ تله جمعیتی غزه
منطقه قرمز در واقع نوار ساحلیای است که بیشترین تراکم جمعیت غزه در آن قرار دارد؛ منطقهای بهشدت ویرانشده که ساکنانش بدون هیچ برنامه واقعی برای توسعه یا بازسازی رها شدهاند و همچنان زیر محاصره زمینی، دریایی و هوایی قرار دارند.
این منطقه تنها یک «فضای توسعهنیافته» نیست، بلکه ابزاری برای مهار و خفهکردن جمعیت تلقی میشود. در این چارچوب، فضای قابل سکونت بهطور عمدی کاهش یافته، زیرساختها مانند آب، برق، بهداشت و جادهها تخریب یا در وضعیت شکننده نگه داشته شدهاند و خدمات ضروری بهطور سیستماتیک محدود شده است تا وابستگی کامل مردم به کمکهای بشردوستانه تحمیل شود.
افزون بر این، بازگشت ساکنان به محلههای پیشین خود تقریباً غیرممکن شده است؛ یا به دلیل تخریب گسترده، یا بهدلیل تغییر وضعیت حقوقی زمینها. حاصل این روند ایجاد یک اردوگاه جمعیتی فشرده است؛ فضایی که شکلدهی دوبارهِ یک زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پایدار در آن بسیار دشوار است.
از منظر امنیتی نیز منطقه قرمز چند نقش اساسی دارد:
- تراکم جمعیت را در ناحیهای متمرکز و قابل نظارت نگه میدارد.
- هرگونه تمرکز مقاومت را در برابر فشارهای انسانی، از بمباران و محاصره تا جلوگیری از امدادرسانی، آسیبپذیر میکند.
- بهطور دائم بهانهای برای مداخله نظامی ایجاد میکند بر پایه این ادعا که «عناصر مسلح در میان جمعیت پنهان شدهاند».
از نظر اقتصادی نیز پیامدهای ویرانکنندهای دارد. منطقه قرمز عملاً به فضایی بدون بندر، بدون تجارت دریایی، بدون امکان ماهیگیری آزاد و بدون چرخه تولید تبدیل شده است. اقتصاد آن بر کمکهای بشردوستانه استوار است و همین موضوع آن را به زهکش مالی جامعه جهانی بدل کرده، بدون اینکه به توانمندسازی جمعیت بینجامد.
در نتیجه، منطقه قرمز یک تله جمعیتی–اقتصادی است که ساکنان را در وضعیتی نزدیک به بقای صرفِ بیولوژیکی نگه میدارد، نه با زندگی مناسب و نه با امکان حاکمیت.
منطقه سبز؛ کمربند امنیتی–اقتصادی
در مقابل، منطقه سبز یک نوار داخلی وسیع است که بخش عمدهای از آن تخریب شده و قرار است مطابق یک طرح جدید کاملاً بازسازی شود. ویژگی اساسی این منطقه چنین تعریف میشود:
- از نظر امنیتی کاملاً کنترلپذیر باشد؛
- برای سرمایهگذاری خارجی جذاب به نظر برسد؛
- و تحت نظارت مستقیم یا غیرمستقیم نهادهای بینالمللی و غربی اداره شود.
از منظر امنیتی، منطقه سبز با ایجاد کریدورهای نظامی دائمی، غزه را به بخشهای مدیریتپذیر تقسیم میکند. همچنین، استقرار نقاط کنترل و فرماندهی در امتداد راههای اصلی، این منطقه را به یک کمربند امنیتی پیشرفته بدل میکند؛ کمربندی که به ارتش صهیونیستی و احتمالاً نیروهای بینالمللی تحت مدیریت آمریکا اجازه میدهد در زمان نیاز، بهسرعت در این بخش جابهجا شوند. وجود مناطق تقریباً خالی از جمعیت نیز عملیات نظامی آینده را تسهیل میکند.
به همین دلیل، تخریب گسترده در مناطقی که امروز «سبز» معرفی میشوند، قابلتفسیر است؛ این تخریب در واقع پاکسازی عمدی زمین، حذف ساختمانهای متعلق به ساکنان غزه و آمادهسازی فضا برای ایجاد «زمین پاک» مطابق الزامات امنیتی و اقتصادی مورد نظر طراحان طرح است.
از نظر اقتصادی نیز منطقه سبز قرار است به مرکز پروژههای بزرگ تبدیل شود: ساخت جادهها، ایستگاهها، مراکز لجستیکی، مقر شرکتها و سازمانهای بینالمللی و مجموعهای از پروژههای سرمایهگذاری. این منطقه همچون ویترین یک بازسازی موفق به جهان معرفی خواهد شد؛ منطقهای جدا از دل فاجعهبار منطقه قرمز و نمونهای برای تبلیغ «غزه جدید».
بُعد تبلیغاتی طرح بر پایه نمایش «منطقه سبز» بهعنوان نمادی از صلح، رفاه و آیندهای روشن برای غزه بنا شده است. در این روایت، از زبان بازسازی نوآورانه، تصویرسازی یک منطقه شکوفای اقتصادی، یک «شهر هوشمند» تازه در ساحل مدیترانه و جذب سرمایهگذاری جهانی برای ارتقای زندگی مردم غزه استفاده میشود؛ زبانی که در ظاهر نوید توسعه میدهد اما در واقع کارکردی صیقلدهنده برای طرحی دارد که در ماهیت خود یک پروژه امنیتی ـ استعماری است.
چرا ساحل در «منطقه قرمز» قرار گرفته و نه در «منطقه سبز»؟
این پرسش، کلید فهم ماهیت طرح است و نشان میدهد که انتخاب ساحل بهعنوان منطقه قرمز نه تصادفی، بلکه کاملاً هدفمند و راهبردی است.
۱. کنترل میادین گاز فراساحلی
در سواحل غزه چند میدان گازی مهم موسوم به «غزه دریایی ۱ و ۲» ــ قرار دارد. اگر فلسطینیها یا حتی یک سازوکار بینالمللی مستقل بر ساحل کنترل داشته باشند، بهطور بالقوه میتوانند:
- استخراج گاز را آغاز کنند،
- درباره درآمدهای انرژی مذاکره کنند،
- و وارد مشارکتهای منطقهای شوند که خارج از چارچوبهای امنیتی و انرژی اسرائیل است.
اما رژیم صهیونیستی در تلاش است این میادین را در منظومه انرژی شرق مدیترانه (رژیم صهیونیستی–قبرس–یونان–اروپا) ادغام کند و مانع هرگونه استقلال فلسطینی در حوزه انرژی شود؛ آن هم با حفظ کنترل کامل بر ساحل و آبهای سرزمینی.
به همین دلیل، ساحل نمیتواند بخشی از یک «منطقه سبز» باشد که در آن امکان مشارکت برابر یا توسعه پایدار وجود داشته باشد.
۲. ساحل یک ابزار امنیتی ـ استراتژیک است، نه یک فضای معیشتی
از نگاه تلآویو، ساحل غزه نه یک فضای توسعهای است و نه حتی یک منطقه شهری؛ بلکه یک خط دفاعی ـ تهاجمی محسوب میشود زیرا:
- مسیری بالقوه برای قاچاق سلاح و کالا،
- دروازهای برای ورود کمکهای بشردوستانه خارج از کنترل رژیم،
- نقطهای حساس برای حضور دریایی احتمالی بازیگران بینالمللی.
بنابراین قرار دادن ساحل در «منطقه قرمز» به معنای تثبیت این اهداف است:
- تداوم محاصره دریایی دائمی،
- جلوگیری از ایجاد بندر مستقل فلسطینی،
- وابستهسازی کامل جابهجایی کالا و افراد به بنادر فلسطین اشغالی یا مصر.
۳. اعمال فشار جمعیتی هدفمند در نوار ساحلی
با سوق دادن جمعیت غزه به نوار ساحلی تخریبشده، اهداف زیر دنبال میشود:
- ایجاد ازدحام شدید که انسجام اجتماعی را فرسوده میکند،
- تداوم کمبود آب، برق، خدمات پزشکی و فضاهای مسکونی،
- افزایش روند مهاجرت اجباری برای کسانی که توانایی خروج دارند،
- تخلیه تدریجی ساحل از سکنه اصلی برای فراهمکردن امکان بازطراحی آینده.
این سیاست عملاً جمعیت را در یک تله زیستی ـ معیشتی قرار میدهد که امکان سازماندهی اجتماعی و سیاسی پایدار را از بین میبرد.
۴. آمادهسازی خط ساحلی برای پروژههای آینده
در ظاهر، ساحل امروز منطقهای کاملاً ویران، فاقد برنامه بازسازی و بخشی از «منطقه قرمز» است. اما در چشمانداز میانمدت و بلندمدت، این خط ساحلی میتواند برای اهداف زیر بازطراحی شود:
- پروژههای گردشگری یا مناطق تفریحی دریایی،
- بنادر ویژه برای طرحهای منطقهای که هیچ ارتباطی با حاکمیت فلسطینی ندارد،
- مراکز سرمایهگذاری بینالمللی و پروژههای زیرساختی خارج از مدیریت بومی.
این سناریو زمانی آغاز خواهد شد که جمعیت فعلی از بخشهای کلیدی ساحل جابجا، پراکنده یا مهاجر شده باشند و زمین «آماده بهرهبرداری» تلقی شود.
اثرات و پیامدها
در صورت اجرای کامل این طرح، پیامدهای آن بسیار عمیق و ساختاری خواهد بود.
نخست آنکه ایده تشکیل کشور مستقل فلسطین بر اساس مرزهای ۱۹۶۷ عملاً از بین میرود؛ زیرا تقسیمبندی جدید غزه، این منطقه را بهطور کامل از کرانه باختری جدا میکند و تحقق یک موجودیت سیاسی پیوسته، پایدار و قابل اداره را تقریباً ناممکن میسازد.
دوم آنکه ساختاری از مناطق جمعیتی و عملکردی محصور شکل میگیرد که شباهتی آشکار به الگوهای آپارتاید دارد؛ جایی که «منطقه قرمز» بهصورت یک زندان بزرگ جمعیتی در میآید و «منطقه سبز» در قالب یک کمربند امنیتی–اقتصادی کنترلشده و منزوی سازماندهی میشود.
این وضعیت نه تنها مسئله را حل نمیکند بلکه ریشههای اشغالگری را عمیقتر میسازد؛ زیرا ادامه محاصره، فقدان عدالت، حذف حاکمیت فلسطینی و بازتولید کنترل با سازوکارهای جدید، شرایط انفجارهای بعدی را تضمین میکنند.
در چنین سناریویی، غزه به سرزمینی تبدیل میشود که از نظر جمعیتی و اقتصادی در محاصره دائمی قرار دارد، هیچ اختیار مؤثری بر دریا، گاز یا مرزهای خود ندارد، به واردات و کمکهای خارجی وابسته است، نه به تولید داخلی، و در داخل به نواحی محصور و کارکردی جدا از هم تقسیم شده است.
در سطح منطقهای نیز غزه بهتدریج در یک منظومه امنیتی–اقتصادی شرق مدیترانه ادغام میشود؛ منظومهای که بُعد فلسطینی را به حاشیه میراند و پروژههای گازی، حملونقل و بندری را تحت رهبری اسرائیل و شرکای منطقهای و اروپاییاش پیش میبرد و بدین ترتیب، حضور و حاکمیت فلسطینی را از معادلات استراتژیک آینده حذف میکند.
پیشنهادات و راهکارها
برای مواجهه مؤثر با مخاطرات طرح و جلوگیری از تثبیت پیامدهای جغرافیایی، جمعیتی و حاکمیتی آن، مجموعهای از اقدامات سیاستی و راهبردی پیشنهاد میشود:
۱. عدم پذیرش هرگونه تغییر جغرافیایی یا جمعیتی تحمیلی
ضروری است که اصل «عدم بهرسمیتشناختن جابهجایی و تغییرات ایجادشده با زور» بهعنوان خطمشی ثابت در مواضع کشورهای عربی و فلسطینی تثبیت شود و در تمامی بیانیهها، ابتکارها و توافقنامهها بهطور صریح ذکر گردد.
۲. مطالبه مدیریت مشترک فلسطینی– بینالمللی بر ساحل
باید بر تشکیل یک سازوکار مدیریت مشترک تأکید شود که نقش فلسطینیان را در تصمیمگیریهای مربوط به گاز، انرژی و بهرهبرداری از ساحل تضمین کرده و مانع از انحصار کامل جبهه دریایی توسط رژیم صهیونیستی گردد.
۳. رد تخلیه ساحل بهعنوان محور اصلی طرح
هرگونه ترتیباتی که منجر به انتقال اجباری یا کوچاندن تدریجی ساکنان ساحل شود، چه بهصورت نظامی و چه از طریق فشارهای اقتصادی، باید بهطور سیاسی، حقوقی و رسانهای به چالش کشیده و افشا شود.
۴. ایجاد رصدخانه منطقهای برای پایش مهندسی جغرافیایی اجباری
پیشنهاد میشود یک سازوکار دائمی عربی و اسلامی با مرکزیت مدیریت فلسطینی تشکیل شود که بر تحولات تماموقت غزه شامل مرزها، بازسازی، مالکیت زمین و پروژههای عمرانی نظارت کرده و مانع از شکلگیری نظم جغرافیایی جدیدی شود که مردم فلسطین را به حاشیه میراند.
۵. تثبیت نقش دولت فلسطینی غزه در مدیریت پرونده ساحلی و گازی
این نقش باید به شکلی فعال پیگیری شود تا از حقوق فلسطینیان حفاظت شود و کل پرونده ساحلی–گازی به ابتکارهای صهیونیستی- غربی واگذار نشود.
۶. تدوین یک چشمانداز واحد برای حقوق پس از جنگ
ضروری است که رهبری فلسطینی، طرحهای مبتنی بر تقسیم غزه به مناطق «قابل اجرا» و «غیرقابل اجرا» را رد کرده و بر انسجام جغرافیایی و حکمرانی یکپارچه تأکید نماید.
۷. تثبیت حق بازگشت به تمامی مناطق غزه
باید بر حق بازگشت ساکنان به تمام بخشهای غزه، شامل مناطقی که در طرح بهعنوان «سبز» تعیین شدهاند، پافشاری شود و از هرگونه مهندسی جمعیتی جلوگیری گردد.
۸. مستندسازی جامع تخریبها و تغییرات اجباری
تمام موارد تخریب محیطی، تخلیه اجباری، تغییر مالکیت و بازطراحیهای تحمیلی باید با دقت ثبت و آرشیو شود تا در پیگیریهای حقوقی و بینالمللی آینده مورد استفاده قرار گیرد.
ارسال نظرات