- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
- یادداشت ها / این پروژه کار صهیونیست هاست
- پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت سردار علیرضا افشار
شنبه ؛ 01 آذر 1404 تبیین منطق تئوریک تحریم در نظام بین الملل
به لحاظ تئوریک در تحلیل سیاست خارجی و نظام بین الملل، دولت ها از تحریم های اقتصادی برای برآورده کردن طیفی از اهداف سیاست خارجی استفاده می کنند که یکی از این اهداف تلاش برای تغییر سیاست داخلی کشورهای هدف است. یکی دیگر از اهداف، تاثیر گذاشتن بر رفتار سیاست خارجی دولت هدف است. بعضی از تحریم ها به قصد تاثیرگذاری بر رفتار داخلی یا بین المللی دولت هدف است؛ در حالی که برخی دیگر به طور مشخص برای تحت تاثیر قراردادن توانایی های اقتصادی یا نظامی آن کشور به کار گرفته می شود. در برخی از موارد هدف تحریم ها اثرگذاری بر رفتار یا توانایی های یک رژیم سیاسی نبوده بلکه بیشتر بر تغییر رژیم یعنی تحلیل بردن موجودیت خود رژیم، متمرکز است. البته بایستی بگوییم که در سیاست خارجی استفاده از تحریم ها جنبه سلبی دارند و دولت ها از ابزارهای اقتصادی به عنوان جنبه ایجابی نظیر امتیازات اقتصادی نیز برای تاثیرگذاری بر کشور هدف استفاده می کنند. به تعبیری دیگر در عرصه سیاست خارجی دولت ها هم «هویج» دارند و هم «چماق». پس به لحاظ تئوری در سیاست خارجی، همانگونه که محدودیت تجاری را می توان برای تغییر رفتار، تضعیف توانایی ها یا تغییر رژیم بکار گرفت، تشویق تجارت –وعده یا واقعیت تجارت گسترده-را نیز می توان به عنوان ابزاری برای تحت تاثیر قرار دادن سیاست های داخلی یا خارجی یک دولت مشخص یا تقویت توانایی های آن بکار گرفت.
منطق تحریم های اقتصادی، وارد آوردن ضربه اقتصادی بر دولت هدف برای ایجاد تغییر سیاسی است. دولت تحریم کننده تلاش دارد و امیدوار است که ضربه اقتصادی دولت هدف را مستقیما به تجدید نظر در رفتارش وادار کند یا موجب اختلافات سیاسی در درون آن دولت شود که به تغییر سیاسی منجر گردد، یا شهروندان دولت هدف را که از تحریم ها صدمه می بینند تشویق کند که برای تغییر سیاست های آن دولت یا حتی تغییر خود حکومت فشار بیاورند.
اما تحریم کنندگان با چالش هایی مواجه هستند. اول اینکه نمی توانند ضربه اقتصادی را به حداکثر برسانند. دوم، دولت هایی که با تحریم اقتصادی مواجه هستند می توانند به سمت شرکای اقتصادی جایگزین بروند. حتی اگر تمام دولت های دیگر در تحریم ها همکاری کنند، دولت هدف می تواند از روش های دیگر و میانبر برای تجارت استفاده کند. همچنین دولت های هدف می توانند از تحریمها، برای پویایی و تنوع تولید خود استفاده کنند و بر توانمندی های اقتصادی داخلی خود تکیه کنند. چالش دیگر تحریم ها این است که برخلاف خواسته تحریم کنندگان که امیدوارند تحریم باعث اختلافات داخلی شود، بلکه برعکس در بسیاری از اوقات تحریم ها باعث اتحاد و همگرایی داخلی در کشورهای هدف تحریم می شود. چالش دیگر این است که تحمیل تحریم ها برای کشور تحریم کننده نیز پرهزینه است و حفظ اتحاد سیاسی در داخل کشور های تحریم کننده در درازمدت نیز دشوار است. چالش دیگر این است که قربانی تحریم ها عموما مردم هستند و این باعث می شود که به لحاظ انسانی و اخلاقی کشور تحریم کننده در میان افکار عمومی داخلی و بین المللی با فشار مواجه باشد و نتواند تحریم ها را در سالیان طولانی اعمال کند. بنابراین تحریم های اقتصادی معمولا در رسیدن به اهداف جاه طلبانه سیاست خارجی شکست می خورند.
ارسال نظرات